☀️3) عبدالله بن محمد میگوید:
به امام صادق ع عرض کردم: مردی از دنیا رفت و فقط دخترش و خواهری که از مادر و پدرش بود برجای ماندند.
فرمود: همه مال از آن دخترش است.
📚الكافي، ج7، ص104
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ تَرَكَ ابْنَتَهُ وَ أُخْتَهُ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ.
فَقَالَ الْمَالُ كُلُّهُ لِابْنَتِهِ.
@yekaye
☀️4) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
اگر زنی بمیرد و شوهرش و پدرش و فرزندان پسر و دختری از وی باقی بماند، سهم شوهر یک چهارم است بر اساس کتاب الله، و سهم پدر و مادر، هریک، یک ششم است؛ و مابقی [بین دختران و پسران تقسیم میشود] «پس برای هر پسری همانند سهم دو دختر»
📚تفسير العياشي، ج1، ص226
☀️ب. از زراره روایت شده است که از اموری که بدون هیچ اختلافی بین علمای شیعه از امام باقر و امام صادق ع روایت شده است این است که از آن امام ع درباره زنی سوال شد که از دنیا رفته و شوهرش و مادرش و دو دخترش برجای ماندهاند.
فرمودند:
سهم شوهر یک چهارم است و سهم مادر یک ششم است؛ و بقیه به دو دختر میرسد؛ زیرا اگر دو مرد هم بودند سهمی جز آنچه باقی مانده نداشتند؛ و هیچگاه سهم زن از سهم مردی که در همان شرایط و موقعیت قرار دارد بیشتر نمیشود؛ [در واقع، امام توضیح میدهد که چرا با اینکه در آیه سهم دو دختر، دو سوم معرفی شده، اما این نقصان بر سهم دو دختر وارد میشود نه بر سهم همسر و مادر]
و اگر مردی بمیرد و از او مادر یا پدر و همسر و دختری برجای بماند، مبنای تقسیم را بیست و چهار سهم قرار میدهیم؛ که یک هشتم سهم همسرش است، که سه سهم از بیست و چهار سهم میشود؛ و برای پدر یا مادر یک ششم است که چهار سهم میشود؛ برای دختر نصف است که دوازده سهم میشود، و پنج سهم باقی میماند که به دختر، و پدر یا مادر به تناسب سهمهایشان داده میشود و به همسر چیزی از این مازاد داده نمیشود؛
و اگر پدر و مادر و همسر و دختری برجای بماند، مبنای تقسیم را باز همان بیست و چهار سهم قرار میدهیم؛ که یک هشتم سهم همسرش است، که سه سهم از بیست و چهار سهم میشود؛ و برای پدر و مادر دو ششم است که هشت سهم میشود، برای هریک چهار سهم؛ و برای دختر نصف است که دوازده سهم میشود، و یک سهم باقی میماند که به دختر و هریک از پدر و مادر به تناسب سهمهایشان داده میشود و به همسر چیزی از این مازاد داده نمیشود؛
و اگر پدر و شوهر و دختری برجای بماند، برای پدر دو سهم از دوازده سهم، همان یک ششم، است و سهم شوهر یک چهارم است، که سه سهم از دوازده سهم میشود؛ و برای دختر نصف است که شش سهم از دوازده سهم میشود، و یک سهم باقی میماند که به دختر و پدر به تناسب سهمهایشان داده میشود و به شوهر چیزی از این مازاد داده نمیشود؛
و همراه با فرزند هیچیک از آفریدههای خداوند ارث نمیبرد مگر والدین و زن و شوهر؛ و اگر فرزند نداشت، فرزندان فرزند به منزله خود فرزند هستند، پسر باشند یا دختر؛ و فرزندان پسرانِ متوفی به منزله پسراناند و ارث پسران را میبرند؛ و فرزندان دخترانِ متوفی به منزله دختراناند و میراث دختران را میبرند؛ و اینان حاجب [= مانع] این میشوند که والدین و زن و شوهر بیش از سهم خود را ببرند [یعنی اگر فرزند نداشت اما نوه و نتیجه و ... داشت، مازاد ارث به اینها داده میشود و این مازاد دیگر به پدر و مادر و زن و شوهر داده نمیشود]
و همراه با فرزند هیچیک از آفریدههای خداوند ارث نمیبرد مگر والدین و زن و شوهر؛ و اگر فرزند نداشت، فرزندان فرزند به منزله خود فرزند هستند، پسر باشند یا دختر؛ و فرزندان پسرانِ متوفی به منزله پسراناند و ارث پسران را میبرند؛ و فرزندان دخترانِ متوفی به منزله دختراناند و میراث دختران را میبرند؛ و اینان حاجب [= مانع] این میشوند که والدین و زن و شوهر بیش از سهم خود را ببرند، هرچند که فرزندانی در دو نسل یا سه نسل و بیشتر باشند، باز هم ارث فرزندی که در نسل اول است را میبرند و هرکسی را که فرزند مستقیم مانع شود، مانع میشوند [یعنی اگر فرزند نداشت اما نوه و نتیجه و ... داشت، مازاد ارث به اینها داده میشود و این مازاد دیگر به پدر و مادر و زن و شوهر و هیچکس دیگری داده نمیشود]
📚الكافي، ج7، ص97؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص289
@yekaye
👇متن احادیث👇
متن احادیث شماره 4
☀️ الف. عَنْ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَوْ أَنَّ الْمَرْأَةَ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ أَبَاهَا وَ أَوْلَاداً ذُكُوراً وَ إِنَاثاً، كَانَ لِلزَّوْجِ الرُّبُعُ فِي كِتَابِ اللَّهِ، وَ لِلْأَبَوَيْنِ السُّدُسَانِ، وَ مَا بَقِيَ «فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ».
📚تفسير العياشي، ج1، ص226
☀️ب. حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ قَالَ: دَفَعَ إِلَيَّ صَفْوَانُ كِتَاباً لِمُوسَى بْنِ بَكْرٍ، فَقَالَ لِي هَذَا سَمَاعِي مِنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ وَ قَرَأْتُهُ عَلَيْهِ فَإِذَا فِيهِ مُوسَى بْنُ بَكْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ:
هَذَا مِمَّا لَيْسَ فِيهِ اخْتِلَافٌ عِنْدَ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُمَا سُئِلَا عَنِ امْرَأَةٍ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ أُمَّهَا وَ ابْنَتَيْهَا.
فَقَالَ لِلزَّوْجِ الرُّبُعُ وَ لِلْأُمِّ السُّدُسُ وَ لِلِابْنَتَيْنِ مَا بَقِيَ لِأَنَّهُمَا لَوْ كَانَا رَجُلَيْنِ لَمْ يَكُنْ لَهُمَا شَيْءٌ إِلَّا مَا بَقِيَ وَ لَا تُزَادُ الْمَرْأَةُ أَبَداً عَلَى نَصِيبِ الرَّجُلِ لَوْ كَانَ مَكَانَهَا؛
وَ إِنْ تَرَكَ الْمَيِّتُ أُمّاً أو أَباً وَ امْرَأَةً وَ ابْنَةً فَإِنَّ الْفَرِيضَةَ مِنْ أَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ سَهْماً لِلْمَرْأَةِ الثُّمُنُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ مِنْ أَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ وَ لِأَحَدِ الْأَبَوَيْنِ السُّدُسُ أَرْبَعَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلِابْنَةِ النِّصْفُ اثْنَا عَشَرَ سَهْماً وَ بَقِيَ خَمْسَةُ أَسْهُمٍ هِيَ مَرْدُودَةٌ عَلَى سِهَامِ الِابْنَةِ وَ أَحَدِ الْأَبَوَيْنِ عَلَى قَدْرِ سِهَامِهِمَا وَ لَا يُرَدُّ عَلَى الْمَرْأَةِ شَيْءٌ؛
وَ إِنْ تَرَكَ أَبَوَيْنِ وَ امْرَأَةً وَ بِنْتاً فَهِيَ أَيْضاً مِنْ أَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ سَهْماً لِلْأَبَوَيْنِ السُّدُسَانِ ثَمَانِيَةُ أَسْهُمٍ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَرْبَعَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْمَرْأَةِ الثُّمُنُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلِابْنَةِ النِّصْفُ اثْنَا عَشَرَ سَهْماً وَ بَقِيَ سَهْمٌ وَاحِدٌ مَرْدُودٌ عَلَى الِابْنَةِ وَ الْأَبَوَيْنِ عَلَى قَدْرِ سِهَامِهِمْ وَ لَا يُرَدُّ عَلَى الْمَرْأَةِ شَيْءٌ؛
وَ إِنْ تَرَكَ أَباً وَ زَوْجاً وَ ابْنَةً فَلِلْأَبِ سَهْمَانِ مِنِ اثْنَيْ عَشَرَ وَ هُوَ السُّدُسُ وَ لِلزَّوْجِ الرُّبُعُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ مِنِ اثْنَيْ عَشَرَ وَ لِلِابْنَةِ النِّصْفُ سِتَّةُ أَسْهُمٍ مِنِ اثْنَيْ عَشَرَ وَ بَقِيَ سَهْمٌ وَاحِدٌ مَرْدُودٌ عَلَى الِابْنَةِ وَ الْأَبِ عَلَى قَدْرِ سِهَامِهِمَا وَ لَا يُرَدُّ عَلَى الزَّوْجِ شَيْءٌ؛
وَ لَا يَرِثُ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ مَعَ الْوَلَدِ إِلَّا الْأَبَوَانِ وَ الزَّوْجُ وَ الزَّوْجَةُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ وَلَدٌ وَ كَانَ وَلَدُ الْوَلَدِ ذُكُوراً كَانُوا أَوْ إِنَاثاً فَإِنَّهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْوَلَدِ وَ وَلَدُ الْبَنِينَ بِمَنْزِلَةِ الْبَنِينَ يَرِثُونَ مِيرَاثَ الْبَنِينَ وَ وَلَدُ الْبَنَاتِ بِمَنْزِلَةِ الْبَنَاتِ يَرِثُونَ مِيرَاثَ الْبَنَاتِ وَ يَحْجُبُونَ الْأَبَوَيْنِ وَ الزَّوْجَ وَ الزَّوْجَةَ عَنْ سِهَامِهِمُ الْأَكْثَرِ وَ إِنْ سَفَلُوا بِبَطْنَيْنِ وَ ثَلَاثَةٍ وَ أَكْثَرَ يَرِثُونَ مَا يَرِثُ وَلَدُ الصُّلْبِ وَ يَحْجُبُونَ مَا يَحْجُبُ وَلَدُ الصُّلْبِ.
📚 الكافي، ج7، ص97؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص289
@yekaye
☀️5) روایت شده است که شخصی از امام باقر ع درباره کسی که دو خواهر و شوهرش وارثش باشند، سوال کرد.
فرمود: نصف و نصف.
گفت: خدا کار شما را سامان دهد؛ خداوند برای آن دو خواهر بیش از این قرار داده، سهم آنان دوسوم است.
فرمود: در مورد جایی که وارثش یک برادر و شوهر باشد، چه میگویی؟
گفت: نصف و نصف.
فرمود: آیا این گونه نیست که خداوند هم سهم برادر را معلوم کرد و فرمود: او ارث خواهرش را میبرد اگر که خواهر فرزندی نداشته باشد؟!
📚الكافي، ج7، ص103؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص293
مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ أُخْتَيْنِ وَ زَوْجٍ؟
فَقَالَ: النِّصْفُ وَ النِّصْفُ.
فَقَالَ الرَّجُلُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ قَدْ سَمَّى اللَّهُ لَهُمَا أَكْثَرَ مِنْ هَذَا لَهُمَا الثُّلُثَانِ.
فَقَالَ مَا تَقُولُ فِي أَخٍ وَ زَوْجٍ؟
فَقَالَ النِّصْفُ وَ النِّصْفُ.
فَقَالَ: أَ لَيْسَ قَدْ سَمَّى اللَّهُ الْمَالَ، فَقَالَ: «وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ».
@yekaye
☀️6) الف. از امام باقر ع درباره این آیه روایت شده است که «از تو فتوا میطلبند؛ بگو خداوند در مورد کلاله به شما فتوا میدهد؛ اگر مردی بمیرد که او را فرزندی نباشد و [برادری یا] خواهری داشته باشد» مقصود خواهرِ از یک پدر و مادر، و یا خواهرِ پدری است «پس نصف میراث از آنِ وی است؛ و او [آن برادر] از وی [این خواهر] ارث میبرد اگر که وی را فرزندی نباشد؛ ... و اگر برادران و خواهرانی [در کار] بودند، پس برای هر مردی مانند سهم دو زن است» ایناناند که سهم ارثشان زیاد میشود و کم میشود؛ و همچنین فرزندان اینهایند که برایشان زیاد و کم میشود.
📚تفسير العياشي، ج1، ص286
☀️ب. موسی بن بکر میگوید: به زراره گفتم که بکیر برایم از امام باقر ع روایت کرده است که فرمود:
همانا برادران پدری و خواهرانِ از یک پدر و مادر، کسانیاند که سهمشان زیاد و کم میشود؛ زیرا نمیشود که اگر به جای این دختران، برادران و خواهرانِ [کلمه «خواهران» در اینجا احتمالا اشتباه ناسخ بوده و زاید است] از یک پدر و مادر میبودند، سهم این دختران از آنان بیشتر باشد؛ زیرا خداوند عز و جل میفرماید: «اگر مردی بمیرد که او را فرزندی نباشد و خواهری داشته باشد، پس نصف میراث از آنِ وی است؛ و او [آن برادر] از وی [این خواهر] ارث میبرد اگر که وی را فرزندی نباشد» یعنی میفرماید اگر فرزند نداشته باشد کل مال از آن این برادر خواهد بود؛ پس اینان [علمای مخالف اهل بیت] به کسی که خداوند نصف را برای او معین کرد کامل میدهند و منحرف میشوند پس به کسی که خداوند کل مال را به او داد کمتر از نصف میدهند؛ در حالی که هیچگاه امکان ندارد سهم زن، اگر یک مردی به جایش قرار گیرد، از سهم آن مرد بیشتر شود.
زراره در پاسخم گفت: بله، این مطلب نزد ما شیعیان کاملا واضح است و هیچ اختلافی در آن نیست.
📚الكافي، ج7، ص104؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص319-320
@yekaye
👇متن احادیث بند 6👇
متن احادیث 6
الف. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ «يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ» إِنَّمَا عَنَى اللَّهُ الْأُخْتَ مِنَ الْأَبِ وَ الْأُمِّ أَوْ أُخْتٌ [أُخْتاً] لِأَبٍ «فَلَهَا النِّصْفُ مِمَّا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ ... وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالًا وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» فَهُمُ الَّذِينَ يُزَادُونَ وَ يُنْقَصُونَ وَ كَذَلِكَ أَوْلَادُهُمْ يُزَادُونَ وَ يُنْقَصُونَ.
📚تفسير العياشي، ج1، ص286
☀️ب. أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ قَالَ:
قُلْتُ لِزُرَارَةَ: إِنَّ بُكَيْراً حَدَّثَنِي عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع: أَنَّ الْإِخْوَةَ لِلْأَبِ وَ الْأَخَوَاتِ لِلْأَبِ وَ الْأُمِّ يُزَادُونَ وَ يُنْقَصُونَ لِأَنَّهُنَ لَا يَكُنَّ أَكْثَرَ نَصِيباً مِنَ الْإِخْوَةِ وَ الْأَخَوَاتِ لِلْأَبِ وَ الْأُمِّ لَوْ كَانُوا مَكَانَهُنَّ؛ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ» يَقُولُ يَرِثُ جَمِيعَ مَالِهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ؛ فَأَعْطَوْا مَنْ سَمَّى اللَّهُ لَهُ النِّصْفَ كَمَلًا وَ عَمَدُوا فَأَعْطَوُا الَّذِي سَمَّى لَهُ الْمَالَ كُلَّهُ أَقَلَّ مِنَ النِّصْفِ؛ وَ الْمَرْأَةُ لَا تَكُونُ أَبَداً أَكْثَرَ نَصِيباً مِنْ رَجُلٍ لَوْ كَانَ مَكَانَهَا.
قَالَ فَقَالَ زُرَارَةُ وَ هَذَا قَائِمٌ عِنْدَ أَصْحَابِنَا لَا يَخْتَلِفُونَ فِيه.
📚الكافي، ج7، ص104؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص319-320
@yekaye
☀️7) بکیر بن اعین میگوید: خدمت امام باقر ع بودم که شخصی بر ایشان وارد شد و گفت: نظر شما در مورد ارث دو خواهر و یک شوهر چیست؟
فرمود: سهم شوهر نصف است و مابقی از آنِ دو خواهر است.
گفت: ولی مردم این گونه نمیگویند.
فرمود: آنها چه میگویند؟
گفت: میگویند سهم دو خواهر دوسوم است و سهم شوهر نصف؛ پس مال را بر مبنای هفت سهم تقسیم میکنند [یعنی چهار هفتم را به دو دختر میدهند و سه هفتم را به شوهر]
فرمود: چرا چنین میگویند؟
گفت: چون خداوند سهم دو خواهر را دوسوم، و سهم شوهر را نصف قرار داده است!
فرمود: اگر به جای دو خواهر، یک برادر بود چطور؟
گفت: میگویند نصف سهم شوهر است و مابقی سهم برادر!
فرمود: پس به کسی که خداوند در موردش فرموده کل میراث را بدهید نصف میدهند و به کسی که خداوند فرموده دوسوم را بدهید چهار هفتم میدهند؟!
گفت: خداوند کجا چنان چیزی (که سهم برادر کل مال است] را فرموده است؟
فرمود: آیه آخر سوره را بخوان: «از تو فتوا میطلبند؛ بگو خداوند در مورد کلاله به شما فتوا میدهد؛ اگر مردی بمیرد که او را فرزندی نباشد و خواهری داشته باشد، پس نصف میراث از آنِ وی است؛ و او [آن برادر] از وی [این خواهر] ارث میبرد اگر که وی را فرزندی نباشد»
سپس امام باقر ع فرمود: پس سزاوار بود برای این [برادر] کل مال، و برای شوهر نصف مال را قرار دهند و سپس بر اساس هفت قسم تقسیم کنند!
گفت: این طور میگویند.
فرمود: پس این طور میگویند! سپس به من رو کرد و فرمود: بکیر! در سهمهای واجب دقت کردی؟!
گفتم: من با چیزی که نزدم باطل باشد کاری ندارم! [ظاهرا مقصودش این است که من از اینها سردرنمیآورم و لذا بدانها نمیردازم]
فرمود: در آن دقت کن! زیرا وقتی که [مسالهای] پیش آید، در آن تواناتر میشوی.
📚تفسير العياشي، ج1، ص285-286
عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَدَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ: مَا تَقُولُ فِي أُخْتَيْنِ وَ زَوْجٍ؟
قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: لِلزَّوْجِ النِّصْفُ وَ لِلْأُخْتَيْنِ مَا بَقِيَ.
قَالَ فَقَالَ: الرَّجُلُ لَيْسَ هَكَذَا يَقُولُ النَّاسُ.
قَالَ: فَمَا يَقُولُونَ؟
قَالَ: يَقُولُونَ لِلْأُخْتَيْنِ الثُّلُثَانِ وَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ وَ يُقَسِّمُونَ عَلَى سَبْعَةٍ.
قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: وَ لِمَ قَالُوا ذَلِكَ؟
قَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ سَمَّى لِلْأُخْتَيْنِ الثُّلُثَيْنِ وَ لِلزَّوْجِ النِّصْفَ.
قَالَ: فَمَا يَقُولُونَ لَوْ كَانَ مَكَانَ الْأُخْتَيْنِ أَخٌ؟
قَالَ: يَقُولُونَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ وَ مَا بَقِيَ فَلِلْأَخِ.
فَقَالَ لَهُ: فَيُعْطُونَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ لَهُ بِالْكُلِّ النِّصْفَ وَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالثُّلُثَيْنِ أَرْبَعَةً مِنْ سَبْعَةٍ!
قَالَ: وَ أَيْنَ سَمَّى اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ؟
قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: اقْرَأِ الْآيَةَ الَّتِي فِي آخِرِ السُّورَةِ «يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ» قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: إِنَّمَا كَانَ يَنْبَغِي لَهُمْ أَنْ يَجْعَلُوا لِهَذَا الْمَالِ وَ لِلزَّوْجِ النِّصْفَ ثُمَّ يَقْتَسِمُونَ عَلَى تِسْعَةٍ!
قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ: هَكَذَا يَقُولُونَ.
قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: فَهَكَذَا يَقُولُونَ؟!
ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ: يَا بُكَيْرُ نَظَرْتَ فِي الْفَرَائِضِ؟
قَالَ قُلْتُ: وَ مَا أَصْنَعُ بِشَيْءٍ هُوَ عِنْدِي بَاطِلٌ!
قَالَ فَقَالَ: انْظُرْ فِيهَا فَإِنَّهُ إِذَا جَاءَتْ تِلْكَ كَانَ أَقْوَى لَكَ عَلَيْهَا.
@yekaye
☀️8) محمد بن حسن اشعری میگوید: بین دوتا از پسرعموهایم در تقسیم ارث اختلاف افتاد؛ بدانها گفتم نامهای به امام ع بنویسید تا بر اساس نظر ایشان عمل کنید. همگی با هم نامهای نوشتیم که: فدایتان شویم؛ چه میفرمایید در موردی که زنی بمیرد و شوهر و دخترش، [و خواهرش] که از یک پدر و مادرند باقی باشند؟ و گفتم: فدایت شوم! اگر صلاح میدانی مطلب را دقیقا همان طور که حق است، بفرما.
نامهای از جانب ایشان آمد که: بسم الله الرحمن الرحیم؛ خداوند ما و شما را در عافیت قرار دهد؛ مقصودتان را فهمیدم؛ گفته بودید اگر زنی بمیرد و شوهرش و دخترش، و خواهرش که از یک پدر و مادرند باقی باشند؛ پس واجب است که سهم شوهر را یک چهارم قرار دهند و مابقی سهم دخترش است.
📚الكافي، ج7، ص100؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص290
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْأَشْعَرِيِ قَالَ:
وَقَعَ بَيْنَ رَجُلَيْنِ مِنْ بَنِي عَمِّي مُنَازَعَةٌ فِي مِيرَاثٍ؛ فَأَشَرْتُ عَلَيْهِمَا بِالْكِتَابِ إِلَيْهِ فِي ذَلِكَ لِيَصْدُرَا عَنْ رَأْيِهِ.
فَكَتَبَا إِلَيْهِ جَمِيعاً: جَعَلَنَا اللَّهُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِي امْرَأَةٍ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ ابْنَتَهَا [وَ أُخْتَهَا] لِأَبِيهَا وَ أُمِّهَا؛ وَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ رَأَيْتَ أَنْ تُجِيبَنَا بِمُرِّ الْحَقِّ.
فَخَرَجَ إِلَيْهِمَا كِتَابٌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ؛ عَافَانَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمَا أَحْسَنَ عَافِيَةٍ؛ فَهِمْتُ كِتَابَكُمَا ذَكَرْتُمَا أَنَّ امْرَأَةً مَاتَتْ وَ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ ابْنَتَهَا وَ أُخْتَهَا لِأَبِيهَا وَ أُمِّهَا؛ فَالْفَرِيضَةُ لِلزَّوْجِ الرُّبُعُ وَ مَا بَقِيَ فَلِلِابْنَةِ [فَلِلْبِنْتِ].
@yekaye
☀️9) روایتی هست که ابتدایش شبیه حدیثی است که به عنوان حدیث 3 در آیه 12 همین سوره (جلسه 937) گذشت. اما از آنجا که در این روایت امام ع به بحث و محاجه درباره موضوع میپردازد و عمدتا از آیه حاضر استفاده میکند و از این رو، آن را هم در اینجا تقدیم میکنیم.
بکیر میگوید: شخصی بر امام باقر ع وارد شد و در مورد ارث زنی سوال کرد که شوهرش و برادران مادریاش و خواهرِ پدریاش برجای ماندهاند.
فرمود: سهم شوهر نصف است که [اگر کل مال را شش سهم کنیم] سه سهم به او میرسد؛و سهم حواهران مادری یک سوم است، که دو سهم به آنها میرسد؛ و خواهر پدری هم [یک ششم است که] یک سهم دارد.
آن شخص گفت: تقسیم سهمهای واجب توسط زید (و ابنمسعود)* و سهمهایی که علمای اهل سنت و قاضیان تعیین میکنند غیر از این است؛ آنان میگویند: سهم خواهر پدری سه سهم است اگر مبنای تقسیم شش سهم باشد، که این مبنا را به هشت عول میکنند و برمیگردانند [عول کردن: مقسم سهمی را جابجا کردن] [یعنی نهایتا به وی سه هشتم میدهند]
فرمود: چرا چنین میگویند؟
گفت: میگویند چون خداوند فرموده « و اگر خواهری دارد سهم او نصف ماترک است.
امام باقر ع فرمود: اگر این خواهر، برادر بود چطور؟
گفت: سهمش بیش از یک ششم نخواهد بود.
فرمود: پس چرا سهم برادر را کم کردید؛ اگر استدلال شما برای تعیین سهم فوق این است که خداوند سهم خواهر را نصف مقدر کرده، به همان ترتیب خداوند سهم برادر را کل مال قرار داده؛ و کل بیشتر از نصف است [پس اگر وقتی نصف است بر آن اصرار دارید وقتی کل است هم باید بر آن اصرار بورزید] زیرا خداوند فرمود «و برای آن خواهر نصف است» و در مورد برادر فرمود « و او ارث خواهرش را میبرد»یعنی جمیع اموالش را؛ «اگر که فرزندی نداشته باشد»؛ پس چگونه است که به کسی که خداوند جمیع مال را سهم وی قرار داده، از سهمش چیزی نمیدهید ولی برای کسی که خداوند نصف قرار داده اصرار دارید همه سهمش را بدهید؟
گفت: خداوند کار شما را سامان دهد! چگونه ما به خواهر نصف میدهیم و به مرد، اگر مرد باشد، چیزی نمی دهیم؟!
فرمود: شما در جایی که مادر و شوهر و برادران مادری و خواهرِ پدری در کار باشند، میگویید که به شوهر باید نصف داد و به مادر یک ششم و به برادران مادری یک سوم، و به خواهر پدری نصف (سه تا از شش سهم)؛ سپس مبنای شش را به مبنای نُه عول میدهید [تغییر میدهید] و این گونه میگویید. [یعنی مبنا را نه سهم قرار میدهند سپس سه سهم به خواهر پدری، سه سهم به شوهر، دو سهم به مادر و یک سهم به برادران مادری میدهند]
امام باقر ع ادامه داد: حالا اگر به جای خواهر، برادر پدری بود چه میکنید؟
گفت: او سهمی ندارد! [یعنی سخن امام ع را تایید کرد؛ علتش این است که در اینجا برادر پدری را دارای سهم معین شده نمیدانند، از این رو او را از معادله حذف میکنند] شما چه میفرمایید؟!
فرمود: وقتی مادر در کار است، [هیچیک از خواهر و برادران] چه خواهر و برادرانی که از یک پدر و مادرند، و چه خواهر و برادران مادری، و چه خواهر و برادران پدری، سهمی ندارند.
* پینوشت:
زید ظاهرا اشاره است به قرآن مصحف عثمانی، که توسط زید بن ثابت جمعآوری شد و قرائات سبعه و عشره امروزی بر اساس آن است؛ و ابنمسعود ظاهرا اشاره است به مصحف ابنمسعود که در مواردی قرائتهای متفاوتی را نقل کرده؛ و ظاهرا سوال کننده نظرش این است که حکم اهل سنت بر اساس این دو قرائت از قرآن است؛ و اگر شما حکم دیگری دارید احتمالا بر اساس قرائت دیگری است؛ و امام در ادامه نشان میدهند که بر اساس همین قرائت رایج، حکم آنها غلط است.
📚الكافي، ج7، ص102؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص278-279؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص291-292؛ تفسير العياشي، ج1، ص287
@yekaye
👇متن حدیث👇
☀️9. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ بُكَيْرٍ قَالَ:
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَسَأَلَهُ عَنِ امْرَأَةٍ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ أُخْتَهَا لِأَبِيهَا.
فَقَالَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَةِ مِنَ الْأُمِّ الثُّلُثُ سَهْمَانِ وَ لِلْأُخْتِ مِنَ الْأَبِ [السُّدُسُ] سَهْمٌ.
فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ فَإِنَّ فَرَائِضَ زَيْدٍ وَ [(و ابن مسعود)] فَرَائِضَ الْعَامَّةِ وَ الْقُضَاةِ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ، يَا أَبَا جَعْفَرٍ؛ يَقُولُونَ لِلْأُخْتِ مِنَ الْأَبِ [(للأب و الأم)] ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ تَصِيرُ مِنْ سِتَّةٍ تَعُولُ إِلَى ثَمَانِيَةٍ.
فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: وَ لِمَ قَالُوا ذَلِكَ؟
قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ».
فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَإِنْ كَانَتِ الْأُخْتُ أَخاً؟
قَالَ فَلَيْسَ لَهُ إِلَّا السُّدُسُ.
فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَمَا لَكُمْ نَقَصْتُمُ الْأَخَ إِنْ كُنْتُمْ تَحْتَجُّونَ لِلْأُخْتِ النِّصْفَ بِأَنَّ اللَّهَ سَمَّى لَهَا النِّصْفَ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّى لِلْأَخِ الْكُلَّ وَ الْكُلُّ أَكْثَرُ مِنَ النِّصْفِ لِأَنَّهُ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلَهَا النِّصْفُ» وَ قَالَ لِلْأَخِ «وَ هُوَ يَرِثُها» يَعْنِي جَمِيعَ مَالِهَا «إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ» فَلَا تُعْطُونَ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ لَهُ الْجَمِيعَ فِي بَعْضِ فَرَائِضِكُمْ شَيْئاً وَ تُعْطُونَ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ لَهُ النِّصْفَ تَامّاً؟!
فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَكَيْفَ نُعْطِي الْأُخْتَ النِّصْفَ وَ لَا نُعْطِي الذَّكَرَ لَوْ كَانَتْ هِيَ ذَكَراً شَيْئاً؟
قَالَ تَقُولُونَ فِي أُمٍّ وَ زَوْجٍ وَ إِخْوَةٍ لِأُمٍّ وَ أُخْتٍ لِأَبٍ يُعْطُونَ الزَّوْجَ النِّصْفَ وَ الْأُمَّ السُّدُسَ وَ الْإِخْوَةَ مِنَ الْأُمِّ الثُّلُثَ وَ الْأُخْتَ مِنَ الْأَبِ النِّصْفَ [ثَلَاثَةً] فَيَجْعَلُونَهَا مِنْ تِسْعَةٍ وَ هِيَ مِنْ سِتَّةٍ فَتَرْتَفِعُ إِلَى تِسْعَةٍ (وَ هِيَ سِتَّةٌ تَعُولُ إِلَى تِسْعَةٍ). قَالَ وَ كَذَلِكَ تَقُولُونَ.
قَالَ (لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع) فَإِنْ كَانَتِ الْأُخْتُ [ذَكَراً] أَخاً لِأَبٍ؟
قَالَ (لَهُ الرَّجُلُ) لَيْسَ لَهُ شَيْءٌ، [فَقَالَ الرَّجُلُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ] فَمَا تَقُولُ أَنْتَ؟
فَقَالَ: لَيْسَ لِلْإِخْوَةِ مِنَ الْأَبِ وَ الْأُمِّ وَ لَا الْإِخْوَةِ مِنَ الْأُمِّ وَ لَا الْإِخْوَةِ مِنَ الْأَبِ مَعَ الْأُمِّ شَيْءٌ.
📚الكافي، ج7، ص102؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص278-279؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص291-292؛ تفسير العياشي، ج1، ص287
@yekaye
یک آیه در روز
938) 📖 يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ
.
1️⃣ «يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم»
بحث کلاله یعنی وارثان در جایی که شخصی که مرده، بعد از خود پدر و مادر و فرزندانی برجای نگذاشته است، از مسائل بحثبرانگیز بوده است.
یکبار در آیه 12 این سوره توضیحی در مورد مهمترین این گروه، یعنی خواهر و برادرهای میت گذشت؛ اما ظاهرا باز محل سوال بوده، و از پیامبر باز در این زمینه سوال کردند و این آیه نازل شد. آنچه مساله را پیچیده تر کرده این بود که در آیه 12 سهم خواهر و برادر، اگر یکی باشند، یک ششم؛ و اگر بیش از یکی باشند یک سوم معرفی شده بود؛ اما در این آیه سهم یک خواهر نصف، و سهم دو خواهر یا بیشتر دوسوم؛ و سهم برادر کل ماترک معرفی شده است. اهل بیت علیهمالسلام توضیح داده اند که آیه 12 ناظر به خواهر و برادری است که فقط از مادر مشترکند، و این مطلب در برخی از قرائات این آیه نیز تصریح شده که «لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ من الأم» ؛ اما این آیه در مقام بیان حکم بقیه خواهر و برادرهاست (یعنی خواهر و برادرهایی که فقط از پدر ویا هم از پدر و هم از مادر مشترکند) و در آن تاکید میشود که در این دسته از کلاله نیز سهم پسر برابر با سهم دو دختر است؛ برخلاف کلاله مذکور در آیه 12 که سهم دختر و پسر مساوی بود. همچنین در احادیث توضیح داده شده که اگر برخی از خواهر و برادران شخص، مشترک از یک پدر و مادر باشند و برخی فقط مشترک از جهت پدر باشند، گروه اول مانع ارث بردن گروه دوم میشوند
📝تفاوتهای ارثی کلاله، موضوعی برای تاملات بیشتر🤔
در اینجا دیده میشود که سهم ارث خواهر و برادران مادری با جایی که خواهر و برادرها از جهت پدر مشترک باشند متفاوت است.
از طرف دیگر وقتی خواهر و برادرها از حبث پدر مشترکند، در عین حال برخی از حیث مادر مشترکند و برخی خیر، فقط آنان که با میت در پدر و مادر مشترکند ارث میبرند.
▫️گویی وقتی نِسَب افراد از طریق پدر باشد، همان ملاحظاتی که موجب میشود سهمالارث مرد در شرایط یکسان بیش از سهمالارث زن باشد، وارد کار میشود.
▫️در عین حال، وقتی کسانی باشند که از حیث مادر مشترکند حتما ارث میبرند؛ اما اگر کسانی باشند که از حیث پدر مشترکند، تنها در صورتی ارث میبرند که کسی که از حیث پدر و مادر مشترک است در کار نباشد.
🔹درباره چرایی تفاوت ارث مرد و زن در بحث از دو آیه 11 و 12 همین سوره (جلسه 936 و 937) توضیحاتی گذشت.
🤔به نظر میرسد این دو زاویه تفاوت در سهم کلالهها نیز حاوی ظرایف دیگری برای فهم چرایی تقاوتهای ارث باشد، که در هر صورت نیازمند تاملی بیشتر است.
بویژه تعبیر «خداوند برای شما تبیین میکند که مبادا گمراه شوید» گویی تلنگری است که این تبیین میتواند کلید فهم عمیقتر مسائل ارث و تفاوتهای زن و مرد باشد.
@yekaye
یک آیه در روز
938) 📖 يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ
.
2️⃣ «يَسْتَفْتُونَكَ»
وظيفه مردم، براى يادگيرى مسائل و احكام دينى، رجوع به رهبران دينى است.
(تفسير نور، ج3، ص7)
@yekaye
یک آیه در روز
938) 📖 يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ
.
3️⃣ «يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ»
برخی از عرصهها، از جمله عرصه خانواده و تنظیم مقررات آن، برای حضور و نقشآفرینی هدایت الهی بقدری مهم است که اگر مردم درباره آن از پیامبر سوال کنند، خود خداوند مستقیما برای جواب اقدام میکند.
@yekaye
یک آیه در روز
938) 📖 يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ
.
4️⃣ «قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ ...»
دين براى دنياى مردم برنامه دارد. موضوع ارث از يك جهت موضوعى اقتصادى و از جهتى موضوعى خانوادگى است و دين به لحاظ هر دو جهت، براى آن احكامى مقرّر داشته است.
(تفسير نور، ج3، ص7)
@yekaye
یک آیه در روز
938) 📖 يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ
.
5️⃣ «إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ»
رعايت اولويّتها در تقسيم ارث، بيانگر اولويّتها در رسيدگى به اعضاى فاميل است. پدر و مادر و فرزندان در يك رديفاند، امّا خواهران و برادران در مرحله بعدى.
(تفسير نور، ج3، ص7)
@yekaye
یک آیه در روز
938) 📖 يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ
.
6️⃣ ) «اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»
در این آیه چهار حکم صریح بیان شده، اما متن آیه به نحوی است که به طور غیرمستقیم برخی از احکام دیگر ارث از آن برمیآید.
💢چهار حکم مستقیم این است:
🔸الف. مردی که فرزند ندارد و یک خواهر دارد، خواهر سهم معین شده شرعی آنان نیمی از ماترک است.
🔸ب. زنی که فرزند ندارد و یک برادر دارد، برادرش کل مال او را به ارث میبرد.
🔸ج. اگر خواهرها دوتا باشند، سهم معین شده شرعی آنان دوسوم ماترک است.
🔸د. اگر شخص خواهر و برادرانی داشته باشد، سهم هر برادر معادل سهم دو خواهر است.
⭕️اما احکامی که غیرمستقیم بیان شده است:
🔹ه. اینکه حکم ارث بردن کلاله، در جایی است که والدین هم نباشد؛ در متن فقط بر نبودن فرزند تاکید کرد، اما همین که از سهم پدر و مادر سخنی نگفت، و از سوی دیگر، برادر را وارث کل اموال خواند، معلوم میشود محل بحث در جایی است که پدر و مادر متوفی هم قبلا از دنیا رفتهاند.
(المیزان، ج5، ص153)
🔹و. ارث برادر از خواهر و خواهر از برادرش را معلوم کرد، به تبع آن ارث برادر از برادر و خواهر از خواهر هم معلوم میشود؛ در واقع، سهم برادر و خواهر را معلوم نمود؛ چرا که اگر سهم اینها متفاوت میبود مقام اقتضای بیان داشت.
(المیزان، ج5، ص153)
🔹ز. در بیان دو خواهر یا وجود ترکیبی از خواهران و برادران، اشارهای به میت نکرد؛ این هم مویدی است که آیه در مقام بیان حکم مطلق برادر و خواهر است (نه صرفا برادر از خواهر یا خواهر از برادر) و ثانیا، در خصوص جایی که متوفی دو خواهر یا ترکیبی از خواهر و برادر داشته باشد، به صراحت و صرف نظر از اینکه متوفی مرد باشد یا زن، حکم شامل حال خواهران و برادران میشود.
(المیزان، ج5، ص154)
🔹ح. از اینکه گفت اگر یک خواهر باشد نصف، و اگر دو خواهر باشد دوسوم میشود، به اضافه اینکه فرمود اگر یک برادر باشد جمیع مال به او میرسد معلوم میشود اگر دو برادر باشند هم حتما جمیع مال بدانها میرسد.
(المیزان، ج5، ص154)
🔹ط. اگر فقط یک خواهر و یک برادر باشد، باز به نسبت یک به دو بین آنها تقسیم میشود، زیرا اگر چه کلمه «إخوة» جمع است و در نگاه اول بر سه نفر و بیشتر دلالت دارد، اما با توجه به اقتضای مقام، و نیز مشابه آن در آیه 12، و به قرینه «رجالا و نساءاً» اینجا مطلقِ خواهر و برادر بودن مد نظر است و از این رو شامل حال یک برادر و یک خواهر هم میشود.
(المیزان، ج5، ص154)
🔹ی ...
@yekaye
یک آیه در روز
938) 📖 يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ
.
7️⃣ «فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم»
دو برابر بودن سهم ارث مرد نسبت به زن، بر پايه علم الهى است، نه شرايط خاص اجتماعىِ زمان پيامبر كه زنان ضعيف شمرده مىشدند.
(تفسير نور، ج3، ص7)
@yekaye
یک آیه در روز
938) 📖 يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ
.
8️⃣ «يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ ... يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا ...»
📜حکایت📜
اهل سنت با سندهای متعدد نقل کردهاند که عمر چندین بار از پیامبر ص حکم کلاله را سوال کرد و حتی گاه دخترش حفصه را مامور میکرد که این را از پیامبر ص بپرسد.
خودش میگفت بقدری این را از پیامبر ص سوال کردم که یکبار بر سینهام زد و به من گفت: آیه صیف (که منظور همین آیه پایانی سوره نساء است) تو را کفایت میکند❗️
عمر بعد از پیامبر نیز از سایر اصحاب (مانند حذیفه و ...) حکم این را سوال می کرد؛
و بارها و بارها از او نقل شده که گفت: دلم میخواست واقعا حکم کلاله را درست بفهمم؛ و خودش میگفت: «خداوند در این آیه فرمود «خداوند برای شما تبیین میکند که مبادا گمراه شوید» اما هیچگاه این مساله برای عمر تبیین نشد.»‼️
📚این مطالبی است که سیوطی در الدر المنثور، ج2، ص249-252 در ضمن 22 روایت با سندهای متعدد از کتب معتبر اهل سنت (ار صحیح بخاری و مسلم گرفته تا کتب تفسیری قدیمی) نقل کرده است (همچنین ر.ک: شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج18، ص72 )
و عجیب اینجاست که با اینکه در همین روایات نقل شده که خودش بارها به ندانستن این مساله تا آخر عمرش اعتراف میکرد،
اما درباره کلاله،
صرفا برای تایید چیزی که آن را نظر ابوبکر میشمرد و خلاف قرآن بود، حکمی داد؛
و اکنون نیز بسیاری از اهل سنت بر اساس مبنایی که او پایهگذاری کرده عمل میکنند❗️
زراره، یکی از اصحاب امام صادق ع، در سخنانی به تفصیل مبنایی را که در میان اهل سنت درباره تقسیم ارث مربوط به کلاله معروف شده بود با استناد به همین آیات نقد کرده است.
📝متن استدلال زراره چنین است:
عمر بن اذینه میگوید: یکبار زراره گفت: مردم و اهل سنت درباره احکام و واجباتشان سخنانی میگویند و بر آن اجماع کردهاندن که خود همان سخنان حجتی علیه آنان است.
میگویند اگر مردی بمیرد و یک یا دو دختر، و نیز برادرِ پدر و مادریش یا خواهر پدر و مادریش یا خواهر پدریش یا برادر پدریش برجای مانده باشند، اگر یک دختر داشته باشد نصف، و اگر دو دختر داشته باشد دوسوم را میدهند و بقیه مال را به برادرِ پدر و مادریش یا خواهرِ پدریش یا خواهرِ پدر و مادریش میدهند و نه به سایر «عصبه»ی* او اعم از پسرعموها و پسر برادرهایش؛ و در عین حال به خواهر و برادرانِ مادریش چیزی نمی دهند.
به آنها گفتم این حجتی است علیه شما؛ همانا خداوند برای خواهر و برادرانِ مادری به عنوان کلاله سهم تعیین کرد؛ آنگاه اگر چنین کسی همراه با دختر باشد به او چیزی نمی دهید؛ ولی به خواهرِ پدر و مادری، و خواهر پدری بقیه مال را میدهید آن هم بدون در نظر گرفتن مانند عمو و سایر عصبهها؛ در حالی که خداوند عز و جل هم همان طور که برادران و خواهران مادری را کلاله نامید، اینها را هم کلاله نامید آنجا که فرمود «از تو فتوا میطلبند؛ بگو خداوند در مورد کلاله به شما فتوا میدهد ...». پس چرا بین این دو فرق گذاشتید؟
گفتند: بر اساس سنت و اجماع جماعت.
گفتم: [کدام سنت؟] سنت خدا و رسولش یا سنت شیطان و پیروانش؟!
گفتند: سنت فلانی و فلانی!
گفتم: شما در دو جا با ما [که بر اساس سنت خدا و رسول عمل میکنیم] همراهی کردید و در دو جا مخالفت نمودید:
گفتم: اگر کسی یکی از آن چهار نفر [= پدر و مادر و پسر و دختر] را برجای بگذارد، این گونه نیست که ارث میت به کلاله برسد؛ مثلا وقتی که پدر یا پسری برجای بگذارد.
گفتند: درست است.
گفتم: اما وقتی مادر یا دختر برجای بگذارد چطور؟ آنگاه زیر بار نرفتید ولی در مورد دختر با ما همراهی کردید و به خواهران مادری، اگر میت دختری داشته باشد، چیزی ندادید؛ اما در مورد مادر با ما مخالفت کردید؛ چگونه است که به خواهران مادری، اگر خود مادر زنده باشد، یک سوم را میدهید در حالی که اینها به خاطر حق مادر و ارتباط رَحِمی با مادر بوده که ارث میبردهاند [و از این رو، تا مادر هست، به کسی که از راه مادر متصل میشود نباید ارثی برسد] و همان گونه که برادران و خواهرانِ پدر و مادری، و نیز برادران و خواهران پدری، مادامی که خود پدر زنده باشد هیچ ارثی نمیبرند؛ چون آنان به خاطر حق پدر بود که از ارث سهمی میبردند؛ به همین ترتیب خواهران و برادران مادری هم نباید وقتی مادر زنده است ارثی ببرند؛
و عجیبتر اینکه میگویید خواهران و برادران مادری یک سوم را به ارث میبرند و مانع از سهم بردن مادر در حد یک سوم میشوند و سهم مادر فقط یک ششم میشود، سخنی دروغ و جاهلانه و بناحق که بر آن اجماع کردهاید‼️
@yekaye
👇ادامه حکایت👇
📜ادامه حکایت
عمر بن اذینه میگوید: به زراره گفتم: آیا اینها که گفتی، رای و نظر خودت بود؟
گفت: من کسی هستم که رای و نظر خودم را بگویم؟! در این صورت حتما انسان فاجری خواهم بود! شهادت میدهم که اینها حقی است از جانب خداوند و رسولش ص.
✳️پی نوشت
* عصبه: سنتی در جاهلیت بوده که ارث را فقط به مردهای فامیل، هرچقدر هم که دور باشند میدادند و به آنها عصبه میگفتند. عمر این سنت جاهلی را در زمان خلافت خویش تاحدودی برگرداند؛ یعنی مواردی از ارث که اضافه بر سهم واجب میآمد به جای اینکه بین همان طبقه به نسبت سهمهایشان تقسیم کند به عصبه میداد. در این فراز زراره اشکال میکند که اگر عصبه را معیار قرار دادید چرا به بقیه عصبه چیزی نمیدهید.
📚الكافي، ج7، ص100-101
@yekaye
939) 📖 تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ 📖
💢ترجمه
این حدود [=حد و مرزهای تعیین شدهی] خداوند است؛ و کسی که از خداوند و پیامبرش اطاعت کند او را به بهشتهایی داخل کند که از پایین آن رودها جریان دارد، در آن جاودانهاند؛ و این است رستگاری بزرگ.
سوره نساء (4) آیه 13
1398/5/2
21 ذیالقعده 1440
@yekaye
🔹حدُودُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «حدد» را برخی در اصل ناظر به حدّت و شدت دانستهاند و
▫️برخی معنای اصلی این ماده را «مرز شیء (حد و مرز) که دو چیز را از همدیگر جدا میکند» معرفی کردهاند و
▫️ برخی هم مدعیاند که اساسا این ماده در دو معنای مختلف «منع کردن» [شبیه شدت و حدت] و «طرف و انتهای شیء» [شبیه مرز] به کار رفته است؛
🔺 اما به نظر میرسد که در اغلب مشتقات این ماده هردو معنا اشراب شده باشد:
▪️«حدّ» شرعی (مجازاتهای شرعی) را از این جهت «حدّ» (جمع آن: حدود) گفتهاند که مرز دینداری و بیدینی را معلوم ساخته ویا اینکه اجرای آن، مانع ارتکاب مجدد گناه و تخطی از دین میشود (مثلا ْ: يُقيما حُدُودَ اللَّه، بقره/۲۳۰)؛
▪️«حدید» را از این جهت درباره آهن به کار میبرند که سخت و مقاوم است و مانع از آن میشود که براحتی بتوان تغییری در آن داد. همچنین از آنجا که حد به معنای مرز هر چیز است، به لبه تیز اشیاء و به تبع آن، به شیء تیز و برنده، و بلکه به هر چیز دقیق و ظریفی هم «حدید» (جمع آن: «حداد») گفتهاند (مثلا «بَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديد» ق/۲۲) (شبیه تیزبین در فارسی) و تعبیر «لسان حدید» (أَلْسِنَةٍ حِدادٍ) یا از این جهت تشبیه آن به تیزی و آزاری است که ایجاد میکند؛ یا از جهت تشبیه آن به آهن که همچون ضربه آهن (گرز آهنین) بر سر مخاطب خود فرود میآید و او را آزار میدهد.
🔖جلسه 438 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-19/
📖اختلاف قرائت
🔹يُدْخِلْهُ
▪️در قراءات اهل مکه (ابن کثیر) و بصره (ابو عمرو) و کوفه (عاصم و حمزه و کسائی) و یعقوب (از قراء عشره) به صورت فعل غایب (یدخله) قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت اهل مدینه (نمافع) و شام (ابن عامر) و حسن (از قرائات اربعه عشر) به صورت متکلم معظم لنفسه (ندخله) قرائت شده است.
📚مجمع البيان، ج3، ص31 ؛ البحر المحيط، ج3، ص551؛ معجم القراءات، ج2، ص33
@yekaye
🔹الْفَوْزُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «فوز» از مادههای بحثبرانگیز بین اهل لغت است.
آنچه همگان در آن اتفاق نظر دارند، کاربرد آن در معنای نجات یافتن از وضعیت بد و دست یافتن به وضع خوب مطلوب است و
🔸تفاوت آن با «نجات» را در همین دانستهاند که «نجات» صرفا به رهایی از هلاکت و موقعیت نامطلوب اشاره دارد، اما «فوز» هم نجات از بدی است و هم رسیدن به وضع مطلوب؛
مثلا: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فاز» (آلعمران/۱۸۵).
به نظر میرسد در مجموع، وصول به خیر و سعادت در آن پررنگتر باشد، چنانکه در کاربردهای قرآنی مواردی که صرفاً به جنبه وصول به خیر در آنها اشاره شده باشد (مثلا: وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً؛ نساء/۷۳؛ وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ توبه/۷۲؛ و…) بسیار زیاد است؛
اما مواردی که صرفاً به حیثیت رهایی از بدی اشاره شده باشد (مثلا: مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبينُ، انعام/۱۶)، خیلی کم است؛
که اگر نکته فوق درست باشد، آنگاه در معدود مواردی که گویی «نجات از بدی» محور آن قرار گرفته معنای استعارهای لطیفی را میرساند؛ گویی همین نجات یافتن و رها شدن از بدی، رسیدن به بالاترین خوبیهاست.
🔖جلسه 908 http://yekaye.ir/ale-imran-3-185/
@yekaye
☀️1) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
رسول الله ص [بود که] دیه چشم و دیه جان را مقرر فرمود و نبیذ [= نوعی شراب] و هر مستکنندهای [غیر از خمر که مستقیما در قرآن تحریم شده بود] را نیز حرام کرد.
شخصی به ایشان فرمود: آیا رسول الله ص اینها را قرار داد بدون اینکه در مورد آن چیزی [از جانب خداوند] آمده باشد؟
فرمود: بله، تا معلوم کند کسی را که از رسول تبعیت میکند از کسی که نسبت به وی راه عصیان در پش میگیرد.
📚الكافي، ج1، ص267
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص دِيَةَ الْعَيْنِ وَ دِيَةَ النَّفْسِ وَ حَرَّمَ النَّبِيذَ وَ كُلَّ مُسْكِرٍ.
فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونَ جَاءَ فِيهِ شَيْءٌ؟
قَالَ: نَعَمْ لِيَعْلَمَ مَنْ يُطِيعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَعْصِيهِ.
@yekaye
☀️2) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
بر شما باد به اطاعت از کسی که در نشناختنش معذور نخواهید بود.
📚نهج البلاغة، حکمت 156
قَالَ ع: عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ [فِي جَهَالَتِهِ] بِجَهَالَتِه.
@yekaye
☀️ 3) از امام صادق ع از پدرانشان از رسول الله ص روایت شده است:
طاعت، مایه روشنی چشم است.
📚بحار الأنوار، ج67، ص105، به نقل از كِتَابُ الْإِمَامَةِ وَ التَّبْصِرَة
عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَلَوِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: الطَّاعَةُ قُرَّةُ الْعَيْنِ.
@yekaye