یک آیه در روز
813 ) 🔥 اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 🔥 11/5/1397 〽️ترجمه امروز در آن آتش افروخته
.
1⃣ «اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
💢عامل اصلی و اولیه چشیدن آتش جهنم، کفرورزیدن است.💢
💠نکته تخصصی #انسانشناسی
⛔️انسان، وقتی میخواهد از راه حق فاصله بگیرد،
🚫گاهی گناه میکند، یعنی عمل ناشایست انجام میدهد؛
🚫و گاهی کفر میورزد؛ یعنی در مقابل حقیقت، تسلیم نمیشود.
💢ساحت ایمان و کفر در وجود آدمی، غیر از ساحت حسنات و سئیات (اعمال نیک و اعمال بد) است؛ 💢
و اگرچه این دو در هم تاثیر دارند،
یعنی اقتضای اولیه ایمان، عمل صالح است؛ و اقتضای اولیه کفرورزیدن، گناهکاری است؛
اما این اقتضا به معنای وجوب نیست؛ یعنی:
🔸گاه میشود که کسی کفر میورزد، اما عملی که ما آن را عمل خوب میپنداریم، از او سر میزند (چنانکه در آیات 39 و 40 سوره نور، اعمال کافران را دو قسم دانسته: اعمالی که همچون سراب در منظر تشنگان، آب مینماید (که همان اعمال بظاهر خوبِ آنهاست) و اعمالی که ظلمت بر روی ظلمت است (که همان اعمال بد آنهاست) ؛ و در آیه 23 سوره فرقان وعده داده که همه اعمال [خوب] آنان را پوچ و «هباءاً منثوراً» میگردانیم )
🔸و گاه میشود که کسی که مومن است گناهی عظیم (که قرآن از آن به «فاحشة» یا «ظلم به خویشتن»تعبیر میکند؛ آل عمران/135 ) مرتکب میشود.
✳️آنچه مهم است این است که اگرچه برای بسیاری از گناهان وعده عذاب داده شده است؛ اما آنچه به طور قطعی افرادی را جهنمی میکند این است که روال کفر ورزیدن در پیش گرفته باشند.
این نشان میدهد که اگرچه برای یک زندگی سعادتمندانه هم #ایمان و هم #اخلاق و #عمل_صالح لازم است؛ اما اگر قرار باشد بین خود این دو عنصر (یعنی ایمان از سویی، و عمل صالح از سوی دیگر) قضاوت شود، - برخلاف آنچه در فضای به اصطلاح روشنفکری تبلیغ میشود – 🔺ایمان بسیار مهمتر از اخلاقیات و عمل صالح است.🔺
📝نکته تخصصی #جامعهشناسی دینی
اگر مطلب فوق درست فهمیده شود، معلوم میشود که
«جامعه ایمانیای که در آن گناه شود»
بهتر است از
«جامعه کافری که [ظاهرا] در آن کارهای خوب انجام میشود»‼️
و این حکم،
نه یک قضاوت متعصبانه،
بلکه بر اساس تحلیلی عمیق از ساحتهای مختلف انسان، میباشد.
@Yekaye
یک آیه در روز
813 ) 🔥 اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 🔥 11/5/1397 〽️ترجمه امروز در آن آتش افروخته
.
2⃣ «اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
فرمود «بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» و نفرمود «بِما کَفَرْتُم»؛
این نشان میدهد:
🍃الف. آنچه قطعا جهنمی شدن را در پی دارد، استمرار در کفرورزیدن است.
🍃ب. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
813 ) 🔥 اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 🔥 11/5/1397 〽️ترجمه امروز در آن آتش افروخته
.
3⃣ «كُنْتُمْ تُوعَدُونَ؛ اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
خداوند بارها وعده جهنّم داد، ولى كافران باور نكردند.
📚 (تفسير نور، ج9، ص553)
💠عبرت اخلاقی
یکی از استاید ما از قول آیت الله بهجت نقل میکردند که ایشان مکرر میفرمودند:
«روز قیامت، بیش از همه، ما چوب عدم باورهایمان را خواهیم خورد.»
🔖http://mfeb.ir/partahzb/akhlaq/6756-2017-02-18-14-14-34.html
@Yekaye
یک آیه در روز
813 ) 🔥 اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 🔥 11/5/1397 〽️ترجمه امروز در آن آتش افروخته
.
4⃣ «اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
تعبیر «تکفرون» نشان میدهد که نعمتی بوده که مورد کفران واقع شده است
📚(مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج26، ص302)؛
در واقع،
با این تعبیر، عملا چراییِ سزاوار مواخذه و عذاب بودنِ آنان نیز معلوم میشود.
@Yekaye
یک آیه در روز
813 ) 🔥 اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 🔥 11/5/1397 〽️ترجمه امروز در آن آتش افروخته
.
5⃣ «اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
با اینکه معلوم است که مقام صدور این کلام در قیامت است، چرا با آوردن کلمه «الیوم» بر این مطلب تاکید کرد؟
🍃الف. در قیامت است که افراد طعم عذاب را میچشند؛ یعنی اگر در دنیا میبینیم که بسیاری از تبهکاران و کفرپیشگان بدون اینکه به مجازات خویش برسند زندگیشان را به پایان میرسانند، این را نشانه ناعادلانه بودن عالَم نگیریم! وعدهگاه عذاب آنان روز قیامت است.
🍃ب. ...
@Yekaye
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ 🔥
〽️ترجمه
امروز بر دهانهایشان مُهر نهیم و دستانشان با ما سخن گوید و پاهایشان شهادت دهد بدانچه که همواره به دست میآورند.
سوره یس (36) آیه 65
1397/5/13
21 ذیالقعده 1439
@Yekaye
🔹نَخْتِمُ
قبلا بیان شد که
▪️درباره ماده «ختم» دو معنای «پایان: خاتمه» و «مُهر: خاتَم» بسیار رایج است و اینکه کدام از این دو اصل معنای این ماده را تشکیل میدهد محل اختلاف است.
▫️اغلب، اصل این ماده را به معنای به نهایت و پایان کار رسیدن، و نقطه مقابل «افتتاح» دانستهاند؛ و «ختم» را بدین جهت به معنای «طَبع» (= مُهر زدن) به کار بردهاند که وقتی کاری به انتها میرسد، آن را مهر و موم میکنند
📚(معجم مقاييس اللغة، ج۲، ص۲۴۵؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج۳، ص۲۶)
▫️اما برخی از اهل لغت ظاهراً اصل این را به معنای «مُهر» دانستهاند که گاه به معنای خود مُهر زدن و تاثیر مُهر بر چیزی ؛ و گاهی از جهت پایان یافتن و به نهایت کار رسیدنی که موجب شده بر آن چیز مهر بزنند. و معتقدند تعبیر ختم (و «طبع: مهر زدن») را در دو جهت به کار میبرند:
🔸یکی از جهت خود عمل اثر گذاشتن [= مهر زدن] ؛
🔸 و دیگری از جهت اثری که از نقش مهر برجای میماند؛ آنگاه این حالت اخیر، به صورت مجازی در معانی متعددی به کار میرود مانند:
🔺بستن و ممانعت از چیزی، از باب تشبیه به دری که بر آن مهر زدهاند ویا نامهای که مهر و موم شده باشد، دیگر کسی اجازه باز کردنش را ندارد (خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ؛ بقرة/۷)؛
🔺و یا حاصل شدن اثری از چیزی به اعتبار نقشی که از آن مهر زدن حاصل میشود، که یکی از این نقشها به انتهای کار رسیدن است، مثلا وقتی میگویند «قرآن را ختم کردم» یعنی آن را به انتها رساندم و تاثیر آن را بر قلب خویش گذاشتم؛ ویا «خاتَمَ النَّبِيِّينَ» از این جهت است که با آمدنش نبوت را به انتها رساند.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۷۵)
▪️ضمنا در تفاوت «ختم» و «طبع» (مهر زدن) گفتهاند «طبع» (مهر زدن) آن گونه اثری است که حتما در شیء مورد نظر باقی میماند (به همین جهت هم چاپ کردن را «طبع» و نشریات را «مطبوعات» میگویند) اما در ختم، مساله اصلی، به انتهای کار رسیدن است، نه لزوماً اثری که با این کار بر شیء مورد نظر باقی میماند.
📚(الفروق في اللغة، ص64)
ماده «ختم» و مشتقات آن جمعاً 8 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
🔖جلسه 529 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-40/
@Yekaye
🔹تُكَلِّمُنا
قبلا بیان شد که
▪️ماده «کلم» در زبان عربی در دو معنا به کار رفته است،
▫️یکی سخنی که فهمیده شود؛ و
▫️ دیگری جراحت و زخم زدن.
▪️برخی کوشیدهاند این دو را به یک معنا برگردانند و گفتهاند ماده «كلم» دلالت دارد بر تاثیری که به وسیله یکی از حواس در شخص ادراک کننده حاصل میشود، و «کلام» تاثیر ناشی از شنیدن است و «کَلْم» ادراک ناشی از بینایی است و «كَلَّم» به معنای جراحت زدنی است که تاثیرش آشکار شود.
▪️در مقابل، برخی بر این باورند که معنای جراحت و زخم زدن از زبانهای عبری و آرامی وارد زبان عربی شده است، و اصل معنای این ماده همان «ابراز ما فی الضمیر» و آشکار کردن آنچه در باطن است، میباشد و به همین مناسبت است که هم در مورد سخن گفتن عادی و هم در مورد افعال تکوینی خداوند (که نوعی تجلی و آشکار کردن است)به کار میرود.
🔖جلسه ۶۹۳ http://yekaye.ir/al-kahf-18-109/
@Yekaye
🔹 تَشْهَدُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «شهد» در اصل دلالت دارد بر حضور و آگاهی (علم) و آگاه کردن (اعلام)؛ به تعبیر دیگر، «شهادت» حضوری است که همراه با مشاهده (اعم از مشاهده با چشم یا با شهود قلبی) باشد
و برخی افزودهاند که جایی که هم که استدلال و تفکر به نحو قطعی به مطلبی برشد، کلمه «شهادت» را میتوان به کار برد و شاهد بر این مدعا هم آیه «شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها إِنْ كانَ قَميصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَت …» (یوسف/۲۶-۲۷) است.
▪️بدین ترتیب، در شهادت دو عنصر «علم» و «حضور» با هم شرط است؛ لذا «شهادت» هم از «علم» اخص است و منحصر به مواردی است که علم به معلوم بدون هیچ واسطهای حاصل شده باشد، و هم از «حضور» اخص است و جایی که حضور همراه با غفلت و بیتوجهی باشد، شهادت صدق نمیکند و اصطلاح «شهادت» هم در جایی که واقعه رخ میدهد و شخص حاضر است و به واقعه توجه میکند به کار میرود (اصطلاحا: تحمل شهادت) و هم در جایی که از شخص تقاضا میشود واقعهای را که در آن حاضر بوده، در مقابل دیگران گواهی دهد (اصطلاحا: ادای شهادت).
🔖جلسه 304 http://yekaye.ir/al-maaarij-70-33/
@Yekaye
☀️1) از جمله سفارشاتی که از لقمان حکیم خطاب به پسرش روایت شده، این است که فرمود:
پسرم! همانا آتش [جهنم] بر جهانیان، بر همگیشان، احاطه پیدا میکند؛ پس هیچکس از آن نجات نیابد مگر کسی که خداوند بر او رحم کند و او را به خویش نزدیک سازد؛
پسرم! فردِ زبانباز تو را فریب ندهد که همانا [روز قیامت] بر دلش [احتمالاً «زبانش» بوده، و اشتباه از نسخه است] مهر زده میشود و اعضاء و جوارحش به سخن درمیآیند و علیه او شهادت میدهند.
📚الإختصاص (للمفید)، ص340
عَنِ الْأَوْزَاعِيِّ أَنَّ لُقْمَانَ الْحَكِيمَ رَحِمَهُ اللَّهُ لَمَّا خَرَجَ مِنْ بِلَادِهِ نَزَلَ بِقَرْيَةٍ بِالْمَوْصِلِ يُقَالُ لَهَا كُومَلِيسُ قَالَ فَلَمَّا ضَاقَ بِهَا ذَرْعُهُ وَ اشْتَدَّ بِهَا غَمُّهُ وَ لَمْ يَكُنْ بِهَا أَحَدٌ يُعِينُهُ عَلَى أَمْرِهِ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَدْخَلَ ابْنَهُ يَعِظُهُ فَقَال ...
يَا بُنَيَّ إِنَّ النَّارَ تُحِيطُ بِالْعَالَمِينَ كُلِّهِمْ فَلَا يَنْجُو مِنْهَا أَحَدٌ إِلَّا مَنْ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ قَرَّبَهُ مِنْهُ يَا بُنَيَّ لَا يَغُرَّنَّكَ خَبِيثُ اللِّسَانِ فَإِنَّهُ يُخْتَمُ عَلَى قَلْبِهِ وَ تَتَكَلَّمُ جَوَارِحُهُ وَ تَشْهَدُ عَلَيْه...
@Yekaye
☀️2) از امام صادق ع از جدشان روایت شده است که امیرالمومنین ع خطبهای خواندند و در آن هول و هراس قیامت را شرح دادند و در فرازی از آن فرمودند:
بر دهانها مهر زده شود، که دیگر سخن نگویند؛ سپس دستها به سخن گفتن درمیآیند و پاها شهادت می دهند و پوستها [برخی این را کنایه از اندام جنسی دانستهاند] هم بدانچه مرتکب شدهاند سخن گویند پس «مطلبی را از خداوند کتمان نکنند» (نساء/42)
📚تفسير العياشي، ج1، ص242
عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي خُطْبَةٍ يَصِفُ هَوْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ:
خُتِمَ عَلَى الْأَفْوَاهِ فَلَا تَكَلَّمُ فتَكَلَّمَتِ الْأَيْدِي وَ شَهِدَتِ الْأَرْجُلُ وَ نَطَقَتِ الْجُلُودُ بِمَا عَمِلُوا فَـ«لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً».
☀️3) حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابنمسعود روایت شده است که فرازهایی از آن در آیه 12 همین سوره گذشت.
🔖 http://yekaye.ir/ya-seen-36-12/
در فراز دیگری از این حدیث آمده است:
ای ابن مسعود! بر تو باد که مراقب زبانت باشی! که همانا خداوند متعال میفرماید «امروز بر دهانهایشان مُهر نهیم و دستانشان با ما سخن گوید و پاهایشان شهادت دهد بدانچه که همواره به دست میآورند.» (یس/65)
📚مكارم الأخلاق، ص۴۵7
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا يَوْماً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَةٌ شَدِيدَةٌ وَ لَمْ يَكُنْ رِزْقُنَا مُنْذُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ إِلَّا الْمَاءَ وَ اللَّبَنَ وَ وَرَقَ الشَّجَرِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَى مَتَى نَحْنُ عَلَى هَذِهِ الْمَجَاعَةِ الشَّدِيدَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص …
يَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَيْكَ بِحِفْظِ لِسَانِكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ.»
@Yekaye
☀️4) از امیرالمومنین ع وصیت و سفارشاتی به محمد حنفیه داشتند که در آن آمده است:
پسرم! آنچه نمیدانی مگر؛ بلکه هر آنچه میدانی را هم مگو که همانا خداوند تبارک و تعالی بر عهده همه اعضا و جوارح واجباتی قرار داده که روز قیامت بدانها بر تو احتجاج، و در مورد آنها از تو سوال میکند و آنها را تذکر داده و نصیحتت کرده و در مورد آنها هشدار داده و تو را تادیب فرموده و به حال خود رها نکرده است..
[سپس حضرت شروع به برشمردن یکایک وظایف این اعضا و جوارح میکنند تا بدینجا میرسند که]
و بر دستها واجب کرده که به سوی آنچه خداوند عز و جل بر تو حرام کرده دراز نشوند و اینکه آنها را در راه طاعت او به کار گیری که خداوند عز و جل فرمود «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون به نماز برخيزيد، صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سرهایتان و پاهاى خویش را تا برآمدگى پيشين [هر دو پا] مسح كنيد» (مائده/6) و نیز فرمود «پس چون [در جنگ] با كسانى كه كفر ورزيدهاند برخورد كردید، گردنها را بزنيد. » (محمد/4)
و بر پاها واجب کرده که آنها را در راه طاعت او حرکت دهی و با آن همچون راه رفتن گناهکاران راه نروی که فرمود «و در [روى] زمين به نخوت گام برمدار، چرا كه هرگز زمين را نمىتوانى شكافت، و در بلندى به كوهها نمىتوانى رسيد. همه اين [كارها] بدش نزد پروردگار تو ناپسنديده است.» (اسراء/37-38) و فرمود «امروز بر دهانهایشان مُهر نهیم و دستانشان با ما سخن گوید و پاهایشان شهادت دهد بدانچه که همواره به دست میآورند.» (یس/65) پس خبر داد که آنهایند که روز قیامت علیه صاحبان خویش شهادت میدهند...
📚من لا يحضره الفقيه، ج2، ص627
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي وَصِيَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَا بُنَيَّ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يَسْأَلُكَ عَنْهَا وَ ذَكَّرَهَا وَ وَعَظَهَا وَ حَذَّرَهَا وَ أَدَّبَهَا وَ لَمْ يَتْرُكْهَا سُدًى ...
وَ فَرَضَ عَلَى الْيَدَيْنِ أَنْ لَا تَمُدَّهُمَا إِلَى مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ وَ أَنْ تَسْتَعْمِلَهُمَا بِطَاعَتِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ» وَ فَرَضَ عَلَى الرِّجْلَيْنِ أَنْ تَنْقُلَهُمَا فِي طَاعَتِهِ وَ أَنْ لَا تَمْشِيَ بِهِمَا مِشْيَةَ عَاصٍ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا. كُلُّ ذلِكَ كانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» فَأَخْبَرَ عَنْهَا أَنَّهَا تَشْهَدُ عَلَى صَاحِبِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ...
✳️توجه
این مضمون
🔖 با سندی دیگر و عباراتی اندک متفاوت از امام صادق ع در الكافي، ج2، ص36 روایت شده است ؛ و
🔖همچنین در مستدرك الوسائل، ج11، ص148 و بحار الأنوار، ج66، ص77؛ و ج7، ص318 قریب به این مضمون (البته با اندک تفاوتی در عبارات) به نقل از تفسير النعماني، ص 61- 67، از امام صادق ع از امیرالمومنین ع روایت شده است.
@Yekaye
☀️5) از امام باقر ع روایت شده است:
و [اما مساله شهادت اعضاء که گفتهاند] این گونه نیست که اعضا و جوارح، علیه فرد مومن شهادت دهند؛ بلکه علیه کسی شهادت میدهند که کلمه عذاب بر او حتمیت یافته است؛ اما درباره مومن [باید گفت] خداوند نامه عملش را به دست راست او میدهد که خداوند عز و جل فرمود «پس هر كس كارنامهاش را به دست راستش دهند، آنان كارنامه خود را مىخوانند و به قدر نخ هسته خرمايى به آنها ستم نمىشود. (اسراء/71)
📚الكافي، ج2، ص32
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ آدَمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
... وَ لَيْسَتْ تَشْهَدُ الْجَوَارِحُ عَلَى مُؤْمِنٍ إِنَّمَا تَشْهَدُ عَلَى مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيُعْطَى كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً».
@Yekaye
☀️ همچنین قبلا اشاره شد که شخصی خدمت امیرالمومنین ع میرسد و میگوید در کتاب خداوند شک کردهام و آیاتی را بیان میکند که از نظر خودش با هم ناسازگار است، از جمله آنها آیاتی است که درباره منع انسانها از سخن گفتن در مقابل آیاتی که حکایتگر سخنانی از انسانها در روز قیامت است. حضرت به یکایک آنها پاسخ میدهد و تعارضی که وی بین این آیه و آیات دیگر گمان کرده بود را پاسخ میدهد که اینفراز از سوال و جواب که ناظر به سخن گفتن یا نگفتن انسانهاست، قبلا در جلسه 193، حدیث2 گذشت. (لینک زیر)
🔖 http://yekaye.ir/fussilat-041-21/
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
1⃣ «الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ»
در قیامت هیچ چیزی را مخفی نمیتوان کرد، چرا که در آن روز بر دهانها مهر میزنند و این دست و پاهای ما هستند که بر اعمالی که انجام دادهایم شهادت میدهند.
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
2⃣ «الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ»
ما که در دنیا زندگی میکنیم، برخی ویژگیها را ذاتی برخی از امور میدانیم، و وقوع برخی از ویژگیها از برخی دیگر از امور را ناممکن میشماریم.
اما روز قیامت معلوم میشود که این نسبتی که ما بین امور میدیدهایم، فقط ظاهری از واقعیت بوده❗️
و از ویژگیهای قیامت این است که امور کاملا دگرگون میشوند و معلوم میشود هر ویژگیای که هر چیزی داشته، صرفا به عنایت خدا بوده است‼️
در واقع،
خداوند، سبب سوز و سبب ساز است. دهانى را كه وسيله سخن گفتن است مىبندد و دست و پا را وسيلهى سخن گفتن قرار مىدهد.
📚(تفسير نور، ج9، ص553)
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
3⃣ «الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ»
چرا همان گونه که فرمود «بر دهانهایشان مُهر مینهیم» سخن گفتن دستان را به خود نسبت نداد و نفرمود «و نُنطِقُ أیدیهم: دستانشان را به سخن گفتن درمیآوریم» بلکه تعبیر «دستانشان با ما سخن میگویند» را به کار برد؟
🍃الف. مهر نهادن مانع شدن از دروغ گفتن توسط زبان است؛ و اینکه در این مقام به زور و علیرغم دلخواه آنان، جلوی آنان گرفته شود، هیچ اشکالی را ایجاد نمیکند؛ اما سخن گفتن دستها، از باب شهادت دادن است؛ که اقتضای طبیعیاش آن است که عمل شهادت دادن، به خود کسی منسوب شود که شهادت میدهد؛ وگرنه اگر به زور به شهادت دادن واداشته شود، شهادتش بیارزش خواهد بود؛ و با این تعبیر میخواهد نشان دهد که آن اعضا و جوارح، خودشان به شهادت دادن اقدام میکنند.
📚(مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج26، ص302)
🍃ب. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
4⃣ «الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ»
🔹در دنیا بر دلهای کفرپیشگان مهر زده میشود:
🔖ختَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ، بقره/7؛
🔖 أضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِه، جاثیه/23
🔹پس حتی اگر اقرار به حق و حقیقت هم کنند از حد دهانشان بیشتر نمیرود:
🔖 الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُم؛ مائده/41
🔹اما در قیامت، بر دهانشان هم مهر زده میشود تا آن دل کفرپیشه، از طریق دست و پا، باطن خویش را ابراز کند.
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
5⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ ...»
همه عالَم – حتی دست و پای ما – ماموران و لشکریان خداوند هستند؛
💢دست و پای ما، قبل از آنکه متعلق به ما باشند، بنده و کارگزار خداوندند؛💢
از این روست که در آن موقف، که در پیشگاه خداوند به سخن درمیآیند، با اینکه دست و پای ما هستند، اما علیه ما شهادت میدهند.
💠ثمره #اخلاقی
اگر باور کنیم که همه اعضاء و جوارحمان هم ماموران خداوند هستند و هر کاری از ما سر زند، اول از همه خود این اعضاء و جوارح علیه ما شهادت خواهند داد، آیا ذرهای به سمت گناه پیش خواهیم رفت⁉️
و اگر گناه میکنیم، آیا حکایت از آن ندارد که ایمانمان چندان واقعی و عمیق نیست⁉️
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
6⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ»
در این آیه از سخن گفتن و شهادت دست و پا در قیامت خبر داد از کاری که انجام دادهاند؛
💢یعنی هر عضوی بر کاری که توسط آن انجام شده، شهادت میدهد.💢
و دست و پا در این آیه از باب نمونه مطرح شده؛ وگرنه در آیات دیگر،
از اینکه سمع (شنوایی) و بصر (بینایی) و فؤاد (دل) نیز مورد سوال واقع میشوند (اسراء/36)
ویا اینکه سمع و ابصار و جلود (پوست؛ یا کنایه از اندام جنسی) علیه شخص شهادت میدهند و این سخن گفتنشان شخص را به تعجب درمیآورد (فصلت/20-21) نیز مورد تاکید قرار گرفته است.
📚(المیزان، ج17، ص103)
@Yekaye