🔹الْيَتامى
◾️ماده «یتم» و مصدر «يُتْم» برای کودکی (اعم از دختر و پسر) به کار میرود که پدرش را از دست داده باشد؛
که در مورد انسان، از جانب پدر «یتیم» محسوب میشود (أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى؛ ضحی/6) اما در مورد حیوانات از جانب مادر؛
و به تبعِ آن به هرکسی که منفرد و جدا از دیگران بماند «یتیم» گفته میشود
(معجم مقاييس اللغة، ج6، ص154؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص889)
▪️برخی اصل این ماده را انقطاع از آنچه شخص بدان تعلق دارد و منفرد ماندنی که شخص را در موقعیت ضعف قرار دهد، دانستهاند؛ و گفتهاند به همین مناسبت بوده که کلمه «یُتم» و «یتیم» برای فقدان پدر در انسان، و فقدان مادر در حیوان به کار میرود؛ چرا که تدبیر اصلی و گذران معیشت کودک در انسان برعهده پدر است اما در حیوانات این تعلق و وابستگی به مادر است. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج14، ص15)
▫️برخی بیان کردهاند که از دست دادن پدر باید تا پیش از بلوغ باشد که کلمه یتیم صدق کند (مفردات ألفاظ القرآن، ص889) اما دیگران توضیح دادهاند که این مطلب، به لحاظ شرعی چنین است (البحر المحيط، ج3، ص500) یعنی اگر هم این محدوده برای صدق یتیم رایج شده، از باب حقیقت شرعیه یا متشرعه است، نه اقتضای اولیه لغت؛ و ظاهرا دلیل آن هم روایت معروف نبوی است که فرمودند «لا يتم بعد احتلام: بعد از رسیدن به بلوغ، یتیمیای در کار نیست» (مجمع البیان، ج3، ص7)
▪️جمع «یتیم» ، «أیتام» و «یتامی» می باشد که در قرآن کریم فقط دومی به کار رفته است.
📿ماده «یتم» (کلمات «یتیم» و «یتیمَین» و «یتامی») جمعا 23 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@Yekaye
🔹 الْخَبيثَ
◾️قبلا بیان شد که ماده «خبث» دلالت دارد بر چیزی که به خاطر پست و حقارتش مورد انزجار است و ناخوشایند قلمداد میشود؛ و اصل آن، قسمت نامرغوب هر چیزی است که در درونش باشد همانند زنگاری که در آهن دیده میشود.
▪️ماده «خبث» درست نقطه مقابل ماده «طیب» است و «خبیث» در مقابل «طیّب»؛ تا حدی که برخی از اهل لغت، برای معرفی معنای این ماده، به همین تقابل بسنده کردهاند؛ و با توجه به استعمالات قرآنی این دو کلمه، به نظر میآید که این «طیّب» است که یک امر افزون و اضافهای دارد که نیازمند تحصیل و به دست آوردن است؛ شبیه نسبت جهل و علم (که علم برخورداری از چیزی اضافه است که برای شخص حاصل میشود؛ اما جهل صرفاً نداشتن همان چیز است)؛ چرا که مثلا از ما خواسته شده که از کثرت خبیثها تعجب نکنیم (لا يَسْتَوِي الْخَبيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبيثِ؛ مائده/۱۰۰)، و یا اینکه فرموده ما با ابتلائات خبیث را از طیّب جدا میکنیم (لِيَميزَ اللَّهُ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ يَجْعَلَ الْخَبيثَ بَعْضَهُ عَلی بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَميعاً فَيَجْعَلَهُ في جَهَنَّمَ؛ انفال/۳۵)؛ یعنی طبیعی است که خبیث کثیر باشد زیرا برای طیب شدن است که افراد باید اقدامی انجام دهند؛ و برای طیب شدن است که خداوند ابتلائات پیش میآورد.
▪️«خبیث» هم در مورد اشیاء (وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُوا، بقره/۲۶۷؛ وَ آتُوا الْيَتامی أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبيثَ بِالطَّيِّب، نساء/۲) به کار میرود، هم در مورد افعال (نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ؛ انبیاء/۷۴)، هم در توصیف امور و اشیاء (وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ؛ ابراهیم/۲۶) و هم در مورد انسانها؛ یعنی کسانی که متصف به کارها و امور خبیث (مثلا زناکاری) میشوند: «الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَ الْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات» (نور/۲۶)
🔖جلسه 850 http://yekaye.ir/ale-imran-3-179/
@Yekaye
🔹بالطَّيِّبِ
◾️قبلا بیان شد که «طَیِّب» نقطه مقابل خبیث است و ماده «طیب» در اصل دلالت به هر چیز گوارا و لذتبخش و مطلوبی دارد که پاک و طاهر باشد و هیچگونه آلودگی ظاهری و باطنی نداشته باشد؛
که این به تبع موارد مختلف، فرق میکند:
▫️«أَرضٌ طَيِّبة» زمینی که آماده کشت است،
▫️«رِيحٌ طَيِّبَةٌ» (یونس/۲۲) نسیم ملایم و دلنواز است؛
▫️«طعامٌ طَيِّب» خوراکی لذتبخش و پاک و حلال است؛
▫️«امرأَةٌ طَيِّبة» همسر پاکدامن و عفیف است؛
▫️«كلمةٌ طَيِّبة» (ابراهیم/۲۴) سخنی است که هیچ جنبه ناپسندی در آن نباشد؛
▫️«الْبَلَدُ الطَّيِّبُ» (اعراف/۵۸) و «بَلْدَة طَيِّبة» (سبأ/۱۵) سرزمینی است که ایمن و پرخیر و برکت باشد؛
🔸و تفاوت «طیب» و «طاهر» در این است که در طهارت، پاکی از آلودگی مورد توجه است؛ اما در طیب، مطلوب بودن و صفا و جذابیت خود شیء مد نظر است.
🔖جلسه ۱۲۸ http://yekaye.ir/an-nahl-016-97/
@Yekaye
🔹 حُوباً
◾️ماده «حوب» را دارای سه معنای کاملا مرتبط با هم دانستهاند: گناه و نیاز و درماندگی؛ و «حَوْبة» را گناهی دانستهاند که ناظر به عاق (بویژه عاق مادر) باشد (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص113)
▪️در ارتباط این سه معنا برخی توضیح دادهاند اصل این ماده برای گناه است
(مفردات ألفاظ القرآن، ص261)
بویژه گناهی که نوعی ظلم در حق زیردستان و کسانی که مخارجشان بر دوش انسان است، باشد
(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج2، ص351)
و غالبا در جایی به کار میرود که نیازمندی و درماندگی، شخص را به چنین گناه و ظلمی بکشاند.
(مفردات ألفاظ القرآن، ص261)
▪️در معنای این ماده نوعی رانده شدن هم لحاظ شده است، چنانکه برخی اصل این ماده در خصوص راندن (زجر) شتر دانستهاند
(مفردات ألفاظ القرآن، ص261)
و بر همین اساس، در تفاوت «حوب» با «ذنب» (= گناه) گفته شده که «حوب» گناهی است که شخص به نحوی به سوی آن رانده شده است.
(الفروق في اللغة، ص228)
▫️«حَوْب» مصدر است (گناه کردن)، و «حُوب» را اسم مصدر (یا حاصل مصدر) دانستهاند (گناه) شبیه غَسل و غُسل
(مجمع البيان، ج3، ص6؛ التحقيق، ج2، ص351).
و در میان مفسران، اغلب (مثلا ابن عباس و حسن) آن را به همین معنای گناه (إثم) دانستهاند هرچند برخی آن را در این آیه به معنای ظلم ویا وحشت نیز اخذ کردهاند.
(البحر المحيط، ج3، ص503)
📿ماده «حوب» تنها همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.
@Yekaye
🔹إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً
مرجع ضمیر در «إنه»
▪️میتواند «أکل» (خوردن مال یتیم در زمره مال خویش) باشد
▪️و نیز میتواند «تبدل» (جابجا کردن جنس نامرغوب با جنس خوب) باشد؛
▪️و میتواند به هر دو برگردد؛ و در شعر عرب هم چنین استعمالی رایج بوده (البحر المحيط، ج3، ص503 )
و بر اساس امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، نیازی به چنین شاهد آوردنی هم نیست.
@Yekaye
☀️1) از حسن بصری نقل شده که هنگامی که این آیه (و به یتیمان اموالشان را بازدهید و ... اموالشان را در زمره اموال خود مخورید؛ نساء/2) نازل شد، اینکه یتیمان را نزد خود نگهدارند و با آنان ارتباط داشته باشند بر مردمان سخت آمد و نزد رسول الله ص گلایه کردند؛ و خداوند این آیه را نازل کرد که «و از تو درباره یتیمان میپرسند؛ بگو اصلاح برای آنان بهتر است و اگر با آنها درآمیزید پس برادران دینی شمایند» (بقره/220)
و این مضمون از امام باقر ع و امام صادق ع نیز روایت شده است.
📚مجمع البيان، ج3، ص7
فقد روي أنه لما نزلت هذه الآية [«وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِكُمْ»] كرهوا مخالطة اليتامى فشق ذلك عليهم فشكوا ذلك إلى رسول الله ص فأنزل الله سبحانه «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ في الدين» الآية عن الحسن و هو المروي عن السيدين الباقر (ع) و الصادق (ع)
✳️تبصره
ظاهرا عدهای از آیه سوره نساء که فرموده بود «اموال آنان را در زمره اموال خود مخورید» چنین برداشت کرده بودند که مطلقا مال یتیمی که سرپرستیاش را برعهده دارید با مال شما مخلوط نشود، و با نزول آیه مذکور، این برداشت نادرست را اصلاح فرمود.
@Yekaye
☀️2) ابن عباس گفته است که
مقصود از «وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ: ناپاک را با پاکیزه عوض نکنید» این است که آنچه از اموالتان که بر شما حلال است را با آنچه از اموال آنان که بر شما حرام است به خاطر مرغوبیت و زیادتی که در آن هست، عوض نکنید.
و این مضمون از امام باقر ع و امام صادق ع نیز روایت شده است.
📚نهج البيان عن كشف معانى القرآن، ج2، ص111
«وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ» قال ابن عبّاس- رحمه اللّه-: لا تتبدّلوا الحلال من أموالكم بالحرام من أموالهم، لأجل الجودة و الزّيادة فيه. و هو المرويّ عن أبي جعفر و أبي عبد اللّه- عليهما السّلام.
@Yekaye
☀️3) از امام صادق ع و امام کاظم ع روایت شده است که فرمودند «حُوباً كَبِيراً: گناهی بزرگ» همان چیزی است که زمین از بارهای سنگین خود بیرون میآورد.
[ظاهراً اشاره است به آیه: وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها: زلزله/2]
📚تفسير العياشي، ج1، ص: 217
عن سماعة بن مهران عن أبي عبد الله ع و أبي الحسن ع أنه قال «حُوباً كَبِيراً» قال: هو مما يخرج الأرض من أثقالها.
@Yekaye