یک آیه در روز
1012) 📖 إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ 📖 ترجمه 💢همانا آنان بودند که پیش از این مست ناز
.
4️⃣ «فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ؛ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ؛ لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ؛ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ»
خوشگذرانان سرمست بدانند كه كاميابىهاى غافلانه، آنان را به چه ذلّت و نكبت و زجرى خواهد كشيد. (تفسير نور، ج9، ص430)
@yekaye
یک آیه در روز
1012) 📖 إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ 📖 ترجمه 💢همانا آنان بودند که پیش از این مست ناز
.
5️⃣ «إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ»
این آیه (بویژه به انضمام آیات بعدیاش) ظهور در این دارد که در مقام بیان چرایی جهنمی شدن جهنمیان است.
💢چرا در اصحاب شمال این چرایی را بیان کرد؛ اما در اصحاب یمین به چرایی بهشتیشدنشان اشارهای نکرد؟
🍃الف. هرکس به جهنم میرود به اقتضای عمل خودش و عدل الهی است؛ اما بهشت رفتن بهشتیان عموما بیش از آنکه به عمل خودشان مستند باشد به خاطر فضل الهی است و اگر فضل و رحمت خداوند نبود اغلب پیرو شیطان میشدند: « وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَليلاً» (نساء/۸۳) و هیچکس پاک و تزکیه نمیشد: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً» (نور/21) (اقتباس از مفاتيح الغيب، ج29، ص410-411 )
📝تبصره
اگر این نکته فوق درست باشد آنگاه شاید عظمت سابقون هم بیشتر به چشم بیاید: در حالی که از تاثیر عمل اصحاب یمین بر بهشتی شدنشان چیزی نگفت اما نعمتهای مذکور در این سوره برای سابقون را جزای عمل خودشان معرفی کرد «جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» (واقعه/24) یعنی آنان کسانی بودند که با عمل خود سزاوار آن نعمتهای بهشتی شدند.
🍃ب. آگاهی از چرایی وضعیت جهنمیان اثر فراوانی در عبرت گرفتن از آن و پرهیز از گناهان دارد؛ اما نیکوکاران اگر روی عمل خودشان حساب کنند بسیار در معرض ایناند که دچار عجب و غرور شوند و همین امر کاری کند که همان انجام اعمال ظاهرا خوب مایه جهنمی شدنشان شود. پس اینکه گفته شود بهشتیان به خاطر این اعمال بهشتی شدند ضررش بیش از سودش است؛برخلاف اینکه گفته شود جهنمیان به خاطر این اعمال جهنمی شدند.
🍃ج. ...
@yekaye
🔹الْحِنْثِ
درباره ماده «حنث» برخی بر این باورند که
▪️محور اصلی این ماده سنگینی چیزی است که این سنگینیاش به اوج رسیده باشد (و این نمیشود مگر اینکه حاوی یک امر حالت غلیظ و بزرگ و خشک و سنگین باشد)
▫️چنانکه به «عِدلِ» [= لنگهای از بار شتر] سنگین «حنث» گویند و
▫️ اینکه برای رسیدن طفل به سن بلوغ هم تعبیر «بلغ الغلام الحنث» به کار میبرند کنایه از این است که به سن و وزانت مردانگی رسید و یا اینکه به خاطر محتلم شدن ماده دارای ثقلی در او حاصل شد؛ و
▫️کاربردش در خصوص پیمانشکنی هم از این جهت است که گویی ادای پیمان بر وی سنگین میآمده است؛ و از این جهت تعبیر «وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ» (واقعه/46) شبیه تعبیر «وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ» (عنکبوت/۱۳) میباشد. (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص509-510).
▪️اما اغلب به همین مقدار بسنده کردهاند که اصل این ماده را به معنای گناه و حرج بدانند که وقتی در خصوص عهد و سوگند مطرح میشود به معنای نقض عهد و سوگندشکنی است (معجم مقاييس اللغه، ج2، ص109 )؛
▫️البته در این میان برخی اصل این ماده را همان گناه بزرگ بودن دانسته و سوگندشکنی را مصداقی از آن معرفی کردهاند (كتاب العين، ج3، ص206 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص260 ) و
▫️برخی اصل را تخلف از تعهدی که با سوگند یا غیر آن حاصل شود دانسته: « وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ» (ص/۴۴) و آن را اخص از گناه شمردهاند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج2، ص340 )
در واقع «حِنث» شکستن پیمانی است که با سوگند مورد تاکید قرار گرفته بود (مجمع البیان، ج9، ص333 )
📿ماده «حنث» همین دو بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
☀️۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
با اصرار کردن هیچ صغیرهای [از این پس، دیگر گناه صغیره] نیست؛ و با استغفار کردن هیچ کبیرهای [از این پس، دیگر گناه کبیره] نیست.
☀️ب. و باز از امام صادق ع روایت شده است:
به خدا سوگند خداوند هیچ طاعتی را در حال اصرار بر انجام چیزی از معصیتهایش نمی پذیرد.
📚الكافي، ج2، ص288
☀️الف. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّهِيكِيِّ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ الْقَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَا صَغِيرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ لَا كَبِيرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ.
☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
لَا وَ اللَّهِ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ شَيْئاً مِنْ طَاعَتِهِ عَلَى الْإِصْرَارِ عَلَى شَيْءٍ مِنْ مَعَاصِيهِ.
@yekaye
☀️۲) از امام صادق ع روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمودند:
کسی که در سوگندی که میخورد استثناءکند (انجام وعدهاش را مقید به «ان شاءالله» کند)، [اگر عمل نکرد] نه «حنث» و خلف وعده کرده و نه کفارهای برعهدهاش است.
📚الكافي، ج7، ص448
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع
مَنِ اسْتَثْنَى فِي يَمِينٍ فَلَا حِنْثَ وَ لَا كَفَّارَةَ.
@yekaye
☀️۴) حضرت امیر ع در روایتی طولانی به ریشهها و شاخههای کفر اشاره کردهاند که متن کامل آن در جلسه ۷۰۷ (حدیث۴) گذشت. فراز اول آن چنین است:
کفر بر چهار بنیان بنا شده است:
فسق و غلوّ و شک و شبهه؛
فسق خودش چهار شاخه دارد: جفا و کوری و غفلت و سرکشی (عُتُوّ)
پس کسی که جفا پیشه کند، حق را حقیر شمرد و فقیهان را دشمن دارد و بر آن گناه عظیم اصرار ورزد؛ ...
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص950؛
📚الكافي، ج2، ص391؛
📚 الغارات، ج1، ص85؛
📚 الخصال، ج1، ص232
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ بُنِيَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: الْفِسْقِ وَ الْغُلُوِّ وَ الشَّكِّ وَ الشُّبْهَةِ.
وَ الْفِسْقُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْجَفَا وَ الْعَمَى وَ الْغَفْلَةِ وَ الْعُتُوِّ.
فَمَنْ جَفَا احْتَقَرَ الْحَقَّ وَ مَقَتَ الْفُقَهَاءَ وَ أَصَرَّ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ.
@yekaye
☀️۴) حضرت امیر ع در روایتی طولانی به ریشهها و شاخههای کفر اشاره کردهاند که متن کامل آن در جلسه ۷۰۷ (حدیث۴) گذشت. فراز اول آن چنین است:
کفر بر چهار بنیان بنا شده است:
فسق و غلوّ و شک و شبهه؛
فسق خودش چهار شاخه دارد: جفا و کوری و غفلت و سرکشی (عُتُوّ)
پس کسی که جفا پیشه کند، حق را حقیر شمرد و فقیهان را دشمن دارد و بر آن گناه عظیم اصرار ورزد؛ ...
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص950؛
📚الكافي، ج2، ص391؛
📚 الغارات، ج1، ص85؛
📚 الخصال، ج1، ص232
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ بُنِيَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: الْفِسْقِ وَ الْغُلُوِّ وَ الشَّكِّ وَ الشُّبْهَةِ.
وَ الْفِسْقُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْجَفَا وَ الْعَمَى وَ الْغَفْلَةِ وَ الْعُتُوِّ.
فَمَنْ جَفَا احْتَقَرَ الْحَقَّ وَ مَقَتَ الْفُقَهَاءَ وَ أَصَرَّ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ.
@yekaye