☀️1) روایت شده است که از امیرالمومنین ع درباره کلمه «قضاء» که به صورت متشابه [با معانی گوناگون) در قرآن کریم آمده سوال شد؛ فرمودند:
این کلمه بر ده وجه با معانی مختلف به کار رفته است که عبارتند از:
قضاء فراغ (فارغ شدن از کار)، قضاء عهد (عهدی را به اتمام رساندن)، قضاء اعلام (مطلب را به طور قطعی اعلام کردن)، قضاء فعل (کاری را انجام دادن)، قضاء ایجاب (امری را واجب کردن)، قضاء کتاب (امری را مکتوب و معین کردن)، قضاء اتمام (امری را به پایان رساندن)، قضاء حکم (قضاوت کردن بین افراد)، قضاء خلق (آفریدن)، قضاء نزول موت (مرگ را نازل کردن)؛
🔹اما تفسیر قضاء فراغ شدن از چیزی، آن است که فرمود: «هنگامی كه گروهی از جنّ را به سوی تو متوجه كرديم كه قرآن را گوش میدادند پس چون در نزد آن حاضر شدند، گفتند: ساكت گوش فرا دهيد و چون فارغ شد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی كه انذاركننده بودند. (احقاف/29) ؛ و نیز اینکه میفرماید «و هنگامی که از مناسک خویش فارغ شدید پس خدا را ذکر کنید» (بقره/200)
🔹اما قضاء عهد (عهدی را به اتمام رساندن) ، آن است که فرمود: «پروردگارت چنین عهد کرد که جز او را نپرستید» (اسراء/23) و شبیه آن است آنچه در سوره قصص آمده که «و تو در طرف غربی [وادی مقدس] نبودی هنگامی كه ما امر رسالت را به موسی عهد بستیم» (قصص/44)
🔹اما قضاء اعلام (مطلب را به طور قطعی اعلام کردن)، آن است که فرمود: «و ما اين امر را به او اعلام كرديم كه ريشه اينان هنگامی كه وارد صبح میشوند، بريده خواهد بود» (حجر/66) و نیز اینکه فرمود «و ما به بنی اسرائيل در كتاب اعلان حتمی كرديم كه شما بیترديد دو بار در زمين فساد خواهيد كرد.» (اسراء/4)
🔹اما قضاء فعل (کاری را انجام دادن) ، آن است که فرمود: «پس قضا کن آنچه قضا کنندهای» (طه/72) یعنی انجام بده آنچه را که انجام دهندهای» و نیز آنکه خداوند در سوره انفال فرمود «تا خداوند انجام دهد آنچه را که انجام شدنی بوده است» (انفال/42) یعنی آنچه را که در علم سابقش بود را انجام دهد؛ و مانند این در قرآن فراوان است؛
🔹اما قضاء ایجاب در مورد عذاب (عذاب را واجب کردن) ، همانند آن است که فرمود: «و شیطان هنگامی که قضا رانده شد، گفت» (ابراهیم/22) و شبیه آن است مطلبی که در سوره یوسف آمده که «قضایش رانده شد آنچه که در موردش سوال کردید» (یوسف/41) یعنی امری که در مورد آن سوال میکردید واجب [واجب التحقق، حتمی] شد.
🔹اما قضاء کتاب و حتم (امری را مکتوب و معین کردن) ، آن است که در داستان حضرت مریم فرمود: «و این امری حتمی بود» (مریم/21) یعنی معلوم و معینشده بود؛
🔹اما قضاء اتمام (امری را به پایان رساندن) ، آن است که خداوند در سوره قصص فرمود: «پس هنگامی که موسی آن مدت را به پایان رساند» (قصص/29) یعنی آن شرطی را که با وی شرط شده بود را به اتمام رساند؛ و نیز شبیه سخن حضرت موسی ع که «هر یک از این دو موعد را به قضا کنم، تحمیلی بر من نخواهد بود» (قصص/28) یعنی هنگامی که به اتمام رسانم.
🔹اما قضاء حکم (حکم و قضاوت کردن بین افراد) ، آن است که فرمود: «بین آنها به حق قضاوت شد و گفته شد که حمد خدای را که پروردگار جهانهاست» (زمر/75) یعنی بینشان حُکم [= قضاوت] شد؛ و نیز اینکه فرمود «و خداست كه به حق قضاوت میكند و كسانی كه به جای خدا میخوانند هيچ حكمی صادر نتوانند كرد، همانا خداوند است كه شنوا و بيناست.» (غافر/20) و نیز اینکه فرمود «و خداوند به حق قضاوت میکند و او بهترین جداکنندگان است» (انعام/57)
[توجه شود که قرائت این آیه به صورت «یقضی» مربوط به قرائات غیر عاصم و ابنکثیر است؛ وگرنه عاصم (که قرآنهای کنونی غالبا بر اساس قرائت وی تنظیم شده، به صورت «یَقُصُّ: حکایت میکند» است]
و نیز این که در سوره یونس فرمود «و بین آنان به عدل و داد قضاوتشد»
🔹اما قضاء خلق (آفریدن) ، آن است که فرمود: «پس هفت آسمان را در دو روز آفرید» (فصلت/12)
🔹اما قضاء نزول موت (مرگ را نازل کردن)؛ ، همانند سخن جهنمیان است در سوره زخرف: «و ندا دادند ای مالک! پروردگارت کار ما را یکسره کند؛ گفت: شما درنگکنندگانید» (زخرف/77) یعنی گفتند که مرگ بر آنان نازل شود تا راحت شوند؛ و مانند آن است اینکه «نه بر آنان حتم میشود تا بمیرند و نه از عذاب بر آنها تخفیف داده میشود» (فاطر/36) در قصه حضرت سلیمان آمده است که «پس چون مرگ را بر او حتم كرديم جز جنبنده زمین [موريانه] كه عصای او را میخورد آنها را از مرگش آگاه نساخت» (سبأ/14) که منظور خداوند این است که هنگامی که مرگ را بر او نازل کردیم»
📚بحار الأنوار، ج90، ص18-20
https://eitaa.com/yekaye
👇متن حدیث 👇
https://eitaa.com/yekaye/608
ورد عن أمير المؤمنين صلوات الله عليه في أصناف آيات القرآن و أنواعها و تفسير بعض آياتها برواية النعماني و هي رسالة مفردة مدونة...
سَأَلُوهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَنِ الْمُتَشَابِهِ فِي الْقَضَاءِ فَقَالَ هُوَ عَشَرَةُ أَوْجَهٍ مُخْتَلِفَةُ الْمَعْنَی فَمِنْهُ قَضَاءُ فَرَاغٍ وَ قَضَاءُ عَهْدٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ إِعْلَامٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ فِعْلٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ إِيجَابٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ كِتَابٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ إِتْمَامٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ حُكْمٍ وَ فَصْلٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ خَلْقٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ نُزُولِ الْمَوْتِ؛
أَمَّا تَفْسِيرُ قَضَاءِ الْفَرَاغِ مِنَ الشَّيْءِ فَهُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی «وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلی قَوْمِهِمْ» مَعْنَی فَلَمَّا قُضِيَ أَيْ فَلَمَّا فَرَغَ وَ كَقَوْلِهِ «فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ»؛
أَمَّا قَضَاءُ الْعَهْدِ فَقَوْلُهُ تَعَالَی «وَ قَضی رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ» أَيْ عَهد وَ مِثْلُهُ فِي سُورَةِ الْقَصَصِ «وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنا إِلی مُوسَی الْأَمْرَ» أَيْ عَهِدْنَا إِلَيْهِ؛
أَمَّا قَضَاءُ الْإِعْلَامِ فَهُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی «وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ» وَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ «وَ قَضَيْنا إِلی بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ» أَيْ أَعْلَمْنَاهُمْ فِي التَّوْرَاةِ مَا هُمْ عَامِلُونَ؛
أَمَّا قَضَاءُ الْفِعْلِ فَقَوْلُهُ تَعَالَی فِي سُورَةِ طه «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ» أَيِ افْعَلْ مَا أَنْتَ فَاعِلٌ وَ مِنْهُ فِي سُورَةِ الْأَنْفَالِ «لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا» أَيْ يَفْعَلُ مَا كَانَ فِي عِلْمِهِ السَّابِقِ وَ مِثْلُ هَذَا فِي الْقُرْآنِ كَثِيرٌ؛
أَمَّا قَضَاءُ الْإِيجَابِ لِلْعَذَابِ كَقَوْلِهِ تَعَالَی فِي سُورَةِ إِبْرَاهِيمَ ع «وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ» أَيْ لَمَّا وَجَبَ الْعَذَابُ وَ مِثْلُهُ فِي سُورَةِ يُوسُفَ ع «قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيانِ» مَعْنَاهُ أَيْ وَجَبَ الْأَمْرُ الَّذِي عَنْهُ تَسَاءَلَانِ؛
أَمَّا قَضَاءُ الْكِتَابِ وَ الْحَتْمِ فَقَوْلُهُ تَعَالَی فِي قِصَّةِ مَرْيَمَ «وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا» أَيْ مَعْلُوماً؛
وَ أَمَّا قَضَاءُ الْإِتْمَامِ فَقَوْلُهُ تَعَالَی فِي سُورَةِ الْقَصَصِ «فَلَمَّا قَضی مُوسَی الْأَجَلَ» أَيْ فَلَمَّا أَتَمَّ شَرْطَهُ الَّذِي شَارَطَهُ عَلَيْهِ وَ كَقَوْلِ مُوسَی ع «أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَيَّ» مَعْنَاهُ إِذَا أَتْمَمْتُ؛
وَ أَمَّا قَضَاءُ الْحُكْمِ فَقَوْلُهُ تَعَالَی «قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» أَيْ حُكِمَ بَيْنَهُمْ وَ قَوْلُهُ تَعَالَی «وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» وَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ «وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ» وَ قَوْلُهُ تَعَالَی فِي سُورَةِ يُونُسَ «وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ»؛
وَ أَمَّا قَضَاءُ الْخَلْقِ فَقَوْلُهُ سُبْحَانَهُ «فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ» أَيْ خَلَقَهُنَّ؛
وَ أَمَّا قَضَاءُ إِنْزَالِ الْمَوْتِ فَكَقَوْلِ أَهْلِ النَّارِ فِي سُورَةِ الزُّخْرُفِ «وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ» أَيْ لِيَنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَوْتَ وَ مِثْلُهُ «لا يُقْضی عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها» أَيْ لَا يَنْزِلُ عَلَيْهِمُ الْمَوْتُ فَيَسْتَرِيحُوا وَ مِثْلُهُ فِي قِصَّةِ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ «فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ» يَعْنِي تَعَالَی لَمَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْهِ الْمَوْت.
📚بحار الأنوار، ج90، ص18-20
https://eitaa.com/yekaye
☀️2) عمرو بن ثابت روایت کرده است که امام باقر ع فرمودند:
همانا جهنمیان از دردناکی عذابی که میچشند زوزهای سر میدهند همانند عوعوی سگان و گرگان؛
ای عمرو! پس چه گمان میکنی درباره کسانی که «نه کارشان یکسره میشود تا بمیرند و نه از عذابشان بدانها تخفیف داده میشود» (فاطر/36)
در آنجا تشنگانیاند گرسنه؛ از فرط گریه چشمانشان ناتوان، کر و لال و کور، صورتهایشان سیاه، طردشدگانند در آنجا و پشیمان، مورد غضب واقع شدهاند و بر آنان رحم نشود؛ و در عذابشان تخفیف ندهند؛
در آتش شعلهور میشوند و از آب جوشان مینوشند و از زقوم میخورند و با قلابهای آتشین درهم میشکنند و با گرزها کوبیده میشوند؛
فرشتگان غِلاظ و شِداد بر آنان رحم نمیکنند در حالی که آنان در آتش به روافتاده، کشیده میشوند، و با شیاطین در بند میشوند، و با زنجیرهای گران غل و زنجیر میشوند؛
اگر دعا کنند برایشان مستجاب نشود و اگر حاجتب بخواهد حاجتشان برآورده نشود؛
این است حال کسی که وارد جهنم شود.
📚الأمالي( للصدوق)، ص557
ابْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ دِينَارٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ:
إِنَّ أَهْلَ النَّارِ يَتَعَاوَوْنَ فِيهَا كَمَا يَتَعَاوَی الْكِلَابُ وَ الذِّئَابُ مِمَّا يَلْقَوْنَ مِنْ أَلَمِ [أَلِيمِ] الْعَذَابِ مَا ظَنُّكَ يَا عَمْرُو بِقَوْمٍ لَا يُقْضَی عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا عِطَاشٍ فِيهَا جِيَاعٍ كَلِيلَةٍ أَبْصَارُهُمْ صُمٍّ بُكْمٍ عُمْيٍ مُسْوَدَّةٍ وُجُوهُهُمْ خَاسِئِينَ فِيهَا نَادِمِينَ مَغْضُوبٍ عَلَيْهِمْ فَلَا يُرْحَمُونَ وَ مِنَ الْعَذَابِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ وَ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ وَ مِنَ الْحَمِيمِ يَشْرَبُونَ وَ مِنَ الزَّقُّومِ يَأْكُلُونَ وَ بِكَلَائِبِ النَّارِ يُحْطَمُونَ وَ بِالْمَقَامِعِ يُضْرَبُونَ وَ الْمَلَائِكَةُ الْغِلَاظُ الشِّدَادُ لَا يَرْحَمُونَ وَ هُمْ [فَهُمْ] فِي النَّارِ يُسْحَبُونَ عَلی وُجُوهِهِمْ وَ مَعَ الشَّيَاطِينِ يُقَرَّنُونَ وَ فِي الْأَنْكَالِ وَ الْأَغْلَالِ يُصَفَّدُونَ إِنْ دَعَوْا لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُمْ وَ إِنْ سَأَلُوا حَاجَةً لَمْ تُقْضَ لَهُمْ هَذِهِ حَالُ مَنْ دَخَلَ النَّارَ.
@yekaye
☀️3) از امام صادق ع درباره زیارت امیرالمومنین ع روایتی نقل شده است که در فرازی از آن شخص دست به دعا برمیدارد و میگوید:
خدایا ! قاتلان پیامبرانت و قاتلان جانشینان پیامبرانانت را با همه لعنتهایت لعنت کن؛ و گرمای آتش را به آنان بچشان؛
خدایا لعنت کن جِبتها و طاغوتها و فرعونها و لات و عزی و جِبت و هر مدعیای که افراد را به جای خدا به خود میخواند؛ و هر دروغگوی حدیثسازی را
خدایا آنان را لعنت کن و شیعیانشان و پیروانشان و اولیایشان و یاورانشان و دوستدارانشان را لعنتی فراوان؛
خدایا قاتلان امیرالمومنین ع را لعنت کن (سه بار)
خدایا قتلان امام حسن ع و امام حسین ع را لعنت کن (سه بار)
خدایا قاتلان ائمه ع را لعنت کن (سه بار)
حدایا آنان را عذاب کن به عذابی که احدی از جهانیان را آن گونه عذاب نکنی؛ و بر عذابشان بیفزا به خاطر آنکه با والیان امر تو درگیر شدند؛ و برایشان عذابی مهیا فرما که برای احدی از مخلوقاتت روا نداری!
خدایا لعنت کن بر قاتلان یاران پیامبرت را، و قاتلان یاران امیرالمومنین ع را، و قاتلان یاران امام حسن ع و امام حسین ع را، و قاتلان همه کسانی را که در مسیر ولایت آل محمد ص به قتل رسیدند، عذابی دوچندان در پایینترین مرتبه جهنم که در مورد عذابشان بر آنها تخفیف داده نشود در حالی که در آنجا گرفتار و راندهشدهاند؛ در پیشگاه خداوند سر به زیر افکندهاند و با پشیمانی و خواریای که به چشم خود میبینند به خاطر کشتن عترت پیامبران و رسولانت و پیروان آنها در میان بندگان صالح تو؛
خدایا آنان را لعنت کن در نهانیترین نهانشان و در آشکارترین آشکاریای در آسمانت و در زمینت.
📚فضائل أمير المؤمنين ع (ابنعقده، م332)، ص142-143؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص589-590؛ فرحة الغري (سید بن طاووس، ترجمه علامه مجلسی)، ص97؛ المزار الكبير (ابن المشهدي)، ص234
ابن عقدة، قال: أخبرنا أحمد بن الحسين بن عبد الملك الأودي البزاز قال: حدّثنا ذبيان بن حكيم، قال: حدّثني يونس بن ظبيان، عن أبي عبد اللّه، قال: إذا أردت زيارة قبر أمير المؤمنين عليه السّلام فتوضّأ و اغتسل و امشي علی هنك، و قل:...
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِيَائِكَ وَ قَتَلَةَ أَوْصِيَاءِ أَنْبِيَائِكَ بِجَمِيعِ لَعَنَاتِكَ وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نَارِكَ
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجَوَابِيتَ وَ الطَّوَاغِيتَ وَ الْفَرَاعِنَةَ وَ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ الْجِبْتَ وَ كُلَّ نِدٍّ يُدْعَی مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ كُلَّ [محدث/ مُلْحِدٍ] مُفْتَرٍ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ وَ أَوْلِيَاءَهُمْ وَ أَعْوَانَهُمْ وَ مُحِبِّيهِمْ لَعْناً كَثِيراً- اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ثَلَاثاً- اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ثَلَاثاً- اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْأَئِمَّةِ ثَلَاثاً- اللَّهُمَّ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً لَا تُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ وَ ضَاعِفْ عَلَيْهِمْ عَذَابَكَ كَمَا [بما] شَاقُّوا وُلَاةَ أَمْرِكَ وَ أَعِدَّ لَهُمْ عَذَاباً لَمْ تُحِلَّهُ بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ
اللَّهُمَّ وَ أَدْخِلْ عَلَی قَتَلَةِ أَنْصَارِ رَسُولِكَ وَ قَتَلَةِ أَنْصَارِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَلَی قَتَلَةِ أَنْصَارِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلَی قَتَلَةِ مَنْ قُتِلَ فِي وَلَايَةِ آلِ مُحَمَّدٍ أَجْمَعِينَ عَذَاباً مُضَاعَفاً فِي أَسْفَلِ دَرْكٍ مِنَ الْجَحِيمِ لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا وَ هُمْ فِيهَا مُبْلِسُونَ مَلْعُونُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَدْ عَايَنُوا النَّدَامَةَ وَ الْخِزْيَ الطَّوِيلَ لِقَتْلِهِمْ عِتْرَةَ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَتْبَاعَهُمْ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فِي مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وَ ظَاهِرِ الْعَلَانِيَةِ فِي سَمَائِكَ وَ أَرْضِك.
@yekaye
یک آیه در روز
736) 🌺 وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضی عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ ع
.
1⃣ «وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضی عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزي كُلَّ كَفُورٍ»
عذاب جهنم بقدری شدید است که جهنمیان آرزوی مرگ دارند؛ اما مرگی در کار نخواهد بود؛ چون مرگ در آنجا بیمعنی است.
✳️ نکته تخصصی #انسانشناسی
بالاترین و ارزشمندترین مطلب برای هرکس، حیات و ادامه بقا و زندگیاش است.
در یک نگاه عمیق،
حتی کسی که خودکشی میکند از «این زندگی» خسته شده؛
و میخواهد «راحت شود»؛
یعنی «خودش» را در نظر میگیرد که بدون «این زندگی» راحتتر است❗️
و در ناخودآگاه خویش، میخواهد ادامه بقایش بدون این زندگی و با راحتی باشد‼️
با اینکه آنجا بسیاری از حقایق بر همگان مکشوف شده و ناخودآگاهها عیان گردیده،
اما ببینید که چه اندازه در آنجا تحت فشارند که باز تقاضای نیست و نابود شدن میکنند
https://eitaa.com/yekaye
یک آیه در روز
736) 🌺 وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضی عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ ع
.
2⃣ «وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضی عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزي كُلَّ كَفُورٍ»
عذاب جهنم انسان را کاملا مستأصل و درمانده میکند:
نه مردن و نیست و نابود شدنی در کار است، و نه کم شدن عذاب؛
💠این «جزای» آنان است؛
یعنی ما به ازای کارهایی است که در دنیا کردهاند❗️
یعنی انسان میتواند در دنیا کارهایی بکند که جزای آن، این اندازه شدید باشد‼️
@yekaye
یک آیه در روز
736) 🌺 وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضی عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ ع
.
3⃣ «وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ ... كَذلِكَ نَجْزي كُلَّ كَفُورٍ»
کفر، نوعی کفران نعمت است
📚(تفسير نور، ج9، ص505)
آنان که کفر ورزیدند همان کسانیاند که بسیار ناسپاساند.
💠نکته تفسیری
در آیه ابتدا از کیفر کفرپیشگان سخن میگوید و در پایانش میفرماید افراد بسیار کفرانکننده را چنین کیفر میدهیم.
این آیه نشان میدهد که حتی اگر به لحاظ معنایی، کلمه «کفر» در دو معنای مختلف به کار رود (یکی در مقابل ایمان؛ و دیگری در مقابل شکرگزاری)،
اما در منطق قرآن کریم، به لحاظ مصداقی این دو معنا بر هم منطبق میشود؛
یعنی
هر کافری بسیار ناسپاس است و هر بسیار ناسپاسی کافر است.
@yekaye
یک آیه در روز
736) 🌺 وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضی عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ ع
.
4⃣ «وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضی عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها»
كسی كه كافر شد و تمام درهای سعادت را به روی خود بست، تمام درهای نجات نيز به روی او بسته خواهد شد؛ در آن جا نه مرگ است و نه تخفيف.
📚 (تفسير نور، ج9، ص504)
@yekaye
یک آیه در روز
736) 🌺 وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضی عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ ع
.
5⃣ «كَذلِكَ نَجْزي كُلَّ كَفُورٍ»
در مجازات، فرد مهم نيست، خصلت مهم است.
📚(تفسير نور، ج9، ص505)
@yekaye