eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
115 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
848) 📖 إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ 📖 💢ترجمه همانا کسانی که کفر را با ایمان خریدند هرگز هیچ زیانی به خداوند نخواهند رساند؛ و آنان را عذابی دردناک است. سوره آل‌عمران (3) آیه 177 1397/8/24 7 ربیع‌الاول 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹الْكُفْرَ قبلا بیان شد که ▪️ ماده «کفر» در اصل دلالت بر پوشاندن و مخفی کردن می‌کند؛ به کشاورز «کافر» گفته می‌شود چون دانه را در دل خاک مخفی می‌کند و «کفاره» هم کفاره است چون گناه را می‌پوشاند و «تکفیر» هم به معنای اقدامی است که چنان روی گناه را می‌پوشاند که گویی انسان گناهی انجام نداده (در مقابل حبط که در مورد نابود شدن کارهای خوب است. کفر، هم در نقطه مقابل ایمان به کار می‌رود زیرا «حق را می‌پوشاند»، و هم در نقطه مقابل «شکر»‌ و به معنای «ناسپاسی» به کار می‌رود، زیرا نعمت را می‌پوشاند؛ و از نظر راغب اصفهانی، در مورد ناسپاسی نعمت، غالبا تعبیر «کفران» به کار می‌رود، و در مورد انکار خدا و نبوت و شریعت (بی‌دینی) غالبا تعبیر «کُفر» (که فاعل آن، «کافر» است) به کار می‌رود. لازم به ذکر است که اگرچه در فرهنگ دینی غالبا کلمه «کافر» فقط به معنای منکر خدا و نبوت و شریعت به کار می‌رود اما در ادبیات قرآنی در مورد منکر ولایت و امامت الهی هم این تعبیر به کار می‌رود چنانکه کسانی که به جای ولایت الله، ولایت طاغوت را پذیرفته باشند کارشان «کفر» معرفی شده (بقره/۲۵۶) و حتی منافق هم (که ظاهرا مسلمان است و خدا و نبوت و شریعت را قبول دارد) کافر خوانده شده است (نساء/۱۳۷-۱۳۸؛ منافقون/۱-۳) 🔖جلسه ۲۰۵ http://yekaye.ir/al-furqan-025-50/ ▪️همچنین قبلا حدیثی گذشت که توضیح داده بود که کفر در قرآن به پنج معنا به کار رفته: کفر حجود (انکار) [که دو قسم می‌شد: انکار از روی ظن و گمان، ویا کاملا آگاهانه در برابر حقیقت ایستادن]، ترک آنچه خدا دستور داده، کفر برائت و کفر نعمت. 🔖جلسه۱۵۹، حدیث۱ http://yekaye.ir/al-jathiyah-45-24/ @Yekaye
🔹بالْإِيْمانِ: بِـ + الْإِيْمانِ ▪️ماده «أمن» ‌را در اصل در معنای طمانینه نفس و امنیت و سکون و زوال ترس دانسته‌اند 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص90؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص150). ▫️برخی اصل این را در دو معنا دانسته‌اند: یکی همین امانت، نقطه مقابل خیانت، که به نوعی سکون قلب برمی‌گردد؛ و دیگری تصدیق کردن؛ و البته تذکر داده‌اند که خود این دو معنا بسیار به هم نزدیک‌اند؛ و شاهد بارز بر معنای «تصدیق» را آیه «وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقين» (یوسف/17) دانسته‌اند 📚(معجم المقاييس اللغة، ج1، ص133)؛ ▫️ولی دیگران هم با اینکه اذعان داشته‌اند که در این آیه، ایمان به معنای تصدیق است؛ اما چنین توجیه کرده‌اند که اساساً ایمان تصدیقی است که نوعی امنیت‌بخشی را با خود همراه دارد و به همین جهت است که در اینجا از تعبیر «مومن» استفاده شده است. 📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص90) ▪️به نظر می‌رسد همان طور که امانت، نقطه مقابل خیانت است؛ «أمن» هم نقطه مقابل «خوف» است: «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْف» (نساء/83) که در این زمینه به توضیحاتی که در آیه 175 در بحث از ماده «خوف» داده شد مراجعه کنید: 🔖جلسه 846 http://yekaye.ir/ale-imran-3-175/ ▪️از پرکاربردین استعمالات ماده «أمن» کاربرد آن در باب إفعال است: ▫️درباره فعل «آمَنَ» و مصدر آن (ایمان) برخی توضیح داده‌اند که این فعل هم می‌تواند لازم باشد که در این صورت «آمَنَ» (= ایمان آورد) ‌به معنای «ایمن شد» به کار رفته است؛ و هم می‌تواند متعدی باشد و «آمنتُهُ» به معنای «او را در امن قرار دادم» خواهد بود. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص91) به تعبیر دیگر، «إیمان» خود یا دیگری را در امن و سکون قرار دادن است و «ایمان به خدا» یعنی «حصول اطمینان و سکون به خداوند متعال» 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص150-151) ▫️البته در کاربردهای قرآنی گاه این فعل به کسانی که به شریعت پیامبر اکرم ص ایمان آورده‌اند اطلاق شده است «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئين» (بقره/62) « إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذينَ آمَنُوا» (آل عمران/68) و ... ؛ و نه‌تنها غالبا در عرصه اعتقادات و باورهای شخص و در عرض عمل مطرح شده [چنانکه ترکیب «الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» 50 بار در قرآن کریم به کار رفته است] بلکه برخی بر این باورند که گاه برای اشاره به خود «عمل صالح» هم به کار رفته است؛ چنانکه معتقدند در آیه «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضيعَ إيمانَكُمْ» ایمان به معنای نماز بوده است. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص91) ▫️بر این اساس، کلمه پرکاربرد «مؤمن» (در مقابل «کافر») به معنای «کسی که در امنیت قرار گرفته است» می‌باشد؛ هرچند از باب ذم در مورد برخی از کافران هم به کار رفته است از این باب که گویی آنان با چیزی می‌خواهند به امن و اطمینان برسند که اقتضایش عدم امنیت و اطمینان است: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ» (نساء/51) چنانکه تعبیر «شرح صدر» را هم با همین ملاحظه برای کافران به کار برده است «مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ» (نحل/106) 📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص91) ▫️البته می‌دانیم که لفظ «مومن» درباره خداوند هم به کار رفته و یکی از اسماء الله است: « هُوَ اللَّهُ الَّذي ... السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ ...؛ حشر/23)؛ که عموما آن را - برخلاف کاربردش در مورد انسانها - به معنای متعدی‌اش، یعنی «کسی که امنیت و اطمینان می‌بخشد» دانسته‌اند؛ و البته ابن‌فارس هم با توجه به دو معنایی که برای ماده «امن» باور داشت - علاوه بر اینکه احتمال مذکور را قبول دارد- از برخی از اهل علم نقل می‌کند که عبارت «مؤمن» در مورد خداوند چه‌بسا از باب معنای «تصدیق» باشد؛ یعنی به معنای کسی که وعده‌های ثوابی را که به بندگانش داده است، تصدیق و محقق خواهد کرد. 📚 (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص135) @Yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح ماده «أمن» ▪️کلمات «أمن» (فَأَيُّ الْفَريقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ؛ انعام/81) ، «أمانت» و «أمان» در اصل، مصدر هستند که گاهی به عنوان اسم برای حالتی که انسان در آن حالت بسر می‌برد به کار می‌رود (تو در امانی) و گاه به عنوان اسم در مورد چیزی که مورد امنیت قرار گرفته و از انسان در مورد آن، ایمن می‌باشند (امانت چیزی است که به کسی سپرده می‌شود و در مورد اینکه آن شخص آن را حفظ می‌کند اطمینان دارند و آن چیز را نزد وی در امان می‌دانند): « إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها» (نساء/28) لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ» (انفال/27) 📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص90) ▫️و البته گاه تعابیر به نحوی است که هم معنای اسمی و هم معنای مصدری در آن محتمل است، مانند «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» (مومنون/8؛ معارج/32). 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص151) ▫️چنانکه درباره کلمه «امانت» در آیه «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...» (احزاب/72) بسیاری آن را در معنای اسمی‌ (با مصادیقی مانند توحید، عدالت، حروف الفبا، عقل) قلمداد کرده‌اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص90) ولی برخی اصرار دارند که این در معنای مصدری‌اش است یعنی خداوند طمانینه و سکون و عدم وحشت در قبال حوادث و تکالیف تکوینی و تشریعی را عرضه کرد، که از مصادیقش تحمل نبوت و قبول خلافت و استعداد ولایت و ... است. 📚(التحقيق، ج1، ص151) ▪️و «آمِن» آن امر ساکن و مطمئنی است که جای ترس و نگرانی ندارد: «قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ» (نحل/112) «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» (بقره/126؛ ابراهیم/35) «مَنْ يَأْتي آمِناً يَوْمَ الْقِيامَة» (فصلت/40) ▪️«أمین» بر وزن فعیل در معنای مفعول است: یعنی «مورد اطمینان»؛ و این کلمه نه‌تنها در مورد انسان‌ها (إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمينٌ؛ شعراء/107 و 125 و 142 و 178 و دخان/18) و بلکه هر موجود ذی‌شعوری (مُطاعٍ ثَمَّ أَمينٍ؛ تکویر/21) به کار می‌رود، بلکه در مورد هر چیزی که انسان بتواند به او اطمینان کند نیز به کار می‌رود: «إِنَّ الْمُتَّقينَ في مَقامٍ أَمينٍ» (دخان/51) چنانکه خود کلمه «مأمون» نیز همین طور است: «إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ» (معارج/28) ▪️«مأمن» اسم مکان است و به معنای جایگاهی است که شخص در آن ایمن است: «ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ»(توبة/6) 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص91) ▪️وقتی ماده «أمن» به باب افتعال می‌رود به معنای «امین واقع شدن» و «پذیرش و قبول امانت» است از این جهت که بودن اشیاء نزد وی را در امن و امان می‌دانند: «فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ» (بقره/283) ▪️کلمه «أَمَنَةٌ» وقتی در وصف انسان به کار برده می‌شود (مثلا رجل أَمَنَةٌ) به معنای کسی است که بسادگی به هر کس اطمینان می‌کند 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص91) ▫️ اما در آیه «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً» (بقره/153) و آیه «إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْه» (انفال/11) برخی آن را مصدر (همانند غَلَبَه) دانسته‌اند که بر «کثرة الامن» دلالت دارد 📚(التحقيق، ج1، ص152) ▫️و برخی علاوه بر اینکه آن را مصدری همانند «أمن» دانسته‌اند این را که همانند «کَتَبه» اسم جمع (امنیت‌ها) باشد نیز احتمال داده‌اند. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص90) @Yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح ماده «امن» 🔹از کلماتی که ظاهرا از همین باب است اما به نظر می‌رسد معنای متفاوتی دارد کلمه «آمین» است که در لهجه حجازی به صورت «أمین» (با الف مقصوره و نه با مد) هم تلفظ می‌شود و برخی اصل این کلمه را همین دانسته‌اند و مد را صرفا اشباع کلمه در لهجه بنی‌عامر می‌دانند، به این دلیل که در زبان عربی، وزن «فاعیل» وجود ندارد؛ و تذکر داده‌اند که تلفظ آن با تشدید خطاست. 📚(المصباح المنیر، ج2، ص24-25) ▫️ همگان اتفاق نظر دارند که این کلمه‌ای دعایی و به معنای «خدایا انجام بده» یا «اجابت فرما» می‌باشد. برخی صریحا آن را اسم فعل دانسته‌اند - همانند صه و مه - 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص92) ▫️برخی احتمال داده‌اند از همان ماده «أمن» باشد از این باب که تعبیر «أمّن» به معنای «ایمنی داد» است و آمین هم تقاضای ایمنی یافتن و اجابت دعا از خداست، چرا که با عنایت خداوند است که انسان از بلاها و ناملایمات ایمنی می‌یابد 📚 (النهاية، ج1، ص72) ▫️و از حسن بصری نقل شده که این اسمی از اسمای خداوند است؛ ولی از ابوعلی فارسی نقل شده که مقصود وی این بوده که هر وقت کسی این را بر زبان می‌آورد در ضمیر خود، خداوند را خطاب کرده و از او تقاضای استجابت می‌کند 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص92) ▫️ البته مرحوم مصطفوی تذکر داده که این کلمه عیناً در زبان عبری وجود دارد و احتمال اینکه اساساً از زبان عبری وارد شده باشد بعید نیست، هرچند که همین ماده «أمن» با تلفظ و معنایی نزدیک به همین تلفظ و معنای عربی نیز در زبان عبری وجود دارد؛ و از این جهت بعید نیست که واقعاً کلمه‌ای عربی و صیغه امر از باب افعال (آمِن: تصدیق کن و ایمنی بده) باشد که تلفظش به صورت «آمین» درآمده است. 📚 (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص152) 📿ماده «أمن» و مشتقات آن 879 بار در قرآن کریم به کار رفته است. ✅توجه کلمه «اَیمان» جمع «یمین: سوگند» و از ماده «یمن» است و با «ایمان» که از ماده «امن» است تفاوت دارد و درباره این ماده قبلا توضیح داده شد در 🔖جلسه 237 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-17/ . @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امام باقر ع روایت شده است: همانا حضرت علی ع دری بود که خداوند آن را گشود؛ کسی که در آن داخل شود مومن است و کسی که از آن خارج شود کافر است. 📚الكافي، ج2، ص388 الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ: إِنَّ عَلِيّاً ص بَابٌ فَتَحَهُ اللَّهُ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كَانَ كَافِراً. @Yekaye
☀️2) نامه‌ای از امام صادق ع خطاب به عده‌ای از فقها نوشته شده است. در فرازی از آن آمده است: ... هشدار می‌دهمت از رها کردن حق به خاطر خسته و ملول شدن؛ و از میل به باطل کردن بر اساس جهل و گمراهی؛ چرا که ما نیافتیم کسی را که از دلخواه خویش پیروی کند و از آن حدودی که بیان کردیم بگذرد و در عین حال شخص رشید و فرهیخته‌ای باشد. 📚المحاسن، ج1، ص210 عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رِسَالَتِهِ إِلَى أَصْحَابِ الرَّأْيِ وَ الْقِيَاسِ: ... وَ إِيَّاكَ وَ تَرْكَ الْحَقِّ سَأْمَةً وَ مَلَالَةً وَ انْتِجَاعَكَ الْبَاطِلَ جَهْلًا وَ ضَلَالَةً لِأَنَّا لَمْ نَجِدْ تَابِعاً لِهَوَاهُ جَائِزاً عَمَّا ذَكَرْنَا قَطُّ رَشِيداً. @Yekaye
☀️3) از امام صادق ع روایت شده است: کمترین چیزی که شخص را از اسلام بیرون می‌برد آن است که بفهمد که نظری برخلاف حق است اما بر سر آن بایستد. 📚تفسير العياشي، ج1، ص: 297 عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع: يَقُولُ أَدْنَى مَا يَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِسْلَامِ أَنْ يَرَى الرَّأْيَ بِخِلَافِ الْحَقِّ فَيُقِيمَ عَلَيْه. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً» در يك انقلاب عقيدتى و فرهنگى، از ريزشهاى جزئى نگران مباشيد. 📚(تفسير نور، ج2، ص205) @Yekaye
. 2⃣ «وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً ... إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ» همان طور که شتافتن افراد در کفر ضرری به خداوند نمی‌زند (آیه قبل)، اینکه کسی از ایمان به سوی کفر برود هم ضرری به خداوند نمی‌زند؛ و خودش است که گرفتار عذابی دردناک خواهد شد. @Yekaye
. 3⃣ «إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ» مقصود از اینکه «کفر را با ایمان خریدند» چیست؟ و چرا از تعبیر «فروختن» استفاده کرد؟ 🍃الف. این مطلب را که کفرشان را با ایمان عوض کردند، مجازاً به عنوان خرید این با آن تعبیر کرده است 📚(مجمع‌البیان، ج2، ص891) یعنی ایمان خود را فروختند و به جای آن کفر خریدند؛ به تعبیر دیگر، کفر را به قیمت از دست دادن ایمان خریدند. 🍃ب. می‌خواهد نشان دهد سرمايه اصلى انسان، ايمان و يا زمينه‌هاى فطرى ايمان است. 📚(تفسير نور، ج2، ص205) 🍃ج. می‌خواهد با این تعبیر، بر اختیار آنان در زمینه خیر و شر تاکید کند 📚 (البحر المحیط، ج3، ص443) یعنی همان طور که در خرید و فروش انسان کاملا اختیار مال خود را دارد، و اگر ضرر کند به خودش برمی‌گردد در اینکه ایمانش را بدهد و کافر بشود هم همین طور است. 🍃د. کفر را به وسیله ایمان خریدند؛ یعنی به جای اینکه با ایمان خود بهشت را به دست بیاورند، ایمانشان را کالایی قرار دادند که به وسیله آن کفر بخرند؛ و منظور منافقانی است که با ظاهرنمایی و ابراز ایمان، دنبال منافع دنیوی‌اند و عملا در کفرورزی پیش می‌روند. 🍃ه. شاید می‌خواهد به این مطلب اشاره کند که اینها قبلا ایمان داشتند و بعدا کافر شدند «إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ ... ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا» (منافقون/1-3)، (نه کسانی که از ابتدا منافقانه و برای رسیدن به منافع خود اظهار ایمان کردند) یعنی چون ایمانشان، عمیق و درست نبود، با همین ایمانشان به ورطه کفر غلطیدند؛ و منظور چه‌بسا آن دسته از منافقانی است که از راه افراط و نفهمی در دینداری (مانند خوارج)، به ورطه کفر غلطیدند. 🍃و. ... @Yekaye
. 4⃣«الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ... لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ؛ إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ ... لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ» در مورد کسانی که در کفر می‌شتابند تعبیر «عذاب عظیم» را به کار برد؛ و درباره کسانی که کفر را به بهای ایمان می‌خرند، تعبیر «عذاب دردناک». چرا؟ 🍃الف. شتاب در کفر یعنی ازدیاد کفر، و هرچه کفر شخص بیشتر شود طبیعی است که عذابش بزرگ و بزرگتر گردد؛ اما کسی که ایمان را بهای کفر می‌فروشد در واقع می‌خواهد منافع و لذت بیشتری در دنیا ببرد که به جای ایمان کفر را ترجیح داده؛ و او چون دنبال لذت است، تهدیدش به این است که به جای لذت و خوشی، به درد مبتلا خواهد شد. 🍃ب. ... @Yekaye
. 5⃣ «إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ» 🔻خرید کفر به قیمت ایمان ، به نظر می‌رسد مصادیق متعددی در قرآن کریم دارد: 🔸الف. خرید گمراهی به بهای هدایت و با دین‌فروشی «أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى» (بقره/16 و 175) «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ أُوتُوا نَصيباً مِنَ الْكِتابِ يَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ» (نساء/44) 🔸ب. خرید دنیا به بهای آخرت: «أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ» (بقره/86) 🔸ج. خرید متاع ناچیز دنیا به قیمت جعل و تحریف معارف دین: «اشْتَرَوْا بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَليلاً» (توبه/9) «وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتي ثَمَناً قَليلاً» (بقره/41؛ مائده/44) «وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَليلاً» (نحل/95) 🔸د. خرید مطالب مضر به قیمت فروش جان و باطن خویش: «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ ... وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُون» (بقره/102) 🔺 در مقابل همه اینها، آن خرید و فروشی که می‌ارزد این است که: 🔸انسان آخرت را به قیمت دنیا بخرد «فَلْيُقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يَشْرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ» (نساء/74) 🔸یعنی جان و مالش را بدهد و در ازای آن بهشت را بخرد: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» (توبه/111) 🔸بلکه جانش را در راه آنچه موجب رضایت خداست بدهد: «يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» (بقره/207) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
849) 📖 وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ 📖 💢ترجمه و البته کسانی که کفر ورزیدند نباید چنین حساب نکنند که مهلتی که به آنان می‌دهیم برای خودشان بهتر است؛ فقط به آنها مهلت می‌دهیم تا گناهی بیفزایند و آنان را عذابی است خوارکننده. سوره آل‌عمران (3) آیه 178 1397/8/28 11 ربیع‌الاول 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹يحْسَبَنَّ در آیه 169 همین سوره درباره ماده «حسب» توضیح داده شد که ▪️ماده «حسب»، در اصل در دو معنای اصلی «عدّ» یعنی «حساب کردن» و «شمردن» (إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ؛ زمر/۱۰) و «کفایت کردن» (حَسْبُنَا اللَّهُ؛ آل عمران/۱۷۳) به کار می‌رود. این ماده وقتی به صورت «حَسَبَ» بیاید صریحا در معنای شمردن و حساب کردن است؛ اما وقتی در وزن «حَسِبَ» (که ظاهرا مصدر آن فقط به صورت «حسبان» می‌آید، نه «حساب») به کار رود غالبا به معنای «ظن» و گمان می‌باشد؛ و آن را هم نه معنایی مستقل، بلکه برگرفته از همین معنای «شمردن» دانسته‌اند با این توضیح که در اصل معنایش این بوده که «حساب می‌کنم که از اموری باشد که رخ می‌دهد»؛ در واقع، معنای «حسب» به معنای «ظن»، اذغان به وقوع یک مطلب بر اساس حساب و کتابی است که احتمال آن واقعه را بالا برده است. 🔖جلسه 840 http://yekaye.ir/ale-imran-3-169/ 📖اختلاف قرائت 🔹یحسبنّ این کلمه در قرائات مختلف به صورت‌های زیر قرائت شده است: ▪️قرائت اهل مکه (ابن کثیر)‌ و اهل مدینه (نافع) و اهل بصره (ابوعمرو) و برخی از اهل کوفه (کسائی) یعقوب (از قراء عشره): لا يَحْسِبَنَّ. ▪️قرائت اهل شام (ابن عامر) و برخی از اهل کوفه (عاصم): لا يَحْسَبَنَّ. ▪️قرائت برخی از اهل کوفه (حمزه) و برخی قرائات غیرمشهور (مطوعی): لا تَحْسَبَنَّ. 📚مجمع البيان، ج2، ص892 ؛ البحر المحيط، ج3، ص443-444 ؛ معجم القرائات، ج1، ص629. 🔹وَ لا يَحْسَبَنَّ ... انَّما ... انَّما ▪️در اغلب قرائات که به صورت «یحسبن» قرائت کرده‌اند، این دو «انما» به ترتیب به صورت «أنما» و «إنما» قرائت شده است؛ ▪️اما در قرائتی که به صورت «تحسبن» است هر دو به صورت «أنما» قرائت شده است. ▪️البته در برخی قرائات غیرمشهور (یحیی بن وثاب) «یحسبنّ ... إنما ... أنما» قرائت شده است. 📚البحر المحيط، ج‏3، ص444-445 ؛ معاني القرآن، ج‏1، ص248 @Yekaye
🔹نمْلي ▪️ماده «ملو» (که برخی آن را «ملی» دانسته‌اند) در اصل بر امتداد در چیزی دلالت دارد، در زمان یا در غیر آن 📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص352). ▫️زمخشری چنین توضیح می‌دهد که معنای رایج این کلمه «کسی را به حال خود واگذاشتن» است و اصل این کلمه در «أملی لفَرَسه» به معنای این بوده که شخص اسبش را به چراگاهی می‌برده و آن را در آنجا رها می‌کرده تا هرچقدرخواست بچَرَد؛ و از این معنا، برای مهلت دادن به افراد استعاره گرفته شده است. 📚(الکشاف، ج1، ص444) ▪️«ملیّ» (بر وزن فعیل) (وَ اهْجُرْنِي مَلِيًّا؛ مريم/46) به معنای مدتی طولانی در زمانه است 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص777). ▪️و «املاء» (فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُم؛ حج/44) به معنای طول دادن در زمان است 📚(مجمع البيان، ج2، ص893) که غالبا در معنای مهلت دادن و طولانی کردن عمر به کار می‌رود 📚(البحر المحيط، ج3، ص443). ▫️این معنای مهلت دادن و به تاخیر انداختن به‌قدری در این ماده رایج شده که برخی اصل معنای این ماده را همین دانسته‌ و گفته‌اند امتداد و توسعه از لوازم مهلت دادن است. 📚 (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص176) ▫️ و برخی هم هر دو نکته را در معنای این ماده دخیل دانسته و گفته‌اند «املاء» به معنای مهلت دادنی است که شخص در آن مهلت در توسعه و گشایش و راحتی باشد. 📚(كتاب العين، ج8، ص344) 🚫البته گاهی در ماده «ملل» - که در معنای القا کردن مطلب می باشد (فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ؛ بقرة/282) – قلب رخ می دهد و «ل» دوم آن به «ی» تبدیل می‌شود و به صورت «ملی» درمی‌آید (فَهِيَ تُمْلى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا [الفرقان/5) که باید تفاوت آن با ماده «ملو» را مد نظر قرار داد؛ و در مورد آیه «الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ اَمْلى لَهُمْ» (محمد/25) که به معنای «به آنها مهلت می‌دهد» [= آنان را می‌فریبد که گویی هنوز مهلت دارید] است، قرائتی به صورت «اُمْلِى لَهُمْ» هست که در این صورت از همین باب اخیر است و به معنای «بر آنان القا می‌کند» می‌باشد 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص777) و برخی با توجه به اینکه معنای محصلی برای «مهلت دادن شیطان» نیافته‌اند در همان قرائت رایج نیز این کلمه را از باب «القا کردن» (ماده «ملی» که از «ملل»‌قلب شده) دانسته‌اند. 📚 (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص177) 🔖درباره ماده «ملل» و قلب فوق، قبلا در جلسه 601 توضیح داده شد: http://yekaye.ir/al-kahf-18-20/ 📿ماده «ملو» یا «ملی» (بدون احتساب آیه 5 سوره فرقان که در بالا گذشت) جمعا 9 بار در قرآن کریم به کار رفته است که غیر از کلمه «ملیّاً» (مریم/46)، همواره به صورت فعل باب افعال به کار رفته است. @Yekaye
🔹«الْإِثْمَ» قبلا بیان شد که ▪️ ماده «أثم» در اصل بر تعلل ورزیدن و به تاخیر انداختن انداختن می‌کند؛ و بر همین اساس، برخی گفته‌اند که اساسا اسمی شده است برای کارهایی که ثواب را به عقب می‌اندازد؛ و ظاهرا به همین مناسبت است که در زبان فارسی، گاه آن را به «گناه» ترجمه می‌کنند. البته برخی از اهل لغت گفته‌اند که اصل کلمه «إثم» دلالت بر «تقصیر» (= کوتاهی‌ ورزیدن، چرا که تقصیر از «قصر» به معنای «کوتاهی» می‌آید) می‌کند که در زبان فارسی کلمه «تقصیر» (خصوصا وقتی به صورت تعبیر «قصور و تقصیر» به کار می‌رود؛ اولی برای کم‌کاری‌ای که شخص در آن مقصر نباشد، و دومی در جایی است که شخص مقصر باشد)، بخوبی معنای «إثم» را می‌رساند. و برخی گفته‌اند «إثم» گاه در مستقیما به معنای «خمر (= شراب) به کار می‌رود و از این جهت است انسان را به باز ماندن از خیرات می‌اندازد. 🔖جلسه 253 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-33/ 🔸درباره تفاوت «إثم» ‌با «خطا» و «ذنب» هم بیان شد که: در «خطا» لزوما تعمدی در کار نیست، اما «إثم» در جایی است که تنبلی و کم‌کاری در انجام وظیفه رخ دهد؛ و «ذنب» مشخصا در مورد کار زشت و قبیحی که بد بودنش مورد اذعان و اعتراف خود فرد است به کار می‌رود. 🔖جلسه 362 http://yekaye.ir/al-alaq-96-16/ 🔸همچنین گذشت که در قرآن کریم برای «گناه» از تعابیر «ذنب» و «إثم» و «جرم» استفاده شده؛ اما در بحث عبرت‌گیری از عاقبت گناهکاران، از این سه واژه، فقط اصطلاح «مجرم» را به کار برده است؛ و برای چرایی این احتمالاتی بیان شد: 🔖جلسه 119، تدبر2 http://yekaye.ir/an-naml-027-69/ @Yekaye