eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ» خداوندی که امور را زوج (= دارای قرین و همتا) قرار داد، و از هر چیزی زوجی آفرید و برای هر چیزی همتا و قرینی گذاشت (وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ؛ ذاریات/49)، خود منزه است از اینکه زوج و قرین و همتایی داشته باشد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ... وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» (توحید/1-4) 💢یعنی هیچ پدیده ای در عالم آفریده نشده مگر اینکه زوجی دارد؛ و از همین قرین و همتا داشتن همه آفریده‌ها می‌توان پی برد که او همتایی ندارد؛ چرا که اوست که اینها را دارای همتا قرار داده، و اگر قرار باشد همتایی داشته باشد باید کسی فوق او باشد که چیزی را همتای او بگرداند. 💠برهان در یک تحلیل عقلی محض باید گفت که: 🔹هر دو چیزی که با هم تقابل، همتایی، قرین بودن، و یا هرگونه رابطه متقابل دارند، حتما بستری دارند که اینها را به هم مرتبط می‌سازد. در واقع هیچ زوجیتی (به معنای عام کلمه) نمی‌توان در نظر گرفت که وابسته به بستر مشترکی نباشند؛ پس هر دو امری که زوج همدیگر هستند، دلالت دارند بر واقعیتی فراتر از خود، که مَحمِل آن دو قرار می‌گیرد. 🔹اکنون نقل کلام به آن واقعیت فراتر می‌کنیم: اگر آن هم زوج و قرینی دارد، پس بستر مشترکی برای آنها هست و واقعیتی فراتر از آن در کار است که همه هویت این دو واقعیت که زوج همدیگرند در ذیل آن امکان تحقق دارد. 🔹و اگر واقعیتی در عالم هست – که هست – پس این سلسله نمی‌تواند تا بی‌نهایت باشد. 🔷پس واقعیتی هست که همه ازواج به او وابسته‌اند و او منزه است از اینکه هر گونه زوج و قرینی داشته باشد. 📝تبصره 1 با یک نگاه دقیق‌تر می‌توان این برهان را حتی بدون استفاده از استحاله تسلسل اثبات کرد؛ بدین بیان که: بستر مشترکی که برای هر رابطه‌ای هست اساساً «مقابل» ندارد؛ یعنی حتی خود این سلسله، برای سلسله بودنش نیازمند یک بستری هست، اما انسان می‌فهمد که هر آنچه واقعا مقابل دارد، نهایتا زمانی می‌تواند مقابل داشته باشد که در بستر واحد محضی واقع شود که هیچ گونه مقابل ندارد. از این رو، در یک نگاه عمیقتر، وجود هر زوج (= هر امر قرین‌دار و مقابل‌داری) در حاق ذات خود دلالت می‌کند بر وجود یک امری که فراتر از هرگونه تقابلی است؛ و اصلا خود تقابل به واسطه او تقابل شده است. ☀️(شاید بتوان گفت دو عبارت «شَهَادَةِ الِاقْتِرَانِ بِالْحَدَثِ وَ شَهَادَةِ الْحَدَثِ بِالامْتِنَاعِ مِنَ الْأَزَلِ الْمُمْتَنِعِ مِنَ الْحَدَثِ» و «بِمُقَارَنَتِهِ بَيْنَ الْأُمُورِ عُرِفَ أَنْ لَا قَرِينَ لَهُ» در حدیث1 به همین مضمون اشاره دارد https://eitaa.com/yekaye/1861) 📝 تبصره 2 در یک نگاه عمیق‌تر، بستری که این برهان ما را بدان رهنمون می‌شود، ⛔️نه ذات باری‌تعالی، 🌐بلکه ناظر به مقام علم اوست (مقام علم تفصیلیِ خداوند، که نفس‌الامرِ همه واقعیات است)؛ ⛔️اما مقام ذات – که عرفا از آن با «هویت غیبیه» و مقامِ «لا اسم له و لا رسم» یاد می‌کنند - فوق این مقام است؛ و جالب است که آیه نیز با تعبیر «سبحان الذی....» شروع می‌شود؛ نه با تعبیر «الحمد للذی ...». 💢یعنی خداوند را فوق مرتبه‌ هرگونه ازواجی قرار می‌دهد؛ اما این مقام را با تنزیه به او نسبت می‌دهد نه با حمد، که اقتضای توصیف و تشبیه دارد. 🔸برای توضیح بیشتر این برهان، مراجعه کنید به یادداشت‌های شماره 3.1 و شماره 8.2 و شماره 16 از وبلاگ «باخدایی گام به گام» 🔖 http://elmkhoda.parsiblog.com/ و نیز لینک زیر 🔖 http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=246.0 @yekaye
. 2⃣ «أَ فَلا يَشْكُرُونَ؛ سُبْحانَ الَّذِي» تشكر ما نشانه رشد ما است، او نيازى به شكر ما ندارد. 📚 (تفسير نور، ج9، ص540) @yekaye
. 3⃣ « خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» انسان در مسائل جسمى و جنسى در رديف ديگر موجودات [زمینی] است. 📚(تفسير نور، ج9، ص541) @yekaye
. 4⃣ «خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ» ❓مقصود از آن زوج ها که از زمین می رویند، چیست؟ 🍃الف. نه‌تنها گیاهان، بلکه مطلق جانداران زمینی که شامل انسان و حیوانات هم می‌شود بویژه که هم در آیه‌ای دیگر، این روییدن از زمین را به انسانها هم نسبت داد (وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً؛ نوح/17) و هم در ادامه آیه به حیوانات – که زوجیت در آنها بسیار بارز است - اشاره‌ای نکرد و ظاهراً این تعبیر را برای اشاره بدانها کافی دانست. 🍃ب. چه‌بسا اشاره به هر چیزی داشته باشد که به نحوی منشأ زمینی و دنیوی داشته باشد. 🍃ج. … @yekaye
. 5⃣ «خَلَقَ الْأَزْواجَ ... مِنْ أَنْفُسِهِمْ» 🚻دسته‌ای از زوج‌هایی که خداوند آفریده است، خود انسانها هستند. شاید این آیه اشاره‌ای باشد به اهمیت زوجیت و همتا یافتن در زندگی؛ و اینکه انسان ها اساساً به گونه‌ای آفریده شده‌اند که نیاز به زوجی دارند که تنها با آن است که آرامش می‌رسند: 📖 «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها: و از نشانههاى او اينكه از [جنس] خودتان برای شما زوج هایی آفريد تا بدانها آرام گيريد» (روم/21) @yekaye
. 6⃣«خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها ... مِمَّا لا يَعْلَمُونَ» در عالم خلقت موجوداتى است كه نحوه زوجيّت آنها براى بشر ناشناخته است. 📚(تفسير نور، ج9، ص541) @yekaye
. 7⃣ «خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ» زوج‌ها را در سه دسته قرار داد: آنچه زمین می‌رویاند؛ خودشان؛ و آنچه که نمی‌دانند. چرا این سه دسته؟ 🍃الف. شاید این اشاره است به تمامی عوالم ممکن، از حیث نسبتی که با انسان برقرار می کنند: زمین در ادبیات قرآنی، گاه بر همه امور دنیایی اطلاق می‌شود؛ 🌍چنانکه در آفرینش انسان، یکی به این حیث زمینی بودن و از زمین برآمدنش اشاره شده (مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون؛ حجر/28) و 🚹 یکی به حیث خاص خود انسان (نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي؛ حجر/29)؛ و در آیه ای دیگر کل آیات خدا را – که نشانه ای برای انسان است - به همین دو حیث آیات آفاق و انفسی تقسیم کرد (سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق؛ فصلت/53)؛ ✔️این دو، دو بخشی از عالم است که انسان می شناسد؛ و با توجه به محدودیت علم بشر، بقیه عالم هم آن چیزهایی است که انسان نمی‌شناسد؛ 🔘پس همه زوج‌هایی که خدا قرار داده، یا آنهایی‌اند که وابسته به زمین و عالم مادی هستند؛ یا وابسته به خود و حقیقت برتر انسان؛ و یا از آن دسته اموری هستند که انسان نمی‌شناسد. 🍃ب. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
784) 🌺 وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ 🌺 💐ترجمه و نشانه‌ای است برای آنها این شب؛ برمی‌کنیم از آن روز را، پس بناگاه آنان به‌تاریکی‌ماندگان‌اند. سوره یس (36) آیه37 1397/4/10 17 شوال 1439 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔷 نسْلَخُ ⬛️ماده «سلخ» در اصل بر بیرون آوردن چیزی از پوست خود دلالت می‌کند 📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص94) که در اصل برای کندن پوست حیوان به کار می‌رفته و بعدا به طور استعاره‌ای برای در آوردن لباس و زره [از تن شخص دیگر] نیز به کار رفته است. 📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص419) ◻️برخی در این آیه درباره اینکه چرا گفته «روز» را از شب برکندیم، و نه بالعکس، چنین توضیح داده‌اند که چون اصل در عالم ماده ظلمت است، پس گویی، نور روز پوششی است که بر تن این ظلمت شده و هنگام شب این پوشش را درمی‌آورد 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص172) کاربردهای این ماده در این گونه موراد فقط به همین تعبیر محدود نمی شود؛ ◽️چنانکه برای پایان یافتن ماه قمری و خروج از ماه (سَلَخْتُ الشهرَ» (از ماه [قمری] بیرون آمدم) هم به کار می‌رود [فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ؛ توبه/5] 📚(کتاب العین، ج4، ص198)؛ ◽️ و نیز در مورد کسی که لباس ایمان را از تن به در آورد و کافر شد نیز تعبیر شده است که «آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها» (اعراف/175) 📚(مجمع البحرين، ج2، ص433) ◻️برخی بر این باورند که در آیه «اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ» (یس/37)، چون فعل «سلخ» با حرف «من» متعدی شده، به معنای «بیرون آوردن» است؛ چرا که وقتی به معنای «کندن» به کار می‌رود با حرف «عن» متعدی میشود. 📚(المیزان، ج17، ص88) ماده «سلخ» همین 3 بار در قرآن کریم آمده است. @yekaye
. 🔷 مظْلِمُونَ 🔻قبلا بیان شد که ▪️ ماده «ظلم» در اصل بر دو معنا دلالت می‌کند: ▫️ یکی ظلمت و تاریکی در مقابل نور و روشنایی؛ ▫️و دیگری قرار دادن چیزی در غیر جایگاه اصلی خود، که ظلم و ستم از این معنای دوم است. ▪️البته برخی معتقدند معنای اول هم به این معنای دوم برمی‌گردد، با این توجیه که اصل در عالم بر نور و روشنایی است و ظلمت و تاریکی، نبودن این اصل در جایگاه خود است. ▪️ «ظُلْمَة» که جمع آن «ظلمات» می‌شود را خداوند برای اشاره به جهل و شرک و فسق به کار برده است؛ همان گونه که برای مقابلات اینها از تعبیر «نور» استفاده کرده است. و گاه تعبیر «در ظلمات بودن» و «کوری» به جای هم به کار می‌رود ▫️چنانکه در جایی می‌فرماید «كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ»(أنعام/۱۲۲) ▫️و در جای دیگر می‌فرماید «كَمَنْ هُوَ أَعْمى» (رعد/۱۹) ▫️ و یا در جایی می‌فرماید «وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ»(أنعام/۳۹) ▫️ و در جای دیگر می‌فرماید «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ» (بقرة/۱۸). ▪️همچنین تعبیر «أَظْلَمَ» (إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا؛ بقره/۲۰) به معنای «در ظلمت واقع شدن» است و با اینکه به باب افعال رفته اما ظاهرا فعل لازم است، شاهدش اینکه اسم فاعل آن «مُظلِم» به معنای کسی است که در ظلمت واقع شده است (وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهار فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ؛ یس/۳۷؛ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً، یونس/۲۷) البته تعبیر «أظلم» به عنوان صفت تفضیلی در همان معنای ظلم و ستم هم در قرآن کریم به کار رفته است (هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغى؛ نجم/۵۲). 🔖جلسه 720 http://yekaye.ir/al-fater-35-20/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) امام باقر در حدیثی درباره مقام اهل بیت و اهمیت ولایت اینان با استناد به آیات قرآن کریم توضیحاتی می‌دهند. در فرازی از این حدیث آمده است: ... و خداوند عز و جل به حضرت محمد ص فرمود «بگو اگر آنچه بدان شتاب مىكنيد در اختيار من بود، حتما كار ميان من و شما تمام شده بود» (انعام/58) ؛ فرمود اگر به من دستور داده می‌شد که شما را باخبر کنم از آنچه در سینه‌هایتان مخفی کرده‌اید به این که شتاب دارید در مرگ من تا بعد از من بر اهل بیتم ظلم روا دارید؛ که مَثَلِ شما همان گونه بوده که خداوند عز و جل فرمود «همانند مَثَلِ كسى است كه آتشى را برافروخت، پس همين كه اطراف او را روشن ساخت» (بقره/17) می‌فرماید که زمین را روشن ساخت به نور حضرت محمد ص همان گونه که خورشید روشن می‌سازد؛ پس خداوند مَثَلِ حضرت محمد ص را همانند خورشید دانست و مَثَلِ وصی او همانند ماه و این همان سخن اوست که فرمود «خورشید را روشنایی قرار داد و ماه را نور» (یونس/5) و فرمود «و نشانه‌ای است برای آنها این شب؛ برمی‌کنیم از آن روز را، پس بناگاه آنان به‌تاریکی‌ماندگان‌اند.» (یس/37) و فرمود «خدا نورشان را برد و در ميان تاريكيهايى كه نمىبينند رهايشان كرد» (بقره/17) یعنی حضرت محمد ص را قبض روح کرد و ظلمت آشکار شد و فضل و برتری اهل بیت او را ندیدند و این همان است که فرمود «و اگر آنها را به هدايت فرا خوانيد، نمی‌شنوند؛ و آنان را می‌بينى كه به سوى تو می‌نگرند، در حالى كه نمی‌بينند.» (اعراف/198) ... 📚الكافي، ج8، ص380 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع: ... وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُحَمَّدٍ ص «قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ» قَالَ لَوْ أَنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُعْلِمَكُمُ الَّذِي أَخْفَيْتُمْ فِي صُدُورِكِمْ مِنِ اسْتِعْجَالِكُمْ بِمَوْتِي لِتَظْلِمُوا أَهْلَ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي فَكَانَ مَثَلُكُمْ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ» يَقُولُ أَضَاءَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ مُحَمَّدٍ كَمَا تُضِيءُ الشَّمْسُ فَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلَ مُحَمَّدٍ ص الشَّمْسَ وَ مَثَلَ الْوَصِيِّ الْقَمَرَ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً» وَ قَوْلُهُ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ» يَعْنِي قُبِضَ مُحَمَّدٌ ص وَ ظَهَرَتِ الظُّلْمَةُ فَلَمْ يُبْصِرُوا فَضْلَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا يَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ» ... @yekaye
☀️2) دعایی از برخی از ائمه ع برای شب‌های دهه آخر ماه مبارک رمضان روایت شده است. در دعای شب بیست و دوم آمده است: ای برکننده روز از شب که بناگاه ما در ظمت‌ماندگان باشیم؛ و جریان دهنده خورشید به سوی قرارگاهش به تقدیرت، ای عزتمند و ای دانا؛ ای که مقدر فرمودی برای ماه منزلگاه‌هایی را تا اینکه همچون عُرجون کهن [شاخه باریک خشکیده و خمیده درخت خرما] برگردد؛ ای نورِ هر نوری؛ و نهایت آرزوها و سرپرست هر نعمتی؛ یا اللهُ یا رحمان، یا اللهُ یا احد؛ یا واحدُ یا فرد، یا اللهُ یا اللهُ یا الله، نامهای نیکو از آن توست و نیز مَثَل‌های برتر، و کبریاء و عظمت، از تو می‌‌خواهم که بر محمد ص و اهل بیتش صلوات بفرستی و اسم مرا در این شب در زمره سعادتمندان و روحم را همراه با شهیدان و نیکی مرا در علّیّین و بدیِ مرا مورد مغفرت قرار دهی و مرا یقینی ببخشی که همواره قرین دلم باشد و ایمانی که شک را از من ببرد و مرا بدانچه برایم قسمت داده‌ای راضی گردانی و ما را در دنیا حسنه و در آخرت حسنه بدهی و از عذاب سوزان نگهداری و به ما ذکر خود روزی کنی و شکرت را و رغبت به خویش را و توبه را و نیز توفیق بدانچه که حضرت محمد و آل محمد ص را در آن موفق فرمودی. 📚الكافي، ج4، ص161؛ المقنعة، ص184؛ تهذيب الأحكام، ج3، ص101 أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَيُّوبَ بْنِ يَقْطِينٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْهُمْ ع دُعَاءُ الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ: ... و تَقُولُ فِي اللَّيْلَةِ الثَّانِيَةِ: يَا سَالِخَ النَّهَارِ مِنَ اللَّيْلِ فَإِذَا نَحْنُ مُظْلِمُونَ وَ مُجْرِيَ الشَّمْسِ لِمُسْتَقَرِّهَا بِتَقْدِيرِكَ يَا عَزِيزُ يَا عَلِيمُ وَ مُقَدِّرَ الْقَمَرِ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ يَا نُورَ كُلِّ نُورٍ وَ مُنْتَهَى كُلِّ رَغْبَةٍ وَ وَلِيَّ كُلِّ نِعْمَةٍ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا اللَّهُ يَا قُدُّوسُ يَا أَحَدُ يَا وَاحِدُ يَا فَرْدُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ لَكَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَ الْأَمْثَالُ الْعُلْيَا وَ الْكِبْرِيَاءُ وَ الْآلَاءُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِي فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فِي السُّعَدَاءِ وَ رُوحِي مَعَ الشُّهَدَاءِ وَ إِحْسَانِي فِي عِلِّيِّينَ وَ إِسَاءَتِي مَغْفُورَةً وَ أَنْ تَهَبَ لِي يَقِيناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ إِيمَاناً يَذْهَبُ بِالشَّكِّ عَنِّي وَ تُرْضِيَنِي بِمَا قَسَمْتَ لِي وَ آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ الْحَرِيقِ وَ ارْزُقْنَا فِيهَا ذِكْرَكَ وَ شُكْرَكَ وَ الرَّغْبَةَ إِلَيْكَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْفِيقَ لِمَا وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ ع. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» یکی از آیات الهی شب است، که وقتی پیراهن روز را از تنش بدرآورند، ناگهان تاریکی همه‌جا را فرامی‌گیرد و همگی در ظلمت می‌مانیم. 🔹هم خود «شب» آیه‌ای از آیات الهی است (تدبر2 https://eitaa.com/yekaye/1888) 🔹هم برکندن روز از شب (تدبر3 https://eitaa.com/yekaye/1889) 🔹و هم اینکه تا روز را از شب برمی‌کنند، بناگاه همه در تاریکی می‌مانند (تدبر4 https://eitaa.com/yekaye/1890). @yekaye
. 2⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ» شب یکی از آیات خداست: 🔹هم خودش آیت است، از اینکه امکان استراحت و آرامش را مهیا می‌کند و انسان را از هیاهوی روز بیرون می‌بَرَد و باب خلوت و راز و نیاز با یگانه محبوب عالم را باز می‌کند؛ تا اینکه با فقدان روشنایی، و ضعف قوای حسی و ادراکات آدمی در مشاهده عالم و ارتباط برقرار کردن با پیرامون، احساس نیاز را در آدمی زنده می‌کند و باب تکبر را می‌بندد و ... 🔹و هم عرصه را بر هزاران آیت الهی مهیا می‌کند؛ ساده‌ترینش همین که چون روشنایی خورشید در کار نیست، امکان مشاهده نور هزاران ستاره در آسمان مهیاست؛ و می‌توان گفت اگر شب نبود، معلوم نبود که علم نجوم بتواند این اندازه پیشرفت کند؛ و ... @yekaye
. 3⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ» اینکه روز را از شب بیرون می‌آورند نیز آیتی از آیات خداست؛ 🔭شاید پیشرفت‌های علمی به درک این آیت بهتر کمک کنند: امروزه فضای کهکشان را کاملا ظلمانی می‌دانند که نور به صورت ذرات فوتون در آن حرکت می‌کند و کره زمین چون با هوا احاطه شده، وقتی ذرات نور خورشید به مولکولهای هوا برخورد می‌کند منعکس می‌شود و هوا را روشن می‌کند؛ اما وقتی در معرض تابش خورشید نیستیم دیگر این ذرات فوتون متشعشع از خورشید، در هوا قرار نمی‌گیرند و همه جا در ظلمت اولیه خود فرو می‌رود؛ پس روز همچون لباسی است که بر تن جهانی که سراسر شب است می‌شود و وقتی روز به پایان می‌رسد این لباس را از تن درمی‌آورد و دوباره همانند اولش همه‌جا تاریک می‌شود. 🔹جالب اینجاست که تعبیر «انسلخ من» آمده؛ در حالی که برای کندن پوست و درآوردن لباس از تعبیر «انسلخ عن» استفاده می‌شده؛ تفاوت این دو – چنانکه در نکات ادبی اشاره شد - https://eitaa.com/yekaye/1878 در آن است که وقتی تعبیر «عن» به کار می‌رود معنای «درآوردن از رو» را القا می‌کند اما وقتی تعبیر «من» به کار می‌رود «درآوردن از درون تمام اجزا و عناصر شیء» را افاده می‌کند؛ و روز را از درون این ظلمات بیرون می‌کشند. @yekaye
. 4⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» اینکه وقتی روز را از دل شب برمی‌کنند بناگاه در ظلمت می‌مانیم نیز آیه‌ای از آیات خداست؛ دست کم از این رو که نشان می‌دهد که چگونه همه چیز بشدت وابسته به اوست و انسان اگر در همین پدیده ساده دقت کند بخوبی درمی‌یابد که چگونه «اگر نازی کند در هم فروریزند قالبها» 🔅ما وقتی که به اشیای پیرامون خود می‌نگریم و آنها را می‌بینیم، اول و پیش از دیدن هر چیز، ابتدا نور را می‌بینیم که می‌توانیم آن اشیا را ببینیم؛ اما در روز به کار خویش مشغولیم چنان از روشنایی روز بهره‌مند می‌شویم که اصلا بدان توجهی نداریم؛ اما همین که روز را برمی‌دارند در حالی که چشم ما سرجایش هست و همه اشیا هم سرجای خود هستند، دیگر چیزی نمی‌بینیم❗️ 🌘و این رفتن روز و در ظلمت فرو رفتن بقدری سریع است که از یک فضای کاملا روشن بناگاه خود را در تاریکی می‌یابیم. در واقع، یکی از مهمترین مشکلات ما این است که نعمت‌های الهی چنان ما را در برگرفته، که از خود این نعمت ها غافلیم و احساس استغنا به ما دست می‌دهد؛ اما همین که یکدفعه در ظلمت شب می‌مانیم در حالی که نه قوای حسی ما ضعفی پیدا کرده و نه اشیای عالم تغییری کرده‌اند، پی می‌بریم که ابعاد نیاز ما خیلی گسترده تر از آن اموری است که در نگاه اول به نظرمان می‌آمد و عالم و نیازهای ما بسیار وسیعتر از آن است که بتوانیم به خود مغرور شویم! @yekaye
. 5⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» 🔹خود شب، 🔹برکنده شدن روز از شب، 🔹و اینکه با رفتن روز ناگهان در ظلمات می‌مانیم، آیه‌اند؛ اما آیه و نشانه بر چه چیزی؟ 🍃الف. بر قدرت خدا؛ از اینکه چگونه حتی دیدن – که ساده‌ترین و دم‌دستی‌ترین ادراک ماست - چه اندازه به سایر تقدیرات الهی وابسته است (تدبر4) و همه در ید قدرت اویند و کسی را توان غلبه بر او نیست. 🍃ب. علم و حکمت الهی، که چگونه اموری کاملا متضاد را این گونه به هم وابسته کرد و ... 🍃ج. برنامه‌ریزی و تدبیر الهی که چه نظم و برنامه‌ای را در عالم و برای گذر زمان – که ساده ترین و البته مهمترین عامل برای برنامه‌ریزی است) قرار داد 🍃د. ... 💠 نکته تفسیری شاید اینکه در آیه بعد بر این تاکید کرد که «ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ» ظاهرا می‌خواهد نشان دهد که این هم آیتی است بر علم او هم بر عزتمندی و قدرت او و هم بر تدبیر و تقدیر او. یعنی چه‌بسا آن جمله، شاهدی باشد بر اینکه چه وجوهی از آیه بودن در این آیت مورد نظر بوده است. @yekaye
. 6⃣ «اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ» پيدايش شب و روز تصادفى نيست، كار خداست (تفسير نور، ج9، ص542) 💠نکته‌ای در چنانکه قبلا بارها اشاره شد، دینی بودن علم، صرفا به این نیست که محتوای مطلب از متون دینی برآمده باشد؛ بلکه یکی از ابعاد مهم برای دینی شدن علم و معرفت آن است که هر پدیده‌ای در نسبت با خداوند ملاحظه شود؛ و این منطقی است که قرآن کریم بارها و بارها به ما می‌آموزد: از منظر یک موحد، ⛔️این گونه نیست که: روز از دل شب برکنده شود 💢بلکه این گونه است که: خداوند روز را از دل شب برمی‌کند. @yekaye
. 7⃣ «فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» اغلب مترجمان در ترجمه عبارت اخیر گفته‌اند «پس بناگاه آنان در ظلمت فرو می‌روند» یا «بناگاه ظلمت شب آنان را فرامی‌گیرد» و با اینکه ظاهرا این ترجمه روان‌تر نیز هست؛ اما آیه نفرمود «فَإِذا هُمْ فی ظلمات» یا «فَإِذاً أظلمهم اللیل»؛ بلکه از تعبیر «مُظلِم» که اسم فاعل است استفاده کرد. چرا؟ 🍃الف. اسم فاعل دلالت بر ثبوت و استقرار دارد؛ می‌خواهد نشان دهد که آنان اساساً در ظلمت بوده‌اند و صرفا چون ما نور را بر تن شب کرده‌ایم آنان خود را در روشنایی می‌دیدند؛ یعنی نکته مذکور در تدبر 3 https://eitaa.com/yekaye/1889 . 🍃ب. شاید می‌خواهد اشاره کند که حقیقت هر انسانی، اگر به خودی خود و مستقل ملاحظه شود، جز ظلمت نیست؛ یعنی تنها نور الهی است که همه چیز را روشن می‌کند و اگر نور الهی در کار نباشد حتی برای برترین اولیای الهی هم چیزی جز ظلمت و ضلالت نیست (ضحی/7)؛ یعنی همان که حضرت یوسف ع اشاره کرد که «نفسِ» آدمی، از آن جهت که نفس است، جز دستور دهنده به بدی نیست؛ و تنها و تنها اگر مشمول رحمت خداوند شود، می‌تواند از بدی‌ها دور بماند (وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی؛ یوسف/53)؛ یعنی همان که ما انسان‌ها جز فقر و نیاز نیستیم (يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ؛ فاطر/19) و تنها خداوند است که نور محض است (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛ نور/35) و اگر او برای کسی نوری قرار ندهد، هیچ نوری نخواهد داشت (وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ؛ نود/24) 🍃ج. ... @yekaye