یک آیه در روز
734) 🌺 و قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ
.
1⃣ «وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ»
درباره اینکه مقصود از این «حزن» چیست دیدگاههای گوناگونی بیان شده است
📚(به نقل از: البحر المحيط، ج9، ص34)
🍃
🍃الف. احوالات روز قیامت که انسان را بسیار مضطرب و ناراحت میکند. (ابوالدرداء)
🍃ب. نگرانی از اینکه مبادا اعمالمان مورد قبول درگاه خدا قرار نگیرد. (قتاده) و نگرانی از عاقبت امور (قاسم بن محمد)
🍃ج. نگرانیهای انتقال از دنیا تا بهشت (مقاتل)
🍃د. ترس از شیطان (کلبی)
🍃ه. مظلمهخواهیها آخرت و طولانی شدن درنگ در صراط. (ابنزید)
🍃و. ...
✳️ اما شاید در یک نگاه کلان بتوان گفت متناسب با اینکه وعده ورود در بهشت در آیه قبل، مربوط به کدام از آن سه دسته میشد، معنای رفع حزن در این آیه مختلف میشود:
🔺اگر آن آیه صرفا شامل پیشتازان در خوبی باشد منظور از این حزن، غم و اندوههای دنیاست که دیگر در بهشت راهی ندارد
🔖حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/544
🔻و اگر شامل کسانی نیز بشود که ظالم بر خویشاند؛ چهبسا آیه، علاوه بر پایان یافتن غمهای دنیا، اشارهای دارد به برطرف شدن غمهایی که در برزخ و مواقف قیامت دامنگیر آنان شده بود.
🔖حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/543
که تعبیر «غفور» با این معنا مناسبت بیشتری دارد 📚(المیزان، ج17، ص47)
هرچند که برخی احتمال دادهاند که تعبیر «غفور» برای اشاره به ظالمان بر خویش؛ و تعبیر «شکور» (که مبالغه در تشکر است) برای اشاره به پیشتازان در خوبیهاست. 📚(البحر المحيط، ج9، ص34)
https://eitaa.com/yekaye
یک آیه در روز
734) 🌺 و قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ
.
2⃣ «وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ»
سپاس گفتن خداوند بر اینکه «حزن و اندوه را از ما برد» نشان میدهد که گویندگان این سخن دچار حزن و اندوهی بودهاند که موعدش بسر آمد❗️
این مطلب چگونه جمع میشود با آیاتی که میفرماید «بر اولیاء الله نه خوفی هست و نه حزنی: أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون» (یونس/62) (بویژه که آیات قبل به گونهای بود که قطعا شامل حال پیشتازان در خوبیها میشد و بحث بر سر این بود که آیا ورود دو قسم دیگر را هم میتوان پذیرفت یا خیر)⁉️
🍃الف. مقصود از آن آیه که خوف و حزن را از اولیاء الله نفی میکند خوف و حزن عمیقی است که در آخرت هم همراه انسان میماند؛ اما در این آیه هرگونه حزنهای متعارف زندگی دنیوی است که در سطح عادی زندگی همه وجود دارد. مثلا پیامبر اکرم ص با مرگ فرزندشان ابراهیم، دچار حزن فراوانی شدند؛ و این گونه حزنها همگی از دامن انسان رخت برمیبندد.
🍃ب. ...
https://eitaa.com/yekaye/536
یک آیه در روز
734) 🌺 و قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ
.
3⃣ «وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ»
بهشتیان در بهشت خدا را سپاس میگویند که غم و اندوه را از ما برد❗️
پس،
⭕️دنیا دار غم و غصه است.❌
💠نکته تخصصی #انسانشناسی
🔷1.کسانی که درصددند بهشت را در زمین برقرار سازند؛
🔹نه انسان را درست شناختهاند؛ و
🔹نه ظرفیت دنیا را.
🔶2. همین نکته مهم را عدهای درست نفهمیدند و از آن، رها کردن وظایف دنیوی و روی آوردن به رهبانیت را نتیجه گرفتند؛
و این هم ناشی از نفهمیدن ظرفیت دنیا و کار انسان در دنیاست.
در واقع،
🔸 رهبانیت (که مسیحیان بدان مبتلا شدند) و
🔹به دنیا چسبیدن (که یهودیان بدان مبتلا شدند)
هر دو ناشی از این است که نفهمیدند چگونه باید از غم و غصه دنیا رها شد‼️
انسان را خداوند در دنیا آفرید تا بتواند با عمل خویش جای خود در آخرت را رقم بزند و هر غم و اندوهی را در آخرت از خود بزداید؛
و این مسیر در دل زندگی دنیا و جامعه است؛
انسان باید در متن جامعه زندگی کند و وظایف اجتماعی خویش را بتمامه انجام دهد تا به بهشت آسمانی برسد؛
اما انتظار نداشته باشد بهشتی که در آسمان است، در همین زمین به چنگش آید.
https://eitaa.com/yekaye
735) 🌺 الَّذي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فيها لُغُوبٌ 🌺
💐ترجمه
همان کسی که ما را از فضل خویش در سرای ماندگار جای داد، که نه در آنجا سختیای به ما میرسد و نه زحمتی آنجا به ما دست میدهد.
سوره فاطر (35) آیه 35
9 شعبان 1439
1397/2/6
https://eitaa.com/yekaye
🔹 أحَلَّنا
▪️قبلا بیان شد که ماده «حلل» را در اصل به معنای «گشودن» و «باز کردن» (باز کردن گره؛ طه/۲۷) دانستهاند؛ و
▫️«حلال» (در مقابل «حرام») را از این جهت حلال گفتهاند که وقتی چیزی حلال است، گویی گره آن را گشوده و در آن اجازه تصرف داده شده است.
▫️«فرود آمدن و در جایی اقامت کردن» را هم «حلول» (و مکان آن را «محل») گویند از این جهت که وقتی مسافر در جایی فرود میآید بارهایش را باز میکند؛ و کمکم در مورد هر نزول و جای گرفتنی به کار رفته است.
▫️به زن و شوهر هم «حلیله» و «حلیل» (جمع آن: «حلائل»؛ نساء/۲۳) میگویند از این جهت که هر یک بر دیگری حلال شده است؛ و برخی گفتهاند: علاوه بر زن و شوهر، به هر همنشینی حلیل و حلیله گویند از این جهت که در یک محل قرار گرفتهاند.
▫️«محله» هم مکانی است که یک گروهی در آنجا جای گرفتهاند.
🔖جلسه 331 http://yekaye.ir/al-balad-90-2/
🔹در این آیه «أحلّ» را عموما به معنای «محل داد» (جایگاهی قرار داد) دانستهاند،
اما بعید نیست که معنای «حلال کرد» هم مد نظر بوده باشد؛ یعنی شکر خدایی را که چنان جایگاهی را برای ما حلال کرد و ما را متنعم فرمود.
@yekaye
🔹الْمُقامَةِ
▪️قبلا بیان شد که ماده «قوم» در دو معنای اصلی به کار رفته است:
▫️یکی به معنای «جماعتی از مردم» [قوم و قبیله] و
▫️دیگری به معنای برخاستن (انتصاب) و عزم و تصمیم.
البته برخی اصل این ماده را در معنای نقطه مقابل نسشتن (قعود)، یعنی برخاستن و به کاری اقدام کردن (فعلیة العمل)، دانسته و توضیح دادهاند که معنای اول آن از زبان سریانی وارد عربی شده است.
▪️«مَقام» به معنای مکانی است که شخص در آن جا میایستد، معادل کلمه «جایگاه» (لا مَقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا، أحزاب/۱۳؛ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ، دخان/۵۱)، که به «جایگاه» از آن جهت که در آن میایستند «مقام»؛ و از آن جهت که در آن مینشینند «مَقعد» (في مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِر؛ قمر/۵۵) گفته میشود.
🔖جلسه 366 http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-1/
🔹همچنین در مورد خصوص کلمه «مقام» اشاره شد که
▫️طبری، بر این باور است که «مَقام» اسم مکان است (مکان اقامت، جای ماندن) اما «مُقام» مصدر است (اقامت، ماندن) (جامع البيان، ج۲۱، ص۸۶)
▫️اما مرحوم طبرسی و نیز جوهری معتقدند هر دو کلمه هم به معنای «اقامت» و هم به معنای «موضع قیام» به کار میرود (مجمعالبیان، ج8، ص637) چرا که اگر از باب «قام يقوم» باشد، مصدرش «مَقام» خواهد بود و اگر از باب «أقام يُقيم» باشد، مصدرش «مُقام» میشود [و اسم مکان آنها در همین دو وزن هم، دقیقا به همین دو صورت خواهد بود.] (الصحاح، ج ۵، ص۲۰۱۷)
▪️ظاهرا در قرآن کریم «مُقام» در هر دو معنا به کار رفته:
▫️در معنای اسم مکان: «ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» (فرقان/۶۶) و
▫️در معنای مصدری «دارَ الْمُقامَة» (فاطر/۳۵)؛
اما کاربردهای «مَقام» در معنای اسم مکان وضوح بیشتری دارد: «مَقامِ إِبْراهيم» (بقره/۱۲۵)، «خافَ مَقامَ رَبِّهِ» (الرحمن/۴۶) «كُنُوزٍ وَ مَقامٍ كَريمٍ» (شعراء/۵۸)، «وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَريمٍ» (دخان/۲۶)، «إِنَّ الْمُتَّقينَ في مَقامٍ أَمينٍ» (دخان/۵۱)، «وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» (صافات/۱۶۴)، «يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً» (اسراء/۷۹) ، «أَيُّ الْفَريقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً» (مریم/۷۳)، «تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ» (نمل/۳۹) ، «فَآخَرانِ يَقُومانِ مَقامَهُما» (مائده/۱۰۷)، «كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامي» (یونس/۷۱)، «لِمَنْ خافَ مَقامي» (ابراهیم/۱۴)
🔖جلسه 432 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-13/
@yekaye
🔹يَمَسُّنا
قبلا بیان شد که تعبیر «مس» کردن نزدیک به معنای «لمس» کردن میباشد. در تفاوت مس و لمس، گفتهاند: تفاوتشان به این است که «لمس کردن» حتما با دست انجام میشود اما تعبیر «مس» کردن در مورد غیر دست هم به کار میرود. به تعبیر دیگر، «مس» در معناهای غیرمادی هم به کار میرود.
🔖جلسه 90 http://yekaye.ir/hud-001-113/
@yekaye
🔹نَصَبٌ
▪️قبلا بیان شد ماده «نصب» دلالت میکند بر «بر پا داشتن و مستقیم نگه داشتن چیزی»؛
▪️«النَّصْب» سنگی بوده که به عنوان بت برپا میداشته و میپرستیدهاند که جمع آن «نَصَائِب» و «نُصُب» و «أَنْصَاب» است که دوتای اخیر در قرآن کریم آمده (وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ، مائده/۳؛ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ، مائدة/۹۰)
▪️«نَصَب» به معنای رنج و زحمت و خستگی میباشد از این جهت که گویی انسان به اندازهای صاف بایستد که رمقش تمام شود؛ از این کلمه اسم فاعلش هم در قرآن کریم آمده است (عامِلَةٌ ناصِبَةٌ؛ غاشية/۳).
▪️«نصیب» هم به عنوان حظ و بهره شخص از چیزی است، ظاهرا از این جهت که گویی آن سهم برای شخص مورد نظر برپا داشته شده است.
🔖جلسه 287 http://yekaye.ir/al-hegr-15-48/
▪️اکنون میافزاییم که کلمه «نَصَب» به صورت «نُصْب» هم تلفظ میشود، شبیه «حَزَن» و «حُزن»
📚(مجمعالبیان، ج8، ص637)
@yekaye
🔹لُغُوبٌ
▪️ماده «لغب» به معنای ضعف و خستگی و رنج میباشد
📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص: 256؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص742)
و غالبا در مورد ضعفی که در قبال کارهای سخت و طاقتفرسا پیش میآید به کار میرود
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص205)
▪️از فراء نقل شده که «لغوب» به معنای آن چیزی است که به واسطه آن «لغب» (خستگی و ضعف) پیش میآید و به لحاظ نحوی در این آیه ممکن است صفتی باشد که قائم مقام مصدر شده است؛ و میتواند صفت برای کلمه محذوف باشد، یعنی «أمر لغوب»
📚(البحر المحيط، ج9، ص35)
▪️در تفاوت «نصب» و «لغوب» گفتهاند که «نصب» به معنای رنج و مشقتی است که کسی که برای کاری ایستاده متحمل میشود، اما «لغوب» خستگیِ حاصل از آن رنج و مشقت را گویند؛ به تعبیر دیگر، «نصب» خود سختی و تکلف است؛ ولی «لغوب» نتیجه و حاصل آن که نوعی خستگی و بیحالی است.
📚(الكشاف، ج3، ص614)
📖اختلاف قرائت
کلمه «لُغوب» در برخی از قرائتهای کمتر مشهور به صورت «لَغوب» هم قرائت شده است؛
و از صاحب لوامح نقل شده که [در این صورت] ممکن است همانند «قبول» مصدر باشد؛ نه صفت
📚(البحر المحيط، ج9، ص35)
@yekaye