eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹يَغُضُّونَ درباره ماده «غضض» ▪️برخی بر این باورند که این ماده در اصل برای دو معنا به کار رفته است؛ ▫️یکی دلالت دارد بر خودداری کردن و کاستن، چنانکه کاربردش در مورد دیدن (غضُّ البصر) معروف است؛ و ▫️دوم در معنای طراوت و تازگی است چنانکه به شکوفه‌ای که تازه شکفته است «غضیض» گویند 📚(معجم مقاييس اللغه، ج‏4، ص383 )؛ و چیزی که تاحدودی می‌تواند موید این تفاوت باشد این است که اگرچه مصدر «غَضّ» برای هر دو معنا به کار می‌رود، اما به طور خاص برای تازگی و طراوت از مصدر «غَضِيض» و برای کاستن از نگاه از مصدر «غَضاضة» استفاده می شود 📚(كتاب العين، ج‏4، ص341 ) اما بسیاری از اهل لغت کوشیده‌اند این دو معنا را به یکی برگردانند: ▪️برخی گفته‌اند اصل معنای این نقصان در نگاه و صوت و هرچیز دیگری است و کاربردش در مورد شکوفه از این جهت است که مدت چندانی بر او نگذشته است 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص608 ) به تعبیر دیگر، یک نحوه خودداری کردنی است که با کوتاه آمدن همراه باشد؛ و به همین مناسبت هم بر چیزی که تازگی دارد و حالت نرمی و عدم مقاومتی در او هست اطلاق می‌شود 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏7، ص235 ) یا به تعبیر سوم، «غض» به معنای درهم شکسته شدنی است که از باب کوچکی باشد؛ چنانکه وقتی که کسی در برابر دیگری کوچکی کند می‌گویند «غض فلان من فلان» و یا هنگامی که از تند و تیز نگاه کردن درماند تعبیر «غض بصر» به کار می‌رود 📚(مجمع البيان، ج‏9، ص194 ). ▪️برخی گفته‌اند اصل این ماده دلالت دارد بر یک نحوه سستی در یک شیء‌ متراکم و تازگی‌ای که ناشی از نو بودن و عدم نضج کافی در آن است 📚 (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۵۸۶ ). 📿این ماده فقط ۴ بار در قرآن کریم به کار رفته است: دو بار در خصوص دیدن «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» (نور/30) «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» (نور/31) و دوبار هم در خصوص نحوه سخن گفتن «وَ اقْصِدْ في‏ مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ» (لقمان/19) «إِنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ» (حجرات/3)؛ و در همه کاربردهایش همین معنای فروکاستن مد نظر بوده است؛ فروکاستن از نگاه، که نقطه مقابل تند و تیز نگاه کردن است؛ و فروکاستن از بلندی صدا در هنگام سخن گفتن، که به معنای آرام و با احترام سخن گفتن است. @yekaye
🔹امْتَحَنَ ▪️درباره ماده «محن« برخی بر این باورند که در اصل بر سه معنای متفاوت دلالت دارد:‌ ▫️یکی همین معنای رایج آزمودن و امتحان کردن (اختبار) [= بررسی کردنی که صحت و سقم خبری را به دست آورد]؛ ▫️دوم به معنای عطا کردن و چیزی را به کسی بخشیدن، چنانکه گفته می‌شود «أتيتُه فما مَحَنني شيئًا: سراغش رفتم اما چیزی به من نبخشید»؛ و ▫️سوم به معنای زدن، چنانکه «محنه سوطاً» یعنی او را شلاقی زد 📚(معجم مقاييس اللغه، ج‏5، ص302 ). ▪️اما به نظر می‌رسد که محور اصلی این ماده همان معنای اول باشد؛ یعنی آزمودن و امتحان کردنی که با این کار بخواهد چیزی را معلوم کند 📚(كتاب العين، ج‏3، ص253 ) تا حدی که برخی آن را معادل «ابتلاء» دانسته‌اند 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص762 ). به تعبیر دیگر، برخی گفته‌اند ماده «محن» بر یک نحوه آزمودن و خبر کسب کردنی است که حاصل یک نحوه رویه و جدیت در عمل است و تفاوتش با ماده‌های «فتن» و «بلی» و «خبر» نیز در همین دو قید «خبر گرفتن» و «وجود یک رویه معین» است؛ درحالی که کلمه «اختبار» به معنای خبر گرفتنی است که با هر وسیله‌ای حاصل شود؛ و در «افتنان» یک نحوه ایجاد اختلال و اضطرابی برای تحصیل مطلوب در کار است؛ ‌و در ماده «بلو» و کلمه «ابتلاء» هم یک نحوه زیر و رو کردن و تحول نهفته است 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏11، ص42-43 ) شاید بهترین تعبیر درباره این ماده آن است که این ماده دلالت دارد بر شدت برملا شدن حقیقت چیزی با ازاله کردن آنچه وی را مشوب کرده و پوشانده است ؛ و به همین مناسبت کاربردش در مورد «زدن» یک نوع استفاده مجازی است که فقط بر شدت عملی که در این ماده نهفته است استفاده شده؛ و در خصوص عطا کردن هم شاید بتوان گفت همین معنا به صورت مجازی برای «رساندن به چیزی» به کار رفته؛ اما یک احتمال قویتر این است که اینجا قلبی رخ داده است؛ یعنی عطا کردن معنای ماده «منح» است؛ که گاه این تعبیر را به صورت مقلوب به کار می‌برند و «محن» بیان می‌کنند 📚(المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۰۳۹-۲۰۴۰) 📿این ماده در قرآن کریم فقط در همین باب افتعال و تنها در ۲ آیه به کار رفته است؛ یکی همین آیه؛ و دیگری آیه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ» (ممتحنه/۱۰) @yekaye
🔹قُلُوبَهُمْ قبلا بیان شد که ▪️برخی بر این باورند که ماده «قلب» در اصل بر دو معنای مستقل دلالت دارد: ▫️یکی بر معنای «محض» و «خالص» و امر شریفِ از هر چیزی؛ و ▫️دیگری بر برگرداندن چیزی از جهتی به جهت دیگر؛ و بر همین اساس، وجه تسمیه کلمه «قَلْب» (به معنای عضو صنوبری‌شکل درون بدن که مرکز گردش خون می‌باشد) را از این جهت دانسته اند که خالص ترین و رفیع ترین عضو بدن می‌باشد. ▪️اما دیگران معنای اصلی این ماده را همان معنای برگرداندن چیزی از وجهی به وجه دیگر و مطلق دگرگونی و تحول دانسته‌اند؛ و وجه تسمیه «قلب» را همین کثرت دگرگونی و زیر و رو شدنش (از حالتی به حالت دیگر منقلب شدن] قلمداد کرده‌اند. ▪️کلمه «قلب» در قرآن کریم، ▫️هم در معنای همین قلب مادی به کار رفته است (وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ؛ أحزاب/۱۰) و ▫️هم در معنای قلب معنوی (إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ‏؛ ق/۳۷). و در ادبیات قرآن کریم، قلب مرکز ادراکات (وَ طُبِعَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ‏، توبة/۸۷؛ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ، حج/۴۶) و نیز احساسات انسان معرفی شده است: «وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ‏» (أنفال/۱۰) ، «وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» (حشر/۲) ، «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» ‏(فتح/۴). 🔖جلسه ۸۴۵ https://yekaye.ir/ale-imran-3-174/ ▪️در سوره حجرات این ماده سه بار و هربار در خصوص قلب معنوی انسان به کار رفته است: ▫️أُولئِكَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ (3) ▫️وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُمْ (7) ▫️لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ (۱۴).) @yekaye
🔹للتَّقْوى‏ در آیه ۱ همین سوره درباره «تقوی» توضیحات لازم ارائه شد. 🔖جلسه1066 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-01/ 🔹درباره اینکه این «ل» چه لامی باشد چند قول مطرح شده است: ◾️الف. لام تعلیل باشد؛ که خود این دست کم دو حالت می‌تواند باشد: ▪️الف.۱. تعلیلی باشد که به منزله سبب مقدم است؛ شبیه اینکه گفته شود «جئتك لإكرامك لي أمس: نزد تو آمدم به خاطر اینکه دیروز مرا اکرام کردی»؛ یعنی خداوند تقوای قلبی اینان را می‌دانست و به خاطر این تقوایی که در دل آنها بود آنها را امتحان کرد؛ و اگر چنین تقوایی نداشتند چنین امتحانی از آنان به عمل نمی‌آورد 📚(مفاتيح الغيب، ج‏28، ص95 ) ▪️الف.۲. تعلیلی باشد برای بیان غایتی که در آینده مورد انتظار است شبیه اینکه گفته شود «جئتك لأداء الواجب: نزد تو آمدم برای انجام کار واجبی»؛ یعنی خداوند با این کار آنها را امتحان کرد تا در قبال این امتحان آنان به اوج تقوا دست یابند 📚(مفاتيح الغيب، ج‏28، ص95 ). ◾️ب. لام متعلق به محذوف باشد که جار و مجرور روی هم در موضع حال باشند؛‌شبیه این تعبیر که می‌گویند :أنت لهذا الأمر:‌یعنی تو را برای این کار اختصاص داده‌اند و تو به درد این کار می‌خوری؛ آنگاه معنای آیه این است که خداوند قلب اینها را با این آزمونها مبتلا کرد برای اینکه تقوا در آن مستقر و ظاهر گردد 📚(الكشاف، ج‏4، ص356 ؛ مفاتيح الغيب، ج‏28، ص95 ) @yekaye
🔹مَغْفِرَةٌ قبلا بیان شد که ▪️ماده «غفر» در اصل در معنای «پوشاندن» ویا «محو کردن اثر شیء» است؛ و 🔸در تفاوت «مغفرت» با «عفو» گفته شده که در عفو، شخص از مذمت و عذاب کردن منصرف می‌شود، و لذا در مورد انسان‌های عادی هم «عفو کردن و طلب عفو» به کار برده می‌شود؛ اما در مغفرت، گناه شخص را می‌پوشاند و آبروی او را نمی‌برد و در واقع، نحوه‌ای ساقط کردن عذاب است که نوعی پاداش دادن را در دل خود دارد، و لذا کلماتی همچون «مغفرت» و «استغفار» فقط در مورد خداوند به کار می‌رود. 🔖جلسه ۱۸۳ http://yekaye.ir/an-nisa-004-099/ @yekaye
🔹أَجْرٌ قبلا بیان شد که ▪️ماده «أجر» را در اصل در دو معنا دانسته‌اند: ▫️ یکی در معنای پاداش و کرایه‌ای که برای کاری داده می‌شود؛ و ▫️دوم در معنای پانسمان کردن و درست کردن استخوان شکسته؛ و البته چه بسا بتوان این دو را این گونه به هم برگرداند که گویی اجرتی که به کارگر می‌دهند چیزی است که مشکلات و شکستگی‌ای که در زندگی‌اش پیش آمده را جبران و رفع می‌کند. 🔸کلمات «أجر» و «أجرت» با کلماتی مانند «ثواب» و «جزاء» نزدیکند؛ تفاوتشان در این است که: ▫️«جزاء» را چه در جایی که عقد و قراردادی در کار باشد یا نباشد و نیز اعم از اینکه نفع باشد یا ضرر استفاده می‌کنند؛ مثلا: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً» (إنسان/۱۲)، و «فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ» (نساء/۹۳)؛ ▫️اما «أجر» را در جایی که عقد (قرارداد) یا چیزی شبیه آن در کار باشد به کار می‌برند؛ اعم از اینکه برای کار خوبی باشد یا صرف یک معامله (یعنی جایی که فی نفسه نه خوب است و نه بد) در کار باشد؛ ▫️ اما «ثواب» جزء مواردی است که فقط به ازای کار خوب به کار می‌رود؛ ضمنا و «أجر» و أجرت می‌تواند قبل از انجام عمل باشد؛ اما کاربرد ثواب فقط بعد از عمل است. 🔖جلسه ۹۵۱ https://yekaye.ir/an-nesa-4-24/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شأن نزول آیه ۳ سوره حجرات گفته‌اند وقتی آیه «لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ: صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و با صدای بلند با او سخن مگوييد» (حجرات/۲) نازل شد ثابت بن شماس در گوشه‌ای نشست و گریست. عاصم بن عدی بر او رد شد و پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: به خاطر این آیه؛ می ترسم درباره من نازل شده باشد چرا که من طوری هستم که در سخن گفتن صدایم بلند است. عاصم با ناراحتی به نزد رسول الله ص رفت. در همان حال، جمیله، همسر وی (همسر ثابت بن قیس) نزدش آمد. او گفت مرا در طویله اسبم با این چوبها و میخ مرا به دیوار محکم ببند. وقتی وی خواست خارج شد به او گفت؛ من از اینجا بیرون نمی‌آیم تا اینکه از دنیا بروم یا اینکه رسول الله ص از من راضی شود. عاصم که نزد رسول الله آمده بود، وی را از آن گفتگو باخبر کرد. پیامبر ص به او فرمود: برو و او را نزد من بخوان. عاصم برگشت و وی را نیافت. نزد خانواده‌اش رفت و او را به طویله اسبان بردند. به او گفت که رسول الله ص تو را می‌خواند. ثابت به وی گفت چوبها را بشکن. و با هم به راه افتادند و نزد پیامبر ص رفتند. رسول الله به وی فرمود: ثابت! چه چیزی این گونه تو را گریان کرده است؟ گفت من صدایم بلند است؛ و ترسیدم که آیه‌ای که می‌فرماید «صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و با صدای بلند با او سخن مگوييد» درباره من نازل شده باشد. فرمود: آیا خوش نداری که زندگی ای شایسته داری و شهید می‌شوی و به بهشت وارد خواهی شد؟ گفت: به بشارت خدا و رسولش خرسند شدم؛ و می کوشم هرگز صدایم نزد رسول الله بلند نشود؛ پس این آیه نازل شد: «إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى: همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومی‌کاهند، همانان‌اند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده است» (حجرات/۳) 📚جامع البيان (تفسير الطبري) ج22، ص278-۲۷۹ ؛ شعب الإيمان (بیهقی) ج2، ص196 ؛ غوامض الأسماء المبهمة، ج2، ص700-701 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ ۱) قبلا روایتی نقل کردیم که یهودی‌ای از علمای شام بر اصحاب پیامبر ص وارد شد و با آنها محاجه کرد که چگونه شما معتقدید که هر درجه و فضیلتی که هر پیامبری قبلا داشته، پیامبر شما هم از آن بهره‌مند است؟ همگی عقب کشیدند و علی بن ابی‌طالب ع اعلام آمادگی کرد و او سوال می‌کرد و امیرالمومنین ع پاسخ می‌گفت. در اغلب فرازهایی که از این روایت قبلا تقدیم شد این واقعه از کتاب احتجاج مرحوم طبرسی روایت شده بود که روایت با سوال یهودی شروع می‌شود. اما این روایت در کتاب ارشاد القلوب دیلمی هم آمده و در این نقل، قبل از اینکه سوالات آن یهودی شروع شود، حضرت علی ع توضیحاتی می‌آورد که آن فراز در اینجا تقدیم می‌شود: از امام کاظم ع از پدرانشان روایت شده است که امام حسین ع فرمودند: یکبار ما با اصحاب رسول الله ص بعد از رحلت ایشان در مسجد النبی جمع بودیم و از فضایل ایشان سخن می‌گفتیم که یکی از علمای یهود از اهل شام که به تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و انبیاء مسلط بود بر ما وارد شد و سلام کرد و نزد ما نشست و گفت: ای امت محمد! شما هیچ فضیلت و مرتبتی برای هیچ پیامبر و رسولی را نگذاشته‌اید مگر اینکه آن را برای حضرت محمد ص هم اعتقاد دارید؛ حالا من می‌خواهم چند سوال از شما بپرسم آیا آمادگی دارید؟ امیرالمومنین علی بن ابی طالب ع فرمود: ای برادر یهودی! آنچه دوست داری بپرس که من به یاری و مشیت خداوند درباره همه چیزهایی که بپرسی جواب خواهم داد. به خدا سوگند، خداوند عز و جل به هیچ نبی و رسولی درجه و فضیلتی نداد مگر اینکه آن را برای حضرت محمد ص هم قرار داد و چندین برابر همه انبیاء و رسولان به او بیشتر بخشید؛ و همانا رسول الله ص چنین بود که وقتی فضیلتی را برای خود نقل می‌کرد می‌فرمود: «و هیچ فخری در کار نیست»؛ و امروز از فضایل رسول خدا ص مطالبی برایت خواهم گفت - بدون اینکه بخواهم از فضایل سایر انبیاء بکاهم - که خداوند آن را مایه چشم‌روشنی مومنان قرار می‌دهد؛ و این از باب شکرگزاری به درگاه خداوند است بر آنچه که به حضرت محمد ص عطا فرموده و اضافه هم داده است. پس بدان ای برادر یهودی! که همانا از فضل و شرف او نزد خداوند تبارک و تعالی آن است که خداوند مغفرت و عفو را برای کسی که در محضر او صدایش را فروبکاهد واجب فرموده است چنانکه خداوند جل ثنائه در کتابش فرمود: « همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومی‌کاهند، همانان‌اند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده؛ برایشان مغفرت و پاداشی عظیم است» (حجرات/۳). سپس اطاعت از او را قرین اطاعت خویش ساخت و فرمود: «و کسی که از رسول اطاعت کند قطعا از خدا اطاعت کرده است» (نساء/۸۰). سپس او را به دلهای مومنان نزدیک کرد و محبوب ایشان قرار داد چنانکه خود ایشان دائما می‌فرمود: «محبت من با خون امتم آمیخته شده است؛ و همانا آنان مرا بر پدران و مادران و بر خودشان ترجیح می‌دهند»؛ و خودش بارحم‌ترین و مهربانترین مردم با آنان بود چنانکه خداوند تبارک و تعالی فرمود: «به‌یقین که فرستاده‌ای از خودتان نزد شما آمد که آنچه شما را به رنج و مشقت می‌اندازد برایش شدید (ناگوار) است و بشدت علاقمند شماست و نسبت به مومنین بسیار مهربان و دارای رحمتی همیشگی است» (توبه/۱۲۸) و خداوند عز و جل فرمود: «پیامبر نسبت به مومنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسرانش [به‌منزله] مادران آنهایند» (احزاب/۶). و خداوند فضل او در دنیا و فضل او در آخرت را به حدی رساند که توصیف نتوان کرد؛ ولکن من در حدی که قلبت تحملش را داشته باشد و عقلت آن را پس نزند و با علم انکارش نکنی به تو خبر می‌دهم؛ هرچند که فضل او به حدی رسید که جهنمیان ناله سر می‌دهند و با صدای بلند فریاد پشیمانی برمی‌آورند که ای کاش در دنیا اجابتش کرده بودند؛ چنانکه خداوند عز و جل فرمود: «روزی که چهره‌هاشان در آتش دگرگون شود» پس «بگویند ای کاش که از خدا اطاعت کرده بودیم و اطاعت رسول را می‌کردیم» (احزاب/۶۶). همچنین خداوند متعال از پیامبران یاد کرد و با اینکه وی آخرینشان بود به احترام وی از او شروع کرد و فرمود: «و همانا از پیامبران میثاقشان را گرفتیم و از تو و از نوح و ...» (احزاب/۷) و فرمود: «همانا ما به تو وحی کردیم همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم» (نساء/۱۶۳) و آن پیامبران قبل از وی بودند ولی از او شروع کرد در حالی که او آخرینشان بود؛ و خداوند او را بر جمیع امتها برتری بخشید و فرمود: «شما برترین امتی هستید که برای مردم بیرون آمدید؛ امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید» (آل عمران/۱۱۰). سپس آن یهودی سوالاتش را آغاز کرد... 📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏2، ص407 @yekaye 👇متن حدیث فوق 👈 https://eitaa.com/yekaye/9287
🔖آدرس فرازهایی از حدیث ۱ (گفتگوی یهودی با امیرالمومنین ع درباره فضایل پیامبر ص) که قبلا نقل شده بود بدین قرار است: جلسه۱۷۰، حدیث۱ http://yekaye.ir/ya-seen-036-79/ جلسه۴۲۶ حدیث۴ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-7/ جلسه ۴۲۸، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-9/ جلسه ۷۵۶، حدیث۱ http://yekaye.ir/ya-seen-36-9/ جلسه ۸۲۹، حدیث۱ http://yekaye.ir/ya-seen-36-79/ جلسه ۸۳۵، حدیث ۴ https://yekaye.ir/ale-imran-3-164/ جلسه ۹۰۶، حدیث۱ https://yekaye.ir/ale-imran-3-183/ فراز پایانی‌اش در جلسه ۴۷۰ حدیث۱ http://yekaye.ir/al-qalam-68-4/ @yekaye
☀️متن حدیث ۱ (گفتگوی یهودی با امیرالمومنین ع درباره فضایل پیامبر ص) يَرْفَعُهُ إِلَى الْإِمَامِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرٌ عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيٌّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: بَيْنَمَا أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ جُلُوسٌ فِي مَسْجِدِهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ يَتَذَاكَرُونَ فَضْلَهُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْنَا حِبْرٌ مِنْ أَحْبَارِ الْيَهُودِ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ صُحُفَ إِبْرَاهِيمَ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ فَسَلَّمَ عَلَيْنَا وَ جَلَسَ وَ لَبِثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ: يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ مَا تَرَكْتُمْ لِنَبِيٍّ دَرَجَةً وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِيلَةً إِلَّا وَ قَدْ نَحَلْتُمُوهَا لِمُحَمَّدٍ نَبِيِّكُمْ فَهَلْ عِنْدَكُمْ جَوَابٌ إِنْ أَنَا سَأَلْتُكُمْ؟ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع: سَلْ يَا أَخَا الْيَهُودِ مَا أَحْبَبْتَ فَإِنِّي أُجِيبُكَ عَنْ كُلِّ مَا تَسْأَلُ بِعَوْنِ اللَّهِ وَ مَشِيئَتِهِ فَوَ اللَّهِ مَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيّاً وَ لَا مُرْسَلًا دَرَجَةً وَ لَا فَضِيلَةً إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ ص وَ زَادَهُ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً وَ لَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا ذَكَرَ لِنَفْسِهِ فَضِيلَةً قَالَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا أَذْكُرُ لَكَ الْيَوْمَ مِنْ فَضَائِلِهِ مِنْ غَيْرِ ازْدِرَاءٍ مِنِّي عَلَى أَحَدٍ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ مَا يُقِرُّ اللَّهُ بِهِ أَعْيُنَ الْمُؤْمِنِينَ شُكْراً لِلَّهِ عَلَى مَا أَعْطَى مُحَمَّداً وَ زَادَهُ عَلَيْهِمْ الْآنَ. فَاعْلَمْ يَا أَخَا الْيَهُودِ أَنَّهُ كَانَ مِنْ فَضْلِهِ ص عِنْدَ رَبِّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَرَفِهِ مَا أَوْجَبَ الْمَغْفِرَةَ وَ الْعَفْوَ لِمَنْ خَفَضَ الصَّوْتَ عِنْدَهُ فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فِي كِتَابِهِ «إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ» ثُمَّ قَرَنَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ». ثُمَّ قَرَّبَهُ مِنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ وَ حَبَّبَهُ إِلَيْهِمْ وَ كَانَ يَقُولُ ص خَالَطَ حُبِّي دِمَاءَ أُمَّتِي فَإِنَّهُمْ يُؤْثِرُونِّي عَلَى الْآباءِ وَ الْأُمَّهَاتِ وَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَقَدْ كَانَ أَرْحَمَ النَّاسِ وَ أَرْأَفَهُمْ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ» وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ»؛ وَ اللَّهِ لَقَدْ بَلَغَ مِنْ فَضْلِهِ ص فِي الدُّنْيَا وَ مِنْ فَضْلِهِ فِي الْآخِرَةِ مَا تَقْصُرُ عَنْهُ الصِّفَاتُ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكَ بِمَا يَحْمِلُهُ قَلْبُكَ وَ لَا يَدْفَعُهُ عَقْلُكَ وَ لَا تُنْكِرُهُ بِعِلْمٍ إِنْ كَانَ عِنْدَهُ فَقَدْ بَلَغَ مِنْ فَضْلِهِ أَنَّ أَهْلَ النَّارِ يَهْتِفُونَ وَ يَصْرُخُونَ بِأَصْوَاتِهِمْ نَدَماً أَنْ لَا يَكُونُوا قَدْ أَجَابُوهُ فِي الدُّنْيَا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ» فَ«يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا»؛ وَ قَدْ ذَكَرَ اللَّهُ تَعَالَى الرُّسُلَ فَبَدَأَ بِهِ وَ هُوَ آخِرُهُمْ لِكَرَامَتِهِ ص فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ» وَ قَالَ «إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى‏ نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ» وَ النَّبِيُّونَ قَبْلَهُ فَبَدَأَ بِهِ ص وَ هُوَ آخِرُهُمْ وَ لَقَدْ فَضَّلَهُ عَلَى جَمِيعِ الْأُمَمِ فَقَالَ عَزَّ مِنْ قَائِلٍ «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر». فَقَالَ الْيَهُودِيُّ إِنَّ آدَمَ ع أَسْجَدَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ لَه‏ ... 📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏2، ص407 @yekaye
☀️۲) در ذیل آیه قبل (حدیث ۳) روایتی از امام باقر ع نقل شد درباره مسائل مربوط به دفن پیکر مطهر امام حسن ع و گفتگویی که بین امام حسین ع و عایشه درگرفت. در ادامه، امام حسین ع مطلب را این گونه ادامه دادند: همانا خداوند تبارک و تعالی فرمود: «ای آن کسانی که ایمان آورده‌اند، داخل حجره‌های پیامبر نشوید مگر به شما اذن داده شود» (احزاب/53) و تو مردانی را بدون اذن رسول الله ص در حجره وی وارد کردی! و نیز خداوند فرمود: «ای آن کسانی که ایمان آوردند، صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید» (حجرات/۱)؛ و به جان خودم سوگند كه تو براى پدرت و فاروق او [يعنى: عمر] کنار گوش رسول خدا ص كلنگ‏ها زدى؛ و خداوند عزّوجلّ فرمود: «همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومی‌کاهند، همانان‌اند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده است» (حجرات/۳) و به جان خودم سوگند، كه هر آينه پدرت و فاروق او، به خاطر نزدیک کردن خویش به رسول الله ص [= دفن شدنشان در کنار رسول الله ص] به ایشان آزار رساندند، و حقش را آن گونه که خدا بر زبان رسول خدا صلى الله عليه و آله ايشان را به آن امر فرموده بود رعایت نکردند. به درستى كه خدا درباره [احترام به] مؤمنان حرمت هرآنچه در زندگی شان لازم است را در مرگشان هم لازم شمرده است؛ و به خدا سوگند اى عائشه كه، اگر آنچه را که تو درباره دفن امام حسن ع نزد پدرش صلى الله عليه و آله بدت می‌آید، در ميان ما و خدا روا مى‏بود [چون اشاره شد که بلند کردن صدا و کلنگ زدن نزد گوش پیامبر ص جایز نیست]، هر آينه مى‏دیدی كه او علی‌رغم نظر تو حتما همینجا دفن مى‏شود. سپس محمد بن حنفيّه به سخن در آمد و گفت: اى عایشه، يك روز بر استر سوار مى‏شوى، و روزى بر شتر؟ و از فرط دشمنی‌ای که با بنی‌هاشم داری نمی‌توانی جلوی نفس خودت را بگیری و در زمین آرام و قرار پیدا کنی؟ عایشه رو به محمد آورد و گفت: اى پسر حنفيّه، اينها فاطمی‌اند كه سخن مى‏گويند، تو چه می‌گویی؟! امام حسين عليه السلام به او فرمود: چرا فاطمی بودن محمد را انکار مى‏كنى؟ به خدا سوگند، كه از سه فاطمه متولّد شده: فاطمه بنت عمران بن عائذ بن عمرو بن مخزوم (= همسر عبدالمطلب و مادربزرگ پیامبر و حضرت علی ع)، و فاطمه بنت اسد بن هاشم (همسر ابوطالب و مادر حضرت علی ع)، و فاطمه بنت زائدة بن أصمّ بن رواحة بن حجر بن عبد معيص بن عامر*. عایشه، به امام حسين ع گفت: پسرتان را دور كنيد و او را ببريد، كه شما انسانهایی اهل خصومت و نزاع هستيد! بعد از آن، امام حسين ع پیکر مطهر امام حسن ع را بردند و در قبرستان بقيع دفن كردند. 📚الكافي، ج‏۱، ص۳۰۳ ✳️* پی‌نوشت. طبق بسیاری از متون، فاطمه بنت زائدة بن أصمّ ..، نام مادر حضرت خدیجه است. درباره اینکه مادر حضرت خدیجه چگونه با محمد حنفیه نسبت پیدا می‌کند در حدی که تفحص شد چیزی نیافتم. البته مرحوم مجلسی در مرآة العقول، ج‏3، ص319 در ذیل این حدیث، وی را زوجه هاشم و مادر عبدالمطلب دانسته است (و در ویکی فقه ذیل عنوان «ممانعت عایشه از دفن امام حسن در خانه پیامبر» نیز همین دیدگاه بدون ارجاع به هیچ منبعی آمده است)؛ در حالی که خود مرحوم مجلسی در همان کتاب ج‏5، ص179 از قول قرطبی، فاطمه بنت زائده بنت اصم را مادر حضرت خدیجه معرفی کرده است؛ و در بسیاری از منابع، نام مادر عبدالمطلب، سَلْمَى بنت عَمْرِو بن زَيد بن لَبِيد بن خِدَاش بن حَرَام بن جُنْدَب بنِ عامِرِ بن غَنْم بن عَدِيِّ بن‏ النجّار معرفی شده است؛ و هیچ منبع دیگری نیز یافت نشد که این نام به عنوان نام مادر عبدالمطلب معرفی کرده باشد. @yekaye 👇متن حدیث فوق 👈 https://eitaa.com/yekaye/9289
متن حدیث۲ (گفتگوی امام حسین ع و عایشه) مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ: ... لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ» وَ قَدْ أَدْخَلْتِ أَنْتِ بَيْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص الرِّجَالَ بِغَيْرِ إِذْنِهِ؛ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ» وَ لَعَمْرِي لَقَدْ ضَرَبْتِ أَنْتِ لِأَبِيكِ وَ فَارُوقِهِ عِنْدَ أُذُنِ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمَعَاوِلَ؛ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى» وَ لَعَمْرِي لَقَدْ أَدْخَلَ أَبُوكِ وَ فَارُوقُهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص بِقُرْبِهِمَا مِنْهُ الْأَذَى وَ مَا رَعَيَا مِنْ حَقِّهِ مَا أَمَرَهُمَا اللَّهُ بِهِ عَلَى لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ ص؛ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَمْوَاتاً مَا حَرَّمَ مِنْهُمْ أَحْيَاءً. وَ تَاللَّهِ يَا عَائِشَةُ لَوْ كَانَ هَذَا الَّذِي كَرِهْتِيهِ مِنْ دَفْنِ الْحَسَنِ عِنْدَ أَبِيهِ رَسُولِ اللَّهِ ص جَائِزاً فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ لَعَلِمْتِ أَنَّهُ سَيُدْفَنُ وَ إِنْ رَغِمَ مَعْطِسُكِ. قَالَ: ثُمَّ تَكَلَّمَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِيَّةِ وَ قَالَ: يَا عَائِشَةُ يَوْماً عَلَى بَغْلٍ وَ يَوْماً عَلَى جَمَلٍ؟! فَمَا تَمْلِكِينَ نَفْسَكِ وَ لَا تَمْلِكِينَ الْأَرْضَ عَدَاوَةً لِبَنِي هَاشِمٍ؟! قَالَ: فَأَقْبَلَتْ عَلَيْهِ فَقَالَتْ: يَا ابْنَ الْحَنَفِيَّةِ هَؤُلَاءِ الْفَوَاطِمُ يَتَكَلَّمُونَ؛ فَمَا كَلَامُكَ؟! فَقَالَ لَهَا الْحُسَيْنُ ع: وَ أَنَّى تُبْعِدِينَ مُحَمَّداً مِنَ الْفَوَاطِمِ؟! فَوَ اللَّهِ لَقَدْ وَلَدَتْهُ ثَلَاثُ فَوَاطِمَ: فَاطِمَةُ بِنْتُ عِمْرَانَ بْنِ عَائِذِ بْنِ عَمْرِو بْنِ مَخْزُومٍ، وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدِ بْنِ هَاشِمٍ، وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ زَائِدَةَ بْنِ الْأَصَمِّ ابْنِ رَوَاحَةَ بْنِ حُجْرِ بْنِ عَبْدِ مَعِيصِ بْنِ عَامِرٍ. قَالَ فَقَالَتْ عَائِشَةُ لِلْحُسَيْنِ ع: نَحُّوا ابْنَكُمْ وَ اذْهَبُوا بِهِ فَإِنَّكُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ قَالَ فَمَضَى الْحُسَيْنُ ع إِلَى قَبْرِ أُمِّهِ ثُمَّ أَخْرَجَهُ فَدَفَنَهُ بِالْبَقِيعِ. 📚الكافي، ج‏۱، ص۳۰۳ @yekaye
☀️۳) الف. واقعه زیر در بسیاری از منابع شیعه و سنی با عبارات مختلف و از طرق مختلف نقل شده است؛ که متن واقعه را بر اساس یکی از سندهایی که نزد اهل سنت کاملا صحیح است می‌آوریم: ربعی بن خراش از امیرالمؤمنین علیه السلام حکایت کرده است که: هنگامی که مکه فتح شد [در برخی نقل‌ها: در صلح حدیبیّه]، گروهی از قریش نزد پیامبر ص آمدند و گفتند: ای محمّد ص! ما هم‌پیمانان و قوم تو هستیم؛ گروهی از فرزندان و بردگان ما به تو پیوسته‌اند؛ آنها تمایلی به اسلام ندارند بلکه از زیر کار فرار می‌کنند؛ بنابراین آنها را به ما بازگردان. رسول الله ص با ابوبکر در این کار مشورت کرد؛ او گفت: «یا رسول الله! اینها راست می‌گویند؛ پس چهره رسول الله ص [از ناراحتی] دگرگون شد. فرمود: عمر! نظر تو چیست؟ او هم همانند سخن ابوبکر را گفت. در این هنگام رسول الله ص فرمود: ای جماعت قریش! قطعا خداوند علیه شما مردی را برانگیزاند که خدا دلش را برای ایمان امتحان نموده؛ او گردن‌های شما را بر اساس [دستور] دین بزند! ابوبکر گفت: یا رسول الله! آیا آن شخص من هستم؟ فرمود: خیر. عمر گفت: یا رسول الله! آیا آن شخص من هستم؟ فرمود: خیر! بلکه او کسی است که در مسجد در حال وصله‌زدن کفش است. و پیامبر آن موقع کفشش را به علی ع داده بود که وصله بزند. ربعی‌بن‌خِراش در ادامه گفت: و علی ع فرمود: همانا من از رسول‌خدا ص شنیدم که می‌فرمود: «بر من دروغ نبندید؛ که هرکس به من دروغی نسبت دهد، وارد جهنم خواهد شد». 📚شرح مشكل الآثار (للطحاوی م۳۲۱)، ج10، ص231؛ 📚المستدرك على الصحيحين (للحاكم)، ج2، ص149 برخی دیگر از منابع اهل سنت که این حدیث با سندها و عبارات مختلف در آنها آمده است: 📚مصنف ابن أبي شيبة، ج18، ص60 ؛ 📚مسند أحمد، ج17، ص390-391 ؛ 📚فضائل الصحابة (لأحمد بن حنبل)، ج2، ص649 ؛ 📚سنن الترمذي، ج6، ص81 ؛ 📚مسند البزار (= البحر الزخار)، ج3، ص118 ؛ 📚المحاسن والمساوئ (للبیهقی)، ص18 ؛ 📚شرح معاني الآثار (للطحاوی)، ج4، ص359 ؛ 📚طرق حديث من كذب علي متعمدا (للطبراني)، ص41 برخی از منابع شیعه که این حدیث با عبارات مختلف در آنها آمده است: 📚الإرشاد (للمفید)، ج‏1، ص122-123 ؛ 📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص335 ؛ 📚بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص216 ؛ 📚إعلام الورى بأعلام الهدى، ص189 ؛ 📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص44 ؛ 📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص583-584 توجه: 🔖سند و متن کامل تمامی احادیث فوق را می‌توانید در صفحه زیر (پی نوشت ۲۱ تا ۳۴) مشاهده کنید https://yekaye.ir/al-hujurat-49-03/#_ftn21 ☀️ب. بر اساس حدیثی از امام باقر ع این واقعه از وقایعی است که حضرت علی ع در شورایی که عمر برای تعیین جانشین خود مشخص کرده بود برای احتجاج و نشان دادن برتری خود بدان استشهاد کردند: امیرالمومنین ع فرمود: ... شما را به خدا سوگند می‌دهم: آیا در میان شما غیر از من کسی هست که رسول الله ص در موردش فرموده باشد قطعا کسی را برای شما برمی‌انگیزانم که خداوند قلبش را به ایمان امتحان کرده باشد؟ گفتند: خیر. 📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص143 @yekaye 👇سند و متن دو حدیث فوق👈 https://eitaa.com/yekaye/9291
سند و متن احادیث بند ۳ (حضرت علی ع، مصداق اصلی «امتحن الله قلبه للتقوی») ☀️الف. حَدَّثَنَا فَهْدُ بْنُ سُلَيْمَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدِ بْنِ الْأَصْبَهَانِيِّ، [المستدرک: أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الشَّيْبَانِيُّ، ثنا ابْنُ أَبِي غَرَزَةَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدٍ الْأَصْبَهَانِيُّ،] قَالَ: حَدَّثَنَا شَرِيكُ بْنُ عَبْدِ اللهِ النَّخَعِيُّ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْمُعْتَمِرِ، عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ حِرَاشٍ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ يَقُولُ لَمَّا افْتَتَحَ مَكَّةَ، وَأَتَاهُ أُنَاسٌ مِنْ قُرَيْشٍ، فَقَالُوا: يَا مُحَمَّدُ، إِنَّا حُلَفَاؤُكَ وَقَوْمُكَ، وَإِنَّهُ قَدْ لَحِقَ بِكَ أَبْنَاؤُنَا وَأَرِقَّاؤُنَا، وَلَيْسَ بِهِمْ رَغْبَةٌ فِي الْإِسْلَامِ، وَإِنَّمَا فَرُّوا مِنَ الْعَمَلِ، فَارْدُدْهُمْ عَلَيْنَا. فَشَاوَرَ أَبَا بَكْرٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ فِي أَمْرِهِمْ، فَقَالَ: صَدَقُوا يَا رَسُولَ اللهِ. فَتَغَيَّرَ وَجْهُهُ، فَقَالَ: يَا عُمَرُ، مَا تَرَى؟ فَقَالَ مِثْلَ قَوْلِ أَبِي بَكْرٍ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ: يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ، لَيَبْعَثَنَّ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلَيْكُمْ رَجُلًا مِنْكُمُ، امْتَحَنَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ، يَضْرِبُ رِقَابَكُمْ عَلَى الدِّينِ. فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَنَا هُوَ يَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: لَا. قَالَ عُمَرُ: أَنَا هُوَ يَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: لَا، وَلَكِنَّهُ ‌خَاصِفُ ‌النَّعْلِ فِي الْمَسْجِدِ. قَالَ: وَكَانَ قَدْ أَلْقَى إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ نَعْلَهُ يَخْصِفُهَا. قَالَ: وَقَالَ عَلِيٌّ: أَمَا إِنِّي سَمِعْتُهُ يَقُولُ: لَا تَكْذِبُوا عَلَيَّ، فَإِنَّهُ مَنْ يَكْذِبْ عَلَيَّ يَلِجِ النَّارَ؛ هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ ‌‌ [التعليق - من تلخيص الذهبي] صحیح على شرط مسلم. 📚شرح مشكل الآثار (للطحاوی م۳۲۱)، ج10، ص231؛ 📚المستدرك على الصحيحين (للحاكم)، ج2، ص149 منابع اهل سنت که این حدیث با سندها و عبارات مختلف در آنها آمده است: 📚مصنف ابن أبي شيبة، ج18، ص60 ؛ 📚مسند أحمد، ج17، ص390-391 ؛ 📚فضائل الصحابة (لأحمد بن حنبل)، ج2، ص649 ؛ 📚سنن الترمذي، ج6، ص81 ؛ 📚مسند البزار (= البحر الزخار)، ج3، ص118 ؛ 📚المحاسن والمساوئ (للبیهقی)، ص18 ؛ 📚شرح معاني الآثار (للطحاوی)، ج4، ص359 ؛ 📚طرق حديث من كذب علي متعمدا (للطبراني)، ص41 برخی از منابع شیعه که این حدیث با عبارات مختلف در آنها آمده است: 📚الإرشاد (للمفید)، ج‏1، ص122-123 ؛ 📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص335 ؛ 📚بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص216 ؛ 📚إعلام الورى بأعلام الهدى، ص189 ؛ 📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص44 ؛ 📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص583-584 ☀️ب. رَوَى عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ السَّلَامُ قَالَ: إِنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ لَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ أَجْمَعَ عَلَى الشُّورَى بَعَثَ إِلَى سِتَّةِ نَفَرٍ مِنْ قُرَيْشٍ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِلَى عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ وَ إِلَى الزُّبَيْرِ بْنِ الْعَوَّامِ وَ إِلَى طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ وَ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوا إِلَى الْبَيْتِ وَ لَا يَخْرُجُوا مِنْهُ حَتَّى يُبَايِعُوا لِأَحَدِهِمْ؛ فَإِنِ اجْتَمَعَ أَرْبَعَةٌ عَلَى وَاحِدٍ وَ أَبَى وَاحِدٌ أَنْ يُبَايِعَهُمْ قُتِلَ وَ إِنِ امْتَنَعَ اثْنَانِ وَ بَايَعَ ثَلَاثَةٌ قُتِلَا. فَأَجْمَعَ رَأْيُهُمْ عَلَى عُثْمَانَ فَلَمَّا رَأَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَا هَمَّ الْقَوْمُ بِهِ مِنَ الْبَيْعَةِ لِعُثْمَانَ قَامَ فِيهِمْ لِيَتَّخِذَ عَلَيْهِمُ الْحُجَّةَ؛ فَقَالَ ع لَهُم‏ ... قَالَ: نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص لَأَبْعَثَنَّ إِلَيْكُمْ رَجُلًا امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ غَيْرِي؟ قَالُوا: لا. ... 📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص143 @yekaye
☀️۴) حکایت خوابیدن حضرت علی ع در شب هجرت به جای پیامبر اکرم ص از حکایات معروفی است که شیعه و سنی روایت کرده‌اند. در فرازی از این واقعه پیامبر ص وقتی از علی ع تقاضا کردند که در جای وی بخوابد چنین فرمودند: ... پس در بستر من بخواب و روانداز مرا روی خودت بکش! و ای علی ع! من به تو خبر می‌دهم که همانا خداوند متعال اولیای خویش را به اندازه ایمانشان و جایگاهشان در دینش امتحان می‌کند؛ پس شدیدترین ابتلاء برای انبیاء است؛ سپس برای اوصیاء؛ و سپس هرکه شبیه‌تر، بیشتر. و ای پسرعمویم! قطعا که خداوند [در این ماجرا] تو را امتحان کرده است؛ و نیز مرا در خصوص تو امتحانی کرده است شبیه آن امتحانی که برای ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح برگزار کرد؛‌پس صبر داشته باش؛ ‌و صبر داشته باش؛ که «همانا رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است» (اعراف/۵۶) ... [سپس پیامبر وداع کردند و عازم مدینه شدند تا اینکه بیرون مدینه در منطقه قبا منتظر ماندند که حضرت علی ع و همراهانشان برسند؛ و وقتی رسیدند برخی از آیات خداوند که در حق ایشان نازل شده بود را تلاوت کردند از جمله:] ... و این آیه را تلاوت کردند که: و از مردم کسی هست که جان خویش را در طلب رضایت خداوند معامله می‌کند و خداوند به این بندگان بسیار مهربان است» (بقره/۲۰۷). سپس فرمودند: ای علی! تو اولین کسی از این امت هستی که به خدا و رسولش ایمان آورد؛ و اولین کسی هستی که به سوی خدا و رسولش هجرت کرد؛ و آخرین کسی هستی که عهدی با رسولش می‌بندد*؛‌ به کسی که جانم به دست اوست سوگند، دوست ندارد تو را جز مومنی که خداوند قلبش را برای ایمان امتحان کرده باشد؛ و دشمن ندارد تو را جز منافق و کافر. ... ✳️* پی‌نوشت: ظاهرا این عهد اشاره است به این واقعه که پیامبر اکرم ص در حالی که سر بر زانوی علی ع داشت از دنیا رفت؛ و از این رو، آخرین دیدار و عهد وی با حضرت علی ع بود. 📚الأمالي (للطوسي)، ص466 و472 👇سند و متن حدیث فوق👈 https://eitaa.com/yekaye/9294
سند و متن حدیث ۴ (سخنان پیامبر ص درباره حضرت علی ع که در شب هجرت به جای ایشان خوابید) ☀️ أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَمَّارٍ الثَّقَفِيُّ سَنَةَ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ النَّوْفَلِيُّ سَنَةَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ، قَالَ: حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ حَمْزَةَ أَبُو مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي وَ خَالِي يَعْقُوبُ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ رَبِيعَةَ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، عَنِ الزُّبَيْرِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَاشِمِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنِيهِ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرِ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ) بَيْنَ الْقَبْرِ وَ الرَّوْضَةِ، عَنْ أَبِيهِ وَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنِ أَبِي رَافِعٍ جَمِيعاً، عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرِ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ) وَ أَبِي رَافِعٍ مَوْلَى النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ). قَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ: وَ حَدَّثَنِيهِ سِنَانُ بْنُ أَبِي سِنَانٍ: أَنَّ هِنْدَ بْنَ هِنْدِ بْنِ أَبِي هَالَةَ الْأَسَدِيَّ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِيهِ هِنْدِ بْنِ أَبِي هَالَةَ رَبِيبِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ أُمُّهُ خَدِيجَةُ زَوْجُ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ أُخْتُهُ لِأُمِّهِ فَاطِمَةُ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا). قَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ: وَ كَانَ هَؤُلَاءِ الثَّلَاثَةُ هِنْدُ بْنُ هَالَةَ وَ أَبُو رَافِعٍ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ جَمِيعاً يُحَدِّثُونَ عَنْ هِجْرَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ) إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بِالْمَدِينَةِ وَ مَبِيتِهِ قَبْلَ ذَلِكَ عَلَى فِرَاشِهِ. قَالَ: وَ صَدْرُ هَذَا الْحَدِيثِ عَنْ هِنْدِ بْنِ أَبِي هَالَةَ، وَ اقْتِصَاصُهُ عَنِ الثَّلَاثَةِ: هِنْدٍ وَ عَمَّارٍ وَ أَبِي رَافِعٍ، وَ قَدْ دَخَلَ حَدِيثُ بَعْضِهِمْ فِي بَعْضٍ، قَالُوا: ... ... قَالَ ص: فَارْقُدْ عَلَى فِرَاشِي وَ اشْتَمِلْ بِبُرْدِيَ الْحَضْرَمِيِّ، ثُمَّ إِنِّي أُخْبِرُكَ يَا عَلِيُّ أَنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) يَمْتَحِنُ أَوْلِيَاءَهُ عَلَى قَدْرِ إِيمَانِهِمْ وَ مَنَازِلِهِمْ مِنْ دِينِهِ، فَأَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الْأَوْصِيَاءُ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ، وَ قَدِ امْتَحَنَكَ يَا ابْنَ عَمِّ وَ امْتَحَنَنِي فِيكَ بِمِثْلِ مَا امْتَحَنَ بِهِ خَلِيلَهُ إِبْرَاهِيمَ وَ الذَّبِيحَ إِسْمَاعِيلَ، فَصَبْراً صَبْراً، فَ«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»... .... وَ تَلَا (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ». قَالَ: وَ قَالَ: يَا عَلِيُّ، أَنْتَ أَوَّلُ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِيمَاناً بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ أَوَّلُهُمْ هِجْرَةً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ آخِرُهُمْ عَهْداً بِرَسُولِهِ، لَا يُحِبُّكَ- وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ- إِلَّا مُؤْمِنٌ قَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ، وَ لَا يُبْغِضُكَ إِلَّا مُنَافِقٌ أَوْ كَافِرٌ.. @yekaye
✅ مصادیق متعدد «الذی امتحن الله قلبه» در احادیث : ➖عدم دلدادگی به دنیا تا سنین پیری ☀️۵) از رسول الله ص روایت شده است: قلب انسان پیر، در طلب دنیا قلبی جوان است، هرچند که از شدت پیری استخوانهای ترقوه‌اش به هم پیچیده باشد؛ مگر کسی که خداوند قلبش را برای ایمان امتحان کرده باشد؛ و چه اندکند اینان. 📚الجعفريات (الأشعثيات)، ص163 أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّه‏ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: قَلْبُ الشَّيْخِ قَلْبٌ شَابٌّ فِي طَلَبِ الدُّنْيَا وَ لَوِ الْتَفَّتْ تَرْقُوَتَاهُ مِنَ الْكِبَرِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ قَلِيلٌ مَا هُمْ. 📝این حدیث در بسیاری از منابع اهل سنت هم آمده است؛ مثلا در 📚الدر المنثور، ج‏6، ص86 ؛ 📚حلية الأولياء، ج1، ص223 ؛ 📚السابع والعشرون من المشيخة البغدادية (لأبي طاهر السلفي)، ص7 @yekaye
✅ مصادیق متعدد «الذی امتحن الله قلبه» در احادیث : ➖ مداومت در قرائت سوره ممتحنه ☀️۶) از امام سجاد ع روایت شده است: کسی که سوره ممتحنه را در نمازهای واجب و مستحبش بخواند خداوند قلبش را برای ایمان آمتحان کند و برایش دیدگانش را نورانی کند و هرگز فقر و جنون به خودش و فرزندانش نرسد. 📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص118 أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَان‏ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ عَاصِمٍ الْخَيَّاطِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْمُمْتَحِنَةِ فِي فَرَائِضِهِ وَ نَوَافِلِهِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ نَوَّرَ لَهُ بَصَرَهُ وَ لَا يُصِيبُهُ فَقْرٌ أَبَداً وَ لَا جُنُونٌ فِي بَدَنِهِ وَ لَا فِي وُلْدِهِ. @yekaye
✅ مصادیق متعدد «الذی امتحن الله قلبه» در احادیث : ➖ حصول تمامی جنود عقل ☀️۷) روایت شده است که امام صادق ع فرمودند: عقل و لشکریانش و جهل و لشکریانش را بشناسید تا هدایت شوید. از ایشان درخواست شد که اینها را به ما بشناسانید؛ و حضرت در حدیثی طولانی ۷۵ سرباز برای عقل و به همین میزان برای جهل برشمردند. در پایان این حدیث فرمودند: این خصلتها که همگی از لشکریان عقل‌اند همگی در کسی جمع نشود مگر در پیامبری، یا در وصی‌ای، یا در مومنی که خداوند قلبش را برای ایمان امتحان کرده باشد؛ اما سایر ‍پیروان ما، پس احدی از آنها نیست مگر اینکه برخی از این لشکریان در اوست تا اینکه کمال پیدا کند و از لشکریان جهل پاک گردد؛ و آن هنگام است که در درجه عالی همراه با انبیاء و اوصیاء خواهد بود؛ و این تنها با معرفت به عقل و لشکریان وی، و اجتناب از جهل و لشکریان وی حاصل شود. خداوند ما و شما را برای [انجام] طاعت و [کسب] رضایت خویش توفیق دهد. 📚الكافي، ج‏1، ص21-23 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ‏ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ مَوَالِيهِ فَجَرَى ذِكْرُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْلِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا قَالَ سَمَاعَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَا نَعْرِفُ إِلَّا مَا عَرَّفْتَنَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ ..ُ ثُمَّ جَعَلَ لِلْعَقْلِ خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ جُنْدا ... ...فَلَا تَجْتَمِعُ هَذِهِ الْخِصَالُ كُلُّهَا مِنْ أَجْنَادِ الْعَقْلِ إِلَّا فِي نَبِيٍّ أَوْ وَصِيِّ نَبِيٍّ أَوْ مُؤْمِنٍ قَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ أَمَّا سَائِرُ ذَلِكَ مِنْ مَوَالِينَا فَإِنَّ أَحَدَهُمْ لَا يَخْلُو مِنْ أَنْ يَكُونَ فِيهِ بَعْضُ هَذِهِ الْجُنُودِ حَتَّى يَسْتَكْمِلَ وَ يَنْقَى مِنْ جُنُودِ الْجَهْلِ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ فِي الدَّرَجَةِ الْعُلْيَا مَعَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِنَّمَا يُدْرَكُ ذَلِكَ بِمَعْرِفَةِ الْعَقْلِ وَ جُنُودِهِ وَ بِمُجَانَبَةِ الْجَهْلِ وَ جُنُودِهِ. وَفَّقَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ لِطَاعَتِهِ وَ مَرْضَاتِهِ. @yekaye
➖ شیعه حقیقی ☀️۸) الف. از امام صادق ع روایت شده است: روزی امیرالمؤمنین ع به مسجد آمدند؛ و دیدند که عده‌ای از شیعیان در آنجا نشسته‌اند. فرمودند: شما کیستید؟ گفتند: ما شیعیان توییم؛ یا امیرالمؤمنین! فرمود: پس چرا سیمای شیعه را بر شما نمی‌بینم؟ گفتند: یا امیرالمؤمنین! سیمای شیعه چیست؟ فرمود: خرابْ‌چشمان* از گریه، تهى‌دلان از روزه و تشنگی، زردْچهره‏گان از بیدارى شب؛ فرد جاهل آنان را مریض می‌پندارد در حالی که مریضی‌ای ندارند؛ لیکن از نگرانی از حساب و روز حساب آنان را مریض‌احوال کرده؛ و اهل غفلت آنان را مست می‌پندارند در حالی که مست نیستند و یاد مرگ آنان را چنین مست کرده است؛ اگر حاضر باشند شناخته نمی‌شوند؛ و اگر غایب باشند کسی دنبالشان نیست؛ اگر سخن بگویند تصدیقشان نکنند و اگر ساکت باشند کسی از آنها سوال نکند؛ اگر مرتکب بدی شوند استغفار کنند و اگر خوبی کنند فخرنورزند؛ اگر بدانان ظلم شود صبر می‌کنند تا خداوند متعال منتقمشان باشد؛ وقتی مردم [چنان می‌خورند که] سیر می‌شوند، آنان [فقط] جرعه‌ای می‌نوشند؛ و وقتی مردم به بستر می‌روند آنان شب‌زنده‌داری می‌کنند و وقتی مردم غافلند آنان به دعا مشغولند و وقتی مردم می‌خندند آنان گریان‌اند. شبها گاه از این پا به آن پا می‌کنند و گاه روی انگشتانشان می‌ایستند در حالی که از خوف خدا اشک از دیدگانشان بر روی گونه‌هایشان جاری است و آنان همواره در سکوتند؛ پس چون عظمت خداوند عز و جل را به یاد آورند دلهایشان شکسته شود و عقلهایشان به پرواز درآید. آنانند که حقیقتا اصحاب و شیعیان من‌اند، همان «کسانی که خداوند دلهایشان را به تقوی آزموده؛ ‌برایشان مغفرت و پاداشی عظیم است» (حجرات/۳). * پی‌نوشت: «عُمش العیون» به معنای چشمهایی است که از بس گریسته، ضعیف شده و دیگر خوب نمی‌تواند ببیند. 📚أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص135 📝 فراز اول این حدیث را شیخ صدوق در صفات الشیعة (ص17) با سند مستقیم از اصبغ بن نباته که یکی از مخاطبان روایت بوده، آورده است ؛ و آن فراز در بسیاری از کتب دیگر شیعه مانند إرشاد شیخ مفید (ج‏1، ص237-238 )، أمالی سید مرتضى (ج‏1، ص18)، أمالی شیخ طوسی (ص216 ) و ... آمده است؛ (هرچند با این طول و تفصیل فقط در اعلام الدین یافت شد). البته در إرشاد القلوب دیلمی مقدمه‌ای اضافه دارد که مناسب است توجه شود: ☀️ب. روایت شده است که شخصی به امام صادق ع عرض کرد: همانا گروهی از شیعیان شما مرتکب گناه می‌شوند و می‌گویند امید [به شفاعت] داریم! فرمودند: دروغ می‌گویند، آنان شیعیان ما نیستند. کسی که به چیزی امید دارد برای آن عمل می‌کند. به خدا سوگند از میان شما کسی جزء شیعیان ما نیست مگر کسی که تقوای الهی در پیش گیرد. سپس فرمودند: همانا گروهی به پیشواز علی ع رفتند و بر ایشان سلام کردند و گفتند: ما شیعیان شماییم؛ یا امیرالمؤمنین! فرمود: پس چرا سیمای شیعه را بر شما نمی‌بینم؟ گفتند: یا امیرالمؤمنین! سیمای شیعه چیست؟ فرمود: زردْچهره ‏گان از بیدارى شب، خرابْ‌چشمان از گریه، تهى‌دلان [از روزه]، لب‏ خشگان [از دعا]، خمیدهْ‌پشتان از ایستادن [برای عبادت]، بر آنان گرد خاشعین نشسته باشد. 📚إرشاد القلوب (دیلمی)، ج‏1، ص107-108 @yekaye 👇سند و متن احادیث فوق👈 https://eitaa.com/yekaye/9299
سند و متن احادیث بند ۸ (درباره شیعه حقیقی) ☀️الف. رَوَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: خَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یوْماً إِلَى الْمَسْجِدِ فَإِذَا قَوْمٌ مِنَ الشِّیعَةِ قُعُودٌ فِیهِ. فَقَالَ مَنْ أَنْتُمْ؟ فَقَالُوا: نَحْنُ شِیعَتُكَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! فَقَالَ: فَمَا لِی لَا أَرَى عَلَیكُمْ سِیمَاءَ الشِّیعَةِ؟ فَقَالُوا: مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ. فَقَالَ: عُمْشُ الْعُیونِ مِنَ الْبُكَاءِ، خُمُصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیامِ وَ الظَّمَأِ، صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ، یحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ مَرْضَى وَ مَا بِهِمْ مِنْ مَرَضٍ وَ لَكِنْ فَرَقٌ مِنَ الْحِسَابِ وَ یوْمِهِ أَمْرَضَهُمْ؛ یحْسَبُهُمْ أَهْلُ الْغَفْلَةِ سُكَارَى وَ مَا هُمْ بِسُكَارَى وَ لَكِنْ ذِكْرُ الْمَوْتِ أَسْكَرَهُمْ؛ إِنْ شَهِدُوا لَمْ یعْرَفُوا، وَ إِنْ غَابُوا لَمْ یفْتَقَدُوا، وَ إِنْ قَالُوا لَمْ یصَدَّقُوا، وَ إِنْ سَكَتُوا لَمْ یسْأَلُوا، وَ إِنْ أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا، وَ إِنْ أَحْسَنُوا لَمْ یفْخَرُوا، وَ إِنْ ظَلَمُوا صَبَرُوا حَتَّى یكُونَ اللَّهُ تَعَالَى هُوَ الْمُنْتَقِمَ لَهُمْ. یجْرَعُونَ إِذَا شَبِعَ النَّاسُ، وَ یسْهَرُونَ إِذَا رَقَدَ النَّاسُ، وَ یدْعُونَ إِذَا غَفَلَ النَّاسُ، وَ یبْكُونَ إِذَا ضَحِكَ النَّاسُ، یتَمَایلُونَ بِاللَّیلِ عَلَى أَقْدَامِهِمْ مَرَّةً وَ عَلَى الْأَصَابِعِ، تَجْرِی دُمُوعُهُمْ عَلَى خُدُودِهِمْ مِنْ خِیفَةِ اللَّهِ وَ هُمْ أَبَداً سُكُوتٌ؛ فَإِذَا ذَكَرُوا عَظَمَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْكَسَرَتْ قُلُوبُهُمْ وَ طَاشَتْ عُقُولُهُمْ. أُولَئِكَ أَصْحَابِی وَ شِیعَتِی حَقّاً «الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ لَهُمْ‏ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ». 📚أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص135 وَ قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع: إِنَّ قَوْماً مِنْ شِیعَتِكُمْ یعْمَلُونَ بِالْمَعَاصِی وَ یقُولُونَ‏ نَرْجُو. فَقَالَ: كَذَبُوا لَیسُوا مِنْ شِیعَتِنَا! كُلُّ مَنْ رَجَا شَیئاً عَمِلَ لَهُ. فَوَ اللَّهِ مَا مِنْ شِیعَتِنَا مِنْكُمْ إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ. وَ قَالَ: إِنَّ قَوْماً اسْتَقْبَلُوا عَلِیاً فَسَلَّمُوا عَلَیهِ وَ قَالُوا: نَحْنُ شِیعَتُكُمْ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ. فَقَالَ: مَا لِی لَا أَرَى عَلَیكُمْ سِیمَاءَ الشِّیعَةِ؟ قَالُوا: وَ مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ فَقَالَ: صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ، عُمْشُ الْعُیونِ مِنَ الْبُكَاءِ، خُمْصُ الْبُطُونِ، ذُبُلُ الشِّفَاهِ، حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِیامِ، عَلَیهِمْ عِبَرُ الْخَاشِعِین‏. 📚إرشاد القلوب (دیلمی)، ج‏1، ص107-108 @yekaye
☀️۹) الف. ابواسحاق سبیعی می‌گوید: ما بر مسروق اجدع وارد شدیم و میهمانی داشت که نمی‌شناختیمش و داشتند غذا می‌خوردند. آن میهمان گفت: ما با رسول الله ص در حنین بودیم، (این را که گفت فهمیدیم از اصحاب رسول الله ص بوده است.) که صفیه دختر حیی بن أخطب* آمد و گفت: یا رسول الله ص! من همانند سایر همسرانت نیستم؛ پدر و برادر و عمویم کشته شده‌اند؛ اگر اتفاقی برای شما افتاد به چه کسی مراجعه کنم؟ رسول الله ص فرمود: به این شخص؛ و به علی بن ابی‌طالب ع اشاره کرد. میهمانِ ابواسحاق ادامه داد: آیا دلتان می‌خواهد مطلبی را که حارث اعور برایم گفته برایتان تعریف کنم؟ گفتیم: ‌بله. وی چنین تعریف کرد: حارث گفت که بر علی بن ابی‌طالب ع وارد شدم؛ به من فرمود: اعور! چه چیزی تو را اینجا آورد؟ گفتم: ‌محبت تو ای امیرمؤمنان! فرمود: به خدا (و سه بار تکرار کرد و سپس فرمود) که هیچ بنده‌ای از بندگان خدا از کسانی که خداوند دلشان را برای ایمان امتحان کرده باشد نیست مگر اینکه مودت و دوستی ما را در دلش می‌یابد و او ما را دوست دارد و ابواب رحمت بر او گشوده شده است؛ و کسی که بغض ما را داشته باشد «بر لبه پرتگاهی از جهنم است که بناگاه در آتش جهنم افتد» (توبه/۱۰۹). پس گوارا باد این رحمت بر اهل رحمت؛ و بدبخت باشند آن جهنمیان با آن جایگاهشان. ✳️* پی‌نوشت: صفیه از یهودیان خیبر بود که همسرش در جنگ خیبر کشته، و او نیز اسیر شد. پیامبر ص او را به اسلام دعوت کرد و او پذیرفت. پیامبر ص وی را آزاد کرده و به همسری برگزید. 📚الأمالی (للطوسی)، ص34 ☀️ب. از میثم تمار روایت شده است که شبی نزد امیرالمؤمنین بیتوته کردیم. به ما فرمود: هیچ بنده‌ای که خداوند دلش را به ایمان آزموده باشد نیست مگر اینکه صبح می‌کند در حالی که مودت و دوستی ما را در دلش می‌یابد؛ و بنده‌ای از کسانی که خداوند بر آنان خشم گرفته نیست مگر اینکه بغض ما را در دلش می‌یابد؛ پس ما صبح می‌کنیم در حالی که به خاطر محبت مؤمن به ما خوشحالیم؛ و بغض کسی که به ما بغض دارد را می‌شناسیم؛ و مُحِبّ و دوستدار ما صبح می‌کند در حالی که به خاطر محبت ما، مورد غبطه واقع می‌شود به خاطر رحمتی از خدا که هر روز منتظر آن رحمت است؛ و مبغض ما (کسی که بغض ما را در دل دارد) بنیان خویش را بر پرتگاهی قرار داده است که آن پرتگاه وی را در آتش جهنم بیندازد (توبه/۱۰۹). و ابواب رحمت برای اصحاب رحمت گشوده شده است؛ پس گوارا باد این رحمت بر اهل رحمت؛ و بدبخت باشند آن جهنمیان با آن جایگاهشان. همانا بنده‌ای در محبت ما کوتاهی نکند به خاطر خیری که خداوند در دلش قرار داده است؛ و کسی که مبغض ما (کسی که بغض ما را در دل دارد) را دوست دارد هرگز ما را دوست ندارد؛ که این دو در یک دل جمع نشود «و خداوند برای هیچکس دو دل در درونش نگذاشته است» (احزاب/۴) که با این قومی را دوست بدارد و با آن یکی دشمنشان را؛ و کسی که ما را دوست دارد پس او [باید] محبت ما را خالص گرداند همان طور که طلا را به نحوی خالص کنند که غشی در آن نباشد. همانا ما نجیبان هستیم؛ و واردشوندگان بر ما واردشوندگان بر انبیایند؛ و من وصی اوصیاء هستم؛ و من حزب خدا و رسولش هستم؛ و آن جماعت ستمگر* حزب شیطان‌اند؛ پس هرکس دوست دارد که حال خویش در محبت ما را بداند؛ دل خویش را بیازماید؛ پس اگر در آن محبت کسی را یافت که علیه ما اقدامی کرده بداند که همانا خداوند دشمنش است و جبرئیل و میکائیل؛ و خداوند دشمن کافران است. ✳️* پی‌نوشت: تعبیر «فئة باغیة» که به معنای جماعت ستمگر است، تعبیری است که رسول الله ص درباره معاویه و یارانش به کار برد که با امیرالمؤمنین ع جنگیدند و عمار را به شهادت رساندند. 📚الأمالی (للطوسی)، ص148 @yekaye 👇سند و متن احادیث فوق👈 https://eitaa.com/yekaye/9301