☀️کتاب فقه الرضا، کتابی است مملو از احادیث فقهی، که به امام رضا ع منسوب است.
بسیاری از محققان در اینکه واقعا این کتاب، نوشتهی خود امام رضا ع باشد تردید دارند؛ و یک احتمال قوی این است که این کتاب، نوشتهی یکی از اصحاب ائمه علیهمالسلام باشد که عمده مطالب خود را از امام ع گرفته است.
در این کتاب جمعبندیای از اقسام نکاح در اسلام آمده، که اگر متن حدیث هم نباشد کاملا در فضای شرح و جمعبندیای از احادیث اهل بیت ع است:
▪️بدان – خداوند تو را رحمت کند – که نکاح آن گونه که مطابق با دستور خداوند باشد چهار گونه است:
▫️یکی نکاح همراه با ارث است؛ که با [اذن] ولی و [حضور] دو شاهد انجام میشود بر اساس مهریهای معین، به اندازهای که طرفین بدان رضایت دهند، کم باشد یا زیاد؛ و نیازمند شهود است [این شرط استحباباً است]، و تعداد زنانی که بر اساس این نکاح مجاز است چهارتا است، و برای کسی که چهار زن دارد اگر بخواهد باز ازدواج کند جایز نیست مگر اینکه یکی از چهار همسر خود را طلاق دهد و نیز عدّهی آن زن طلاق داده شده هم بسر آید؛ و مادامی که عده این زن بسر نیامده برای مردان دیگر هم جایز نیست که با این زن ازدواج کنند زیرا هنوز این در گروی اوست [= طلاق در ایام عده، قابل رجوع است؛ و طرفین اگر دلشان خواست میتواند بدون اینکه دوباره عقد کنند زندگی مشترک را از سر گیرند.]
▫️و حالت دوم، نکاح بدون شهود و ارث بردن است؛ این همان نکاح متعه [= ازدواج موقت] است با شرطهایش؛ و آن عبارت است از اینکه از زن سوال کنی که آیا فارغ است یا اینکه شوهردار ویا در عده طلاق ویا در دوره حمل است؛ اگر از اینها خالی بود، [در مقام خواستگاری، مرد] میگوید: برای توست که خود را به متعه من درآوری بر اساس کتاب الله و سنت پیامبرش، نکاحی به دور از هرگونه بیعفتی، با این مدت و به این مقدار - و مهریه و مدت را معلوم میکند – بر اساس اینکه نه تو از من ارث ببری و نه من از تو؛ و بر این اساس که اگر خواستم از باردار کردن تو پیشگیری کنم؛ و بر این اساس که وقتی زمانش به اتمام رسید تو چهل و پنج روز عده نگه داری. پس اگر روی خوش نشان داد به او میگویی: تو را برای خویش متعه کردم، و تمام شروط را دوباره تکرار میکنی؛ زیرا سخن اول در مقام خواستگاری بود و هر شرطی پیش از ازدواج فاسد است و همانا با سخن دوم است که مطلب منعقد میگردد. پس اگر در بار دوم بله گفت، مهریه ویا آن مقدار از آن که حاضر است به او تعلق میگیرد و بقیه به عنوان بدهی بر عهده تو میباشد و از این پس نزدیکی کردن با او بر تو حلال میشود, و روایت شده است که با زن ملقبه [که با بیبند و باری معروف است] و یا زن مشهور به فحشا، متعه نشود؛ و [برای سنجش وی] پیش از متعه از زن بخواه که به کاری که حلال نیست اقدام کند؛ اگر پذیرفت پس [بدان که او اهل فحشاست و] با او متعه مکن؛ و روایت شده که از باب رخصت گفتهاند که اگر وی مدت و اجرت را شرط کرد متعه کردنش جایز است؛ و اگر هم از آن زن سوالی نپرسد و او را نیازماید اشکالی ندارد. اگر با هم توافق کنند که مدت و مهلت و اجرت را بیفزایند نیازی نیست که این زن برای این مرد عده نگه دارد؛ همانا عده نگه داشتن برای آن زن در صورتی لازم است که بخواهد با غیر از این مرد نکاح کند؛ مگر اینکه آن مرد، باقی ماندهی مهلت را بر این زن ببخشد؛ و این همان سخن خداوند عز وجل است که میفرماید «پس هر موردی که از آن زنان بدان وسیله درخواست متعه کردید، به آنان مهریهشان [اجرتشان] را به عنوان اقدامی که واجب است بدهید؛ و در مورد آنچه بعد از [تعیین] این واجب، با همدیگر بدان رضایت میدهید بر شما خرده گرفته نشود» (نساء/24) و این همان زیاد کردن مدت متعه و مهریهاش است؛ و حکایت متعه شبیه حکایت کنیز است از این حیث که هرکس و هرگونه بخواهد میتواند متعه کند.
▫️و وجه سوم،نکاح با شخص تحت ملکیت است و آن بدین گونه است که مرد کنیزی را بخرد که اگر آن کنیز «مستبرأه» باشد [= زنی که شوهر ندارد و اگر هم داشته عدهاش تمام شده] نکاح با او جایز است؛ و استبرای او هم یکبار عادت ماهانه دیدن است و آن هم برعهده فروشنده است؛ پس اگر فروشنده مورد اعتماد باشد و بگوید که این زن مستبرأ شده است، از همان هنگام خرید، نکاح با او جایز است؛ و اگر فروشنده مورد اعتماد نباشد مشتری باید تا مدت یکبار عادت ماهیانه صبر کند تا او مستبرا شود؛ و اگر کنیز باکره باشد ویا صاحب وی یک زن باشد و یا به بلوغ و دیدن عادت ماهانه نرسیده باشد از چنین استبرایی بینیاز است.
@yekaye
👇ادامه👇
ادامه مطلب از فقه الرضا
▫️و وجه چهارم نکاح تحلیل [حلال شمردن] است و آن عبارت است از اینکه مرد یا زنی برای مدت معلومی به مردی اجازه نکاح با کنیز خود را بدهد؛ که البته اگر این کنیز از آن مرد باشد برعهدهاش است که تا مدت یک بار عادت ماهیانه دیدن آن زن را استبراء کند و نیز بعد از اینکه ایام تحلیل پایان یافت نیز به مدت یک بار عادت ماهیانه دوباره آن زن را استبراء نماید؛ ولی اگر از آن یک زن باشد نیازی بدین کار نیست.
▪️و بدان بر اثر شیرخوارگی، هرآنچه از نَسَب که نکاح با وی حرام است، حرام میشود؛ و البته مالک شدن و خرید و فروش اینها [خواهر و برادر و ... رضاعی] حلال است جز در مورد خود کسی که شیر داده است و نیز شوهر وی که شیر این زن به خاطر بچه آن شوهر بوده است [یعنی مادر و پدر رضاعی] چرا که این دو قائم مقام پدر و مادرند که خرید و فروش و ملکیت آنها جایز نیست، خواه از مومنان باشند یا از مخالفان؛ و آن حدی که بر اثر آن مقدار شیرخوردن، شخص حرام و محرم میشود آن چیزی است که جماعت شیعه بدان عمل میکنند مطابق آنچه روایت شده؛ چرا که آن مقداری که گوشت برویاند و استخوان را محکم کند مورد اختلاف است؛ که یا سه روز شیرخوردن پیاپی است و یا ده بار شیر خوردن پیاپیای که کاملا سیراب شود با شیر از یک نفر؛ و در برخی روایات یکبار و دوبار و سه بار شیر خوردن هم روایت شده است.
📚الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا ع، ص232-233
@yekaye
👇متن روایت👇
متن فقه الرضا ع
☀️اعْلَمْ یرْحَمُكَ اللَّهُ أَنَّ وُجُوهَ النِّكَاحِ الَّذِی أَمَرَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِهَا أَرْبَعَةُ أَوْجُهٍ:
▪️مِنْهَا نِكَاحُ مِیرَاثٍ وَ هُوَ بِوَلِی وَ شَاهِدَینِ وَ مَهْرٍ مَعْلُومٍ مَا یقَعُ عَلَیهِ التَّرَاضِی مِنْ قَلِیلٍ وَ كَثِیرٍ؛ وَ إِنَّهُ احْتِیجَ إِلَى الشُّهُودِ وَ الْمُطْلَقُ مِنْ عَدَدِ النِّسْوَةِ فِی هَذَا الْوَجْهِ مِنَ النِّكَاحِ أَرْبَعٌ وَ لَا یجُوزُ لِمَنْ لَهُ أَرْبَعُ نِسْوَةٍ إِذَا عَزَمَ عَلَى التَّزْوِیجِ إِلَّا بِطَلَاقِ إِحْدَى الْأَرْبَعِ أَنْ یتَزَوَّجَ حَتَّى تَنْقَضِی عِدَّةُ الْمُطَلَّقَةِ مِنْهُنَّ وَ تَحِلَّ لِغَیرِهِ مِنَ الرِّجَالِ لِأَنَّهَا مَا لَمْ تَحِلَّ لِلرِّجَالِ فِی حِبَالَتِهِ.
▪️وَ الْوَجْهُ الثَّانِی نِكَاحٌ بِغَیرِ شُهُودٍ وَ لَا مِیرَاثٍ وَ هِی نِكَاحُ الْمُتْعَةِ بِشُرُوطِهَا وَ هِی أَنْ تَسْأَلَ الْمَرْأَةَ فَارِغَةٌ هِی أَمْ مَشْغُولَةٌ بِزَوْجٍ أَوْ بِعِدَّةٍ أَوْ بِحَمْلٍ، فَإِذَا كَانَتْ خَالِیةً مِنْ ذَلِكَ قَالَ: لَهَا تُمَتِّعِینِی نَفْسَكِ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیهِ ص نِكَاحاً غَیرَ سِفَاحٍ كَذَا وَ كَذَا بِكَذَا وَ كَذَا وَ تُبَینُ الْمَهْرَ وَ الْأَجَلَ عَلَى أَنْ لَا تَرِثِینِی وَ لَا أَرِثَكِ، وَ عَلَى أَنَّ الْمَاءَ أَضَعُهُ حَیثُ أَشَاءُ، وَ عَلَى أَنَّ الْأَجَلَ إِذَا انْقَضَى كَانَ عَلَیكِ عِدَّةُ خَمْسَةٍ وَ أَرْبَعِینَ یوْماً. فَإِذَا أَنْعَمَتْ قُلْتَ لَهَا قَدْ مَتَّعْتِنِی نَفْسَكِ وَ تُعِیدُ جَمِیعَ الشُّرُوطِ عَلَیهَا لِأَنَّ الْقَوْلَ الْأَوَّلَ خِطْبَةٌ وَ كُلَّ شَرْطٍ قَبْلَ النِّكَاحِ فَاسِدٌ وَ إِنَّمَا ینْعَقِدُ الْأَمْرُ بِالْقَوْلِ الثَّانِی؛ فَإِذَا قَالَتْ فِی الثَّانِی نَعَمْ، دَفَعَ إِلَیهَا الْمَهْرَ أَوْ مَا حَضَرَ مِنْهُ وَ كَانَ مَا یبْقَى دَیناً عَلَیكَ وَ قَدْ حَلَّ لَكَ حِینَئِذٍ وَطْؤُهَا؛ وَ رُوِی لَا تَمَتَّعْ مُلَقَّبَةً وَ لَا مَشْهُورَةً بِالْفُجُورِ؛ وَ ادْعُ الْمَرْأَةَ قَبْلَ الْمُتْعَةِ إِلَى مَا لَا یحِلُّ فَإِنْ أَجَابَتْ فَلَا تَتَمَتَّعْ بِهَا؛ وَ رُوِی أَیضاً رُخْصَةٌ فِی هَذَا الْبَابِ أَنَّهُ إِذَا جَاءَ بِالْأَجْرِ وَ الْأَجَلِ جَازَ لَهُ، وَ إِنْ لَمْ یسْأَلْهَا وَ لَا یمْتَحِنُهَا فَلَا شَیءَ عَلَیهِ، وَ لَیسَ عَلَیهَا مِنْهُ عِدَّةٌ إِذَا عَزَمَ عَلَى أَنْ یزِیدَ فِی الْمُدَّةِ وَ الْأَجَلِ وَ الْمَهْرِ، إِنَّمَا الْعِدَّةُ عَلَیهَا لِغَیرِهِ إِلَّا أَنَّهُ یهَبُ لَهَا مَا قَدْ بَقِی مِنْ أَجَلِهِ عَلَیهَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیكُمْ فِیما تَراضَیتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَةِ» وَ هُوَ زِیادَةٌ فِی الْمَهْرِ وَ الْأَجَلِ، وَ سَبِیلُ الْمُتْعَةِ سَبِیلُ الْإِمَاءِ لَهُ أَنْ یتَمَتَّعَ مِنْهُنَّ بِمَا شَاءَ وَ أَرَادَ.
▪️وَ الْوَجْهُ الثَّالِثُ نِكَاحُ مِلْكِ الْیمِینِ وَ هُوَ أَنْ یبْتَاعَ الرَّجُلُ الْأَمَةَ فَحَلَالٌ لَهُ نِكَاحُهَا إِذَا كَانَتْ مُسْتَبْرَأَةً؛ وَ الِاسْتِبْرَاءُ حَیضَةٌ وَ هُوَ عَلَى الْبَائِعِ فَإِنْ كَانَ الْبَائِعُ ثِقَةً وَ ذَكَرَ أَنَّهُ اسْتَبْرَأَهَا جَازَ نِكَاحُهَا مِنْ وَقْتِهَا؛ وَ إِنْ لَمْ یكُنْ ثِقَةً اسْتَبْرَأَهَا الْمُشْتَرِی بِحَیضَةٍ وَ إِنْ كَانَتْ بِكْراً أَوْ لِامْرَأَةٍ أَوْ مِمَّنْ لَمْ یبْلُغْ حَدَّ الْإِدْرَاكِ اسْتُغْنِی عَنْ ذَلِكَ.
▪️وَ الْوَجْهُ الرَّابِعُ نِكَاحُ التَّحْلِیلِ وَ هُوَ أَنْ یحِلَّ الرَّجُلُ أَوِ المَرْأَةُ فَرْجَ الْجَارِیةِ مُدَّةً مَعْلُومَةً فَإِنْ كَانَتْ لِرَجُلٍ فَعَلَیهِ قَبْلَ تَحْلِیلِهَا أَنْ یسْتَبْرِئَهَا بِحَیضَةٍ وَ یسْتَبْرِئَهَا بَعْدَ أَنْ تَنْقَضِی أَیامُ التَّحْلِیلِ وَ إِنْ كَانَتْ لِمَرْأَةٍ اسْتُغْنِی عَنْ ذَلِكَ.
▪️ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ یحْرُمُ مِنَ الرَّضَاعِ مَا یحْرُمُ مِنَ النَّسَبِ فِی وَجْهِ النِّكَاحِ فَقَطْ وَ قَدْ یحِلُّ مِلْكُهُ وَ بَیعُهُ وَ ثَمَنُهُ إِلَّا فِی الْمُرْضِعِ نَفْسِهَا وَ الْفَحْلِ الَّذِی اللَّبَنُ مِنْهُ فَإِنَّهُمَا یقُومَانِ مَقَامَ الْأَبَوَینِ لَا یحِلُّ بَیعُهُمَا وَ لَا مِلْكُهُمَا مُؤْمِنَینِ كَانَا أَمْ مُخَالِفَینِ وَ الْحَدُّ الَّذِی یحْرُمُ بِهِ الرَّضَاعُ مِمَّا عَلَیهِ عَمَلُ الْعِصَابَةِ دُونَ كُلِّ مَا رُوِی فَإِنَّهُ مُخْتَلِفٌ مَا أَنْبَتَ اللَّحْمَ وَ قَوَّى الْعَظْمَ، وَ هُوَ رَضَاعُ ثَلَاثَةِ أَیامٍ مُتَوَالِیاتٍ أَوْ عَشَرَةُ رَضَعَاتٍ مُتَوَالِیاتٍ مُحْرَزَاتٍ مُرْوِیاتٍ بِلَبَنِ الْفَحْلِ وَ قَدْ رُوِی مَصَّةٍ وَ مَصَّتَینِ وَ ثَلَاثٍ.
@yekaye
یک آیه در روز
956) 📖جمعبندی آیات 15-28 سوره نساء 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْه
.
1️⃣ قبلا (جلسه 925) اشاره شد که شاید بتوان گفت
📝این سوره در مقام تکوین بنیان #جامعه، یا به تعبیر دقیقتر #امت_دینی است؛ امتی که شروع و زیربنایش نظام #خانواده است؛
و
🤔البته میخواهد آن نوع #روابط_مطلوب_خانوادگی به افق #روابط_اجتماعی هم کشیده شود؛ و آرمان امت اسلامی، نه فقط #برابری و #عدالت، که #برادری و #مودت قرار داده شود.
👈اشاره شد که این سوره با بحث و احکام #ازدواج آغاز میشود؛
و سپس وارد مسائل اقتصادی میشود؛ آن هم از زاویه مسائل اقتصادی متفرع بر خانواده (سرپرستی اموال ایتام، حق مالکیت برای زن و مرد، ارث و مسائل مربوط به آن).
طبیعی است که عادیترین شکل ایجاد خانواده، وضعیت ازدواج بین یک زن و مرد است؛ اما در این فراز از سوره اقسام وضعیتهای دیگر (از وضعیتهای کاملا مردود مانند زناکاری و ازدواج با محارم؛ تا وضعیتهایی که تحت شرایطی پذیرفتنی است، مانند ازدواج موقت و ازدواج با کنیز) نیز مورد توجه قرار میگیرد و حکم هریک بیان میشود؛ و سپس در فراز بعدی به سراغ تقسیم کار درون خانواده و سایر احکام خانواده (مدیریت خانواده، مساله نفقه، نشوز، طلاق) میرود.
🔸قسمتی از سوره که بر مسائل خانوادگی تمرکز دارد تا آیه 36 است که به نظر میرسد این بحث در سه فراز ارائه شده است و آیات 15 تا 28 دومین فراز از مسائل خانوادگی است.
◾️خود این فراز شامل سه مطلب است:
🔹ابتدا در 4 آیه به سراغ زنان و سپس مردانی رفت که مرتکب فحشاء میشوند؛ و هشدار داد که چهار شاهد برای اثبات فحشاء لازم است؛ که اگر چنین شهودی شهادت دادند باید آن فحشاپیشگان بسختی مورد مجازات قرار گیرند؛
هرچند تذکر میدهد که باب توبه باز است، البته برای کسانی که زود از کارشان پشیمان میشوند نه کسانی که تا پیش از مرگ هرکاری دلشان میخواهد انجام میدهند که اینان عذابشان از پیش آماده شده است.
🔹مطلب دوم دو هشدار است به مردان در خصوص حقوق مالی زنان؛
▫️اول اینکه مبادا با تحت فشار قرار دادن و یا با هر ترفند دیگری، بخواهید زنانتان را در تنگنای مالی قرار دهید؛ اعم از اینکه مجبورشان کنید که مالشان را به شما بدهند ویا اینکه به زور از مهریه ویا نفقهشان صرف نظر کنند و ...؛
اگر هم به هر دلیل از آنان خوشتان نمیآید، باز سعی کنید مبنا را بر معاشرت بالمعروف قرار دهید و براحتی پیوند ازدواج را به هم نزنید که چهبسا شما از چیزی خوشتان نمیآید اما خداوند خیر فراوانی در آن نهاده باشد.
▫️و هشدار دوم اینکه مبادا چون قصد تجدید فراش کردهاید، و دفعه قبل جوگیر شده و مهریه سنگینی تعیین کرده بودید، در ادای مهریه همسر قبلیتان کوتاهیای انجام دهید، بویژه در نظر بگیرید که شما با آن بسیار به هم نزدیک شده و ارتباطات خاصی برقرار کردهاید و پیمانی بسیار عمیق بدانها سپردهاید؛ و ناروا بودن چنین نقض پیمانی بسیار قبیح است.
🔹مطلب سوم در این فراز، برشمردن زنانی است که ازدواج با آنان بر مردان حرام است؛
▫️این ممنوعیت را از مذمت شدید سنت جاهلی تصاحب زن پدر در آیه 22 آغاز کرد،
▫️سپس در آیه 23 فهرست محارم نسبی و رضاعی را برشمرد و به برخی از حرمتهای سببی (مادر و دخترِ همسر شخص و نیز زنِ پسر و جمع بین دو خواهر) نیز اشاره کرد و
▫️در آیه 24 به حرمت ازدواج با مطلق زنان شوهردار پرداخت و نهایتا فرمود به غیر اینها حق دارید با هر زنی ازدواج کنید و تشکیل خانواده دهید؛ و اگر این مقدار هم میسورتان نبود حق دارید متعه کنید؛ و
▫️در آیه 25 فرمود که اگر این گزینه هم برایتان میسر نشد، میتوانید با زنان مسلمانی که کنیز هستند، با اجازه مالکشان ازدواج کنید؛
و تذکر داد که مساله مهم این است که طرف ازدواج شما باید افراد پاکدامن باشند، نه اهل فحشاء و دوستیهای پنهانی؛ که اگر کنیزی نیز به چنین روابطی روی آورد او نیز شایسته مجازات میشود، هرچند مجازاتی نصف زنان آزاد؛ و با توجه به مشکلاتی که ازدواج با کنیز دارد، در پایان این آیه تذکر داد که باز کردن باب این حکم برای حفظ شما از مشقت شهوات بوده وگرنه اگر کسی بتواند خود را نگهدارد برایش بهتر است.
🔸بعد از این سه مطلب، در سه آیه پیاپی به مشیت خداوند در این مباحث – که اساساً چرا خداوند این راهها را باز کرده ویا بسته - و آنچه نقطه مقابل مشیت اوست پرداخت. در آیه اول و آخرش فقط از اراده خداوند سخن گفت و در آیه وسط، ارادهای را که در مقابل اراده خداوند است، نیز گوشزد کرد.
▪️خداوند از این بحثها سه چیز اراده کرده است:
▫️الف. بیان کردن مطلب برای شما و هدایت کردن شما به رویههای کسانی که پیش از شما بودند و زمینه را برای توبه شما مهیا کردن؛
▫️ب. اینکه شما را توبه دهد؛ و این درست نقطه مقابل اراده کسانی است که میخواهند با شهوترانی انحرافی عظیم در شما پدید آورند؛
▫️ج. اینکه با توجه به ضعف تکوینی شما، بر شما تخفیف دهد.
@yekaye
یک آیه در روز
956) 📖جمعبندی آیات 15-28 سوره نساء 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْه
.
2️⃣ پس این آیات به طور خلاصه میگویند:
🔹اینکه، اگرچه باب توبه باز است، اما زنان و مردان اهل فحشاء – در صورتی که وقوع فحشاء چنان با دریدگی همراه باشد که اثبات علنی شود – باید مجازات شوند
🔹و اینکه مردان باید حقوق مالی زنانشان را بجد رعایت کنند و حال که دست برتر با آنان است (نفقه و مخارج زن برعهده آنان است)، در صورتی که از ازدواج با آنها پشیمان شدند، آنان را تحت فشار قرار ندهند؛
🔹و اینکه دایره افرادی که ازدواج با آنان حرام است؛ و نیز عرصههای مجاز ازدواج معلوم باشد؛
🔸هر سه حکایت از اراده خداوند برای هدایت ما و بازگشت ما در مسیر عبودیت دارد، که همه اینها با توجه به ضعف ما طراحی شده است؛
📛و کسانی که در مقابل این ارادهاند شهوترانانیاند که مایلند انحرافی عظیم در ما پدید آورند.
🤔یعنی دو اراده در کار است:
💢یکی اراده خداوند که با لحاظ ضعف ما، میخواهد بهترین برنامه هدایتی را برای بازگشت ما به مسیر عبودیت در اختیارمان قرار دهد و در این راه، برای فحشاء مجازات قرار داده، مردان را به رعایت حقوق مالی زنانشان بجد دعوت میکند و مرزهای محرم و نامحرم را با دقت تصویر میکند؛
⛔️و دومی اراده شهوترانان که با ترویج فحشاء و بیمبالاتی مزدان در حقوق مالی زنان و به هم زدن مرزهای محرم و نامحرم میخواهند جامعه اسلامی را به انحراف بکشانند.
@yekaye
یک آیه در روز
956) 📖جمعبندی آیات 15-28 سوره نساء 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْه
.
3️⃣ این فراز را از منظری دیگر میتوان به گونهای دیگر جمعبندی کرد:
🔸ابتدا در دو آیه درباره مجازات اهل فحشاء توضیحاتی میدهد و در آخرش از تواب بودن خداوند سخن میگوید که اگر اینها توبه و اصلاح کردند خداوند توبهپذیر است؛
🔹سپس در دو آیه مساله توبه را مطرح میکند که توبه در جایی است که از روی جهالت (مغلوب واقع شدن عقل در برابر شهوت) باشد و سریع شخص پشیمان شود، نه کسی که بدی کردن برایش عادی شده و لحظه مرگ به فکر توبه بیفتد یا اساساً کافر باشد و این کارها را بیدغدغه انجام دهد؛
🔸سپس به سراغ هشدار به مردان در خصوص حقوق مالی همسران میرود و در آیات بعد محارم و عرصههای مجاز ازدواج را برمیشمرد؛
🔸سپس در جمعبندی دو بار بر اینکه هدف خداوند از این برنامهها توبه دادن شماست تاکید میکند و تذکر میدهد که شهوترانان در مقابل میخواهند شما در بیراهه بیفتید و توبه نکنید.
🔷پس از این منظر، محور بحث این است که در مسیر زندگی بیراهههای جدیای در کار است که خداوند در همه برنامههایش هدفش این است که شما را دائما به سوی مسیر اصلی بازگشت دهد؛
اما شهوترانان میخواهند شما در همان بیراههها بیفتید و دیگر به راه اصلی برنگردید.
@yekaye
یک آیه در روز
956) 📖جمعبندی آیات 15-28 سوره نساء 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْه
.
4️⃣ ما غالبا اقدامات شهوترانان برای انحراف افکندن را در ترویج فحشاء جستجو میکنیم؛
اما این آیات نشان میدهند که شهوترانان دو کار دیگر هم میکنند❗️
⛔️ مانع رعایت حقوق مالی زنان (به طور خاص مهریه و نفقه) میشوند و
⛔️مرزهای محرم و نامحرم را کمرنگ میکنند.
🌐نکته تخصصی #جامعهشناسی:
#ظلم_به_زنان به بهانه #فمینیسم
🤔تحولات 70-60 سال اخیر که به #انقلاب_جنسی در غرب معروف است، نشان میدهد که چگونه ترویج فحشاء با انکار حقوق مالی زنان و به هم زدن مرزهای محرم و نامحرم همراه بوده است:
جنبشهای فمینیستی، به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای انقلاب جنسی، به بهانه دفاع از حقوق زنان و تساوی زن و مرد، عملا زنان را از حقوق مالی مهمشان که همان نفقه و مهریه باشد محروم کردند‼️
و اگر توجه کنیم که:
🔹الف. هزینههای رایج زندگی یک زن به طور متوسط چند برابر مردان است؛ و
🔹ب. توان درآمدزایی زنان به طور متوسط بسیار پایینتر از مردان است؛ و
🔹ج. زنان از حیث جنسی سرمایهای دارند که میتوانند از آن طریق تامین درآمد کنند؛
🔵آنگاه خیلی واضح میشود که چرا شعارهای تساوی حقوق زن و مرد، بیش از آنکه به نفع زنان تمام شود، به ضرر زنان و به نفع مردان شهوتران تمام میشود:
🤔زنان را ظاهرا از زیر یوغ شوهرانشان نجات دادند؛
و واقعیت این است که آنان را گرفتار دام مردان شهوتپرست کردند:
به آنها گفتند دریافت مهریه و نفقه از شوهر توهین به شخصیت شماست: تا آنان حاضر شوند جسم خود را برای دریافت مبلغ بسیار کمتری در اختیار هر مردی قرار دهند.
@yekaye
یک آیه در روز
956) 📖جمعبندی آیات 15-28 سوره نساء 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْه
.
5️⃣ در این آیات، وقتی خواست فحشاء و مجازات فحشاء را شروع کند از زنان شروع کرد و سپس سراغ مردان رفت؛
اما در مساله رعایت حقوق مالی همسر، لبه تیز حمله را صرفا متوجه مردان (شوهران) قرار داد.
💠نکته تخصصی #سیاستگذاری #خانواده
🤔شاید از نکته فوق بتوان نتیجه گرفت که سیاستهای حفظ خانواده در خصوص مردان و زنان کارهای متفاوتی باید در پیش گیرد:
🔺اینکه عرف متدینان مساله عفت را عموما و در درجه اول ناظر به زنان مطرح میکنند، ظاهرا پشتوانه قرآنی دارد؛
و البته آیه نشان میدهد که مساله عفت در مورد مردان هم باید مطرح شود اما بعد از زنان؛
🔺 و البته لبه تیز برنامههای نسبت به مردان، باید ناظر به واداشتن آنها به رعایت حقوق مالی همسرانشان باشد.
@yekaye
یک آیه در روز
956) 📖جمعبندی آیات 15-28 سوره نساء 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْه
.
6️⃣ اینکه انسان اختیاردار تکلیف زندگی و همسر خویش باشد بقدری مهم است که قرآن کریم ازدواج با کنیزان را (که اختیارشان تاحدود زیادی با صاحبشان است تا با همسرشان) صرفا برای کسی که خوف وقوع در گناه و مشقت ناشی از فشار شهوت دارد مطرح میکند؛ و از افراد میخواهد که اگر میتوانند صبر پیشه کنند و چنین زندگیای تشکیل ندهند برایشان بهتر است!
🌐ثمره #اجتماعی
اینکه برنامههای جدید دائما وضعیت زندگیها را به این سمت میبرد که مرد دیگر اختیاردار همسر خویش نباشد و به بهانه اینکه زنان از مردان خویش مستقل شوند عملا کاری میکنند که دیگرانی همچون کارفرمایان و رسانههای جمعی و ... اختیاردار زنان باشند، کاملا در جهت تضعیف خانواده است؛
که ضربهاش فقط به مردان نخواهد بود؛
بلکه کل اعضای خانواده، هم خود زن و هم فرزندان، نیز از این وضعیت متضرر خواهند شد.
🔖(مستندی به نام #ایکس_سونامی درباره #فروپاشی_خانواده_در_آمریکا تهیه شده که بزودی اکران خواهد شد و این واقعیت را بخوبی منعکس کرده است)
@yekaye
957) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَینَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحیماً 📖
💢ترجمه
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اموالتان را بین خود به ناروا نخورید، مگر آنکه تجارتی با رضایت طرفینی از جانب شما واقع شود؛ و خودهایتان را نکشید، که خداوند نسبت به شما رحیم بوده است.
سوره نساء (4) آیه 29
1398/8/13
6 ربیعالاول 1441
@yekaye
🔹بِالْباطِلِ
قبلا بیان شد که
▪️«باطل» نقطه مقابل «حق» است و به معنای امری است که با تفحص معلوم میشود هیچ ثباتی ندارد. این کلمه اسم فاعل از ماده «بطل» است که اصل این ماده را به معنای «[از بین] رفتن شیء و اینکه درنگ و مکث بسیار اندکی داشته باشد» دانستهاند و «شیطان» را هم از این جهت «باطل» نامیدهاند که کارهایش هیچ حقیقتی ندارد و هر چیزی که به او برگردد، پشتوانهای در واقعیت ندارد.
▪️کلمه «بَطَل» (جمع: أبطال) به معنای شجاع، از همین باب است و درباره وجه تسمیهاش برخی گفتهاند چون دیگران را به هلاکت و نابودی میاندازد، ویا چون خودش را در معرض عرصههای هلاکتبار قرار میدهد، و نیز گفتهاند از «بطل دمه: خونش را به هدر داد» گرفته شده که گویی شخص شجاع خون خود را به هدر میدهد و یا اینکه کسی که متعرض وی شود خونش را هدر داده است.
🔖جلسه 174 http://yekaye.ir/saad-38-27/
@yekaye
🔹تِجارَةً
▪️ماده «تجر» از مواد نادر در زبان عرب است (از این جهت که ظاهرا تنها مادهای است که در آن حرف ج بعد از حرف تاء آمده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص164؛ معجم مقاييس اللغه، ج1، ص341) و «تجارت» را به معنای تصرف در سرمایه به منظور رسیدن به سود (مفردات ألفاظ القرآن، ص164)
و به تعبیر دیگر، هرگونه معاملهای که درصدد رسیدن به سود باشد، دانسته؛ و تفاوتش با «بیع» (خرید و فروش)را در این معرفی کردهاند که بیع به مطلق معاملات و خرید و فروش اطلاق میشود اعم از اینکه سودآور باشد یا زیانده؛ اما تجارت را در جایی به کار میبرند که سودآوری مدنظر باشد (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص411)
▪️این کلمه جدای از کاربردش در خصوص معاملات: «إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُديرُونَها بَيْنَكُم» (بقره/282) «إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ» (نساء/29) «وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها» (توبه/24) «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» (نور/37) «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ» (جمعه/11)،
در قرآن کریم به مناسبت در خصوص تجارت معنوی هم به کار رفته است: «الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» (بقره/16) «يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ» (فاطر/29) «هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ» (صف/10)
📿این ماده اگرچه به صورت فعل (تَجَرَ يَتْجُرُ) و اسم فاعل (تَاجِرٌ و تَجْرٌ؛ شبیه صاحب و صحب) به کار رفته اما تنها کاربرد این کلمه به صورت مصدر «تجارة» در قرآن کریم مشاهده میشود و این کلمه (و در واقع ماده «تجر») همین 9 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
📖اختلاف قرائت
▪️این کلمه در اغلب قرائات، یعنی در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و مدینه (نافع) و بصره (ابوعمرو) و شام (ابن عامر) و نیر در قرائات أبوجعفر و يعقوب (از قراء عشره) به صورت مرفوع «تجارةٌ» قرائت شده است؛ که در این صورت، «کان» کان تامه خواهد بود به معنای «إلا أن تقع تجارة: مگر اینکه تجارتی در کار باشد» و استثناء هم استثنای منقطع میگردد؛ چرا که تجارت با رضایت مصداق اکل مال بالباطل نیست.
▪️اما در قرائت اهل کوفه (عاصم و حمزه و کسائی) و نیز برخی قراء عشره (خلف) و اربعه عشر (حسن و اعمش) که اینها هم اغلب کوفی بودهاند به صورت منصوب قرائت شده که در این صورت، دو گونه تحلیل نحوی دارد: یکی اینکه خبر کان است و تقدیر کلام این چنین بوده است: «إلا أن تكون التجارةُ تجارةً عن تراض»، که در این صورت، استثنا، استثنای متصل است؛ و دیگر اینکه مضاف الیهای است که چون جانشین مضاف شده منصوب گردیده و تقدیر کلام چنین بوده است: «إلا أن تكون الأموالُ أموالَ تجارةٍ» که در این صورت باز استثناء، استثنای منقطع خواهد بود.
📚مجمع البيان، ج3، ص59 ؛ معجم القراءات، ج2، ص55-56
@yekaye
🔹تَراضٍ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «رضو» نقطه مقابل «سخط» (خشم گرفتن و ناراحت شدن) است و از این جهت شاید بتوان آن را معادل خشنودی دانست و برخی توضیح داده اند که «فرح» به معنای مطلق سرور و خشنودی است؛ اما «رضایت» به معنای موافقت میل است با آنچه جریان می یابد و شخص با آن مواجه می شود؛ که این هم در مورد خداوند نسبت به بنده مصداق دارد (که معنایش این است که بنده را در حالتی ببیند که همواره به اوامر الهی عمل می کند) و هم در مورد بنده نسبت به خداوند (که آنچه خداوند برایش مقدر کرده را ناخوش ندارد): «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» (مائده/۱۱۹؛ توبه/۱۰۰؛ مجادله/۲۹)
▪️وقتی هم به باب تفاعل می رود (تراضی) به معنای رضایت طرفینی است، چنانکه در آیه «إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ» (بقرة/۲۳۲) یعنی هریک از طرف مقابل خود راضی باشد و نسبت به طرف مقابل خویش ابراز رضایت کند. همچنین: «فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما» (بقره/۲۳۳) یا «تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُم» (نساء/۲۹) ً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَة]» (نساء/۲۴)
🔖جلسه 845 http://yekaye.ir/ale-imran-3-174-2/
@yekaye
🔹لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «قتل» در اصل بر میراندن (إماته) دلالت دارد و در فارسی معادل «کُشتن» است. این ماده، به ماده «موت» (مرگ) بسیار نزدیک است؛ یعنی در هردو جدا شدن روح از بدن مد نظر است؛ اما با هم تفاوتی هم دارند: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ» (آل عمران/۱۴۴) و در تفاوت این دو گفته اند وقتی به عمل عامل توجه شود، «قتل» گفته میشود و وقتی خود زوال حیات مد نظر است «موت» گویند؛ و یا اینکه قتل به عملی گویند که با آن موت حاصل میشود اما موت به وضعیتی که حاصل شده گویند. برخی هم گفتهاند موت صرفِ زوال حیات است، اما قتل، زایل کردن بنیه حیوانیِ موجود زنده است و حتما باید فعل انسان باشد؛ از این جهت حتی به کار کسی که دیگری را زندانی کند و مانع دسترسی او به غذا و … شود تا او بمیرد هم تعبیر «قتل» به کار میبرند
▪️این ماده در حالت عادی ثلاثی مجرد متعدی است: «وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ» (بقره/۲۵۱) و مصدر آن «قتل» است (الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ، بقره/۱۹۱)
▫️و وقتی به باب مفاعله (مقاتله، قتال) میرود (يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبير، بقره/۲۱۷؛ وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ، بقرة/۱۹۳؛ وَ لَئِنْ قُوتِلُوا، حشر/۱۲؛ قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ، توبة/۱۲۳؛ وَ مَنْ يُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ [النساء/ ۷۴) به معنای پیکار و جنگیدن است، یا از این باب که جنگیدن، زمینه قتل دیگران را فراهم میکند ویا از این جهت که به اقتضای این صیغه که دلالت بر استمرار دارد، جنگیدن موجب قتل مستمر میشود و در این ماده، گاه معنای «کشتن» و به قتل رساندن غلبه دارد: «قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُون» (توبه/۳۰ و منافقون/۴) و گاه اصل جنگیدن و مبارزه مسلحانه: «قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناكُمْ» (آل عمران/۱۶۷) یا «إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَليلاً مِنْهُم» (بقره/۲۴۶) «حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقاتِلُوكُمْ أَوْ يُقاتِلُوا قَوْمَهُم» (نساء/۹۰)
▪️بدین بیان، «قتال» با «جهاد» نزدیک است؛ تفاوتش ان این است که در «قتال» بر کشتن و به قتل رساندن تاکید میشود؛ اما «جهاد» از ماده «جهد» به معنای «مشقت و طاقت» است و «جِهاد» و «مُجاهده» به معنای به کار بستن تمام توان و تلاش خود برای دفع کردن دشمن میباشد.
▪️این ماده وقتی به باب تفعیل میرود (مَلْعُونينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتيلاً، احزاب/۶۱؛ إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا، مائده/۳۳) دلالت بر کثرت و شدت در قتل دارد؛ و البته غالبا در این ماده به نحو استعاری برای عشق (کُشته عشق) به کار میرود.
🔖جلسه 918 http://yekaye.ir/ale-imran-3-195/
📖اختلاف قرائت
▪️در اغلب قرائات مشهور این فعل به صورت فعل ثلاثی مجرد «وَ لا تَقْتُلُوا» قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت حسن (از قراء اربعه عشر) و نیز قرائتی منسوب به امیرالمومنین ع و قرائت سلمی و مطوعی به صورت فعل باب تفعیل «وَ لا تُقَتِّلوا» قرائت شده است که چنانکه در نکات ادبی خواهد آمد، در هر دو صورت این فعل متعدی است و رفتن آن به باب تفعیل صرفا دلالت بر شدت و کثرت قتل میکند.
📚معجم القراءات، ج2، ص56
@yekaye
☀️1) از امام باقر ع درباره معنای آیه «اموالتان را بین خود به ناروا نخورید» روایت شده که
مقصود ربا و قمار و «بخس» [= ناچیز شمردن کالای فروشنده برای خرید آن به زیر قیمت واقعی] و ظلم است.
📚التبيان، ج3، ص179؛ مجمع البيان، ج3، ص59
و في معنى قوله: «لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» قولان: أحدهما قال السدي: بالربا، و القمار، و البخس، و الظلم، و هو المروي عن أبي جعفر (ع)
✳️ در تایید مضمون این حدیث باید گفت: در تفسير العياشي، ج1، ص236-237 دو روایت از امام صادق ع آمده که مصداق این را «قمار» دانسته و در تفسير القمي، ج1، ص136 هم روایتی از امام صادق ع آمده که مصداق این را «ربا» معرفی کرده است.
@yekaye
☀️2) سماعه میگوید:
به امام صادق ع عرض کردم: مردی از ماست که نزدش اموالی هست که با آن امرار معاش میکند و برعهدهاش بدهیای هست؛ آیا همچنان روزی خانوادهاش را از آن مال تامین کند تا خداوند گشایشی در کار وی پدید آورد و بتواند قرضش را ادا کند؛ یا اینکه علیرغم بدی زمانه و سختی کسب و کار باز زیر بار قرض برود و یا اینکه صدقه قبول کند [و در هر صورت آن بدهیاش را پرداخت کند]؟
فرمودند:
با اموالی که دارد بدهیاش را پرداخت کند [و اگر لازم شد صدقه قبول کند] و اموال مردم را که نزد اوست مصرف نکند مگر اینکه نزدش چیزی باشد که بتواند حق مردم را ادا کند که همانا خداوند عز و جل میفرماید: «اموالتان را بین خود به ناروا نخورید، مگر آنکه تجارتی با رضایت طرفینی از جانب شما واقع شود» و بار قرض گرفتن جدید را بر دوش خود برندارد مگر اینکه [بداند که] از عهده بازپرداخت قرض برمیآید؛ هرچند که مجبور شود به در خانههای مردم برود و با یک لقمه و دو لقمه و یکی دوتا دانه خرما او را برگردانند؛ مگر اینکه ولیّای داشته باشد که پس از وی بدهی او را ادا کند؛ همانا هیچ متوفایی از ما نیست که بمیرد مگر اینکه خداوند برای او ولیّای قرار میدهد که وعدهها و بدهیهای وی را ادا کند تا وعده و بدهی او روی زمین نماند.
📚الكافي، ج5، ص95؛ تهذيب الأحكام، ج6، ص185؛ فقه القرآن، ج1، ص380-381؛ تفسير العياشي، ج1، ص236
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ مِنَّا يَكُونُ عِنْدَهُ الشَّيْءُ يَتَبَلَّغُ بِهِ وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ؛ أَ يُطْعِمُهُ عِيَالَهُ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَيْسَرَةٍ فَيَقْضِيَ [أو یقضی] دَيْنَهُ، أَوْ يَسْتَقْرِضُ عَلَى ظَهْرِهِ فِي خُبْثِ الزَّمَانِ وَ شِدَّةِ الْمَكَاسِبِ، أَوْ يَقْبَلُ الصَّدَقَةَ [و يقضي بما كان عنده دينه]؟
قَالَ:
يَقْضِي بِمَا عِنْدَهُ دَيْنَهُ [و يقبل الصدقة] وَ لَا يَأْكُلْ أَمْوَالَ النَّاسِ إِلَّا وَ عِنْدَهُ مَا يُؤَدِّي إِلَيْهِمْ حُقُوقَهُمْ [و لا يأخذ أموال الناس إلا و عنده وفاء بما يأخذ منهم أو يقرضونه إلى ميسرة] إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ» وَ لَا [فلا] يَسْتَقْرِضْ عَلَى ظَهْرِهِ إِلَّا وَ عِنْدَهُ وَفَاءٌ وَ لَوْ طَافَ عَلَى أَبْوَابِ النَّاسِ فَرَدُّوهُ بِاللُّقْمَةِ وَ اللُّقْمَتَيْنِ وَ التَّمْرَةِ وَ التَّمْرَتَيْنِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلِيٌّ يَقْضِي دَيْنَهُ مِنْ بَعْدِهِ؛ [أنه] لَيْسَ مِنَّا مِنْ مَيِّتٍ [یموت] إِلَّا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَلِيّاً يَقُومُ فِي عِدَتِهِ وَ دَيْنِهِ فَيَقْضِي عِدَتَهُ وَ دَيْنَه.
@yekaye
☀️3) روایت شده که معمر روغنفروش از امام صادق ع سوال کرد:
فدایت شوم! من مردی هستم که فروشنده روغن زیتون هستم؛ از شام برایم روغن میآید و از آنچه میفروشم برای خودم هم برمیدارم.
[ظاهرا مقصود این است که وکیل در فروش هستم و برای خودم هم از همین برمیدارم]
فرمود: این را برایت نمیپسندم.
[که این تعبیر امام ع را علما حمل بر کراهت کردهاند]
گفت: من برای خودم، از چیزی که میفروشم کم نمیکنم!
[یعنی به همان مبلغی که قرار است به دیگران بفروشم برای خودم هم برمیدارم]
فرمود: از دیگری بخر و از آن چیزی را برندار! آیا به نظرت اگر آن کس به تو بگوید به ازای هر پیمانه کمتر از یک سکه طلا نمیفروشم [یعنی قیمت خیلی بالایی برای کالایش بگذارد] چکار میکنی؟ آیا باز هم برای خودت از همان برمیداری؟!
[ظاهرا امام ع میخواهند تذکر دهند که تو در این معامله هوای خودت را داری نه هوای کسی را که وکیل او برای فروش شدهای؛ و لذاست که سزاوار نیست اگر از طرف کسی فروشنده کالایی شدی برای خودت برنداری؛ چون در چنین شرایطی سعی میکنی که قیمت کالا را کم بگذاری که برای خودت هم صرفه داشته باشد و این موجب ضرر به کسی است که وکیل فروش اموال اویی]
گفت: فدایت شوم! گاهی در ظرف روغن و روغن زیتون به ازای هر ظرفی فلان تعداد پیمانه ریخته میشود ولی گاهی مقداری کم ویا زیاد میشود.
[به تعبیر امروزی مثلا میگویند هر بطری یک لیتر دارد؛ اما گاهی چند سیسی کمتر یا بیشتر میشود]
فرمود: اگر این «با رضایت طرفینی بین شما» باشد اشکالی ندارد.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص128
الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ:
سَمِعْتُ مُعَمَّراً الزَّيَّاتَ يَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي رَجُلٌ أَبِيعُ الزَّيْتَ يَأْتِينِي مِنَ الشَّامِ فَآخُذُ لِنَفْسِي مِمَّا أَبِيعُ؟
قَالَ مَا أُحِبُّ لَكَ ذَلِكَ.
قَالَ إِنِّي لَسْتُ أَنْقُصُ نَفْسِي شَيْئاً مِمَّا أَبِيعُ.
قَالَ بِعْهُ مِنْ غَيْرِكَ وَ لَا تَأْخُذْ مِنْهُ شَيْئاً؛ أَ رَأَيْتَ لَوْ أَنَّ الرَّجُلَ قَالَ لَكَ لَا أَنْقُصُكَ رِطْلًا مِنْ دِينَارٍ كَيْفَ كُنْتَ تَصْنَعُ أَ لَا تَقْرَبُهُ؟!
قَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِنَّهُ يَطْرَحُ ظُرُوفَ السَّمْنِ وَ الزَّيْتِ لِكُلِّ ظَرْفٍ كَذَا وَ كَذَا رِطْلًا فَرُبَّمَا زَادَ وَ رُبَّمَا نَقَصَ؟
قَالَ: إِذَا كَانَ ذَلِكَ «عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ» فَلَا بَأْسَ.
@yekaye
☀️4) الف. از امام صادق ع درباره این سخن خداوند عز و جل سوال شد که میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اموالتان را بین خود به ناروا نخورید»
فرمودند: مقصود از آن قمار است؛ و اما اینکه فرمود «و خودهایتان را نکشید» مقصود این بود که گاه مردی از مسلمانان بتنهایی بر مشرکین در منازل آنان حمله میکرد و کشته میشد و خداوند از این نهی فرمود.
📚تفسير العياشي، ج1، ص235؛ النوادر(للأشعري)، ص162
عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَجَاءَه رَجُلٌ فَقَالَ له: أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» قَالَ يَعْنِي بِذَلِكَ الْقِمَارَ؛ و أما قوله «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» عنى بذلك الرجل من المسلمين يشد على المشركين [وحده يجيء] في منازلهم فيقتل فنهاهم الله عن ذلك.
و قال: في رواية أخرى عن أبي علي رفعه قال: كان الرجل يحمل على المشركين وحده حتى يقتل أو يقتل، فأنزل الله هذه الآية «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً» .
☀️ب. و باز از امام صادق ع درباره همین آیه روایت شد که فرمودند: اینکه فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اموالتان را بین خود به ناروا نخورید» مقصود از آن قمار است که در میان قریش گاه کسی بر سر خانواده و اموالش قمار میکرد و خداوند آنان را از این کار نهی فرمود؛ و سپس ادامه آیه را قرائت کردند که «و خودهایتان را نکشید، که خداوند نسبت به شما رحیم بوده است.» و فرمودند: گاه میشد که مسلمانان هنگام جنگ با دشمن به غارها و درههای آنان وارد میشدند و دشمن بر آنان احاطه پیدا میکرد و هرگونه که میخواست آنان را به قتل میكساند و خداوند نهی کرد که در این موقعیتها وارد شوند.
📚تفسير العياشي، ج1، ص236-237
عن محمد بن علي عن أبي عبد الله ع في قول الله: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» قال: نهي عن القمار، و كانت قريش تقامر الرجل بأهله و ماله فنهاهم الله عن ذلك و قرأ قوله: «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً» قال: كان المسلمون يدخلون على عدوهم في المغارات فيتمكن منهم عدوهم فيقتلهم كيف شاء، فنهاهم الله أن يدخلوا عليهم في المغارات.
☀️ج. و باز از امام صادق ع روایت شده که فرمودند مقصود از «و خودهایتان را به کشتن ندهید» این است که خویشتن را در موقعیتهای جنگیای قرار ندهید که با کسانی بجنگید که توان جنگ با آنان را ندارید.
📚مجمع البيان، ج3، ص60
«وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» روي عن أبي عبد الله (ع) أن معناه لا تخاطروا بنفوسكم في القتال فتقاتلوا من لا تطيقونه
☀️د. و باز ظاهرا از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: اینکه میفرماید «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اموالتان را بین خود به ناروا نخورید» یعنی ربا؛ «مگر آنکه تجارتی با رضایت طرفینی از جانب شما واقع شود» یعنی خرید و فروش حلال؛ «و خودهایتان را نکشید» این است که گاهی شخصی همراه با رسول الله ص در غزوات شرکت میکرد و بدون اینکه رسول الله ص به او دستور داده باشد خودش یک تنه به دشمن حمله میکرد و خداوند نهی کرد که کسی بدون دستور رسول الله جان خویش را در معرض کشته شدن قرار دهد.
📚تفسير القمي، ج1، ص136
قَالَ الصَّادِقُ ع ... و قوله «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» يعني «الربا «إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ» يعني الشراء و البيع الحلال «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» قَالَ كَانَ الرَّجُلُ إِذَا خَرَجَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي الْغَزْوِ يَحْمِلُ عَلَى الْعَدُوِّ وَحْدَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَأْمُرَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَنَهَى اللَّهُ أَنْ يَقْتُلَ نَفْسَهُ مِنْ غَيْرِ أَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص.
@yekaye
☀️5) از امام صادق ع روایت شده است که:
کسی که خود را عامدا بکشد [= خودکشی کند] او در آتش جهنم است و در آن جاودانه خواهد بود؛ که خداوند تبارک و تعالی میفرماید «و خودتان را نکشید که همانا خداوند به شما رحیم بوده است؛ و کسی که از روی دشمنی و ستم چنین کند پس بزودی او را به آتشی میافکنیم و این بر خداوند آسان است.»
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص571
قَالَ الصَّادِقُ ع:
مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِي نَارِ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها. قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً؛ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً»
@yekaye
☀️6) از امیرالمومنین ع روایت شده است که از رسول الله درباره جبیرههایی [=پانسمانهایی] که روی شکستگیهاست سوال کردم که کسی که چنین وضعیتی دارد چگونه وضو بگیرد و اگر جُنُب شد چگونه غسل کند؟
فرمودند: همین که با دست خیس روی آن [جبیره] بکشد برای غسل جنابت و وضو کافی است.
گفتم: اگر در سرما بود و از اینکه آب به بدنش برسد بر جان خویش بترسد، چطور؟
رسول الله ص این آیه را قرائت فرمود: «و خودتان را به کشتن ندهید که همانا خداوند به شما مهربان بوده است.»
📚تفسير العياشي، ج1، ص236
عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قال: حدثني الْحَسَنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ قَالَ:
سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنِ الْجَبَائِرِ تَكُونُ عَلَى الْكَسِيرِ كَيْفَ يَتَوَضَّأُ صَاحِبُهَا وَ كَيْفَ يَغْتَسِلُ إِذَا أَجْنَبَ؟
قَالَ يُجْزِيهِ الْمَس بالماء [المسح] عَلَيْهَا فِي الْجَنَابَةِ وَ الْوُضُوءِ.
قُلْتُ فَإِنْ كَانَ فِي بَرْدٍ يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ إِذَا أَفْرَغَ الْمَاءَ عَلَى جَسَدِهِ؟
فَقَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيما»
@yekaye