یک آیه در روز
832 ) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ 〽️ترجمه همانا امر او، هنگ
.
3⃣ «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ»
🔹در این آیه «امر» خداوند این گونه دانسته شده که به محض اراده او، آن چیز پدید آید.
🔹از طرف دیگر در بسیاری از آیات، وقتی درباره «خلق» و آفرینش خداوند سخن به میان آمده، از تعابیری استفاده شده که نوعی تدریجی بودن را میرساند؛ تعابیری مانند «خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّام» (اعراف/54 و یونس/3 و هود/7 و حدید/4) ویا «خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً» (مومنون/14).
🔹در آیه دیگری کلمه «امر» در کنار کلمه «خلق» قرار داده شده و هر دو از آن خداوند دانسته شده است (أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ؛ اعراف/54)
🤔بسیاری از مفسران از مجموع این امور چنین برداشت کردهاند که آفرینش و ایجاد موجودات دو مرتبه دارد:
🔸یکی مرتبه خلق که با تدریج همراه است
🔸و دیگری مرتبه امر که به طور دفعی و فوق زمان است؛
و در هر موجودی از موجودات عالم ماده این دو حیث را میتوان ملاحظه کرد و در تحلیل آنها باید هر دو را مد نظر قرار داد.
اشتباه بسیاری از دنیازدگان این است که تنها و تنها این وجه تدریجیِ خلقیِ امور را میبینند و از وجه فرازمانی و امری و ملکوتی امور غافلند.
(توجه شود که در آیه بعد صریحا از اینکه «ملکوت» هر چیزی به دست خداوند است سخن گفته است و به همین مناسبت این وجهه امری اشیاء را همان وجهه ملکوتی اشیاء دانستهاند.)
📚(برای تفصیل این بحث، ر.ک: علامه طباطبایی، رساله انسان قبل الدنیا، که این رساله همراه با دو رساله دیگر توسط محمد صادق لاریجانی با عنوان «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شده است.)
@Yekaye
✅ بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به کثرت احادیث و نکات مربوط به آیه 82 سوره یس، امروز هم به بحث از همان آیه اختصاص خواهد یافت.
☀️4) از امام سجاد ع روایت شده است:
«صمد» آن کسی است که هنگامی که چیزی را اراده کند، به او گوید «بشو، پس [بیدرنگ، موجود] بشود.» (یس/92)
و صمد آن کسی است که اشیاء را پدید آورد و آنها را ضد همدیگر و دارای شکل و زوج و قرین هم قرار داد و خودش در وحدت تنها ماند بدون هیچ ضد و شکل و مثل و شبیهی.
📚التوحيد (للصدوق)، ص90
قَالَ وَهْبُ بْنُ وَهْبٍ الْقُرَشِيُّ قَالَ زَيْدُ بْنُ عَلِيٍّ زَيْنِ الْعَابِدِينَ ع:
الصَّمَدُ هُوَ الَّذِي إِذا أَرادَ شَيْئاً قَالَ لَهُ «كُنْ فَيَكُونُ» وَ الصَّمَدُ الَّذِي أَبْدَعَ الْأَشْيَاءَ فَخَلَقَهَا أَضْدَاداً وَ أَشْكَالًا وَ أَزْوَاجاً وَ تَفَرَّدَ بِالْوَحْدَةِ بِلَا ضِدٍّ وَ لَا شَكْلٍ وَ لَا مِثْلٍ وَ لَا نِدٍّ.
@Yekaye
☀️5) امیرالمومنین ع در فرازی از یکی از خطبههای توحیدی خود فرمودند:
خبر میدهد اما نه با زبانی و دهانی؛ و میشنود اما نه با شکافهایی و ادواتی؛ میگوید ولی تلفظی [ادای لفظ با زبان] در کار نیست؛ و حفظ میکند ولی در حفظ کسی قرار نمیگیرد؛ اراده میکند اما نه اینکه چیزی در ضمیر بگذراند؛ دوست دارد و راضی میشود، اما بدون هیچگونه رقت و اثرپذیریای؛ و دشمن میدارد و غضبناک میشود بدون هیچ مشقت و احساسی؛ هر آن که بودنش را بخواهد، میگوید «بشو، پس [بیدرنگ موجود] میشود» (یس/82) بدون اینکه صوتی به حرکت درآید ویا ندایی شنیده شود؛ و همانا سخن او – که بس منزه است – فعلی است که از او نشأت گرفته و آن را متمثل ساخته است؛ ...
📚نهجالبلاغه، خطبه 186
... يُخْبِرُ لَا بِلِسَانٍ وَ لَهَوَاتٍ وَ يَسْمَعُ لَا بِخُرُوقٍ وَ أَدَوَاتٍ يَقُولُ وَ لَا يَلْفِظُ وَ يَحْفَظُ وَ لَا يَتَحَفَّظُ وَ يُرِيدُ وَ لَا يُضْمِرُ يُحِبُّ وَ يَرْضَى مِنْ غَيْرِ رِقَّةٍ وَ يُبْغِضُ وَ يَغْضَبُ مِنْ غَيْرِ مَشَقَّةٍ يَقُولُ لِمَنْ أَرَادَ كَوْنَهُ كُنْ فَيَكُونُ لَا بِصَوْتٍ يَقْرَعُ وَ لَا بِنِدَاءٍ يُسْمَعُ وَ إِنَّمَا كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ أَنْشَأَهُ وَ مَثَّلَه ...
@Yekaye
☀️6) از امام کاظم ع در بیان توحید روایت شده است:
نمیگویم که «او برپاست» که او را از مکانش زایل کنم؛ و نه او را به مکانی که در آن باشد محدود میکنم و نه به اینکه در چیزی از ارکان و جوارح حرکت کند مخدودش میسازم و نه به لفظی که با گشوده شدن دهان بیرون آید؛ ولیکن همان گونه است که خود او تبارک و تعالی فرمود «[همانا امر او، هنگامی که چیزی را اراده کند، صرفاً این است که به او گوید] بشو، پس [بیدرنگ، موجود] بشود.» (یس/82) به مشیتی بدون اینکه در نفس رفت و برگشتی رخ داده باشد؛ فرد و صمد است و بینیاز است از هر گونه شریکی که در مُلکش همراه او باشد و ابواب علمش را برای او باز کند.
📚التوحيد (للصدوق)، ص183؛ الكافي، ج1، ص125؛ الإحتجاج، ج2، ص386
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع أَنَّهُ قَالَ:
لَا أَقُولُ إِنَّهُ قَائِمٌ فَأُزِيلَهُ عَنْ مَكَانِهِ وَ لَا أَحُدُّهُ بِمَكَانٍ يَكُونُ فِيهِ وَ لَا أَحُدُّهُ أَنْ يَتَحَرَّكَ فِي شَيْءٍ مِنَ الْأَرْكَانِ وَ الْجَوَارِحِ وَ لَا أَحُدُّهُ بِلَفْظِ شَقِّ فَمٍ [الْفَمِ] وَ لَكِنْ كَمَا قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «[إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ] كُنْ فَيَكُونُ» بِمَشِيَّتِهِ مِنْ غَيْرِ تَرَدُّدٍ فِي نَفْسٍ فَرْدٌ صَمَدٌ [صَمَداً فَرْداً] لَمْ يَحْتَجْ إِلَى شَرِيكٍ يَكُونُ [یَذْكُرُ / يُدَبِّرُ] لَهُ فِي مُلْكِهِ وَ لَا يَفْتَحُ لَهُ أَبْوَابَ عِلْمِه.
@Yekaye
یک آیه در روز
832 ) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ 〽️ترجمه همانا امر او، هنگ
.
4⃣ «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ»
درباره اینکه مقصود از ایینکه این خطاب به کیست و منظور از «کن فیکون» چیست، دیدگاههای متعددی مطرح شده است؛ از جمله:
🍃الف. این خطاب واقعی نیست و به منزله تمثیل است؛ یعنی میخواهد بگوید احیای مردگان برای خدا به قدری راحت است که مثل این است بگوید «باش» و بلافاصله ایجاد شود. شبیه آنکه گاهی انسان سر یا دستش را تکانی میدهد و می گویند او با سرش چنین گفت در حالی که هیچ سخنی بر زبان نرانده است.
📚(ابوعلی و ابوالقاسم، به نقل از مجمع البيان، ج1، ص368؛ خود مرحوم طبرسی هم همین نظر را ترجیح داده)
🍃ب. خطابش به فرشتگان است و وقتی این را خداوند میفرماید فرشتگان میفهمند که خداوند شیء جدیدی ایجاد کرده است؛ و در واقع منظور از این امر، اخبار است و خداوند دارد از کار خودش خبر میدهد و میگوید من چنین میباشم پس آن هم موجود میشود.
📚(ابوالهذیل، به نقل از مجمع البيان، ج1، ص369)
🍃ج. خداوند به تمامی اشیای معدوم هم علم دارد پس آنها از این جهت به منزله اموری هستند که گویی در علم خدا موجودند و از این جهت مخاطب به خطاب «کُن» شدهاند.
📚(به نقل از مجمع البيان، ج1، ص369)
🍃د. این امر، نه امری قبل ویا بعد از پیدایش شیء نیست که این اشکالات پیش آید؛ بلکه امری است در همان مرتبه وجود آنها که این امر از وجود آنها جدا نیست؛ و شبیه آیه «ثُمَّ إِذا دَعاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ» (روم/25) که فاصلهای بین این فراخوانی الهی و برانگیخته شدن آنها در کار نیست و این دعوت همان حین خروج آنها از قبر است نه قبل آن و نه بعد آن.
📚(به نقل از مجمع البيان، ج1، ص369)
🍃 ه. ...
💠تکمله
چنانکه در اقوال فوق هم مشاهده شد بسیاری از مفسران وارد بحثهایی شدهاند که وقتی چیزی هنوز وجود ندارد و مخاطبی هنوز در کار نیست، چگونه میتوان دستوری به او داد⁉️
و به همین جهت انواع توجیهات آوردهاند تا حدی که برخی گفتهاند مقصود از این امر، امرهایی است که خداوند با دستور خود موجودی را به چیز دیگر تبدیل کرده است، مانند آنجا که عدهای را مسخ کرد و فرمود: «كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ» (اعراف/166)
📚 (به نقل از مجمعالبیان، ج8، ص679)
اما به نظر میرسد که اصلا نیازی به این تکلفات نباشد؛
بلکه مقصود آیه این است که با خود دستور الهی، آن شیء پدید میآید؛
و چنانکه در روایات اهل بیت ع توضیح دادهاند اراده و دستور خداوند همان حدوث و ایجاد شدن خود آن امور است.
@Yekaye
یک آیه در روز
832 ) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ 〽️ترجمه همانا امر او، هنگ
.
5⃣ «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ»
خداوند در آیات دیگر این مضمون را غالبا با این تعبیر بیان فرموده که
📖«وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُون» (بقره/117 و آلعمران/48 و غافر/68)
و در یک مورد هم چنین تعبیر فرموده که
📖«إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون» (نحل/40).
از این تعابیر میتوان نتیجه گرفت که «امر خدا» با «قضای امر او» [= حکم کردن و جاری شدن امر او] با «قول او» به یک معناست.
▪️برخی گفتهاند اصل این است که «امر» را در اینجا به معنای «شأن» بگیریم و همه را به این معنا برگردانیم؛ یعنی شأن خداوند این است که وقتی کاری را اراده کند هیچ مانعی برای ایجاد و تحقق خواستهاش در کار نیست.
📚(المیزان، ج17، ص115)
▪️اما چهبسا اینجا بتوان «قول» را معنای اصلی گرفت چنانکه خداوند در آیات دیگر همه موجودات را «کلمه» خود خوانده است (ّقُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّی، کهف/109؛ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ، نساء/171) و البته قطعا معنای قول و کلمه این نیست که خداوند نعوذ بالله دهان و زبان داشته باشد و یا اینکه اشیاء در اصل اصواتی باشند که ایجاد شدهاند و ... . اما هرچه باشد «کلمه» ، «قول» ، «امر» ، و «اسم» و «کلام» در ادبیات قرآن کریم، نه صرفا یک قرارداد اجتماعی، بلکه ریشهایترین حقیقت عالم که بنیاد همه حقایق دیگر است میباشد.
@Yekaye
یک آیه در روز
832 ) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ 〽️ترجمه همانا امر او، هنگ
.
6⃣ «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ»
🔻برخی از اهل ظاهر اصرار دارند که حتما اینجا لفظی به صورت «کن» پیدا شده و با آن لفظ شیء ایجاد شده است؛
🔺در حالی که واضح است که در اینجا یک «امر» در کار نیست که قرار باشد از خدا جدا شود و به «شیء» متصل شود و بواسطه آن، شیء موجود شود.
💢بلکه خداوند هست و سپس وجود شیء مورد نظر که با اراده خداوند ایجاد شده است؛💢
📝از این بیان معلوم میشود که:
💠الف. این کلمه «کُن» همان وجود شیء است که خداوند ایجادش فرموده، از این جهت که این ایجاد به خداوند منتسب است؛ اما از حیث انتسابش به خودش، همان «موجود» - نه ایجاد – است.
💠ب. آنچه از جانب خداوند افاضه میشود مهلت و تدریج برنمیدارد و تغییر و تبدلی در آن راه ندارد؛ و آنچه از تدریج و تغییر و تبدل در اشیاء مشاهده میکنیم، از ناحیه خودشان است نه از آن جهتی که به خداوند منسوبند؛ و این نکته، بابی از علم است که از آن هزار باب علم باز شود.
📚(المیزان، ج17، ص116)
@Yekaye