💐 میلاد فرخنده عطیه ویژه خداوند به پیامبر خویش، تنها کفو و همتای امیرالمومنین ع، مادر امامت، سرور زنان عالم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر تمامی دوستداران اهل بیت ع مبارک باد 🌹
☀️1) از امام صادق ع روایت شده است: هنگامی که رسول الله ص برتری امیرالمومنین ع را آشکار کرد منافقان با هم علیه وی نجوی کردند و از ترس رسول الله ص این را مخفی نگه داشتند تا زمانی که بزرگان قریش از حضرت فاطمه س خواستگاری کردند و برای ازدواج با وی حاضر شدند پولها خرج کنند، ولی رسول الله ص وی را به همسری کسی درنیاورد تا اینکه حضرت علی ع از او خواستگاری کرد و رسول الله ص فرمود: یا علی! تو خواستگاری نکردی مگر اینکه خداوند او را در آسمان به همسری تو درآورد چرا که خداوند این را در مورد تو و دخترم فاطمه به من وعده داده بود ...
اما منافقان و حسودان شروع کردند به طعنه زدن، به طوری که خبر این طعنهها به حضرت فاطمه س برسد، به اینکه افراد پولداری به خواستگاریت آمدند ولی پیامبر تو را به ازدواج مردی فقیر درآورد که دستش چنان از دنیا خالی است کل مهریهات را از فروش زرهاش تامین کرده و ...
وقتی این سخنان طعنهآمیز در شهر پر شد و به گوش پیامبر رسید، فرمودند:
به من خبر رسیده که جماعتی از شما میگویند که من فاطمه را به همسری فقیرترینِ قریش درآوردهام؛ در حالی که بسیاری از مردم میدانند که خداوند متعال به جبرئیل دستور داد که گنجینههای زمین و گنجها و کوهها و دریاها و رودهایش را بر من عرضه کند؛
پس - در حالی که برادرم علی ع هم میدید آنچه می دیدم و شاهد بود به آنچه شاهدش بودم- به جبرئیل گفتم، دوست من!
گفت بله.
گفتم: آنچه از مُلک زوالناپذیر و تغییرناپذیر آخرت - که سرای قرار است - نزد خداست، برایم دوستداشتنیتر است از این دنیای فانی؛
آنگاه انتظار دارید حال و روز من و فاطمه و علی چگونه باشد؟
خداوند بین من و منافقان امتم داوری خواهد کرد!
پس خداوند عز و جل نازل فرمود: «بهدرستی که کفرورزیدند* سخن کسانی را که گفتند «همانا خداوند فقیر است و ما اغنیاییم» تا آخر داستان.
📚الهداية الكبرى، ص112-116
✳️* متن آیه «لقد سمع الله قول الذین: بدرستی که خداوند شنید سخن کسانی را که» است؛ و تعبیر آن به صورت «لقد کفر الذین: بدرستی که کفر ورزیدند کسانی که» احتمالا خطای راوی یا ناسخ بوده است.
@Yekaye
👇متن حدیث👇
متن حدیث فوق
☀️عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ بِشْرٍ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَامِرٍ الطَّاطَرِيِّ عَنْ زَيْدِ بْنِ شِهَابٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ زَيْدِ بْنِ كَثِيرٍ اللَّخْمِيِّ عَنْ أَبِي سُمَيْنَةَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ مَوْلَانَا الصَّادِقِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَالَ: لَمَّا أَظْهَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَضْلَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ كَانَ الْمُنَافِقُونَ يَتَخَافَتُونَ بِذَلِكَ وَ يَسْتُرُونَهُ خَوْفاً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى أَنْ خَطَبَ أَكَابِرُ قُرَيْشٍ فَاطِمَةَ، وَ بَذَلُوا فِي تَزْوِيجِهَا الرَّغَائِبَ، فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) لَا يُزَوِّجُ أَحَداً مِنْهُمْ حَتَّى خَطَبَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): يَا عَلِيُّ مَا خَطَبْتَهَا إِلَّا وَ اللَّهُ زَوَّجَكَ إِيَّاهَا فِي السَّمَاءِ لِأَنَّ اللَّهَ وَعَدَ ذَلِكَ فِيكَ وَ فِي ابْنَتِي فَاطِمَةَ ...
وَ تَكَلَّمَ الْمُنَافِقُونَ وَ الْحُسَّادُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) وَ قَالُوا لِنِسَائِهِمْ: أَلْقِينَ إِلَى فَاطِمَةَ مَا تَسْمَعْنَ مِنَّا فَبَلِّغْنَهَا وَ قُلْنَ لَهَا خَطَبَكِ أَكَابِرُ النَّاسِ أَغْنِيَاؤُهُمْ وَ بَذَلُوا لَكِ الرَّغَائِبَ، فَزَوَّجَكِ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مِنْ فَقِيرِ قُرَيْشٍ وَ لَيْسَ لَهُ خَمْسُمِائَةِ دِرْهَمٍ إِلَّا ثَمَنُ دِرْعِهِ الَّتِي وَهَبَهَا لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ مَنْ لَا يَقْدِرُ يَمْلِكُ مِنَ الدُّنْيَا أَكْثَرَ مِنْ فِرَاشِ أَدِيمٍ، وَ مَضُوغَةِ مَحْشُوَّةِ لِيفِ النَّخِيلِ، وَ أَصْوَافِ الْغَنَمِ....
فَقَالَ [رَسُولُ اللَّهِ] لَهُمْ: لَيَبْلُغُنِي عَنْ قَوْمٍ مِنْكُمْ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنِّي زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ مِنْ أَفْقَرِ قُرَيْشٍ وَ قَدْ عَلِمَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَ جِبْرِيلَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَن يَعْرِضَ عَلَيَّ خَزَائِنَ الْأَرْضِ وَ كُنُوزَهَا وَ مَا فِيهَا مِنْ تِبْرٍ وَ لُجَيْنٍ وَ جَوْهَرٍ، وَ آتَانِي مَفَاتِيحَ الدُّنْيَا وَ كَشَفَ لِي عَنْ ذَلِكَ حَتَّى رَأَيْتُ مِنْ خَزَائِنِ الْأَرْضِ وَ كُنُوزِهَا وَ جِبَالِهَا وَ بِحَارِهَا وَ أَنْهَارِهَا، فَقُلْتُ لَهُ وَ أَخِي عَلِيٌّ، يَرَى مَا رَأَيْتُ وَ يَشْهَدُ مَا شَهِدْتُ، فَقَالَ حَبِيبِي جِبْرِيلُ: نَعَمْ، فَقُلْتُ: مَا عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْمُلْكِ الَّذِي لَا يَحُولُ وَ لَا يَزُولُ فِي الْآخِرَةِ الَّتِي هِيَ دَارُ الْقَرَارِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ هَذِهِ الدُّنْيَا الْفَانِيَةِ فَكَيْفَ أَكُونُ وَ أَخِي عَلِيّاً وَ ابْنَتِي فَاطِمَةُ؟ اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْمُنَافِقِينَ مِنْ أُمَّتِي، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: لَقَدْ كَفَرَ* الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ إِلَى آخِرِ الْقَصَصِ...
📚الهداية الكبرى، ص112-116
✳️* متن آیه «لقد سمع الله: بدرستی که خداوند شنید» است؛ و تعبیر آن به صورت «لقد کفر: بدرستی که کفر ورزیدند» احتمالا خطای راوی یا ناسخ بوده است.
@Yekaye
☀️2) درباره این سخن خداوند متعال که میفرماید «بهدرستی که خداوند شنید سخن سخن کسانی را که گفتند همانا خداوند فقیر است و ما اغنیاییم»
از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
آنان میپندارند که امام در آنچه به نزد او میآورند [= خمس و سایر وجوهات شرعی] بدانان محتاج و نیازمند است.
📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج4، ص48
الْبَاقِرُ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قالُوا» الْآيَةَ،
قَالَ: هُمْ يَزْعُمُونَ أَنَّ الْإِمَامَ يَحْتَاجُ مِنْهُمْ إِلَى مَا يَحْمِلُونَ إِلَيْهِ.
@Yekaye
☀️3) درباره این سخن خداوند متعال که میفرماید «و پیامبران را بناحق می کشتند» از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
اما به خدا سوگند آنان را با شمشیرهایشان نکشتند، ولیکن سرِّ آنان را پخش کردند و علیه آنان افشا نمودند که منجر به کشته شدن آنان شد.
📚الكافي، ج2، ص371
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ» فَقَالَ ع:
أَمَا وَ اللَّهِ مَا قَتَلُوهُمْ بِأَسْيَافِهِمْ وَ لَكِنْ أَذَاعُوا سِرَّهُمْ وَ أَفْشَوْا عَلَيْهِمْ فَقُتِلُوا.
@Yekaye
.
1⃣ «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ ...»
خدا همه گفتهها را مىشنود، پس هر حرفى را بر زبان نياوريم.
(تفسير نور، ج2، ص212)
@Yekaye
.
2⃣«لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ»
منظورشان از این سخن که گفتند «همانا خداوند فقیر است و ما اغنیاییم» چه بوده است؟
🍃الف. هنگامی که دعوت شدند به اینکه از اموالشان به نیازمندان کمک کنند و قرض الحسنه بدهند، این تعبیر را گفتند از باب کنایه، که مگر خدا از ما قرض میگیرد؛ تا به عوامشان چنین القا کنند که آنان چنین وظیفهای ندارند. (مجمعالبیان، ج2، ص899) و این که در آیه قبل از بخل آنان سخن گفت نیز موید این معناست.
(الميزان، ج4، ص83)
🍃ب. وقتی که فقر عامه مومنان را دیدند، این را از باب تعریض گفتند که این چه خدایی است که اینان را که به او ایمان آوردهاند ثروتمند نمی کند.
(الميزان، ج4، ص83)
🍃ج. جهل و غرور، مرز و نهايت ندارد، تا آنجا كه بشر ناتوان نيازمند مىگويد: خداوند فقير است و ما غنى هستيم.
(تفسير نور، ج2، ص212)
🍃د. طعنهای است بر دینداران و خداپرستیشان، که این چه خدایی است که خداوند بندگانش را به لحاظ رزق و روزی در تنگنا قرار میدهد اما ما با خانوادهمان چنین نمیکینم!
(به نقل از مجمعالبیان، ج2، ص899)
🍃ه. وقتی دیدند اولیاء الله فقیرند و خودشان ثروتمندند، طعنه زدند که گویی خدا فقیر است که فقر اولیای خودش را رفع نمیکند.
(تفسير القمي، ج1، ص127)
🍃و. کسانی که خمسشان و وجوهات شرعی را پرداخت نمیکنند، با چنین تعبیری، طعنه به امامان میزنند، گویی امام در آنچه به نزد او میآورند بدانان محتاج و نیازمند است.
🔖حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/4795
🍃ز. ...
@Yekaye
.
3⃣ «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ»
احساس غنا و بىنيازى، زمينه سرپيچى از فرامين الهى و استهزاى آنهاست.
(تفسير نور، ج2، ص212)
@Yekaye
.
4⃣ «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ»
برخى كوتهفكران گمان مىكنند ريشه دستورات الهى نياز است.
(تفسير نور، ج2، ص212)
@Yekaye
.
5⃣ «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذينَ ... سَنَكْتُبُ ما قالُوا»
چرا از تعبیر «سمع» و «کتب» استفاده کرد؟
🍃الف. برای بازداشتن از چنین موضعی، این تعابیر موثرتر است (مجمعالبیان، ج2، ص899) چرا که وقتی انسان بداند همین الان که این سخن را میگوید کسی آن را میشنود، از گفتنش بیشتر شرم میکند؛ و نیز همین که بفهمد سخنش ثبت میشود بیبشتر نگران مواخذه میشود.
🍃ب. ...
@Yekaye
.
6⃣ «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذينَ ... سَنَكْتُبُ ما قالُوا»
چرا «سمع» را با فعل ماضی آورد اما «نکتب» را با فعل مضارع، بلکه مستقبل (س + نکتب)؟
🍃الف. فعل ماضی دلالت بر قطعیت و حتمیت دارد، اما فعل مضارع و بویژه مستقبل، دلالت بر عدم قطعیت؛ شاید میخواهد بفرماید همین که گفتند، خدا شنید؛ اما ثبت آن را به تاخیر میاندازد، شاید از این گفته خود توبه کنند؛ چنانکه در حدیث داریم که خداوند به محض اینکه کسی کار نیکویی انجام دهد بلافاصله دستور ثبت آن را میدهد؛ اما وقتی گناهی مرتکب میشود تا هفت ساعت به او مهلت میدهند که شاید توبه کند و اگر نکرد، گناهش را ثبت میکنند. (الخصال، ج2، ص418)
🍃ب. ...
@Yekaye
.
7⃣ «قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ سَنَكْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ»
چرا ثبتِ آن سخن آنان را در کنار کُشتنِ بناحقِ انبیاء قرار داد؟
🍃الف. میخواهد قبح عظیم آن سخن را نشان دهد. (الميزان، ج4، ص83) یعنی گناهِ ياوه گويى درباره خداوند، هم سنگِ گناه كشتن انبياست. (تفسير نور، ج2، ص212)
🍃ب. یعنی نشان دهد که برخی از سخنان و موضعگیریها به اندازه اینکه کسی پیامبران را بناحق به قتل برساند، زشت و پلید است.
🍃ج. اهمیت واجبات مالی را گوشزد کند و نشان دهد بخل ورزیدن در ادای وجوهات شرعی و توجیه کردنِ اینچنینی آن، گناهی است در ردیف کشتن پیامبران.
🍃د. ...
@Yekaye
.
8⃣ «قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ»
با اینکه ظاهرا گوینده آن سخنان برخی از یهودیان بودهاند و کُشتن پیامبران را هم به همان افراد نسبت داد، مقصود از کُشتنِ بناحق انبیاء چیست؟
🍃الف. مقصود همان کُشتن واقعی آنهاست، و نشان میدهد آنان پروایی در به قتل رساندن پیامبران نداشتهاند چنانکه در قرآن کریم از قول هارون نقل میکند که وقتی حضرت موسی ع او را به خاطر گوسالهپرستی قوم مواخذه کرد گفت: آنان مرا در موضع ضعف قرار دادند و میخواستند مرا بکشند (إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني وَ كادُوا يَقْتُلُونَني؛ نساء/150)؛
ویا اینکه قصد کشتن حضرت عیسی ع کردند،
ویا در روایات از قتل حضرت زکریا و حضرت یحیی به دست آنان سخن گفته شده؛ ویا اینکه در یک روز گاه چندین پیامبر میکشتند (الدر المنثور، ج1، ص73)
🍃ب. مقصود راضی بودن به قتل آنان است، و میخواهد بیان کند که رضایت به گناه در حد خود آن گناه است.
(مجمع البيان، ج2، ص899)
🍃ج. مقصود آن است که در حفظ اسرار آنان در برابر دشمنانشان دقت نمی کردند و با افشای اسرار آنها، زمینه کشته شدن آنان را فراهم میکردند.
🔖حدیث3 https://eitaa.com/yekaye/4796
د. ....
@Yekaye
.
9⃣ «سَنَكْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ»
مگر به قتل رساندن پیامبران الهی، اقدام بهحقی هم میشود که از «کُشتنِ بناحق» آنان سخن گفت؟
🍃الف. ملاك ارزيابى گفتار و كردار، از هر كس كه باشد، حقّ است. حتّى كشتن پيامبران چون ناحق است مورد كيفر واقع مىشود. (تفسير نور، ج2، ص212)
🍃ب. از باب تاکید بر ظالمانه بودن این قتلهاست.
🍃ج. با عطف تعبیرِ «کشتن بناحق پیامبران» بر «آنچه گفتند»، عملا شدتِ ناحق و ناصواب بودن گفتار آنان را نشان میدهد.
🍃د. ...
@Yekaye
.
🔟 «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ سَنَكْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ»
خداوند در قرآن کریم در مورد عذاب جهنم از تعابیر مختلفی مانند عذاب الیم (دردناک)، عذاب مهین (خوار کننده)، و ... یاد کرد و در این آیه از عذاب حریق (آتشی که میسوزاند و اثر از خود برجای میگذارد) تعبیر کرد.
چرا چنین تعبیری به کار برد؟
🍃الف. با توجه به اینکه عذابها باطن عمل خود آنان است، این سخن آنان و نیز آن پیامبرکُشیِ آنان چنان گزنده است که اثری بسیار نامطلوب در جامعه باقی میگذارد و میسوزاند و نابود میکند؛ و این همان عذاب حریق است.
🍃ب. ...
@Yekaye
.
1⃣1⃣ «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ سَنَكْتُبُ ما قالُوا ...»
بهدرستی که خداوند شنید سخن کسانی را که گفتند «همانا خداوند فقیر است و ما اغنیاییم.» بزودی خواهیم نوشت آنچه را گفتند...
📜حکایت📜
بعد از شهادت امام باقر ع موسی بن عطیه با عدهای به نمایندگی از اهل خراسان به مدینه میآیند تا امام پس از امام باقر ع را بشناسند و اموالی که شیعیان داده بودند به امام برسانند؛ و برای اینکه امام را امتحان کنند مقداری طلا و نقره اضافی درون آن اموال میگذارند.
داستان آمدن آنان و سرگردانیشان در مدینه تا شرفیاب شدنشان خدمت امام صادق ع طولانی است.
آنان نهایتاً خدمت امام صادق ع میرسند و معجزاتی از امام میبینند که به امامت ایشان یقین میکنند.
در اواخر این دیدار امام ع به آنان می فرماید:
ای موسی بن عطیه! بخوان: بسم الله الرحمن الرحیم. قطعا کافر شدند کسانی که گفتند همانا خداوند فقیر است و ما اغنیاییم. ما اموال شما را نخواستیم از این جهت که فقیریم؛ آنها را نخواستیم جز برای اینکه بین یاران فقیرمان پخش کنیم و حق خدا را از اموال اغنیاء بیرون آوریم؛ همانا آن گرهی است که خداوند بر شما واجب فرموده که خداوند عز و جل میفرماید: «حقّا كه خداوند از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريدارى كرده به بهاى آنكه بهشت از آن آنها باشد» (توبه/111) و نیز میفرماید: «همان كسانى كه چون مصيبتى بر آنها وارد شود گويند: همانا ما از آنِ خداييم و همانا به سوى او باز خواهيم گشت. آنها هستند كه بر آنها درودها و رحمتى از پروردگارشان مىرسد، و آنها هستند كه رهيافتهاند.» (بقره/156-157)
سپس همه دینارها را برداشت و در محلش قرار داد و فرمود:
«در حق برادران ایمانیتان نیکی کنید و به آنان رفت و آمد نمایید و رابطهتان را قطع نکنید؛ که اگر به آنان بپیوندید و حق برادری را در مورد آنان ادا کنید از ما و همراه ما و برای ما، و نه علیه ما، خواهید بود؛ و اگر پیوندتان را پاره کنید، حلقه اتصال ما و خودتان را پاره کردهاید که دیگر وصل و اتصالی در کار نخواهد بود.»
پس آن مال را به اصحابش داد و آن نقره [که ما در اموال اضافه کرده بودیم] را از نقرهها جدا کرد و آن طلا را از طلاها جدا کرد [و پس داد] و به اصحابش دستور داد که:
«با آن اموال در حق دوستداران و شیعیان فقیر ما نیکی کنید که همانا این کارشان به ما میرسد و ما آن را جبران میکنیم.»
📚الثاقب في المناقب، ص419
عن الحسن بن علي بن فضّال، قال: قال موسى بن عطية النيسابوري: اجتمع وفد خراسان من أقطارها، كبارها و علماؤها، و قصدوا داري، و اجتمع علماء الشيعة و اختاروا أبا لبابة و طهمان و جماعة شتى، و قالوا بأجمعهم: رضينا بكم أن تردوا المدينة، فتسألوا عن المستخلف فيها، لنقلّده أمرنا، فقد ذكر أنّ باقر العلم قد مضى، و لا ندري من نصبه اللّه بعده من آل الرسول من ولد علي و فاطمة عليهما السلام. و دفعوا إلينا مائة ألف درهم ذهبا و فضّة ...
فمضينا نريد جعفر بن محمّد عليهما السلام، فقيل لنا: إنّه مضى إلى حائط له، فما لبثنا إلّا ساعة حتّى أقبل و قال: «يا موسى بن عطية النيسابوري و يا أبا لبابة، و يا طهمان، و يا أيّها الوافدون من أرض خراسان، إليّ فأقبلوا»...
ثمّ قال ع: «يا موسى بن عطية، اقرأ: بسم اللّه الرحمن الرحيم لقد كفر الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ» لم نرد مالكم لأنّا فقراء، و ما أردناه إلّا لنفرّقه على أوليائنا من الفقراء، و ننتزع حق اللّه من الأغنياء، فإنّها عقدة فرضها اللّه عليكم، قال اللّه عز و جل: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ».
و قال عز و جل: الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ».
قال: ثمّ رمق الدنانير بعينه فتبادرت إلى كوّ كان في المجالس.
ثمّ قال: «أحسنوا إلى إخوانكم المؤمنين، وصلوهم و لا تقطعوهم، فإنّكم إن وصلتموهم كنتم منّا و معنا و لنا لا علينا، و إن قطعتموهم انقطعت العصمة بيننا و بينكم لا موصلين و لا مفصلين [متّصلين]» فردّ المال إلى أصحابه و أخذ الفضّة التي وضعت في الفضة، و الذهب الذي وضع في الذهب، و أمرهم أن يصلوا بذلك «أولياءنا و شيعتنا الفقراء، فإنّه الواصل إلينا و نحن المكافئون عليه»...
@Yekaye
905) 📖 ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ 📖
💢ترجمه
این به خاطر آن چیزی است که دستانتان از پیش فرستاد؛ و همانا خداوند هرگز ظلمکننده به بندگان نیست.
سوره آل عمران، (3) آیه 182
1397/12/9
22 جمادی الثانی1440
@Yekaye
🔹قدَّمَتْ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «قدم» نقطه مقابل «أخر» است و دلالت دارد بر سبقت گرفتن و جلو افتادن؛ و تفاوتش با سبقت گرفتن این است که در سبقت گرفتن، اینکه کسی جلوتر بوده باشد و شخص به او برسد لحاظ شده، اما در تقدم، صرفا سابقه زمانی داشتن مد نظر است.
▪️«قَدَّمَ، یُقَدِّمُ» باب تفعیل از این ماده است که برای متعدی کردن به کار میرود و به معنای چیزی را مقدم کردن و از پیش فرستادن است (لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ؛ مائده/۸۰) (أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ؛ لمجادله/۱۳). البته تعبیر «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ؛ حجرات/۱) را برخی به معنای «مقدم نشوید و پیشی نگیرید» دانستهاند (یعنی در معنای لازم)؛ اما برخی اهل لغت تذکر دادهاند که این هم در معنای متعدی است: یعنی سخن و نظر و حکم خود را بر سخن و دستور خدا و رسولش مقدم نکنید همان گونه که فرشتگان چنیناند: «لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ؛ أنبياء/۲۷)
🔖جلسه ۲۵۴ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-34/
@Yekaye
🔹بِظَلاَّمٍ
قبلا بیان شد که
▪️ ماده «ظلم» در اصل بر دو معنا دلالت میکند:
▫️یکی ظلمت و تاریکی در مقابل نور و روشنایی؛ و
▫️دیگری قرار دادن چیزی در غیر جایگاه اصلی خود، که ظلم و ستم از این معنای دوم است.
▪️برخی معتقدند معنای اول هم به این معنای دوم برمیگردد، با این توجیه که اصل در عالم بر نور و روشنایی است و ظلمت و تاریکی، نبودن این اصل در جایگاه خود است؛
بویژه که معنای دوم آن (قرار ندادن چیزی در جای خود) بقدری عام است که حتی در مورد زمینی که در محصول مناسب نمیدهد هم به کار رفته است: «كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئاً» (کهف/۳۳)
▪️«ظُلْمَة» که جمع آن «ظلمات» میشود را خداوند برای اشاره به جهل و شرک و فسق به کار برده است؛ همان گونه که برای مقابلات اینها از تعبیر «نور» استفاده کرده است. و گاه تعبیر «در ظلمات بودن» و «کوری» به جای هم به کار میرود چنانکه در جایی میفرماید «كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ»(أنعام/۱۲۲) و در جای دیگر میفرماید «كَمَنْ هُوَ أَعْمى» (رعد/۱۹) و یا در جایی میفرماید «وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ»(أنعام/۳۹) و در جای دیگر میفرماید «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ» (بقرة/۱۸)
▪️کلمه «ظالم» واضح است که در معنای ظلم و تجاوز از حق به کار میرود، و چون تجاوز از حق عام است هر کسی که مرتکب هر گناه کوچک یا بزرگی شده باشد، شامل میشود.
▪️«ظلوم» صیغه مبالغه است (إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ، ابراهیم/۳۴؛ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً، احزاب/۷۲) که غالبا آن را در معنای ظلم و ستم گرفتهاند (مثلا لسان العرب، ج۱۲، ص۳۷۳ و ۳۷۵) اما شاید بتوان آن را در معنای شدت ظلمت هم به کار برد.
▪️درباره اینکه تعبیر «ظَلّام» به ظلم برمیگردد یا ظلمت هم اختلاف نظر است؛ برخی بر این باورند که در اشعار عرب، تعبیر «ظلّام» به طور خاص در جایی که کاری در جای خود انجام نشده (مثلاً برای نحر شتر، چاقو را در جای مناسب قرار ندهند) ویا قبل از اینکه زمانش برسد انجام شود، به کار رفته است؛ هر چند برخی بر این باورند که «ظلام» اسم است برای مصدر «ظلمت». و البته در تمامی استعمالات این کلمه در قرآن کریم (آلعمران/۱۸۲، انفال/۵۱، حج/۱۰، فصلت/۴۶، ق/۲۹) همگی درباره نفى ظلم از خداوند در مورد بندگان (ان الله لیس/ ما ربک/ ما أنا، بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيد) به کار رفته است.
🔖جلسه 720 http://yekaye.ir/al-fater-35-20/
@Yekaye
☀️1) از رسول الله ص روایت شده است که فرمودند:
هیچ قدمی [بر صراط] نلغزد مگر به خاطر آنچه به دست خویش از پیش فرستادید؛ و آنچه خداوند از آن درمیگذرد بسیار بیشتر است.
📚أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص208
مُحَمَّدُ بْنُ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا ذَرٍّ جُنْدَبَ بْنَ جُنَادَةَ يَقُولُ رَأَيْتُ النَّبِيَّ ص أَخَذَ بِيَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ لَهُ:
... وَ لَا عَثَرَتْ قَدَمٌ إِلَّا بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ مَا يَعْفُو اللَّهُ عَنْهُ أَكْثَر.
@Yekaye
☀️2) از امام باقر ع روایتی طولانی نقل شده که در فرازی از آن فرمودند:
پس خداوند پیامبران را به سوی قوم خودشان گسیل داشت برای شهادت دادن به اینکه معبودی جز الله نیست و اقرار بدانچه از جانب خداوند آمده است؛ پس هر که مخلطصانه ایمان آورد و بر این ایمان از دنیا رفت خداوند بدان سبب او را به بهشت وارد سازد و این بدان سبب است که «همانا خداوند هرگز ظلمکننده به بندگان نیست» و این بدان سبب است که همانا خداوند هرگز چنین نبوده که بندهای را عذاب کند مگر اینکه او در آدمکُشی و ارتکاب گناهانی که خداوند برای انجامدهنده آنها آتش جهنم را واجب کرده، غوطهور شود ...
📚الكافي، ج2، ص29
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ آدَمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
... فَبَعَثَ الْأَنْبِيَاءَ إِلَى قَوْمِهِمْ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْإِقْرَارِ بِمَا جَاءَ [بِهِ] مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَنْ آمَنَ مُخْلِصاً وَ مَاتَ عَلَى ذَلِكَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِذَلِكَ وَ ذَلِكَ «أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُنْ يُعَذِّبُ عَبْداً حَتَّى يُغَلِّظَ عَلَيْهِ فِي الْقَتْلِ وَ الْمَعَاصِي الَّتِي أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِهَا النَّارَ لِمَنْ عَمِلَ بِهَا ...
@Yekaye