ادامه توضیح کلمه «اسم»
🔸اساسا در تفاوت «اسم» و «لقب» و «صفت» گفتهاند که
▫️اسم آن چیزی است که بر یک معنای مفرد دلالت دارد و دلالتش دلالت اشاره است همانند عَلَم و پرچمیکه نصب میشود تا فقط دلالت بر صاحب خود کند؛
▫️اما «لقب» آن اسمی است که شخص مورد نظر بعد از نامیده شدن اولش بدان معروف میشود؛
▫️اما «صفت» (یا «وصف») آن چیزی است که توضیحی درباره شخص مورد نظر میدهد و میتواند متصف به صدق و کذب شود؛ در حالی که در مورد اسم صدق و کذب معنی ندارد.
البته میتوان گفت تعبیر «صحیح» و «درست» (در مقابل «غلط» و «نادرست») به دو معنا به کار میرود؛ یک در همین کاربرد اشارهای که در این معنا میتوان گفت که فلان اسم یا لقب برای فلانی صحیح یا غلط است (به این معنا که واقعا این اسم اوست یا خیر) و دیگری معنایی که یک نحوه مباینت از موصوف خود دارد و حالت حکایتگری از (نه فقط اشاره به) موصوف خود دارد و او را شرح میدهد و از این جهت است که قابلیت صدق و کذب پیدا میکند.
این مسأله موجب شده که نهتنها بین مفسران بلکه بین اهل لغت هم بحث و بررسیهای جدیای در خصوص «اسماء الله» رخ دهد؛ که اسم در مورد خداوند به چه معناست؛ و ضمنا یکی از نکات بحثبرانگیز درباره کلمه «اسم» این است که چرا در قرآن کریم هرف همزه ابتدایی آن هنگام اتصال به حرف «ب» در «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» افتاده است؛ که چون در این آیه محل نیاز نیست به همان بحث قبلی ارجاع میشود.
🔖جلسه ۱۰۴۱ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-74/
@yekaye
🔹لَمْ یتُبْ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «توب» در اصل به معنای رجوع و بازگشت میباشد که غالبا در مورد رجوع از گناه به کار میرود.
▫️وقتی این کلمه در مورد انسان به کار میرود به معنای رجوع انسان از گناهان به سوی خداست و لذا غالبا با حرف اضافه «الی» میآید (تاب الی الله)؛
▫️اما وقتی در مورد خدا به کار میرود، با تعبیر «علی» میآید (تاب الله علی عبده) که به معنای این است که خداوند از موضع بالا و البته با فضل و رحمت و مغفرتش به جانب بندهاش برمیگردد.
تعبیر «تاب الله علیه» را غالبا به معنای «خدا توبهاش را پذیرفت» دانستهاند و برخی آن را به معنای «اعطای توفیق توبه از جانب خداوند» معرفی کردهاند و حق این است که در هر دو معنا به کار میرود؛ و در قرآن کریم هم مواردی به وضوح در معنای اول (فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یتُوبُ عَلَیهِ؛ مائده/۳۹) و مواردی به وضوح در معنای دوم (تابَ عَلَیهِمْ لِیتُوبُوا؛ توبه/۱۱۸) و در مواردی دوبار در یک آیه و ظاهرا هربار به یکی از این دو معنا به کار رفته است (لَقَدْ تابَ اللهُ عَلَی النَّبِی وَ الْمُهاجِرینَ وَ الْأَنْصارِ الَّذینَ اتَّبَعُوهُ فی ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ ما كادَ یزیغُ قُلُوبُ فَریقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَیهِ؛ توبه/۱۱۷).
🔖جلسه ۲۲۷ http://yekaye.ir/al-baqarah-2-37/
@yekaye
🔹الظَّالِمُونَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «ظلم» در اصل بر دو معنا دلالت میکند:
یکی ظلمت و تاریکی در مقابل نور و روشنایی؛ و
دیگری قرار دادن چیزی در غیر جایگاه اصلی خود،
که ظلم و ستم از این معنای دوم است؛ و معنای دوم آن (قرار ندادن چیزی در جای خود) بقدری عام است که حتی در مورد زمینی که در محصول مناسب نمیدهد هم به کار رفته است: «كِلْتَا الْجَنَّتَینِ آتَتْ أُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیئاً» (کهف/۳۳).
در این میان، مرحوم مصطفوی معتقد است معنای اول هم به این معنای دوم برمیگردد، با این توجیه که اصل در عالم بر نور و روشنایی است و ظلمت و تاریکی، نبودن این اصل در جایگاه خود است.
▪️«ظُلْمَة» که جمع آن «ظلمات» میشود را خداوند برای اشاره به جهل و شرک و فسق به کار برده است؛ همان گونه که برای مقابلات اینها از تعبیر «نور» استفاده کرده است. و گاه تعبیر «در ظلمات بودن» و «کوری» به جای هم به کار میرود چنانکه در جایی میفرماید «كَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ»(أنعام/۱۲۲) و در جای دیگر میفرماید «كَمَنْ هُوَ أَعْمی» (رعد/۱۹) و یا در جایی میفرماید «وَ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِآیاتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِی الظُّلُماتِ»(أنعام/۳۹) و در جای دیگر میفرماید «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْی» (بقرة/۱۸).
▪️همچنین تعبیر «أَظْلَمَ» (إِذا أَظْلَمَ عَلَیهِمْ قامُوا؛ بقره/۲۰) به معنای «در ظلمت واقع شدن» است و با اینکه به باب افعال رفته اما ظاهرا فعل لازم است و شاهدش اینکه اسم فاعل آن «مُظلِم» به معنای کسی است که در ظلمت واقع شده است (وَ آیةٌ لَهُمُ اللَّیلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهار فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ؛ یس/۳۷؛ كَأَنَّما أُغْشِیتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّیلِ مُظْلِماً، یونس/۲۷) البته تعبیر «أظلم» به عنوان صفت تفضیلی هم در قرآن کریم به کار رفته است (هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغی؛ نجم/۵۲) چنانکه فقط تعبیر «مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن: چه کسی ظالمتر است از کسی که» ۱۵ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
▪️کلمه «ظالم» واضح است که در معنای ظلم و تجاوز از حق به کار میرود، و چون تجاوز از حق عام است هر کسی که مرتکب هر گناه کوچک یا بزرگی شده باشد، شامل میشود.
🔖جلسه ۷۲۰ http://yekaye.ir/al-fater-35-20/
@yekaye
🔹الف. یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
📜۱) از ابن عباس روایت شده است که
این فراز از آیه درباره ثابت بن قیس بن شماس نازل شد كه گوشش سنگین بود و هنگامیكه نزد رسول اللّه (ص) میآمد برایش جا باز میكردند كه در كنار حضرت بنشیند و بتواند بشنود.
روزی وارد مجلس شد و هر كس در جایی نشسته بود. پا بر گردن مردم میگذاشت و جلو میرفت و داد میزد: جا باز كنید! جا باز كنید!
مردی بدو گفت اینجا جا هست بنشین.
ثابت با حالتى خشمناك پشت سر او نشست. همين كه هوا روشن شد پرسيد آن مرد كیست؟
آن مرد اسم خود را گفت.
ثابت گفت پسر فلان زن؟ و نام مادر آن مرد را برد كه در جاهلیت بدنام بود؛ و آن مرد از شرم سر به زیر انداخت.
پس این آیه نازل گردید: «ای مؤمنان، جمعی جمعی دیگر را مسخره نكنند كه چه بسا اینان از آنان بهتر باشند».
📚مجمع البیان، ج9، ص20۲ ؛
📚أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص409 ؛
📚ترجمه اسباب نزول، ص208؛
❇️ تبصره:
این حکایت با افزودهای در شأن نزول آیه ۱۳ هم خواهد آمد؛ که ظاهرا دلالت دارد این چند آیه با هم (یا با فاصله بسیار کم از هم) نازل شده باشند.
📜 ۲) از مقاتل نقل شده است که این سخن خداوند «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» در مورد قومی از بنیتمیم نازل شد که بلال و سلمان و عمار و خباب و صهیب و ابنفهیرة و سالم مولی ابوحذیفه را مسخره میکردند.
📚الدر المنثور، ج6، ص91
📜۳) و نیز گفته شده است که
عکرمه پسر ابوجهل مسلمان شد؛ و [با توجه به حدیث نبویای که ابوجهل را فرعون این امت خوانده بود] برخی به او میگفتند: «پسر فرعون این امت»! و او ناراحت شد و از آنان شکوه کرد و این آیه نازل شد.
📚البحر المحيط في التفسير، ج9، ص517
@yekaye
#حجرات_11
🔹ب. وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ
📜۴) از انس روایت شده است که این قسمت از آیه درباره برخی از زنان پیغمبر (ص) نازل شد كه أم سلمه را مسخره میكردند؛
و قضیه از این قرار بود که ام سلمه يك تكه پارچه كتان سفيد بكمر خود بسته بود كه دو طرف آن از پشت سرش آويخته بود و موقع راه رفتن بزمين كشيده ميشد، عايشه (دختر ابو بكر) به حفصه (دختر عمر) گفت: اين چیه که پشت خودش ميكشد؟! گویی زبان سگ آويزان شده است!
و بدین گونه مسخرهاش كردند.
📚مجمع البیان، ج9، ص202-203 ؛
📚البحر المحيط، ج9، ص517
📚أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص409 ؛
📚ترجمه اسباب نزول، ص209
@yekaye
#حجرات_11
🔹ب. وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ
📜۵) الف. [طبق نقل مرحوم طبرسی] از حسن بصری
و [طبق نقل واحدی] از انس،
روایت شده است که شأن نزول این آيه آن بود که برخی از زنان پیامبر (ص) أم سلمه را به لحاظ كوتاهقدیاش مسخره میکردند و با دست با حالتی مسخرهآلود اشاره میکردند که چقدر او کوتاهقد است.
📚مجمع البیان، ج9، ص203 ؛
📚أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص409 ؛
📚ترجمه اسباب نزول، ص209
📜ب. مقاتل این مطلب را از خود عایشه نقل میکند که:
من ام سلمه را به خاطر کوتاهقد بودنش مسخره میکردم که این آیه نازل شد.
📚تفسير مقاتل بن سليمان، ج4، ص95
📜ج. ابوحیان علاوه بر اینکه مطلب فوق را از انس روایت کرده، از عایشه نیز روایت کرده که:
من زینب بنت خزیمه [=یکی از همسران پیامبر ص] را به خاطر کوتاهقد بودنش مسخره میکردم؛ و این آیه نازل شد.
📚البحر المحيط، ج9، ص517
@yekaye
#حجرات_11
🔹ب. وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ
📜۶) الف. از عکرمه از ابن عباس روایت شده است که
صفیه دختر حییبناخطب [یکی از همسران پیامبر ص] نزد پیامبر (ص) آمد و شکایت كرد كه برخی از زنان پیامبر ص [در نقلی:عایشه] او را سرزنش میكنند و میگویند: ای یهودیة دختر یهودیها!
پیامبر (ص) فرمود: چرا در جواب نگفتی پدرم هارون است و عمویم موسی و شوهرم محمد ص.
و این فراز از آیه بدین مناسبت نازل گردید.
📚أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص409-410 ؛
📚ترجمه اسباب نزول، ص209؛
📚البحر المحيط، ج9، ص517 ؛
📚مجمع البيان، ج9، ص: 204
📜ب. در منابع شیعه این واقعه با طول و تفصیل بیشتری آمده است:
این آیه دربارهی صفیه دختر حیّیبناخطب همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شده است که عایشه و حفصه او را اذیّت میکردند و دشنام میدادند و او را یهودیزاده خطاب میکردند. صفیه نیز از این رفتار آنها نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گلایه کرد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آیا تو به آنها پاسخ نمیدهی»؟
صفیه پرسید: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! چه پاسخی به آنها بدهم»؟
آن حضرت فرمود: «بگو: جدّم حضرت هارون نبی الله (علیه السلام) و عمویم حضرت موسی کلیم الله (علیه السلام) و همسرم حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) است. پس چه چیزی را در مورد من عار میشمرید»؟
صفیه به آنها چنین پاسخ داد.
آن دو گفتند: «این پاسخ را رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به تو یاد داده است».
آن گاه خداوند در این باره آیه را نازل فرمود: یَا أَیُّهَا الذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَومٍ» تا آنجا که فرمود «ولا تَلمِزُوا أَنفُسَکُمْ ولا تَنَابَزُوا بِالأَلقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الفُسُوقُ بَعْدَ الإِیمَانِ».
📚تفسیر القمی، ج۲، ص۳۲۱-322
@yekaye
#حجرات_11
🔹ج. وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ
📜۷) ابن ضحاك از پدرش و عموهایش روایت کرده است كه وقتی پیغمبر (ص) بر ما (در مدینه) وارد شد اشخاص یكدیگر را با لقبهایی صدا میكردند؛ و به رسول اللّه (ص) خبر دادند که اشخاصی که مخاطب قرار میگیرند این لقبها را خوش ندارند! آیه نازل شد: «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ»
📚أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص410 ؛
📚ترجمه اسباب نزول، ص209
📜۸) الف. از حسن بصری نقل شده است که گاه یهودیای مسلمان میشد اما همچنان وی را با تعبیر «ای یهودی» مخاطب قرار میدادند و این آیه آنها را از این کار برحذر داشت.
📚الدر المنثور، ج6، ص91
ب. تفصیل ماجرا به نقل مقاتل چنین است:
کعب بن مالک انصاری در محل تقسیم آإ ایستاده بود و بین او و عبدالله بن حدرد أسلمی نزاعی رخ میدهد. وی به او میگوید: ای عرب بادیهنشین! و عبدالله هم به او میگوید: ای یهودی.
سپس عبدالله نزد رسول الله ص رفت و ماجرا را تعریف کرد. پیامبر ص به او فرمود: احتمالا تو هم به او گفتی: ای یهودی!
گفت: بله؛ وقتی او مرا به من لقب عرب بادیهنشین داد، در حالی که من از مهاجران هستم.
پیامبر ص به او فرمود: شما دو نفر دیگر سراغ من نیایید مگر اینکه خداوند توبه شما را قبول کند.
آن دو خود را در مسجد در کنار منبر حبس کردند تا اینکه در مورد آنان نازل شد که «وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ»
📚تفسير مقاتل بن سليمان، ج4، ص95
📜۹) و نیز گفته شده است که در میان بنیسلمه لقب [بد] گذاشتن روی همدیگر خیلی شایع شده بود و این آیه بدین سبب نازل شد.
📚البحر المحيط في التفسير، ج9، ص518
@yekaye
#حجرات_11
🔹الف. یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا
☀️۱) جمیل بن دراج میگوید من در محضر امام صادق ع بودم ... طیار وارد شد و از امام صادق ع پرسید: «فدایت شوم! دیدهاید که خداوند در بسیاری از جاهایی که لزوما در مقام خطاب قرار دادن مؤمنان [به معنای خاص کلمه] نیست، مخاطب را با تعبیر «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» مورد خطاب قرار میدهد؛ آیا منافقان هم در این خطاب داخل هستند»؟
فرمود: «آری! منافقان و نیز گمراهان و هرکسی که در ظاهر به اسلام اعتراف دارد، داخل در آن است».
📚الكافي، ج8، ص274
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: ...
فَدَخَلَ عَلَيْهِ الطَّيَّارُ فَسَأَلَهُ وَ أَنَا عِنْدَهُ؛ فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ رَأَيْتَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» فِي غَيْرِ مَكَانٍ مِنْ مُخَاطَبَةِ الْمُؤْمِنِينَ؛ أَ يَدْخُلُ فِي هَذَا الْمُنَافِقُونَ؟
قَالَ: نَعَمْ، يَدْخُلُ فِي هَذَا الْمُنَافِقُونَ وَ الضُّلَّالُ وَ كُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَةِ الظَّاهِرَةِ.
@yekaye
🔹ب. لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ