eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
. 1️⃣ «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ... وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ» بعد از اینکه فرمود در آن روز هرکسی از نزدیک‌ترین نزدیکان خود فرار می‌کند؛ هرکس مشغولیتی دارد که وی را از توجه به غیر بی‌نیاز کرده است؛ دسته‌بندی‌ای از انسانها در آن صحنه به عمل می‌آورد: کسانی که چهره‌هایشان تابان است، خندان و بشارت‌جویان‌اند؛ و کسانی که چهره‌هایشان غبارگرفته و ذلت، آن را فراگرفته است. به نظر می‌رسد این دسته‌بندی را چندگونه می‌توان فهمید: 🌴الف. به صورت تقسیم ثنایی است؛ یعنی همه افراد از این دو حال خارج نیستند. در این صورت: 🌿الف.۱. به احتمال زیاد ناظر به پایان حساب و کتاب است که تکلیف همه معلوم شده است و نهایتا افراد یا بهشتی شده‌اند که چهره‌هایشان درخشان و خندان است؛ یا جهنمی که چهره‌هایشان غبارآلود و ذلت‌بار است. 🌿الف.۲. اما اگر ناظر به مواقف اولیه ویا کل مراحل حسابرسی باشد، ظاهرا چاره‌ای نیست که هریک از این دو را به صورت طیفی و تشکیکی بدانیم؛ یعنی وقتی افراد در محشر احضار می‌شوند یا چهره‌هایی درخشان دارند یا تاریک؛ و البته هر یک از درخشان و تاریک بودن ذومراتب است. 🌴ب. به صورت تقسیم طیفی است؛ یعنی دو سر طیف را بیان کرده است و بسیاری از افراد هستند که لزوما یکی از این دو نیستند، بلکه بین این دو طیف قرار می‌گیرند؛ که در این صورت هم می‌تواند ناظر به مواقف اولیه و مراحل حسابرسی باشد هم پایان حساب و کتاب. 🌴ج. البته با توجه به اینکه آیه بعدی را به عنوان قید توضیحی بدانیم یا احترازی، می‌شود این تقسیم را اساسا ثلاثی قلمداد کرد که توضیح بیشتر ذیل همان آیه خواهد آمد؛ ان شاء الله. @yekaye
. 2️⃣ «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ» مقصود از این بودن غبار روی چهره چیست؟ 🌴الف. همان سیاه‌رو شدن است (تفسير القمي، ج‏2، ص406 ) که در آیات دیگر فرمود: وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ» (زمر/۶۰) و «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُون‏» (آل عمران/۱۰۶)؛ که اغلب این را سیه‌چردگی‌ای دانسته اند که وقتی کسی به غم و اندوه شدید مبتلا شود صورتش چنان می‌شود. 📚مجمع البيان، ج‏10، ص668 ؛ الميزان، ج‏20، ص210 و کنایه از این است که از شدت غم، رنگ رخسارشان تغییر کرده، شبیه آیه «ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا» (نحل/۵۸) 📚مفردات ألفاظ القرآن، ص601 🌴ب. همان باقی ماندن غبار بر رخسار آنان است‌. 📚التبيان فی تفسير القرآن، ج‏10، ص278 که چه‌بسا منظور غبار تعلقات مادی و دنیوی است که باطنش در قیامت مجسم گردیده است؛ و این معنا مناسبت دارد با محجوب و ظلمانی بودن رخساره آنان؛ و تقابل آن با آیه «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ» (عبس/۳۸) مؤید این معنا می‌باشد. 📚التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏7، ص231 🌴ج. ... @yekaye
. 3️⃣ «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ» در عین حال که این غبار بر چهره‌ها تجسم یک باطنی در آنهاست، اما اگر به مساله بسیار مهم «خافِضَةٌ رافِعَة» بودن قرآن توجه کنیم که همه چیز در قیامت زیر و رو می‌شود و برترها پست‌ و پست‌ها برتر می‌شوند، آنگاه چه‌بسا بتوان گفت آنان که در دنیا غبارآلود بودند سرافراز و آنان که در ظاهر سرافراز بودند غبارآلود می‌شوند. شاید بدین جهت است که وقتی از امیرالمومنین ع از اوصاف مومنان حقیقی و شیعیان سوال می‌شود یکی از ویژگی‌هایشان را این معرفی می‌کنند که بر چهره‌هایشان غبار خاشعان است «عَلَيْهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ»: ☀️الف. روایت شده است عده‌ای دنبال امیرالمومنین راه افتادند. حضرت به سوی ایشان برگشت و پرسید: شما بر چه [باوری] هستید؟ گفتند: شیعیان توییم یا امیرالمومینن! فرمود: چرا سیمای شیعیان را در شما نمی بینم؟ گفتند: سیمای شیعیان چگونه است؟ فرمود: زردی چهره‌ها از شب‌زنده‌داری، لاغر و به پشت چسبيده بودن شکمها از روزه‌داری، خشکیده بودن لبها از [کثرت] دعا، بر آنان است غبار خاشعان. 📚صفات الشيعة (للصدوق)، ص11 أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: قَوْمٌ تَبِعَ [تَبِعُوا] أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِمْ قَالَ: مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ؟ قَالُوا: شِيعَتُكَ؛ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ! قَالَ: مَا لِي لَا أَرَى عَلَيْكُمْ سِيمَاءَ الشِّيعَةِ؟ قَالُوا: وَ مَا سِيمَاءُ الشِّيعَةِ؟ قَالَ: صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ، خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ، ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ، عَلَيْهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ. 🔹این مضمون با سندهای متفاوت و اندک تفاوتی در عبارات در صفات الشيعة (للصدوق)، ص ۱۷ و الأمالي (للطوسي)، ص216 و الإرشاد (للمفید)، ج‏1، ص 237-238 آمده است و: ☀️ب. در یکی از خطبه‌های امیرالمومنین هم وقتی حضرت بعد از جریان قبول حکمیت، در مقام تاسف خوردن بر از دست دادن یاران واقعی خود هستند می‌فرمایند: كجايند مردمى كه به اسلامشان خواندند، و آن را پذيرفتند؟ و قرآن خواندند، و معنى آن را به گوش دل شنفتند؛ به كارزارشان برانگيختند، و آنان همچون ماده شتر كه به بچّه خود روى آرد، شيفته آن گرديدند؛ شمشيرها از نيام برآوردند، و گروه گروه، و صف در صف روى به اطراف زمين كردند. بعضى نجات يافتند، و بعضى مردند. نه مژده زنده ماندنِ زندگان را شنفتند، و نه آنان را بر مردگان تعزيت گفتند. چشمانشان از گريه تباه، شكمهاشان از روزه لاغر و به پشت چسبيده. لبهاشان از دعا خشك، و پژمرده گرديده، رنگها زرد از شب زنده‏دارىِ [بسيار]، بر رخسارشان گرد فروتنى پديدار. 📚نهج‌البلاغه، خطبه ۱۲۱؛ ترجمه سید جعفر شهیدی و من خطبة له ع بعد ليلة الهرير و قد قام إليه رجل من أصحابه فقال نهيتنا عن الحكومة ثم أمرتنا بها، فلم ندر أي الأمرين أرشد؟ فصفق ع إحدى يديه على الأخرى ثم قال:‏ ... أَيْنَ الْقَوْمُ الَّذِينَ دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ، وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ، وَ هِيجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا، وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا، وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أَغْمَادَهَا، وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً، بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا، لَا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ، وَ لَا يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتَى، مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ، خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ، ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ، صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ، عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ۱۱۲۷) 📖 ترْهَقُها قَتَرَةٌ 📖 ترجمه 💢سیه‌چردگی آن [چهره‌ها] را می‌پوشاند [= آن چهره‌ها را دستخوش پریشانی می‌سازد] سوره عبس (۸۰) آیه ۴۱ ۱۴۰۲/۱۲/۱۷ ۲۶ شعبان ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹تَرْهَقُها قبلا بیان شد که ▪️ابن‌فارس بر این باور است که ماده «رهق» در اصل در دو معنا به کار می‌رود: یکی در معنای اینکه چیزی روی چیز دیگر را بپوشاند، و دوم در معنای عجله و تاخیر؛ و دو آیه «وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ» (یونس/۲۶) «فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً» (جن/۱۳) را به ترتیب بر این دو معنا تطبیق داده‌اند. ▪️اما اغلب معنای اصلی را همان معنای اول دانسته‌اند هرچند توضیحات مختلفی از این مطلب ارائه شده: ▫️مرحوم طبرسی بر این باور است که این ماده غالبا در جایی به کار می‌رود که چیزی به چیز دیگری برسد و او را بپوشاند. راغب در همین فضا مثال آورده است که مثلا تعبیر «أَرْهَقْتُ الصّلاة» که به معنای «نمازم را به تاخیر انداختم» از این باب است که وقت بعدی می‌آید و وقت این نماز را می‌پوشاند؛ ▫️اما مرحوم مصطفوی بر بار منفی این کلمه تاکید کرده‌ و معتقد است اصل این ماده در مورد «پوشاندن با امری ناخوشایند» به کار می‌رود (نه مطلق پوشاندن) و مفاهیمی مانند عجله و تاخیر و … هم از مصادیق امور ناخوشایندی است که چیز دیگری را می‌پوشاند. 🔖جلسه ۵۰۸ https://yekaye.ir/al-qalam-68-43/ 📖 اختلاف قرائت ▪️این کلمه را عموما به صورت «تَرْهَقُها» قرائت کرده‌اند (مفرد مونث غایب)، که چون فاعل آن «قَتَرَةٌ» مونث مجازی است فعلش هم مونث آمده است؛ ▪️اما در قرائتی شاذ به صورت «یَرْهَقُها» قرائت شده است؛ از باب اینکه مونث بودن فاعل، مونث حقیقی نیست. 📚 معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۱۵ @yekaye
🔹قَتَرَةٌ با توجه به اینکه ماده «قتر» هم در خصوص کلماتی مانند «قُتْر» که به معنای تنگنا و سختگیری زیادی در هزینه کردن است (قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً؛ اسراء/100) به کار رفته هم در کلماتی مانند «قُتَار» که به معنای دود برخاسته از کباب و عود و مانند آنهاست (كتاب العين، ج‏5، ص125 ) درباره اینکه اصل ماده «قتر» چیست بین اهل لغت اختلاف شدیدی است: ▪️برخی معنای محوری آن را عمدتا ناظر به نوعی مضیقه و تنگنا دانسته‌اند، چنانکه ▫️از نظر ابن فارس این ماده در اصل دلالت دارد بر یک نحوه جمع شدن و مضیق شدن، و «قَتَر»‌ به معنای غبار هم وقتی در مورد انسان به کار می‌رود: «وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ» (یونس/۲۶) در حقیقت آن بلا و سختی‌ای است که روی انسان را می‌پوشاند (معجم مقاييس اللغه، ج‏5، ص55 )؛ ▫️و از نظر مرحوم مصطفوی، دلالت دارد بر یک نحوه مضیق شدن در عمل، و وی تفاوتش را تضییق را در همین دانسته‌ که تضییق، عام است، اما تقتیر، خاص عمل؛ و نیز از نظر وی، «قتر» نقطه مقابل اسراف و توسعه است که اسراف عمل خارج از حد متعارف است و توسعه بسط یافتن در قبال مضیق شدن؛ چنانکه «قُتْرَة» که به معنای «ما يُقتَر به» است پناهگاه تنگ و مضیقی است که صیاد در آنجا مخفی می‌شود و معانی‌ای همچون دود و غبار هم کاربرد مجازی از این ماده است (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏9، ص210 ). ▪️اما حسن جبل معنای محوری آن را نفوذ چیزی که به خاطر تنگی منفذش این نفوذ، اندک و ضعیف است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۷۳۵ ). ▪️راغب نیز بعد از اینکه بیان می‌کند که «قَتْر» به معنای کم گذاشتن در هزینه‌ها و دقیقا نقطه مقابل اسراف است: «وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» (فرقان/67) و به شخصی که چنین باشد «قَتُور» (وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً؛ الإسراء/100) و «مُقْتِر» (مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ؛ بقره/۲۳۶) گویند، اصل این ماده را در کلماتی مانند قُتَار و قَتَر می داند که دود برخاسته از کباب و عود و مانند آنها می‌باشد‌ و وجه تسمیه مقتر این است که گویی از کباب فقط قتار و دودش به وی می‌رسد و تعبیر «قَتَر»‌ (تَرْهَقُها قَتَرَةٌ؛ عبس/41) هم آن دود و سیاهی‌ای است که صورت را دربرمی‌گیرد (مفردات ألفاظ القرآن، ص655 ) ▫️هرچند برخی که اصل این ماده را تنگنا دانسته بودند کلمات «قَتَر» و«قَتَرَة» را اسم یا مصدر به معنای آنچه از در مضیقه قرار گرفتن حاصل می‌شود دانسته‌اند که آن حالت شدت و مضیقه‌ای است که در چهره‌های ایشان در آن شرایط نمایان می‌شود (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏9، ص211 ). ▪️در هر صورت کلمه «قَتَرَةٌ» را برخی در لغت به معنای ظلمت دود معرفی کرده‌اند (مجمع البيان، ج‏10، ص667 ) که به یک نحو هر دو معنا را شامل می‌شود و لذا در مقام تفسیر آیه (تَرْهَقُها قَتَرَةٌ؛ عبس/41) هم احتمال اینکه به معنای سیاهی‌ای که هنگام در معرض آتش قرار گرفتن حاصل می‌شود دانسته‌اند و هم غباری که بر چهره بنشیند و در این حالت دوم از قول زید بن اسلم تفاوت آن با کلمه «غبار» (که در آیه قبل آمد) در این معرفی شده که غبار در خصوص آن چیزهایی است که از آسمان بر زمین می‌آید و «قترة» آن چیزی است که از زمین به آسمان برود. (مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج‏10، ص669 ). 📿ماده «قتر» و مشتقات آن همین ۵ بار در قرآن کریم آمده است. 📖اختلاف قرائت ▪️این کلمه را عموما به صورت «قَتَرَة» قرائت کرده‌اند، که حرف تاء مفتوح است؛ ▪️اما در قرائتی غیرمشهور (ابن ابی ‌عبلة) به صورت «قَتْرَة» قرائت شده است، که حرف تاء ساکن است. 📚معجم القراءات ج ۱۰، ص315 ؛ المغنی فی القراءات، ص1892 ؛ البحر المحيط، ج‏10، ص411 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ذیل آیه ۲۸ (جلسه ۱۱۱۴ حدیث۷ https://yekaye.ir/ababsa-80-28/) فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانسته‌اند؛ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کرده‌اند. که در آنجا آمد: سپس دشمنان آل محمد ص را یاد کرد و فرمود: «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ؛ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ» [قترة] یعنی فقر و نداری‌ای از خیر و ثواب.». 🔹همچنین حدیث۴ ذیل آیه ۳۷ (جلسه ۱۱۲۳ https://yekaye.ir/ababsa-80-37) و اغلب احادیث ذیل آیه ۴۰ (جلسه ۱۱۲۶ https://yekaye.ir/ababsa-80-40/) مربوط به این آیه هم می‌باشد. 🔹 اما احادیث دیگر:
☀️۱) الف. از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: هیچ چیزی [در عالم] نیست مگر اینکه چیزی در هم‌ارزش با آن هست غیر از خداوند عز و جل که هیچ چیزی معادل او نیست و لا اله الا الله که چیزی معادل آن نیست و قطره اشکی از خوف خداوند که چیزی مثل آن نیست و اگر بر چهره و رخسار سرازیر شود هرگز تا ابد سیه‌چردگی و ذلت آن [چهره] را نپوشاند. 📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص3 أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْكُوفِيُّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَيْفٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَيْسَ شَيْ‏ءٌ إِلَّا وَ لَهُ شَيْ‏ءٌ يَعْدِلُهُ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ لَا يَعْدِلُهُ شَيْ‏ءٌ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَإِنَّهُ لَا يَعْدِلُهَا شَيْ‏ءٌ وَ دَمْعَةٌ مِنْ خَوْفِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَيْسَ لَهَا مِثَالٌ فَإِنْ سَالَتْ عَلَى وَجْهِهِ لَمْ يَرْهَقْهُ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ بَعْدَهَا أَبَداً. 📚این حدیث نبوی با عبارات دیگری هم در تفسير العياشي، ج‏2، ص121 روایت شده است. ☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: چیزی نیست مگر اینکه وزن و پیمانه‌ای دارد [= قابل اندازه‌گیری است] مگر اشک که قطره‌ای از آن دریاهایی از آتش [جهنم] را خاموش می‌کند و اگر چشم از اشک پر شد هرگز سیه‌چردگی و ذلت آن [چهره] نپوشاند و اگر [اشک] سرازیر شد خداوند وی را بر آتش حرام کند و اگر گریه‌کننده‌ای در میان امتی [از خوف خدا] بگرید، آن امت مورد رحمت قرار می‌گیرد. 📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص167 📚الكافي، ج‏2، ص482 أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا وَ لَهُ كَيْلٌ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعَ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ مِنْهَا تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ وَ إِذَا اغْرَوْرَقَتِ الْعَيْنُ بِمَائِهَا لَمْ يَرْهَقْ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ فَإِذَا فَاضَتْ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّارِ وَ لَوْ أَنَّ بَاكِياً بَكَى فِي أُمَّةٍ لَرُحِمُوا. 📚همین مضمون با تفصیل بیشتری در حدیث دیگری در همین الكافي، ج‏2، ص482 آمده است و شبیه همین مضمون فوق در الزهد (ص76) و در تفسير العياشي (ج‏2، ص122) از امام باقر ع نیز روایت شده است. @yekaye
☀️۲) از امام صادق ع روایت شده است: مومنی نیست که آبرویش را برای برادر مومنش بذل نماید مگر اینکه خداوند رخسار وی را بر آتش حرام کند و روز قیامت سیه‌چردگی و ذلت به وی نرسد؛ و مومنی نیست که از هزینه کردن آبرو برای برادر مومن بخل ورزد در حالی که آبرویی بیش از وی داشته باشد مگر اینکه در دنیا و آخرت سیه‌چردگی و ذلت با وی تماس برقرار کند و حرارت آتش روز قیامت به رخسارش برسد؛ خواه [نهایتا] عذاب شود یا مورد مغفرت قرار گیرد. 📚الأمالي (للطوسي)، ص670 حَدَّثَنَا الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ (رَحِمَهُ اللَّهُ)، قَالَ: أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْقَزْوِينِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ وَهْبَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَلِيُّ بْنُ حُبْشِيٍّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْفَضْلِ الْعَبَّاسُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ: حَدَّثَنَا صَفْوَانُ بْنُ يَحْيَى، وَ جَعْفَرُ بْن عِيسَى بْنِ يَقْطِينٍ، قَالا: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَبِي غُنْدَرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ بَذَلَ جَاهَهُ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ عَلَى النَّارِ، وَ لَمْ يَمَسَّهُ قَتَرٌ وَ لَا ذِلَّةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ بَخِلَ بِجَاهِهِ عَلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ وَ هُوَ أَوْجَهُ جَاهاً مِنْهُ إِلَّا مَسَّهُ قَتَرٌ وَ ذِلَّةٌ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، وَ أَصَابَتْ وَجْهَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ نَفَحَاتُ النِّيرَانِ، مُعَذَّباً كَانَ أَوْ مَغْفُوراً لَهُ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «تَرْهَقُها قَتَرَةٌ» با توجه به معانی‌ای که در نکات ادبی برای «قَتَرَة» بیان شد مفسران درباره مقصود از این آیه گفته‌اند: 🌴الف. با توجه به اینکه «قترة» به معنای ظلمت و تاریکی دود است (التبيان فی تفسير القرآن، ج‏10، ص278 ) مقصود سیاه‌رو بودن آنان است (ابن عباس، به نقل الدر المنثور، ج‏6، ص317 ). که این می‌تواند اشاره باشد به: 🌿الف.۱. سیاهی‌ای که ناشی از سوختنی است که به خاطر در معرض آتش قرار گرفتن حاصل می‌شود (مجمع البيان، ج‏10، ص669 ). 🌿الف.۲. سیاهی حاصل از دود آتش جهنم، که صورتهای آنان را تیره و تار می‌کند. 🌿الف.۳. سیاهی و ظلمتی است که آنان را فرامی‌گیرد (الميزان، ج‏20، ص210 ) که باطن باورها و اعمالشان در دنیاست که در آنجا ظاهر می‌شود. (در احادیث ذیل آیه بعد خواهد آمد که ظلم، ظلمات روز قیامت است). 🌴ب. مقصود آن است که شدت و ذلت چهره‌های آنان را می‌پوشاند (ابن عباس، به نقل الدر المنثور، ج‏6، ص317 ). 🌴ج. مقصود غباری است که چهره های آنها را در برمی‌گیرد (البحر المحيط، ج‏10، ص411 )؛ که در این صورت به طور خاص باید توضیح داد که چه تفاوتی با آیه قبل دارد که در تدبر بعد اشاره خواهد شد. 🌴د. ... @yekaye
. 2️⃣ «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ؛ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ» در آیه قبل به اینکه بر صورتهای آنان غباری اشاره کرد و در این آیه به اینکه آن صورتها را «قترة» دربرگرفته و پوشانده است؛ تفاوت این دو تعبیر برای اشاره به چه نکته‌ای است؟ 🌴الف. «غبرة» گرد و خاکی است که از آسمان به زمین پایین می‌آید و «قترة» گرد و غباری است که از زمین به آسمان می‌رود (زید بن اسلم، به نقل از مجمع البيان، ج‏10، ص669 و البحر المحيط، ج‏10، ص411 )؛ که در این صورت، چه‌بسا می‌خواهد بفرماید که: 🌿الف.۱. این غبارها از بالا و پایین آنان را در برمی‌گیرد. 🌿الف.۲. مسیرشان از هر طرف تیره و تار است و راه نجاتی پیدا نمی‌کنند. 🌿الف.۳. ... 🌴ب. «غبرة» گرد و خاکی است که [از بیرون] روی چهره انسان بنشیند و «قترة» آن سیه‌چردگی خود چهره است؛ که در این صورت، چه‌بسا می‌خواهد بفرماید که: 🌿ب.۱. از بیرون که غبار روی آنان می‌نشیند و از درون هم غم و اندوه چهره‌شان را عبوس کرده است (البحر المحيط، ج‏10، ص411 ) 🌿ب.۲. هم از بیرون وضعیتشان تیره و تار می‌شود و هم از درون جز تیرگی چیزی ندارند؛ و لذا از درون و بیرون سرگردانند. 🌿ب.۳. به قرینه آیه بعد که اینان را «کافر» و «فاجر» خواند، چه‌بسا غبار، که یک نحوه انفصالی از آنان دارد، ظهور اعمال و فجور آنها باشد و سیه‌چردگی صورت، که یک نحوه اتحادی با آنها دارد، ظهور کفرورزیدن و عمق باطنی‌شان باشد (اقتباس از مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج‏31، ص61 ). 🌿ب.۴. ... 🌴ج. «غبرة» گرد و خاک زمین است و «قترة» دود، که شاید قول الف که می‌گفت اولی از آسمان به زمین می‌آید و دومی از زمین به آسمان، منظورش همین بوده باشد؛ که در این صورت، چه‌بسا می‌خواهد بفرماید که: 🌿ج.۱. وضعیت اینها درست نقطه مقابل گروه قبل است: آنان خود چهره هایشان نورانی و تابناک بود؛ اینها نه‌تنها خود چهره‌هایشان نوری ندارد بلکه از بیرون هم با غبار و دود تیره و تار‌تر شده است. 🌿ج.۲. ... 🌴د. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ۱۱۲۸) 📖 أولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ 📖 ترجمه 💢آنان‌اند که همان کفرپیشگان گنه‌پیشه‌اند. سوره عبس (۸۰) آیه ۴۲ ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ ۲۸ شعبان ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹الْكَفَرَةُ درباره ماده «کفر» ذیل آیه ۱۷ همین سوره توضیحات لازم گذشت 🔖جلسه https://yekaye.ir/ababsa-80-17/ ▪️در اینجا فقط اضافه می‌کنیم که کلمه «کافر» هم به صورت جمع سالم جمع بستده می‌شود (کافرون و کافرات) و هم به صورت جمع مکسر، که در حالت جمع مکسر به سه صورت «كُفَّار» و «كَفَرَة» و «كِفار» و در خصوص زنان کافر به صورت «كَوافِر» می‌آید (لسان العرب، ج‏5، ص145 ؛ المصباح المنير، ج‏2، ص535 )؛ که از این حالات مختلف، در قرائت حفص از عاصم، فقط به صورت «کافرات» و «كِفار» در قرآن کریم به کار نرفته است. @yekaye
🔹الْفَجَرَةُ قبلا بیان شد که ▪️ماده «فجر» در اصل به معنای گشودگی در چیزی، و یا شکافتن و حصول شکاف گسترده در چیزی می‌باشد. برخی توضیح داده‌اند که «فجر» شکافی است که همراه با آشکار شدن چیزی باشد. به صبح «فجر» می‌گویند (يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ؛ بقره/۱۸۷)، چون شب را می‌شکافد، و از این شکاف نور آشکار می‌شود. «فجور» [یکی از مصدرهای فعل فَجَرَ] دریدن پرده دیانت و تقوی است؛ و «فاجر» به معنای کسی است که پرده‌دری می‌کند که جمع آن «فُجَّار» (إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ‏/ انفطار/۱۴) و «فَجَرَة» (أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ؛ عبس/۴۲) است و به خاطر کثرت استعمال این ماده در شکافتن و باز کردن باب گناهان (بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ، قيامة/۵)، کلمه «فجور»، به نحو خاص در مورد گناه استفاده می‌شود، به نحوی که هرکسی که از حق فاصله بگیرد، «فاجر» خوانده می‌شود؛ و بیشترین کاربرد آن در مورد «دروغگو»، و نیز کسی است که اهل زنا و لواط می‌باشد. 🔖جلسه ۷۸۲ http://yekaye.ir/ya-seen-36-34/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ذیل آیه ۲۸ (جلسه ۱۱۱۴ حدیث۷ https://yekaye.ir/ababsa-80-28/) فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانسته‌اند؛ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کرده‌اند. که در آنجا آمد: سپس دشمنان آل محمد ص را یاد کرد و فرمود: «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ؛ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ» [قترة] یعنی فقر و نداری‌ای از خیر و ثواب. «أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَة». اما احادیث دیگر:
☀️۱) از امام باقر ع روایتی طولانی نقل شده است که وضعیت کافر حقیقی از لحظه مرگ تا عالم قبر و ورود در محشر و نهایتا وضعیتش در جهنم را توضیح می‌دهند که فرازهایی از آن قبلا گذشت. در فرازی دیگر ابتدای برانگیخته شدن وی از قبر را چنین توصیف می‌کند: چون صیحه قیامت سر داده شود قبرش آتشی را شعله‌ور کند و او گوید: وای بر من که قبرم آتشی را شعله‌ور کرده است. پس منادی ندا دهد: بدان که ویل و خواری به تو نزدیک شد؛ از آتش قبر به سوی آتشی برو که خاموش نشود. پس از قبرش بیرون آید در حالی که چهره اش سیاه، و چشمانش کبود، و بینی‌اش بلند، و دست و بالش بسته، و سرش افکنده است و دزدکی نگاه می‌کند؛ پس عمل خبیثش نزد وی آید و گوید: به خدا سوگند تو را نشاختم جز به اینکه در طاعت خداوند، کُند، و در معصیت او، سریع بودی. تو در دنیا بر من سوار بودی و من امروز می‌خواهم همان طور که تو سوارم بودی سوارت شوم و تو را به سوی آتش چهنم پیش ببرم. سپس بر شانه‌های او بنشیند و [همچون سوارکاری که با پای خود به اسب می‌زند] به پشت او لگد زند تا وی را به انتهای جهنم برساند. 📚الإختصاص، ص361 سَعِيدُ بْنُ جَنَاحٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَوْفُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَزْدِيُّ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ قَبْضَ رُوحِ الْكَافِر ... فَإِذَا كَانَتْ صَيْحَةُ الْقِيَامَةِ اشْتَعَلَ قَبْرُهُ نَاراً فَيَقُولُ لِيَ الْوَيْلُ إِذَا اشْتَعَلَ قَبْرِي نَاراً فَيُنَادِي مُنَادٍ أَلَا الْوَيْلُ قَدْ دَنَا مِنْكَ وَ الْهَوَانُ قُمْ مِنْ نِيرَانِ الْقَبْرِ إِلَى نِيرَانٍ لَا تُطْفَأُ فَيَخْرُجُ مِنْ قَبْرِهِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَيْنَاهُ قَدْ طَالَ خُرْطُومُهُ وَ كُسِفَ بَالُهُ مُنَكَّساً رَأْسُهُ يُسَارِقُ النَّظَرَ فَيَأْتِيهِ عَمَلُهُ الْخَبِيثُ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ مَا عَلِمْتُكَ إِلَّا كُنْتَ عَنْ طَاعَةِ اللَّهِ مُبْطِئاً وَ إِلَى مَعْصِيَتِهِ مُسْرِعاً قَدْ كُنْتَ تَرْكَبُنِي فِي الدُّنْيَا فَأَنَا أُرِيدُ أَنْ أَرْكَبَكَ الْيَوْمَ كَمَا كُنْتَ تَرْكَبُنِي وَ أَقُودُكَ إِلَى النَّارِ قَالَ ثُمَّ يَسْتَوِي عَلَى مَنْكِبَيْهِ فَيَرْكَلُ قَفَاهُ حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى عَجُزَةِ جَهَنَّم‏. @yekaye