eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
813 ) 🔥 اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 🔥 11/5/1397 〽️ترجمه امروز در آن آتش افروخته درآيید، به [جرمِ/ سببِ] این که کفر می‌ورزیدید. سوره یس (36) آیه 64 1397/5/12 20 ذی‌القعده 1439 @Yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹اصْلَوْهَا قبلا بیان شد که ▪️«اصْلَوْا» فعل امر از ماده «صلی» است که به معنای آتش زدن و برافروختن می‌باشد و اغلب اهل لغت بین این ماده و ماده «صلو» (که اکثراً معنای دعا و نماز و عبادت به کار می‌رود) تفاوت گذاشته‌اند. 🔖جلسه ۲۹۳ http://yekaye.ir/al-maaarij-70-22/ ▫️در اینجا فقط می‌افزاییم که برخی گفته‌اند "اصل «صلاء» به معنای ملازمت و همراهی است؛ و منظور از این تعبیر، همنشین و ملازم آتش شدن است؛ و از ابومسلم نقل شده که منظور از «اصْلَوْهَا» ، «صيروا صلاها: ماده سوختنیِ آتش شوید، هیزمِ آتش شوید» است." 📚(مجمع البيان، ج8، ص673) @Yekaye
🔹تَكْفُرُونَ قبلا بیان شد که ▪️ماده «کفر» در اصل دلالت بر پوشاندن و مخفی کردن می‌کند؛ ▫️به کشاورز «کافر» گفته می‌شود چون دانه را در دل خاک مخفی می‌کند ▫️«کفاره» کفاره است چون گناه را می‌پوشاند و ▫️«تکفیر» هم به معنای اقدامی است که چنان روی گناه را می‌پوشاند که گویی انسان گناهی انجام نداده (در مقابل حبط که در مورد نابود شدن کارهای خوب است. ▪️کفر، ▫️هم در نقطه مقابل ایمان به کار می‌رود زیرا «حق را می‌پوشاند»، ▫️و هم در نقطه مقابل «شکر»‌ و به معنای «ناسپاسی» به کار می‌رود، زیرا نعمت را می‌پوشاند؛ 🔸و از نظر راغب اصفهانی، در مورد ناسپاسی نعمت، غالبا تعبیر «کفران» به کار می‌رود، و در مورد انکار خدا و نبوت و شریعت (بی‌دینی) غالبا تعبیر «کُفر» (که فاعل آن، «کافر» است) به کار می‌رود. ▪️لازم به ذکر است که اگرچه در فرهنگ دینی غالبا کلمه «کافر» فقط به معنای منکر خدا و نبوت و شریعت به کار می‌رود اما در ادبیات قرآنی در مورد منکر ولایت و امامت الهی هم این تعبیر به کار می‌رود چنانکه کسانی که به جای ولایت الله، ولایت طاغوت را پذیرفته باشند کارشان «کفر» معرفی شده (بقره/۲۵۶) و حتی منافق هم (که ظاهرا مسلمان است و خدا و نبوت و شریعت را قبول دارد) کافر خوانده شده است (نساء/۱۳۷-۱۳۸؛ منافقون/۱-۳) 🔖جلسه ۲۰۵ http://yekaye.ir/al-furqan-025-50/ 🔸همچنین قبلا حدیثی گذشت که توضیح داده بود که کفر در قرآن به پنج معنا به کار رفته: کفر حجود (انکار) [که دو قسم می‌شد: انکار از روی ظن و گمان، ویا کاملا آگاهانه در برابر حقیقت ایستادن]، ترک آنچه خدا دستور داده، کفر برائت و کفر نعمت. 🔖جلسه۱۵۹، حدیث۱ http://yekaye.ir/al-jathiyah-45-24/ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) امیرالمومنین ع در فرازی از یکی از خطبه‌هایشان می‌فرمایند: و بدانيد! كه اين پوست نازك را بر آتش سوزان شكيبايى نيست، پس بر خويشتن رحمت آريد، که شما توان خود را در مصيبتهاى اين جهان آزموديد؛ آيا نديديد از خارى كه بر يكى از شما خلد، چگونه زارى كند، و يا به سر در افتادگى، كه خون آلودش گرداند، و يا ريگ تفته كه او را بسوزاند؟ تا چه رسد كه ميان دو طبقه از آتش بود سوزان، همخوابه او سنگ، و همنشينش شيطان. آيا مىدانيد چون مالك [= خازن جهنم] بر آتش دوزخ خشم آرد، شعله‌های آتش بر یکدیگر می‌کوبند و همدیگر را خرد كنند، و چون بانگ بر آن زند، شعله‌ها از نهیب او در میان درهای جهنم به هر طرف زبانه ‌کشند؟ اى پير سالخورده كه پيرى در تو راه يافته، چگونهاى آن گاه كه طوقهاى از آتش تافته، گِرد گردنت افتد، و غُل‌هايى كه گردن و دستها را به هم فرو برد، چنانكه گوشت بازوها را بخورد؟ پس خدا را، خدا را، اى گروه بندگان! حال كه سالم و تندرستيد نه بيمار، و در گشايش هستيد نه به تنگى دچار، در گشودن گردنهاى خود بكوشيد، پيش از آنكه آنچه در گرو است بگيرند … 📚الدروع الواقية، ص271؛ نهج‌البلاغه، خطبه۱۸۳ (با اقتباس از ترجمه شهیدی، ص195) وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ لِهَذَا الْجِلْدِ الرَّقِيقِ صَبْرٌ عَلَى النَّارِ، فَارْحَمُوا نُفُوسَكُمْ فَإِنَّكُمْ قَدْ جَرَّبْتُمُوهَا فِي مَصَائِبِ الدُّنْيَا فَرَأَيْتُمْ جَزَعَ أَحَدِكُمْ مِنَ الشَّوْكَةِ تُصِيبُهُ، وَ الْعَثْرَةِ تُدْمِيهِ، وَ الرَّمْضَاءِ تُحْرِقُهُ. فَكَيْفَ إِذَا كَانَ بَيْنَ طَابَقَيْنِ مِنْ نَارٍ، ضَجِيعَ حَجَرٍ وَ قَرِينَ شَيْطَانٍ؟ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ مَالِكاً إِذَا غَضِبَ عَلَى النَّارِ حَطَمَ بَعْضُهَا بَعْضاً لِغَضَبِهِ، وَ إِذَا زَجَرَهَا تَوَثَّبَتْ بَيْنَ أَبْوَابِهَا جَزَعاً مِنْ زَجْرَتِهِ؟ أَيُّهَا الْيَفَنُ الْكَبِيرُ الَّذِي قَدْ لَهَزَهُ الْقَتِيرُ، كَيْفَ أَنْتَ إِذَا الْتَحَمَتْ أَطْوَاقُ النِّيرَانِ بِعِظَامِ الْأَعْنَاقِ وَ نَشِبَتِ الْجَوَامِعُ حَتَّى أَكَلَتْ لُحُومَ السَّوَاعِد؟ فَاللَّهَ اللَّهَ مَعْشَرَ الْعِبَادِ وَ أَنْتُمْ سَالِمُونَ فِي الصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ وَ فِي الْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّيقِ فَاسْعَوْا فِي فَكَاكِ رِقَابِكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا. @Yekaye
☀️2) از امیرالمومنین ع روایت شده است: و اما اهل معصیت؛ پس در آتش جاودان شدند، و بر پاهایشان بند زده شد و دستانشان را با غل‌ها به گردنشان زنجیر کردند و بر پیکرهایشان لباس‌هایی از قطران [قیر مذاب] پوشاندند، و برایشان لباس‌هایی از آتش بریده و آماده شد؛ آنان در عذابی هستند که حرارتش شدت یافته، و آتشی که درپوشش بر اهل آن بسته شده، که هرگز بر آنان باز نشود و ابدا نسیمی بر آنان نوزد و هیچگاه غم و اندوه از میانشان رخت برنبندد؛ و عذابش همواره شدید است، و عقوبتش همواره جدید است؛ نه منزلی است که زایل شود و نابود گردد؛ و نه زمان بودن آنان در آنجا به پایان رسد. 📚تفسير القمي، ج2، ص289 قال أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع: وَ أَمَّا أَهْلُ الْمَعْصِيَةِ فَخُلِّدُوا [فَخَذَلَهُمْ] فِي النَّارِ، وَ أُوثِقَ مِنْهُمُ الْأَقْدَامُ، وَ غُلَّ مِنْهُمُ الْأَيْدِي إِلَى الْأَعْنَاقِ، وَ أُلْبِسَ أَجْسَادُهُمْ سَرَابِيلَ الْقَطِرَانِ وَ قُطِّعَتْ لَهُمْ مُقَطَّعَاتٌ مِنَ النَّارِ، هُمْ فِي عَذَابٍ قَدِ اشْتَدَّ حَرُّهُ وَ نَارٍ قَدْ أُطْبِقَ عَلَى أَهْلِهَا، فَلَا يُفْتَحُ عَنْهُمْ أَبَداً، وَ لَا يَدْخُلُ عَلَيْهِمْ رِيحٌ أَبَداً، وَ لَا يَنْقَضِي مِنْهُمُ الْغَمُّ [عُمُرٌ] أَبَداً وَ الْعَذَابُ أَبَداً شَدِيدٌ وَ الْعِقَابُ أَبَداً جَدِيدٌ، لَا الدَّارُ زَائِلَةٌ فَتَفْنَى وَ لَا آجَالُ الْقَوْمِ تُقْضَى. @Yekaye
☀️3) از امام سجاد ع از پدرشان از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند: گاه می‌شد که پیامبر اکرم ص ما را بیم می‌داد و می‌فرمود: به کسی که جان مجمد ص در دست اوست، اگر قطره‌ای از «زقوم» (واقعه/52) بر کوههای زمین بچکد، تا هفت وادی زمین را درهم‌پیچد و طاقتش را ندارند؛ پس چگونه است حال و روز کسی که این طعامش است؟! و اگر قطره‌ای از «غِسلین» (الحاقه/36) ویا از «صدید» (ابراهیم/16) بر کوههای زمین بچکد، تا هفت وادی زمین را درهم‌پیچد و طاقتش را ندارند؛ پس چگونه است حال و روز کسی که این نوشیدنی‌اش است؟! و به کسی که جانم به دست اوست سوگند، اگر تنها یک گرز از آن گرزهایی که خداوند در کتابش یاد کرده (حج/21) بر کوههای زمین زده شود، تا هفت وادی زمین را درهم‌پیچد و طاقتش را ندارند؛ پس چگونه است حال و روز کسی که با این گرز روز قیامت در آتش بر سرش کوبند؟! 📚الدروع الواقية، ص273-274 قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ الْقُمِّيُّ فِي كِتَابِ زُهْدِ النَّبِيِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فِيمَا رَوَاهُ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ، عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ، عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: رُبَّمَا خَوَّفَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَيَقُولُ: وَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنَ الزَّقُّومِ قَطَرَتْ عَلَى جِبَالِ الْأَرْضِ لَسَاخَتْ أَسْفَلَ سَبْعِ أَرَضِينَ وَ لَمَا أَطَاقَتْهُ، فَكَيْفَ بِمَنْ هُوَ طَعَامُهُ؟! وَ لَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنَ الْغِسْلِينِ أَوْ مِنَ الصَّدِيدِ قَطَرَتْ عَلَى جِبَالِ الْأَرْضِ لَسَاخَتْ أَسْفَلَ سَبْعِ أَرَضِينَ وَ لَمَا أَطَاقَتْهُ، فَكَيْفَ بِمَنْ هُوَ شَرَابُهُ؟! وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ أَنَّ مِقْمَاعاً وَاحِداً مِمَّا ذَكَرَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وُضِعَ عَلَى جِبَالِ الْأَرْضِ لَسَاخَتْ إِلَى أَسْفَلِ سَبْعِ أَرَضِينَ وَ لَمَا أَطَاقَتْهُ، فَكَيْفَ بِمَنْ يُقْمَعُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي النَّارِ؟ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» 💢عامل اصلی و اولیه چشیدن آتش جهنم، کفرورزیدن است.💢 💠نکته تخصصی ⛔️انسان، وقتی می‌خواهد از راه حق فاصله بگیرد، 🚫گاهی گناه می‌کند، یعنی عمل ناشایست انجام می‌دهد؛ 🚫و گاهی کفر می‌ورزد؛ یعنی در مقابل حقیقت، تسلیم نمی‌شود. 💢ساحت ایمان و کفر در وجود آدمی، غیر از ساحت حسنات و سئیات (اعمال نیک و اعمال بد) است؛ 💢 و اگرچه این دو در هم تاثیر دارند، یعنی اقتضای اولیه ایمان، عمل صالح است؛ و اقتضای اولیه کفرورزیدن، گناهکاری است؛ اما این اقتضا به معنای وجوب نیست؛ یعنی: 🔸گاه می‌شود که کسی کفر می‌ورزد، اما عملی که ما آن را عمل خوب می‌پنداریم، از او سر می‌زند (چنانکه در آیات 39 و 40 سوره نور، اعمال کافران را دو قسم دانسته: اعمالی که همچون سراب در منظر تشنگان، آب می‌نماید (که همان اعمال بظاهر خوبِ آنهاست) و اعمالی که ظلمت بر روی ظلمت است (که همان اعمال بد آنهاست) ؛ و در آیه 23 سوره فرقان وعده داده که همه اعمال [خوب] آنان را پوچ و «هباءاً منثوراً» می‌گردانیم ) 🔸و گاه می‌شود که کسی که مومن است گناهی عظیم (که قرآن از آن به «فاحشة» یا «ظلم به خویشتن»‌تعبیر می‌کند؛‌ آل عمران/135 ) مرتکب می‌شود. ✳️آنچه مهم است این است که اگرچه برای بسیاری از گناهان وعده عذاب داده شده است؛ اما آنچه به طور قطعی افرادی را جهنمی می‌کند این است که روال کفر ورزیدن در پیش گرفته باشند. این نشان می‌دهد که اگرچه برای یک زندگی سعادتمندانه هم و هم و لازم است؛ اما اگر قرار باشد بین خود این دو عنصر (یعنی ایمان از سویی، و عمل صالح از سوی دیگر) قضاوت شود، - برخلاف آنچه در فضای به اصطلاح روشنفکری تبلیغ می‌شود – 🔺ایمان بسیار مهمتر از اخلاقیات و عمل صالح است.🔺 📝نکته تخصصی دینی اگر مطلب فوق درست فهمیده شود، معلوم می‌شود که «جامعه ایمانی‌ای که در آن گناه شود»‌ بهتر است از «جامعه کافری که [ظاهرا] در آن کارهای خوب انجام می‌شود»‼️ و این حکم، نه یک قضاوت متعصبانه، بلکه بر اساس تحلیلی عمیق از ساحت‌های مختلف انسان، می‌باشد. @Yekaye
. 2⃣ «اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» فرمود «بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» و نفرمود «بِما کَفَرْتُم»؛ این نشان می‌دهد: 🍃الف. آنچه قطعا جهنمی شدن را در پی دارد، استمرار در کفرورزیدن است. 🍃ب. ... @Yekaye
. 3⃣ «كُنْتُمْ تُوعَدُونَ؛ اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» خداوند بارها وعده جهنّم داد، ولى كافران باور نكردند. 📚 (تفسير نور، ج9، ص553) 💠عبرت اخلاقی یکی از استاید ما از قول آیت الله بهجت نقل می‌کردند که ایشان مکرر می‌فرمودند: «روز قیامت، بیش از همه، ما چوب عدم باورهایمان را خواهیم خورد.» 🔖http://mfeb.ir/partahzb/akhlaq/6756-2017-02-18-14-14-34.html @Yekaye
. 4⃣ «اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» تعبیر «تکفرون» نشان می‌دهد که نعمتی بوده که مورد کفران واقع شده است 📚(مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج26، ص302)؛ در واقع، با این تعبیر، عملا چراییِ سزاوار مواخذه و عذاب بودنِ آنان نیز معلوم می‌شود. @Yekaye
. 5⃣ «اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» با اینکه معلوم است که مقام صدور این کلام در قیامت است، چرا با آوردن کلمه «الیوم» بر این مطلب تاکید کرد؟ 🍃الف. در قیامت است که افراد طعم عذاب را می‌چشند؛ یعنی اگر در دنیا می‌بینیم که بسیاری از تبهکاران و کفرپیشگان بدون اینکه به مجازات خویش برسند زندگی‌شان را به پایان می‌رسانند، این را نشانه ناعادلانه بودن عالَم نگیریم! وعده‌گاه عذاب آنان روز قیامت است. 🍃ب. ... @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ 🔥 〽️ترجمه امروز بر دهان‌هایشان مُهر نهیم و دستانشان با ما سخن گوید و پاهایشان شهادت دهد بدانچه که همواره به دست می‌آورند. سوره یس (36) آیه 65 1397/5/13 21 ذی‌القعده 1439 @Yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹نَخْتِمُ قبلا بیان شد که ▪️درباره ماده «ختم» دو معنای «پایان: خاتمه» و «مُهر: خاتَم» بسیار رایج است و اینکه کدام از این دو اصل معنای این ماده را تشکیل می‌دهد محل اختلاف است. ▫️اغلب، اصل این ماده را به معنای به نهایت و پایان کار رسیدن، و نقطه مقابل «افتتاح» دانسته‌اند؛ و «ختم» را بدین جهت به معنای «طَبع» (= مُهر زدن) به کار برده‌اند که وقتی کاری به انتها می‌رسد، آن را مهر و موم می‌کنند 📚(معجم مقاييس اللغة، ج۲، ص۲۴۵؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج۳، ص۲۶) ▫️اما برخی از اهل لغت ظاهراً اصل این را به معنای «مُهر» دانسته‌اند که گاه به معنای خود مُهر زدن و تاثیر مُهر بر چیزی ؛ و گاهی از جهت پایان یافتن و به نهایت کار رسیدنی که موجب شده بر آن چیز مهر بزنند. و معتقدند تعبیر ختم (و «طبع: مهر زدن») را در دو جهت به کار می‌برند: 🔸یکی از جهت خود عمل اثر گذاشتن [= مهر زدن] ؛ 🔸 و دیگری از جهت اثری که از نقش مهر برجای می‌ماند؛ آنگاه این حالت اخیر، به صورت مجازی در معانی متعددی به کار می‌رود مانند: 🔺بستن و ممانعت از چیزی، از باب تشبیه به دری که بر آن مهر زده‌اند ویا نامه‌ای که مهر و موم شده باشد، دیگر کسی اجازه باز کردنش را ندارد (خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ؛ بقرة/۷)؛ 🔺و یا حاصل شدن اثری از چیزی به اعتبار نقشی که از آن مهر زدن حاصل می‌شود، که یکی از این نقش‌ها به انتهای کار رسیدن است، مثلا وقتی می‌گویند «قرآن را ختم کردم» یعنی آن را به انتها رساندم و تاثیر آن را بر قلب خویش گذاشتم؛ ویا «خاتَمَ النَّبِيِّينَ» از این جهت است که با آمدنش نبوت را به انتها رساند. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۷۵) ▪️ضمنا در تفاوت «ختم» و «طبع» (مهر زدن) گفته‌اند «طبع» (مهر زدن) آن گونه اثری است که حتما در شیء مورد نظر باقی می‌ماند (به همین جهت هم چاپ کردن را «طبع» و نشریات را «مطبوعات» می‌گویند) اما در ختم، مساله اصلی، به انتهای کار رسیدن است، نه لزوماً اثری که با این کار بر شیء مورد نظر باقی می‌ماند. 📚(الفروق في اللغة، ص64) ماده «ختم» و مشتقات آن جمعاً 8 بار در قرآن کریم به کار رفته است. 🔖جلسه 529 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-40/ @Yekaye
🔹تُكَلِّمُنا قبلا بیان شد که ▪️ماده «کلم» در زبان عربی در دو معنا به کار رفته است، ▫️یکی سخنی که فهمیده شود؛ و ▫️ دیگری جراحت و زخم زدن. ▪️برخی کوشیده‌اند این دو را به یک معنا برگردانند و گفته‌اند ماده «كلم» دلالت دارد بر تاثیری که به وسیله یکی از حواس در شخص ادراک کننده حاصل می‌شود، و «کلام» تاثیر ناشی از شنیدن است و «کَلْم» ادراک ناشی از بینایی است و «كَلَّم» به معنای جراحت زدنی است که تاثیرش آشکار شود. ▪️در مقابل، برخی بر این باورند که معنای جراحت و زخم زدن از زبان‌های عبری و آرامی وارد زبان عربی شده است، و اصل معنای این ماده همان «ابراز ما فی الضمیر» و آشکار کردن آنچه در باطن است، می‌باشد و به همین مناسبت است که هم در مورد سخن گفتن عادی و هم در مورد افعال تکوینی خداوند (که نوعی تجلی و آشکار کردن است)‌به کار می‌رود. 🔖جلسه ۶۹۳ http://yekaye.ir/al-kahf-18-109/ @Yekaye
🔹 تَشْهَدُ قبلا بیان شد که ▪️ماده «شهد» در اصل دلالت دارد بر حضور و آگاهی (علم) و آگاه کردن (اعلام)؛ به تعبیر دیگر، «شهادت» حضوری است که همراه با مشاهده (اعم از مشاهده با چشم یا با شهود قلبی) باشد و برخی افزوده‌اند که جایی که هم که استدلال و تفکر به نحو قطعی به مطلبی برشد، کلمه «شهادت» را می‌توان به کار برد و شاهد بر این مدعا هم آیه «شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها إِنْ كانَ قَميصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَت …» (یوسف/۲۶-۲۷) است. ▪️بدین ترتیب، در شهادت دو عنصر «علم» و «حضور» با هم شرط است؛ لذا «شهادت» هم از «علم» اخص است و منحصر به مواردی است که علم به معلوم بدون هیچ واسطه‌ای حاصل شده باشد، و هم از «حضور» اخص است و جایی که حضور همراه با غفلت و بی‌توجهی باشد، شهادت صدق نمی‌کند و اصطلاح «شهادت» هم در جایی که واقعه رخ می‌دهد و شخص حاضر است و به واقعه توجه می‌کند به کار می‌رود (اصطلاحا: تحمل شهادت) و هم در جایی که از شخص تقاضا می‌شود واقعه‌ای را که در آن حاضر بوده، در مقابل دیگران گواهی دهد (اصطلاحا: ادای شهادت). 🔖جلسه 304 http://yekaye.ir/al-maaarij-70-33/ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از جمله سفارشاتی که از لقمان حکیم خطاب به پسرش روایت شده، این است که فرمود: پسرم! همانا آتش [جهنم] بر جهانیان، بر همگی‌شان، احاطه پیدا می‌کند؛ پس هیچکس از آن نجات نیابد مگر کسی که خداوند بر او رحم کند و او را به خویش نزدیک سازد؛ پسرم! فردِ زبان‌باز تو را فریب ندهد که همانا [روز قیامت] بر دلش [احتمالاً «زبانش» بوده، و اشتباه از نسخه است] مهر زده می‌شود و اعضاء و جوارحش به سخن درمی‌آیند و علیه او شهادت می‌دهند. 📚الإختصاص (للمفید)، ص340 عَنِ الْأَوْزَاعِيِّ أَنَّ لُقْمَانَ الْحَكِيمَ رَحِمَهُ اللَّهُ لَمَّا خَرَجَ مِنْ بِلَادِهِ نَزَلَ بِقَرْيَةٍ بِالْمَوْصِلِ يُقَالُ لَهَا كُومَلِيسُ قَالَ فَلَمَّا ضَاقَ بِهَا ذَرْعُهُ وَ اشْتَدَّ بِهَا غَمُّهُ وَ لَمْ يَكُنْ بِهَا أَحَدٌ يُعِينُهُ عَلَى أَمْرِهِ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَدْخَلَ ابْنَهُ يَعِظُهُ فَقَال ... يَا بُنَيَّ إِنَّ النَّارَ تُحِيطُ بِالْعَالَمِينَ كُلِّهِمْ فَلَا يَنْجُو مِنْهَا أَحَدٌ إِلَّا مَنْ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ قَرَّبَهُ مِنْهُ يَا بُنَيَّ لَا يَغُرَّنَّكَ خَبِيثُ اللِّسَانِ فَإِنَّهُ يُخْتَمُ عَلَى قَلْبِهِ وَ تَتَكَلَّمُ جَوَارِحُهُ وَ تَشْهَدُ عَلَيْه... @Yekaye