یک آیه در روز
1064) جمعبندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
.
6️⃣ در هنگام برشمردن پاداشها و عذابهای اخروی مقربان و اصحاب شمال را ناشی از عمل خودشان معرفی کرد:
در خصوص مقربان که صریحا از تعبیر «جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» (واقعه/24) استفاده کرد و
در خصوص «اصحاب شمال» ذکر سابقه بدشان کاملا دال بر تعلیل جهنمی شدنشان است: «لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ؛ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ؛ وَ كانُوا ...» (واقعه/44-47)؛
🤔اما درباره اصحاب یمین هیچ نکتهای که دلالت کند این جزای عملشان است نفرمود.
چرا؟
(خود این تفاوت موید دیگری است بر اینکه اشاره شد که خداوند میخواهد علاوه بر افزودن قسم سومی به تقسیمبندی رایجِ دوگانه انسانها به خوب و بد، ما را متوجه تفاوتهای دیگری هم درباره افق فهم خود این اقسام بکند)
💢در تدبر۵ با استناد به آیات قرآن کریم نشان داده شد که هرکس که بهشتی میشود به فضل خداست، نه صرفا با عمل خود؛ و هرکس که جهنمی (و حتی عذاب جاودانه) میشود صرفا به خاطر عمل خودش است.
این توضیح ، وجه این مطلب را که چرا جزای اصحاب شمال را ناشی از عمل خودشان دانست ولی برای اصحاب یمین این را به عمل خودشان مرتبط نکرد آشکار میکند.
🤔اما این سوال میماند که چرا پاداش مقربان (به عنوان عدهای از بهشتیان) را به عمل خودشان مرتبط کرد؟
🔹الف. قرآن کریم در جای دیگر میفرماید: «وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين؛ و جزا داده نشدید جز [به ازای] آنچه انجام داده بودید؛ مگر بندگان مخلَص خدا» (صافات/۳۹-۴۰).
لازمه معنایی این آیه آن است که مخلَصین بر اساس عملشان پاداش نمیگیرند! و از آنجا که شک نداریم که بالاترین مراتب بهشت از آن مخلَصین است؛ توجیه مطلب این است که چون آنان از مقام مخلِصین (خالصکنندگان: کسانی که در مسیر اخلاص گام برمیدارند) هم گذر کرده و وارد مقام مخلَصین شدهاند (خالصشدگان: کسانی که خداوند آنان را خالص کرده) دیگر ارادهای از خودشان ندارند که عملی به خودشان نسبت داده شود؛
پس پاداش آنان نه بر اساس عمل خودشان، بلکه بر اساس افاضه محض الهی است؛
چنانکه در عرصهای که همگان را برای حساب و کتاب احضار میکنند آنان احضار نمیشوند: «فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُون؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين؛ پس همانا آنان احضارشدگاناند؛ مگر بندگان مخلَص خدا» (صافات/۱۲۷-۱۲۸).
👈اگر این آیات را کنار آیات سوره واقعه بگذاریم (با توجه به اینکه قبلا در بحث از آیات ۱۰ و ۱۱ همین سوره [جلسات ۹۷۷ و ۹۷۸] احادیث و شواهد قرآنی متعددی ارائه شد که که «مقربان» همان «مخلَصان»اند) چهبسا در سوره واقعه میخواهد بفرماید این مقدار نعمتهای بهشتی که برای مقربان و مخلَصان برشمردیم صرفا نعمتهایی است که محصول عملشان است (اعم از عملی که قبل از رسیدن به مقام مخلَص شدن انجام دادهاند؛ ویا اگر هم همچون اهل بیت ع از ابتدا معصوم و مخلَص بودهاند، همان اثر وضعی عمل آنان)؛ وگرنه بدانید بهشتی که برای مقربان تدارک دیده شده بسیار فراتر از این نعمتهایی است که در این سوره برای آنان برشمرده شد.
در واقع،
وقتی در این سوره این نعمتها را برای مقربان برمیشمرد و سپس میفرماید این جزای عملشان است؛ میخواهد بفرماید ما فقط نعمتهایی که در افق جزای عملشان است را برای شما ذکر کردیم وگرنه بهشتی که برای آنان تدارک دیده شده بسیار بسیار بالاتر از تصور و فهم شما و بالاتر از آن است که در کلام آید؛
بویژه که اگر اضافه کنیم که افق کامل بهشتهایی که محصول عمل انسانهاست نیز فراتر از درک و فهم انسانهاست (فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُون: پس هيچ كس نمىداند چه چيزهايى از مايههاى روشنىبخش ديدگان، به پاداش كارهايى كه مىكردهاند براى آنها پنهان داشته شده است؛ سجده/17) چه رسد به این بهشت ویژه مخلَصین، که بر طبق آیات ۳۹-۴۰ سوره صافات جزای واقعیشان ربطی به عملشان ندارد.
✅تکمله
با این توضیح چهبسا وجه دیگری برای این مطلب معلوم گردد که چرا برای در لحظه مرگ، قرآن کریم اشاره کرد که این مقربان بلافاصله به روح و ریحان و جنت نعیم میرسند، و مکذبان گمراه به جهنم؛ ولی در خصوص اصحاب یمین به همین که آنان به پیامبر سلام میفرستند [یا آنان نسبت به پیامبر در سِلم و صفا بودند] بسنده نمود؟
و آن این است که این دو گروهی که این مقدار از جایگاهشان به پاداش عملشان نسبت داده شد تکلیفشان در لحظه مرگ کاملا معلوم شده است؛ اما اصحاب یمین احتمالا قرار است مواقفی را در برزخ و قیامت طی کنند و مورد حساب و کتاب قرار بگیرند و بعدا فضل و رحمت خدا شامل حالشان شود و نامه عملشان به دست راستشان داده شود.
🔹ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1064) جمعبندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
.
د.۳) از حیث ارتباطات با انسانهای دیگر
1️⃣1️⃣ در سوره واقعه، یکی از نعمتهایی که در بهشت اخروی مقربان مورد توجه قرار گرفت، ارتباطات بین خودشان بود (مُتَّكِئينَ عَلَيْها مُتَقابِلينَ/16؛ إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاماً/26) اما در خصوص اصحاب یمین و شمال، به چنین نعمت یا عذابی اشاره نشد.
چرا؟
🍃الف. اگر برخورداری از ارتباطات را به عنوان یک مزیت (که مقربان از این مزیت برخوردارند) نگاه کنیم،
آنگاه:
🌱الف.۱. شاید بتوان دو توجیه مختلف درباره اینکه این مطلب در خصوص نیامدن این مطلب برای هریک از اصحاب یمین و اصحاب شمال آورد:
- در خصوص اصحاب شمال، چهبسا بتوان گفت چون جنس نعمت با نقمت متفاوت است برای همین ضرورت ندارد معادل هر نعمتی در بهشت، لزوما عذابی برای جهنمیان برشمرده شود؛ و این سوره در بحث اصحاب شمال در مقام هشدار به وضعیت ناخوشایند آنان بهخودی خود است؛ و اینجا پرداختن به ارتباطات با دیگران و آزاری که جهنمیان از بودن با هم میبرند شاید چندان موضوعیتی ندارد؛
- در خصوص اصحاب یمین هم شاید با توجه به جایگاه ویژه مقربان و متمایز بودن آنان از بقیه خوبان – که چنانکه در تدبر قبل اشاره شد آنان را حتی فوق حساب و کتاب قرار داده - میخواهد نشان دهد که تنها مقرباناند که مافوقی ندارند و لذتهایشان یا پرتوی از وجود خودشان است [«بر» نعمتها سوارند؛ نه «در» نعمتها بسر میبرند؛ توضیح در تدبر قبل] ویا از افراد همجوار خود بهرهمند میشوند؛ اما اصحاب یمین چون انسانهای فراتر از خود دارند (همین مقربان) لذا مهمترین نعمتی که بر آنها از حیث ارتباطات ارزانی آنان شود لذت ارتباط با مخلَصان است نه با همعرضهای خودشان؛ و از آنجا که اشاره به این ارتباط مطلوب آنان، خودش بنوعی دلالت بر پایین بودن مقام آنان دارد، تناسب چندانی با برشمردن نعمتهای بهشتی آنان - که در هر صورت حاوی مدح و ستایش آنان است - ندارد.
🌱الف.۲. ...
🍃ب. شاید بتوان گفت که علت عدم اشاره به این مساله برای اصجاب یمین و شمال در مقام یک نعمت و یا عذاب، این است که اساسا تمام هویت اصحاب یمین و شمال به همین ارتباطاتشان برمیگردد، برخلاف مقربان❗️
در واقع، هویت مقربان چون مخلَص و فانی در خدا هستند صرفا به همین «قرب خدا» (نه ارتباط با دیگران) برمی گردد؛ برای همین یکی از نعمتهایی که در حد جزای عمل آنان (نه در حد فیوضات الهی متناسب با مقام قرب) برای آنان است همین برخورداری از یک ارتباطات با دیگرانی است که البته آنان هم در عرض آنهایند (همان که اشاره شد که لذتهایشان یا پرتوی از وجود خودشان است ویا از افراد همجوار خود بهرهمند میشوند)؛
اما اصحاب یمین و شمال، تمام هویتشان را از ارتباطات خویش میگیرند و لذا این نه به عنوان یک نعمت در عرض بقیه نعمتها، بلکه به عنوان رکن هویتیشان (اینکه «اصحابِ» کسی هستند) نمود پیدا کرده است.
💢موید این معنا احادیثی است که ذیل آیات مربوط به «اصحاب الیمین» گذشت که «الیمین» را امیرالمومنین ع و اصحاب الیمین و المیمنه را به عنوان اصحاب و پیروان ایشان معرفی کرد؛ که اگر این معنا درست باشد آنگاه اصحاب «الشمال» و «المشئمة» هم از این جهت جهنمی شدهاند که اصحاب کسی بودهاند؛
و آیات قرآن نیز بر این معنا دلالت دارند که هر کسی که جهنمی میشود حتما از اصحاب شیطان است بدین معنا که پیروی از شیطان میکند (لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعين،؛ اعراف/۱۸؛ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعين، ص۸۵) و شیطانی را قرین خود دارد که تا درون جهنم وی را همراهی میکند: «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرينٌ؛ وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ؛ حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْني وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرينُ؛ وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ» (زخرف/۳۶-39)
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1064) جمعبندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
.
❇️ د) مقایسهای بین وضعیت و پاداشها و عذابهای مطرح شده برای این سه گروه
به نظر میرسد که مقایسهای بین وضعیت و پاداشها و عذابهای مطرح شده برای این سه گروه میتواند ابعاد دیگری از امور مربوط به این سه دسته را آشکار سازد؛ که وقتی هریک بتنهایی مورد توجه قرار میگیرند انسان شاید متوجه آن ابعاد نشود. اگر بخواهیم یک مقایسه مختصری بین آنها انجام دهیم باید گفت:
مقربان در جنات نعیماند؛ اصحاب یمین در سدر مخضود و طلح منضود و ظل ممدود و ماء مسکوب، و اصحاب شمال در سموم و حمیم و آتشی از یحموم؛ و برای هر سه گروه به نحوی از سابقه دنیویشان، از خوردنی و آشامیدنیشان؛ و موقعیت مکانیشان و نحوه پذیرایی از آنان سخن گفته شده؛ در خصوص بهشتیان (مقربان و اصحاب یمین) از همسران خاص بهشتی هم سخن گفته شده؛ و در خصوص مقربان، علاوه بر همسران بهشتی، از ولدان مخلدونی که دائم در پیرامون آنان در گردش و آماده به خدمتاند نیز سخن گفته شده است.
میتوان وضعیت دنیوی و اخروی اینان را با توجه به شباهت نوعیشان در نمودار زیر این گونه دستهبندی کرد:👇
@yekaye
میتوان وضعیت دنیوی و اخروی سه گروه مطرح شده در سوره واقعه را با توجه به شباهت نوعیشان در نمودار ضمیمه این گونه دستهبندی کرد
@yekaye
با توجه به جدول فوق اکنون میتوان به نکاتی اشاره کرد از جمله:👇
یک آیه در روز
1064) جمعبندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
.
د.۱) مقایسه این سه از حیث سابقه دنیویشان
7️⃣ در خصوص سابقه این سه گروه (مقربان و اصحاب یمین و اصحاب شمال؛ در سوره واقعه) در دنیا ابتدا به نظر میرسد که فقط درباره سابقه جهنمیان سخن گفته شده؛ اما اگر دقت کنیم درباره زندگی دنیوی مقربان و اصحاب یمین هم غیرمستقیم سخنی گفته شده است؛
در واقع:
🌴- در مورد مقربان در دنیا دو نکته گفته شده است:
🔺آنان کسانی بودند که بشدت اهل سبقت بودند که به قرینه مقام و نیز به قرینه آیات دیگر قرآن (که قبلا نشان داده شد که همه سبقت گرفتنهایی که در قرآن مدح شده یا سبقت در ایمان بوده یا سبقت در خیرات ویا ثمره آنها یعنی سبقت به سوی مغفرت و بهشت؛ ر.ک: در جلسه ۹۷۷ تدبر2 ) معلوم میشود که این سبقت، سبقت در ایمان و خیرات است؛ یعنی مقربان کسانیاند که در دنیا اهل سبقت در ایمان و خیرات بودهاند؛
🔺آنان عموما از اولین بوده و تنها اندکی از آنان از آخرین بودهاند.
🌿- در مورد اصحاب یمین هم دو نکته گفته شده:
🔺یکی در فراز پایانی سوره است که فرمود از جانب آنان بر تو سلام؛ که یک معنای بسیار محتمل آن این است که اصحاب یمین کسانیاند که هیچ گونه گزندی از آنان به پیامبر ص (و اهل بیت ایشان که قرآن کریم مودت با آنان را اجر رسالت پیامبر ص دانست: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» (شوری/۲۳) و خود حضرت هم آزار ایشان را آزار خود معرفی نمود (الأمالي( للصدوق)، ص487 ؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۲۱ ؛ صحیح مسلم، ج4، ص1903 )؛
🔺و دیگر اینکه اینان هم در میان اولین جماعت زیادی داشتند و هم در میان آخرین.
🔥- اما در مورد اصحاب شمال توضیحات بیشتری داده شده:
🔻آنان قبلا رفاهزده بودند؛
🔻بر گناهی عظیم اصرار میورزیدند؛
🔻در برانگیخته شدن تردید میکردند؛
🔻 و در یک کلام آنان گمراه و تکذیبکننده بودند.
چنانکه قبلا هم بیان شد این نحوه معرفی نشان میدهد که تا زمان مرگ تنها در خصوص جمع اندکی از انسانها میتوان با قاطعیت قضاوت کرد که در قیامت به عنوان مقربان یا اصحاب یمین و یا اصحاب شمال محشور میشوند؛ یعنی فقط انسانهایی که به وضوح اهل سبقت در ایمان و عمل صالحاند؛ انسانهایی که هیچ گزندی از آنها به پیامبر ص نمیرسد؛ و انسانهای رفاهزدهی گناهکاری که در قیامت تردید دارند و اهل تکذیب حق و حقیقتاند؛ اما کسانی که نمیتوان یکی از این سه ویژگی را در آنها یافت ضرورتا نمیتوا درباره وضعیت اخرویشان قضاوت کرد.
به نظر میرسد این نوع بیان (که هم عرصههایی از آن واضح است؛ و هم در بسیاری از عرصهها تطبیقش بر افراد ابهام دارد)یک خاصیت مهمش این است که
▪️ از سویی در مورد دیگران تا کاملا تکلیفش از یکی از این سه زاویه آشکار نشده سریع دست به قضاوت نزنیم (یعنی با دیدن برخی گناهان در کسی و یا برخی خوبیها در کسی سریع حکم به خوب بودن یا بد بودن وی نکنیم)
▪️و از سوی دیگر، در مورد خودمان حساس شویم که مبادا ویژگیهای اصحاب شمال در ما پیدا شود؛ و اگر نمیتوانیم در ایمان و عمل صالح گوی سبقت را از هم برباییم لااقل برنامه زندگیمان را طوری تنظیم کنیم که کمترین گزندی از ما به پیامبر ص و اهل بیت ع ایشان نرسد.
📝تذکر #اخلاقی
آزار پیامبر ص و اهل بیت ع، صرفا به آژار جسمانی منحصر نمیشود که بگوییم امروز موضوعیتی ندارد؛ بلکه هر موضعگیری ناصواب در قبال آموزههای دینی (هر چالشی در ایمان) و هر گناهی (هر چالشی در عمل صالح) موجب آزار آنان خواهد بود.
@yekaye
یک آیه در روز
1064) جمعبندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
.
د.۲) مقایسه از حیث جایگاه اصلی و -با اندکی تسامح- «موقعیت مکانی» آنان
9️⃣ در مورد مقربان هم در اول بحث و هم در آخرین توصیف آنان از بودن آنها در بهشت نعمت سخن گفت؛ و در خصوص جهنمیان از بودن آنها در جهنم (جحیم) نام برد؛ اما نه در ابتدای بحث؛بلکه به عنوان آخرین چیزی که آنان بدان میرسند (تَصْلِيَةُ جَحيمٍ)؛ و در خصوص اصحاب یمین هم صرفا به اینکه در باغ و بوستان و آبشارهایند اشاره کرد و اگرچه اینها اوصاف بهشت است اما نامی از بهشت نبرد. چرا؟
🍃 الف. مقربان کسانیاند که در همین دنیا به مقام مخلَصین رسیدند؛ پس نهایت راه را همینجا دست یافتند؛ لذا چنانکه قبلا هم اشاره شد حتی از احضار در صحنه محشر هم معافاند: «فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُون؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين» (صافات/۱۲۷-۱۲۸). پس ابتدا و انتها آنان در بهشت نعیماند؛ بلکه تعبیر قرآن شاید از این هم لطیفتر باشد؛ ابتدا از بودن آنان در بهشتهای نعیم سخن میگوید: «في جَنَّاتِ النَّعيمِ» اما در انتها چنان سخن میگوید که گویی بهشت نعیم، تجلی وجود خود آنان است؛ نه محل آنان (فرمود «ف ... جَنَّةُ نَعيمٍ»؛ و نفرمود «فی جَنَّةِ نَعيمٍ»)
اما اصحاب شمال کمکم به سوی جهنم اصلی برده میشوند و شاید بدین جهت دوبار از «نُزُل» (پیشکشی) آنان سخن گفت و تنها در پایان سوره به «افتادن و سوختن در جحیم» اشاره کرد؛
در خصوص اصحاب یمین هم این نکته که عملا اوصاف متعارف بهشت را گفت اما اسم بهشت را نبرد – اگر توجه کنیم که صفت همواره از ذات متاخر است - شاید دلالت دارد در حد و بهره آنان از بهشت؛ یعنی افق فهم آنان بالاخره به حد مقربان نمیرسد که حقیقت جنت نعیم در آنان متجلی شود؛ بلکه آنان فقط در حد همین فهم عرفی از بهشت (باغات و میوهها و آبشارها و ...) به بهشت میرسند.
🍃 ب. ...
🔟 در خصوص مقربان توصیفی که از موقعیت مکانی آنان در قبال نعمتهای بهشتی شد با تعبیر «علی» بود (عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَة ...)؛ اما هم در خصوص اصحاب یمین و هم اصحاب شمال، ذکر نعمتها و نقمتهایشان را با تعبیر «فی» آغاز کرد (في سِدْرٍ مَخْضُود و ...؛ في سَمُومٍ وَ حَميم و ...). چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد که نشان میدهد در خصوص مقربان، اشراف و برتری و فوق این نعمتها بودن در کار است؛ اما اصحاب یمین و اصحاب شمال در افق همین نعمتها و عذابهایند نه فوق آنها.
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1064) جمعبندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
.
8️⃣ در خصوص پراکندگی جمعیتی مقربان در میان اولین و آخرین اشاره کرد که جماعتی در اولیناند و اندکی در آخرین؛ در باره اصحاب یمین نسبت آنان در میان اولین و آخرین را تقریبا با تعبیر یکسان بیان کرد و در مورد اصحاب شمال اصلا از این نسبت سخنی نگفت. درباره چرایی این تفاوت قبلا نکاتی در ذیل آیه ۴۰ (جلسه 1007 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-40/) گذشت؛
اما چرا این دستهبندی را درباره اصحاب شمال مطرح نکرد؟
🍃الف. شاید این مویدی است بر نکتهای که قبلا اشاره شد که به نظر میرسد که کارکرد اصلی این دستهبندی سوره برای هشدار به خود انسان است؛ نه برای قضاوت درباره دیگران. اگر چنین باشد اقتضای جمع خوف و رجا این است که از سویی با گفتن اینکه مقربان در گذشتگان خیلی بیشتر بودند مانع غرور بیجا در مخاطب (که علیالقاعده خود را از متاخران میداند) میشود؛ و افراد خیلی سریع خود را در زمره مقربان قلمداد نخواهند کرد؛ و از سوی دیگر با بیان اینکه اصحاب یمین در گذشته و حال زیاد بوده مانع یاس و دلسردی کال مومنا از خویش میشود و با خود میگویند اگر توفیق مقرب بودن را نیافتیم لااقل امید به اینکه اصحاب الیمین باشیم زیاد است. و از آنجا که نمیخواهد افراد به قضاوت درباره دیگران بنشینند، از گفتن اینکه در میان گذشتگان چقدر جزء اصحاب الشمال بودند و نسبت آنان به اصحاب الشمال امروزی چقدر است اجتناب شده؛ چرا که بر گفتن این مطلب، چهبسا ثمرهای جز رفع کنجکاوی، و اقدام نابخردانه برای قضاوت درباره دیگران مترتب نباشد.
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1064) جمعبندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
.
🔹د.۴) مقایسه بین خوردنیها و نوشیدنیهای این سه گروه
2️⃣1️⃣ در خصوص بهشتیان نوشیدنیشان را قبل از خوردنیشان ذکر کرد اما در مورد جهنمیان بالعکس. (البته هم در دو مورد که صرفا اشاره به موقعیت جهنمیان داشت (آیات 41-44 و 92-94) فقط از نوشیدنی (حمیم) سخن گفت؛ ولی در جایی که داشت ترتیب را ذکر میکرد ابتدا از خوردن زقوم سخن گفت سپس از نوشیدن حمیم بر روی آن). چرا؟
🍃الف. با توجه به اینکه سیاق آیات در مورد جهنمیان بخوبی نشان میدهد که آزاری که از آن خوردن دیدهاند آنان را به سوی نوشیدن مذکور کشانده، شاید اشاره به این است که آن نوشیدنی بهشتیان (بویژه مقربان) از باب لذت است؛ لذا خودش موضوعیت دارد (بویژه که تعبیر جام شراب هم ناظر به جایی است که خود نوشیدن موضوعیت دارد) اما این نوشیدن جهنمیان از باب اضطرار و عذاب مضاعف آنهاست.
🍃ب. شرابی که مقربان مینوشند شرابی است که ساقی آن خود خداوند است: «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُورا» (انسان/۲۱) و طبق حدیثی که ذیل این آیه آمده آنان را از ماسوی الله پاک میکند (مجمعالبیان، ج۱۰، ص۶۲۳ )؛ و میوهای که آنان میخورند چهبسا بنا به مفاد حدیث قرب نوافل (الكافي، ج2، ص352 ) ظاهرا درختش به اراده خود آنان ایجاد شده و فرع بر وجود آنهاست؛ پس ابتدا باید از آن شراب بنوشند تا بتوانند به مرتبهای برسند که مصدر و پدیدآورنده اشیاء شوند؛ اما در خصوص جهنمیان چنانکه اشاره شد آن نوشیدنشان ناشی از عطشی است که بعد از خوردن از زقوم برایشان حاصل میشود و عذابی روی عذاب است.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1064) جمعبندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
.
3️⃣1️⃣ با اینکه هم از نوشیدنی مقربان و جهنمیان سخن گفت اما در مورد نوشیدنی اصحاب یمین هم نسبتاً سکوت کرد (البته قبلش از «آبی پیوسته ریزان» سخن گفت؛ اما ظاهرا این بیشتر ناظر به آبشارها و چشمانداز آنهاست نه نوشیدنی آنها). چرا؟
🍃الف. شاید وجهش این باشد که نوشیدنی مقربان همان است که آنان را از ماسوی الله پاک میکند و این مقام خاص مقربان است نه عموم اصحاب یمین؛ لذا با اینکه در سورههای دیگر از انواع نوشیدنیها برای عموم بهشتیان در قبال حمیمی که برای جهنمیان آماده شده، سخن گفت (مثلا: مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُم؛ محمد/۱۵)، اما در اینجا که در مقام تمایز مقربان و اصحاب یمین است چون بر نوشیدن از جام شراب توسط مقربان سخن گفت که اشاره شد که احتمالا مال مقام خاص آنان است، درباره نوشیدنیهای اینان به همان آبی که از آبشارها ریزان است (نه جامی که برایشان آماده شده) بسنده کرد.
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1064) جمعبندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
.
4️⃣1️⃣ در مورد خوردنیها، برای مقربان از این تعبیر استفاده کرد که: «هر میوهای را که اختیار کنند» و «هر گوشتی را میل و اشتهایش را داشته باشند»؛ برای اصحاب یمین از این تعبیر استفاده کرد «میوههای فراوانی که نه تمام میشود و نه از آن منع میشوند» و برای اصحاب شمال از تعبیر «خوردن از درخت زقوم» سخن گفت. چرا؟
🍃الف. این ناظر به سه مرتبه و جایگاه آنان است: مقربان چون فوق همه چیز قرار دارند همه امور به اختیارشان است؛ اصحاب یمین چون در بهشتاند با کثرتی از میوهها مواجهند که هیچ محدودیت و ممنوعیتی در استفاده از آنها برایشان در کار نیست؛ اما در عین حال چون مادون مقرباناند اختیاراتشان نامحدود نیست؛ برخلاف جهنمیان که از درختی کاملا معین باید بخورند و گزینه دیگری در پیش ندارند.
🍃ب. ...
@yekaye
@yekaye
یک آیه در روز
1064) جمعبندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
.
5️⃣1️⃣ در حالی که در سوره واقعه برای هرسه گروه از مصرف میوه سخن گفت (در مورد مقربان و اصحاب یمین که صریحا لفظ «فاکهة» را به کار برد؛ در مورد اصحاب شمال هم از تعبیر «خوردن از درخت زقوم» استفاده کرد که علیالقاعده خوردن از درخت به معنای خوردن از میوه و ثمره درخت است؛ بویژه اگر میوه را به معنای مطلق ثمره و محصول و هر چیزی که از درخت گرفته میشود بدانیم)، اما فقط برای مقربان از اینکه گوشت هم برایشان مهیاست خبر داد.
چرا؟
🍃الف. با توجه به برتر بودن مقربان نسبت به اصحاب یمین شاید میخواهد اشاره کند که تنوع نعمتهای پیش روی مقربان بیشتر است؛ یعنی همان طور که در خصوص «میوه» محدوده بهرهمندی مقربان بیش از اصحاب یمین بود و عموم بهشتیان نسبت به جهنمیان با گزینههای متنوع مواجه بودند و امکان انتخاب داشتند، یک مزیتی هم که در حوزه خوردنیها برای مقربان نسبت به اصحاب یمین برشمرده شد که بالاتر بودن جایگاه آنان را به مخاطب القا کند تنوع از حیث میوه و گوشت است.
🍃ب. شاید چنانکه قبلا احتمالش مطرح شد (جلسه 988 تدبر۶ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-21/) اساسا خوردن گوشت در بهشت یک مزیت خاص برای مقربان باشد؛
که در این صورت باید برای پاسخ به سوال فوق درباره حقیقت خوردن در بهشت بیشتر تامل شود؛
که این تامل نیازمند چند مقدمه است:
▪️مقدمه۱. بر طبق روایات – و ظاهرا برخلاف تحلیلی که در فلسفه از موجودات مجرد میشود - ظاهرا تمام مخلوقات نیاز به خوردن دارند. بله، اگر خوردن صرفا جویدن و هضم و سپس دفع کردن مواد زاید باشد، این امر در تمام مخلوقات ضرورت ندارد؛ اما اگر خوردن به معنای آن است که موجود مربوطه برای امتداد یافتن وجود و بقایش نیازمند امدادی بیرونی (امدادی غیر از افاضه وجودیِ اصل آفرینش خود) است، هر امری که به امتداد یافتن وجود شخص بهره میرساند غذای او محسوب میشود و ظاهرا بر همین اساس است که بر طبق روایات حتی فرشتگان مقرب هم غذا دارند و البته غذای آنان نور است.
▪️مقدمه۲. بر اساس آیات قرآن کریم، در آفرینش انسانها دو مولفه در نظر گرفته شده است: طین و روح؛ و البته این به معنای دوگانگی خارجی در وجود انسان نیست؛ بلکه به تعبیر فلاسفه بین نفس (به عنوان وجهه بارز روح) و بدن (به عنوان وجهه بارز طین) ترکیب اتحادی برقرار است. ولی این مقدار هست که این دو اجمالا تفاوتی با هم دارند و لذا همان گونه که روح انسان اقتضائاتی دارد، بدن (بُعد طینی انسان) هم اقتضائاتی دارد. در روایات آفرینش، انسانها از حیث «طینت» شان – که ظاهرا غیر از «روح» شان است – نیز تفاوتهایی با هم دارند؛ و به نظر میرسد که بهرهمندی از همین طینت است که موجب میشود بهشت منحصرا بهشت روحانی و معنوی نباشد بلکه ابعادی شبیه ابعاد زندگی «طین»ی دنیوی پیدا کند و خوردن و آشامیدن و نکاح و ... هم در بهشت مطرح باشد.
▪️مقدمه۳. مرتبه وجودی حیوانات (در همین افق طین و طینت) برتر از مرتبه وجودی گیاهان است؛ یعنی تفاوت مراتب وجودی موجودات صرفا از این جهت نیست که مرتبه عالم برزخ (عالم ملکوت؛ و به قول فلاسفه: عالم مثال) و عالم قیامت (عالم جبروت؛ به قول فلاسفه: عالم عقل) فوق عالم دنیا (عالم ناسوت؛ و به قول فلاسفه: عالم طبیعت) است و موجودات عوالم مافوق، فوق موجودات عوالم پایینتر هستند؛ بلکه در درون هر یک از این عوالم هم تفاوت مراتب وجودی موجودات قابل انکار نیست.
▪️نتیجه: چهبسا اینکه مقربان علاوه بر گیاه، گوشت هم میخورند اشارهای باشد به نحوه امداد وجودی آنان، که حتی در افق بدن و طینت آنان نیز، مرتبه وجوی بالاتری دارند؛ و لذا غذایی که امدادبخش وجود این مرتبه آنان است، در افق وجودی بالاتری هم باید باشد.
🍃ج. ...
👇ادامه مطلب: (تاملی درباره #گیاهخواری)👇
@yekaye
ادامه تدبر15
✅تبصره 1 (تاملی درباره #گیاهخواری)
هریک از تحلیلهای فوق که درست باشد یا نباشد آنچه مسلم است این است که در این سوره صریحا از مصرف گوشت توسط مقربان سخن گفت و در مورد اصحاب یمین در این خصوص چیزی نگفت.
این یعنی مقربان حتما از گوشت استفاده خواهند کرد؛ و این نشان میدهد این ذهنیت عوامانهای که از فضاهای هندی ریشه گرفته که به بهانه اینکه جان حیوانات محترم است از خوردن گوشت پرهیز میکنند و صرفا به خوردن گیاهان بسنده میکند به هیچ عنوان دلیل بر فضیلت بیشتر آنان نیست❗️
علت اینکه این تحلیل را #عوامانه نامیدم این است که اگر کشتن موجود زنده اشکال دارد،
اولا چه فرقی بین حیوان و گیاه است؟!
و ثانیا چه فرقی بین حیوانات زنده بزرگ و کوچک است؛ یعنی چرا اینها از کشتن گاو و گوسفند را ناروا میشمرند ولی کشتن حشرات موذی، انگلها و حیواناتی که در درون بدن انسان زندگی میکنند (مثلا کرم روده و ...) و ... را مجاز میدانند؟!
همان خداوندی که نظام عالم را به گونهای آفریده که به لحاظ زیستشناختی، برخی جانداران غذای برخی دیگر از جانداران باشند و نیازهای بدنی آنها را رفع کنند، جواز خوردن آن جانداران را نیز صادر کرده است.
ضمنا این احتمال هم (که چهبسا چون مقربان در دنیا از گوشت استفاده نکردهاند در آخرت از گوشت استفاده خواهند کرد) اصلا قابل اعتنا نیست؛
زیرا
اولا مبتنی بر تلقی ناصواب هندویی-مسیحی است که بین بهرهمندی از دنیا و آخرت تضاد میبیند؛ در حالی که در نگاه اسلامی بین اینها تضادی نیست؛
و ثانیا نهتنها خود پیامبر ص و اهل بیت ع از گوشت استفاده میکردند، بلکه بر اساس نقلهای تاریخی در مورد هیچ پیامبری ذکر نشده که کلا از گوشت اجتناب کرده باشد؛
و شاید یکی از عللی که در احادیث فراوانی این مساله که شخص خوردن گوشت را بیش از ۴۰ روز ترک کند بشدت مذمت شده است (مثلا الكافي، ج6، ص309 ) مبارزه با همین عوامزدگیهای روشنفکرمآبانه باشد.
@yekaye