☀️۲) امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوارش امام باقر (علیه السلام) نقل نموده که فرمود:
کشتن دو گونه است؛ کشتن بهعنوان کفّاره*؛ و کشتن درجه [= کشتنی که بر درجه و رتبهی معنوی انسان میافزاید]**.
جنگ [نیز] دو گونه است؛ جنگ با کافران تا زمانیکه اسلام را بپذیرند؛ و جنگ با تجاوزگران [= شورشیان داخلی] تا زمانی که [به فرمان خدا] بازگردند.
* احتمالا مقصود قصاص است که کفاره گناه قاتل محسوب میشود.
**احتمالا مقصود کشتن دشمنان أعداء الله و دشمنان دین حق ویا ظالمان و ائمه کفر است.
📚قرب الإسناد، ص132
📚 الخصال، ج1، ص60
أَبُو الْبَخْتَرِی، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِی عَلَیهِ السَّلَامُ، أَنَّهُ قَالَ:
الْقَتْلُ قَتْلَانِ: قَتْلُ كَفَّارَةٍ، وَ قَتْلُ دَرَجَةٍ.
وَ الْقِتَالُ قِتَالانِ: قِتَالُ الْفِئَةِ الْكَافِرَةِ حَتَّی یسْلِمُوا، وَ قِتَالُ الْفِئَةِ الْبَاغِیةِ حَتَّی یفِیئُوا.
@yekaye
☀️۳) الف. حفصبنغیاث گوید: از امام صادق (علیه السلام) دربارهی دو طایفه از مؤمنین سؤال کردم که یکی از آن دو تجاوزگر است، و دیگری عادل است، و آن که عادل است آن را که تجاوزگر بود به فرار واداشت.
فرمودند: اهل عدل سزاوار نیست که کسی را که فرار میکند دنبال کنند ویا اینکه اسیر را بکشند یا بر مجروح حمله برند؛ و البته این در صورتی است که از آن طایفه تجاوزگر کسی نمانده باشد و جماعتی را نداشته باشند که بدان پناه ببرند؛ اما اگر جماعتی را دارند که بدان پناه ببرند [و بیم این هست که تجدید قوا کرده دوباره سر به طغیان بردارند] میتوان اسیرشان را به قتل رسان و فراریشان را تعقیب کرد و بر مجروحشان حمله برد.
📚الكافی، ج5، ص32؛
📚تهذیب الأحكام، ج6، ص144
عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیمَانَ الْمِنْقَرِی عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ ع عَنِ الطَّائِفَتَینِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ إِحْدَاهُمَا بَاغِیةٌ وَ الْأُخْرَی عَادِلَةٌ، فَهَزَمَتِ الْعَادِلَةُ الْبَاغِیةَ؟
فَقَالَ: لَیسَ لِأَهْلِ الْعَدْلِ أَنْ یتْبَعُوا مُدْبِراً وَ لَا یقْتُلُوا أَسِیراً وَ لَا یجْهِزُوا عَلَی جَرِیحٍ وَ هَذَا إِذَا لَمْ یبْقَ مِنْ أَهْلِ الْبَغْی أَحَدٌ وَ لَمْ یكُنْ لَهُمْ فِئَةٌ یرْجِعُونَ إِلَیهَا فَإِذَا كَانَ لَهُمْ فِئَةٌ یرْجِعُونَ إِلَیهَا فَإِنَّ أَسِیرَهُمْ یقْتَلُ وَ مُدْبِرَهُمْ یتْبَعُ وَ جَرِیحَهُمْ یجْهَزُ [یجَازُ عَلَیهِ].
📜نکته:
ناظر به این مضمون فوق گفتگوی عبدااله به شریک و ابان قابل توجه است:
ب. عبد اللّه بن شريك میگوید: پدرم میگفت: هنگامی كه مردم در روز جنگ جمل گريختند، امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: فراریان را تعقيب نكنيد، مبادرت به كشتن مجروحان نكنيد و هركس در خانهاش را بست، در امان است. ولی هنگامی كه جنگ صفّين پيش آمد، حملهكنندگان و فراريان همگی كشته میشدند و مبادرت به كشتن مجروحان میشد.
ابان بن تغلب به عبد اللّه بن شريك گفت: اين دو روش متفاوت است!؟
وی گفت: واقعيت آن است كه اهل جمل، طلحه و زبير (رئيس خود) را كشتند؛ ولی معاويه خودش ايستاده بود و رهبری آنان را به دست گرفته بود.
📚الكافی، ج5، ص33؛
📚تهذيب الأحكام، ج۶، ص۱۵۵
عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ شَرِیكٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: لَمَّا هُزِمَ النَّاسُ یوْمَ الْجَمَلِ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَا تَتْبَعُوا مُوَلِّیاً وَ لَا تُجِیزُوا عَلَی جَرِیحٍ وَ مَنْ أَغْلَقَ بَابَهُ فَهُوَ آمِنٌ فَلَمَّا كَانَ یوْمُ صِفِّینَ قَتَلَ الْمُقْبِلَ وَ الْمُدْبِرَ وَ أَجَازَ عَلَی جَرِیحٍ؟!
فَقَالَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ لِعَبْدِ اللهِ بْنِ شَرِیكٍ: هَذِهِ سِیرَتَانِ مُخْتَلِفَتَانِ؟!
فَقَالَ: إِنَّ أَهْلَ الْجَمَلِ قُتِلَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَیرُ وَ إِنَّ مُعَاوِیةَ كَانَ قَائِماً بِعَینِهِ وَ كَانَ قَائِدَهُمْ.
@yekaye
☀️۴) حفصبنغیاث گوید: از امام صادق (علیه السلام) دربارهی دو طایفه از مؤمنین سؤال کردم که یکی از آن دو باغی [تجاوزگر] است، و دیگری عادل است، و این دو طایفه با یکدیگر جنگ کردهاند. مردی از اهل عراق پدرش یا پسرش یا برادرش یا دوستش را که از اهل بغی بوده کشته است، درحالیکه او وارث آن مقتول است؛ در این صورت آیا از او ارث میبرد؟*
امام فرمود: «آری! زیرا که او مقتول را به آئین حقّ کشته است».
* پی نوشت:
ظاهرا علت طرح این سوال آن است که در حالت عادی، اگر کسی که وارث است در قتل کسی که ارث برجا میگذارد نقش داشته باشد، دیگر از او ارث نمیبرد. و امام ع توضیح میدهند که چون این کشتن از باب انجام وظیفه دینی بوده، مشمول آن محرومیت از ارث نمی شود.
📚من لا یحضره الفقیه، ج4، ص319
رَوَی سُلَیمَانُ بْنُ دَاوُدَ الْمِنْقَرِی عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ قَالَ:
سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنْ طَائِفَتَینِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ إِحْدَاهُمَا بَاغِیةٌ وَ الْأُخْرَی عَادِلَةٌ اقْتَتَلُوا فَقَتَلَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ أَبَاهُ أَوْ ابْنَهُ أَوْ أَخَاهُ أَوْ حَمِیمَهُ، وَ هُوَ مِنْ أَهْلِ الْبَغْی وَ هُوَ وَارِثُهُ؛ هَلْ یرِثُهُ؟
قَالَ: نَعَمْ لِأَنَّهُ قَتَلَهُ بِحَقٍّ.
@yekaye
☀️۵) از امام صادق ع روایت شده است:
مردی از پدرم در مورد جنگهای امیرالمؤمنین (علیه السلام) سؤال کرد، و آن سوالکننده از محبّان ما بود.
امام باقر (علیه السلام) در جواب او فرمود:
خداوند محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله) را برانگیخت با پنج شمشیر:
▪️سه شمشیر از آنها آخته است و هرگز داخل غلاف نرود تا اینکه «جنگ بارهایش را بر زمین گذارد» (محمد/۴) و جنگ هرگز بارهایش را بر زمین نگذارد تا اینکه خورشید از محل غروبش طلوع کند؛ پس چون خورشید از محل غروبش طلوع کرد همه مردم در آن روز ایمان آورند؛ پس آن روزی است که «کسی را ایمانش سودی نبخشد در حالی که قبلا ایمان نیاورده یا در ایمانش خیری کسب نکرده باشد»؛
▪️ و یک شمشیر درهم پیچیده است؛
▪️و [پنجمی] شمشیری که در غلاف است، که برکشیدنش به غیرما مربوط میشود ولی حکم کردن به آن برعهده ماست.
🔹اما این سه شمشیر آخته عبارتند از ... [حضرت به تفصیل جهاد با مشرکان عرب (= مشرکان ساکن در همان سرزمین) و با اهل ذمه و با مشرکان غیرعرب (= مشرکان در بلاد دیگر) را شرح میدهند]
🔹امّا منظور از شمشیر درهم پیچیده، شمشیری است که علیه اهل تجاوز و تأویل برکشیده میشود. خداوند فرمود: «و اگر دو طایفه از مؤمنان به قتال پرداختند پس بین آن دو آشتی افکنید؛ پس اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کرد، با آن که تجاوز میکند بجنگید، تا به امر خدا برگردد» (حجرات/۹). هنگامیکه این آیه نازل شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «از میان شما کسی هست که بر اساس تأویل قرآن خواهد جنگید، همچنان که من بر اساس تنزیل قرآن [با کفّار و مشرکان] جنگیدم». از آن حضرت پرسیدند: «آن کیست»؟ رسول الله ص فرمود: «کسیکه کفش را وصله میزند» و منظور آن حضرت، امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود.
و عمار یاسر میگفت: با این پرچم [اشاره به پرچم معاویه در جنگ صفین]، سه بار در رکاب رسول الله ص جنگیدم؛ و این بار چهارم است؛ و به خدا سوگند كه اگر ما را عقب بزنند تا به نخلستانهاى هجر (نام شهري است در يمن یا بحرین)، باز مىدانيم كه بر حقيم و آنها بر باطلند. سيرۀ امير المؤمنين (عليه السّلام) در بارۀ آنها مانند رفتار پيامبر در فتح مكه با مردم مكه بود كه از آنان اسير نگرفت و فرمود: هر كس در خانهاش را ببندد و سلاح خود را زمين بگذارد در امان است؛ هرکس وارد خانۀ ابوسفيان شود در امان است. به همین ترتیب امير المؤمنين(عليه السّلام) در جنگ بصره (جنگ جمل) در بارۀ آنها فرمود: فرزندانشان را اسير نكنيد و زخمىهايشان را نكشيد و كسى را كه فرار كرد دنبال نكنيد و هر كس در خانهاش را ببندد و سلاح بر زمين گذارد در امان است.
🔹و اما شمشيرى كه در غلاف است، همان شمشيرى است كه با آن قصاص مىشود، خداوند مىفرمايد: «نفس در مقابل نفس» (مائده/۴۵) پس كشيدن آن حق اولياء مقتول است و حكم آن برعهده ماست.
💢اين بود شمشيرهايى كه خداوند پيامبرش را با آنها مبعوث كرد و هر كس آنها و يا برخى از آنها و يا شيوۀ به كارگيرى آن و يا احكام آن را انكار كند، به آنچه خداوند بر محمد (صلّى الله عليه و آله) نازل كرده كافر شده است.
📚تفسیر القمی، ج2، ص320؛
📚الكافی، ج5، ص10-12؛
📚الخصال، ج1، ص274-276؛
📚تهذیب الأحكام، ج4، ص115 و ج6، ص136
@yekaye
سند و متن حدیث فوق:
https://eitaa.com/yekaye/9618
سند و متن حدیث ۵
قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِی عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ ع قَالَ:
سَأَلَ رَجُلٌ عَنْ حُرُوبِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ كَانَ السَّائِلُ مِنْ مُحِبِّینَا،
فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:
بَعَثَ اللهُ مُحَمَّداً ص بِخَمْسَةِ أَسْیافٍ،
ثَلَاثَةٌ مِنْهَا شَاهِرَةٌ لَا تُغْمَدُ إِلَی أَنْ «تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها» وَ لَنْ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا آمَنَ النَّاسُ كُلُّهُمْ فِی ذَلِكَ الْیوْمِ، فَیوْمَئِذٍ «لا ینْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیراً»،
وَ سَیفٌ مِنْهَا مَلْفُوفٌ
وَ سَیفٌ مِنْهَا مَغْمُودٌ سَلُّهُ إِلَی غَیرِنَا وَ حُكْمُهُ إِلَینَا،
فَأَمَّا السُّیوفُ الثَّلَاثَةُ الشَّاهِرَةُ ...
وَ أَمَّا السَّیفُ الْمَلْفُوفُ فَسَیفٌ عَلَی أَهْلِ الْبَغْی وَ التَّأْوِیلِ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ». فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیةُ قَالَ رَسُولُ اللهِ صإِنَّ مِنْكُمْ مَنْ یقَاتِلُ بَعْدِی عَلَی التَّأْوِیلِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَی التَّنْزِیلِ. فَسُئِلَ صمَنْ هُوَ؟ قَالَ: هُوَ خَاصِفُ النَّعْلِ؛ یعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع.
وَ قَالَ عَمَّارُ بْنُ یاسِرٍ قَاتَلْتُ بِهَذِهِ الرَّایةِ مَعَ رَسُولِ اللهِ ص ثَلَاثاً وَ هَذِهِ الرَّابِعَةُ وَ اللهِ لَوْ ضَرَبُونَا حَتَّی یبْلُغُوا بِنَا سَعَفَاتِ هَجَرَ لَعَلِمْنَا أَنَّا عَلَی الْحَقِّ وَ أَنَّهُمْ عَلَی الْبَاطِلِ، فَكَانَتِ السِّیرَةُ فِیهِمْ مِنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَی مَا كَانَ مِنْ رَسُولِ اللهِ ص فِی أَهْلِ مَكَّةَ یوْمَ فَتْحِ مَكَّةَ فَإِنَّهُ لَمْ یسْبِ لَهُمْ ذُرِّیةً، فَقَالَ: مَنْ أَغْلَقَ بَابَهُ فَهُوَ آمِنٌ، وَ مَنْ أَلْقَی سِلَاحَهُ فَهُوَ آمِنٌ وَ مَنْ دَخَلَ دَارَ أَبِی سُفْیانَ فَهُوَ آمِنٌ، وَ كَذَلِكَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع [یوْمَ الْبَصْرَةِ] فِیهِمْ: لَا تَسْبُوا لَهُمْ ذُرِّیةً وَ لَا تُجْهِزُوا عَلَی جَرِیحٍ، وَ لَا تَتْبَعُوا مُدْبِراً وَ مَنْ أَغْلَقَ بَابَهُ [وَ أَلْقَی سِلَاحَهُ] فَهُوَ آمِنٌ.
وَ أَمَّا السَّیفُ الْمَغْمُودُ فَالسَّیفُ الَّذِی یقَامُ [یقُومُ] بِهِ الْقِصَاصُ قَالَ اللهُ تَعَالَی «النَّفْسَ بِالنَّفْسِ ... وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ» فَسَلُّهُ إِلَی أَوْلِیاءِ الْمَقْتُولِ وَ حُكْمُهُ إِلَینَا، فَهَذِهِ السُّیوفُ بَعَثَ اللهُ بِهَا نَبِیهُ ص فَمَنْ جَحَدَهَا أَوْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهَا أَوْ شَیئاً مِنْ سِیرَتِهَا [سِیرِهَا] وَ أَحْكَامِهَا فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ ص.
📚تفسیر القمی، ج2، ص320؛
📚الكافی، ج5، ص10-12؛
📚الخصال، ج1، ص274-276؛
📚تهذیب الأحكام، ج4، ص115 و ج6، ص136
@yekaye
این حدیث نبوی اخیر که من بر تنزیل جنگیدم و علی ع بر تاویل در کتب اهل سنت هم مکرر آمده است مثلا:
☀️۶) ابوسعید خدری میگوید: با رسول الله ص بودیم که نعلین ایشان پاره شد و حضرت علی ع آن را گرفت تا درست کند. رسوال الله چند قدمی رفت و سپس فرمود: همانا از میان شما مردی هست که بر تأویل قرآن میجنگد همان طور که من بر تنزیل قرآن میجنگیدم.
پس عدهای جلو آمدند [ظاهرا منظورشان این بوده که بگویند مقصود ما هستیم]؛ که حضرت فرمود: لیکن او کسی است که دارد به نعلین وصله میزند.
علی ع که آمد وی را به این خبر بشارت دادیم؛ اما او سری بلند نکرد [=برایش عادی بود]؛ گویی چیزی بود که قبلا خودش از رسول الله ص شنیده بودم.
📚أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج4، ص107
«أَنْبَأَنَا أَبُو الْقَاسِم يَحْيَى بْنُ أَسْعَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ بَوْشٍ، كِتَابَةً، أَنْبَأَنَا أَبُو طَالِبٍ عَبْدُ الْقَادِرِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْقَادِرِ بْنِ يُوسُفَ، أَنْبَأَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيُّ، أَنْبَأَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْمُظَفَّرِ بْنِ مُوسَى الْحَافِظُ، أَنْبَأَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ طَازَادَ الْمَوْصِلِيُّ، حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْخَوَّاصُ، عَنْ عُفَيْفِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ فِطْرِ بْنِ خَلِيفَةَ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ، قَالَ:
كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ ص فَانْقَطَعَ شِسْعُهُ، فَأَخَذَهَا عَلِيٌّ يُصْلِحُهَا، فَمَضَى رَسُولُ اللهِ ص فَقَالَ:
إِنَّ مِنْكُمْ رَجُلا يُقَاتِلُ عَلَى تَأْوِيلِ الْقُرْآنِ، كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ.
فَاسْتَشْرَفَ لَهَا الْقَوْمُ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ص: لَكِنَّهُ خَاصِفُ النَّعْلِ.
فَجَاءَ فَبَشَّرْنَاهُ بِذَلِكَ؛ فَلَمْ يَرْفَعْ بِهِ رَأْسًا، كَأَنَّهُ شَيْءٌ قَدْ سَمِعَهُ مِنَ النَّبِيِّ ص.
@yekaye
☀️۷) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
در جنگ حضرت علی ع برای اهل قبله برکتی بود؛ و اگر حضرت علی ع با آنها نمیجنگید کسی بعد از ایشان نمیدانست که در چنین مواردی چه باید کرد؟!
📚تهذیب الأحكام، ج6، ص145
الصَّفَّار عَنِ الْحَجَّالِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَینِ اللُّؤْلُؤِی عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ ع یقُولُ:
كَانَ فِی قِتَالِ عَلِی ع عَلَی أَهْلِ الْقِبْلَةِ بَرَكَةٌ وَ لَوْ لَمْ یقَاتِلْهُمْ عَلِی ع لَمْ یدْرِ أَحَدٌ بَعْدَهُ كَیفَ یسِیرُ فِیهِمْ.
✳️ تذکر
این نکته فقط نظر امام صادق ع و شیعیان نیست؛ بلکه مورد تاکید اهل سنت هم بوده و بسیاری از بزرگانشان همچون ابوحنیفه و ... بدین تصریح کردهاند؛ مثلا عبدالقاهر جرجانی (م۴۷۱) میگوید:
حضرت علی ع امامی برای شناخت نحوه جنگ با تجاوزگران داخلی شد؛ زیرا که او با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگید؛ و ابوحنیفه همواره میگفت: اگر علی بن ابی طالب ع نبود نمیدانستیم در جنگ با تجاوزگران داخلی چگونه باید عمل کرد.
📚درج الدرر في تفسير الآي والسور، ج2، ص583
صار عليّ رضي الله عنه إماما في معرفة قتال أهل البغي؛ لأنّه قتل الناكثين والباغين والمارقين، وقد قال أبوحنيفة رحمه الله: لولا علي بن أبي طالب لما عرفنا قتال أهل البغي.
@yekaye
🔹ب.۱. اشاره کلی به این جنگها در احادیث نبوی در منابع اهل سنت
این مطلب که امیرالمومنین ع با سه گروه از مسلمانان با عناوین ناکثین (پیمانشکنان) و قاسطین (تجاوزگران) و مارقین (از دین بیرونشدگان) جهاد خواهد کرد از وعدههایی بود که رسول الله ص پیشبینی کرده بود و در منابع اهل سنت هم اصل این حدیث نبوی بارها و از قول تعدادی از صحابه نقل شده است تا حدی که ابن عبدالبر قرطبی بعد از نقل برخی از این روایات مینویسد:
«و برای این احادیث طرق وسندهای صحیحی است که ما در جای خود آن را آوردیم و این مطلب از علی (علیهالسّلام) و از ابن مسعود واز ابوایوب الانصاری، روایت شده است که آن حضرت مامور شده است به جنگ نمودن با ناکثین و قاسطین و مارقین؛ و از آن حضرت نقل شده است که فرمود: من چارهای نداشتم جز جنگ با آنها یا کفر به آن چه که خداوند نازل کرده بود!»
📚الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج3، ص1117
🔖در اینجا پارهای از مواردی که این حدیث نبوی در کتب اهل سنت با سندهای متصل از صحابه (خود حضرت علی ع، ابوایوب انصاری، ابوسعید خدری، خزیمة ذوالشهادین، ابن مسعود، ابن عباس، ام سلمه، عمار یاسر، عبدالله بن عمر و مسروق) نقل شده تقدیم میشود و ابتدا با روایاتی از خود حضرت علی ع در کتب معتبر اهل سنت آغاز میکنیم:
@yekaye
☀️۸) الف. از حضرت علی ع روایت شده است:
رسول الله ص با من عهد کرد که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگم.
📚مسند البزار (البحر الزخار)، ج3، ص26؛
📚مسند أبي يعلى، ج1، ص499 ؛
📚المعجم الأوسط للطبراني، ج8، ص213 ؛
تاريخ بغداد، ج9، ص300 ؛
📚تاريخ دمشق (لابن عساكر) ج42، ص468 ؛
📚أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج4، ص107
حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ يَعْقُوبَ، قَالَ: نا الرَّبِيعُ بْنُ سَعْدٍ، قَالَ: نا سَعِيدُ بْنُ عُبَيْدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ رَبِيعَةَ، عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ:
عَهِدَ إِلَيَّ رَسُولُ اللهِ ص، فِي قِتَالِ النَّاكِثِينَ، وَالْقَاسِطِينَ، وَالْمَارِقِينَ.
☀️ب. این سخن پیامبر ص به حضرت علی ع در منابع شیعی هم بدین صورت روایت شده است که حضرت علی ع فرمود:
به من دستور داده شد که با ناکثین (پیمانشکنان) و قاسطین (تجاوزگران) و مارقین (از دین بیرونشدگان) بجنگم و من آنچه را به من دستور داده شده بود انجام دادم. اما ناکثین همان اهل بصره و سایر اصحاب جملاند؛ اما مارقین همان خوارجاند؛ و اما قاسطین اهل شام و سایر لشکریان معاویهاند.
📚دعائم الإسلام، ج1، ص388؛
📚مناقب آل أبي طالب ع، ج3، ص21۷
وَ عَنْ عَلِی ص أَنَّهُ قَالَ:
أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاكِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ فَفَعَلْتُ مَا أُمِرْتُ بِهِ.
فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَهُمْ أَهْلُ الْبَصْرَةِ وَ غَیرُهُمْ مِنْ أَصْحَابِ الْجَمَلِ؛
وَ أَمَّا الْمَارِقُونَ فَهُمُ الْخَوَارِجُ؛
وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَهُمْ أَهْلُ الشَّامِ وَ غَیرُهُمْ مِنْ أَحْزَابِ مُعَاوِیةَ.
@yekaye
☀️۹) عامر بن واثله میگوید: من در روز شورا (شورایی که عمر برای تعیین جانشین خود قرار داد) در آن خانه بودم و شنیدم که علی ع میگوید: با شما احتجاجی میکنم که نه عرب و نه عجمتان نتواند اشکالی بر آن بگیرد.
[سپس شروع کردند با تعبیر «شما را به خدا سوگند میدهم؛ آیا این طور نبود که ...» برخی از فضایل خود را برشمردند؛ تا به این جمله رسیدند که:]
شما را به خدا سوگند میدهم؛ آیا در میان شما غیر از من کسی هست که بر زبان پیامبر در مورد او این سخن جاری شده باشد که وی با ناکثین و قاطین و مارقین میجنگد؟
گفتند: خیر.
📚مناقب علي ع (لابن المغازلي)، ص170
أخبرنا أبو طاهر محمد بن علي بن محمد البيع البغدادي، أخبرنا أبو أحمد عبيد الله بن محمد بن أحمد بن أبي مسلم الفرضي، حدثنا أبو العباس أحمد بن محمد بن سعيد المعروف بابن عقدة الحافظ، حدثنا جعفر بن محمد بن سعيد الأحمسي، حدثنا نصر وهو ابن مزاحم، حدثنا الحكم بن مسكين، حدثنا أبو الجارود وابن طارق عن عامر بن واثلة، وأبو ساسان وأبو حمزة عن أبي إسحاق السبيعي عن عامر بن واثلة قال:
كنت مع علي عليه السلام في البيت يوم الشورى فسمعت علياً يقول له: لأحتجن عليكم بما لا يستطيع عربيكم ولا عجميكم يغير ذلك. ثم قال: أنشدكم بالله أيها النفر جميعاً، ...
قال: فأنشدكم بالله هل فيكم أحد يقاتل الناكثين، والقاسطين، والمارقين على لسان النبي ص غيري؟
قالوا: اللهم لا.
@yekaye
☀️۱۰) عقاب بن ثعلبه میگوید: ابوایوب انصاری در دوران خلافت عمر برایم نقل کرد که:
رسول الله ص به علی بن ابیطالب ع دستور داد که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگد.
📚المستدرك على الصحيحين (للحاكم)، ج3، ص150؛
📚تاريخ دمشق (لابن عساكر)، ج42، ص472
حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ أَحْمَدُ بْنُ يَعْقُوبَ الثَّقَفِيُّ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شَبِيبٍ الْمَعْمَرِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ، ثنا سَلَمَةُ بْنُ الْفَضْلِ، حَدَّثَنِي أَبُو زَيْدٍ الْأَحْوَلُ، عَنْ عِقَابِ بْنِ ثَعْلَبَةَ:
حَدَّثَنِي أَبُو أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيُّ، فِي خِلَافَةِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ: أَمَرَ رَسُولُ اللهِ ص عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ، وَالْقَاسِطِينَ، وَالْمَارِقِينَ.
@yekaye