eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹حَدائِقَ ▪️ماده «حدق» در اصل دلالت دارد بر احاطه به چیزی (معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص33 )؛ برخی افزوده‌اند احاطه به چیزی در وسط یا در عمق، و حدقه چشم را بدین جهت نامیده‌اند که سیاهی عمده چشم را احاطه می‌کند (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص391) و دور چیزی گرفتن، البته برخی توضیح داده‌اند که فعل این ماده لازم است و با حرف [ب] یا رفتن به بابهای تفعیل و افعال متعدی می‌شود (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص212). ▪️از این ماده تنها کلمه‌ای که در قرآن کریم به کار رفته است «حدیقه» است: «فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها» (نمل/60) که جمع آن «حدائق» می‌باشد: «حَدائِقَ وَ أَعْناباً» (نبأ/32) «وَ حَدائِقَ غُلْباً» (عبس/30)؛ برخی گفته‌اند به معنای زمینی است که درخت (معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص34 ) یا به طور خاص درختان میوه داشته باشد (كتاب العين، ج‏3، ص41 )؛ برخی ظاهرا با توجه به ماده لغت بر این باورند که حدیقه بوستانی است که به نحوی احاطه شده باشد (مجمع البيان، ج‏10، ص667 ) از باب شبیه به حدقه چشم (مفردات ألفاظ القرآن، ص223 ) و در همین راستا توضیح داده‌اند که «حدیقه» چیزی است که یا دیواری که آن را احاطه کرده یا درختانی انبوه آن را محدود و معین ساخته و یا با قرار گرفتن در ارتفاع عملا احاطه شده است نه لزوما با دیوار و همین آیات فوق (بویژه تعبیر حدائق در مورد باغهای بهشتی) را شاهد بر این گرفته‌اند که همان انبوهی درختان یک احاطه‌ای را رقم می‌زند که برای صدق «حدیقه» کفایت می‌کند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص212 ). 📿ماده «حدق» همین ۳ بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹غُلْباً درباره ماده «غلب» ▪️این فارس بر این باور است که این ماده دلالت دارد بر قوت و قهر و شدت، که بر دیگری غلبه کردن مصداق بارز آن است (معجم مقاييس اللغه، ج‏4، ص388 )؛ ▪️راغب اصفهانی معنای آن را یک نحوه قهر و استیلاء می‌داند (مفردات ألفاظ القرآن، ص611 )؛ ▪️حسن جبل معنای محوری این ماده را شدتی همراه با یک نحوه برتری و بزرگی جسمانی می‌داند (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۶۰۱ )، و ▪️مرحوم مصطفوی معنای اصلی آن را تفوقی همراه با قدرت یا تفوقی در قدرت می‌داند و بر این باور است که اموری همچون قهر و استیلاء و شدت و غلظت از لوازم این اصل است نه معنای آن (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏7، ص302 ). ▪️کلمه «غلبه» به قهر و قدرت نزدیک است؛ 🔸در تفاوت قهر و غلبه گفته‌اند که غلبه می‌تواند به خاطر فزونی قدرت باشد یا فزونی علم و امثال آن (چنانکه می‌گویند فلانی در فلان مساله علمی بر دیگری غلبه کرد) اما قهر تنها در جایی که با فزونی قدرت غلبه حاصل شود اطلاق می‌گردد (الفروق في اللغة، ص98 ). 🔸در تفاوت غلبه و قدرت هم گفته‌اند که غلبه، فعل شخص غالب است ولی قدرت فعل شخص قادر نیست؛ و بر همین اساس غالب را در مورد خداوند صفت فعل می‌دانند، اما قاهر هم می‌تواند صفت ذات باشد هم صفت فعل؛ و از علی بن عیسی هم نقل شده که تفاوت اینها این است که غالب، کسی است که می‌تواند با اقتدار خویش مقاومت چیزی را درهم شکند اما قاهر کسی است که بر کارهای بسیار صعب و دشوار تواناست (الفروق في اللغة، ص99 ). ▪️این ماده در حالت ثلاثی مجرد در دو وزن به کار می‌رود یکی وزن «غَلَب يَغْلِبُ» [و ظاهرا تمام مواردی که در قرآن کریم به صورت فعل به کار رفته بر این وزن است مانند «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَة» (بقره/۲۴۹) یا «وَ مَنْ يُقاتِلْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ» (نساء/۷۴)] که مصدر آن به صورت «غَلَب» و «غَلْب» و «غَلَبة» می‌باشد [و در قرآن کریم فقط اولی آمده است: «وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ» (روم/3) و از آن هم اسم فاعل (وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‏ أَمْرِهِ؛ یوسف/۲۱) و هم اسم مفعول (فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ؛ قمر/ 10) به کار رفته است]؛ و ▪️دیگری در وزن «غَلِبَ يَغْلَبُ» که مصدر آن «غَلَب» است؛ و از این معنا کلمه «أغلَب» به معنای گردن‌کلفت رایج است (معجم مقاييس اللغه، ج‏4، ص388 ) و برخی توضیح داده‌اند که این کلمه به معنای شیء غلیظ شدید کوتاه است و کاربرد آن در مورد شیر رایج است (أسدٌ أَغْلَبُ) (كتاب العين، ج‏4، ص420 ) و برخی گفته‌اند این کلفت بودن گردن تشبیه به گردن شیر است که دلالت بر یک نحوه غلظت و عدم نرمخویی دارد که علامت تفوق و تکبر و اقتدار است (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏7، ص303 ). راغب نیز با اینکه معنای قهر و استیلاء را برای این ماده ترجیح می‌دهد اما این قول را هم نقل کرده که چه‌بسا اصل ماده «غلب» به معنای چیزی را در اختیار گرفتن و بر گردن آن سوار شدن باشد و به همین جهت که «أغلب» به معنای گردن کلفت است [یعنی گردنش براحتی در اختیار دیگران قرار نمی‌گیرد]؛ و هرچه باشد، جمع «أغلب»، «غُلْب» است که در قرآن کریم به کار رفته است: «قال وَ حَدائِقَ غُلْباً» (عبس/30) (مفردات ألفاظ القرآن، ص612 ). معنای «غُلْب» در این آیه را همان شداد و غلاظ بودن دانسته و گفته‌اند به درخت تنومند و محکم «شجرة غلباء» گفته می‌شود (مجمع البيان، ج‏10، ص667 ). برخی هم گفته‌اند که چه‌بسا این باغها اشاره به مقامات روحانی و ملکوتی است و مقصود از «أغلب» و «غُلْب» در اینجا آن حالت تفوق و قوت و قدرتی است که این مقام بر سایر مقامات دارد (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏7، ص303 ). 📿ماده «غلب» و مشتقات آن ۳۱ بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمام احادیثی که ذیل آیه ۲۷ (جلسه ۱۱۱۳ https://yekaye.ir/ababsa-80-27/) گذشت به این آیه نیز مربوط می‌شود؛ همچنین ذیل آیه ۲۸ (جلسه ۱۱۱۴ حدیث۷ https://yekaye.ir/ababsa-80-28/) فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانسته‌اند؛ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کرده‌اند. که در آنجا آمد: و «حَدَائِقَ غُلْبًا» یعنی «باغ‌های تودرتو و انبوه». اما احادیث دیگر:
☀️۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: اگر کسی از باغهایی عبور کرد اشکالی ندارد که از میوه آنها بخورد ولی از آن چیزی با خودش نبرد. 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص180 قَالَ الصَّادِقُ ع: مَنْ مَرَّ بِبَسَاتِينَ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَأْكُلَ مِنْ ثِمَارِهَا وَ لَا يَحْمِلْ مَعَهُ مِنْهَا شَيْئاً ☀️ب. از امام صادق ع سوال می‌شود درباره شخصی که از کنار درختان خرما و سنبله‌ها و میوه‌ها عبور می‌کند، آیا برایش جایز است که بدون اجازه گرفتن از صاحب آنها، چه در حال ضرورت و چه در حال غیرضرورت- از آنها بخورد؟ فرمودند: اشکالی ندارد. 📚تهذيب الأحكام، ج‏7، ص93 الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ بِالنَّخْلِ وَ السُّنْبُلِ وَ الثَّمَرِ فَيَجُوزُ لَهُ أَنْ يَأْكُلَ مِنْهَا مِنْ غَيْرِ إِذْنِ صَاحِبِهَا مِنْ ضَرُورَةٍ أَوْ غَيْرِ ضَرُورَةٍ؟ قَالَ: لَا بَأْسَ. ☀️ج. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: اشکالی ندارد که انسانی که از کنار درختان میوه عبور می‌کند از آنها بخورد فقط نباید آنها را خراب کند؛ و رسول الله ص از اینکه در [پیرامون درختان] محل عبور مردم دیوار کشیده شود نهی کرد به خاطر اینکه افراد اجازه عبور داشته باشند و هرگاه به ایشان خبر می‌رسید که درخت خرمایی رسیده است و دورش دیوار کشیده‌اند دستور می‌داد دیوار را به خاطر عبورکنندگان از آن مسیر خراب کنند. 📚الكافي، ج‏3، ص569 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِالرَّجُلِ يَمُرُّ عَلَى الثَّمَرَةِ وَ يَأْكُلُ مِنْهَا وَ لَا يُفْسِدُ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ تُبْنَى الْحِيطَانُ بِالْمَدِينَةِ لِمَكَانِ الْمَارَّةِ قَالَ وَ كَانَ إِذَا بَلَغَ نَخْلَةٌ أَمَرَ بِالْحِيطَانِ فَخُرِقَتْ لِمَكَانِ الْمَارَّةِ. ☀️د. از محمد بن عثمان عمری (یکی از نواب اربعه) پاسخی از جانب امام زمان ع به برخی از سوالات رسیده است. در فرازی از آن متن آمده است: و اما در مورد سوالی که پرسیده بودید درباره میوه‌هایی از اوالتان که عبورکنندگان که از کنار درختان شما می‌گذرند از آن تناول کرده و می‌خورند آیا این کار برایشان حلال است؟ بله، خوردنش برایشان حلال است اما بردنش برایشان حرام است. 📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏2، ص480 وَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيِّ قَالَ: كَانَ فِيمَا وَرَدَ عَلَيَّ مِنَ الشَّيْخِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِيِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فِي جَوَابِ مَسَائِلَ إِلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ: ... وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ مِنَ الثِّمَارِ مِنْ أَمْوَالِنَا يَمُرُّ بِهِ الْمَارُّ فَيَتَنَاوَلُ مِنْهُ وَ يَأْكُلُ هَلْ يَحِلُّ لَهُ ذَلِكَ؟ فَإِنَّهُ يَحِلُّ لَهُ أَكْلُهُ وَ يَحْرُمُ عَلَيْهِ حَمْلُهُ. @yekaye
☀️۲) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: همانا کمترین و ساده‌ترین جایگاه بهشتیان جایگاه کسی است که وارد بهشت می‌شود و برای او سه باغ قرار می دهند. وقتی وارد پایین‌ترین آنها می‌شود، همسران و خدمتکاران و رودها و میوه‌هایش را از آنچه خداوند خواسته و مایه روشنی چشم او و خوشحالی دلش است می‌بیند. پس چون شکر و حمد خدا را به جای آورد به او گفته شود: سرت را بلند کن و باغ دوم را ببین که در آن چیزهایی است که در این نیست. پس می‌گوید: خدایا این را به من بده. پس خداوند متعال فرماید اگر این را به تو بدهم غیر از این را از من خواهی خواست! او می‌گوید: پروردگارا! همین! همین! پس چون داخل آن شود شکر و حمد خدا را بجا آورد. سپس خطاب آید درب بهشت را برایش بگشایید و به او گفته شود سرت را بلند کن؛ که در آن لحظه بابی از جاودانگی برایش گشوده شده و چندین برابر آنچه را در قبلیها بود ببیند؛ ‌پس در حالی که شادی‌اش چندین برابر شده بگوید: پروردگارا! حمد بی‌پایان سزاوار توست که بر من با وارد کردنم در بهشت منت گذاشتی و مرا از آتش جهنم نجات دادی. ... 📚تفسير القمي، ج‏2، ص: 82 حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: ... وَ إِنَّ أَيْسَرَ أَهْلِ الْجَنَّةِ مَنْزِلَةً مَنْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَيُرْفَعُ لَهُ ثَلَاثُ حَدَائِقَ فَإِذَا دَخَلَ أَدْنَاهُنَّ رَأَى فِيهَا مِنَ الْأَزْوَاجِ وَ الْخَدَمِ وَ الْأَنْهَارِ وَ الْأَثْمَارِ مَا شَاءَ اللَّهُ مِمَّا يَمْلَأُ عَيْنَهُ قُرَّةً وَ قَلْبَهُ مَسَرَّةً فَإِذَا شَكَرَ اللَّهَ وَ حَمِدَهُ قِيلَ لَهُ ارْفَعْ رَأْسَكَ إِلَى الْحَدِيقَةِ الثَّانِيَةِ فَفِيهَا مَا لَيْسَ فِي الْأُخْرَى فَيَقُولُ يَا رَبِّ أَعْطِنِي هَذِهِ فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى إِنْ أَعْطَيْتُكَ إِيَّاهَا سَأَلْتَنِي غَيْرَهَا فَيَقُولُ رَبِّ هَذِهِ هَذِهِ فَإِذَا هُوَ دَخَلَهَا شَكَرَ اللَّهَ وَ حَمِدَهُ قَالَ فَيُقَالُ افْتَحُوا لَهُ بَابَ الْجَنَّةِ وَ يُقَالُ لَهُ ارْفَعْ رَأْسَكَ فَإِذَا قَدْ فُتِحَ لَهُ بَابٌ مِنَ الْخُلْدِ وَ يَرَى أَضْعَافَ مَا كَانَ فِيمَا قَبْلُ فَيَقُولُ عِنْدَ تَضَاعُفِ مَسَرَّاتِهِ رَبِّ لَكَ الْحَمْدُ الَّذِي لَا يُحْصَى إِذْ مَنَنْتَ عَلَيَّ بِالْجِنَانِ وَ نَجَّيْتَنِي مِنَ النِّيرَانِ ... @yekaye
🏴 سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا تسلیت باد🏴 ☀️۳) روایتی است که در کتب شیعه با تفصیل و در کتب اهل سنت هم به اختصار آمده است که در اینجا ما مطلب را با تاکید بر منابع اهل سنت تقدیم می‌کنیم: ☀️الف. احمد بن حنبل و ابن ابی شیبه با سندهای خود از حضرت علی ع روایت کرده‌اند: یکبار من همراه پیامبر ص در یکی از کوچه‌های مدینه قدم می‌زدم و به باغی رسیدم. به پیامبر ص عرض کردم: یا رسول الله! این باغ چه خوب است! پیامبر ص فرمود: بله چه خوب است و برای تو در بهشت از این نیکوتر هست! سپس به باغ دیگری رسیدند و گفتم: یا رسول الله! این باغ چه خوبتر از قبلی است! پیامبر ص فرمود: بله چه خوب است و برای تو در بهشت از این نیکوتر هست! و تا هفت باغ گذر کردیم و هر بار من گفتم این چقدر خوبتر است و ایشان فرمود برایت در بهشت بهترین از این هست. 📚فضائل الصحابة (لأحمد بن حنبل)، ج2، ص651؛ 📚مصنف ابن أبي شيبة، ج18، ص72 ☀️ب. طبرانی با سند خود همین گفتگوی حضرت علی ع و پیامبر ص را از قول ابن عباس، و ذهبی نیز همین را با سه سند متفاوت روایت کرده است؛ و هردو در آخرش این را اضافه کرده‌اند: سپس پیامبر با دست به سر و محاسنش اشاره کرد و گریست تا حدی که صدای گریه‌اش بلند شد. از ایشان سوال شد: چه چیزی شما را به گریه درآورد؟ فرمودند: کینه‌هایی در سینه‌های برخی افراد که تا زمانی که جای مرا خالی ببینند جرات نمایاندنش را ندارند! 📚المعجم الكبير (للطبراني)، ج11، ص73 📚ميزان الاعتدال، ج4، ص480 📚تاريخ دمشق (لابن عساكر)، ج42، ص322 و 324 ☀️ج. بزار و بغوی و ابی‌یعلی با سند متصل این واقعه را از ابوعثمان نهدی روایت کرده‌اند و در پایان این سخن پیامبر ص این را هم نقل کرده‌اند که قبلی‌ها نیاورده‌اند: علی ع وقتی سخن پیامبر را شنید گفت: آیا [آن موقع] در سلامت از دینم هستم؟ فرمود: بله. در سلامت از دینت. 📚مسند البزار، ج2، ص293 📚معجم الصحابة (للبغوي) ج4، ص365 📚مسند أبي يعلى، ج1، ص426 📚تاريخ دمشق لابن عساكر، ج42، ص322 -۳۲۳ ☀️د. این عساکر همین واقعه را با سند متصل از انس بن مالک روایت کرده است فقط این اضافه را نسبت به نقلهای قبلی دارد که بعد از اینکه پیامبر ص می‌فرماید: کینه‌هایی در سینه‌های اقوامی که تا من از دنیا نروم برایت آشکار نکنند، آمده است که: حضرت علی ع گفت: یا رسول الله! من آن موقع چه می‌کنم؟ فرمود: صبر می‌کنی. عرض کرد: اگر نتوانستم چطور؟ فرمود: آنگاه با زیبایی مواجه می‌شوی [کنایه از اینکه به شهادت می‌رسی]. علی ع عرض کرد: آیا آن موقع دینم سالم مانده است؟ فرمود: دینت سالم خواهد بود. 📚تاريخ دمشق لابن عساكر، ج42، ص324 ☀️ه. ابن ابی الحدید نیز که همین واقعه از انس بن مالک روایت کرده است فقط سخن امیرالمومنین ع را به جای «فما أصنع يا رسول الله؟/ من آن موقع چه می‌کنم؟» به صورت «يا رسول الله! أ فلا أضع سيفي على عاتقي فأبيد خضراءهم؟/ یا رسول الله! آيا شمشیر بر دوش بردارم و خرمی‌شان را بر باد دهم؟» روایت کرده؛ و عبارت «قال فإن لم أستطع؟ قال: تلقى جميلا/ عرض کرد: اگر نتوانستم چطور؟ فرمود: آنگاه با زیبایی مواجه می‌شوی [کنایه از اینکه به شهادت می‌رسی].» را به صورت :قال فإن صبرت؟ قال تلاقي جهدا/ عرض کرد: اگر صبر کنم؟ فرمود: آنگاه با جهد [= تلاش] مواجه می‌شوی.» نقل کرده است که احتمالا این فراز دوم اشتباه تایپی رخ داده است. 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏4، ص107 📚عالم شیعی ابن شهر آشوب همین روایت را با همه این فرازها با سندهای متعدد از کتب قدیمی اهل سنت در مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (ج‏2، ص121) روایت کرده است. @yekaye 👈ادامه مطلب 👉 👇سند و متن احادیث فوق👇
سند و متن احادیث ۳ ☀️الف. حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ قثنا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ، نا حَرَمِيُّ بْنُ عُمَارَةَ، نا الْفَضْلُ بْنُ عَمِيرَةَ أَبُو قُتَيْبَةَ الْقَيْسِيُّ قَالَ: حَدَّثَنِي مَيْمُونٌ الْكُرْدِيُّ أَبُو نُصَيْرٍ، عَنْ أَبِي عُثْمَانَ النَّهْدِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: كُنْتُ أَمْشِي مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي بَعْضِ طُرُقِ الْمَدِينَةِ، فَأَتَيْنَا عَلَى حَدِيقَةٍ فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا ‌أَحْسَنَ ‌هَذِهِ ‌الْحَدِيقَةَ. فَقَالَ: «مَا أَحْسَنَهَا وَلَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا». ثُمَّ أَتَيْنَا عَلَى حَدِيقَةٍ أُخْرَى فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِيقَةٍ! فَقَالَ: «لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا». حَتَّى أَتَيْنَا عَلَى سَبْعِ حَدَائِقَ أَقُولُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا أَحْسَنَهَا وَيَقُولُ: «لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا» 📚فضائل الصحابة (لأحمد بن حنبل)، ج2، ص651؛ 📚مصنف ابن أبي شيبة، ج18، ص72 ☀️ب. حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلَوَيْهِ الْقَطَّانُ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ السُّكَّرِيُّ، ثنا مُوسَى بْنُ أَبِي سُلَيْمٍ الْبَصْرِيُّ، ثنا مِنْدَلٌ، ثنا الْأَعْمَشُ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِي اللهُ عَنْهُمَا، قَالَ: خَرَجْتُ أَنَا وَالنَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَعَلِيٌّ رَضِي اللهُ عَنْهُ، فِي حشانِ الْمَدِينَةِ فَمَرَرْنَا بِحَدِيقَةٍ فَقَالَ عَلِيٌّ رَضِي اللهُ عَنْهُ: مَا ‌أَحْسَنَ ‌هَذِهِ ‌الْحَدِيقَةَ يَا رَسُولَ اللهِ، فَقَالَ: «حَدِيقَتُكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا». [حتى مر بسبع حدائق ويقول مثلها]. ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى رَأْسِهِ، وَلِحْيَتِهِ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَلَا بُكَاؤُهُ، قِيلَ مَا يُبْكِيكَ؟ قَالَ: «ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ قَوْمٍ لَا يُبْدونها لَكَ حَتَّى يَفْقِدُوني». 📚المعجم الكبير (للطبراني)، ج11، ص73 📚ميزان الاعتدال، ج4، ص480 📚تاريخ دمشق (لابن عساكر)، ج42، ص322 و 324 ☀️ج. حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عَلِيٍّ، وَمُحَمَّدُ بْنُ مَعْمَرٍ، قَالَا: نا حِرْمِيُّ بْنُ عُمَارَةَ بْنِ أَبِي حَفْصَةَ، قَالَ: نا الْفَضْلُ بْنُ عَمِيرَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِي مَيْمُونُ الْكُرْدِيُّ، عَنْ أَبِي عُثْمَانَ النَّهْدِيِّ، عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: كُنْتُ أَمْشِي مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَهُوَ آخِذٌ بِيَدِي، فَمَرَرْنَا بِحَدِيقَةٍ، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِيقَةٍ، قَالَ: «لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا» ثُمَّ مَرَرْنَا بِأُخْرَى، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِيقَةٍ، قَالَ: «لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا» حَتَّى مَرَرْنَا بِسَبْعِ حَدَائِقَ، كُلُّ ذَلِكَ أَقُولُ مَا أَحْسَنَهَا، وَهُوَ يَقُولُ: «لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا» فَلَمَّا خَلَا لَهُ الطَّرِيقُ اعْتَنَقَنِي، ثُمَّ أَجْهَشَ بَاكِيًا، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا يُبْكِيكَ؟ قَالَ: «‌ضَغَائِنُ ‌فِي ‌صُدُورِ ‌قَوْمٍ لَا يُبْدُونَهَا لَكَ إِلَّا مِنْ بَعْدِي». قُلْتُ: فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِي؟ قَالَ: «فِي سَلَامَةٍ مِنْ دینک» 📚مسند البزار، ج2، ص293 📚معجم الصحابة (للبغوي) ج4، ص365 📚مسند أبي يعلى، ج1، ص426 📚تاريخ دمشق لابن عساكر، ج42، ص322 -۳۲۳ ☀️د. أخبرنا أبو العز بن كادش أنا أبو محمد الجوهري أنا علي بن محمد بن أحمد بن نصير نا عمر بن محمد القابلاني نا أحمد بن بديل نا المفضل بن ضمرة الأسدي نا يونس بن خباب عن عثمان بن حاضر عن أنس بن مالك قال خرجنا مع رسول الله (صلى الله عليه وسلم) فمر بحديقة فقال علي رضي الله عن هـ ما أحسن هذه الحديقة قال حديقتك في الجنة أحسن منها حتى مر بسبع حدائق كل ذلك يقول علي يا رسول الله ما أحسن هذه الحديقة فيرد عليه النبي (صلى الله عليه وسلم) حديقتك في الجنة أحسن منها ثم وضع النبي (صلى الله عليه وسلم) رأسه على إحدى منكبي علي فبكى فقال له علي ما يبكيك يارسول الله؟ قال ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك حتى أفارق الدنيا. فقال علي رضي الله عنه: فما أصنع يا رسول الله؟ قال تصبر. قال فإن لم أستطع؟ قال: تلقى جميلا قال: و يسلم لي ديني؟ قال: و يسلم لك دينك. رواه يحيى بن يعلى عن يونس فنقص من إسناده ابن حاضر. 📚تاريخ دمشق لابن عساكر، ج42، ص324 👇ادامه👇
ادامه سند و متن احادیث ۳ ☀️ه. روى يونس بن حباب عن أنس بن مالك قال‏ كنا مع رسول الله ص و علي بن أبي طالب معنا فمررنا بحديقة فقال علي يا رسول الله أ لا ترى ما أحسن هذه الحديقة فقال إن حديقتك في‏ الجنة أحسن‏ منها حتى مررنا بسبع حدائق يقول علي ما قال و يجيبه رسول الله ص بما أجابه. ثم إن رسول الله ص وقف فوقفنا فوضع رأسه على رأس علي و بكى. فقال علي: ما يبكيك يا رسول الله؟ قال: ضغائن في صدور قوم لا يبدونها لك حتى يفقدوني‏. فقال: يا رسول الله أ فلا أضع سيفي على عاتقي فأبيد خضراءهم؟ قال: بل تصبر. قال: فإن صبرت؟ قال: تلاقي جهدا. قال: أ في سلامة من ديني؟ قال: نعم. قال: فإذاً لا أبالي. 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏4، ص107 @yekaye
ادامه احادیث مربوط به بند ۳ ☀️و. این واقعه در منابع شیعه هم روایت شده است و در ادامه این گفتگو و بعد از اینکه پیامبر ص فرمود «در سلامت از دینت خواهی بود» چنین آمده است: عرض کرد: ‌یا رسول الله! اگر دینم سالم بماند این امر مرا ناراحت نمی‌کند. رسول الله ص فرمود:‌ به همین جهت است که خداوند تو را تالی‌ای* برای محمد ص قرار داد، و دعوت‌کننده‌ای به سوی رضوان و مغفرت خویش، و علامتی بر فرزندان رشد و گمراهی به واسطه محبت و بغضی که [به ترتیب]‌نسبت به دو دارند، و بردارنده پرچم محمد ص در روز قیامت، و رهبری برای پیامبران و رسولان و صابران زیر پرچم من به سوی بهشتهای سراسر نعمت. ای علی! همانا اصحاب موسی ع بعد از او گوساله‌ای را برگرفتند و با خلیفه او مخالفت کردند و بعد از من هم امتم گوساله‌ای را برمی‌گیرند و سپس گوساله‌ای را و سپس گوساله‌ای را و با تو مخالفت می‌کنند؛ در حالی که تو خلیفه بر آنها هستی؛ ولی اینان شبیه آنان می‌شوند در برگرفتن گوساله. هان! هرکس با تو موافقت کرد و از تو اطاعت کرد همراه با ما در آن [مقام] رفیق اعلی است و کسی که بعد از من آن گوساله را برگیرد و با تو مخالفت کند و توبه نکند پس همراه با کسانی خواهد بود که زمان موسی ع آن گوساله را برگرفتند و توبه نکردند و آنان در جهنم جاودانه و جاودانند. ✳️* پی نوشت: تالی = کسی که دقیقا جا پای شخص دیگری می‌گذارد. 📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص408 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع، وَ قَدْ مَرَّ مَعَهُ بِحَدِيقَةٍ حَسَنَةٍ فَقَالَ عَلِيٌّ ع: مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِيقَةٍ! فَقَالَ: يَا عَلِيُّ لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا، إِلَى أَنْ مَرَّ بِسَبْعِ حَدَائِقَ- كُلَّ ذَلِكَ يَقُولُ عَلِيٌّ ع: مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِيقَةٍ! وَ يَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص: لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا. ثُمَّ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ ص بُكَاءً شَدِيداً، فَبَكَى عَلِيٌّ ع لِبُكَائِهِ، ثُمَّ قَالَ: مَا يُبْكِيكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: يَا أَخِي [يَا] أَبَا الْحَسَنِ! ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ قَوْمٍ يُبْدُونَهَا لَكَ بَعْدِي. قَالَ عَلِيٌّ ع: يَا رَسُولَ اللَّهِ فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِي قَالَ: فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِكَ. قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِذَا سَلِمَ دِينِي فَلَا يَسُوءُنِي ذَلِكَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: لِذَلِكَ جَعَلَكَ اللَّهُ لِمُحَمَّدٍ تَالِياً، وَ إِلَى رِضْوَانِهِ وَ غُفْرَانِهِ دَاعِياً، وَ عَنْ أَوْلَادِ الرُّشْدِ وَ الْغَيِّ بِحُبِّهِمْ لَكَ وَ بُغْضِهِمْ [عَلَيْكَ مُمَيِّزاً] مُنْبِئاً وَ لِلِوَاءِ مُحَمَّدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَامِلًا، وَ لِلْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ وَ الصَّابِرِينَ‏ تَحْتَ لِوَائِي- إِلَى جَنَّاتِ النَّعِيمِ قَائِداً. يَا عَلِيُّ إِنَّ أَصْحَابَ مُوسَى اتَّخَذُوا بَعْدَهُ عِجْلًا وَ خَالَفُوا خَلِيفَتَهُ، وَ سَيَتَّخِذُ أُمَّتِي بَعْدِي عِجْلًا، ثُمَّ عِجْلًا، ثُمَّ عِجْلًا، وَ يُخَالِفُونَكَ، وَ أَنْتَ خَلِيفَتِي عَلَى هَؤُلَاءِ، يُضَاهِئُونَ أُولَئِكَ فِي اتِّخَاذِهِمُ الْعِجْلَ. أَلَا فَمَنْ وَافَقَكَ وَ أَطَاعَكَ فَهُوَ مَعَنَا فِي الرَّفِيعِ الْأَعْلَى، وَ مَنِ اتَّخَذَ الْعِجْلَ بَعْدِي وَ خَالَفَكَ وَ لَمْ يَتُبْ، فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ زَمَانَ مُوسَى، وَ لَمْ يَتُوبُوا [فَهُمْ‏] فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ مُخَلَّدِينَ.‏ این واقعه همچنین در 📚شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، (ج‏2، ص255 ) و 📚المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام، (ص340 ) و 📚التشريف بالمنن في التعريف بالفتن (ص232-233 ) و 📚الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، (ج‏2، ص427 ) و 📚كشف الغمة في معرفة الأئه (ج‏1، ص98 ) و 📚كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام، (ص460 ) و 📚نهج الحق و كشف الصدق، (ص330 ) آمده است که بسیاری از اینها از منابع قدیمی اهل سنت مانند کتاب 📚 المناقب ابن مردویه واقعه را نقل کرده‌اند و با طول و تفصیل بیشتری در 📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، (ج‏2، ص569-570، حدیث۲) هم آمده است. @yekaye
☀️۴) از امام صادق ع از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایت شده که رسول الله ص فرمودند: بشارت و بشارت و بشارت. همانا مَثَل امت من مَثَل بارانی است که معلوم نیست اولش بهتر است یا آخرش. همانا مَثَل امت من مَثَل باغی است که یک سال فوجی را روزی دهد و سپس یک سال فوجی دیگر را که چه‌بسا آن فوج آخری گستره و عمقی بیشتر و فروعات و ثمره‌ای فراوانتر داشته باشد؛ و چگونه هلاک شود امتی که من اولش هستم و دوازده نفر از خوبان و خردمندان بعد من و حضرت مسیح عیسی بن مریم ع در آخرش است؛ ولیکن بین اینها کسانی‌اند زاییده هرج و مرج که از من نیستند و من هم از آنان نیستم. 📚الخصال، ج‏2، ص476؛ 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص52؛ 📚كفاية الأثر، ص231 ؛ 📚كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص269 حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْكُوفِيُّ مَوْلَى بَنِي هَاشِمٍ قَالَ أَخْبَرَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ قَالَ حَدَّثَنَا غِيَاثُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ قَالَ حَدَّثَنَا حُسَيْنُ بْنُ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:‏ أَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ. إِنَّمَا مَثَلُ أُمَّتِي كَمَثَلِ غَيْثٍ لَا يُدْرَى أَوَّلُهُ خَيْرٌ أَمْ آخِرُهُ. إِنَّمَا مَثَلُ أُمَّتِي كَمَثَلِ حَدِيقَةٍ أُطْعِمَ مِنْهَا فَوْجٌ عَاماً ثُمَّ أُطْعِمَ مِنْهَا فَوْجٌ عَاماً لَعَلَّ آخِرَهَا فَوْجاً يَكُونُ أَعْرَضَهَا بَحْراً وَ أَعْمَقَهَا طُولًا وَ فَرْعاً وَ أَحْسَنَهَا جَنًى [حبا]. وَ كَيْفَ تَهْلِكُ أُمَّةٌ أَنَا أَوَّلُهَا وَ اثْنَا عَشَرَ مِنْ بَعْدِي مِنَ السُّعَدَاءِ وَ أُولِي الْأَلْبَابِ وَ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ آخِرُهَا وَ لَكِنْ يَهْلِكُ بَيْنَ ذَلِكَ نُتِجَ [أَنْتَجُ] الْهَرْجُ لَيْسُوا مِنِّي وَ لَسْتُ مِنْهُمْ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «وَ حَدائِقَ غُلْباً» «حدائق» جمع حدیقه به معنای باغ است: 🌴الف. چنانکه در نکات ادبی گذشت، غالبا توضیح داده‌اند که باغهایی است که دور آنها حصار کشیده شده باشد و محدوده‌اش کاملا معلوم باشد؛ و برخی تاکید کرده‌اند که اگر این حالت حصارکشی نباشد اصلا کلمه حدیقة به کار نمی‌رود. 🤔شاید وجه اینکه از کلمه «باغ» به جای کلماتی مانند جنگل (الغابة) استفاده کرده این باشد که مقصود درختانی است که انسانها در شکل‌گیری آنها نقشی ایفا کرده‌اند؛ چنانکه تمامی مواردی که پیش از این ذکر شد نیز از گیاهانی است که غالبا انسانها در روند تولید و تکثیر آن نقش ایفا می‌کنند. یعنی چه‌بسا می‌خواهد توجه دهد درختهای این باغهایی که شما می‌کارید و با حصار کشیدن آن را کاملا برای خود معرفی می‌کنید همه مدیون بارش الهی است که اگر باران نبارد باغی در کار نخواهد بود. 🌴ب. از ابن عباس نقل شده که به هر عرصه درهم‌پیچیده‌ای حدائق گویند؛ که در این صورت در این کلمه تاکید بر انبوه و تو در تو بودن درختان است نه حصار داشتن آنها (الدر المنثور، ج‏6، ص316 ). ✳️تبصره: در توضیح «حدائق غلبا» بسیاری به همین درهم‌پیچیده و تو در تو بودن اشاره کرده‌اند (مانند حدیث۷ در جلسه ۱۱۱۴) که احتمال دارد به خاطر همین برداشت از کلمه «حدائق» باشد و احتمال دارد به خاطر کلمه «غلبا» باشد؛ چنانکه برخی این سخن مجاهد که «حدائق غلبا» را به معنای درختان تودرتو معرفی کرده (الدر المنثور، ج‏6، ص316 )، ناظر به کلمه «غلبا» دانسته‌اند (مجمع البيان، ج‏10، ص668 ). @yekaye
. 2️⃣ «وَ حَدائِقَ غُلْباً» در نکات ادبی توضیح داده شد که ماده «غلب» ‌برای یک نوع غلبه و تفوق به کار می‌رود و کلمه «غُلْب» (که جمع أغلب است) به معنای گردن‌کلفتی است؛ و در خصوص درختان آن را به معنای شداد و غلاظ و تنومند بودن دانسته‌اند (ابن عباس و عکرمه و سدی، به نقل الدر المنثور، ج‏6، ص316 ) چنانکه به درخت تنومند و محکم «شجرة غلباء» گفته می‌شود (مجمع البيان، ج‏10، ص667 )؛ اما درباره اینکه مقصود از آن در این آیه چیست، نظرات مختلفی بیان شده است که می‌توان آنها را در دو دسته کلی قرار داد: 🌴الف. معانی‌ای که ناظر به درختان دنیوی باشد؛ که با توجه به اینکه کلمه «غلب» وصف تک‌تک درختان باشد یا وصف کل باغ، خود این قول مشتمل بر دو دسته می‌شود: 🌿الف.۱. وصف تک تک درختان باشد؛ که در این صورت مقصود از «حدائق غلبا» باغهایی است که مشتمل بر درختان بزرگ و تنومند (مجمع البيان، ج‏10، ص668 ؛ الميزان، ج‏20، ص209 ) ویا بزرگ و بلند (ابن عباس، به نقل الدر المنثور، ج‏6، ص316 و مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج‏31، ص60) باشد؛ که برخی هم در همین فضا مقصود را درختان نخل تنومند ویا پربار و ارزشمند دانسته‌اند (معاني القرآن (فراء)، ج‏3، ص238 ؛ حسن و عبد بن حمید، به نقل الدر المنثور، ج‏6، ص316 ؛ قتاده و ابن‌زید، به نقل البحر المحيط، ج‏10، ص410 ). 🌿الف.۲. وصف کل باغ باشد که اشاره باشد به انبوه و تودرتو بودن باغ (مجاهد و مقاتل، به نقل مفاتيح الغيب، ج‏31، ص60 ). 🌴ب. معانی‌ای که ناظر به آخرت یا ملکوت باشد: 🌿ب.۱. مقصود درختانی در بهشت است که سایه‌گسترند ولی بار ندارند (ابن عباس، به نقل الدر المنثور، ج‏6، ص316 ) 🌿ب.۲. چه‌بسا این باغها اشاره به مقامات روحانی و ملکوتی است و مقصود از «أغلب» و «غُلْب» در اینجا آن حالت تفوق و قوت و قدرتی است که این مقام بر سایر مقامات دارد (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏7، ص303 ). 🌿ب.۳. می‌تواند معانی استعاری دیگری هم داشته باشند همانند تعابیر باغ و درختی که در مناجات دوازدهم از مناجات خمس عشرة امام سجاد ع (مُنَاجَاةُ الْعَارِفِين) به کار رفته است: «إِلَهِي فَاجْعَلْنَا مِنَ الَّذِينَ تَرَسَّخَتْ أَشْجَارُ الشَّوْقِ إِلَيْكَ فِي حَدَائِقِ صُدُورِهِمْ، وَ أَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِكَ بِمَجَامِعِ قُلُوبِهِم: خدایا مرا از کسانی قرار داده که درختان شوق به تو در باغهای سینه‌هایشان ریشه دوانیده است و سوز و گداز محبت تو محل تجمع قلوبشان‏ را فراگرفته است» (زاد المعاد، ص415). @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ۱۱۱۷) 📖 و فاكِهَةً وَ أَبّاً 📖 ترجمه 💢و میوه‌ای و چراگاهی سوره عبس (۸۰) آیه ۳۱ ۱۴۰۲/۹/۲۹ ۶ جمادی‌الثانی ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹فاكِهَةً در مورد ماده «فکه» قبلا بیان شد که ▪️برخی گفته‌اند که در اصل دلالت دارد بر طیب خاطر و دلپسندی، و یا خوش طبع بودن؛ و ▪️برخی با اشاره به کاربرد کلمه «مُفکِهة» و «مُفکِه» در خصوص شتری که آماده وضع حمل است (که نشیمنگاهش باز می‌شود) [و احتمالا باز شدن دهان در هنگام خندیدن] گفته‌اند اصل این ماده دلالت دارد بر گشودگی و باز شدن میانه چیزی با امر لطیفی که آن را پر می‌کند ویا از آن بیرون می‌زند. ▪️«فاکهه» (لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ؛ یس/۵۷) – که جمع آن «فواکه» است (لَكُمْ فيها فَواكِهُ كَثيرَةٌ؛ مومنون/۱۹) – به میوه گویند، از آن جهت که انسان از آن احساس طیب خاطر می‌کند، و یا اینکه چون طبیعتش دلپسند است، و یا اثر طیب و دلپسندی در نفس آدمی باقی می گذارد؛ ▪️هرچند که برخی به خاطر آیه «فيهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ» (الرحمن/۶۸) بر اطلاق آن بر تمام میوه‌ها تردید کرده‌اند و گفته‌اند بر انگور و انار و خرما اطلاق نمی‌شود (ظاهرا این نظر ابوحنیفه بوده) و ▫️برخی هم پاسخ داده‌اند که این تفصیل‌های بعد از اجمال لزوما دلالت بر عدم شمول کلمه اول نمی‌شود چنانکه در مورد کلمه پیامبران در آیه «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ« (احزاب/۷) مشاهده می‌شود. به نظر می‌رسد کسی که چنان تحلیل داشته از این آیه «فَأَنْشَأْنا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ لَكُمْ فيها فَواكِهُ كَثيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ» (مومنون/۱۹) کاملا غفلت کرده، و روایتی نبوی هم که ذیل این آیه سوره الرحمن آمده موید همین عام بودن است. 🔖جلسه ۹۸۷ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-20/ @yekaye
🔹أَبًّا درباره ماده «أبب» ▪️ابن فارس بر این باور است که این ماده در اصل بر دو معنای متفاوت دلالت دارد:‌ ▫️یکی بر معنای چراگاه و مرتع؛ و ▫️دیگری قصد کردن و آماده شدن (معجم المقاييس اللغة، ج‏1، ص6-7). ▪️اما اغلب اهل لغت دومی را معنای محوری این ماده دانسته‌اند و اولی را به آن برگردانده‌اند، چنانکه مثلا ▫️راغب و مرحوم مصطفوی هردو بر این باورند که وجه تسمیه چراگاه به «أبّ» این است که برای چریدن چارپایان آماده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص59 ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص18 )؛ و ▫️ حسن جبل هم معنای محوری این ماده را «آماده شدن برای کاری به نحو پیشگام شدن یا ارتفاع گرفتن» دانسته و وجه تسمیه چراگاه به «أب» را این دانسته که اولا بدون اینکه کسی برایش زحمتی بکشد همیشه برای چرای دامها آماده است و ثانیا برخلاف حبوبات که رشد رو به بالا ندارند چراگاه رشدش رو به بالاست و با بالا آمدن علفها آماده برای چریدن چارپایان می‌شود (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۵۳-55). ▪️البته ظاهر کلام مرحوم طبرسی به نحوی است که گویی معنای اصلی این ماده همان چراگاه است و کلمه قصد کاری کردن یا آماده شدن هم به نحوی از آن گرفته شده چنانکه از نظر وی تعبیر «أب الی سیفه فاستله: دست به سمت شمشیرش برد که آن را بیرون آورد» از باب تشبیه به چهارپایانی است که می‌خواهند از چراگاه خارج شوند (مجمع البيان، ج‏10، ص667 ). 📿ماده «أبب» تنها همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️تمام احادیثی که ذیل آیه ۲۷ گذشت به این آیه نیز مربوط می‌شود؛ جلسه ۱۱۱۳ https://yekaye.ir/ababsa-80-27/ همچنین ذیل آیه ۲۸فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانسته‌اند: جلسه ۱۱۱۴ حدیث۷ https://yekaye.ir/ababsa-80-28/ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کرده‌اند. که در آنجا آمد: «الْأَبُّ» یعنی علوفه چهارپایان. اما احادیث دیگر:
🔹۱) الف. روايت شده که از ابو بكر معنى آيه شريفه «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» را پرسيدند. او معنى كلمه «أبّ» را نمی‌دانست و گفت: كدام آسمان بر من سايه گستراند، يا كدام زمين مرا بر خود گيرد، يا چه بكنم اگر در كتاب خداى تعالى چيزى را بگويم كه آن را ندانم، اما «فاكهة» را مي‌دانیم كه چيست و اما «أب» پس خدا به آن داناتر است. ☀️اين سخنان به گوش امير المؤمنين عليه السّلام رسيد فرمود: سبحان اللَّه! آيا نمی‌دانست كه «أب» همان مرتع و چراگاه است، و اين گفتار خداوند متعال كه فرموده: «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» براى برشمردن نعمتهاى او بر بندگان است، كه چگونه غذای آنها را مهیا کرده و براى ايشان و براى چهار پايانشان چه آفريده كه موجب زندگى خودشان و قوام یافتن بدنشان است. 📚الإرشاد، ج‏1، ص200؛ 📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص358 ؛ 📚كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام، ص69 وَ رَوَوْا أَنَّ أَبَا بَكْرٍ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» فَلَمْ يَعْرِفْ مَعْنَى الْأَبِّ فِي الْقُرْآنِ وَ قَالَ أَيُّ سَمَاءٍ تُظِلُّنِي وَ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّنِي أَمْ كَيْفَ أَصْنَعُ إِنْ قُلْتُ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى بِمَا لَا أَعْلَمُ؟ أَمَّا الْفَاكِهَةُ فَنَعْرِفُهَا وَ أَمَّا الأَبُّ فَاللَّهُ أَعْلَمُ بِهِ. ☀️فبَلَغَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع مَقَالُهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ ع: يَا سُبْحَانَ اللَّهِ! أَ مَا عَلِمَ أَنَّ الْأَبَّ هُوَ الْكَلَاءُ وَ الْمَرْعَى؟! وَ إِنَّ قَوْلَهُ عَزَّ اسْمُهُ «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» اعْتِدَادٌ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ بِإِنْعَامِهِ عَلَى خَلْقِهِ فِيمَا غَذَّاهُمْ بِهِ وَ خَلَقَهُ لَهُمْ وَ لِأَنْعَامِهِمْ مِمَّا تَحْيَا بِهِ أَنْفُسُهُمْ وَ تَقُومُ بِهِ أَجْسَادُهُم‏ 📚سخن ابوبکر در بسیاری از منابع اهل سنت آمده است مانند مصنف ابن أبي شيبة (ج6، ص136 )، الكشف والبيان عن تفسير القرآن (ثعلبی) (ج10، ص134 )؛ تفسير القرطبي (ج19، ص223 ) ✅و جالب اینجاست که در بسیاری از کتب تفسیری اهل سنت بلافاصله بعد از این واقعه، شبیه همین را در مورد عمر روایت کرده‌اند (از جمله همین دو تفسیر فوق، یعنی تفسیر الثعلبی، ج10، ص134 و تفسير القرطبي، ج19، ص223 ) 🤔و البته در این نقلها معلوم می‌شود که ابوبکر فقط ابراز ندانستن کرد اما عمر وقتی می‌فهمید برخی صحابه بر این مطلب اطلاع دارند و برای مردم پاسخ می‌دهند دست به تازیانه می‌برد! از باب نمونه برخی از نقل‌های خود اهل سنت که سیوطی ذیل همین آیه گردآوری کرده است تقدیم می‌شود: 🔹ب. از ابو بكر معنى آيه شريفه «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» را پرسيدند. گفت: كدام آسمان بر من سايه گستراند، يا كدام زمين مرا بر خود گيرد، اگر در كتاب خداى تعالى چيزى را بگويم كه آن را ندانم. 🔹ج. به طرق متعدد از انس روایت شده که عمر بر منبر آیات «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً» را تا عبارت «وَ أَبًّا» قرائت کرد. سپس گفت: همه اینها را می‌دانیم که چیست، اما «أبّ» چیست؟! سپس عصایی را که در دستش بود پرتاب کرد و گفت: به جانم سوگند این تکلف است! چه اشکالی دارد که ندانیم «أبّ» ‌چیست؟ آنچه را هدایتش از کتاب آشکار است پیروی کنید و بدان عمل کنید و آنچه را نمی‌دانید به پروردگارش واگذار نمایید. 🔹د. عبدالرحمن بن یزید می‌گوید:‌شخصی از عمر درباره سخن خداوند «وَ أَبًّا» سوال کرد. [عمر پاسخی نداشت] وقتی دید که اصحاب دارند پاسخ وی را می‌دهند با تازیانه به سراغشان رفت. 🔹ه. به طریقی دیگر از انس روایت شده که عمر آیه «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» را قرائت کرد و گفت: میوه را که می‌دانیم چیست؛ اما «أبّ» چیست؟! سپس گفت: ما از تکلف نهی شده‌ایم. 🔹و. از ابووائل روایت شده است که از عمر درباره اسن سخن خداوند «وَ أَبًّا» سوال شد. گفت: ما به این مکلف نشده‌ایم؛ یا: ما به این دستور داده نشده‌ایم. 📚الدر المنثور، ج‏6، ص317 🔹ب. أخرج أبو عبيد في فضائله و عبد بن حميد عن ابراهيم التيمي قال: سئل أبو بكر الصديق رضى الله عنه عن قوله وَ أَبًّا فقال أى سماء تظلني و أى أرض تقلني إذا قلت في كتاب الله ما لا أعلم. 🔹ج. أخرج سعيد بن منصور و ابن جرير و ابن سعد و عبد حميد و ابن المنذر و ابن مردويه و البيهقي في شعب الايمان و الخطيب و الحاكم و صححه عن أنس: أن عمر قرأ على المنبر «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً» إلى قوله «وَ أَبًّا». قال: كل هذا قد عرفناه فما الأب؟! ثم رفض عصا كانت في يده، فقال: هذا لعمر الله هو التكلف. فما عليك ان لا ندري ما الأب؟ اتبعوا ما بين لكم هداه من الكتاب، فاعملوا به، و ما لم تعرفوه، فكلوه إلى ربه. 🔹د. أخرج عبد بن حميد عن عبد الرحمن بن يزيد: أن رجلا سأل عمر عن قوله «وَ أَبًّا». فلما رآهم يقولون، أقبل عليهم بالدرة. @yekaye 👇ادامه مطلب👇