eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بِالْعَدْلِ قبلا بیان شد که ▪️ماده «عدل» نیز شبیه ماده «قسط» از ماده‌هایی است که در دو معنای متضاد به کار رفته است: یکی بر استواء و راستی دلالت دارد و دیگری بر اعوجاج و کجی. ▪️در معنای اول، کلمات «عدالت» و «معادله» بسیار رایج است، که هر دو به معنای مساوات و برقراری برابری می‌باشند؛ چنانکه «عَدل» به عنوان مصدر، حکم کردن به برابری دو چیز است: «ثُمَّ الَّذینَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ» (انعام/۱). و در بسیاری از موارد، «عدل» نقطه مقابل جور و ستم است و یا جبران کردن چیزی به اندازه کاری است که انجام شده: «وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا یؤْخَذْ مِنْها» (انعام/۷۰). ▫️همچنین در مقایسه دو چیز برابر، تعبیر «عَدل» و «عِدل» به کار می‌رود: «الف، عدل ب است» که به معنای «معادل» می‌باشد و دو شیء که عدل هم باشند، هریک «عدیل» دیگری است؛ و در تفاوت این دو گفته‌اند که «عَدل» در جاهایی است که با بصرت فهمیده می‌شود (مثلا همسان بودن دو حکم)‌ «أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِیاماً» (مائدة/۹۵) اما «عِدل» در جایی است که با حواس و اندازه‌گیری حسی به دست می‌آید (که این مورد در قرآن اخیر به کار نرفته است). ▫️ظاهرا چون «عَدل» به معنای مقدار برابرِ چیزی است، به طور مطلق هم برای «تعیین مقدار» هر چیزی به کار می‌رود و از این در معنای «قیمت» یک چیز و مابه‌ازایی که با آن چیز قابل معاوضه است نیز به کار می‌رود: «لا یقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ ینْصَرُونَ» (بقره/۴۸) «لا یقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ ینْصَرُونَ» (بقره/۱۲۳) «وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا یؤْخَذْ مِنْها» (انعام/۷۰). ▫️اصل «عدل» مصدر است و از این رو در حال طبیعی، شخص متصف به عدل یا با تعبیر اسم فاعل (عادل) اشاره می‌شود یا با تعبیر «دارای عدل»: «وَ أَشْهِدُوا ذَوَی عَدْلٍ مِنْكُمْ‏» (طلاق/۲). اما از باب مبالغه گاه مستقیما شخص به عنوان «عدل» توصیف می‌شود و در این صورت برای واحد و جمع یکسان به کار می‌رود: «رجلٌ عَدْلٌ» و «رجالٌ عَدْلٌ». ▪️معنای دوم این کلمه منحرف شدن است، که غالبا با حرف اضافه «عن» می‌آید، و برخی بر این باورند که این ماده فقط همان معنای مثبت را دارد و این اقتضای حرف «عن» است که به آن معنای منفی‌ای مانند اعراض و رویگردانی و منحرف شدن داده است. 🔖جلسه ۹۲۸ https://yekaye.ir/an-nesa-4-3/ 🔹«بالعدل» در این آیه جار و مجرور در محل نصب، و حال برای فعل «فأصلحوا» می‌باشد 📚 (مجمع البیان، ج‏9، ص198 ). @yekaye
🔹أَقْسِطُوا /الْمُقْسِطینَ قبلا بیان شد که ▪️ماده «قسط» از ماده‌هایی است که در دو معنای متضاد به کار رفته است: هم در معنای «عدل» و هم در معنای «جور و ستم». ▪️وقتی به صورت «قِسط» ویا در باب إفعال «أقْسَطَ یقْسِطُ» به کار می‌رود به معنای «عدل» است؛ و وقتی به صورت «قَسط» و یا در حالت ثلاثی مجرد «قَسَطَ یقْسِطُ» به کار می‌رود در معنای «جور» است؛ لذا برخی این را این گونه تعبیر کرده‌اند که «قَسَطَ»، قسط و سهم دیگری را گرفتن، و لذا «ستم» است و «أقَسَط»، قسط دیگری را دادن، و لذا «عدل» است. ▪️این ضابطه در تشخیص دو معنای قسط، در تمام موارد استعمالی آن در قرآن کریم مشاهده می‌شود و حتی اسم فاعل اگر از ثلاثی مجرد درست شود (= قاسط)، به معنای «ستمگر» است: «وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا» (جن/۱۵) و اگر از باب افعال درست شود (= مُقسِط)، به معنای عادل و عدل‌گستر است: «وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطین» (حجرات/۹). 🔸البته کلمه «قِسط» تفاوت اندکی با عدل دارد؛ «قِسط» به معنای نصیب و سهمی است که بر اساس عدل به شخص می‌رسد و «إقساط» (باب افعال) به معنای «قسط را در حق دیگران رعایت کردن» می‌باشد. به تعبیر دیگر، «قِسط» ناظر به مقام اجرا و پیاده شدن عدل است که گاه به نحو خاص در مورد تقسیم عادلانه سهم افراد به کار می‌رود، و شاهد بر اینکه معنای این دو تفاوتی با هم دارد، این است که گاه در قرآن کریم، توصیه به قسط را بعد از عدل مطرح کرده است «فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا» (حجرات/۹). 🔖جلسه ۲۴۹ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-29/ @yekaye
درباره شأن نزول این آیه چند واقعه بیان شده است: 📜۱) واقعه اول با چند نقل مشابه 🔹الف. از انس بن مالک نقل شده است که یکبار پیامبر ص (با عده‌ای از انصار) سوار بر الاغ به سراغ عبدالله بن أبی (از بزرگان قبلیه خزرج؛ وی قبل از آمدن پیامبر ص قرار بود به حکومت مدینه برسد اما با آمدن پیامبر ص تمام برنامه‌هایش به هم خورد و رویه نفاق و کارشکنی در پیش گرفت) رفت؛ و وقتی نزد وی رسیدند الاغ ایشان ادراری کرد و عبدالله بن أبی دماغش را گرفت و گفت از اینجا دور شو که بوی الاغت آزارم می‌دهد. عبدالله بن رواحه (از بزرگان قبیله أوس) گفت: الاغ رسول اللّه (ص) از تو خوشبوتر است. مردی از قوم عبدالله بن أبی به حمایت از او برخاست و از هر طرف عده‏ای به حمایت وارد شدند و با چوب و سنگ و كفش به نزاع پرداختند. اینجا بود که آیه مورد بحث نازل شد كه « و اگر دو طایفه از مؤمنان به قتال پرداختند پس بین آن دو آشتی افکنید؛ پس اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کرد، با آن که تجاوز می‌کند بجنگید تا به امر خدا برگردد.» 📚 (مجمع البیان، ج‏9، ص199 ؛ أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص408-409 ؛ ترجمه اسباب نزول، ص208). 🔹ب. اسامه بن زید شروع همین واقعه را این گونه نقل کرده که رسول الله ص برای عیادت سعد بن عباده راهی شده بود و در مسیرشان از مجلسی عبور کردند که عبد الله بن أبی و عبد الله بن رواحة در آن بودند؛ و ابن أبی صورتش را با ردایش پوشاند و گفت این طور گرد و غبار نکنید؛ و بعد ادامه ماجرا. 📚(زاد المسیر فی علم التفسیر (ابن جوزی)، ج‏4، ص147 ) 🔹ج. بسیاری دیگر از صحابه و تابعان (مانند سعید بن جبیر و مقاتل و ابومالک و حسن بصری و مجاهد و ابن عباس) به اینکه این مربوط به نزاعی بین اوس و خزرج بوده اشاره کرده‌اند؛ که احتمالا همین واقعه بوده است؛ هرچند این سخن می‌تواند ناظر به وقایع بعدی هم باشد. 📚(الدر المنثور، ج‏6، ص90 ) @yekaye
📜۲) واقعه دوم 🔹 الف. از مقاتل نقل دیگری آمده است که این آیه در مورد دو نفر از انصار بود که در چیزی اختلاف داشتند که حق کدامشان است؛‌ یکی از آنها که خویشاوندان زیادی داشت گفت من حقم را به زور از تو می‌گیرم و دیگری از وی می‌خواست که محاکمه به نزد رسول الله ص ببرند و او نمی‌پذیرفت و کار به درگیری و نزاع کشید که با دست و کفش به همدیگر هجوم آوردند اما کار به مبارزه با شمشیر نرسید. 🔹ب. از مجاهد هم ذیل این آیه نقلی آمده که «طائفه» می‌تواند از یک نفر تا ۱۰۰۰ نفر باشد و این آیه به درگیری‌ای مربوط است که بین دو نفر رخ داد؛ که این می‌تواند موید همین واقعه (یا واقعه بعدی) باشد. 📚(زاد المسیر فی علم التفسیر (ابن جوزی)، ج‏4، ص147 ؛ الدر المنثور، ج‏6، ص90 ) @yekaye
📜۳) واقعه سوم 🔹از سدی نقل شده است که شخصی از انصار به نام عمران زنی داشت به نام أم زید؛ که این زن مایل بود به سراغ خانواده‌اش برود اما شوهرش وی را محبوس کرده بود و اجازه نمی‌داد که هیچیک از بستگان آن زن بر وی وارد شود. آن زن کسی را سراغ بستگانش فرستاد و آنان آمدند که وی را رها کنند و با خود ببرند و آن مرد از خانه بیرون رفته بود و خانواده وی از پسرعموهای او کمک خواستند که مانع بردن آن زن بشوند و بین دو گروه درگیری رخ داد و با کفش همدیگر را می‌زدند که این آیه نازل شد و رسول الله ص کسی را نزد آنان فرستاد و آنان آشتی کردند و به امر خدا بازگشتند. 📚(الدر المنثور، ج‏6، ص90 ). @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) از امام صادق ع از پدرشان روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمودند: قتال و جنگ بر دو قسم است: جنگ یا مشرکان، که از آنان روی‌گردان نشوند [= از جنگ با آنان دست برداشته نشود] مگر اینکه آنان اسلام آورند [تسلیم شوند] یا «با حالت خواری به دست خویش جزیه دهند» (توبه/۲۹)؛ و قتال با آشوبگران که از آنان نیز روی‌گردان نشوند [= از جنگ با آنان دست برداشته نشود] مگر اینکه به امر خدا بازگردند یا کشته شوند. 📚تهذیب الأحكام، ج‏4، ص114 و ج‏6، ص144 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ السِّنْدِی بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی الْبَخْتَرِی عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ عَلِی ع: الْقِتَالُ قِتَالانِ؛ قِتَالٌ لِأَهْلِ الشِّرْكِ لَا ینْفَرُ عَنْهُمْ حَتَّی یسْلِمُوا أَوْ یؤَدُّوا «الْجِزْیةَ عَنْ یدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ»، وَ قِتَالٌ لِأَهْلِ الزَّیغِ لَا ینْفَرُ عَنْهُمْ حَتَّی یفِیئُوا إِلی‏ أَمْرِ اللهِ أَوْ یقْتَلُوا. @yekaye
☀️۲) امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوارش امام باقر (علیه السلام) نقل نموده که فرمود: کشتن دو گونه است؛ کشتن به‌عنوان کفّاره*؛ و کشتن درجه [= کشتنی که بر درجه و رتبه‌ی معنوی انسان می‌افزاید]**. جنگ [نیز] دو گونه است؛ جنگ با کافران تا زمانی‌که اسلام را بپذیرند؛ و جنگ با تجاوزگران [= شورشیان ‌داخلی] تا زمانی ‌که [به فرمان ‌خدا] بازگردند. * احتمالا مقصود قصاص است که کفاره گناه قاتل محسوب می‌شود. **احتمالا مقصود کشتن دشمنان أعداء الله و دشمنان دین حق ویا ظالمان و ائمه کفر است. 📚قرب الإسناد، ص132 📚 الخصال، ج‏1، ص60 أَبُو الْبَخْتَرِی، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِی عَلَیهِ السَّلَامُ، أَنَّهُ قَالَ: الْقَتْلُ قَتْلَانِ: قَتْلُ كَفَّارَةٍ، وَ قَتْلُ دَرَجَةٍ. وَ الْقِتَالُ قِتَالانِ: قِتَالُ الْفِئَةِ الْكَافِرَةِ حَتَّی یسْلِمُوا، وَ قِتَالُ الْفِئَةِ الْبَاغِیةِ حَتَّی یفِیئُوا. @yekaye
☀️۳) الف. حفص‌بن‌غیاث گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی دو طایفه از مؤمنین سؤال کردم که یکی از آن دو تجاوزگر است، و دیگری عادل است، و آن که عادل است آن را که تجاوزگر بود به فرار واداشت. فرمودند: اهل عدل سزاوار نیست که کسی را که فرار می‌کند دنبال کنند ویا اینکه اسیر را بکشند یا بر مجروح حمله برند؛ و البته این در صورتی است که از آن طایفه تجاوزگر کسی نمانده باشد و جماعتی را نداشته باشند که بدان پناه ببرند؛ اما اگر جماعتی را دارند که بدان پناه ببرند [و بیم این هست که تجدید قوا کرده دوباره سر به طغیان بردارند] می‌توان اسیرشان را به قتل رسان و فراری‌شان را تعقیب کرد و بر مجروحشان حمله برد. 📚الكافی، ج‏5، ص32؛ 📚تهذیب الأحكام، ج‏6، ص144 عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیمَانَ الْمِنْقَرِی عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ ع عَنِ الطَّائِفَتَینِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ إِحْدَاهُمَا بَاغِیةٌ وَ الْأُخْرَی عَادِلَةٌ، فَهَزَمَتِ الْعَادِلَةُ الْبَاغِیةَ؟ فَقَالَ: لَیسَ لِأَهْلِ الْعَدْلِ أَنْ یتْبَعُوا مُدْبِراً وَ لَا یقْتُلُوا أَسِیراً وَ لَا یجْهِزُوا عَلَی جَرِیحٍ وَ هَذَا إِذَا لَمْ یبْقَ مِنْ أَهْلِ الْبَغْی أَحَدٌ وَ لَمْ یكُنْ لَهُمْ فِئَةٌ یرْجِعُونَ إِلَیهَا فَإِذَا كَانَ لَهُمْ فِئَةٌ یرْجِعُونَ إِلَیهَا فَإِنَّ أَسِیرَهُمْ یقْتَلُ وَ مُدْبِرَهُمْ یتْبَعُ وَ جَرِیحَهُمْ یجْهَزُ [یجَازُ عَلَیهِ]. 📜نکته: ناظر به این مضمون فوق گفتگوی عبدااله به شریک و ابان قابل توجه است: ب. عبد اللّه بن شريك می‌گوید: پدرم می‌گفت: هنگامی كه مردم در روز جنگ جمل گريختند، امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: فراریان را تعقيب نكنيد، مبادرت به كشتن مجروحان نكنيد و هركس در خانه‌اش را بست، در امان است. ولی هنگامی كه جنگ صفّين پيش آمد، حمله‌كنندگان و فراريان همگی كشته می‌شدند و مبادرت به كشتن مجروحان می‌شد. ابان بن تغلب به عبد اللّه بن شريك گفت: اين دو روش متفاوت است!؟ وی گفت: واقعيت آن است كه اهل جمل، طلحه و زبير (رئيس خود) را كشتند؛ ولی معاويه خودش ايستاده بود و رهبری آنان را به دست گرفته بود. 📚الكافی، ج‏5، ص33؛ 📚تهذيب الأحكام، ج۶، ص۱۵۵ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ شَرِیكٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: لَمَّا هُزِمَ النَّاسُ یوْمَ الْجَمَلِ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَا تَتْبَعُوا مُوَلِّیاً وَ لَا تُجِیزُوا عَلَی جَرِیحٍ وَ مَنْ أَغْلَقَ بَابَهُ فَهُوَ آمِنٌ فَلَمَّا كَانَ یوْمُ صِفِّینَ قَتَلَ الْمُقْبِلَ وَ الْمُدْبِرَ وَ أَجَازَ عَلَی جَرِیحٍ؟! فَقَالَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ لِعَبْدِ اللهِ بْنِ شَرِیكٍ: هَذِهِ سِیرَتَانِ مُخْتَلِفَتَانِ؟! فَقَالَ: إِنَّ أَهْلَ الْجَمَلِ قُتِلَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَیرُ وَ إِنَّ مُعَاوِیةَ كَانَ قَائِماً بِعَینِهِ وَ كَانَ قَائِدَهُمْ. @yekaye
☀️۴) حفص‌بن‌غیاث گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی دو طایفه از مؤمنین سؤال کردم که یکی از آن دو باغی [تجاوزگر] است، و دیگری عادل است، و این دو طایفه با یکدیگر جنگ کرده‌اند. مردی از اهل عراق پدرش یا پسرش یا برادرش یا دوستش را که از اهل بغی بوده کشته است، درحالی‌که او وارث آن مقتول است؛ در این صورت آیا از او ارث می‌برد؟* امام فرمود: «آری! زیرا که او مقتول را به آئین حقّ کشته است». * پی نوشت: ظاهرا علت طرح این سوال آن است که در حالت عادی، اگر کسی که وارث است در قتل کسی که ارث برجا می‌گذارد نقش داشته باشد، دیگر از او ارث نمی‌برد. و امام ع توضیح می‌دهند که چون این کشتن از باب انجام وظیفه دینی بوده، مشمول آن محرومیت از ارث نمی شود. 📚من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص319 رَوَی سُلَیمَانُ بْنُ دَاوُدَ الْمِنْقَرِی عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنْ طَائِفَتَینِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ إِحْدَاهُمَا بَاغِیةٌ وَ الْأُخْرَی عَادِلَةٌ اقْتَتَلُوا فَقَتَلَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ أَبَاهُ أَوْ ابْنَهُ أَوْ أَخَاهُ أَوْ حَمِیمَهُ، وَ هُوَ مِنْ أَهْلِ الْبَغْی وَ هُوَ وَارِثُهُ؛ هَلْ یرِثُهُ؟ قَالَ: نَعَمْ لِأَنَّهُ قَتَلَهُ بِحَقٍّ. @yekaye
☀️۵) از امام صادق ع روایت شده است: مردی از پدرم در مورد جنگ‌های امیرالمؤمنین (علیه السلام) سؤال کرد، و آن سوال‌کننده از محبّان ما بود. امام باقر (علیه السلام) در جواب او فرمود: خداوند محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله) را برانگیخت با پنج شمشیر: ▪️سه شمشیر از آن‌ها آخته است و هرگز داخل غلاف نرود تا اینکه «جنگ بارهایش را بر زمین گذارد» (محمد/۴) و جنگ هرگز بارهایش را بر زمین نگذارد تا اینکه خورشید از محل غروبش طلوع کند؛ پس چون خورشید از محل غروبش طلوع کرد همه مردم در آن روز ایمان آورند؛ پس آن روزی است که «کسی را ایمانش سودی نبخشد در حالی که قبلا ایمان نیاورده یا در ایمانش خیری کسب نکرده باشد»؛ ▪️ و یک شمشیر درهم پیچیده است؛ ▪️و [پنجمی] شمشیری که در غلاف است، که برکشیدنش به غیرما مربوط می‌شود ولی حکم کردن به آن برعهده ماست. 🔹اما این سه شمشیر آخته عبارتند از ... [حضرت به تفصیل جهاد با مشرکان عرب (= مشرکان ساکن در همان سرزمین) و با اهل ذمه و با مشرکان غیرعرب (= مشرکان در بلاد دیگر) را شرح می‌دهند] 🔹امّا منظور از شمشیر درهم پیچیده، شمشیری است که علیه اهل تجاوز و تأویل برکشیده می‌شود. خداوند فرمود: «و اگر دو طایفه از مؤمنان به قتال پرداختند پس بین آن دو آشتی افکنید؛ پس اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کرد، با آن که تجاوز می‌کند بجنگید، تا به امر خدا برگردد» (حجرات/۹). هنگامی‌که این آیه نازل شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «از میان شما کسی هست که بر اساس تأویل قرآن خواهد جنگید، همچنان که من بر اساس تنزیل قرآن [با کفّار و مشرکان] جنگیدم». از آن حضرت پرسیدند: «آن کیست»؟ رسول الله ص فرمود: «کسی‌که کفش را وصله می‌زند» و منظور آن حضرت، امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود. و عمار یاسر می‌گفت: با این پرچم [اشاره به پرچم معاویه در جنگ صفین]، سه بار در رکاب رسول الله ص جنگیدم؛ و این بار چهارم است؛ و به خدا سوگند كه اگر ما را عقب بزنند تا به نخلستان‌هاى هجر (نام شهري است در يمن یا بحرین)، باز مى‌دانيم كه بر حقيم و آنها بر باطلند. سيرۀ امير المؤمنين (عليه السّلام) در بارۀ آنها مانند رفتار پيامبر در فتح مكه با مردم مكه بود كه از آنان اسير نگرفت و فرمود: هر كس در خانه‌اش را ببندد و سلاح خود را زمين بگذارد در امان است؛ هرکس وارد خانۀ ابوسفيان شود در امان است. به همین ترتیب امير المؤمنين(عليه السّلام) در جنگ بصره (جنگ جمل) در بارۀ آنها فرمود: فرزندانشان را اسير نكنيد و زخمى‌هايشان را نكشيد و كسى را كه فرار كرد دنبال نكنيد و هر كس در خانه‌اش را ببندد و سلاح بر زمين گذارد در امان است. 🔹و اما شمشيرى كه در غلاف است، همان شمشيرى است كه با آن قصاص مى‌شود، خداوند مى‌فرمايد: «نفس در مقابل نفس» (مائده/۴۵) پس كشيدن آن حق اولياء مقتول است و حكم آن برعهده ماست. 💢اين بود شمشيرهايى كه خداوند پيامبرش را با آنها مبعوث كرد و هر كس آنها و يا برخى از آنها و يا شيوۀ به كارگيرى آن و يا احكام آن را انكار كند، به آنچه خداوند بر محمد (صلّى الله عليه و آله) نازل كرده كافر شده است. 📚تفسیر القمی، ج‏2، ص320؛ 📚الكافی، ج‏5، ص10-12؛ 📚الخصال، ج‏1، ص274-276؛ 📚تهذیب الأحكام، ج‏4، ص115 و ج‏6، ص136 @yekaye سند و متن حدیث فوق: https://eitaa.com/yekaye/9618
سند و متن حدیث ۵ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِی عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ ع قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ عَنْ حُرُوبِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ كَانَ السَّائِلُ مِنْ مُحِبِّینَا، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: بَعَثَ اللهُ مُحَمَّداً ص بِخَمْسَةِ أَسْیافٍ، ثَلَاثَةٌ مِنْهَا شَاهِرَةٌ لَا تُغْمَدُ إِلَی أَنْ «تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها» وَ لَنْ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا آمَنَ النَّاسُ كُلُّهُمْ فِی ذَلِكَ الْیوْمِ، فَیوْمَئِذٍ «لا ینْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیراً»، وَ سَیفٌ مِنْهَا مَلْفُوفٌ وَ سَیفٌ مِنْهَا مَغْمُودٌ سَلُّهُ إِلَی غَیرِنَا وَ حُكْمُهُ إِلَینَا، فَأَمَّا السُّیوفُ الثَّلَاثَةُ الشَّاهِرَةُ ... وَ أَمَّا السَّیفُ الْمَلْفُوفُ فَسَیفٌ عَلَی أَهْلِ الْبَغْی وَ التَّأْوِیلِ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری‏ فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِی‏ءَ إِلی‏ أَمْرِ اللهِ». فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیةُ قَالَ رَسُولُ اللهِ صإِنَّ مِنْكُمْ مَنْ یقَاتِلُ بَعْدِی عَلَی التَّأْوِیلِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَی التَّنْزِیلِ. فَسُئِلَ صمَنْ هُوَ؟ قَالَ: هُوَ خَاصِفُ النَّعْلِ؛ یعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع. وَ قَالَ عَمَّارُ بْنُ یاسِرٍ قَاتَلْتُ بِهَذِهِ الرَّایةِ مَعَ رَسُولِ اللهِ ص ثَلَاثاً وَ هَذِهِ الرَّابِعَةُ وَ اللهِ لَوْ ضَرَبُونَا حَتَّی یبْلُغُوا بِنَا سَعَفَاتِ هَجَرَ لَعَلِمْنَا أَنَّا عَلَی الْحَقِّ وَ أَنَّهُمْ عَلَی الْبَاطِلِ، فَكَانَتِ السِّیرَةُ فِیهِمْ مِنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَی مَا كَانَ مِنْ رَسُولِ اللهِ ص فِی أَهْلِ مَكَّةَ یوْمَ فَتْحِ مَكَّةَ فَإِنَّهُ لَمْ یسْبِ لَهُمْ ذُرِّیةً، فَقَالَ: مَنْ أَغْلَقَ بَابَهُ فَهُوَ آمِنٌ، وَ مَنْ أَلْقَی سِلَاحَهُ فَهُوَ آمِنٌ وَ مَنْ دَخَلَ دَارَ أَبِی سُفْیانَ فَهُوَ آمِنٌ، وَ كَذَلِكَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع [یوْمَ الْبَصْرَةِ] فِیهِمْ: لَا تَسْبُوا لَهُمْ ذُرِّیةً وَ لَا تُجْهِزُوا عَلَی جَرِیحٍ، وَ لَا تَتْبَعُوا مُدْبِراً وَ مَنْ أَغْلَقَ بَابَهُ [وَ أَلْقَی سِلَاحَهُ] فَهُوَ آمِنٌ. وَ أَمَّا السَّیفُ الْمَغْمُودُ فَالسَّیفُ الَّذِی یقَامُ [یقُومُ] بِهِ الْقِصَاصُ قَالَ اللهُ تَعَالَی «النَّفْسَ بِالنَّفْسِ ... وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ» فَسَلُّهُ إِلَی أَوْلِیاءِ الْمَقْتُولِ وَ حُكْمُهُ إِلَینَا، فَهَذِهِ السُّیوفُ بَعَثَ اللهُ بِهَا نَبِیهُ ص فَمَنْ جَحَدَهَا أَوْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهَا أَوْ شَیئاً مِنْ سِیرَتِهَا [سِیرِهَا] وَ أَحْكَامِهَا فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ ص. 📚تفسیر القمی، ج‏2، ص320؛ 📚الكافی، ج‏5، ص10-12؛ 📚الخصال، ج‏1، ص274-276؛ 📚تهذیب الأحكام، ج‏4، ص115 و ج‏6، ص136 @yekaye
این حدیث نبوی اخیر که من بر تنزیل جنگیدم و علی ع بر تاویل در کتب اهل سنت هم مکرر آمده است مثلا: ☀️۶) ابوسعید خدری می‌گوید: با رسول الله ص بودیم که نعلین ایشان پاره شد و حضرت علی ع آن را گرفت تا درست کند. رسوال الله چند قدمی رفت و سپس فرمود: همانا از میان شما مردی هست که بر تأویل قرآن می‌جنگد همان طور که من بر تنزیل قرآن می‌جنگیدم. پس عده‌ای جلو آمدند [ظاهرا منظورشان این بوده که بگویند مقصود ما هستیم]؛ که حضرت فرمود: لیکن او کسی است که دارد به نعلین وصله می‌زند. علی ع که آمد وی را به این خبر بشارت دادیم؛ اما او سری بلند نکرد [=برایش عادی بود]؛ گویی چیزی بود که قبلا خودش از رسول الله ص شنیده بودم. 📚أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج4، ص107 «أَنْبَأَنَا أَبُو الْقَاسِم يَحْيَى بْنُ أَسْعَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ بَوْشٍ، كِتَابَةً، أَنْبَأَنَا أَبُو طَالِبٍ عَبْدُ الْقَادِرِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْقَادِرِ بْنِ يُوسُفَ، أَنْبَأَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيُّ، أَنْبَأَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْمُظَفَّرِ بْنِ مُوسَى الْحَافِظُ، أَنْبَأَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ طَازَادَ الْمَوْصِلِيُّ، حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْخَوَّاصُ، عَنْ عُفَيْفِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ فِطْرِ بْنِ خَلِيفَةَ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ، قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ ص فَانْقَطَعَ شِسْعُهُ، فَأَخَذَهَا عَلِيٌّ يُصْلِحُهَا، فَمَضَى رَسُولُ اللهِ ص فَقَالَ: إِنَّ مِنْكُمْ رَجُلا يُقَاتِلُ عَلَى تَأْوِيلِ الْقُرْآنِ، كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ. فَاسْتَشْرَفَ لَهَا الْقَوْمُ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ص: لَكِنَّهُ خَاصِفُ النَّعْلِ. فَجَاءَ فَبَشَّرْنَاهُ بِذَلِكَ؛ فَلَمْ يَرْفَعْ بِهِ رَأْسًا، كَأَنَّهُ شَيْءٌ قَدْ سَمِعَهُ مِنَ النَّبِيِّ ص. @yekaye
☀️۷) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: در جنگ حضرت علی ع برای اهل قبله برکتی بود؛‌ و اگر حضرت علی ع با آنها نمی‌جنگید کسی بعد از ایشان نمی‌دانست که در چنین مواردی چه باید کرد؟! 📚تهذیب الأحكام، ج‏6، ص145 الصَّفَّار عَنِ الْحَجَّالِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَینِ اللُّؤْلُؤِی عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ ع یقُولُ: كَانَ فِی قِتَالِ عَلِی ع عَلَی أَهْلِ الْقِبْلَةِ بَرَكَةٌ وَ لَوْ لَمْ یقَاتِلْهُمْ عَلِی ع لَمْ یدْرِ أَحَدٌ بَعْدَهُ كَیفَ یسِیرُ فِیهِمْ. ✳️ تذکر این نکته فقط نظر امام صادق ع و شیعیان نیست؛‌ بلکه مورد تاکید اهل سنت هم بوده و بسیاری از بزرگانشان همچون ابوحنیفه و ... بدین تصریح کرده‌اند؛ مثلا عبدالقاهر جرجانی (م۴۷۱) می‌گوید: حضرت علی ع امامی برای شناخت نحوه جنگ با تجاوزگران داخلی شد؛ زیرا که او با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگید؛ و ابوحنیفه همواره می‌گفت: اگر علی بن ابی طالب ع نبود نمی‌دانستیم در جنگ با تجاوزگران داخلی چگونه باید عمل کرد. 📚درج الدرر في تفسير الآي والسور، ج2، ص583 صار عليّ رضي الله عنه إماما في معرفة قتال أهل البغي؛ لأنّه قتل ‌الناكثين والباغين ‌والمارقين، وقد قال أبوحنيفة رحمه الله: لولا علي بن أبي طالب لما عرفنا قتال أهل البغي. @yekaye
🔹ب.۱. اشاره کلی به این جنگها در احادیث نبوی در منابع اهل سنت این مطلب که امیرالمومنین ع با سه گروه از مسلمانان با عناوین ناکثین (پیمان‌شکنان) و قاسطین (تجاوزگران) و مارقین (از دین بیرون‌شدگان) جهاد خواهد کرد از وعده‌هایی بود که رسول الله ص پیش‌بینی کرده بود و در منابع اهل سنت هم اصل این حدیث نبوی بارها و از قول تعدادی از صحابه نقل شده است تا حدی که ابن عبدالبر قرطبی بعد از نقل برخی از این روایات می‌نویسد: «و برای این احادیث طرق وسندهای صحیحی است که ما در جای خود آن را آوردیم و این مطلب از علی (علیه‌السّلام) و از ابن مسعود واز ابوایوب الانصاری، روایت شده است که آن حضرت مامور شده است به جنگ نمودن با ناکثین و قاسطین و مارقین؛ و از آن حضرت نقل شده است که فرمود: من چاره‌ای نداشتم جز جنگ با آن‌ها یا کفر به آن چه که خداوند نازل کرده بود!» 📚الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج3، ص1117 🔖در اینجا پاره‌ای از مواردی که این حدیث نبوی در کتب اهل سنت با سندهای متصل از صحابه (خود حضرت علی ع، ابوایوب انصاری، ابوسعید خدری، خزیمة ذوالشهادین، ابن مسعود، ابن عباس، ام سلمه، عمار یاسر، عبدالله بن عمر و مسروق) نقل شده تقدیم می‌شود و ابتدا با روایاتی از خود حضرت علی ع در کتب معتبر اهل سنت آغاز می‌کنیم: @yekaye
☀️۸) الف. از حضرت علی ع روایت شده است: رسول الله ص با من عهد کرد که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگم. 📚مسند البزار (البحر الزخار)، ج3، ص26؛ 📚مسند أبي يعلى، ج1، ص499 ؛ 📚المعجم الأوسط للطبراني، ج8، ص213 ؛ تاريخ بغداد، ج9، ص300 ؛ 📚تاريخ دمشق (لابن عساكر) ج42، ص468 ؛ 📚أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج4، ص107 حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ يَعْقُوبَ، قَالَ: نا الرَّبِيعُ بْنُ سَعْدٍ، قَالَ: نا سَعِيدُ بْنُ عُبَيْدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ رَبِيعَةَ، عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: عَهِدَ إِلَيَّ رَسُولُ اللهِ ص، فِي قِتَالِ ‌النَّاكِثِينَ، وَالْقَاسِطِينَ، ‌وَالْمَارِقِينَ. ☀️ب. این سخن پیامبر ص به حضرت علی ع در منابع شیعی هم بدین صورت روایت شده است که حضرت علی ع فرمود: به من دستور داده شد که با ناکثین (پیمان‌شکنان) و قاسطین (تجاوزگران) و مارقین (از دین بیرون‌شدگان) بجنگم و من آنچه را به من دستور داده شده بود انجام دادم. اما ناکثین همان اهل بصره و سایر اصحاب جمل‌اند؛ اما مارقین همان خوارج‌اند؛ و اما قاسطین اهل شام و سایر لشکریان معاویه‌اند. 📚دعائم الإسلام، ج‏1، ص388؛ 📚مناقب آل أبي طالب ع، ج‏3، ص21۷ وَ عَنْ عَلِی ص أَنَّهُ قَالَ: أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ‏ النَّاكِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ فَفَعَلْتُ مَا أُمِرْتُ بِهِ. فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَهُمْ أَهْلُ الْبَصْرَةِ وَ غَیرُهُمْ مِنْ أَصْحَابِ الْجَمَلِ؛ وَ أَمَّا الْمَارِقُونَ فَهُمُ الْخَوَارِجُ؛ وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَهُمْ أَهْلُ الشَّامِ وَ غَیرُهُمْ مِنْ أَحْزَابِ مُعَاوِیةَ. @yekaye
☀️۹) عامر بن واثله می‌گوید: من در روز شورا (شورایی که عمر برای تعیین جانشین خود قرار داد) در آن خانه بودم و شنیدم که علی ع می‌گوید: با شما احتجاجی می‌کنم که نه عرب و نه عجم‌تان نتواند اشکالی بر آن بگیرد. [سپس شروع کردند با تعبیر «شما را به خدا سوگند می‌دهم؛ آیا این طور نبود که ...» برخی از فضایل خود را برشمردند؛ تا به این جمله رسیدند که:] شما را به خدا سوگند می‌دهم؛ آیا در میان شما غیر از من کسی هست که بر زبان پیامبر در مورد او این سخن جاری شده باشد که وی با ناکثین و قاطین و مارقین می‌جنگد؟ گفتند: خیر. 📚مناقب علي ع (لابن المغازلي)، ص170 أخبرنا أبو طاهر محمد بن علي بن محمد البيع البغدادي، أخبرنا أبو أحمد عبيد الله بن محمد بن أحمد بن أبي مسلم الفرضي، حدثنا أبو العباس أحمد بن محمد بن سعيد المعروف بابن عقدة الحافظ، حدثنا جعفر بن محمد بن سعيد الأحمسي، حدثنا نصر وهو ابن مزاحم، حدثنا الحكم بن مسكين، حدثنا أبو الجارود وابن طارق عن عامر بن واثلة، وأبو ساسان وأبو حمزة عن أبي إسحاق السبيعي عن عامر بن واثلة قال: كنت مع علي عليه السلام في البيت يوم الشورى فسمعت علياً يقول له: لأحتجن عليكم بما لا يستطيع عربيكم ولا عجميكم يغير ذلك. ثم قال: أنشدكم بالله أيها النفر جميعاً، ... قال: فأنشدكم بالله هل فيكم أحد يقاتل ‌الناكثين، والقاسطين، ‌والمارقين على لسان النبي ص غيري؟ قالوا: اللهم لا. @yekaye
از ابوایوب انصاری:
☀️۱۰) عقاب بن ثعلبه می‌گوید: ابوایوب انصاری در دوران خلافت عمر برایم نقل کرد که: رسول الله ص به علی بن ابی‌طالب ع دستور داد که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگد. 📚المستدرك على الصحيحين (للحاكم)، ج3، ص150؛ 📚تاريخ دمشق (لابن عساكر)، ج42، ص472 حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ أَحْمَدُ بْنُ يَعْقُوبَ الثَّقَفِيُّ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شَبِيبٍ الْمَعْمَرِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ، ثنا سَلَمَةُ بْنُ الْفَضْلِ، حَدَّثَنِي أَبُو زَيْدٍ الْأَحْوَلُ، عَنْ عِقَابِ بْنِ ثَعْلَبَةَ: حَدَّثَنِي أَبُو أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيُّ، فِي خِلَافَةِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ: أَمَرَ رَسُولُ اللهِ ص عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ بِقِتَالِ ‌النَّاكِثِينَ، وَالْقَاسِطِينَ، ‌وَالْمَارِقِينَ. @yekaye
☀️۱۱) از ابوایوب انصاری روایت شده است: شنیدم که رسول الله ص به علی بن ابی‌طالب می فرمود: تو با ناکثین و قاسطین و مارقین در راه‌ها و نهروان‌ها [= کنار نهرها] و نخلستانها خواهی جنگید. ابوایوب می‌گوید: من گفتم:‌یا رسول الله! همراه با چه کسی با این اقوام بجنگیم؟ فرمود: همراه با علی بن ابی‌طالب. 📚المستدرك على الصحيحين (للحاكم)، ج3، ص150 حَدَّثَنَاهُ أَبُو بَكْرِ بْنُ بَالَوَيْهِ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ يُونُسَ الْقُرَشِيُّ، ثنا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ الْخَطَّابِ، ثنا عَلِيُّ بْنُ غُرَابِ بْنِ أَبِي فَاطِمَةَ، عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ، عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ ص يَقُولُ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي‌طَالِبٍ: «تُقَاتِلُ ‌النَّاكِثِينَ وَالْقَاسِطِينَ، ‌وَالْمَارِقِينَ بِالطُّرُقَاتِ، وَالنَّهْرَوَانَاتِ، وَبِالشَّعَفَاتِ». قَالَ أَبُو أَيُّوبَ: قُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ، مَعَ مَنْ تُقَاتِلُ هَؤُلَاءِ الْأَقْوَامِ؟ قَالَ: «مَعَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ». ☀️ب. مخنف بن سلیم می‌گوید: [قبل از جنگ نهروان] در صنعای یمن به دیدار ابوایوب انصاری رفتیم و این در حالی بود که اسبان خود را علف می‌داد. به او گفتم: ‌ای ابا ایّوب! همراه رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با مشرکان جنگیدی، سپس آمده‌ای و با مسلمانان می‌جنگی؟! ابوایوب در پاسخ گفت: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به من دستور داده با ناکثان و قاسطان و مارقان نبرد کنم. پس با ناکثین و قاسطین جنگیدم و ان شاء الله با مارقین در نخلستان‌ها، در راه‌ها، در نهروان‌ها [= کنار نهرها] خواهم جنگید؛ در حالی که نمی‌دانم آنان کیستند؟! 📚المعجم الكبير للطبراني، ج4، ص172؛ 📚تاريخ دمشق (لابن عساكر)، ج42، ص471 و ص473؛ 📚أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج4، ص107 حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ إِسْحَاقَ التُّسْتَرِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ الْجَرْجَرَائِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ كَثِيرٍ، عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ، عَنْ أَبِي صَادِقٍ، عَنْ مِحْنَفِ بْنِ سُلَيْمٍ، قَالَ: أَتَيْنَا أَبَا أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيَّ وَهُوَ يَعْلِفُ خَيْلًا لَهُ بصعنبى، فَقُلْنَا عِنْدَهُ، فَقُلْتُ لَهُ: أَبَا أَيُّوبَ قَاتَلْتُ الْمُشْرِكِينَ مَعَ رَسُولِ اللهِ ص، ثُمَّ جِئْتَ تُقَاتِلُ الْمُسْلِمِينَ؟! قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ ص أَمَرَنِي بِقِتَالِ ثَلَاثَةٍ ‌النَّاكِثِينَ، وَالْقَاسِطِينَ، ‌وَالْمَارِقِينَ، فَقَدْ قَاتَلْتُ ‌النَّاكِثِينَ، وَقَاتَلْتُ الْقَاسِطِينَ، وَأَنَا مُقَاتِلٌ إِنْ شَاءَ اللهُ الْمَارِقِينَ بِالشُّعُفَاتِ بِالطُّرُقَاتِ بِالنَّهْرَاواتِ وَمَا أَدْرِي مَا هُمْ؟! @yekaye
☀️۱۲) از علقمه و اسود نقل شده است: هنگامی که ابوایوب انصاری از صفّین بازمی گشت، به دیدارش رفتیم و گفتیم: ای ابا ایّوب! خدای تعالی تو را گرامی داشت که محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خانه‌ات قدم نهاد و ناقه‌اش کنار خانه تو به زمین نشست و این همه به سبب موقعیت ویژه تو بود و دیگران از این منزلت بی‌نصیب ماندند. حالا چه شده است که شمشیرت روی شانه خود گذاشته‌ای و با گویندگان «لا اله الا الله» می‌جنگی؟! ابو ایوب در پاسخ به این ضرب‌المثل متمسّک شد که: «انّ الرائد لا یکذب اهله: راهنمای کاروان به اهل آن دروغ نمی‌گوید.» سپس ادامه داد: همانا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ما دستور داد که همراه با علی ع با سه گروه بجنگیم: با ناکثان و قاسطان و مارقان. با ناکثان که همان اصحاب جمل و طلحه و زبیر بودند نبرد کردیم؛ و با قاسطان هم که اکنون از مبارزه با آنان برگشتیم، یعنی معاویه و عمرو عاص؛ و اما مارقان؛ آنانند که در راهها، در نخلستانها، و در نهروان‌ها [کنار نهرها] هستند؛ و به خدا سوگند که نمی‌دانم آنان کجایند؛ اما ان شاء الله با آنان نیز مبارزه خواهیم کرد. ابوایوب ادامه داد: من شنیدم که رسول الله ص به عمار می‌فرمود: ای عمار! همانا جماعتی تجاوزگر تو را خواهند کشت در حالی که تو آن موقع همراه حق هستی و حق با توست. ای عمار! اگر دیدی علی ع به یک وادی رفت و مردم به وادی دیگری رفتند تو با علی ع برو؛ که او هرگز تو را به گمراهی نمی کشاند و هرگز از هدایت بیرونت نبرد. ای عمار! کسی که شمشیری حمایل کند که با آن علی ع را علیه دشمنش یاری کند خداوند در روز قیامت برایش گردن‌بندهایی از مروارید حمایل کند؛ و کسی که شمشیری حمایل کند که با آن دشمن علی ع را علیه او یاری کند خداوند در روز قیامت برایش گردن‌بندهایی از آتش حمایل کند. گفتیم: فلانی! بس است؛ بس است! 📚تاريخ بغداد، ج15، ص243؛ 📚تاريخ دمشق (لابن عساكر)، ج42، ص472؛ 📚بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۱، ص۲۹۲ أَخْبَرَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللهِ الْمُقْرِئُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يُوسُفَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمَطِيرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْمُؤَدِّبُ، بِسُرَّ مَنْ رَأَى، قَالَ: حَدَّثَنَا الْمُعَلَّى بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، بِبَغْدَادَ، قَالَ: حَدَّثَنَا شَرِيكٌ، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ الأَعْمَشُ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ، عَنْ عَلْقَمَةَ وَالأَسْوَدِ، قَالا: أَتَيْنَا أَبَا أَيُّوبَ الأَنْصَارِيَّ عِنْدَ مُنْصَرَفِهِ مِنْ صِفِّينَ، فَقُلْنَا لَهُ: يَا أَبَا أَيُّوبَ، إِنَّ اللَّهَ أَكْرَمَكَ بِنُزُولِ مُحَمَّدٍ ص وَبِمَجِيءِ نَاقَتِهِ تَفَضُّلا مِنَ اللهِ وَإِكْرَامًا لَكَ، حَتَّى أَنَاخَتْ بِبَابِكَ دُونَ النَّاسِ، ثُمَّ جِئْتَ بِسَيْفِكَ عَلَى عَاتِقِكَ تَضْرِبُ بِهِ أَهْلَ لا إِلَهَ إِلا اللهُ؟ فَقَالَ: يَا هَذَا، إِنَّ الرَّائِدَ لا يَكْذِبُ أَهْلَهُ، وَإِنَّ رَسُولَ اللهِ ص أَمَرَنَا بِقِتَالِ ثَلاثَةٍ مَعَ عَلِيٍّ: بِقِتَالِ ‌النَّاكِثِينَ، وَالْقَاسِطِينَ، ‌وَالْمَارِقِينَ، فَأَمَّا النَّاكِثُونَ: فَقَدْ قَاتَلْنَاهُمْ أَهْلَ الْجَمَلِ طَلْحَةَ وَالزُّبَيْرَ، وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ: فَهَذَا مُنْصَرَفُنَا مِنْ عِنْدِهِمْ، يَعْنِي: مُعَاوِيَةَ وَعَمْرًا، وَأَمَّا الْمَارِقُونَ: فَهُمْ أَهْلُ الطَّرْفَاوَاتِ، وَأَهْلُ السُّعَيْفَاتِ، وَأَهْلُ النُّخَيْلاتِ، وَأَهْلُ النَّهْرَوَانَاتِ، وَاللهُ مَا أَدْرِي أَيْنَ هُمْ، وَلَكِنْ لا بُدَّ مِنْ قِتَالِهِمْ إِنْ شَاءَ اللهُ. قَالَ: وَسَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ص يَقُولُ لِعَمَّارٍ: يَا عَمَّارُ، تَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ وَأَنْتَ إِذْ ذَاكَ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَكَ، يَا عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ، إِنْ رَأَيْتَ عَلِيًّا قَدْ سَلَكَ وَادِيًا وَسَلَكَ النَّاسُ وَادِيًا غَيْرَهُ فَاسْلُكْ مَعَ عَلِيٍّ، فَإِنَّهُ لَنْ يُدْلِيَكَ فِي رَدًى، وَلَنْ يُخْرِجَكَ مِنْ هُدًى، يَا عَمَّارُ، مَنْ تَقَلَّدَ سَيْفًا أَعَانَ بِهِ عَلِيًّا عَلَى عَدُوِّهِ قَلَّدَهُ اللهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِشَاحَيْنِ مِنْ دُرٍّ، وَمَنْ تَقَلَّدَ سَيْفًا أَعَانَ بِهِ عَدُوَّ عَلِيٍّ عَلَيْهِ قَلَّدَهُ اللهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِشَاحَيْنِ مِنْ نَارٍ. قُلْنَا: يَا هَذَا، حَسْبُكَ رَحِمَكَ اللهُ، حَسْبُكَ رَحِمَكَ اللهُ. از خود عمار در شماره‌های ۱۹ و ۲۰ روایاتی خواهد آمد. @yekaye
از ابوسعید خدری :
☀️۱۳) از ابوسعید خدری نقل شده است که رسول خدا به ما دستور داد تا با ناکثین، قاسطین و مارقین بجنگیم. سؤال کردیم: ‌ای رسول خدا! به ما دستور دادی که با این‌ها بجنگیم، در رکاب چه کسی باشیم؟ فرمود: در رکاب علی بن ابی‌طالب باشید، که عمار نیز در رکاب او شهید خواهد شد. 📚تاريخ دمشق (لابن عساكر)، ج42، ص471؛ 📚البدایة والنهایة، ج۷، ص۳۰۵؛ 📚أسد الغابة، ج4، ص107 أخبرنا أبو سعد إسماعيل بن أبي صالح وأبو منصور أحمد بن علي بن محمد قالا أنا أحمد بن علي بن عبد الله أنا محمد بن عبد الله الحافظ أنا أبو جعفر محمد بن علي بن دحيم الشيباني نا الحسن بن الحكم الحبري نا إسماعيل بن أبان نا إسحاق بن إبراهيم الأزدي عن أبي هارون العبدي عن أبي سعيد الخدري قال: أَمَرَنَا رَسُولُ اللهِ ص ‌بِقِتَالِ ‌النَّاكِثِينَ ‌وَالْقَاسِطِينَ وَالْمَارِقِينَ، فَقُلْنَا: يَا رَسُولَ اللهِ ص أَمَرْتَنَا بِقِتَالِ هَؤُلاءِ فَمَعْ مَنْ؟ فَقَالَ: مَعَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، مَعَهُ يُقْتَلُ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ. @yekaye
از خزیمة ذوالشهادتین:
☀️۱۴) از ابن ابی‌لیلی نقل شده است که من در صفین بودم، مردی را سواره دیدم که صورت خود را با عمامه اش پوشانده بود؛ اما ریشش از زیر عمامه بیرون آمده بود، دیدم که او بشدت می‌جنگند و از چپ و راست به مردم حمله می‌کند. گفتم: ‌ای شیخ! از چپ و راست با مردم می‌جنگی؟ عمامه اش را کنار زد و سپس گفت: از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که می‌گفت: در رکاب علی بجنگ و بجنگ. و من خزیمة بن ثابت انصاری هستم. 📚موضح اوهام الجمع والتفریق (خطیب بغدادی)، ج۱، ص۲۶۵ اَخْبَرَنِی الْحَسَنُ بْنُ عَلِی الْجَوْهَرِی، اَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُظَفَّرِ، اَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْوَاسِطِی، حَدَّثَنَا ابوسَعِیدٍ عَبْدُ الرَّحَمْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الْحَارِثِی، حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ حَمَّادٍ الْقَنَّادُ، حَدَّثَنَا اَسْبَاطُ بْنُ نَصْرٍ، عَنِ السُّدِّی، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ ابی‌لَیْلَی، قَالَ: کُنْتُ بِصِفِّینَ، فَرَاَیْتُ رَجُلا رَاکِبًا مُلْتَثِمًا، قَدْ اَخْرَجَ لِحْیَتَهُ مِنْ تَحْتِ عِمَامَتِهِ، فَرَاَیْتُهُ یُقَاتِلُ النَّاسَ قِتَالا شَدِیدًا یَمِینًا، وَشِمَالا، فَقُلْتُ: یَا شَیْخُ، تُقَاتِلُ النَّاسَ یَمِینًا، وَشِمَالا؟ فَحَسَرَ عَنْ عِمَامَتِهِ، ثُمّ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) یَقُولُ: قَاتِلْ مَعَ عَلِی، وَقَاتِلْ. وَاَنَا خُزَیْمَةُ بْنُ ثَابِتٍ الاَنْصَارِی. قَالَ الْخَطِيبُ: وَلَيْسَ فِي الصَّحَابَةِ مَنِ اسْمُهُ خُزَيْمَةُ وَاسْمُ أَبِيهِ ثَابِتٌ سِوَى ذِي الشَّهَادَتَيْنِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ. @yekaye