☀️۵) الف. روایت شده است که پیامبر همراه جنازهای بود تا به قبر رسید؛پس گریست تا حدی که لباسش از اشکهایش تر شد؛ سپس فرمود:
برادرانم! برای مثل چنین روزی آماده شوید.
📚روضة الواعظين، ج2، ص494
وَ رُوِيَ أَنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ فِي جَنَازَةٍ فَانْتَهَى إِلَى الْقَبْرِ فَبَكَى حَتَّى بَلَّ الثَّوْبَ دُمُوعُهُ ثُمَّ قَالَ:
إِخْوَانِي! لِمِثْلِ هَذَا الْيَوْمِ فَاسْتَعِدُّوا.
☀️ب. ابوصالح عجلان روایت کرده است که یکبار امام صادق ع به من فرمود:
اباصالح! هرگاه جنازهای را بر دوش کشیدی چنان باش که انگار تو را بر دوش میکشند و گویی که از پروردگارت درخواست رجوع به دنیا کردهای و او هم قبول کرده است؛ پس بنگر که چگونه از نو آغاز میکنی؟!
سپس فرمود: عجب از قومی که اولینشان از آخرینشان محبوس مانده [کنایه از اینکه دیهاند که گذشتگانشان از دنیا رفته و بازماندگان دیگر دسترسی به آنها ندارند] سپس در میانشان بانگ رحیل میزنند ولی آنان به بازی مشغولند.
📚الكافي، ج3، ص258؛ الزهد، ص77
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ عَجْلَانَ أَبِي صَالِحٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
يَا أَبَا صَالِحٍ إِذَا أَنْتَ حَمَلْتَ جَنَازَةً فَكُنْ كَأَنَّكَ أَنْتَ الْمَحْمُولُ وَ كَأَنَّكَ سَأَلْتَ رَبَّكَ الرُّجُوعَ إِلَى الدُّنْيَا فَفَعَلَ، فَانْظُرْ مَا ذَا تَسْتَأْنِفُ.
قَالَ: ثُمَّ قَالَ: عَجَبٌ لِقَوْمٍ حُبِسَ أَوَّلُهُمْ عَنْ آخِرِهِمْ ثُمَ نُودِيَ فِيهِمُ الرَّحِيلُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ.
@yekaye
☀️۶) از امام باقر ع روایت شده است:
جوانانی از آقازادگان شاهان بنیاسرائیل بودند که افراد متعبدی بودند و تعبد در میان آقازادگان شاهان بنیاسرائیل رایج بود؛ آنان برای سیر در سرزمینها بیرون آمدند تا عبرت بگیرند؛ پس در راه به قبری رسیدند که خاک آن را پوشانده بود و جز نشانی از آن باقی نمانده بود. گفتند: خوب است الان از خداوند بخواهیم که صاحب این قبر را برانگیزاند تا از او بپرسیم که طعم مرگ را چگونه یافته است.
پس به درگاه خداوند دعا کردند و دعایشان این بود که: «أَنْتَ إِلَهُنَا يَا رَبَّنَا لَيْسَ لَنَا إِلَهٌ غَيْرُكَ وَ الْبَدِيعُ الدَّائِمُ غَيْرُ الْغَافِلِ وَ الْحَيُّ الَّذِي لَا يَمُوتُ لَكَ فِي كُلِّ يَوْمٍ شَأْنٌ تَعْلَمُ كُلَّ شَيْءٍ بِغَيْرِ تَعْلِيمٍ انْشُرْ لَنَا هَذَا الْمَيِّتَ بِقُدْرَتِكَ: پروردگارا! تو خدای ما هستی که ما را غیر از تو خدایی نیست؛ و تو نوپدیدآورنده همیشگی غیرغافل و زندهای هستی که هرگز نمیرد؛ تو را هر روزی شأنی است؛ همه چیز را میدانی بدون هرگونه آموختنی؛ به قدرت خویش این مرده را برای ما برانگیزان».
پس از آن قبر مردی برخاست که موهای سر و صورتش سفید بود و خاک را از سرش تکاند و چشمانش از ترس به آسمان خیره بود؛ بدانها گفت: چه چیزی شما را بر سر قبر من ایستادهاست؟
گفتند: ما برایت دعا کردیم تا از تو بپرسیم که طعم مرگ را چگونه یافتی؟
گفت: من نود و نه سال در قبرم بودم و نه درد و سختی مرگ از من زایل شد و نه تلخی طعم مرگ از حلقومم بیرون آمد.
گفتند: آیا وقتی مردی همین طور که الان تو را با موهای سفید در سر و صورتت میبینیم بودی؟
گفت: خیر؛ ولیکن وقتی آن صیحه را شنیدم که بیرون آی، خاک استخوانهایم نزد روحم جمع شد و من در آن [=قبر] قرار گرفتم و چنان ترسان و نگران و خیره به سوی صدایی که مرا میخواند بیرون آمدم که موهای سر و صورتم سفید شد.
📚الكافي، ج3، ص260-261
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ يَزِيدَ الْكُنَاسِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِنَّ فِتْيَةً مِنْ أَوْلَادِ مُلُوكِ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانُوا مُتَعَبِّدِينَ وَ كَانَتِ الْعِبَادَةُ فِي أَوْلَادِ مُلُوكِ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ إِنَّهُمْ خَرَجُوا يَسِيرُونَ فِي الْبِلَادِ لِيَعْتَبِرُوا فَمَرُّوا بِقَبْرٍ عَلَى ظَهْرِ الطَّرِيقِ قَدْ سَفَى عَلَيْهِ السَّافِي لَيْسَ يُبَيَّنُ مِنْهُ إِلَّا رَسْمُهُ. فَقَالُوا: لَوْ دَعَوْنَا اللَّهَ السَّاعَةَ فَيَنْشُرَ لَنَا صَاحِبَ هَذَا الْقَبْرِ فَسَاءَلْنَاهُ كَيْفَ وَجَدَ طَعْمَ الْمَوْتِ؟!
فَدَعَوُا اللَّهَ وَ كَانَ دُعَاؤُهُمُ الَّذِي دَعَوُا اللَّهَ بِهِ: «أَنْتَ إِلَهُنَا يَا رَبَّنَا لَيْسَ لَنَا إِلَهٌ غَيْرُكَ وَ الْبَدِيعُ الدَّائِمُ غَيْرُ الْغَافِلِ وَ الْحَيُّ الَّذِي لَا يَمُوتُ لَكَ فِي كُلِّ يَوْمٍ شَأْنٌ تَعْلَمُ كُلَّ شَيْءٍ بِغَيْرِ تَعْلِيمٍ انْشُرْ لَنَا هَذَا الْمَيِّتَ بِقُدْرَتِكَ».
قَالَ: فَخَرَجَ مِنْ ذَلِكَ الْقَبْرِ رَجُلٌ أَبْيَضُ الرَّأْسِ وَ اللِّحْيَةِ يَنْفُضُ رَأْسَهُ مِنَ التُّرَابِ فَزِعاً شَاخِصاً بَصَرَهُ إِلَى السَّمَاءِ؛ فَقَالَ لَهُمْ: مَا يُوقِفُكُمْ عَلَى قَبْرِي؟
فَقَالُوا: دَعَوْنَاكَ لِنَسْأَلَكَ كَيْفَ وَجَدْتَ طَعْمَ الْمَوْتِ؟
فَقَالَ لَهُمْ: لَقَدْ سَكَنْتُ فِي قَبْرِي تِسْعاً وَ تِسْعِينَ سَنَةً مَا ذَهَبَ عَنِّي أَلَمُ الْمَوْتِ وَ كَرْبُهُ وَ لَا خَرَجَ مَرَارَةُ طَعْمِ الْمَوْتِ مِنْ حَلْقِي.
فَقَالُوا لَهُ: مِتَّ يَوْمَ مِتَّ وَ أَنْتَ عَلَى مَا نَرَى أَبْيَضُ الرَّأْسِ وَ اللِّحْيَةِ؟!
قَالَ: لَا وَ لَكِنْ لَمَّا سَمِعْتُ الصَّيْحَةَ اخْرُجْ اجْتَمَعَتْ تُرْبَةُ عِظَامِي إِلَى رُوحِي فَبَقِيَتْ فِيهِ فَخَرَجْتُ فَزِعاً شَاخِصاً بَصَرِي مُهْطِعاً إِلَى صَوْتِ الدَّاعِي فَابْيَضَّ لِذَلِكَ رَأْسِي وَ لِحْيَتِي.
@yekaye
☀️۷) ابوبصیر می گوید: به امام صادق ع از وسواس گلایه کردم.
فرمود: ای ابامحمد! به یاد آور تکهتکه شدن پیوندهای بدنت در قبرت را و اینکه کسانی که دوستشان داری هنگامی که تو را در قبر گذاشتند از نزد تو برگردند؛ و بیرون آمدن کرمهای ریزی که در بینیات جای خوش کردهاند و نیز کرمهایی را که گوشتت را میخورند؛ که همانا اینها تسلیبخش توست در خصوص این وضعیت [دشواری] که [در دنیا] هستی!
ابوبصیر میگوید: هیچگاه نشد که این را به یاد آورم مگر اینکه تسلی خاطری بود برایم در قبال هم و غم دنیویای که بدان گرفتار شده بودم.
📚الكافي، ج3، ص255
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَن ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ:
شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْوَسْوَاسَ.
فَقَالَ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ اذْكُرْ تَقَطُّعَ أَوْصَالِكَ فِي قَبْرِكَ وَ رُجُوعَ أَحْبَابِكَ عَنْكَ إِذَا دَفَنُوكَ فِي حُفْرَتِكَ وَ خُرُوجَ بَنَاتِ الْمَاءِ مِنْ مَنْخِرَيْكَ وَ أَكْلَ الدُّودِ لَحْمَكَ فَإِنَّ ذَلِكَ يُسَلِّي عَنْكَ مَا أَنْتَ فِيهِ!
قَالَ أَبُو بَصِيرٍ: فَوَ اللَّهِ مَا ذَكَرْتُهُ إِلَّا سَلَّى عَنِّي مَا أَنَا فِيهِ مِنْ هَمِّ الدُّنْيَا.
@yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی
.
1️⃣ «ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ»
ذیل آيه ۱۷ (جلسه۱۱۰۳ تدبر۱) بیان شد که این آیات دست کم دو معنای مثبت و منفی دارد.
🔸بر اساس معنای مثبت آن، این آیات درباره انسانی خاص (امیرالمومنین ع) است و کسانی که ایشان را به کفر متهم کردند مورد مواخذه قرار میگیرند؛ و در این معنا نحوه میراندن و قبر کردن ایشان، ادامه مدحها درباره شخصیت ایشان است؛ چنانکه در حدیث ۱ گذشت میخواهد بفرماید شما کسی را متهم به کفر کردید که او را به سبک انبیاء میراندیم و در قبر نهادیم.
🔸اما بر اساس معنای منفی آن، این آیات مواخذه انسانی است که کفر میورزد و دارد برخی نعمتها را مطرح میکند که با وجود این نعمتها چرا وی کفر میورزد. و ذیل آیه ۱۸ (جلسه ۱۱۰۴، تدبر۲) اشاره شد که هر پدیدهای در متن آفرینش خویش، سه مرحله دارد: ابتدا، مسیر و انتها؛ که این مرحله آخر در این آیه و آیه بعد مورد توجه قرار گرفته است؛ که خودش سه مرتبه دارد: میراندن، در قبر نهادن، و برانگیختن (مفاتيح الغيب، ج31، ص58 ).
@yekaye
#عبس_21
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی
.
2️⃣ «ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ»
بر اساس اینکه این آیات مواخذه انسانی اس که کفر میورزد، میراندن و در قبر قرار دادن هم دو نعمتی است که خداوند برای انسان قرار داده است؛ این نعمت را از سه زاویه میتوان مورد توجه قرار داد:
🌴الف. تاکید روی «أَماتَهُ» باشد: یعنی از این جهت که میراندن نعمت است؛ و نعمت بودنش بدین خاطر است که:
🌿الف.۱. میراندن زمینه اتصال به ابدیت و لذات خالص است (تفسير كنز الدقائق، ج14، ص136 ) [و در مورد شخص کافر هم میراندن از این جهت برایش نعمت است که مانع ادامه دادن گناهان و سنگینتر شدن بار اخرویاش میشود.
🌿الف.۲. وقتی عمر انسان فزونی مییابد از زمانی به بعد قوای او تحلیل میرود و ماندنش جز زحمت برای خود و دیگران ثمرهای ندارد؛ لذا هم برای خودش و هم برای دیگران نعمت است.
🌿الف.۳. ما برای سعادت اخروی آفریده شدهایم و دنیا ظرفیت بهرهمندی از آن سعادت را ندارد؛ لذا مرگ داشتن از این جهت نعمت است که به ما یادآوری میکند که ما از جنس این دنیا نیستیم و برای دنیا آفریده نشدهایم؛ و موجب میشود که خود را آماده آن دنیا کنیم. (یعنی میراندن دیگران، نعمتی است برای ما که شاهد مرگ آنهاییم)
🌿الف.۴. ...
🌴ب. تاکید روی «فَأَقْبَرَهُ» باشد: یعنی از این جهت که در قبر نهادن نعمت است؛ و نعمت بودنش بدین جهت است که:
🌿ب.۱. خداوند است که انسان را به اینکه همدیگر را قبر کنند هدایت کرد [یعنی این مسالهای است که در جانداران دیگر دیده نمیشود] (الميزان، ج20، ص207 ). در واقع، در ميان انواع برخوردهايى كه با مردگان مىشود، دفن آنها در گور، شيوهاى است كه خداوند به انسان آموخته است. (در آيه 31 سوره مائده مىخوانيم: «فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ» آنگاه كه قابيل در فكر چارهجويى و پنهان كردن جسد بىجان برادرش هابيل بود، خداوند با فرستادن كلاغى، دفن در خاك را به او آموخت.) (تفسير نور، ج10، ص386).
🌿ب.۲. نوعی تکریم انسان است، چرا که با در قبر نهادن بدنش از تعرض حیوانات درنده و ... در امان میماند (معانى القرآن، ج3، ص237 ؛ مجمع البيان، ج10، ص666 ؛ الكشاف، ج4، ص703 ؛ البحر المحيط، ج10، ص409 ؛ مفاتيح الغيب، ج31، ص58 ؛ تفسير كنز الدقائق، ج14، ص136).
🌿ب.۳. ...
🌴ج. تاکید روی حرف «ف»، و کل عبارت «أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ» باشد: یعنی اینکه ابتدا میراند و سپس این رویه را در انسانها قرار داد که مرده را دفن کنند نعمت است؛ بدین جهت که:
🌿ج.۱. وقنی انسان مرد، بوی بد جنازهاش منتشر نمیگردد که مورد تنفر انسانها واقع گردد (الميزان، ج20، ص208 ).
🌿ج.۲. ...
@yekaye
#عبس_21
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی
.
5️⃣ «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ؛ ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ؛ ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ»
خدا انسان را از نطفهای آفرید و قد و قواره زندگی اش را رقم زد؛ سپس راه پیمودنش را آسان کرد؛ سپس او را میمیراند و در قبر میکند.
اگر انسان این سیر را جدی بگیرد، مرگ و در قبر رفتنش را خیلی جدی میگیرد؛ و میفهمد که دنیا فقط مسیری است که باید بپیماید تا به مرگ و قبر برسد؛ و اصل کار و همه تلاشهایش برای بعد از آن است.
🤔همه مشکلات زندگی ما در این است که این مسیر و مسافرخانه را با خانه اشتباه گرفتهایم.
📜حکایت
ابونصر از ابوجید قمی از علی بن احمد دلال قمی حکایت کرده است که:
سراغ ابوجعفر محمد بن عثمان (دومین نائب از نواب اربعه امام زمان ع) رفتم که احوالش را بپرسم، در مقابلش تخته چوبی دیدم که حککنندهای در حال حک کردن بر آن بود و آیاتی از قرآن و اسماء ائمه ع را در حواشی آن مینوشت. گفتم: سرورم! این تخته چیست؟
فرمود: این برای قبرم است که در آن گذاشته شود و من را بر آن بگذارند – یا گفت: مرا بدان تکیه دهند. و امروز کارش تمام شد و من هر روز در این قبر میروم و مقداری قرآن میخوانم و بیرون میآیم. – [ابوجید ادامه میدهد:] و به گمانم علی بن احمد گفت که ابوجعفر دستم را گرفت و آن [قبر] را هم به من نشان داد - و گفت که در روز فلان و ماه فلان و سال فلان من به نزد خدایم میشتابم و در آن قبر دفن میشوم و این تخته همراهش گذاشته شد.
پس چون از نزد وی بیرون آمدم آنچه را گفته بود نوشتم و همواره مترقب آن بودم تا اینکه وی بیمار شد و درهمان روز از همان ماه از همان سالی که گفته بود رحلت کرد و در آن دفن شد.
ابونصر میگوید: این مطلب را از افراد دیگری، از جمله ام کلثوم دختر ابوجعفر هم شنیدم.
📚الغيبة (للطوسي)، ص365؛ فلاح السائل، ص74
@yekaye
#عبس_21
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی