.
1️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
در آیات قبل، از دو دسته اصحاب میمنت (اهل یُمن و برکت) و اصحاب شومی و بیبرکتی یاد شد و اینک سومین دسته با عنوان سبقتگیرندگان مطرح میشود.
🔖(درباره اینکه چرا اینها را با اینکه برترند در مرتبه سوم آورد، در جلسه 975، تدبر1 احتمالاتی بیان شد)
خوشیُمنی و شومی درست نقطه مقابل هماند و طبیعی است که افراد بر اساس اینکه اهل کدام از این دو امر باشند، به این دو دسته تقسیم شوند.
اما در اینجا دسته سومی در قبال اینها مطرح کرد، آن هم با تعبیر «سبقتگیرندگان».
و نحوه طرح این قسم سوم، از جهات متعدد با دو قسم قبل متفاوت است:
🔹الف. در دوتای قبل، یک دوگانهای است (خوشیُمنی و شومی) که هریک فینفسه (به خودی خود) مطرح میشود؛ یعنی برای تشخیص خوشیمن ویا شوم بودن کسی، نیازی نیست که ضرورتا وی را با دیگران مقایسه کنیم؛ اما موضوع این آیه (سبقت گرفتن) مطلبی نیست که به خودی خود قابل بررسی باشد، بلکه اساساً در نسبت و مقایسه با دیگران مطرح میشود.
🔹ب. در آنجا از تعبیر «اصحاب ...» استفاده شد، اما در اینجا از تعبیر اسم فاعل استفاده شد؛ یعنی در آنجا افراد از این حیث که همنشین و همراه (خوشیُمنی و شومی) هستند مورد توجه قرار گرفتند؛ اما در اینجا گویی این سبقت گرفتن، در ذات آنها وارد شده، نه اینکه صرفاً همنشین آنها شده باشد.
🔹ج. در دو مورد قبل، عبارت دوم را با تعبیر «ما ...؟!» آورد، که دلالت بر تعجب دارد؛ در حالی که در اینجا به صورت ساده و مفرد آورد.
🔹د. در دو مورد قبل، عبارت دوم را به صورت یک جمله آورد که به لحاظ نحوی خبر قرار میگیرد برای عبارت اول؛ اما در این آیه، عبارت دوم را به صورت مفرد آورد، که هم میتواند خبر عبارت اول باشد و هم تاکید و... .
🤔درباره ثمرات این تفاوت در تدبرهای بعد توضیحاتی خواهد آمد؛ اما مهم این است که همین عوض کردن تعبیر، گویا میخواهد نکتهای را گوشزد کند.
@yekaye
.
2️⃣ «وَ السَّابِقُونَ ...»
درباره اینکه مقصود از این «سابقون» چه کسانیاند این دیدگاهها مطرح شده است که
آنان کسانی اند که سبقت گرفتند برای:
🍃الف. پیروی از پیامبرانی که امامان هدایتند (جبائی، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325)
🍃ب. رسیدن به ثواب جزیل الهی و رسیدن به رحمت خدا (جبائی، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325)
🍃ج. اطاعت خدا (مجمع البیان، ج9، ص325)
🍃د. رسیدن به خیر (مجمع البیان، ج9، ص325)
🍃ه. ایمان آوردن بر دیگران (مقاتل و عکرمه، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325)
🍃و. هجرت (ابن عباس، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325)
🍃ز. ادای فریضه نماز (منسوب به امیرالمومنین ع، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325)
🍃ح. جهاد (ضحاک، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325)
🍃ط. توبه و اعمال نیک (سعید بن جبیر، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325)
🍃ی. هر آنچه خداوند بدان دعوت کرده است (ابن کیسان، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325 )
🍃ک. ...
@yekaye
.
3️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
گفتیم در دو آیه، یک دوگانهای که به خودی خود قابل بررسی است (خوشیُمنی و شومی) محور قرار گرفت (و نفرمود: خوشیمنها و شومها)؛ و افراد از این حیث همنشینی با آن (اصحاب ...) مورد توجه قرار گرفتند؛ اما در اینجا از اسم فاعل استفاده کرد، ان هم در خصوص موضوعی (سبقت گرفتن) که اقتضای اولیهاش مقایسهای بودن است، نه اینکه به خودی خود قابل بررسی باشد.
چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد نشان دهد که حتی خوشیمنی و بدیُمنی چیزی غیر از حقیقت خود انسان است، لذا گفت اهل خوشیمنی، نه خوشیمنها؛ ولی اجتماعی بودن چنان در ذات انسان رسوخ دارد که سبقت گرفتن (در مقام مقایسه با دیگران بودن) مهمترین خصلت درونی انسانهاست؛ و لذا با اسم فاعل (که دلالت بر ثبوت صفت برای ذات دارد) تعبیر کرد.
🍃ب. ...
@yekaye
.
4️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
در تدبر 1 بیان شد که در دو آیه قبل، عبارت دوم را به صورت جمله تعجبیه آورد؛ اما در این آیه، به صورت مفرد. چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد بگوید آن گونه تعجبیای که در مورد خوشیُمنها و بدیُمنها مطرح است، در اینجا مطرح نیست. و این بدان علت است که:
🌱الف.1. شاید میخواهد بنیادین بودن تفاوت اینها با دو گروه قبل ار مورد تاکید قرار دهد و بگوید افق اینها بسیار بالاتر از دوتای دیگر است. در واقع، برای ما انسانها خوشیمن و شوم بودن مطرح است؛ و خدا در دو مورد قبل، می خواهد معیار ما برای خوشیمنی و شومی را به چالش بکشد؛ اما سابقون چنان بالاتر از تحلیلهای رایج ما هستند که اصلا در ذهن ما مطرح نبودند که معیاری داشته باشیم و بخواهد معیار با شنیدن معیارهای جدید تعجب کنیم.
🌱الف.2. ...
🍃ب. شاید میخواهد بفرماید مساله سابقون بقدری عظمت دارد که اصلا نوبت به استفهامی که حکایت از جهل مخاطب دارد هم نمیرسد. در واقع، در موارد قبل، درست است که آن استفهام تعجبی، دلالت بر عجز مخاطب از فهم حقیقت اصحاب میمنت و شومی داشت، اما چنین استفهامی در جایی مطرح میشود که مخاطب مدعی علم است و با این سوال، عجز وی را برملا می کنیم که اگر راست میگویی، بگو مثلا اصحاب میمنت چیست؟ اما در اینجا چنان است که گویی خود مخاطب از ابتدا بر نادانی خویش واقف است؛ مانند اینکه کسی از عالمی مساله دشواری را سوال کند که خودش هم میداند که آن عالم هرچقدر هم خوب توضیح دهد باز هم وی آن پاسخ را نمی تواند بفهمد؛ که در اینجا دیگر جای آن نیست که با استفهام عجز وی آشکار گردد. (مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج29، ص390 )
🍃ج. ...
@yekaye
.
5️⃣«وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
در نکات ادبی اشاره شد که به لحاظ نحوی، کلمه «السابقون» اول مبتداست؛
اما کلمه «السابقون» دوم را
میتوان صرفا تاکید کلمه قبل دانست (که خبر این مبتدا، آیه بعد است: یعنی مراد آیه این است: «سابقون، تاکید می کنم: سابقون، آناناند که مقرباند»)، و
میتوان آن را خبر برای «السابقون» اول دانست، که در این صورت، چون «الـ» روی خبر آمده دلالت بر حصر (یا تاکید شدید) دارد.
چنین تعبیری وجوه متعددی میتواند داشته باشد، از جمله:
🍃الف. مبتدا چنان مشهور و آشکار است که در مورد آن توضیحی نیاز نیست؛ یعنی سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگاناند. غالبا مفسران مثال زدهاند به این شعر که «أنا أبو النجم و شعری شعری»
📚(مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج29، ص389)
اما شاید مثال بهتر آن این فراز از دعای امام سجاد ع باشد که به دعای ابوحمزه ثمالی معروف است: «كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ أَنْتَ أَنْت» (که قریب به این مضمون از امیرالمومنین ع هم روایت شده است: «إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا أَمْ كَيْفَ أَيْأَسُ مِنْكَ وَ أَنْتَ أَنْت»؛ البلد الأمين، ص316) ویا این فراز از ادعیه مسجد کوفه: «اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَنَا، أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ»
🍃ب. مبتدا چنان عظیم است که فوق آن است که هرگونه علم و احاطه وخبری در مورد او بتوان داد، چنانکه در مورد پادشاهی گفته شود: در مورد این پادشاه فقط همین را بگویم که او پادشاه است
📚 (مفاتيح الغيب، ج29، ص390 )
مثال بهتر این عبارت در دعای امام حسین ع در روز عرفه است که: «يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْكَ» (كتاب المزار (للمفيد)، ص163) ویا در برخی ادعیه آمده است: «أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ وَ ... أَنَّكَ أَنْتَ أَنْتَ، أَنْتَ اللَّهُ الْحَقُّ الْمُبِين» (تهذيب الأحكام، ج3، ص99)؛ یعنی همان که پیامبر اکرم ص فرمود «لَا أَبْلُغُ مَدْحَكَ وَ الثَّنَاءَ عَلَيْكَ؛ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِك» (الكافي، ج3، ص324)
🍃ج. میتواند دربردارنده این معنا باشد که سابقون در یک عرصه، همان سابقون در عرصه دیگرند، که آنگاه بر مصادیق متعددی میتواند تطبیق شود؛ مانند:
🌱ج.1. این سابقون که الان در این سوره میخواهیم مطرح کنیم، همان سابقونیاند که در آیات دیگر (مثلا در «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» فاطر/32) به اجمال نکاتی دربارهشان گفته بودیم.
🌱ج.2. یکی ناظر به سبقت در دنیا و دیگری ناظر به سبقت در آخرت باشد؛ مثلا: کسانی که برای پیروی از پیامبرانی که امامان هدایتند سبقت گرفتند همان کسانی اند که برای رسیدن به ثواب جزیل الهی سبقت خواهند گرفت.
📚 (جبائی، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325)
🌱ج.3. یکی ناظر به سبقت در عمل و دیگری ناظر به سبقت در دریافت پاداش باشد؛ مثلا: کسانی که در اطاعت خدا سبقت گرفتند، همینهایند که برای رسیدن به رحمت خدا و رسیدن به خیر سبقت میگیرند
📚(به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325).
✳️تبصره:
برخی بین این دو قول اخیر این گونه جمع کردهاند که: این دو ناظر به دو دسته سبقتی است که خداوند مطرح کرده است: سابقون اول، آن سبقت به سوی کارهای خوب در دنیاست که فرمود: «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» (فاطر/32) ویا «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ» (بقرة/148) ویا «أُولئِكَ یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ» (مؤمنون/61) و سابقون دوم ثمرهای است که بر این عمل آنان در آخرت مترتب میشود، چنانکه فرمود «سابِقُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ» (حدید/21)
📚(المیزان، ج19، ص116-117)
@yekaye
.
6️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
درباره اینکه چه کسانی مصداق این آیهاند در روایات و نیز آرای مفسران افراد مختلفی مطرح شده، که در بحث احادیث اشاره شد که همه این دیدگاهها با هم قابل جمعاند؛ با این بیان که در یک تبیین کلی این اشاره به مراتب بالای ایمان است؛ که عبارتند از پیامبران الهی، امامان معصوم، و برترین پیروان پیامبران و امامان.
همانجا اشاره شد که بویژه درباره تطبیق آن بر شخص امیرالمومنین ع روایات فراوانی، هم در شیعه و هم در اهل سنت وارد شده است. در اینجا میافزاییم:
💢مرحوم عاملی نباطی (م877) در الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، (ج2، ص77-78) از عالمی به نام «الشیخ المرشد أبوعبدالله الحسین بن علی البصری» که ظاهرا از بزرگان اهل سنت است، نام میبرد که در «كتاب الإیضاح» استدلال جالبی برای اثبات اینکه حضرت علی ع، مصداق خاص و منحصر به فردِ «السابقون» است آورده است.
🌹وی ابتدا افرادی را که در عرصهای از عرصههای مورد اعتنای دین، از نظر علمای اهل سنت بر بقیه سبقت داشتهاند، فهرست کرده (سبقت در: اسلام آوردن، خویشاوندی با رسول الله ص، علم به کتابت، علم به سنت نبوی، علم قضاوت، جهاد، ورع و پرهیزکاری) و سپس نشان میدهد تنها کسی که در همه این فهرستها مشترک است حضرت علی ع میباشد. 🥀
@yekaye
.
7️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
📜حکایت📜
یکبار مامون چهل تن از بزرگان علمای حدیث و کلام اهل سنت را جمع کرد و خواست با آنان درباره اینکه حضرت علی ع برترین انسان پس از پیامبر ص است، بحث کند.
ابتدا آنان سعی کردند با روایات نبوی و بحثهای تاریخی استدلالاتی در رد این مدعا بیاورند، و مدعی بودند که ابوبکر و عمر از حضرت علی ع برترند.
وی بطلان تمام مدعیات آنان را نشان داد و آنان سرافکنده شدند و گفتن دیگر دلیلی نداریم.
سپس مامون شروع کرد به استدلال آوردن برای اثبات مدعای خود؛ و مطلب را این گونه شروع کرد:
مأمون گفت:
پس من از شما سؤال میكنم. به من بگویید روزی كه خداوند پیامبر را مبعوث گردانید كدام عمل، برترین کار بود؟
گفتند:
سبقت گرفتن به اسلام آوردن؛ زیرا كه خداوند فرموده است: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»
مأمون گفت:
آیا احدی را سراغ دارید که در اسلام آوردن بر حضرت علی ع سبقت گرفته باشد؟
گفتند:
علی (ع) وقتی اسلام آورد که نوجوانی بود که هنوز به تکلیف نرسیده بود؛ اما ابوبکر در میانسالی اسلام آورد و در سن تکلیف بود؛ و بین این دو فرق است.
مأمون گفت:
🔹بگویید ببینم، آیا اسلام علی (ع) با الهامی از جانب خداوند بود یا به دعوت پیامبر (ص)؟
▫️اگر بگویید با الهام بود، پس علی (ع) را بر پیامبر (ص) برتری دادهاید؛ زیرا كه پیامبر الهام نشد [یعنی بر اثر یک الهام غیبی نبود که اسلام آورد] بلكه جبرئیل از جانب خداوند متعال به عنوان دعوتکننده و شناساننده نزد او آمد؛
▫️و اگر بگویید با دعوت پیامبر ص بود، آنگاه آیا پیامبر ص به خاطر دلخواه خودش او را دعوت كرد یا به امر خداوند متعال؟
▫️اگر بگویید از جانب خود دعوت كرد، این خلاف آن چیزی است كه خدا پیامبرش را توصیف نموده است، در این آیه که: «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِینَ: و من از کسانی که چیزی را به خود میببندند [و به خدا نسبت میدهند] نیستم» (ص/86) و نیز این آیه که «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی؛ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحی: و او هرگز از روی هواى نفس سخن نمىگويد؛ آن نیست جز وحياى كه به او القاء مىشود» (نجم/3-4)
▫️و اگر از جانب خدا متعال بود، پس خداوند متعال به پیامبرش دستور داد که از میان همه نوجوانان، علی ع را دعوت کند و وی را بر همه آنها ترجیح دهد؛ پس با اعتماد به این مطلب و با آگاهی از تایید خداوند متعال، او را دعوت کرد.
🔹و شاهد دیگر اینکه بگویید ببنیم آیا جایز است که [خداوند] حکیم بر مخلوقات چیزی را تکلیف کند که طاقتش را ندارند (آیا تکلیف ما لا یطاق رواست)؟
▫️اگر بگویید بله؛ كافر شدهاید؛
▫️و اگر بگویید نه؛ پس چگونه جایز است پیامبر خود را به دعوت كردن كسی امر کند که آن شخص به خاطر کوچکی و خردسالی و ناتوانی اش، قبول مطلب برایش ممکن نباشد.
🔹و شاهد دیگر آنكه آیا سراغ دارید كه پیامبر احدی از اطفال خویشاوندان خود و غیر آنها را دعوت کرده باشد که آنان نیز مانند حضرت علی ع باشد؟
▫️اگر می دانید که غیر از علی ع را دعوت نکرد پس این نشاندهنده برتری حضرت علی ع بر جمیع نوجوانان مردم [که به خاطر نوجوان بودنش اسلام آوردنش کم ارزش شود]
(این گفتگو ادامه دارد؛ صرفا آن مقدارش که به این آیه مرتبط بود در اینجا آمد. ادامه آن را از اینجا و ترجمه آن را از اینجا میتوانید مطالعه کنید.)
📚عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص189-190
@yekaye
ضمن تسلیت شهادت امام موسی بن جعفر علیهماالسلام،
تقارن یاد ایشان با شروع سال جدید،
وتقارن این دو با روز جمعه را به فال نیک میگیریم
و از خداوند متعال خواهانیم که اکنون که با آمدن کرونا تاحدی از خواب غفلت بیدار شده و مرگ را جدی گرفتهایم،
به حق باب الحوائج علیهالسلام،
با ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف،
سال جدید را سال برآورده شدن حاجت همگان بگرداند.
@yekaye
ادامه ماده «قرب»
▪️این ماده وقتی به باب تفعیل میرود متعدی میشود و به معنای چیزی را قریب و نزدیک کردن میباشد: «وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا» (مریم/۵۲) «إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ» (شعراء/۴۲) «إِذْ قَرَّبا قُرْباناً» (مائده/۲۷) «ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفی» (زمر/۳)
▪️باب افتعال برای مطاوعه و اختیار (کاری را با طوع و اختیار انجام دادن) است (كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ؛ علق/۱۹)؛ و چهبسا استعمال آن در آیاتی مانند «قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ» (اعراف/۱۸۵) «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ« (انبیاء/۱) «وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقّ» (انبیاء/۹۷) میخواهد اشاره کند که گویی حساب و قیامت با طوع و اختیار و به تریج و در یک جریان طبیعی در حال نزدیک شدن به مردم است.
▪️با توجه به اینکه «قرب» در مقابل «بعد» است، میتوان مواردی که از قرب نهی شده را به معنای توصیه به دوری و اجتناب کردن دانست ولی برخی توضیح دادهانند که غالبا این گونه توصیهها به نحو استعاری دلالتهای ظریفی را میافزاید؛ مثلا در آیه «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ» (أنعام/۱۵۲) «به مال یتیم نزدیک نشوید» بلیغتر از این است که بگویند «مال یتیم را برندارید» و ظاهرا نهی در مورد «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ» (بقرة/۳۵) و «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى» (إسراء/۳۲) نیز از همین باب بوده است؛ و یا در آیه «وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ» (بقرة/۲۲۲) نزدیک شدن کنایه از جماع است (در فارسی نیز، تعبیر «نزدیکی» برای اشاره به عمل جماع به کار میرود)
🔖جلسه 933 http://yekaye.ir/an-nesa-4-8/
@yekaye
🔹الْمُقَرَّبُونَ
قبلا بیان شد که
▪️اغلب بر این باورند که ماده «قرب» در اصل به معنای نزدیکی و در مقابل «بُعد» (دوری) میباشد؛
▪️اما برخی دقت بیشتری به خرج داده، بر این باورند که معنای محوری این ماده وجود چیزی در مکانی است که دستیابی و رسیدن به آن راحت و آماده باشد، چنانکه به کوزهای که آب یا شیر در آن میگذارند، «قِربَة»؛ و به غلاف شمشیر، «قِراب»؛ و به چاهی که آبش دم دست باشد «قَرَب» گویند و توضیح داده اند که در خصوص «قُرب» مکانی و زمانی و حتی معنوی هم از این جهت «قرب» نامیده شده که امکان اتصال و وصول را فراهم میکند؛ و در خصوص خویشاوندان هم چون اتصال آنان چنان است که گویی در یک مکاناند.
▪️در هر صورت، این تعبیر برای نزدیکی در
مکان (وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ؛ بقرة/۳۵)،
زمان (اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ؛ أنبياء/۱)،
نسبت بین افراد (وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى، نساء/۸؛ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ، نساء/۷)،
امور معنوی (فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ، بقره/۱۸۶؛ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ، واقعه/۱۱)،
صفات (هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمانِ؛ آل عمران/۱۶۷)
و … به کار میرود؛
▫️و برخی بر این باورند که همه اینها را در چهار قسم مکانی و زمانی و نَسَبی (خویشاوندی)و قرب منزلت (جایگاه) (الْمُقَرَّبينَ، اعراف/114؛ واقعه/88) میتوان خلاصه کرد.
🔸فرق آن با «دُنُوّ» را در این دانستهاند که «دنو» عمدتا برای حالتی به کار میرود که مسافتی بین دو چیز در کار باشد [یعنی بیشتر برای رابطه مکانی به کار میرود و در غیرمکانی حالت استعاری دارد] اما «قرب» عام است.
▪️«قربان» مصدر از ماده «قرب» است که در معنای مفعولی به کار میرود به معنای «ما یتقرب به» (آنچه به وسیله آن تقرب میجویند) میباشد؛ و به لحاظ معنایی به «بِرّ» (نیکوکاری)بسیار نزدیک است با این تفاوت که به نیکوکاریای گفته میشود که مایه تقرب به خدا قرار گرفته باشد و به صورت خاص، برای چیزی که طی مراسم خاصی ذبح میشود، استعمال میشود: «إِذْ قَرَّبا قُرْباناً» (مائدة/۲۷)، «حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ» (آل عمران/۱۸۳) و جمع آن «قرابین» است و به همین مناسبت معنای «ما یتقرب به» به وزیران و همنشینان شاهان نیز قربان و قرابینِ شاه میگفتند و آیه «الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَة» (احقاف/۲۸) نیز ظاهرا از همین معناست و هر کار خوبی مایه تقرب بنده به خدا شود هم به کار میرود و کلمه «قربانی» در فارسی دقیقا برگرفته از همین کلمه است.
▪️و ظاهرا «قُربة» که مصدر است نیز شبیه «قربان» به صورت معنای مفعولی (ما یتقرب به) نیز به کار میرود: «وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ و یَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ» (توبه/۹۹)
▪️برای نزدیکی به لحاظ خویشاوندی تعابیر «قُرْبة» و «قُرْبَى» و «قَرابة» به کار برده میشود و گفته میشود «فلانٌ قَرِيبي، و ذو قَرابتي» و در قرآن کریم تعابیر «اولوا القربی» (وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى؛ نساء/۸)، «ذو قربی» (بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى،؛ بقره/۸۳؛ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى، فاطر/۱۸) [و «أقربین»: «فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» (بقره/۲۱۵)، «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ» (شعراء/۲۱۴)] به کار رفته است و عموما «ذا مقربة» (يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ؛ بلد/۱۵) را به نیز معنای دارای «قرابت» (خویشاوندی) و معادل «قُربی» (خویشاوند) دانستهاند که نزدیک بودن در نَسَب و رَحِم (خویشاوندی) محسوب میشوند؛
▪️ اما یکی از معانی «قُرْب» در زبان عربی «ناحیه کمر» و «لگن خاصره» است که وجه تسمیهاش یا بدین جهت است که نزدیک و قُرب پهلوی انسان است؛ و یا اینکه از باب تشبیه آن به «قِربة» (مُشک آب) است؛ و بر همین اساس، برخی این احتمال را هم مطرح کردهاند که «مَقْرَبَة» از همین معنا گرفته شده باشد و به معنای کسی است که از فرط گرسنگی، تهیگاهش بههم آمده باشد؛ که در این صورت، معنایش بیشتر شبیه تعبیر آیه بعد (مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ: مسکینی که زمینگیر شده) میگردد از این جهت که هر دو دلالت میکنند بر شدت در ضرر و مشکلات شخصی که نیازمند کمک است.
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
🔹 روایات ناظر به مقربان را در دو دسته میتوان قرار داد.
▪️ یک دسته روایاتی است که امیرالمومنین ع را مصداق بارز آن خوانده و پیروی حقیقی از ایشان را مهمترین راه قرار گرفتن در زمره مقربان معرفی کرده است (تا شماره3)؛
▪️ و دسته دوم روایاتی است که از عوامل دیگری که مایه قرار گرفتن انسان در زمره مقربان میشود سخن گفته است: مانند حامل حقیقی قرآن بودن، درصدد اصلاح بین مردم بودن، و .... (از شماره3 به بعد)
☀️1) از امام حسن مجتبی از پدرشان امیرالمومنین ع روایت شده است که
ایشان در خصوص آیه «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) فرمودند:
همانا من سبقتگیرندهترین سبقتگیرندگان به سوی خدا و رسولش هستم؛ و نزدیکترین نزدیکان به خدا و رسولش.
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص936، ح74
مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِجَالِهِ عَنْ سُلَیمِ بْنِ قَیسٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِیهِ عَلَیهِمَا السَّلَامُ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»،
قَالَ: إِنِّی أَسْبَقُ السَّابِقِینَ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ، وَ أَقْرَبُ الْمُقَرَّبِینَ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِه.
@yekaye
متن احادیث بند 2
☀️الف. أخْبَرَنِی أَبُو نَصْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَینِ الْمُقْرِئُ، قَالَ: حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَلِی بْنُ عَبَّاسٍ الْبَجَلِی، قَالَ:حَدَّثَنَا حُمَیدُ بْنُ زِیادٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ تَسْنِیمٍ الْوَرَّاقُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیمٍ الْفَضْلُ بْنُ دُكَینٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُقَاتِلُ بْنُ سُلَیمَانَ، عَنِ الضَّحَّاكِ بْنِ مُزَاحِمٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ:
سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ».
فَقَالَ: قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ: ذَاكَ عَلِی وَ شِیعَتُهُ، هُمُ السَّابِقُونَ إِلَی الْجَنَّةِ، الْمُقَرَّبُونَ إِلَی [مِنَ] اللَّهِ تَعَالَی بِكَرَامَتِهِ لَهُمْ.
📚الأمالی (للمفید)، ص298؛
📚الأمالی (للطوسی)، ص72؛
📚بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص7 و 89؛
📚كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج1، ص306؛
📚شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج2، ص295
☀️ب. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ مُعَنْعَناً عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ:
بَيْنَا نَحْنُ مَعَ النَّبِيِّ ص يَعْنِي بِعَرَفَاتٍ إِذْ قَالَ: أَ فِيكُمْ عَلِيُّ [بْنُ أَبِي طَالِبٍ]؟
قُلْنَا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ.
فَقَرَّبَهُ مِنْهُ وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى مَنْكِبِهِ ثُمَّ قَالَ: طُوبَى لَكَ [طُوبَاكَ] يَا عَلِيُّ نَزَلَتْ عَلَيَّ آيَةٌ ذِكْرِي وَ إِيَّاكَ فِيهَا سَوَاءٌ فَقَالَ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً». هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي عَنِ اللَّهِ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جِئْتَ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ رُكْبَاناً عَلَى نُوقٍ مِنْ نُورِ الْبَرْقِ تُطِيرُهُمْ [تَطِيرُ بِهِمْ] فِي أَرْجَاءِ الْهَوَاءِ؛ يُنَادُونَ فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ: نَحْنُ الْعَلَوِيُّونَ. فَيَأْتِيهِمُ النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ: أَنْتُمُ الْمُقَرَّبُونَ الَّذِينَ «لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُون».
📚تفسير فرات الكوفي، ص120
☀️ج. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الزُّهْرِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ وَ انْتَهَيْتُ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى سَمِعْتُ [شَمِمْتُ] وَ هَبَّتْ مِنْهَا رِيح بَقَّتْهَا [نَبِقِهَا] . فَقُلْتُ لِجَبْرَئِيلَ ع مَا هَذَا؟
فَقَالَ هَذِهِ سِدْرَةُ الْمُنْتَهَى اشْتَاقَتْ إِلَى ابْنِ عَمِّكَ حِينَ نَظَرْتَ إِلَيْكَ!
فَسَمِعْتُ مُنَادِياً يُنَادِي مِنْ عِنْدِ رَبِّي: مُحَمَّدٌ خَيْرُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌ [بْنُ أَبِي طَالِبٍ] خَيْرُ الْأَوْلِيَاءِ (الْأَوْصِيَاءِ) [عَلَيْهِمُ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ] وَ أَهْلُ وَلَايَتِهِ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ «جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ» عَنْ عَلِيٍّ وَ أَهْلِ وَلَايَتِهِ [بَيْتِهِ] هُمُ الْمَخْصُوصُونَ بِرَحْمَةِ اللَّهِ الْمُلَبَّسُونَ نُورَ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ إِلَى اللَّهِ طُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ يَغْبِطُهُمُ الْخَلَائِقُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ.
📚تفسير فرات الكوفي، ص586-587
@yekaye
☀️2) الف. ابنعباس میگوید:
از رسول الله ص درباره این سخن خداوند عز و جل سوال کردم که میفرماید: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11).
پیامبر فرمود: جبرئیال به من گفت: آن حضرت علی ع و شیعه اوست؛ آنانانند که سبقتگیرندگان به سوی بهشتاندن؛ مقربان به خداوند متعال هستند به واسطه کرامتی که خدا در حق آنان روا داشته است.
📚الأمالی (للمفید)، ص298؛
📚الأمالی (للطوسی)، ص72؛
📚بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص7 و 89؛
📚كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج1، ص306؛
📚شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج2، ص295
☀️ب. باز ابنعباس میگوید:
در محضر پیامبر اکرم ص در عرفات بودیم که فرمود: آیا علی بن ابیطالب ع در میان شماست؟
گفتیم:بله یا رسول الله!
ایشان او را به خود نزدیک کرد و با دست بر روی شانه او زد و فرمود: خوشا به حالت ای علی؛ آیهای بر من نازل شد که از من و تو یکسان یاد کرد؛ فرمود: «امروز دين شما را برايتان كامل، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را براى شما به عنوان آيينى [استوار و پايدار] پسندیدم (مائده/3).
این جبرئیل است که از جانب خداوند به من خبر می دهد که هنگامی که روز قیامت شود، تو و شیعهات سوار بر مرکبهایی از نور درخشان میآیی، در حالی که آن مرکبها آنان را در هوا به پرواز درمیآورند؛ و در عرصه قیامت ندا میدهند: ما علویون [طرفداران و منسوبین به حضرت علی ع] هستیم.
پس، از جانب خداوند ندا میرسد: همانا شما مقربانی هستید که «نه ترسی بر شماست و نه اندهگین شوید» (اعراف/49).
📚تفسير فرات الكوفي، ص120
☀️ج. ابوایوب انصاری میگوید:
رسول الله ص فرمود:
هنگامی که در سفر معراج مرا به آسمان بردند و به درةالمنتهی رسیدم. بویی خوش شنیدم و از آن رایحه درخت سدر وزید. به جبرئیل گفتم: این چیست؟
گفت: این سدرة المنتهی است؛ وقتی به او نگاه کردی مشتاق پسرعمویت شد.
پس شنیدم منادیای از جانب پروردگارم ندا داد: محمد ص بهترین انبیاء و امیرالمومنین ع لی بن ابیطالب، بهترین اولیایء [اوصیاء) است؛ و اهل ولایت وی [= کسانی که ولایت وی را پذیرفتهاند] «بهترین مخلوقاتاند؛ پاداش آنها نزد پروردگارشان بهشتهاى پايندهاى است كه از زير آنها نهرها روان است، جاودانه و ابدى در آن باشند، خدا خشنود است» (بینه/7-8) از علی ع و اهل ولایتش؛ آنانانند که از رحمت اختصاصی خداوند برخوردارند، نور خدا بر تن دارند؛ مقربان خداوندند؛ خوشا به حال آنان، خوشا به حال آنان، همه خلایق در روز قیامت به حال آنان و به جایگاه آنان نزد پروردگارشان غبطه میخورند.
📚تفسير فرات الكوفي، ص586-587
👇متن احادیث👇
@yekaye
☀️3) از امام حسن عسکری از پدرانشان از امیرالمومنین ع از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
حاملان قرآن همانهایند که از رحمت اختصاصی خداوند برخوردارند، نور خدا بر تن دارند؛ کلام خدا را تعلیم دیدهاند؛ مقربان خداوندند؛ هرکس به ولایت آنان تن دهد، به ولایت خداوند تن داده است؛ و کسی که با آنان دشمنی کند با خداوند دشمنی کرده است؛ و خداونداز شنونده قرآن بلاهای دنیا، و از قاری قرآن بلاهای آخرت را دفع می کند.
📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 13
حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى، عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ، عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ سَيِّدِ الْمُسْتَشْهَدِينَ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، وَ خَلِيفَةِ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ فَارُوقِ الْأُمَّةِ، وَ بَابِ مَدِينَةِ الْحِكْمَةِ، وَ وَصِيِّ رَسُولِ الرَّحْمَةِ «عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ» ص عَنْ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ، وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ الْمَخْصُوصِ بِأَشْرَفِ الشَّفَاعَاتِ فِي يَوْمِ الدِّينِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ قَالَ:
حَمَلَةُ الْقُرْآنِ الْمَخْصُوصُونَ بِرَحْمَةِ اللَّهِ، الْمُلَبَّسُونَ نُورَ اللَّهِ، الْمُعَلَّمُونَ كَلَامَ اللَّهِ، الْمُقَرَّبُونَ عِنْدَ اللَّهِ، مَنْ وَالاهُمْ فَقَدْ وَالَى اللَّهَ، وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ وَ يَدْفَعُ اللَّهُ عَنْ مُسْتَمِعِ الْقُرْآنِ بَلْوَى الدُّنْيَا، وَ عَنْ قَارِئِهِ بَلْوَى الْآخِرَةِ.
@yekaye
☀️4) الف. در روایتی طولانی، امام کاظم ع وصایایی به هشام داشتهاند. در فرازی از این وصایا آمده است:
ای هشام! در انجیل نوشته شده است:
خوشا به حال رحمکنندگان؛ که روز قیامت به آنان رحم خواهد شد؛
خوشا به حال آشتیدهندگان بین مردم؛ که آناناند که روز قیامت مقرباناند؛
خوشا به آنان که دلهایشان را پاک کردند؛ که آنان روز قیامت همان تقواپیشگان [نگاه داشته شدگان از بدی] هستند؛
خوشا به حال متواضعان در دنیا، که آنان روز قیامت بر منبرهای سلطنت بالا روند ...
📚تحف العقول، ص393-394
روي عن الإمام الكاظم الأمين أبي إبراهيم: وصيته ع لهشام و صفته للعقل
... يَا هِشَامُ مَكْتُوبٌ فِي الْإِنْجِيلِ:
طُوبَى لِلْمُتَرَاحِمِينَ أُولَئِكَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُطَهَّرَةِ قُلُوبُهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُتَوَاضِعِينَ فِي الدُّنْيَا أُولَئِكَ يَرْتَقُونَ مَنَابِرَ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَة...
🤔مضامینی شبیه حدیث فوق را در متون حدیثی ما از انجیل نقل شده است؛ بدین بیان:
⭐️ب. باب پنجم از انجیل متی که امروزه در دست است، این گونه شروع میشود:
و [مسیح] گروهی بسیار دیده، بر فراز کوه آمد و وقتی که بنشست، حواریونش نزد او حاضر شدند. (1)
آنگاه دهان گشوده اینان را تعلیم داد و گفت: (2)
خوشا به حال مسکینان در روح، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است (3)
خوشا به حال ماتمزدگان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت (4)
خوشا به حال حلیمان (فروتنان)، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد (5)
خوشا به حال گرسنگان و تشنگانِ عدالت [یا: نیکویی]، زیرا ایشان سیر خواهند شد. (6)
خوشا به حال رحمکنندگان، زیرا بر ایشان رحم خواهد شد. (7)
خوشا به حال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را خواهند دید. (8)
خوشا به حال آشتیدهندگان، زیرا ایشان فرزندان خدا خوانده خواهند شد. (9)
خوشا به حال زحمتکشان برای عدالت [یا: آنان که در راه نیکویی جفا میبینند]، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. (10)
خوشحال باشید اگر به خاطر من به شما دشنام میگویند، جفا میرسانند و به ناحق هرگونه افترائی به شما میزنند. (11)
خوش باشید و بسیار شادی کنید، زیرا پاداش شما در آسمان عظیم است چون همینطور به پیامبران پیش از شما نیز جفا میرسانیدند. (12)
📚عهد جدید؛ انجیل متی، باب 5، آیات 1-12
⭐️ج. علاوه بر نقلی که از امام کاظم ع شد، در متون حدیثی ما نیز این مواعظ انجیل آمده است؛ که جهت مقایسه با متن فوق در اینجا تقدیم میشود (شمارههایی که کنار موارد زیر نوشته شده، برای مقایسه عبارت مذکور با متن کنونی انجیل متی است که در بالا ذکر شد.
خوشا به حال رحمکنندگان، زیرا بر ایشان روز قیامت رحم خواهد شد. (7)
خوشا به حال آشتیدهندگان، زیرا ایشان روز قیامت مقربان [خداوند] خواهند بود. (9)
خوشا به حال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را زیارت خواهند کرد. (8)
خوشا به حال فروتنان در دنیا، زیرا کرسیهای سلطنت در روز قیامت از آن اینان است؛ (5)
خوشا به حال مسکینان، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است؛ (3)
خوشا به حال غمگینان، زیرا ایشان شاد خواهند شد؛ (4)
خوشا به حال کسانی که به خاطر فروتنیشان گرسنه و تشنه می مانند، ایشاناند که سیراب خواهند شد. (6)
خوشا به حال کار نیکو انجام میدهند، که ایشان برگزیدگان خداوند خوانده خواهند شد. (10)
خوشا به حال کسانی که به خاطر پاکیشان مورد دشنام واقع میشوند؛ زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است؛ (11)
خوشحال باشید اگر مورد حسادت و دشنام واقع شدید، و به ناحق هرگونه افترائی به شما زدند؛ خوش باشید و بسیار شادی کنید، زیرا پاداش شما در آسمان فراوان خواهد شد. (12)
📚تحف العقول، ص501
👇متن تحف العقول و توضیحاتی در این باره👇
@yekaye
📚متن تحف العقول، ص501
مواعظ المسيح ع في الإنجيل و غيره و من حكمه:
طُوبَى لِلْمُتَرَاحِمِينَ أُولَئِكَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُطَهَّرَةِ قُلُوبُهُمْ أُولَئِكَ يَزُورُونَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُتَوَاضِعِينَ فِي الدُّنْيَا أُولَئِكَ يَرِثُونَ مَنَابِرَ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمَسَاكِينِ وَ لَهُمْ مَلَكُوتُ السَّمَاءِ؛
طُوبَى لِلْمَحْزُونِينَ هُمُ الَّذِينَ يَسُرُّونَ؛
طُوبَى لِلَّذِينَ يَجُوعُونَ وَ يَظْمَئُونَ خُشُوعاً هُمُ الَّذِينَ يُسْقَوْنَ؛
طُوبَى لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ الْخَيْرَ أَصْفِيَاءُ اللَّهِ يُدْعَوْنَ؛
طُوبَى لِلْمَسْبُوبِينَ مِنْ أَجْلِ الطَّهَارَةِ فَإِنَّ لَهُمْ مَلَكُوتَ السَّمَاءِ؛
طُوبَى لَكُمْ إِذَا حُسِدْتُمْ وَ شُتِمْتُمْ وَ قِيلَ فِيكُمْ كُلُّ كَلِمَةٍ قَبِيحَةٍ كَاذِبَةٍ حِينَئِذٍ فَافْرَحُوا وَ ابْتَهِجُوا فَإِنَّ أَجْرَكُمْ قَدْ كَثُرَ فِي السَّمَاء.
📚متن تحف العقول، ص393-394
روي عن الإمام الكاظم الأمين أبي إبراهيم: وصيته ع لهشام و صفته للعقل
... يَا هِشَامُ مَكْتُوبٌ فِي الْإِنْجِيلِ:
طُوبَى لِلْمُتَرَاحِمِينَ أُولَئِكَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُطَهَّرَةِ قُلُوبُهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُتَوَاضِعِينَ فِي الدُّنْيَا أُولَئِكَ يَرْتَقُونَ مَنَابِرَ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَة...
✅مقایسه این جمله عربی «طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» - که عینا در نقل امام کاظم ع از انجیل؛ و نیز نقلی از انجیل که در زمان ابن شعبه حرانی (قرن4؛ مولف تحف العقول) وجود داشته - با آیه 9 انجیل متی که در بالا ذکر شد، نشان میدهد آنچه مسیحیت کنونی به عنوان «فرزندان خدا» ترجمه کرده، همان است که در روایات ما به عنوان «مقربون» معرفی میشده است.
در واقع، مقصود خداوند در انجیلی که بر حضرت عیسی ع فروفرستاده مقربان بوده، که آنان تدریجا آن را به عنوان «فرزندان خدا» قلمداد کردند.
آیه 18 سوره مائده (َ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُه) نیز ظاهرا موید همین معناست.
@yekaye
.
1️⃣ ) أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
این آیه چون «الـ» روی خبر آمده دلالت بر حصر (یا تاکید شدید) دارد؛ یعنی میخواهد کسانی که واقعا مقرب درگاه الهیاند معرفی کند؛ و توضیح میدهد که سبقتگیرندگاناند که واقعا مقرباند؛ و اینکه این تعبیر را به عنوان گزینه سوم، و در عرض اصحاب میمنت و اصحاب شومی آورد، چهبسا می خواهد بفرماید حتی اصحاب میمنت هم آن مقربی که در قرآن از آنها سخن گفته شده نیستند.
📝#قرب الهی و #مقربان در قرآن کریم
نسبت ما و خداوند نسبت عجیبی است؛
▪️خداوند در واقع به همه ما نزدیک است، و نزدیکتر از هرکس و هرچیزی است که فکر کنیم؛ نه تنها از کسانی که دور و بر ما را گرفتهاند (واقعه/85) و نهتنها از رگ گردنمان (ق/16)، بلکه حتی از خودمان (چنانکه بین ما و خودمان حائل میشود: انفال/24)؛ و در لحظه مرگ هم میبینیم که ما را از جایی که خیلی به ما نزدیک بود، میگیرند (سبأ/51)
▪️اما کسانی که کفر میورزند (حقیقت را بر خود و دیگران پوشیده میکنند) این نزدیکی را درک نمیکنند،
پس از دور تیری در تاریکی میاندازند (سبأ/52-53) و با اینکه منادی نزدیک است (ق/41) چنان کور و کر شدهاند که [خدا را هم دور میبینند و لذا] از دور ندا می دهند (فصلت/44).
در حقیقت، این کفرورزیدن به آیات الهی (فصلت/52) و اختلاف ناروایی که در حق و حقیقت – که بارزترین مظهرش قرآن است- میافکنند (بقره/176)، و فتنهانگیزی و ظلمی که بدین سبب در حق خود و دیگران روا میدارند (حج/53) آنان را در شقاق و جداییای نسبت به خداوند قرار داده است؛
▫️ و این گونه است که شیطان با فرستادن آنان به سمت پیروی از طاغوت میخواهد که آنان را در گمراهی دور و درازی بیفکند (نساء/60) و آنان نیز بر اثر شرک به خدا (نساء/116) و تردید و مناقشه در وقوع قیامت (شوری/18) و ایمان نیاوردن به آن (سبأ/8) و ترجیح دادن دنیا بر آخرت و بستن راه خدا – که منجر به افتادن در مسیری معوج میشود - (ابراهیم/3) و با کفر ورزیدن به راه او و راه حقیقت را بر دیگران بستن (نساء/167) و درواقع، با کفر ورزیدن به خدا و فرشتگان و پیامبران و کتابهای آسمانی و آخرت (نساء/136) در این گمراهی دورکننده واقع میشوند، و به آنان خطاب دورباش زده میشود (هود/44 و60 و68 و95؛ مومنون/41 و44)
تا حدی که دنبال چیزهایی میافتند که در حقیقت برایشان سود و زیانی ندارد (حج/12 ؛ ابراهیم/18) بلکه اندک توان بهرهوری واقعیای از امکانات و داشتههای خود را هم از آنان سلب میکند (ابراهیم/18)
▪️این در حالی است که اگر نیکوکار باشیم، نزدیکی رحمت خدا را مییابیم (اعراف/56)، بلکه حتی اگر گناهکار باشیم و بخواهیم به سوی او برگردیم نزدیک بودن خداوند به خود را درک خواهیم کرد (بقره/186 ؛ هود/61 ؛ سبأ/50)
زیرا درست است که اکنون ما را در اسفل سافلین برگرداندهاند که آن قرب را نمییابیم (تین/5) اما حقیقت این بوده که از ابتدا ما را در بهترین آفرینش آفریدند [یعنی در بالاترین قرب الهی] (تین/4)
▫️و از این رو، در اینجا هرکسی در تلاش است که به هر وسیله ای که شده به آن مقام قرب برگردد (اسراء/57) و راه نزدیکتر را میجوید (کهف/24) و برای این نزدیک شدن، قربانی میدهد (مائده/27) حتی مشرکان نیز بتها را میپرستیدند (زمر/3) و قربانی میدادند (احقاف/28) تا به خداوند نزدیک شوند؛
▪️ اما راه قرب و آنچه مایه تقرب میشود را خود خداوند باید معرفی کند؛ که در رأس آن ایمان است و عمل صالح (سبأ/37) که همان است که مایه قبولی قربانی و مقرب شدن میشود (توبه/99) و بر همین اساس است که به ما گفتهاند به بسیاری از چیزها نزدیک نشو، از درخت ممنوعه در بهشت (بقره/35 ؛ اعراف/19) تا مال یتیم (انعام/152 ؛ اسراء/34) و زناکاری (اسراء/32) و بلکه مطلق فحشاء پنهان و آشکار در دنیا (انعام/151) و ... زیرا از خدا دور میشوی؛ به تعبیر دیگر، فقط بر خدا سجده کن تا به قرب برسی (علق/19) [رمزی که ساحران فرعون فهمیدند و به یک لحظه از مقرب فرعون بودن (اعراف/114 و شعراء/42)، به سجده افتادند (اعراف/120 ؛ شعراء/46) تا مقرب خدا شوند]
▪️و این گونه است که خداوند علاوه بر فرشتگان مقرب (نساء/172)، و بندگان برگزیدهای همچون حضرت موسی ع (مریم/52) و حضرت عیسی (آل عمران/45)، را مقرب خویش میسازد؛ که این مقربان بسیار فراتر از نیکاناند: ایناناند که شاهد بر کتاب نیکاناند (مطففین/18-21) و اگر نیکان، نیکان شدند، اندکی از چشمهای نوشیدند که نوشیدنی عادی مقربان است (مطففین/22-28) و اینان خود، آن چشمه را جوشانده بودند (انسان/5-6)؛ پس حتی خوشیمن بودن (أَصْحابُ الْمَيْمَنَة) اصحاب یمین بودن و در زمره نیکان بودن (الْأَبْرارَ)، کمتر از مقرب شدن آنهاست: مقرب بودن یعنی بر همه پیشی گرفتن: «آنان سبقتگیرندگاناند، سبقتگیرندگان» (واقعه/10-11)
🔖برای مشاهده متن تمامی آیات فوق همراه متن:
🌐http://yekaye.ir/al-waqiah-56-11/
@yekaye
.
🌹 مبعث رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم مبارک باد🥀
و
🌹انشاءالله مبارک است سالی که شروعش در روز جمعه بود و قرین نام امام بابالحوائج علیهالسلام؛ و در آن دوبار دعوت شدهایم به جشن مبعث پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم 🥀
2️⃣ أولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
▪️برخی آخرت را اندکی جدی گرفتهاند؛ اما به اینکه جهنم نروند راضیاند؛ اگرچه گاه به رعایت مستحبات و مکروهات میپردازند، اما فقط واجبات و محرمات را به طور جدی رعایت میکنند.
🔺اینان در روایات به #بردگان تشبیه شدهاند
◾️برخی آخرت را جدیتر گرفتهاند، نه فقط درصددند که از آتش رهایی یابند بلکه بهجد برای رسیدن به بهشت میگوشند، حتی بر سر جان و مالشان با خدا معامله میکنند تا بهشت را به دست آورند (توبه/111 )
🔺اینان در روایات به #تاجرمسلکان تشبیه شدهاند
◼️اما برخی چنان به آخرت یقین دارند که افق نزدیک شدن به حق و حقیقت را بسیار برتر از اینها میبینند؛ پس اگرچه بیم عذاب و امید بهشت دارند، اما چنان دغدغه قرب خدا (نزدیک شدن به حق مطلق) را دارند که عبادتشان رنگ و بوی دیگری دارد.
اگر دیگران به عمل صالح خویش خشنودند، اینان با اینکه از همهگان گوی سبقت را ربودهاند، اما تنها به عنایت خداوند چشم دارند نه به عمل خویش؛
شاید از این روست که آنان را «مُقَرَّبُونَ» (نزدیکشدگان) میخوانند و نه «مُقَرِّبُونَ» (نزدیک کنندگان)؛ یعنی اقرار دارند که اگر به خودشان باشد آنها نمی توانند خود را به خدا نزدیک کنند؛ بلکه خداست که آنان را به خود نزدیک کرده،
همان طور که در جاهای دیگر نیز قرآن کریم، اگرچه بارها از کسانی که اخلاص میورزند (مُخْلِصين: خالصکنندگان) سخن گفته، اما این گروه خاص را «مُخْلَصين» (خالصشدگان) خوانده است؛ شاید از این روست که اینان گوی سبقت از همه میربایند.
🔺اینان در روایات به #آزادگان تشبیه شدهاند
💢گویی یک #برانگیختگی الهی در وجود انسانها باید رخ دهد تا انسان به #مقام_قرب برسد؛ همان #بعثت و برانگیختگیای که در آخرت برای همه، و در دنیا برای انبیاء الهی حاصل میشده است؛
و اگرچه باب #نبوت بسته شده، اما #امامت و نیز وجود مقدس #حضرت_زهرا س که با اینکه امام نبود اما در ردیف امامان است، نشان میدهد حصول این بعثت و برانگیختگی برای انسانها هنوز ممکن است.
شاید #حاج_قاسم_سلیمانی، که برانگیختگیاش، فارغ از هیاهوها و تبلیغات رسانهای، این گونه عمیق، دلهای مومنان را شیفته خود ساخت، یکی از این گونه انسانها بوده است.
(برای مطالعه در زمینه چنین برانگیختگیای در انسان که زمینه تحقق جامعه و حکومت دینی حقیقی را رقم میزند، به کتاب #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی، جلسه15 به بعد، مراجعه کنید)
❇️ تذکر
در قبال این سه گروه، خیالبافان دونهمتی هم هستند که به بهانه اینکه میخواهند از دسته سوم باشند، دو گروه نخست را مسخره میکنند؛ و عجیبتر اینکه گاه امر بر خودشان و اطرافیانشان هم مشتبه میشود❗️
فرق بارز این خیالبافان با گروه سوم این است که اینان آخرت را اصلا جدی نگرفتهاند؛ از این رو، چندان از انجام گناه باکی ندارند؛ اگر گناه نمیکنند، عمدتا به خاطر حفظ آبرو و حفظ مریدان و ... است.
🤔ما که لیاقت مقرب بودن را نداشتهایم، مبادا وقتی پردهها کنار رود ببینیم که حتی در زمره تجارتپیشگان و بردگان هم حسابمان نکنند و با سر به جهنم درآییم‼️
📝 علت اینکه ضابطه اصلی در مقربان را جدی گرفتن آخرت معرفی کردیم این بود که خداوند متعال خود در خصوص این مخلَصان و برگزیدگان فرموده که با یاد معاد بود که آنان را خالص کردیم (إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ؛ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيار؛ ص/46-47)
@yekaye