🔹نَفْسٍ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «نفس» هم دلالت بر «روح» و «خود» و «تمام حقیقت شیء» میکند، هم دلالت بر «خروج نسیم، و هوای جاری» (نَفَس).
▫️درباره اینکه کدام از این دو اصل است، برخی اصل را دومی گرفتهاند که چون قوام «نَفْس» به نَفَس کشیدن است، به آن «نَفْس» گفتهاند؛
▫️در نقطه مقابل برخی گفتهاند اصل این ماده، بر آن چیزی دلالت میکند موجب تعین و تشخص یک موجود از غیرش میشود (= خود) و چون نَفَس کشیدن عامل بقای حیات شخص است، «نَفَس» از همین ماده ساخته شده است.
جمع «نَفْس» «نُفوس» و «أنفُس» است؛ اما جمع «نَفَس» «أنفاس» میباشد (که تعبیر أنفاس در قرآن به کار نرفته است).
▪️به «خون» هم «نفس» گفته میشود و به همین ترتیب درباره اینکه چرایی آن، برخی گفتهاند چون مانند هوا جریان دارد، و برخی گفتهاند چون در صورت خروجش، انسان جان میدهد. و کلمه «نفاس» و «نفساء» (وضعیت خاص زنانه که از آنها خون میرود) هم از همین ریشه گرفته شده است.
🔖جلسه ۱۴۷ http://yekaye.ir/yusuf-012-053/
@Yekaye
🔹ذائِقَة الْمَوْت
قبلا بیان شد که
▪️ ذوق به معنای چشیدن است و اگرچه اصل آن در مورد چشیدن با دهان بوده است، اما در قرآن کریم در مورد درکهای مربوط به لامسه (قمر/۴۸، نبا/۲۴) و حتی درکهای کاملا معنوی و غیرمادی (روم/۳۶؛ طلاق/۹) نیز به کار رفته است.
▪️ذائقه اسم فاعل است (= چشنده) و و «الموت» مفعول آن است، و به لحاظ نحوی، چون در این آیه به جای فعل (تذوق الموت)، اسم فاعل آورد (ذائقه الموت)، دلالت بر دوام و همیشگی بودن این چشیدن میکند. پس آیه خبر از یک واقعهای که یکبار رخ خواهد داد نمیدهد، بلکه خبر از واقعهای میدهد که تدریجا و همواره در حال رخ دادن است!
🔖جلسه 95 http://yekaye.ir/al-anbiya-021-035/
📖 اختلاف قرائت
▪️در اغلب قراءات، این عبارت به همین صورت (ذائِقَةُ الْمَوْتِ) (مضاف و مضاف الیه) قرائت شده است: هر نفسی چشنده مرگ است.
▪️اما در قرائت یزیدی (از قراء اربعه عشر) و نیز در روایتی از قرائات اعمش و یحیی و ابیحیوة و ابن أبی اسحاق و مطوعی به صورت «ذائِقَةٌ الْمَوْتَ» قرائت شده که در این صورت «الموت» مفعول برای «ذائقة» میباشد: هر نفسی مرگ را چشنده است.
▪️و از العکبری نقل شده که در قراءات غیرمشهور، قرائتی به صورت «ذائقُهُ الموتُ» نیز وجود دارد: هر نفسی، مرگ چشنده اوست.
📚(البحر المحيط، ج3، ص460 ؛ معجم القراءات، ج1، ص639)
@Yekaye
🔹الْمَوْتِ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «موت» را در اصل به معنای از بین رفتن قوت و توانایی چیزی دانسته اند و به لحاظ معنایی «مَوت» و «ممات» درست نقطه مقابل «حیات» است.
▪️به کسی که مرده باشد «مَیِّت» گویند (يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ؛ روم/۱۹) که جمع آن «أموات» (وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ؛ فاطر/۲۲) و «موتی» (كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتی؛ بقره/۷۳) است. اما کسی که در حال مرگ است را «مائت» گویند و در مورد آیه «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» (زمر/۳۰) هم گفتهاند این به لحاظ آینده است. و کلمه «مَیِّت» گاه به صورت مخفف هم به صورت «مَيْت» بیان میشود (أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ، انعام/۱۲۲؛ بَلْدَةً مَيْتاً، زخرف/۱۱ و زخرف/۱۱)
زمینی را که لمیزرع باشد و حیات در آن جریان نداشته باشد «موات» یا «مَوَتان» (در مقابل «حَیَوان») گویند؛ و البته قرآن کریم تعبیر «مَیِّت» را برای سرزمین نیز به کار برده است: «فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَيِّتٍ»(فاطر/۹).
▪️«مَيْتَة» (مردار) (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ، مائدة/۳؛ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً، أنعام/۱۴۵) به جانداری گویند که روحش بدون ذبح از بدنش جدا شده باشد، یعنی به مردارِ حیوانِ حلال گوشتی که اگر ذبح میشد گوشتش قابل خوردن میبود و البته در قرآن کریم برای زمین هم به کار رفته است (وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها؛ یس/۳۳)
▪️«مِيتة» دلالت بر حالت خاص می کند؛ و برای مردنی خاص، خوب یا بد به کار میرود (مَات مِيتةً جاهليَّة).
▪️«مَوته» (إِنْ هِيَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولی، دخان/۳۵؛ لا يَذُوقُونَ فيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولی، دخان/۵۶) ظاهرا دلالت بر «دفعه واحده» (یکبار) دارد.
▪️وقتی این ماده به باب افعال برود متعدی می شود و به معنای «میراندن» است (وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا؛ نجم/۴۴)
🔖جلسه ۷۲۲ http://yekaye.ir/al-fater-35-22/
@Yekaye
🔹تُوَفَّوْنَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «وفی» در اصل دلالت میکند بر اینکه چیزی ویا کاری به حد تمام و کمال خود برسد؛
▫️چنانکه کلمه «وفاء» به معنای عهد را به پایان رساندن و به مفاد آن کاملا عمل کردن میباشد
▫️و «استوفی» هم به معنای امری را به نحو کامل گرفتن است به نحوی که چیزی از آن فروگذار نشود [در فارسی هم میگوییم کار را به نحو مستوفَی انجام داد] .
▪️درباره اینکه چرا قبض روح کردن انسان را «توفی» میگویند برخی گفتهاند بدین جهت که «توفی» دریافت کامل است و تمام حقیقت انسان روح است که در هنگام مرگ بتمامه دریافت میشود. برخی هم گفتهاند که چون مدت زمانی که در دنیا بدانها داده شده بود، تمام و کمال بدانها داده شد.
🔖 جلسه 181 http://yekaye.ir/an-nisa-004-097/
@Yekaye
🔹زُحْزِحَ
▪️ماده «زحزح» (که برخی اصل آن را همان «زح» دانستهاند) دلالت بر بُعد و دوری می کند؛ و «زُحزِح عن» به معنای «دور شدن از» میباشد: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ» (آل عمران/185) (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص7)
و برخی گفتهاند به معنای از مقر خود زایل شدن میباشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص378)
برخی اصل معنای این لغت را عقب زدنی که با دور کردن تدریجی همراه باشد، دانسته اند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص316)
▪️«مُزَحزِح» اسم مفعول از این ماده است، به معنای «دور شده»: «وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذاب» (بقره/96)
📿از این ماده تنها همین دو مورد در قرآن کریم به کار رفته است.
@Yekaye
☀️1) آخرین خطبهای که در مدینه خواندند و بعد از آن از دنیا رفتند، حاوی مواعظ اخلاقی تکاندهنده و نکات اجتماعی دقیقی بود. در فرازی از آن روایت شده که فرمودند:
بدانید که همانا خداوند عزّ و جلّ تمام اعمال شما را از شما سؤال خواهد كرد حتّى اگر یکی از شما بر جامه برادرش دست بکشد، پس اى بندگان خدا بدانيد كه بنده بر آنچه كه بر آن اساس از دنيا رفته است مبعوث خواهد شد، و خداوند عزّ و جلّ البتّه بهشت و دوزخ را آفرید، پس هر كس دوزخ را بر بهشت ترجیح داد، با دست خالى و حسرت بازگشته، و هر كس بهشت را اختيار نمود رستگار شد و پيروزمندانه بازگشته است، چنانچه خداى عز و جل فرمود: «پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بیشک نجات یافته است.» (آلعمران/185)
📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص294
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنِي عَمِّيَ الْحُسَيْنُ بْنُ زَيْدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو الصِّينِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْخُرَاسَانِيِّ عَنْ مُيَسِّرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَائِشَةَ السَّعْدِيِّ عَنْ يَزِيدَ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالا خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص قَبْلَ وَفَاتِهِ وَ هِيَ آخِرُ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا بِالْمَدِينَةِ حَتَّى لَحِقَ بِاللَّهِ تَعَالَى فَوَعَظَ بِمَوَاعِظَ ذَرَفَتْ مِنْهَا الْعُيُونُ وَ وَجِلَتْ مِنْهَا الْقُلُوبُ وَ اقْشَعَرَّتْ مِنْهَا الْجُلُودُ وَ تَقَلْقَلَتْ مِنْهَا الْأَحْشَاءُ أَمَرَ بِلَالًا فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَاجْتَمَعَ النَّاسُ وَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى ارْتَقَى الْمِنْبَرَ فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاس ...
أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَائِلُكُمْ عَنْ أَعْمَالِكُمْ حَتَّى [عَنْ] مَسِّ أَحَدِكُمْ ثَوْبَ أَخِيهِ بِإِصْبَعِهِ فَاعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْعَبْدَ يُبْعَثُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَا مَاتَ وَ قَدْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ فَمَنِ اخْتَارَ النَّارَ عَلَى الْجَنَّةِ انْقَلَبَ بِالْخَيْبَةِ وَ مَنِ اخْتَارَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَ انْقَلَبَ بِالْفَوْزِ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ» «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فاز» ...
@Yekaye
☀️2) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
به اندازه محل یک تازیانه [یا: به اندازه محل یک کمان ] در بهشت، بهتر است از دنیا و آنچه در آن است . اگر میخواهید [به درستی این سخن پی ببرید] بخوانید: «پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بیشک نجات یافته است؛ و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.» (آلعمران/185)
📚الدر المنثور، ج2، ص107؛ مجموعة ورام، ج1، ص7
و أخرج ابن أبى شيبة و هناد و عبد بن حميد و الترمذي و الحاكم و صححاه و ابن حبان و ابن جرير و ابن أبى حاتم عن أبى هريرة قال قال رسول الله ص
ان مَوْضِعُ سَوْطٍ فِي الْجَنَّةِ خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا اقْرَءُوا إِنْ شِئْتُمْ «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُور.»
@Yekaye
☀️3) روایت شده که رسول الله در مسیر سفر یکبار مردم را جمع کردند و خطبهای خواندند و در فرازی از آن فرمودند:
هرکس دوست دارد از آتش برکنار بماند و به بهشت وارد شود، در حالتی نزد مرگ که به خدا و روز قیامت ایمان دارد؛ و با مردم چنان کند که دوست دارد با او چنان کنند.
📚الدر المنثور، ج2، ص107 ؛ البحر المحيط، ج3، ص461 ؛ عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار، ص318
نَادَى مُنَادِي رَسُولِ اللَّهِ ص الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَاجْتَمَعْنَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ ...
مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُزَحْزَحَ عَنِ النَّارِ وَ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ فَلْتَأْتِهِ مَنِيَّتُهُ وَ هُوَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لِيَأْتِ إِلَى النَّاسِ الَّذِي يُحِبُّ اللَّهُ أَنْ يُؤْتَى إِلَيْه.
@Yekaye
☀️4) روایت شده است که امیرالمومنین ع در روز جمعهای خطبه خواندند و در فرازی از آن فرمودند:
آی
ا شما را در آنچه از گذشتگان برجای مانده و در پدران درگذشتهتان مایه عبرت و بصیرتی نیست، اگر که بیاندیشید؟!
آیا ندیدید که گذشتگانتان بازنمیگردند و آن کسانی هم از شما که باقی ماندهاند [در دنیا] نمیایستند [جاودان نیستند]؟
خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «حرام کردیم بر آن شهری که به هلاکت رساندیم، پس همانا آنان برنمیگردند» (انبیاء/95) و فرمود «هر جانی چشنده مرگ است؛ و جز این نیست که پاداشهایتان را روز قیامت تماماً دریافت میکنید. پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بیشک نجات یافته است؛ و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.» (آلعمران/185)
آیا نمی بینید اهل دنیا را که در حال و احوال مختلف صبح را به شب و شب را به صبح میرسانند:
یکی میمیرد و براو گریه میکنند؛ دیگری را تسلیت می دهند؛ آن یک زمینخوردهای است که به خود میپیچد، یکی عیادتکننده و دیگری عیادتشونده است، و آن دیگری جانش دارد میرود؛ یکی دنیا طلب است و مرگ در طلب اوست؛ دیگری غافلی است و از او غفلت نشود؛ و هرکه باقی مانده در پی گذشتگان میرود؛
و حمد و سپاس از آن خداوند است که پروردگار جهانیان است.
📚من لا يحضره الفقيه، ج1، ص429-431؛ مصباح المتهجد، ج1، ص380-382؛ مجموعة ورام، ج2، ص254؛ الدعوات (للراوندي)، ص238
وَ خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الْجُمُعَةِ فَقَالَ: ...
... أَ وَ لَيْسَ لَكُمْ فِي آثَارِ الْأَوَّلِينَ وَ فِي آبَائِكُمُ الْمَاضِينَ مُعْتَبَرٌ وَ تَبْصِرَةٌ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ أَ لَمْ تَرَوْا إِلَى الْمَاضِينَ مِنْكُمْ لَا يَرْجِعُونَ وَ إِلَى الْخَلَفِ الْبَاقِينَ مِنْكُمْ لَا يَقِفُونَ [يَخْلُدُونَ] قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «وَ حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ» وَ قَالَ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ» أَ وَ لَسْتُمْ تَرَوْنَ إِلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يُصْبِحُونَ وَ يُمْسُونَ عَلَى أَحْوَالٍ شَتَّى فَمَيِّتٌ يُبْكَى وَ آخَرُ يُعَزَّى وَ صَرِيعٌ يَتَلَوَّى وَ عَائِدٌ وَ مَعُودٌ وَ آخَرُ بِنَفْسِهِ يَجُودُ وَ طَالِبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُهُ وَ غَافِلٌ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ وَ عَلَى أَثَرِ الْمَاضِينَ يَمْضِي الْبَاقُونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين.
@Yekaye
☀️5) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
... دلهایتان را از دنیا بیرون ببرید پیش از آنکه بدنهایتان را از آن بیرون ببرند؛ که همانا شما در آن آفریده شدهاید؛ ولی به غیر آن فراخوانده شدهاید. همانا قویای قویتر از آفریدگار نیست و ضعیفی هم ضعیفتر از آفریده؛ و هیچ محل فراری از خداوند نیست، جز به سوی خودش؛ و چگونه شخص میتواند از دست کسی بگریزد که دائما در دست او دست و پا میزند و «هر جانی چشنده مرگ است».
📚مجموعة ورام، ج2، ص218
مِنْ كَلَامِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع
... أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ فَفِيهَا خُلِقْتُمْ وَ إِلَى غَيْرِهَا نُدِبْتُمْ إِنَّهُ لَا قَوِيَّ أَقْوَى مِنَ الْخَالِقِ وَ لَا ضَعِيفَ أَضْعَفُ مِنَ الْمَخْلُوقِ وَ لَا مَهْرَبَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ فَكَيْفَ يَهْرُبُ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي يَدَيِ طَالِبِهِ وَ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت»
@Yekaye
☀️6) یعقوب احمر میگوید: بر امام صادق ع وارد شدم تا ایشان را در مرگ فرزندش اسماعيل تسليت گويم، حضرت بر او رحمت فرستاد و فرمود:
خداوند پيغمبرش را در خصوص مرگش تسليت فرموده و گفته است: «همانا تو خواهى مُرد و آنان هم میمیرند» و فرمود: «هر جانی مرگ را خواهد چشيد».
بعد از آن شروع به سخن نمود و فرمود:
تمام اهل زمين خواهند مُرد، كه ديگر كسى نمىماند. سپس اهل آسمان میمیرند غير از فرشته مرگ، حاملان عرش الهى، جبرئيل و ميكائيل؛ آنگاه فرشته مرگ میآید و در محضر ربوبی میایستد. به او گفته مىشود: چه كسانى ماندهاند؟ با اينكه خود آگاهتر است.
گويد: پروردگارا! جز فرشته مرگ، حاملان عرش، جبرئيل و ميكائيل، کسی نمانده است؛
گفته میشود: به جبرئيل و ميكائيل هم بگو که بمیرند!
فرشتگان گويند: پروردگارا! اين دو، رسول و امين تو هستند!
فرماید: من براى هر جانداری كه داراى روح است، مرگ را مقدّر كردهام.
آنگاه فرشته مرگ مىآيد و در محضر با عظمت خدا مىايستد، به او گفته مىشود: چه كسانى باقى ماندهاند؟ با اينكه خود (گوينده از آن) آگاه است.
گويد: اى پروردگار! كسى نمانده، مگر فرشته مرگ و حاملان عرش الهى.
پس گفته مىشود كه به حاملان عرش بگو تا بميرند.
سپس فرشته مرگ مىآيد و در محضر ربوبی مىايستد، به او گفته مىشود: چه كسى باقى مانده است؟
گويد: اى پروردگار! كسى غير از فرشته مرگ باقى نمانده است.
به او گفته مىشود: اى فرشته مرگ! بمير، او نيز مىميرد.
آنگاه زمين و آسمان را به دو دست [قدرت] خویش میگیرد و فرمايد: كجايند آنهايى كه آنان را شریک می قلمداد می کردند؟! كجايند آنهايى كه همراه من خدای دیگری قرار مىدادند؟!
📚الكافي، ج3، ص256؛ الزهد، ص80-81
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ قَالَ حَدَّثَنِي يَعْقُوبُ الْأَحْمَرُ قَالَ: دَخَلْنَا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع نُعَزِّيهِ بِإِسْمَاعِيلَ؛ فَتَرَحَّمَ عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَعَى إِلَى نَبِيِّهِ ص نَفْسَهُ [عَزَّى نَبِيَّهُ ص بِنَفْسِهِ] فَقَالَ «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» وَ قَالَ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ».
ثُمَّ أَنْشَأَ يُحَدِّثُ فَقَالَ:
إِنَّهُ يَمُوتُ أَهْلُ الْأَرْضِ حَتَّى لَا يَبْقَى أَحَدٌ. ثُمَّ يَمُوتُ أَهْلُ السَّمَاءِ حَتَّى لَا يَبْقَى أَحَدٌ إِلَّا مَلَكُ الْمَوْتِ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ ع. قَالَ: فَيَجِيءُ مَلَكُ الْمَوْتِ ع حَتَّى يَقُومَ [يَقِفَ] بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. فَيُقَالُ لَهُ: مَنْ بَقِيَ؟ وَ هُوَ أَعْلَمُ. فَيَقُولُ: يَا رَبِّ! لَمْ يَبْقَ إِلَّا مَلَكُ الْمَوْتِ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ ع. فَيُقَالُ لَهُ قُلْ لِجَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ فَلْيَمُوتَا. فَتَقُولُ: الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ يَا رَبِّ رَسُولَيْكَ وَ أَمِينَيْكَ؟ فَيَقُولُ: إِنِّي قَدْ قَضَيْتُ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ فِيهَا الرُّوحُ الْمَوْتَ. ثُمَّ يَجِيءُ مَلَكُ الْمَوْتِ حَتَّى يَقِفَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيُقَالُ لَهُ: مَنْ بَقِيَ؟ وَ هُوَ أَعْلَمُ. فَيَقُولُ: يَا رَبِّ لَمْ يَبْقَ إِلَّا مَلَكُ الْمَوْتِ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ. فَيَقُولُ قُلْ لِحَمَلَةِ الْعَرْشِ فَلْيَمُوتُوا. قَالَ ثُمَّ يَجِيءُ كَئِيباً حَزِيناً لَا يَرْفَعُ طَرْفَهُ. فَيُقَالُ: مَنْ بَقِيَ؟ فَيَقُولُ يَا رَبِّ لَمْ يَبْقَ إِلَّا مَلَكُ الْمَوْتِ. فَيُقَالُ لَهُ: مُتْ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ! فَيَمُوتُ. ثُمَّ يَأْخُذُ الْأَرْضَ بِيَمِينِهِ وَ السَّمَاوَاتِ بِيَمِينِه [يَأْخُذُ الْأَرْضَ بِشِمَالِهِ وَ السَّمَاوَاتِ بِيَمِينِهِ فَيَهُزُّهُنَّ هَزّاً مَرَّاتٍ ثُمَّ] وَ يَقُولُ: أَيْنَ الَّذِينَ كَانُوا يَدْعُونَ مَعِي شَرِيكاً؟! أَيْنَ الَّذِينَ كَانُوا يَجْعَلُونَ مَعِي إِلَهاً آخَرَ؟!
@Yekaye
☀️7) از امام صادق ع روایت نقل شده است که پیامبر ص فرمودند خداوند عز و جل هیچ مخلوقی را نیافرید مگر اینکه مخلوق دیگری را بر او برتری داد؛ و اینها را یکایک توضیح دادند، تا رسیدند به این فراز:
سپس مرگ به خود بالید و خداوند عز و جل فرمود: فخر مفروش که من تو را بین بهشتیان و جهنمیان ذبح میکنم و دیگر هیچگاه حیات نخواهی داست که کسی به تو امید ببندد یا از تو بترسد.
📚الكافي، ج8، ص149
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
... ثُمَّ إِنَّ الْمَوْتَ فَخَرَ فِي نَفْسِهِ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا تَفْخَرْ فَإِنِّي ذَابِحُكَ بَيْنَ الْفَرِيقَيْنِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَهْلِ النَّارِ ثُمَّ لَا أُحْيِيكَ أَبَداً فَتُرْجَى أَوْ تُخَاف ...
🔖متن کامل این روایت قبلا در جلسه 353 حدیث2 گذشت. http://yekaye.ir/al-alaq-96-6/
@Yekaye
☀️8) از امام باقر ع از پدرانشان روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
به دامن این «انزع» [=کسی که موی جلوی سرش ریخته] ، یعنی حضرت علی ع، درآویزید؛ که همانا اوست صدّیق اکبر، و اوست فاروق، که بین حق و باطل فرق و تفاوت میگذارد؛ کسی که او را دوست بدارد خداوند هدایتش کند؛ و کسی که از او بدش بیاید خداوند از او بدش میآید [یا: گمراهش میکند] ؛ و کسی که از او سرپیچی کند خداوند او را نیست و نابود سازد؛ و از اوست دو سبط امت من، حسن ع و حسین ع، و آن دو پسران مناند, و از حسین ع است امامان هدایت، که خداوند فهم و علم مرا بدانان عطا فرموده؛ پس آنان را [دوست بدارید و] ولایتشان را بپذیرید و دوست صمیمیای جز آنان نگیرید، که عذاب پروردگارم بر شما روا خواهد شد؛ و «هرکه عذاب پروردگارم بر او روا شود قطعا سقوط کرده» (طه/81)؛ و «زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.»
📚الأمالي( للصدوق)، ص216-217 و ص673-674؛
📚بصائر الدرجات، ج1، ص53؛
📚الإمامة و التبصرة من الحيرة، ص111-112
حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ الْبَجَلِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
خُذُوا بِحُجْزَةِ هَذَا الْأَنْزَعِ يَعْنِي عَلِيّاً فَإِنَّهُ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ، وَ هُوَ الْفَارُوقُ، يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ، مَنْ أَحَبَّهُ هَدَاهُ اللَّهُ، وَ مَنْ أَبْغَضَهُ أَبْغَضَهُ [أَضَلَّهُ] اللَّهُ، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ مَحَقَهُ اللَّهُ، وَ مِنْهُ سِبْطَا أُمَّتِي: الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، هُمَا ابْنَايَ، وَ مِنَ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةُ هُدَاةٍ [الْهُدَى]، أَعْطَاهُمُ اللَّهُ فَهْمِي وَ عِلْمِي. فَـ[أَحِبُّوهُمْ وَ] تَوَلَّوْهُمْ وَ لَا تَتَّخِذُوا وَلِيجَةً مِنْ دُونِهِمْ، فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ مَنْ يَحْلُلْ عَلَيْهِ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِ «فَقَدْ هَوى»،« وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُور»
🔖این مضمون که تمسک به امیرالمومنین، موجب میشود که شخص از آتش رهایی یافته و به بهشت وارد میکند، در حدیثی قدسی با طول و تفصیلی بیتشر در الأمالي( للصدوق)، ص222-223 آمده است.
@Yekaye
☀️9) از امام صادق ع روایت شده است:
هنگامی که روز قیامت شود حضرت محمد ص را بخوانند و خلعتی گلگون بر او بپوشانند و برسمت راست عرش بایستد؛ سپس حضرت ابراهیم ع را بخوانند و خلعتی سفید بر او بپوشانند و برسمت چپ عرش بایستد؛ سپس حضرت علی امیرالمومنین ع را را بخوانند و خلعتی گلگون بر او بپوشانند و برسمت راست پیامبر ص بایستد؛ سپس حضرت اسماعیل ع را بخوانند و خلعتی سفید بر او بپوشانند و برسمت راست حضرت ابراهیم ع بایستد؛ سپس امام حسن ع را بخوانند و خلعتی گلگون بر او بپوشانند و برسمت راست امیرالمومنین بایستد؛ سپس امام حسین ع را بخوانند و خلعتی گلگون بر او بپوشانند و برسمت راست امام حسن ع بایستد؛ سپس ائمه ع را بخوانند و خلعتی گلگون بر آنان بپوشانند و هریک سمت راست قبلی بایستد؛ سپس شیعه را بخوانند و پیش روی آنان بایستند؛ سپس حضرت فاطمه س و زنان مربوطه، اعم از فرزندان و زنان شیعهاش را بخوانند؛ پس همگی را بدون حساب به بهشت درآورند؛ آنگاه منادی ای از بطن عرش، از جانب پروردگار عرش و از افق اعلی ندا دهد:
چه پدر خوبی است پدرت، ای محمد! که همان حضرت ابرایهم ع است؛ و چه برادر خوبی است برادرت، که همان علی ع است؛ و چه نوادگان خوبی است، دو سبط تو، که همان حسن ع و حسین ع اند؛ و چه جنین خوبی است، جنین تو، که همان محسن است؛ و و چه امامان رشدیافتهایاند اینان که از فرزندان تویند، و همان فلانی و فلانی و ... است؛ و چه شیعه و پیرو خوبی است شیعیانت.
بدانید! همانا حضرت محمد ص و وصی او و دو سبط او و امامان از ذریه او، آناناند که رستگارانند؛ آنگاه بدانان امر شود که وارد بهشت شوند؛ و این همان است که فرمود: «پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بیشک نجات یافته است.»
📚تفسير القمي، ج1، ص128
حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يُدْعَى مُحَمَّدٌ ص فَيُكْسَى حُلَّةً وَرْدِيَّةً ثُمَّ يُقَامُ عَلَى يَمِينِ الْعَرْشِ ثُمَّ يُدْعَى بِإِبْرَاهِيمَ ع فَيُكْسَى حُلَّةً بَيْضَاءَ فَيُقَامُ عَنْ يَسَارِ الْعَرْشِ، ثُمَّ يُدْعَى بِعَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَيُكْسَى حُلَّةً وَرْدِيَّةً فَيُقَامُ عَلَى يَمِينِ النَّبِيِّ ص؛ ثُمَّ يُدْعَى بِإِسْمَاعِيلَ فَيُكْسَى حُلَّةً بَيْضَاءَ فَيُقَامُ عَلَى يَسَارِ إِبْرَاهِيمَ؛ ثُمَّ يُدْعَى بِالْحَسَنِ ع فَيُكْسَى حُلَّةً وَرْدِيَّةً فَيُقَامُ عَلَى يَمِينِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع؛ ثُمَّ يُدْعَى بِالْحُسَيْنِ ع فَيُكْسَى حُلَّةً وَرْدِيَّةً فَيُقَامُ عَلَى يَمِينِ الْحَسَنِ ع؛ ثُمَّ يُدْعَى بِالْأَئِمَّةِ فَيُكْسَوْنَ حُلَلًا وَرْدِيَّةً وَ يُقَامُ كُلُّ وَاحِدٍ عَلَى يَمِينِ صَاحِبِهِ؛ ثُمَّ يُدْعَى بِالشِّيعَةِ فَيَقُومُونَ أَمَامَهُمْ؛ ثُمَّ يُدْعَى بِفَاطِمَةَ وَ نِسَائِهَا مِنْ ذُرِّيَّتِهَا وَ شِيعَتِهَا فَيَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ.
ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ مِنْ قِبَلِ رَبِّ الْعِزَّةِ وَ الْأُفُقِ الْأَعْلَى: نِعْمَ الْأَبُ أَبُوكَ يَا مُحَمَّدُ وَ هُوَ إِبْرَاهِيمُ؛ وَ نِعْمَ الْأَخُ أَخُوكَ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع؛ وَ نِعْمَ السِّبْطَانِ سِبْطَاكَ وَ هُمَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ؛ وَ نِعْمَ الْجَنِينُ جَنِينُكَ وَ هُوَ مُحَسِّنٌ؛ وَ نِعْمَ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ وَ هُمْ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ؛ وَ نِعْمَ الشِّيعَةُ شِيعَتُكَ.
أَلَا إِنَّ مُحَمَّداً وَ وَصِيَّهُ وَ سِبْطَيْهِ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ هُمُ الْفَائِزُونَ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ»
@Yekaye
10) ابنعباس در روایتی طولانی وقایع قبل از رحلت پیامبر ص را چنین بازگو کرده است:
هنگامی که رسول الله ص بیمار شد و اصحابش نزد او بودند، عمار یاسر بلند شد و گفت: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! اگر آنچه رخ دهد رخ دهد، چه کسی از ما غسل دادن شما را عهدهدار شود؟
فرمود: فقط علی بن ابیطالب ع؛ چرا که او به غسل هیچ عضوی از اعضای من اهتمام نورزد مگر اینکه فرشتگان در این کار یاریش کنند؛
[وی توضیحاتی طولانی میدهد، تا بدینجا میرسد که]
سپس فرمود: حبیب دلم و مایه روشنی چشمم فاطمه را نزد من بخوانید!
حضرت فاطمه س آمد در حالی که میفرمود: جانم فدای جانت؛ ای کاش بلاگردانت شوم! پدرجانم! آیا با من کلمهای سخن نمیگویی؛ من اینجایم؛ دارم تو را مینگرم در حالی که در حال مفارقت از دنیایی؛ و لشکریان مرگ را میبینم که تو را کاملا احاطه کردهاند.
فرمود: دخترکم! لحظه جدایی فرا رسیده، سلامی از من به تو!
گفت: پدرجانم! روز قیامت کجا وعده دیار باشد؟
فرمود: هنگام حساب!
گفت: اگر هنگام حساب دیدار میسر نشد، چطور؟
فرمود: هنگام شفاعت کردنم برای امتم!
گفت: اگر هنگام شفاعتت دیدار میسر نشد، چطور؟
فرمود: نزد صراط؛ که آنجا جبرئیل در سمت راستم؛ و میکائیل در سمت چپم، و فرشتگان پشت سرم و پیش رویم ایستادهاند: ندا می دهند پروردگارا! امت محمد ص را از آتش سالم بدار و حساب را بر آنان آسان گردان.
حضرت فاطمه س گفت: مادرم خدیجه کجاست؟
فرمود: در قصری با چهار [یا: چهار هزار] درب، در بهشت.
سپس خود را در آغوش رسول الله ص انداخت. اندکی بعد بلال وارد شد و گفت: وقت نماز است، خداوند رحمتت کند!
پس رسول الله ص بیرون آمد و به امامت جماعت ایستاد و نمازش را به اختصار برگزار کرد. سپس فرمود: علی بن ابیطالب و اسامة بن زید را نزد من بخوانید!
پس آن دو آمدند و یک دست بر دوش علی ع و دست دیگر بر دوش اسامه گذاشت و فرمود: مرا نزد فاطمه س ببرید!
پس او را بردند تا سرش را در دامن حضرت زهرا س گذاشت؛ و دیدند که حسن و حسین ع گریه میکنند و نالهشان بلند شده؛ و میگفتند: جانمان فدای جان شما و ای کاش ما بلاگردانتان میشدیم.
رسول الله ص فرمود: این صدای کیست یا علی!
فرمود: اینان دو پسرت حسن و حسین ع هستند.
پس آن دو را در آغوش کشید و بوسید و حسن ع شدیدتر گریه می کرد؛ فرمود: حسن جان! بس کن! [دل] رسول الله ص را پاره پاره کردی!
آانگاه ملک الموت بر او وارد شد و گفت: السلام علیک یا رسول الله.
فرمود: و علیک السلام ای ملک الموت! من درخواستی از تو دارم!
گفت: ای پیامبر خدا! چه میخواهی؟
فرمود: میخواهم که مرا قبض روح نکنی تا اینکه جبرئیل نزدم بیاید و بر من سلام کند و من هم بر او سلامی کنم.
پس ملک الموت در حالی که میگفت: یا محمدا! بیرون رفت و جبرئیل به استقبالش آمد و گفت: آیا حضرت محمد ص را قبض روح کردی؟
گفت: نه! از من درخواست کرد که او را قبض روح نکنم تا اینکه تو را دیدار کند و تو بر او سلام کنی و او هم تو را سلام گوید.
جبرئیل گفت: آیا نمیبینی که درهای آسمان برای حضرت محمد ص گشوده شده و حور العین خود را به استقبال او آماده کردهاند؟ سپس جبرئیل فرود آمد و گفت: السلام علیک یا اباالقاسم!
فرمود: و علیک السلام ای جبرئیل! دوست من! نزدیکتر بیا!
پس او نزدیکتر شد و ملک الموت فرود آمد و جبرئیل به او گفت: ملک الموت! سفارش خداوند در مورد روح حضرت محمد ص را به خاطر داشته باش! پس جبرئیل در سمت راست او و میکائیل در سمت چپ او بود و ملک الموت روح او را گرفت. چون پرده از صورت رسول الله کنار زده شد، نگاهی به جبرئیل انداخت و فرمود: وقت سختیها مرا تنها میگذاری؟!
گفت: ای محمد! «همانا تو میمیری و آنها هم میمیرند» و «هر جانی چشنده مرگ است»
@Yekaye
👇ادامه روایت👇
👇ادامه روایت فوق 👇
☀️و از ابنعباس روایت شده که رسول الله ص در آن بیماری مرتب میفرمود: دوستم را نزد من بیاورید. اما آنها مردی را و سپس مرد دیگری را آوردند؛ اما او روی برگرداند. پس به فاطمه گفته شد: سراغ علی ع برو که به نظر نمیآید که پیامبر ص کسی غیر از علی ع را خواسته باشد.
پس حضرت فاطمه س کسی را نزد حضرت علی ع فرستاد و چون او وارد شد رسول الله ص چشم گشود و صورتش خندان شد و فرمود: نزد من علیجان! نزد من علیجان! و همین طور او را به خود نزدیک می کرد تا اینکه دست او را گرفت و او را کنار سر خود نشاند و از حال رفت.
پس حسن ع و حسین ع آمدند در حالی که گریه و شیون می کردند و خود را روی رسول الله ص انداختند. حضرت علی ع خواست آنان را جدا کند رسول الله ص به هوش آمد و گفت: علی جان! بگذار که آنها را ببویم و آنها هم مرا ببویند و از آن دو توشه برگیرم و آنان هم از من توشه برگیرند؛ اما بدان آنان بعد از من مورد ظلم واقع خواهند شد و به ظلم به شهادت خواهند رسید، پس لعنت خداوند بر کسی که به آن دو ظلم کند؛ و این را سه بار تکرار فرمود.
سپس دستش را به سوی حضرت علی ع دراز کرد و او را به سمت خود کشید تا اینکه او را زیر ملحفه خودش برد و دهان بر دهانش گذاشت و مدتی طولانی با او نجوا کرد تا اینکه روح پاکش از بدن مفارقت فرمود؛ پس علی ع از زیر ملحفه بیرون آمد و فرمود: اعظم الله اجورکم در مورد پیامبرتان؛ همانا خداوند روح او را به نزد خود قبض فرمود.
پس صداها به گریه و شیون بلند شد و به امیرالمومنین ع گفته شد: رسول الله ص چه چیزی را با تو نجوا کرد؟
فرمود: هزار باب بر من تعلیم داد که از هر بابی هزار باب گشوده میشود.
📚الأمالي( للصدوق)، ص633-638؛
📚روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج1، ص72-75
@Yekaye
ادامه روایت فوق
فَرُوِيَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص فِي ذَلِكَ الْمَرَضِ كَانَ يَقُولُ: ادْعُوا لِي حَبِيبِي!
فَجَعَلَ يُدْعَى لَهُ رَجُلٌ بَعْدَ رَجُلٍ؛ فَيُعْرِضُ عَنْهُ. فَقِيلَ لِفَاطِمَةَ: امْضِي إِلَى عَلِيٍّ فَمَا نَرَى رَسُولَ اللَّهِ ص يُرِيدُ غَيْرَ عَلِيٍّ!
فَبَعَثَتْ فَاطِمَةُ إِلَى عَلِيٍّ ع؛ فَلَمَّا دَخَلَ، فَتَحَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَيْنَيْهِ وَ تَهَلَّلَ وَجْهُهُ. ثُمَّ قَالَ: إِلَيَّ يَا عَلِيُّ! إِلَيَّ يَا عَلِيُّ! فَمَا زَالَ ص يُدْنِيهِ حَتَّى أَخَذَهُ بِيَدِهِ وَ أَجْلَسَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ.
ثُمَّ أُغْمِيَ عَلَيْهِ. فَجَاءَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع يَصِيحَانِ وَ يَبْكِيَانِ حَتَّى وَقَعَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص. فَأَرَادَ عَلِيٌّ ع أَنْ يُنَحِّيَهُمَا عَنْهُ؛ فَأَفَاقَ رَسُولُ اللَّهِ ص، ثُمَّ قَالَ: يَا عَلِيُّ دَعْنِي أَشَمُّهُمَا وَ يَشَمَّانِي وَ أَتَزَوَّدُ مِنْهُمَا وَ يَتَزَوَّدَانِ مِنِّي. أَمَا إِنَّهُمَا سَيُظْلَمَانِ بَعْدِي وَ يُقْتَلَانِ ظُلْماً؛ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى مَنْ يَظْلِمُهُمَا. يَقُولُ ذَلِكَ ثَلَاثاً.
ثُمَّ مَدَّ يَدَهُ إِلَى عَلِيٍّ ع فَجَذَبَهُ إِلَيْهِ حَتَّى أَدْخَلَهُ تَحْتَ ثَوْبِهِ الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ؛ وَ وَضَعَ فَاهُ عَلَى فِيهِ؛ وَ جَعَلَ يُنَاجِيهِ مُنَاجَاةً طَوِيلَةً حَتَّى خَرَجَتْ رُوحُهُ الطَّيِّبَةُ ص.
فَانْسَلَّ عَلِيٌّ ع مِنْ تَحْتِ ثِيَابِهِ وَ قَالَ: أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَكُمْ فِي نَبِيِّكُمْ فَقَدْ قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ.
فَارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ بِالضَّجَّةِ وَ الْبُكَاءِ. فَقِيلَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع: مَا الَّذِي نَاجَاكَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص حِينَ أَدْخَلَكَ تَحْتَ ثِيَابِهِ؟
فَقَالَ: عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ يَفْتَحُ لِي كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ.
📚الأمالي( للصدوق)، ص633-638؛
📚روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج1، ص72-75
@Yekaye
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَمْدَانَ الصَّيْدَلَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ الْوَاسِطِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ قَالَ أَخْبَرَنَا خَالِدٌ الْحَذَّاءُ عَنْ أَبِي قِلَابَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَيْدٍ الْجَرْمِيِّ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
لَمَّا مَرِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عِنْدَهُ أَصْحَابُهُ قَامَ إِلَيْهِ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ فَقَالَ لَهُ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ يُغَسِّلُكَ مِنَّا إِذَا كَانَ ذَلِكَ مِنْكَ قَالَ ذَاكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع لِأَنَّهُ لَا يَهُمُّ بِعُضْوٍ مِنْ أَعْضَائِي إِلَّا أَعَانَتْهُ الْمَلَائِكَةُ عَلَى ذَلِكَ ...
ثُمَّ قَالَ ص ادْعُ لِي حَبِيبَةَ قَلْبِي وَ قُرَّةَ عَيْنِي فَاطِمَةَ تَجِيءُ.
فَجَاءَتْ فَاطِمَةُ وَ هِيَ تَقُولُ: نَفْسِي لِنَفْسِكَ الْفِدَاءُ! وَ وَجْهِي لِوَجْهِكَ الْوِقَاءُ! يَا أَبَتَاهْ أَ لَا تُكَلِّمُنِي كَلِمَةً؟ فَإِنِّي أَنْظُرُ إِلَيْكَ وَ أَرَاكَ مُفَارِقَ الدُّنْيَا وَ أَرَى عَسَاكِرَ الْمَوْتِ تَغْشَاكَ شَدِيداً.
فَقَالَ لَهَا: يَا بُنَيَّةِ إِنِّي مُفَارِقُكِ فَسَلَامٌ عَلَيْكِ مِنِّي!
قَالَتْ يَا أَبَتَاهْ فَأَيْنَ الْمُلْتَقَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ؟
قَالَ عِنْدَ الْحِسَابِ.
قَالَتْ فَإِنْ لَمْ أَلْقَكَ عِنْدَ الْحِسَابِ؟
قَالَ عِنْدَ الشَّفَاعَةِ لِأُمَّتِي.
قَالَتْ فَإِنْ لَمْ أَلْقَكَ عِنْدَ الشَّفَاعَةِ لِأُمَّتِكَ؟
قَالَ عِنْدَ الصِّرَاطِ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِي وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِي وَ الْمَلَائِكَةُ مِنْ خَلْفِي وَ قُدَّامِي يُنَادُونَ رَبِّ سَلِّمْ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ ص مِنَ النَّارِ وَ يَسِّرْ عَلَيْهِمُ الْحِسَابَ.
فَقَالَتْ فَاطِمَةُ ع فَأَيْنَ وَالِدَتِي خَدِيجَةُ؟
قَالَ فِي قَصْرٍ لَهُ أَرْبَعَةُ [أَرْبَعَةُ آلَافِ] أَبْوَابٍ إِلَى الْجَنَّةِ.
ثُمَّ أُغْمِيَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَدَخَلَ بِلَالٌ وَ هُوَ يَقُولُ: الصَّلَاةَ رَحِمَكَ اللَّهُ!
فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ صَلَّى بِالنَّاسِ وَ خَفَّفَ الصَّلَاةَ. ثُمَّ قَالَ: ادْعُوا لِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ أُسَامَةَ بْنَ زَيْدٍ!
فَجَاءَا فَوَضَعَ ص يَدَهُ عَلَى عَاتِقِ عَلِيٍّ وَ الْأُخْرَى عَلَى أُسَامَةَ؛ ثُمَّ قَالَ انْطَلِقَا بِي إِلَى فَاطِمَةَ!
فَجَاءَا بِهِ حَتَّى وَضَعَ رَأْسَهُ فِي حَجْرِهَا؛ فَإِذَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع يَبْكِيَانِ وَ يَصْطَرِخَانِ وَ هُمَا يَقُولَانِ أَنْفُسُنَا لِنَفْسِكَ الْفِدَاءُ وَ وُجُوهُنَا لِوَجْهِكَ الْوِقَاءُ!
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ هَذَانِ يَا عَلِيُّ؟
قَالَ هَذَانِ ابْنَاكَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ.
فَعَانَقَهُمَا وَ قَبَّلَهُمَا وَ كَانَ الْحَسَنُ ع أَشَدَّ بُكَاءً فَقَالَ لَهُ: كُفَّ يَا حَسَنُ فَقَدْ شَقَقْتَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ.
فَنَزَلَ مَلَكُ الْمَوْتِ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ.
قَالَ وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ.
قَالَ وَ مَا حَاجَتُكَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ؟
قَالَ حَاجَتِي أَنْ لَا تَقْبِضَ رُوحِي حَتَّى يَجِيئَنِي جَبْرَئِيلُ فَيُسَلِّمَ عَلَيَّ وَ أُسَلِّمَ عَلَيْهِ.
فَخَرَجَ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ هُوَ يَقُولُ يَا مُحَمَّدَاهْ! فَاسْتَقْبَلَهُ جَبْرَئِيلُ فِي الْهَوَاءِ؛ فَقَالَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ قَبَضْتَ رُوحَ مُحَمَّدٍ ص؟
قَالَ لَا يَا جَبْرَئِيلُ سَأَلَنِي أَنْ لَا أَقْبِضَهُ حَتَّى يَلْقَاكَ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ عَلَيْكَ.
فَقَالَ جَبْرَئِيلُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ أَ مَا تَرَى أَبْوَابَ السَّمَاءِ مُفَتَّحَةً لِرُوحِ مُحَمَّدٍ؟ أَ مَا تَرَى حُورَ الْعِينِ قَدْ تَزَيَّنَّ لِمُحَمَّدٍ؟
ثُمَّ نَزَلَ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ!
فَقَالَ وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ يَا جَبْرَئِيلُ! ادْنُ مِنِّي حَبِيبِي!
جَبْرَئِيلُ فَدَنَا مِنْهُ؛ فَنَزَلَ مَلَكُ الْمَوْتِ. فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ احْفَظْ وَصِيَّةَ اللَّهِ فِي رُوحِ مُحَمَّدٍ ص!
وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ آخِذٌ بِرُوحِهِ ص.
فَلَمَّا كُشِفَ الثَّوْبُ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اللَّهِ نَظَرَ إِلَى جَبْرَئِيلَ فَقَالَ لَهُ: عِنْدَ الشَّدَائِدِ تَخْذُلُنِي؟!
فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ».
@Yekaye
👇ادامه روایت👇
یک آیه در روز
908) 📖 كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ
.
🏴سالروز شهادت حضرت امام هادی علیهالسلام تسلیت باد 🏴
1⃣ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»
استفاده از تعبیر اسم فاعل (ذائق) برای کاری که مرگ انجام میدهد، همراه با تعبیر «توفی» - که در موارد دیگر، غالبا برای مرگ به کار رفته- در خصوص پاداشهای اخروی، نکته لطیفی دربردارد:
میدانیم که اسم فاعل دلالت بر ثبات و استمرار میکند. (مثلا «زیدٌ قائمٌ» یعنی «زید ایستاده» و فرق دارد با «زید قامَ« که یعنی «زید ایستاد». «کل نفس ذائقه الموت» هم فرق دارد با «کل نفس تذوق الموت»)؛ نمیفرماید هر جانی مرگ را میچشد؛ بلکه میفرماید: هر جانی چشنده مرگ است.
گویی میخواهد تاکید کند بر اینکه مرگ را یک حادثه دفعی که در زمانی در آینده رخ می دهد، نبینید؛ مرگ لحظه به لحظه دارد جان شما را میگیرد، تا اینکه شما را به قیامت برساند که ما به ازای زندگیتان را بتمامه دریافت کنید.
🤔شاید در کنار هم نهادن این دو تعبیر میخواهد بفهماند که چگونه قیامت احاطه کامل بر دنیا دارد.
@Yekaye
یک آیه در روز
908) 📖 كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ
.
2⃣ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ ... وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»
اینکه در ادبیات دنیامدار غربی، و به تبع آن، در دوره جدید، از #مرگ به #عفریت تعبیر میشود، ناشی از آن است که افراد فریب دنیا را خوردهاند؛
وگرنه، اگر کسی توجه کند که کالای دنیا جز فریب نیست، آیا از #فرشته مقربی که او را از سرای فریب به سرای حقیقت میبرد، با کمال احترام یاد خواهد کرد و او را دوست خواهد داشت یا این چنین با تعابیر زشت از او یاد میکند و از او نفرت پیدا میکند؟
💠ثمره اخلاقی
ملک الموت، حضرت عزرائیل، یکی از مقربترین فرشتگان درگاه الهی است؛
و کاری که او با ما میکند نشان دادن حقیقت خودمان و حقیقتِ دنیا به ماست.🌹
📛 تنها زمانی حقیقت تلخ خواهد بود که به دروغ و فریب انس گرفته باشیم.
@Yekaye