☀️۳) دعایی از رسول الله ص که در آن خداوند با أسماء الحسنى ستوده شده است. در فراز پایانی این دعا حضرت دعاهایی به درگاه خداوند میکنند که یکی از آنها این است:
خدایا! در دنیا مرا زا شر بلا و آذیتها سالم بدار و در آخرت از آتش و سوء حساب و از اوضاع ترسناک دامنه دار و غل و زنجیرهای سنگین و درد دستبندها و از زقوم و نوشیدن آبهای جوشان و یحموم و از سختیهای بادهای سوزان در شدت غم و اندوهها در آن سرای غم و اندوه؛ یا حی یا قیوم ...
📚البلد الأمين، ص424
عَنِ النَّبِيِّ ص: ...
اللَّهُمَّ عَافِنِي فِي الدُّنْيَا مِنْ شَرِّ الْبَلَاءِ وَ الْأَذَى وَ عَافِنِي فِي الْآخِرَةِ مِنَ النَّارِ وَ سُوءِ الْحِسَابِ وَ مِنَ الْأَهْوَالِ الطِّوَالِ وَ الْأَغْلَالِ الثِّقَالِ وَ أَلِيمِ النَّكَالِ وَ مِنَ الزَّقُّومِ وَ شُرْبِ الْحَمِيمِ وَ الْيَحْمُومِ وَ مِنْ مُقَاسَاةِ السُّمُومِ فِي شِدَّةِ الْغُمُومِ بِدَارِ الْأَحْزَانِ وَ الْهُمُومِ يَا حَيُّ يَا قَيُّوم...
@yekaye
.
1️⃣ «فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ»
▪️تعبیر «سموم» دلالت دارد بر حرارتی نفوذکننده؛ که میتواند اشاره به خود آتش جهنم باشد (تفسير القمي، ج2، ص349 ) و می تواند اشاره باشد به بادی داغ و سوزان که آنجا بر آنان میوزد و در منافذ انسان نفوذ میکند (مجمع البيان، ج9، ص334 )
▪️و «حمیم» هم آبی است جوشان که در حالت جوشیدن است.
▪️عذابهای اخروی تجسم اعمال دنیوی انسانها در همینجاست. اینها اشاره به چه حقیقتی در زندگی دنیایی اینها دارد؟
🍃الف. سموم جریان حرارتی است که از بیرون به داخل نفوذ میکند و حمیم حرارت شدیدی است که در محل موجود است؛ شاید سموم اشاره به تجسم اعمال زشت و گناهان آنان باشد (که حیث تحقق بیرونی دارد) و حمیم تجسم نیات فاسده و اخلاق رذیله آنان (که امری در درون آنان بوده است) (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج5، ص262 )
🍃ب. ...
@yekaye
.
2️⃣ «فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ»
به لحاظ ادبی «سموم» صیغه مبالغه و «حمیم» صفت مشبهه است؛
و اینکه چرا ا این دو تعبیر برای باد و آب جوش استفاده کرد حاوی یک نکته لطیف است:
وزش باد یک امری است که بارها و بارها تکرار میشود پس با صیغه مبالغه که دلالت بر کثرت دارد متناسب است؛ اما در آب جوشان دیگر تکراری در کار نیست بلکه آنچه مهم است این است که همیشه جوشان بماند پس از صفت مشبهه که دلالت بر ثبوت دارد استفاده شده است (مفاتيح الغيب، ج29، ص409)
@yekaye
.
3️⃣ «فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ»
▪️اگر مقربان در جنات نعیم (آیه12) و اصحاب یمین در سدر مخضود (در سایه سدر بیخار) هستند؛ اصحاب شمال در حرارت نفوذکننده آتش [یا: بادی سوزان] و آبی جوشاناند.
▪️در خصوص دو گروه قبلی در هر آیهای یکی از این اموری را که در آن بسر میبرند بیان کرد؛ اما در خصوص اصحاب شمال در اولین آیه دو مورد از وضعیتهای ناخوشایند آنان را برمشرد. چه نسبتی بین این دو هست که اینها را با هم برشمرد؟
🍃الف. با توجه به تدبر۱.الف چهبسا میخواهد به اینکه هم گناهان جوارحی و هم گناهان جوانحی آنان را در بر گرفته است اشاره کند.
🍃ب. در تدبر ۲ اشاره شد که «سموم» صیغه مبالغه است و دلالت بر تکرار و کثرت دارد و «حمیم» صفت مشبهه است و دلالت بر ثبوت دارد. شاید آوردن این دو در کنار هم میخواهد نشان دهد که چگونه مضیقه و تنگنای آنجا چگونه هم به لحاظ کثرت و هم به لحاظ دوام آنان را احاطه کرده است.
🍃ج. هوا و آب در دنیا غالبا خنک و مطبوع است؛ وقتی آنجا هوایش باد سوزان و آبش آب جوشان است؛ پس وای بر آتش آنجا؛ و با این دو تعبیر در کنار هم میخواهد نشان دهد که آتش آنجا چقدر سوزان خواهد بود (مفاتيح الغيب، ج29، ص409 ) در واقع، سموم باد است و از جنس هوا؛ و حمیم آب است؛ و وضعیت اوضاع و احوال پیرامونی هرکس را با آب و هوایی که در آن بسر میبرد تعبیر میکنند؛ چهبسا این دو تعبیر دارد آب و هوای عمومیای را که آنان در آن بسر میبرند بیان میکند که چگونه است؛ تا نوبت به عذابهایش برسد.
🍃د. ...
@yekaye
.
4️⃣ «فی سَمُومٍ ...»
«سموم»ی که اصحاب شمال در آن بسر میبرند بقدری هولناک است که یکی از منتهای خداوند بر مومنانی که به بهشت وارد میشوند این است که خداوند آنان را از عذاب «سموم» حفظ کرده است: «فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَ وَقَئنَا عَذَابَ السَّمُومِ» (طور/27)
@yekaye
.
5️⃣ «فی ... حَمیمٍ»
این حمیمی که اصحاب شمال در آن بسر میبرند؛ آبی جوشان است؛
🔻جوشان بودن آن بقدری است که وقتی میخواهد گداخته بودن مس داغی که غذای جهنمیان است را به چیزی تشبیه کند به غلیان حمیم تشبیه میکند: «كَالْمُهْلِ يَغْلي فِي الْبُطُونِ؛ كَغَلْيِ الْحَميمِ» (دخان/46)
🔻این حمیم هم بهره آنان از آنجاست: «ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَميمٍ» (صافات/67)
🔻هم جایگاه آنان است: «في سَمُومٍ وَ حَميمٍ» (واقعه/42) و «فَنُزُلٌ مِنْ حَميمٍ» (واقعه/93) و «فِي الْحَميمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ» (غافر/72) و آنان را در آن میانه میگردانند «يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ آنٍ» (الرحمن/44)؛
🔻هم نوشیدنی آنان است: «شَرابٌ مِنْ حَميمٍ» (انعام/۷۰ و یونس/۴) و «فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَميمِ» (واقعه/54) و «لا يَذُوقُونَ فيها بَرْداً وَ لا شَرابا إِلاَّ حَميماً وَ غَسَّاقاً» (نبأ/ 25)؛ و باید از آن بچشند: «هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَميمٌ وَ غَسَّاقٌ» (ص/57)
🔻و هم آن را بر سرشان میریزند و وسیلهای است برای عذاب آنان: «يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميمُ» (حج/19) «ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَميمِ» (دخان/48)
🔻و از برخی آیات معلوم میشود که همان نوشیدن از آن هم از باب عذاب بوده است نه صرفا رفع عطش: «کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ» (محمد/15)
@yekaye
🔹ظِلٍّ
در آیه 30 همین سوره بیان شد که
▪️ماده «ظلل» در اصل بر سایه افکندن و پوشاندن چیزی توسط چیز دیگر دلالت دارد و نقطه مقابل روشنایی «الضُحّ»» است
▪️ کلمه «ظِلّ» به معنای «سایه» است که هم با بار معنایی مثبت (مثلا سایه بهشتی) و هم با بار معنایی منفی (مثلا سایه عذاب) به کار میرود و ظاهراً برای کاربردهای استعاری غالبا از کلمه «ظِلّ» (و نه «فیء») استفاده میشود.
@yekaye
🔹یحْمُومٍ
در آیه قبل بیان شد که
▪️«یحموم» به معنای دود سیاه و غلیظ است از ماده «حمم» که برخی این ماده را دارای اصلهای مختلف میدانستند که یکی از آنها معنای «سیاهی» بود که در همین کلمه و کلماتی دیگر منعکس شده؛ ولی اغلب معانی مختلف این ماده را به اصل واحدی (حرارت) برمیگرداندند و در مورد «یحموم» هم بر این باور بودند که احتمالا وجه تسمیهاش این باشد که از شدت حرارتش به سیاهی میزند.
🔸در تکمیل آن فقط میافزاییم که مرحوم طبرسی هم بر این باور است که یحموم سیاهیای است که به خاطر سوزانده شدن با آتش سیاهیاش شدید شده باشد و بر وزن یفعول از حم است که دنبهای است که با سوزانده شدن توسط آتش سیاه شده باشد (مجمع البيان، ج9، ص333 ) و کلمه «یحموم» فقط همین یک مورد در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
☀️۱) از امام صادق ع روایت شده است:
همانا خداوند ما را از اعلی علیین آفرید و قلوب شیعیانمان را از همانجایی که ما را آفریده بود آفرید و بدنهایشان را از پایین آن؛ از این روست که دلهایشان به ما متمایل است؛ و همانا خداوند دشمنان ما را از «یحموم» آفرید و دلهای پیروانشان را از همانجایی که آنان را آفریده بود آفرید و از این روست که دلهایشان به آنها متمایل است.
📚مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص96
عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْقَمَّاطِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا مِنْ أَعْلَى عِلِّيِّينَ وَ خَلَقَ قُلُوبَ شِيعَتِنَا مِنْ حَيْثُ خَلَقَنَا وَ خَلَقَ أَبْدَانَهُمْ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَمِنْ ثَمَّ صَارَتْ قُلُوبُهُمْ تَحِنُّ إِلَيْنَا وَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ عَدُوَّنَا مِنْ يَحْمُومٍ وَ خَلَقَ قُلُوبَ شِيعَتِهِمْ مِنْ حَيْثُ خَلَقَهُمْ فَمِنْ ثَمَّ صَارَتْ قُلُوبُهُمْ تَحِنُّ إِلَيْهِمْ.
▪️قریب به این مضمون در
📚بصائر الدرجات، ج1، ص20 و ص24 از امام صادق ع
و در
📚 الكافي، ج1، ص390 و ج2، ص4 از امام باقر ع
آمده است؛
با این تفاوت که در این روایات منشأ آفرینش دشمنان «سجین» معرفی شده است، نه یحموم.
@yekaye
☀️۲) از امام باقر ع درباره این سخت خداوند که میفرماید: «اهل بهشت در آن روز جايگاهى بهتر، و استراحتگاهى نيكوتر دارند.» (فرقان/۲۴) روایت شده که فرمودند:
به ما این گونه رسیده است – و البته خداوند عالمتر است – که وقتی جهنمیان در معرض جهنم قرار میگیرند که قرار است آنها را با خود ببرد قبل از اینکه وارد جهنم شوند به آنان گفته شود: «برويد به سوى سايهاى كه داراى سه شاخه است» (مرسلات/۳۰) از دود آتش جهنم؛ پس گمان میکنند که آن بهشت است و فوج فوج داخل در جهنم میشوند و این در نیمی از روز است؛ و اهل بهشت هم بدانچه از هدایایی که بدان رغبت داشتند روی میآورند تا اینکه منزلگاههایشان در بهشت در همان نیم روز بدانها داده شود و این سخن خداوند عز و جل است که: «اهل بهشت در آن روز جايگاهى بهتر، و استراحتگاهى نيكوتر دارند.» (فرقان/۲۴)
📚 تفسير القمي، ج2، ص113
فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ «أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلًا» فَبَلَغَنَا - وَ اللَّهُ أَعْلَمُ - أَنَّهُ إِذَا اسْتَوَى أَهْلُ النَّارِ إِلَى النَّارِ لِيُنْطَلَقَ بِهِمْ قَبْلَ أَنْ يَدْخُلُوا النَّارَ فَيُقَالُ لَهُمْ: «ادْخُلُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ» مِنْ دُخَانِ النَّارِ فَيَحْسَبُونَ أَنَّهَا الْجَنَّةُ ثُمَّ يَدْخُلُونَ النَّارَ أَفْوَاجاً أَفْوَاجاً وَ ذَلِكَ نِصْفَ النَّهَارِ، وَ أَقْبَلَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِيمَا اشْتَهَوْا مِنَ التُّحَفِ حَتَّى يُعْطَوْا مَنَازِلَهُمْ فِي الْجَنَّةِ نِصْفَ النَّهَارِ فَذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلا»
▪️توجه: انتهای حدیث اول جلسه قبل موید این مضمون است.
@yekaye
☀️۳) عقبه می گوید: امام باقر عليه السلام فرمودند:
خدا خلق را آفريد، پس هرکس را كه دوست داشت از آنچه دوست داشت آفريد، و آنچه دوست داشت این بود که آن را از طینت بهشت بیافريند. و هر کس را كه دوست نداشت از آنچه دوست نداشت آفريد، و آنچه دوست نداشت این بود که آن را از گل دوزخ بیافريند. سپس آنها را در سايهاى برانگیخت.
عرض كردم: سايه چيست؟
فرمود: آیا نميبينى كه سايهات در برابر خورشيد چيزى هست و چيزى نيست؟!
سپس خداوند پيغمبران را در آنان برانگیخت تا ايشان را به اقرار به خداوند عز و جل دعوت كنند، و اين همان است كه خدا فرمايد: «و اگر از آنها بپرسى چه کسی آنان را آفریده است؟ خواهند گفت: الله« (زخرف/۸۷) سپس خداوند ايشان را به اقرار نسبت به پيامبران دعوت كرد، برخى اقرار و برخى انكار نمودند. سپس آنان را به ولايت ما دعوت كرد. به خدا سوگند بدان اقرار كرد كسى كه او را دوست داشت و انکارش کرد کسی که او را دشمن داشت. اين است سخن خداوند: «پس آنان بدانچه قبلا تكذيب كردهاند، ايمان نخواهند آورد» (یونس/۷۴).
سپس امام باقر عليه السلام فرمود: تكذيب آنها در آنجا بود!
📚الكافي، ج1، ص436؛ ج2، ص10؛
📚 علل الشرائع، ج1، ص118؛
📚تفسير العياشي، ج2، ص127
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ عَنْ عُقْبَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْخَلْقَ فَخَلَقَ مَنْ أَحَبَّ مِمَّا أَحَبَّ وَ كَانَ مَا أَحَبَّ أَنْ خَلَقَهُ مِنْ طِينَةِ الْجَنَّةِ وَ خَلَقَ مَنْ أَبْغَضَ مِمَّا أَبْغَضَ وَ كَانَ مَا أَبْغَضَ أَنْ خَلَقَهُ مِنْ طِينَةِ النَّارِ ثُمَّ بَعَثَهُمْ فِي الظِّلَالِ.
فَقُلْتُ: وَ أَيُّ شَيْءٍ الظِّلَالُ؟
فَقَالَ أَ لَمْ تَرَ إِلَى ظِلِّكَ فِي الشَّمْسِ شَيْئاً وَ لَيْسَ بِشَيْءٍ؟ ثُمَّ بَعَثَ اللَّهُ فِيهِمُ [مِنْهُمُ] النَّبِيِّينَ يَدْعُونَهُمْ [فَدَعَوْهُمْ] إِلَى الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ». ثُمَّ دَعَاهُمْ [دَعَوْهُمْ] إِلَى الْإِقْرَارِ بِالنَّبِيِّينَ؛ فَأَقَرَّ بَعْضُهُمْ وَ أَنْكَرَ بَعْضٌ. ثُمَّ دَعَوْهُمْ إِلَى وَلَايَتِنَا؛ فَأَقَرَّ بِهَا وَ اللَّهِ مَنْ أَحَبَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَبْغَضَ؛ وَ هُوَ قَوْلُهُ «فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ».
ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: كَانَ التَّكْذِيبُ ثَمَّ.
@yekaye
.
1️⃣ «وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ»
مقصود از «یحموم» که اینان در سایهای از آناند چیست؟
🍃الف. به معنای دود است؛ آنگاه سایهای از دود، به معنای سایهای از جنس دود است. (مفاتيح الغيب، ج29، ص409 )
🍃ب. دودی است بشدت سیاه (ابن عباس و أبي مالك و مجاهد و قتادة، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص333 )
🍃ب. نام کوهی است در جهنم که اهل آتش به سایه آن پناه میبرند. (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص333 )
🍃ج. شدت حرارت است (تفسير القمي، ج2، ص349)
🍃د. اسمی از اسامی جهنم است؛ و حرف «من» برای ابتدای غایت است؛ یعنی تعبیر «سایهای از جهنم» شبیه تعبیر «نسیمی از بهشت» است. (مفاتيح الغيب، ج29، ص409 )
🍃ه. به معنای ظلمت است و اصل آن از «حمم» به معنای «فحم: ذغال» است؛ آنگاه سایهای از ظلمت، به معنای سایهای از جنس ظلمت است. (مفاتيح الغيب، ج29، ص409 ) و در واقع میخواهد اشاره کند که اگر گفتهاند جهنمیان در آتشاند گمان نکنید که آتش آنجا نور دارد؛ خیر آتش آنجا هم سراسر ظلمات است؛ چنانکه گفتهاند «اساسا آتش جهنم سیاه است و اهل آن سیاهاند و هر چیزی در آن سیاه است». (ضحاک، به نقل از الدر المنثور، ج6، ص160 )
🍃و. ...
@yekaye
.
2️⃣ «وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ»
یحموم چیزی است که سایهای از آن بر سر جهنمیان است. مقصود از این سایه و سایه افکندن چیست؟
🍃الف. چهبسا اشاره به ظلمتی است که بر آنان مستولی میشود. (اقتباس از تفسير القمي، ج2، ص349 )
🍃ب. قرار گرفتن در وضعیتی است که در عین حال که به قرینه آیه «انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذي ثَلاثِ شُعَبٍ؛ لا ظَليلٍ وَ لا يُغْني مِنَ اللَّهَبِ» (مرسلات/30-31) هیچ خاصیت مثبت سایه (دفع کردن گرما و خنکی) را ندارد، اما از هر سو آنان را احاطه کرده است. (چنانکه درباره تعبیر «ظِلٍّ ذي ثَلاثِ شُعَبٍ: سایه سه شاخه» برخی روایت کردهاند که سایهای است که از بالا و چپ و راست کافر را احاطه کرده است. تفسير منهج الصادقين، ج10، ص120)
🍃ج. چهبسا ظهور و تجسم حقیقت گمراهی آنان است؛ همان گونه که در بحث از آیه «ظل ممدود» در وصف بهشتیان، روایت بود که این سایه علم عالم است (جلسه ۹۹۷، حدیث۶)
🍃د. چهبسا تحت قهاریت خداوند واقع شدن است" درست تقطه مقابل اینکه سایه برای بهشتیان (ظل ممدود) که میتوانست کنایه از در حفظ و امان الهی بودن باشد.
🍃ه. شاید اشاره به همان تعبیر سایههایی از ابر است که شامل یک نحوه تجلی خداوند در عرصه قیامت است که فرمود: «هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» (بقره/210) و در واقع خداوند در سایهای از رحمت بر مومنان تجلی میکند و در سایهای از عذاب بر کافران.
🍃و. ...
@yekaye
.
3️⃣ «وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ»
▫️خداوند سایه را در جهان گسترانده:
«أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَليلاً» (فرقان/45)
▫️و چهبسا بتوان گفت که برای هر چیزی سایهای قرار داده است:
«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالاً» (نحل/۸۱)
«أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ» (نحل/48)
«وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» (رعد/15)
▫️و اساسا ما در سایه زندگی میکنیم
(حدیث۳)
▪️پس بهشت و جهنم هم به عنوان دو آفریده الهی سایه دارند؛
یعنی:
▫️هم بهشتیان در سایه (یا سایههای) بهشتی بسر میبرند:
«هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ» (یس/56)
«وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ» (واقعه/30)
«وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها (انسان/۱۴)
«إِنَّ الْمُتَّقينَ في ظِلالٍ وَ عُيُونٍ» (مرسلات/41)
▫️هم جهنمیان تحت سایههای آتش جهنماند:
«لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ» (زمر/16)
▫️با این تفاوت که سایه بهشت خاصیت سایهانداختن را دارد و ظلی است که ظلیل است؛ سایه برایشان سایبانی میکند و آنان لذت در سایه بودن را می چشند:
«وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ ... وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَليلاً» (57)
▫️و سایه انداختنش جاودانی است:
«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها» (رعد/۳۵)
▫️اما سایه در جهنم انسان حتی لذت در سایه بودن و در امان بودن از شدتها را ندارد:
«انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذي ثَلاثِ شُعَبٍ؛ لا ظَليلٍ وَ لا يُغْني مِنَ اللَّهَبِ» (مرسلات/31)
▫️و خودش از جنس عذاب است:
«وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ» (واقعه/۴۲)
@yekaye
.
4️⃣ «فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ؛ وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ»
چه نسبتی بین در سموم بودن و در حمیم بودن و در سایهای از یحموم بودن هست؟
🍃الف. شاید اشاره است به اینکه در هر حالتی در عذاباند؛زیرا از سویی در معرض وزش بادهای داغیاند که در منافذ بدنشان وارد میشود؛ پس اگر بخواهند در پناه چیزی خود را حفظ کنند در سایهای است که خود آن سایه از دود و حرارت شدید است؛ و اگر هم بخواهند در مکانی خود را از آن بادها در امان بدارند تمام آن مکان حمیم و آب جوشان است؛پس هیچ گونه رهاییای از حرارت عذاب آنجا ندارند. (مفاتيح الغيب، ج29، ص409 )
🍃ب. چهبسا یک نحوه ترتیب باشد؛یعنی ابتدا بادهای داغ بر آنان میوزد و آنان را بشدت تشنه میسازد؛پس به سوی تنها نوشیدنی آنجا که آب حمیم و جوشان است روی میآورد و از آن مینوشند و دل و رودهشان پارهپاره میشود (وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ؛ محمد/15) و از این همه مصیبت میخواهند به سایهای پناه ببرند که اندکی بیاسایند که آن سایه هم از یحموم و دودی داغ و غلیظ است. (مفاتيح الغيب، ج29، ص409 )
🍃ج. اگر سموم و حمیم تجسم گناهان جوارحی و جوانحی آنان باشد، آنگاه چهبسا سایهی یحموم حضورشان در امتی باشد که گناه در آن عادی بوده است و تجسم اثر سوء آن امت بر وجود آنان بوده باشد. به تعبیر دیگر، چه بسا سموم و حمیم که عذاب مستقیم آنان است تجسم عمل فردی خودشان باشد و سایه یحموم تجسم اثر اجتماع بر وجودشان.
🍃د. ...
@yekaye