☀️7) از امام صادق ع سوال شد که آیا قرآن و فرقان یک چیزند یا دو چیز؟
فرمودند: قرآن جملهی کتاب [= کل کتاب] است و فرقان آن محکماتی است که عمل بدان واجب است.
📚الكافي، ج2، ص630
علی بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ أَوْ عَنْ غَيْرِهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْقُرْآنِ وَ الْفُرْقَانِ أَ هُمَا شَيْئَانِ أَوْ شَيْءٌ وَاحِدٌ؟
فَقَالَ ع الْقُرْآنُ جُمْلَةُ الْكِتَابِ وَ الْفُرْقَانُ الْمُحْكَمُ الْوَاجِبُ الْعَمَلِ بِهِ.
@yekaye
💢ب. اهل بیت؛ کرائم قرآن
☀️۸) الف. ابن عباس روایت کرده است که:
پیامبر اکرم ص دست من و علی ع را گرفت و با خود به بالای کوه ثبیر برد و سپس چند رکعت نماز گزارد و دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود:
خدایا همانا موسی بن عمران از تو درخواستی کرد؛ و من محمد پیامبرت هم از تو درخواست میکنم که سينهام را گشاده گردانی و كارم را بر من آسان ساز و گره از زبانم بگشاى تا سخنم را بفهمند و وزير و ياورى از خاندانم براى من قرار ده؛ برادرم» علی بن ابیطالب را؛ «پشتم را به او محكم كن و او را در كارم شريك گردان.» (طه/25-32)
ابن عباس میگوید: شنیدم منادی ندا داد: ای احمد؛ آنچه درخواست کردی به تو داده شد.
سپس رسول الله ص به علی ع فرمود: یا اباالحسن! دستانت را به سوی آسمان بلند کن و از پروردگارت درخواست کن و از او بخواه که به تو عطایی فرماید.
پس علی ع دستانش را به سوی آسمان بلند کرد وگفت: خدایا برای من نزد خودت عهدی قرار بده و برای من نزد خودت دوستی و مودتی قرار بده.
پس خداوند بر پیامبرش نازل فرمود «همانا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، به زودى [خداى] رحمان براى آنان دوستی و مودتی قرار مىدهد.» (مریم/96).
پس پیامبر ص این را بر اصحابش تلاوت کرد و آنان [از سرعت استجابت دعای ایشان] بسیار متعجب شدند.
پیامبرص فرمود: از چه تعجب کردید؛ همانا قرآن چهار قسمت است؛ یک چهارم آن خاص ما اهل بیت است؛یک چهارم آن در مورد دشمنانمان است؛ یک چهارم آن حلال و حرام است؛ و یک چهارم آن واجبات و احکام است؛ و همانا خداوند در مورد علی ع «کرائم قرآن» [= کریمهای قرآن؛ که مقصود ظاهرا آیات کریم قرآن است] را نازل فرمود.
📚تفسير فرات الكوفي، ص248-249؛
📚المناقب (مناقب علي؛ لابن المغازلي)، ص394 ؛
📚الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص124-125
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى [قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ ثَابِتٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ شُعْبَةَ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنِ الْحَكَمِ] عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ:
أَخَذَ النَّبِيُّ ص يَدِي وَ يَدَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَعَلا بِنَا إِلَى ثَبِيرٍ ثُمَّ صَلَّى رَكَعَاتٍ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ:
اللَّهُمَّ إِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ سَأَلَكَ وَ أَنَا مُحَمَّدٌ نَبِيُّكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَشْرَحَ لِي صَدْرِي وَ تُيَسِّرَ لِي أَمْرِي وَ تُحَلِّلَ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي لِيَفْقَهُوا قَوْلِي وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخِي. اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي.
قَالَ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ [رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ] سَمِعْتُ مُنَادِياً يُنَادِي يَا أَحْمَدُ قَدْ أُوتِيتَ مَا سَأَلْتَ.
قَالَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ: يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْ يَدَكَ إِلَى السَّمَاءِ فَادْعُ رَبَّكَ وَ اسْأَلْهُ [وَ سَلْ] يُعْطِكَ.
فَرَفَعَ [عَلِيٌ] يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدًّا.
فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ [سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا].
فَتَلَاهَا النَّبِيُّ عَلَى أَصْحَابِهِ فَتَعَجَّبُوا مِنْ ذَلِكَ عَجَباً شَدِيداً [فَتَعَجَّبَ الصَّحَابَةُ وَ النَّاسُ مِنْ سُرْعَةِ اسْتِجَابَةِ دُعَائِهِمَا]
فَقَالَ النَّبِيُّ ص: بِمَا تَعْجَبُونَ إِنَّ الْقُرْآنَ أَرْبَعَةُ أَرْبَاعٍ فَرُبُعٌ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ خَاصَّةً وَ رُبُعٌ فِي أَعْدَائِنَا وَ رُبُعٌ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَامٌ وَ إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ فِي عَلِيٍّ كَرَائِمَ الْقُرْآنِ.
💠فراز آخر این روایات که قرآن کریم را چهار قسمت میکند با سندهای مختلف و تعابیر متعدد دیگری هم روایت شده است؛ از جمله در 📚تفسير فرات الكوفي، ص46-48 ؛
فقط این دستهبندی پایان روایت به صورتهای دیگری هم ذکر شده است؛
از جمله:
☀️ب. رُبُعٌ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رُبُعٌ قِصَصٌ وَ أَمْثَالٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ إِنْذَارٌ وَ رُبُعُ أَحْكَامٌ وَ اللَّهُ أَنْزَلَ فِي عَلِيٍّ كَرَائِمَ الْقُرْآنِ.
یک چهارم آن خاص ما اهل بیت است؛یک چهارم آن قصهها و مَثَلهاست؛ یک چهارم آن واجبات و انذارهاست؛ و یک چهارم آن احکام است؛ و همانا خداوند در مورد علی ع «کرائم قرآن» را نازل فرمود.
☀️ج. رُبُعٌ فِينَا وَ رُبُعٌ فِي عَدُوِّنَا وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَامٌ وَ لَنَا كَرَائِمُ الْقُرْآنِ.
یک چهارم آن درباره ماست؛یک چهارم آن در مورد دشمنانمان است؛ یک چهارم آن سنتها و مَثَلهاست؛ و یک چهارم آن واجبات و احکام است؛ و «کرائم قرآن» از آن ماست.
@yekaye
☀️۹) امیرالمومنین ع در خطبهای در وصف اهل بیت پیامبر ص فرمودند:
کرائم قرآن [آيتهاى بلند معنى قرآن] در آنان است، و گنجينههاى خداى رحمانند. اگر سخن گويند جز راست نگويند، و اگر خاموش مانند بر آنان پيشى نجويند.
پس پيشواى قوم بايد با مردم خود به راستى سخن گويد، و راه خرد پويد، و از فرزندان آخرت بود، كه از آنجا آمده است و هم بدانجا رود.
آن كه به چشم دل نگرد، و با ديده درون كار كند، آغاز كارش آن است كه بداند آنچه كند به سود اوست يا بر او زيان است؛ اگر به سود اوست پى آن رود، و اگر به زيان اوست باز ايستد. چه، آن كه نادانسته كارى كند، مانند كسى است كه به بيراهه رود: هر چه در آن راه پيش راند، از مقصود خود دورتر ماند، و آن كه از روى دانش كننده كار است، همچون رونده در راه آشكار است. پس نگرنده بايد بپايد كه پيش مىرود يا پس مىآيد.
و بدان كه هر ظاهرى را باطنى است كه بر مثال آن است، آنچه ظاهرش پاكيزه بود باطن آن نيز آن چنان است، و آنچه ظاهرش پليد است، باطن آن نيز پليد است، و رسول صادق (ص) فرموده است: «[گاه میشود که] خداوند بنده را دوست دارد، و كرده او را ناخوش مىدارد، و كارى را خوش دارد و كننده آن را ناخوش مىدارد»
و بدان! هر كردهاى چون ميوهاى است كه از گياهى رسته است، و هيچ گياه را از آب بىنيازى نيست، و آبها گونه گون بود. آنچه آبيارىاش نيكو، درختش نيكو و ميوهاش شيرين است، و آنچه آبيارىاش پليد، درختش پليد و ميوهاش تلخ است.
📚نهج البلاغة ؛ خطبه154 (ترجمه شهیدی، ص۱۵۲-۱۵۳)
و من خطبة له ع يذكر فيها فضائل أهل البيت
...فِيهِمْ كَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ هُمْ كُنُوزُ الرَّحْمَنِ إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا وَ إِنْ صَمَتُوا لَمْ يُسْبَقُوا فَلْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْيُحْضِرْ عَقْلَهُ وَ لْيَكُنْ مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ مِنْهَا قَدِمَ وَ إِلَيْهَا يَنْقَلِبُ فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ أَ عَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَضَى فِيهِ وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ عَنْهُ فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ فَلَا يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ أَ سَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَى مِثَالِهِ فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ وَ قَدْ قَالَ الرَّسُولُ الصَّادِقُ ص إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْعَبْدَ وَ يُبْغِضُ عَمَلَهُ وَ يُحِبُّ الْعَمَلَ وَ يُبْغِضُ بَدَنَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ عَمَلٍ نَبَاتاً وَ كُلُّ نَبَاتٍ لَا غِنَى بِهِ عَنِ الْمَاءِ وَ الْمِيَاهُ مُخْتَلِفَةٌ فَمَا طَابَ سَقْيُهُ طَابَ غَرْسُهُ وَ حَلَتْ ثَمَرَتُهُ وَ مَا خَبُثَ سَقْيُهُ خَبُثَ غَرْسُهُ وَ أَمَرَّتْ ثَمَرَتُه.
@yekaye
☀️10) الف. از امام صادق ع روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
کسی که بمیرد و امام زمانش را نشانسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ پس بر شما باد به طاعت؛که همانا شما اصحاب علی ع را دیدهاید و به امامی اقتدا کردهاید که مردم در نشناختنش عذری ندارند؛ همانا کرائم قرآن [= کریمهای قرآن؛ که مقصود ظاهرا آیات کریم قرآن است] از آن ماست؛و ماییم آن جماعتی که خداوند طاعت ما را واجب کرد و انفال و برگزیده پاک اموال* از آن ماست.
✳️* صَفْوُ الْمَال: برگزیده پاک اموال؛ ظاهرا مقصود «خمس» است در مقایسه با «زکات»؛ که اولی سهم اهل بیت است و دومی بر اهل بیت ع حرام است.
📚المحاسن، ج1، ص154
عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بَشِيرٍ الدَّهَّانِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَعَلَيْكُمْ بِالطَّاعَةِ قَدْ رَأَيْتُمْ أَصْحَابَ عَلِيٍّ وَ أَنْتُمْ تَأْتَمُّونَ بِمَنْ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِهِ لَنَا كَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ نَحْنُ أَقْوَامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا وَ لَنَا الْأَنْفَالُ وَ لَنَا صَفْوُ الْمَال.
☀️ب. این روایت با همین سند، از ابتدای سخن خود امام صادق ع در تفسیر عیاشی آمده؛ اما ادامهای هم دارد که در محاسن نیامده بود. حضرت در ادامه و ظاهرا در توضیح اینکه «کرائم القرآن» از آن ماست؛ فرمودند:
و نمیگویم که من جزء اصحاب غیب هستم [از کسانی هستم که علم غیب دارد] بلکه ما کتاب الله را میشناسیم؛و کتاب الله همه چیز را در بردارد؛ همانا خداوند به ما تعلیم داد علمی را که به احدی غیر از ما تعلیم نداد؛ و نیز علمی را که به فرشتگانش و پیامبرانش تعلیم داد؛پس هرآنچه فرشتگانش و پیامبرانش میدانند ما هم میدانیم.
📚تفسير العياشي، ج1، ص16 و ۴۷؛ المسائل السروية (للمفید)، ص80
عن بشير الدهان قال: سمعت أبا عبد الله ع يقول:
إن الله فرض طاعتنا في كتابه فلا يسع الناس جهلا، لنا صفو المال و لنا الأنفال و لنا كرائم القرآن، و لا أقول لكم إنا أصحاب الغيب، و نعلم كتاب الله و كتاب الله يحتمل كل شيء، إن الله أعلمنا علما لا يعلمه أحد غيره، و علما قد أعلمه ملائكته و رسله، فما علمته ملائكته و رسله فنحن نعلمه.
@yekaye
یک آیه در روز
1044) 📖 إنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ 📖 ترجمه 💢که قطعا آن بیشک قرآنی است کریم؛ سوره واقعه (56) آیه 77
.
1️⃣ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ»
در این آیه میفرماید: «قطعا آن بیشک قرآنی است کریم». مرجع ضمیرِ «هُ: آن» چیست؟ یعنی چه چیزی «قرآنی کریم» دانسته شده است؟
پاسخ به این سوال در گروی این است که این آیه را جواب قسم بدانیم یا خیر:
🍃الف. اگر این آیه جواب قسم است (الميزان، ج19، ص137)؛ آنگاه مرجع ضمیر فوق عبارت است از:
🌱الف.۱. «مطلق آیاتی که بر پیامبر اکرم ص نازل شده است» (مجمع البيان، ج9، ص341). ظاهرا این معنا مبتنی بر این تحلیل است که کل آیه 76 (وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ) را جمله معترضه در نظر بگیریم؛ یعنی میفرماید «به موقعیتهای نجوم سوگند میخورم [یا: آیا به اینها سوگند نخورم] که این آیاتی که بر تو نازل کردهایم قطعا قرآنی است کریم».
و این پاسخی است به کفار؛ که آنان این را شعر و سحر ویا کلام خود حضرت محمد ص میدانستند و در این آیات سوگند خورده شده که این قرآنی کریم است؛ یعنی متنی است که اولا بر پیامبر خوانده شده (از خودش نیست) و ثانیا کریم (دارای رفعت و علو؛ و نه همچون سحر و شعر ساختگی) است (اقتباس از مفاتيح الغيب، ج29، ص428)
🌱الف.۲. «آیات قبلی»؛ که در این صورت میتواند:
🌿الف.2.1. خود همین قسم به مواقع نجوم باشد؛ یعنی مراد این باشد که «به موقعیتهای نجوم سوگند میخورم که خود همین سوگند قطعا قرآنی است کریم». یا آیات قبلتر مثلا:
🌿الف.2.2. «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ» (واقعه/74) یعنی مراد این باشد که «به موقعیتهای نجوم سوگند میخورم که همین دستور به تسبیح اسم رب قطعا قرآنی است کریم»؛
🌿الف.2.3. مجموع آیات 57 تا ۷۳، که در مقام محاجه با منکران و تذکر دادن به قیامت است؛ یعنی این گونه تذکر دادن، قرآنی کریم است؛
🌿الف2.4. ...
🌱الف.۳. «حقیقت باطنی قرآن» که بر پیامبر نشان داده شده، به قرینه آیات بعد که میفرماید «في كِتابٍ مَكْنُونٍ؛ لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ؛ تَنْزيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ: در کتابی نهان؛ که جز پاکشدگان آن را مس نکنند؛ نازل شدهای از جانب پروردگار جهانها» (واقعه/78-80)؛ یعنی مراد این باشد که «به موقعیتهای نجوم سوگند میخورم که این حقیقت ملکوتیای که به تو نشان دادم که در کتابی نهان است و جز پاکان آن را مس نکنند و از جانب پروردگارت نازل میشود قطعا قرآنی است کریم»
🌱الف.۴. ...
🍃ب. اگر این آیه جواب قسم نباشد (همانند آیات «وَ الْفَجْرِ؛ وَ لَيالٍ عَشْرٍ؛ وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ؛ وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ؛ هَلْ في ذلِكَ قَسَمٌ لِذي حِجْر» (فجر/۱-۵) که خود سوگندها زمینه تفکر است و جواب قسم محذوف است)؛ آنگاه مرجع ضمیر فوق عبارت است از:
🌱ب.۱. «قسم به مواقع نجوم»؛ بر این اساس که مرجع ضمیرِ «إِنَّهُ» در این آیه همان مرجع ضمیرِ «إِنَّهُ» در آیه قبل باشد؛ یعنی آیه ۷۶ جمله معترضه نباشد (قول ابن عطیه، به نقل از البحر المحيط، ج10، ص92 ) در این صورت «آن» همان «قسم به مواقع نجوم» است؛ یعنی میفرماید «قسم به مواقع نجوم، که این قسم، قسمی عظیم است؛ و این قسم، قرآنی کریم (مطلب قرائتشدهای کریمانه) است.
🌱ب.۲. «مواقع نجوم»؛ با این توضیح که در دو آیه قبل فرمود: «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ؛ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ؛ اما نه سوگند به موقعیتهای ستارگان؛ و بیتردید آن سوگندی است که – اگر بدانید – عظیم است.» و اکنون «إنه» اشاره به همان چیزی است که بدان قسم خورده شده است (اقتباس از مجمع البيان، ج9، ص341 ). ظاهرا این معنا مبتنی بر این تحلیل است که کل آیه 76 (وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ) را جمله معترضه در نظر بگیریم؛ یعنی میفرماید «سوگند به مواقع نجوم ... که قطعا آن مواقع نجوم که بدان سوگند خوردم قرآنی است کریم».
🌱ب.۳. خود «نجوم»؛ شبیه تحلیل فوق، با این توضیح که میفرماید «سوگند به مواقع نجوم ... که قطعا آن نجومی که در سوگند من ذکر شد قرآنی است کریم».
💠تبصره
بر دو تحلیل اخیر ممکن است خرده گرفته شود که در صورتی که «مواقع» یا «نجوم» مد نظر بود باید ضمیر مونث یا جمع میآمد؛ در حالی که ضمیر مفرد مذکر آمده است. شاید بتوان چنین پاسخ داد که در این گونه اشارهها و ارجاعها، وقتی امور متکثر به عنوان امری یکپارچه مورد ارجاع و اشاره قرار گیرد بتوان با ضمیر مفرد مذکر بدان اشاره کرد؛ یعنی گویی فرموده باشد «هذا الذی اقسمت به»؛ چنانکه شبیه این در مورد «شمس» هست که با ضمیر مذکر بدان ارجاع داده شده است: «فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَكْبَر» (انعام/۷۸) که در اینجا مقصود «هذا الذی نراه» می باشد.
@yekaye
یک آیه در روز
1044) 📖 إنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ 📖 ترجمه 💢که قطعا آن بیشک قرآنی است کریم؛ سوره واقعه (56) آیه 77
.
2️⃣ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ»
در این آیه قرآن به وصف «کریم» متصف شده است؛
▪️در نکات ادبی اشاره شد که با توجه به اینکه وصف کریم برای «قرآن» به صورت نکره – نه معرفه- آمده است معلوم میشود که در این آیه «قرآن» نه به عنوان اسم خاص، بلکه از این حیث وصف قرآنیت (یعنی مثلا اینکه یک متن خواندنی و خوانده شده بر پیامبرص است) مورد توجه قرار گرفته است.
▪️همچنین اشاره شد که ماده «کرم»، در اصل به معنای «بزرگواری» (شرافت در ذات شخص) و «بزرگمنشی» (شرافت در اعمال و رفتار) میباشد؛ و کلمه «کریم» در جایی به کار میرود که این بزرگواری و بزرگمنشی ظهور و بروز هم داشته باشد.
اکنون چرا قرآن کریم خوانده شده است؟
🍃الف. چون قرآن شأنش این است که با ادلهای که انسان را به سعادت رهنمون میشود و با تلاوت و عمل به مفاد آن خیر فراوان به انسان عطا کند پس به نحو حقیقت – نه مجاز - «کریم» خوانده شده است. (مجمع البيان، ج9، ص340-341 )
🍃ب. چون نزد خداوند کریم (ارجمند و ارزشمند) بوده و خداوند آن را اکرام کرده و بزرگ شمرده است؛ زیرا کلام اوست (مقاتل، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص341 ) در واقع خداوندی که قرآن را فروفرستاده، خودش پروردگاری کریم (يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ؛ انفطار/6) و بلکه اکرم است (اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ؛ علق/3) که وجه و اسمش هم اهل اکرام است: «وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ» (الرحمن/27) «تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ» (الرحمن/78) و انسان را به نحو خاص مورد اکرام قرار داد: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً» (اسراء/70) تا حدی که او را مسجود فرشتگان نمود و ابلیس را به خاطر همین سجده نکردن بر انسان از درگاه خود راند و شیطان از این اندازه کرامت کردن انسان عصبانی شد: «قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَليلاً» (اسراء/62). چنین پروردگاری کلامش را از مصدر و عرشی کریم (رَبُّ الْعَرْشِ الْكَريمِ؛ مومنون/116) و توسط فرشته و پیامآوری کریم (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَريمٍ؛ حاقه/40؛تکویر/۱۹) بلکه در صحیفههایی مکرم و توسط فرشتگانی کریم (في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ؛ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةِ؛ بِأَيْدِى سَفَرَةٍ؛ كِرامٍ بَرَرَةٍ؛ عبس/16) فروفرستاده است. طبیعی است که چنین قرآنی سراسر کریم و مملو از کرامت باشد.
🍃ج. چون کلام رب العزة است پس امری کریم و بزرگمنشانه است زیرا هم محفوظ از هرگونه تغییر و تبدیل است و هم معجزه است و هم مشتمل بر احکام و مواعظ است؛ و هر امر باجلالت و مهمی کریم محسوب میشود (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص341 ).
🍃د. هر کلامی زیاد خوانده و تکراری شود در چشم و گوش مخاطب ارزش خود را از دست میدهد؛ لذا توصیف مطلبی که معروفترین ویژگیاش «خواندنی بودنش» است به کریم از این بابت است که نشان دهد که با اینکه این یک متنی است که قرار است زیاد خوانده شود اما این خواندن و تلاوت مکرر اصلا موجب تنزل و عادی شدن آن نمیشود بلکه همچنان کرامت و ارجمندیاش باقی میماند (مفاتيح الغيب، ج29، ص429 ).
🍃ه. ...
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
📝تکملهای برای تدبر ۲
برخی مفسران چون این تعبیر «کریم» به صورت مطلق و بدون هرگونه قیدی آمده است، این کریم بودن قرآن را ناظر به همه وجوه فوق دانسته و توضیح دادهاند که قرآن هم نزد خداوند کریم و عزیز است؛ هم خودش به خودی خود کریم و دارای صفات ارجمندانه است؛ و هم از جهت نفعی که به مردم میرساند و آنان را به سعادت دنیا و آخرت رهنمون میشود کریمانه است. (الميزان، ج19، ص137)
در واقع، کلمه «کریم» وقتی به صورت مطلق میآید جامع صفات مدح است و به چیزی گفته میشود که هم اصل و ریشهاش بزرگمنشانه و ارجمند باشد (وگرنه میگویند «کریم فی نفسه» [= کریم بالفعل]) و هم بروز و تجلیات بالفعل آن چنین باشد (وگرنه میگویند «کریم الاصل»؛یعنی فقط اصل و اساسش کریمانه است و بالفعل معلوم نیست که چنان باشد) و هم صفت بخشندگی در آن ظهور و بروز داشته باشد (از این رو به حتی به زاهد ویا عالمی که ولو به جهت تنگدستی، اهل بذل و بخشش نباشد، کریم نمیگویند)؛
و قرآن اتفاقا هم به لحاظ اصل و ریشهاش (که صادر شده از مقام ربوبی است) کریم است؛ هم به لحاظ ظهور و تجلیاتش (از فصاحت و بلاغتش گرفته، که در اوج بزرگی و عظمت است تا معارف و محتویاتش)؛ و هم به لحاظ خیررسانیاش، چنانکه هم فقیه از آن استفاده میکند، هم حکیم، هم ادیب، هم ...؛ و عوام هم که از معارفش بهره چندانی نبرند بقدری الفاظش به آنان استفاده میرساند که برحتی متن آن را حفظ میشوند (که در غیر قرآن بسیار نادر است که شخصی کتابی را حفظ کند و خود کلماتش را بدون مشابهسازی ادا نماید) (مفاتيح الغيب، ج29، ص429)
@yekaye
یک آیه در روز
1044) 📖 إنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ 📖 ترجمه 💢که قطعا آن بیشک قرآنی است کریم؛ سوره واقعه (56) آیه 77
.
3️⃣ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ»
در نکات ادبی اشاره شد که کلمه قرآن در این آیه اسم خاص نیست؛ و معنایش «امر خوانده شده» میباشد. با توجه به اینکه این سخن در مقابل کافران است و آنان در اینکه این یک متن خواندنی است بحثی نداشتند، بیان اینکه «این قرآن است» چه فایدهای دارد؟
🍃الف. آنچه خبر داده شده این است که «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ» نه صرف اینکه «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ»؛ و آنان منکر این بودند که این سخنی کریمانه و متعالی باشد؛و از این جهت ردی بر آنان است. (مفاتيح الغيب، ج29، ص428 )
🍃ب. آنان میگفتند که این کلام ساخته و پرداخته پیامبر است؛ در حالی که پیامبر ص میفرمود که اینها سخن من نیست بلکه من اینها را از فرشته وحی میشنوم و بر شما میخوانم؛ و فرق است بین انشاء کلام و خواندن کلام؛پس همین که بفرماید این یک متن خوانده شده است؛ دلالت دارد که از جانب خود رسول الله نیست و ردی است بر کلام آنها (مفاتيح الغيب، ج29، ص429 )
🍃ج. ...
@yekaye
با توجه به اینکه این آیات ناظر به حقیقت قرآن است به نظرم رسید بحث لغوی قدیمیای که درباره کلمات قرآن و کریم قبلا انجام داده بودم و در آیه قبل بدانها اشاره کردم بحثهای ناقصی است و تصمیم گرفتم قبل از اینکه این آیه را وارد شوم آن بحثها را تکمیل کنم