eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
💢تاثیر اشیای مادی در امور معنوی امری است که قابل انکار نیست؛ و البته چون چگونگی آن بر ما آشکار نیست زمینه شکل‌گیری خرافاتی هم شده است؛ 🤔اما نباید هرچه در این زمینه شنیده می‌شود را به صرف اینکه ما چرایی‌اش را درک نمی کنیم خرافه دانست. در روایات برای درخت سدر مزایایی در ابعاد معنوی انسان برشمرده شده است؛ از جمله اینکه: 🔅۱) بر شستن سر با برگ این درخت و اثرات معنوی آن تاکید شده است؛ مثلا: ☀️الف. از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص سرشان را با سدر شست و شو می‌دادند و می‌فرمودند: سرتان را با برگ سدر شست و شو دهید که همانا هر فرشته مقرب و پیامبر مرسلی آن را تقدیس کرده است؛ و نیز می‌فرمودند:‌کسی که سرش را با سدر شست و شو دهد خداوند وسوسه شیطان را از او دور می‌کند؛ و کسی که وسوسه شیطان از او دور شود گناه نمی‌کند و کسی که گناه نکند به بهشت وارد خواهد شد. 📚الأصول الستة عشر، ص205-206 زَيْدٌ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَغْسِلُ رَأْسَهُ بِالسِّدْرِ، وَ يَقُولُ: اغْسِلُوا رُءُوسَكُمْ بِوَرَقِ السِّدْرِ؛ فَإِنَّهُ قَدَّسَهُ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ كُلُّ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ؛ وَ كَانَ يَقُولُ: مَنْ غَسَلَ رَأْسَهُ بِالسِّدْرِ صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ وَسْوَسَةَ الشَّيْطَانِ، وَ مَنْ صُرِفَ عَنْهُ وَسْوَسَةُ الشَّيْطَانِ لَمْ يَعْصِ، وَ مَنْ لَمْ يَعْصِ دَخَلَ الْجَنَّةَ. ☀️ب. همین روایت را شیخ صدوق آورده فقط در متن روایت وی تعبیر هفتاد روز دارد؛ یعنی «... خداوند وسوسه شیطان را هفتاد روز از او دور می‌کند و ...» 📚ثواب الأعمال، ص20 أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ زَيْدٍ الْبُرْسِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَغْسِلُ رَأْسَهُ بِالسِّدْرِ وَ يَقُولُ اغْسِلُوا رُءُوسَكُمْ بِوَرَقِ السِّدْرِ فَإِنَّهُ قَدَّسَهُ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ كُلُّ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ وَ مَنْ غَسَلَ رَأْسَهُ بِوَرَقِ السِّدْرِ صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ وَسْوَسَةَ الشَّيْطَانِ سَبْعِينَ يَوْماً وَ مَنْ صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ وَسْوَسَةَ الشَّيْطَانِ سَبْعِينَ يَوْماً لَمْ يَعْصِ وَ مَنْ لَمْ يَعْصِ دَخَلَ الْجَنَّةَ. ☀️ج. از امام کاظم ع روایت شده است که فرموده‌اند: کسی که سرش را با سدر شست و شو دهد روزی را به سوی خود جلب می‌کند، چه جلب کردنی! ☀️د. از امیرالمومنین ع روایت شده است: هنگامی که خداوند عز و جل رسول الله را مامور به آشکار کردن اسلام نمود و وحی آشکار شد، رسول الله ص از کمی تعداد مسلمانان و کثرت مشرکین بسیار اندوهناک بود؛ پس خداوند جبرئیل را با سدری از سدرة المنتهی (ی بهشتی) به سراغش فرستاد و وی با آن سرش را شست و شو داد و بدین طریق اندوهش زایل گردید. 📚الكافي، ج‏6، ص504-505 ☀️ج. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ بُزُرْجَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ غَسْلُ الرَّأْسِ بِالسِّدْرِ يَجْلِبُ الرِّزْقَ جَلْباً. ☀️د. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ يَحْيَى الثَّوْرِيِّ الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَلَوِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ ص بِإِظْهَارِ الْإِسْلَامِ وَ ظَهَرَ الْوَحْيُ رَأَى قِلَّةً مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ كَثْرَةً مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَاهْتَمَّ رَسُولُ اللَّهِ ص هَمّاً شَدِيداً فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ جَبْرَئِيلَ ع بِسِدْرٍ مِنْ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى فَغَسَلَ بِهِ رَأْسَهُ فَجَلَا بِهِ هَمَّهُ. @yekaye
🔅۲) بلکه یکی از آداب غسل میت این است که با سدر شستشو داده شود؛ که احادیث در این باره فراوان است؛ از جمله: ☀️میت را سه بار باید غسل داد؛ یکبار با سدر و یکبار با آبی که اندکی کافور در آن ریخته باشند و یکبار با آب خالص؛‌ سپس کفن شود. 📚الكافي، ج‏3، ص140 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: يُغَسَّلُ الْمَيِّتُ ثَلَاثَ غَسَلَاتٍ مَرَّةً بِالسِّدْرِ وَ مَرَّةً بِالْمَاءِ يُطْرَحُ فِيهِ الْكَافُورُ وَ مَرَّةً أُخْرَى بِالْمَاءِ الْقَرَاحِ ثُمَّ يُكَفَّن‏. @yekaye
🔅۳) و حتی همراه گذاشتن شاخه تازه‌ای از این درخت در قبر میت اثراتی در تخفیف عذاب از وی دارد؛‌ البته اصل این مطلب در خصوص شاخه درخت خرما گفته شده؛ و استفاده از شاخه درخت سدر در صورت فقدان آن به عنوان جایگزین مطرح شده است. در کتاب شریف کافی بابی درباره این مساله آمده که برای فهم صورت مساله روایات 1 و 3 و ۷ و ۱۰ از آن باب را می‌آوریم: ☀️الف. از امام صادق ع روایت شده است: در قبر میت دو تا جریده (شاخه تر و تازه درخت خرما) قرار داده شود؛ یکی در راست و دیگری در چپ. و فرمودند: ‌جریده برای مومن و کافر فایده دارد! ☀️ب. زراره می‌گوید:‌به امام باقر ع عرض کردم: دیده اید که وقتی کسی می‌میرد در قبرش همراهش جریده‌ای می‌گذارند؟! فرمودند: این عذاب و حسابرسی [سخت و کوبنده] را از او دفع می‌کند مادامی که هنوز تر و تازه است و خشک نشده. و فرمودند: و عذاب ]ظاهرا اشاره به عذاب قبر است] همه‌اش در یک روز و یک زمان است به اندازه‌ای که وی را در قبر می‌گذارند و مردم متفرق می‌شوند؛ و همانا دو شاخه قرار داده شده تا اینکه ان شاء الله بعد از خشک شدن آنها هم عذاب و حسابرسی [سخت و کوبنده] به وی نرسد. ☀️ج. حریز و فضیل و عبدالرحمن نقل کرده‌اند که در محضر امام صادق ع بودیم؛ از ایشان سوال شد که چرا وقتی کسی می‌میرد در قبر همراهش جریده‌ای می‌گذارند؟! فرمودند: مادامی که آن تر و تازه است عذاب از وی برمی‌گردد. ☀️د. از عده‌ای از اصحاب روایت شده که به ایشان [ظاهرا امام صادق ع] عرض کردند: فدایتان شویم! اگر به جریده دسترسی نداشتیم؟ فرمودند:‌ شاخه تازه سدر. گفتند: اگر به آن هم دسترسی نداشتیم؟ فرمودند: شاخه تازه سنجد. 📚الكافي، ج‏3، ص151-153 ☀️الف. أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُوضَعُ لِلْمَيِّتِ جَرِيدَتَانِ وَاحِدَةٌ فِي الْيَمِينِ وَ الْأُخْرَى فِي الْأَيْسَرِ قَالَ قَالَ الْجَرِيدَةُ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنَ وَ الْكَافِرَ ☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَ رَأَيْتَ الْمَيِّتَ إِذَا مَاتَ لِمَ تُجْعَلُ مَعَهُ الْجَرِيدَةُ؟ قَالَ يَتَجَافَى عَنْهُ الْعَذَابُ وَ الْحِسَابُ مَا دَامَ الْعُودُ رَطْباً قَالَ وَ الْعَذَابُ كُلُّهُ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَدْرَ مَا يُدْخَلُ الْقَبْرَ وَ يَرْجِعُ الْقَوْمُ وَ إِنَّمَا جُعِلَتِ السَّعَفَتَانِ لِذَلِكَ فَلَا يُصِيبُهُ عَذَابٌ وَ لَا حِسَابٌ بَعْدَ جُفُوفِهِمَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ. ☀️ج. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ حَرِيزٍ وَ فُضَيْلٍ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قِيلَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ تُوضَعُ مَعَ الْمَيِّتِ الْجَرِيدَةُ؟ قَالَ إِنَّهُ يَتَجَافَى عَنْهُ الْعَذَابُ مَا دَامَتْ رَطْبَةً. ☀️د. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالُوا: قُلْنَا لَهُ جُعِلْنَا فِدَاكَ إِنْ لَمْ نَقْدِرْ عَلَى الْجَرِيدَةِ؟ فَقَالَ عُودَ السِّدْرِ. قِيلَ فَإِنْ لَمْ نَقْدِرْ عَلَى السِّدْرِ؟ فَقَالَ عُودَ الْخِلَاف‏. @yekaye
دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان @yekaye
🔅۴) اهتمام به حفظ این درخت و توجه به برکات معنوی آن تاحدی بوده که برای برخی این شبهه پیش می‌آمده که شاید قطع این درخت مطلقا حرام باشد❗️ البته قطع غیرمنطقی درختان قطعا ناصواب است؛ اما استفاده از چوب درختان همواره متعارف بوده است و از این جهت فرقی بین این درخت و سایر درختان نیست و از این رو ائمه با این برداشت‌های غلط البته مخالفت کرده‌اند؛ مثلا: ☀️الف. احمد بن محمد می‌گوید از امام رضا ع درباره قطع کردن درخت سدر سوال کردم. فرمودند:‌یکی از دوستانت همین را از من پرسید برایش نوشتم که امام کاظم ع درخت سدری را قطع کرد و به جایش انگور کاشت. ☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است: قطع کردن درخت خرما مکروه است. سوال شد درباره قطع درخت؟ فرمودند: خیر؛ ‌اشکال ندارد. در مورد سدر سوال شد. فرمودند: اشکال ندارد؛ آنچه ناشایست است قطع درختان سدر در بیابان است؛ ‌زیرا در آنجا کم است؛ اما در اینجا اشکالی ندارد. 📚الكافي، ج‏5، ص264 ☀️الف. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ [الرِّضَا] عَلَيْهِ السَّلَام‏ عَنْ قَطْعِ السِّدْرِ فَقَالَ سَأَلَنِي رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِكَ عَنْهُ فَكَتَبْتُ إِلَيْهِ قَدْ قَطَعَ أَبُو الْحَسَنِ‏ ع سِدْراً وَ غَرَسَ مَكَانَهُ عِنَباً. ☀️ب. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَكْرُوهٌ قَطْعُ النَّخْلِ وَ سُئِلَ عَنْ قَطْعِ الشَّجَرَةِ قَالَ لَا بَأْسَ قُلْتُ فَالسِّدْرِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ إِنَّمَا يُكْرَهُ قَطْعُ السِّدْرِ بِالْبَادِيَةِ لِأَنَّهُ بِهَا قَلِيلٌ وَ أَمَّا هَاهُنَا فَلَا يُكْرَهُ. @yekaye
🔅۵) چنین خاصیت معنوی‌ای برای برخی اشیای مادی ناشی از نوعی اقدام آنان برای ابراز عبودیت در برابر خداوند معرفی شده است؛ که البته واضح است که این ابراز عبودیت را باید متناسب با ابعاد ملکوتی‌ای که هر چیزی در عالم دارد فهمید؛ نه امری کاملا ظاهربینانه؛ یعنی از باب همان تعبیر قرآن کریم همه اشیاء در تسبیح خداوندند و خودشان هم به این صلات و تسبیح‌شان آگاهند (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ؛ نور/۴۱) هرچند ما این تسبیح را درک نکنیم (تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ؛ اسراء/۴۴). درباره درخت سدر هم روایتی در این زمینه وارد شده است: ☀️خداوند هرگز برای چیزی غضب نکرد آن گونه که در غضب مربوط به طلح* و سدر رخ داد؛ همانا طلح میوه‌ای همچون ترنج (بالنگ) داشت و سدر همچون هندوانه؛ پی هنگامی که یهودیان گفتند «دست خداوند بسته است» (مائده/۶۴) بار هر دو بشدت کاسته و کوچک؛ و هسته‌دار شد و هسته‌اش سخت شد؛ و چون نصاری گفتند که »مسیح فرزند خداست» (توبه/۳۰) بال و پرشان [= برگهایشان] ریخت و چنین خاری درآوردند و بارشان بسیار کم شد؛ میوه سدر [=عناب و زالزالک] چنین شد که می‌بینی و طلح هم میوه‌اش را از دست داد و دیگر میوه‌دار نخواهد شد تا زمانی که قائم ما قیام کند. سپس فرمودند: کسی که درخت طلح یا سدری را آب دهد گویی مومن تشنه‌ای را آب داده است. 📚تفسير العياشي، ج‏2، ص86 عَنْ يَزِيدَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّهُ لَنْ يَغْضَبَ اللَّهُ لِشَيْ‏ءٍ كَغَضَبِ الطَّلْحِ وَ السِّدْرِ؛ إِنَّ الطَّلْحَ كَانَتْ كَالْأُتْرُجِّ، وَ السِّدْرَ كَالْبِطِّيخِ، فَلَمَّا قَالَتِ الْيَهُودُ «يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» نُقِصَتَا حَمْلَهُمَا فَصَغِرَ فَصَارَ لَهُ عَجَمٌ، وَ اشْتَدَّ الْعَجَمُ، فَلَمَّا أَنْ قَالَتِ النَّصَارَى «الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ» زَعِرَتَا [إذ عرتا] فَخَرَجَ لَهُمَا هَذَا الشَّوْكُ وَ نُقِصَتَا حَمْلَهُمَا وَ صَارَ السِّدْرُ إِلَى هَذَا الْحَمْلِ وَ ذَهَبَ حَمْلُ الطَّلْحِ فَلَا يَحْمِلُ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا [أن تقوم الساعة] ثم قَالَ: مَنْ سَقَى طَلْحَةً أَوْ سِدْرَةً فَكَأَنَّمَا سَقَى مُؤْمِناً مِنْ ظمآن‏ [ظَمَإٍ]. ✳️* مرحوم مجلسی در ذیل این حدیث گفته است که طلح را هم درخت موز دانسته‌اند و هم برای یک نوع درخت خاردار بیابانی که به ام‌غیلان (در فارسی: مغیلان) معروف است؛ و هم مطلق درختان بزرگی که پر از خار باشند؛ و واضح است که این حدیث بر معنای اول منطبق نمی‌گردد؛ و تعبیر غضب آن دو چه‌بسا تعبیری مجازی از بروز و تجلی غضب خداوند در این دو باشد. (بحار الأنوار، ج‏9، ص212 ) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «فی‏ سِدْرٍ مَخْضُودٍ» اولین وصفی که برای اصحاب یمین آمده است این است که آنان «در سدر مخضود» هستند. در نکات ادبی اشاره شد که ماده «سدر» دلالت بر نوعی حیرت و اضطراب دارد و خود کلمه «سدر» نام درختی است به نام درخت کُنار (که میوه‌اش عناب یا زالزالک است) که برگهای نسبتا کوچک و پهن و انبوه، و هم میوه‌اش آرام‌بخش و رافع اضطراب است و هم سایه گسترده‌اش آرام‌بخش است و البته شاخه‌هایش پر از تیغ است؛ و نیز اشاره شد که ماده «خضد» دلالت دارد بر انحنا و خمیدگی در چیزی نرم؛ و البته گاه برای شکستن و جدا کردن تیغ‌های یک گیاه به کار می‌رود؛ و «مخضود» یعنی چیزی که به این وضعیت درآمده باشد. 💢اکنون می‌توان گفت مقصود از اینکه بهشتیان «در سدر مخضود»ند، این است که: 🍃الف. «سدر مخضود» اشاره به درخت کُناری است که تیغهایش را شکسته و گرفته باشند و دیگر هیچگونه خشونت و سختی‌ای ندارد؛ یعنی اینان در باغهایی هستند از درختی که هم سایه و هم میوه‌اش آرام‌بخش است؛ و هم آن تنها خشونت و سختی‌ای که در دنیا داشت (تیغ)‌ را فاقد است. (ابن عباس و عكرمة و قتادة، به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص329 ) و خود تعبیر «سدر مخضود» به عنوان یک وضع مطلوب بی‌دردسر در ادبیات آن زمان ظاهرا رایج بوده است چنانکه حضرت امیر ع در جایی در وصف بنی‌امیه می‌فرمایند که گویی حرام دنیا در نزد آنان همچون «سدر مخضود» است. (نهج البلاغة، خطبه 105 ) 🍃ب. چه‌بسا اشاره باشد به «سدر مخضود» اشاره به درخت کُناری که نه‌تنها سایه‌اش کاملا گسترده و مطبوع است، بلکه شاخه‌هایش خم شده و میوه‌های آرام‌بخش آن هم کاملا سهل التناول است. (ضحاک و مجاهد و مقاتل، به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص329 ) 🍃ج. با توجه به اینکه ماده «سدر» دلالت دارد بر حیرت و تحیر، چه‌بسا مقصود از این سدر که مومنان واقعی در آن‌اند همان حالت ملکوتی هیمنه‌ای است که بر اثر استغراق در نور و جمال الهی بر افراد حاکم می گردد که اوج آن و نهایت آن به سدرة المنتهی تعبیر شده است که اوج مقامی است که انسان در سیر و سلوک الی الله می‌تواند بدان برسد که چنان در نور الهی مستغرق می‌گردد که دیگر هیچ غیری را مشاهده نمی‌کند و حیرتی محض سراپای وجود او را دربرمی‌گیرد؛ و آمدن کلمه «فی» موید این معناست. (اقتباس از التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏5، ص83-84 ) 🍃د. ... @yekaye
. 2️⃣ «فی‏ سِدْرٍ مَخْضُودٍ» در قرآن کریم ۴ بار سخن از درخت سدر به میان آمده است. ▪️یک‌بار که ناظر به این درخت در دنیاست در مقام اشاره به کم‌فایده بودن آن برای اهل دنیاست؛ چنانکه وقتی باغهای پرمیوه قوم سبأ به باغی که مقدار کمی درخت سدر داشته باشند تبدیل شد، عذاب برای آنها محسوب شد: «وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْ‏ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَليلٍ» (سبأ/۱۶)؛ ▪️سه بار دیگرش ناظر به بهشت است؛‌ ▫️ یکبار همین آیه که اولین نعمت اصحاب یمین را «در سدر مخضود» بودن مطرح کرده؛ و ▫️ دو بار دیگر اشاره به درختی بهشتی به نام «سدرة المنتهی» که ظاهرا آخرین افق عالم ماسوی الله است؛ ‌جایی که بالاترین مکاشفه پیامبر اکرم ص در آنجا رخ داد و آن درخت ظاهرا همه عالم را دربرگرفته است : فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى ... ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‏ ... وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‏؛ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‏؛ عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى‏؛ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى‏؛ ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى؛ لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى‏ (نجم/9-18) 💢این تعابیر اخیر نشان می‌دهد که ظاهرا تعبیر «سدر» در بهشت و نیز «سدرة المنتهی» به یک درخت صرفا جسمانی دلالت ندارد؛ ‌بلکه به واقعیتی ماورایی دلالت دارد که همه چیز را در زیر سایه خود گرفته است؛ این سدر بهشتی، مخضود است؛‌ یعنی اگر سدر اشاره به یک حقیقتی است که همچون درخت سدر رهم سایه‌اش گسترده و آرام‌بخش است و هم میوه و ثمره‌اش خاصیت آرام‌بخشی دارد، علاوه بر این و برخلاف تیغ‌هایی که در درختهای سدر دنیوی هست و آزاردهنده است، این سدر ماورایی فاقد هرگونه تیغ و هر امر دیگری است که اندک وضعیت ناخوشایندی را همراه داشته باشد؛ و اگر چیدن میوه از درخت‌های سدر دنیوی با زحمت همراه است؛ ثمرات آن حقیقت ماورایی براحتی در دسترس بهشتیان است. 💢در واقع حتی همین مطلب که - در حالی که در آخرت برای بهشتیان اشاره به بالاترین مقام دارد - در دنیا و برای دنیاپرستان، درختی کم‌فایده معرفی شده است، می‌تواند موید احادیثی باشد که ناظر است به وضعیت عبودیتی که بر باطن این درخت حاکم بوده (حدیث 5)؛ از این جهت که طبق احادیث متعدد دنیا پست‌ترین مرتبه عوالم هستی است که هرچه در اینجا بیشتر نمایان و جذاب است، حظ و بهره اخروی‌اش کمتر است؛ و طبق آیات ابتدای همین سوره، آخرت که مصداق «خافضة رافعة» است آنچه در دنیا پایین بوده بالا بودن حقیقتش نمایان می‌گردد. @yekaye
. 3️⃣ «فی‏ سِدْرٍ مَخْضُودٍ» با اینکه معنای اولیه «سدر» درخت است؛ و انسان غالبا زیر درخت و در سایه آن می‌نشیند، چرا موقعیت این بهشتیان را با تعبیر «فی» و نه «تَحْت: زیر» بیان کرد؟ 🍃الف. با توجه به اینکه کلمه «سدر» را جمع (که سدرة، مفرد آن است) دانسته‌اند شاید اشاره است به کثرت این درختان و اینکه آنها در باغهایی پر از این درختان هستند، پس عملا در میان این درختان‌اند نه فقط زیر آنها. 🍃ب. در اینجا کلمه‌ای در تقدیر است؛‌ یعنی در سایه آن درختان. 🍃ج. با این تعبیر می‌خواهد اذهان را متوجه کند که این سدر نه صرفا یک درخت جسمانی، بلکه همان وضعیت حیرت‌آلود ماورایی عمیقی است که انسانها در بهشت با لقاء الله در آن وضعیت قرار می گیرند و همه وجود بهشتیان را دربرمی‌گیرد؛ نه اینکه همچون سایه درخت، فقط روی سرشان باشد (یعنی مویدی است بر برداشت مطرح شده در تدبر۱.ج). 🍃د. ... @yekaye
. 4️⃣ ‌«وَ أَصحَابُ الْيَمِينِ ... فی‏ سِدْرٍ مَخْضُودٍ» در این آیات سوره واقعه، سخن از بهشت به میان نیاورد بلکه از ابتدا با جمله اسمیه (که دلالت بر ثبوت واقعه دارد؛ ‌نه حصول آن در آینده) اصحاب یمین را «در سدر مخضود» معرفی کرد. چه‌بسا این تعبیر اشاره به همین حقیقت باطنی دارد که اگر کسی چشم‌باطن‌بین داشته باشد درمی‌یابد که هم‌اکنون نیز اصحاب یمین در این سدر مخضود مستقرند. @yekaye
. 5️⃣ «فی‏ سِدْرٍ مَخْضُودٍ» نعمت‏هاى دنيوى آفاتى دارد؛ ولى در بهشت و نعمت‏هاى بهشتى هيچ نقص و آفتى نيست؛ مثلًا: گياهش تيغ دارد، ولى گياه بهشت تيغ ندارد. (تفسير نور، ج‏9، ص427) @yekaye
دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان @yekaye
996) 📖 و طَلْحٍ مَنْضُودٍ 📖 ترجمه 💢و [درختان] موز خوشه‌خوشه روی هم؛ یا: 💢و درختان ام غیلان [= مغیلان؛ خارشتر] خوشه‌خوشه روی هم؛ سوره واقعه (56) آیه 29 1399/3/2 28 رمضان 1441 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹طَلْحٍ ▪️برخی بر این باورند که ماده «طلح» در اصل در دو معنای متفاوت به کار می‌رود ▫️ یکی کلمه «طَلْح» است که نام درختی است که مفرد آن به صورت «طلحة» می‌باشد ؛ و ▫️ دیگری در معنای لاغری و مانند آن است چنانکه به شتری که در اثر طی مسیر طولانی لاغر شده باشد «ناقةٌ طِلْح أسفارٍ» گویند و یا به رده‌ای از میمون‌های لاغر «طِلْح» گویند؛ واین ماده به صورت «طلاح» به عنوان نقطه مقابل «صلاح» به کار می‌رود گویی دلالت بر بدحالی و یک نوع لاغری دارد. (معجم المقاييس اللغة، ج‏3، ص418 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص522 ). ▪️اما دیگران هردو را به همین معنای اخیر برگردانده‌اند؛ با این توضیح که آن درخت همان درخت معروف به أمّ‌غیلان (عامیانه: مغیلان؛ درخت بزرگى از گونه خارداران كه معمولًا خوراك شتران است و ظاهرا به همین مناسبت در فارسی به «خارشتر» معروف شده است) است که چون تنه و شاخه‌های با اینکه محکم است لاغر است بر آن اطلاق شده (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏7، ص106 ) ▫️و به تعبیر دیگر گفته‌اند معنای محوری این ماده دلالت دارد بر غلظت همراه با امتداد؛ چنانکه این مساله در این درخت (که درختی حجازی است با شاخه‌های بلند و سر به آسمان کشیده و برگهای اندک و ساقه بزرگی که به خاطر کثرت شاخه‌ها و تیغ‌هایش کسی نمی‌تواند بدان دست بزند؛ و البته سایه‌ای خنک و مرطوب دارد) نیز مشاهده می‌شود (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۳۴۵) ▪️کلمه «طَلْح» در زبان عربی هم برای اشاره به باقیمانده آب کدری که در حوض می‌ماند اطلاق می‌شود و هم برای اشاره به نام یک درخت (لسان العرب، ج‏2، ص532) ▫️و اهل لغت و تفسیر تقریبا اتفاق نظر دارند که در آیه شریفه برای اشاره به یک درخت است؛ اما درباره اینکه آن درخت چیست اختلاف است. 🔸 خلیل با اینکه ابتدا بیان می‌کند که این همان درخت «ام غیلان» است، اما تذکر داده که در این آیه به معنای درخت موز است (كتاب العين، ج‏3، ص170 ) و بسیاری از اهل لغت آن را در هر دو معنای درخت موز و ام غیلان معرفی کرده‌اند. ▪️امروزه درخت خارشتر در زیر رده درختان اقاقیا رده‌بندی می‌شود و غالبا آنچه به اسم خارشتر یا ام غیلان (که ظاهرا امروزه به آن السنط الصمغي گویند) برگهایش بسیار ریز و خارهایش نمایان‌تر است؛ اما اغلب درختانی که با نام اقاقیا معروفند اگرچه خارهای بزرگ و برگهای کوچکی دارند اما برگهایشان از خارها نمایان‌تر است؛ توضیحاتی که ابن منظور در توضیف «طلح» آورده نیز موید رده‌بندی اینها در یک رده است (لسان العرب، ج‏2، ص532 ) و در دایرة‌المعارف ویکی‌پیدای عربی نیز برای توضیح کلمه «طلح» هم کلمه «السَنْط» (که برای خارشتر و ام مغیلان به کار می‌رود) و هم کلمه «الأَكاسيا أو الأقاقيا» آمده است؛ https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%B7%D9%84%D8%AD ▪️ اما درباره اینکه چرا این کلمه برای اشاره به درخت موز که اساسا خار ندارد وبرگهای بسیار بزرگی دارد و ظاهرا با این درختان بسیار متفاوت است به کار می‌رود توضیحی یافت نشد؛ و مرحوم مصطفوی هم فقط احتمال را داده که به خاطر معنای لاغری‌ای که در این ماده هست و حالت کشیده‌ای که میوه موز دارد شاید این کلمه برای این درخت هم به کار رفته باشد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏7، ص106 ) ▫️ اما چیزی که شاید رواج معنای درخت موز را در خصوص این آیه جدی‌تر کرده توصیف آن به «منضود» است که این حالت خوشه‌خوشه روی هم که حتی مانع دیدن ساقه درخت می‌شود مشخصا در درخت موز خیلی نمود دارد. 📿ماده «طلح» تنها همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖اختلاف قرائت ▪️عموما این کلمه را به صورت «طَلْحٍ» قرائت کرده‌اند؛ ▪️اما بر اساس روایاتی از امیرالمومنین ع و عبدالله بن مسعود و امام صادق ع به صورت «طَلْعٍ» هم قرائت شده است. 📚مجمع البيان، ج‏9، ص330 ؛ البحر المحيط، ج‏10، ص81 ؛ معجم القراءات ج۹، ص299 🔹طَلْعٍ درباره ماده «طلع» هم قبلا بیان شد که این ماده در اصل دلالت بر ظهور و بروز می‌کند و برخی تاکید کرده‌اند ظهوری است که همراه با بالا آمدن و علو است چنانکه «طلوع» خورشید زمانی است که خورشید بالا می‌آید و خود را نمایان می‌سازد؛ و «طَلع» به شکوفه‌های درخت خرما ویا اولین میوه‌های این درخت می‌گویند از این جهت که در بالای درخت واقع شده و بر کل درخت مشرف است: «وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَة» (انعام/۹۹) «نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ»‏(شعراء/۱۴۸) «وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضيدٌ» (ق/۱۰) و ظاهرا به همین مناسبت در مورد شکوفه‌های درخت جهنمی نیز تعبیر «طلع» به کار برده شده است: «إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ في‏ أَصْلِ الْجَحيمِ؛ طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطينِ» (صافات/۶۴-۶۵) 🔖جلسه ۸۵۰ http://yekaye.ir/ale-imran-3-179/ @yekaye
🔹مَنْضُودٍ ▪️درباره ماده «نضد» قبلا بیان شد که در اصل دلالت دارد بر انضمام چیزی به چیز دیگر به نحو کاملا چسبیده و در کنار هم، خواه روی هم باشد یا در کنار هم؛ به تعبیر دیگر، ضمیمه و به هم ملحق کردن بین اجزای یک چیز ویا اشیای مختلف به نحوی که شبیه یک چیز واحد به نظر برسد. «النَّضَد» به تختی گویند که کالاها را روی آن قرار می دهند و احتمالا تعبیر «طلع نضید» [شکوفه‌های به‌هم‌پیوسته یا خوشه‏هاى روى هم چيده] از این کلمه استعاره گرفته شده است ویا «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ» [موزِ روی هم چیده شده] (واقعة/۲۹) از باب تشبیه به ابر متراکم است. و بر اساس قرائتی از آیه ۲۹ سوره واقعه که به صورت «وَ طَلْعٍ مَنْضُودٍ» قرائت شده معنایش شبیه همین «طلع نضید» خواهد بود. 🔖جلسه ۸۶۹ http://yekaye.ir/hood-11-82/ @yekaye
💐💐💐عید سعید فطر، عید بندگی خدا، بر همه بندگان خدا مبارک باد🌷🌷🌷 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) الف.روایت شده است که شخصی نزد امیرالمومنین ع قرائت کردند: «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ». ایشان فرمودند: طلح (خار مغیلان) چه شأنی دارد.؟! بلکه همان «طلع» (شکوفه) است همانند آیه‌ای که می‌فرماید «درخت خرمایی که شکوفه‌هایش لطیف است» (شعراء/148). به ایشان عرض شد که آیا [متن مصحف را] تغییرش ندهیم؟! فرمودند: خیر. امروزه نه تغییری داده شود و نه تحریکی شود (تحولی انجام شود). 📚مجمع البيان، ج‏9، ص330 وَ رَوَتِ الْعَامَّةُ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَرَأَ عِنْدَهُ رَجُلٌ وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ فَقَالَ مَا شَأْنُ الطَّلْحِ إِنَّمَا هُوَ وَ طَلْعٍ كَقَوْلِهِ «وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ» فَقِيلَ لَهُ أَ لَا نُغَيِّرُهُ فَقَالَ إِنَّ الْقُرْآنَ لَا يُغَيَّرُ الْيَوْمَ وَ لَا يُحَرِّك [يُحَوَّلُ]. رَوَاهُ عَنْهُ ابْنُهُ الْحَسَنُ ع وَ قَيْسُ بْنُ سَعْدٍ. 🔖این روایت با سندهای متعدد در کتب اهل ست آمده است؛ از جمله در 📚الدر المنثور، ج‏6، ص157 ؛ 📚جامع البيان (طبری)، ج‏27، ص104 ؛ 📚الكشف و البيان (ثعلبی)، ج‏9، ص207 ؛ 📚الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج‏18، ص208-209 ☀️ب. یعقوب بن شعیب می‌گوید: نزد امام صادق ع قرائت کردم: «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ: و موزهای خوشه‌خوشه روی هم» فرمودند: خیر؛ وَ طَلْعٍ مَنْضُودٍ: و شکوفه‌های روی هم» 📚مجمع البيان، ج‏9، ص330 وَ رَوَاهُ أَصْحَابُنَا عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ. قَالَ لَا وَ طَلْعٍ مَنْضُودٍ. ✅ تبصره برخی از این گونه روایات برداشت تحریف قرآن کرده‌اند؛ و عجیب‌تر اینکه با اینکه سندهای متعدد و اصلی این روایت عمدتا در کتب اهل سنت است اعتقاد به تحریف قرآن را به شیعه نسبت داده‌اند؛ که ان شاء الله در قسمت تدبر درباره اینکه اینهانوعی از اختلاف قرائت بوده توضیحات بیشتری خواهد آمد. @yekaye
☀️۲) روایت شده است که امام صادق ع به صورت «و طلع منضود» قرائت کردند و فرمودند [منضود]‌ یعنی روی هم انباشته شده. 📚تفسير القمي، ج‏2، ص348 وَ قَرَأَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع «وَ طَلْعٍ مَنْضُودٍ» قَالَ بَعْضُهُ إِلَى بَعْضٍ. 📚تبصره: در نسخه کنونی تفسیر قمی (و نیز در نقل و در تفسیر برهان کنونی (ج۵، ص۲۶۰) از تفسیر قمی) عبارت فوق به صورت «و طَلْحٍ مَنْضُودٍ» ثبت شده؛ اما در تمامی نقل‌های دیگری که از تفسیر قمی شده (بحار الأنوار، ج‏8، ص134؛ تفسير نور الثقلين، ج‏5، ص215؛ تفسير كنز الدقائق، ج‏13، ص29) @yekaye
☀️۳) از امیرالمومنین ع روایت شده است که درباره «و طَلْحٍ مَنْضُودٍ» فرمودند: مقصود همان موز است. 📚الدر المنثور، ج‏6، ص157 و أخرج عبد الرزاق و الفريابي و هناد و عبد بن حميد و ابن جرير و ابن مردويه عن على بن أبى طالب رضى الله عنه: في قوله «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ» قال هو الموز. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا