eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
4️⃣1️⃣ «لا یَسْخَرْ ... وَ لا تَلْمِزُوا ... لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» چرا در دو جمله قبل، از فعل ثلاثی مجرد «لا یسخر ... لا تلمزوا» استفاده کرد، اما در خصوص لقب گذاشتن بر همدیگر، از باب تفاعل؟ 🌴الف. «تَنابَزُوا» [باب تفاعل] براى كار طرفينى است؛ [شاید می‌خواهد نشان دهد] بد صدا زدن، يك طرفه باقى نمى‏ماند، دير يا زود مسئله به دو طرف كشيده مى‏شود. 📚(تفسير نور، ج‏9، ص187). در واقع، وقتی کسی از دیگری عیبی را برملا می‌کند شاید طرف مقابل نتواند عیبی در او بیابد، اما لقب توهین آمیز گذاشتن بر دیگران هیچ زحمتی ندارد (براحتی می‌توان کسی را خر و گاو خطاب کرد)؛ از این رو، عیبجویی لزوما از جانب طرف مقابل تکرار نمی‌شود اما لقب گذاشتن غالبا با انجام آن از سوی طرف مقابل همراه می‌شود 📚(مفاتيح الغيب، ج‏28، ص109). 🌴ب. در مسخره کردن و عیب‌جویی غالبا یکی از طرفین به این کار مبادرت می‌کند و باید همو را مواخذه کرد؛ اما در لقب گذاشتن (مخصوصا آنجایی که حالت توهین‌آمیز بدون سابقه‌ای در شخص باشد؛ مانند به کار بردن تعابیری همچون «کره خر» و ...) افراد خیلی سریع در مقام مقابله به مثل برمی‌آیند؛ از این رو به طرفین نسبت به این کار هشدار داد، که دلالت ضمنی دارد که اگر طرف مقابل شما به این کار اقدام نمود سزاوار نیست شما به همین روش به او پاسخ دهید. در واقع، درست است که در بسیاری از شرایط، اگر به کسی ظلم بشود وی حق دارد به اندازه ظلمی که شده مقابله به مثل کند و در این گونه موارد صرفا تذکر داده شده که در مقابله به مثل، از حدی که آنان مرتکب شدند تجاوز نکنید (مثلا در قتال: «وَ قاتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا» (بقره/۱۹۰) یا: «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏» (مائده/۸))، اما به کار بردن القاب توهین‌آمیز (= فحاشی کردن) به گونه‌ای است که اگر مقابله به مثل شود عموما به ادامه یافتن و شدت گرفتن منجر می‌شود؛ و از این رو، اقتضا دارد که در اینجا طرفین را از همان ابتدا نهی کنند؛ یعنی حتی اگر طرف مقابل هم چنین کرد، تو نکن. 🌴ج. چه‌بسا وجهش این باشد که در اولی (مسخره کردن) با تعبیری که در ادامه آورد («قوم من قوم» و «نساء من نساء») به وضوح بر این وضعیت متقابل اشاره کرد؛ در دومی (عیب‌جویی) کلمه «أنفسکم» را آورد که در عین حال که به نحوی بر وضعیت متقابل اشاره دارد، دیگران را به مثابه خود شخص در نظر می‌گیرد و نکته جدیدی اضافه می کند؛ شاید چون دیگر نکته‌ای نمانده بود، اقتضای بلاغت این بوده که در اینجا دیگر کلمه‌ای ناظر به این وضعیت اضافه نکند و فقط صیغه فعل را دال بر کار طرفینی قرار دهد. 🌴د. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 5️⃣1️⃣ «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» و القاب [زشت] بر همدیگر نگذارید 📜حکایت ابو بصير روایت کرده است: روزى خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم بعد از اینکه به سن پيرى رسیده بودم. وقتی بر ایشان وارد شدم نفس نفس می‌زدم. فرمودند: ابومحمد! این نفس نفس زدن چیست؟ گفتم: فدایت شوم. سنم زیاد شده و استخوانهایم سست گردیده و مرگم نزدیک شده است در حالی که نمی‌دانم سرانجامم در آخرت چه خواهد بود. فرمود: ابو محمّد! تو چنین حرفی مي‌زنى؟ عرض كردم: فدايت شوم چرا نگويم؟ فرمود: مگر نمي‌دانى خداوند تبارك و تعالى جوانان شما را گرامى ميدارد و از پيرمردان حيا مي‌كند! عرض كردم: چطور جوانان را گرامى ميدارد و از پيرمردان حيا مي‌كند؟ فرمود:جوانان شما را گرامى ميدارد از اينكه آنها را عذاب نمايد و از پير مردان شما حيا مي‌كند که از آنان حساب بكشد. خوشحال شدى‌؟ گفتم: آقا باز هم بفرمائيد؛ اینان به ما لقبى داده‌اند كه كمر ما را شكسته‌ و دلهای ما را میرانده و به واسطۀ آن، حاکمان خون ما را حلال مي‌دانند به واسطۀ حديثى كه فقهاى آنها نقل كرده‌اند. فرمود:منظورت لقب رافضى است‌؟ عرض كردم: بلى. فرمود: نه به خدا سوگند که آن نام را ايشان براى شما نگذاشته‌اند، بلکه خداوند شما را چنین نامید. مگر نميدانى كه هفتاد نفر از بنى اسرائيل در دربار فرعون دين او را پذيرفته بودند؛‌اما وقتى گمراهی فرعون و بر هدایت بودن موسی ع برایشان معلوم شد فرعون را رفض (رها) كردند و به موسى پيوستند و در ميان سپاه موسى اينها از تمام سپاهيان كوشش بيشتر در عبادت و فعاليت داشتند جز اينكه آنها فرعون را رفض (رها) كرده بودند. پس خداوند به حضرت موسى ع وحى كرد كه اين اسم را در تورات براى ايشان ثبت كن که من اين را ارزانی‌شان داشتم. سپس خداوند همين اسم را ذخيره نمود تا شما را بدان نامید هنگامی که شما نيز فرعون و هامان و سپاهيان آن دو را رفض (رها) كرديد و پيرو حضرت محمّد ص و آل محمّد ع شديد. خوشحالت كردم‌؟ گفتم: فدايت شوم باز بفرمائيد... 📚الإختصاص، ص104 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَتِّيلٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِي سُلَيْمٍ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: أَتَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْدَ أَنْ كَبِرَتْ سِنِّي وَ قَدْ أَجْهَدَنِيَ النَّفَسُ. فَقَالَ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هَذَا النَّفَسُ؟ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ كَبِرَ سِنِّي وَ رَقَّ عَظْمِي وَ اقْتَرَبَ أَجَلِي مَعَ أَنِّي لَسْتُ أَدْرِي مَا أَصِيرُ إِلَيْهِ فِي آخِرَتِي. فَقَالَ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّكَ لَتَقُولُ هَذَا الْقَوْلَ؟ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ لَا أَقُولُهُ؟ فَقَالَ: أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُكْرِمُ الشَّبَابَ مِنْكُمْ وَ يَسْتَحْيِي مِنَ الْكُهُولِ؟! قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ يُكْرِمُ الشَّبَابَ مِنَّا وَ يَسْتَحْيِي مِنَ الْكُهُولِ؟ قَالَ يُكْرِمُ الشَّبَابَ مِنْكُمْ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي مِنَ الْكُهُولِ أَنْ يُحَاسِبَهُمْ فَهَلْ سَرَرْتُكَ؟! قَالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي فَإِنَّا قَدْ نُبِزْنَا نَبْزاً انْكَسَرَتْ لَهُ ظُهُورُنَا وَ مَاتَتْ لَهُ أَفْئِدَتُنَا وَ اسْتَحَلَّتْ بِهِ الْوُلَاةُ دِمَاءَنَا فِي حَدِيثٍ رَوَاهُ فُقَهَاؤُهُمْ هَؤُلَاءِ. قَالَ فَقَالَ: الرَّافِضَةَ؟ قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: لَا وَ اللَّهِ مَا هُمْ سَمَّوْكُمْ بَلِ اللَّهُ سَمَّاكُمْ. أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ كَانَ مَعَ فِرْعَوْنَ سَبْعُونَ رَجُلًا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ يَدِينُونَ بِدِينِهِ فَلَمَّا اسْتَبَانَ لَهُمْ ضَلَالُ فِرْعَوْنَ وَ هُدَى مُوسَى رَفَضُوا فِرْعَوْنَ وَ لَحِقُوا بِمُوسَى فَكَانُوا فِي عَسْكَرِ مُوسَى أَشَدَّ أَهْلِ ذَلِكَ الْعَسْكَرِ عِبَادَةً وَ أَشَدَّهُمُ اجْتِهَاداً إِلَّا انَّهُمْ رَفَضُوا فِرْعَوْنَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى أَنْ أَثْبِتْ لَهُمْ هَذَا الِاسْمَ فِي التَّوْرَاةِ فَإِنِّي قَدْ نَحَلْتُهُمْ ثُمَّ ذَخَرَ اللَّهُ هَذَا الِاسْمَ حَتَّى‏ سَمَّاكُمْ بِهِ إِذْ رَفَضْتُمْ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا وَ اتَّبَعْتُمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ. فَهَلْ سَرَرْتُكَ؟ قَالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي‏! ... @yekaye
🔹ه. بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ 💢نکات ادبی ▪️«اسم» در اینجا می‌تواند به معنای «ذکر» باشد، یعنی یاد کردن از دیگران 📚(الكشاف، ج‏4، ص370 )؛ ▪️وهم می‌تواند به معنای علامت باشد، یعنی علامت گذاشتن بر خود یا دیگران 📚(الميزان، ج‏18، ص322 )؛ با این مقدمه می‌گوییم: 🌳الف. عبارت «بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ» به لحاظ نحوی چندگونه قابل تحلیل است: 🌴۱) در اصل چنین بوده: الفسوق بئس الاسم بعد الایمان: یعنی «بئس الاسم» جمله فعلیه («بئس» فعل ماضی جامد برای انشاء ذم و «اسم» فاعل آن است) است، و خبر مقدم است برای «فسوق»، و «فسوق» متعلق ذم [المخصوص بالذم] و مبتدای موخر است؛ و آنگاه معنای جمله چنین می‌شود: این فسوق، بد اسمی است بعد از آن ایمان. 📚(اعراب القرآن (نحاس)، ج‏4، ص143 ؛ اعراب القرآن و بيانه، ج‏9، ص269 ؛ الإعراب المفصل لكتاب الله المرتل، ج11، ص174 ) 🌴۲) در اصل چنین بوده: بِئْسَ الاِسْمُ [هو] الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ؛ یعنی «بئس الاسم» جمله معترضه باشد که محلی از اعراب ندارد، «فسوق» خبر برای مبتدای محذوف باشد و این جمله «هو الفسوق» حال برای «اسم»‌ باشد؛ و آنگاه معنای جمله چنین می‌شود: بد اسمی است، این چیزی که همان فسوق است بعد از آن ایمان. 📚(الجدول فى اعراب القرآن، ج‏26، ص287 ؛ اعراب القرآن و بيانه، ج‏9، ص269 ؛ الإعراب المفصل لكتاب الله المرتل، ج11، ص174 ) 🌴۳) بِئْسَ الاِسْمُ، الْفُسُوقُ ... بَعْدَ الْإیمانِ؛ یعنی مخصوص بالذم محذوف باشد و فسوق هم بدل از اسم باشد؛ و آنگاه معنای جمله چنین می‌شود: بدنامی است، بد فسوقی است، [در پیش گرفتن این رویه] بعد از آن ایمان. 📚(تعلیقه‌ی الجدول فى اعراب القرآن، ج‏26، ص287 ) 🌳ب. در عبارت «بَعْدَ الْإیمانِ»، «بعد» ظرف زمان است؛ که می‌تواند متعلق باشد به: 🌴۴) فسوق ؛ یعنی این فسوق بعد از آن ایمان، بد نامی است. 📚(الجدول فى اعراب القرآن، ج‏26، ص287) 🌴۵) بئس؛یعنی بعد از ایمان آوردن، بد است این نام، این فسوق. 📚(الإعراب المفصل لكتاب الله المرتل، ج11، ص174 ) 🌴۶) به محذوفی که حال است 📚(اعراب القرآن و بيانه، ج‏9، ص269 )، که: 🌿۶.۱) هم می‌تواند حال برای فسوق باشد 📚(الإعراب المفصل لكتاب الله المرتل، ج11، ص174) یعنی بد است این نام، این فسوق، در حالی که این فسوق واقع شده باشد بعد از ایمان؛‌ که به لحاظ معنایی ظاهرا به معنای اول برمی‌گردد؛ و 🌿۶.۲) می‌تواند حال برای «اسم» باشد، یعنی بد است این نام، این فسوق، در حالی که این نام (نامیدن یا نامیده شدن) واقع شده باشد بعد از ایمان. @yekaye کاربرد این معانی متفاوت در تدبر ۱۶ بیان خواهد شد
یک آیه در روز
. 5️⃣1️⃣ «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» و القاب [زشت] بر همدیگر نگذارید 📜حکایت ابو بصير روایت
. 6️⃣1️⃣ «بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ» در نکات ادبی بیان شد که تعبیر «بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ» به لحاظ نحوی چندگونه قابل تحلیل است؛ که اگر آن تحلیل‌ها را بخواهیم در چند معنا جمع کنیم، در یک تقسیم کلی، تاکید کلام، یا بر ارتکاب فسوق است یا بر نام فسوق یا بر بعد از ایمان بودنِ یکی این دو؛ آنگاه دست کم معانی زیر برای این فراز از آیه قابل فرض است (که با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا بعید نیست که همه آنها مد نظر باشد): 🌳- تاکید بر ارتکاب فسوق بعد از ایمان باشد، و فسوق، بدل برای اسم باشد، که آنگاه معنایش چنین می‌شود: 🌴۱. بد است این نام، این فسوق، در حالی که این فسوق واقع شده باشد بعد از ایمان. چنین فسوقی (فسوق بعد از ایمان) یک اقدام و در نتیجه یک اتصاف زشت معرفی شده است؛ بدین معنا که در جامعه دینی انتظار نمی‌رود که کسی مرتکب فسق شود. 🌳- تاکید بر نام (نامیدن یا نامیده شدن) فسوق بعد از ایمان است، نه بر خود فسوق؛ یعنی بر بازنمایی فسوق تاکید شده، که البته این بازنمایی بعد از ایمان رخ داده است؛ که آنگاه معنایش چنین می‌شود: بد است این نام و این فسوق، در حالی که این نام (نامیدن یا نامیده شدن) واقع شده باشد بعد از ایمان. که خود این چند وجه دارد: 🌴۲. تاکید بر نامیده شدن است؛ یعنی مذمت شده که در مورد کسی بعد از ایمان آوردنش همچنان با تعابیری زشت از او یاد شود؛ که در اینجا خود این عمل نام‌گذاری مورد مذمت واقع شده است. 🌳- تاکید بر نامیدن است؛ یعنی اینکه کسی بعد از ایمان آوردن (خودش یا دیگران) همچنان اصرار داشته باشد از دیگران با تعابیری زشت یاد کند؛ که در اینجا شخص عامل مورد مذمت است؛ که این دو حالت دارد: 🌴۳. اگر بعد از ایمان آوردن دیگران مد نظر باشد، معنایش این است که اینکه چه بدی می‌کنند کسانی که بعد از ایمان آوردن افراد همچنان آنها را با تعابیر زشت خطاب قرار می‌دهند، و تفاوتش با حالت قبل برگشت می‌کند به اینکه در قبلی عمل نام‌گذاری دیگران مذمت شده، اما در اینجا خود افرادی که بر دیگران چنین نام می‌نهد و موجب رنجش آنان می‌شوند مذمت شده‌اند. 🌴۴. اگر بعد از ایمان آوردن خودش مد نظر باشد، مقصود این است که بعد از ایمان آوردنتان از شما انتظار نمی‌رود که چنین نام‌گذاری‌هایی انجام دهید. 🌳- تاکید بر بعد از ایمان بودن یکی از این دو است، نه بر خود فسوق یا بر نام فسوق؛ یعنی اگرچه هم خود فسوق و هم متصف شدن به فسوق امر بدی است، اما اینکه بعد از ایمان و در جامعه ایمانی این دو رخ دهد خیلی بد و محل تاکید است؛ 🌴که حالت اولش (بعد از ایمان فسوقی رخ دهد) معنایش شبیه همان حالت (۱) می‌شود؛ و 🌴 حالت دوم (بعد از ایمان، نام فسوق واقع شود) هم عملا به سه مورد بعدی برمی‌گردد. 🤔در واقع، در اینجا با این تعبیر دست کم چهار وضعیت هشدار داده شده است؛ که برای هریک، دست کم ترجمه‌ای از یکی از مترجمان که با آن معنا تناسب دارد ارائه شده است: 🌴۱. بد است که کسی بعد از اینکه ایمان آورده، مرتکب فسق و سزاوار نام فاسق شود. (ترجمه دهلوی: بدنامى است فاسقى بعد از ايمان آوردن؛ ترجمه انصاری: فسق بعد از ايمان بد رسمى است). 🌴۲. بد است که بعد از اینکه مردم مومن شدند و جامعه دینی شد، برای اشاره به مسلمانی از تعابیر زشت استفاده شود ویا به آنها نسبت فسوق داده شود. (ترجمه طاهری: بد [رسمى‏] است ياد كردن [مردم‏] به انحراف، پس از [آنكه‏] ايمان [آورده‏اند]). 🌴۳.‌ بد است که با استفاده از تعابیر زشت در مورد مومنان موجب رنجش آنها شوید. (ترجمه صفار زاده: با القاب زشت و ناپسند از يكديگر ياد نكنيد بخصوص درباره‏ى آنها كه تازه ايمان آورده‏اند). 🌴۴. بد است که کسی که مسلمان شده همچنان دهانش به استفاده از سخنان زشت آلوده باشد. (ترجمه عاملی: چه زشت است از پس ايمان و مسلمانى نام فسق و كفر بر كس نهادن؛ ترجمه خواجوی: سخن زشت بعد از ايمان بدنامى است) 💢با توجه به این چهار معنا می‌توان نکات متعددی از آیه استنباط کرد که در تدبرهای بعدی به برخی از آنها اشاره خواهد شد. @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 7️⃣1️⃣ «بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ» ترجمه۱: بد است که کسی بعد از اینکه ایمان آورده، مرتکب فسق و سزاوار نام فاسق شود. این گونه فهم از معنای آیه به منزله تعلیل و حکمت دستورات قبلی در آیه (و بلکه حکمتی برای کل دستورات شارع) است؛ بر این اساس، می‌خواهد بفرماید: یکی از بارزترین مصادیق متصف شدن به فسوق همین است که رعایت نکنیم دستورات خدا را در مورد خودداری کردن از تمسخر و عیب‌جویی و لقب زشت گذاشتن بر دیگران؛ و به خاطر همین رعایت نکردن عملا در میان مردم متصف به نام فاسق شویم؛ و این خیلی بد است. 📚(مجمع البيان، ج‏9، ص204-205 ؛ الكشف و البيان عن تفسير القرآن (ثعلبی)، ج‏9، ص82 ؛ مفاتيح الغيب، ج‏28، ص109 ؛ الميزان، ج‏18، ص322 ) @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 8️⃣1️⃣ «بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ» صرفا نفرمود «بِئْسَ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ» (به معنای «بِئْسَ الفِسْقُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ») و کلمه «الاسم» را به عنوان فاعل «بئس» آورد. شاید بدین جهت که اگرچه بسیار زشت است که کسی بعد از اینکه ایمان آورده، مرتکب فسق شود، اما این عبارت نمی خواهد فقط نمی‌خواهد به بد بودن خود این امر تذکر دهد، ‌بلکه می‌خواهد به بازنمایی آن در جامعه نیز تذکر دهد. به عبارت دیگر، یکبار کسی بعد از ایمانش مرتکب گناه و عملا فاسق می‌شود. این بد است؛ اما بدتر از آن که محل تاکید این آیه است فسق علنی ویا پخش شدن ارتکاب گناه مخفیانه است که موجب می‌گردد شخص در جامعه ایمانی متصف به نام فاسق شود؛ و این است که خیلی بد است و مورد تاکید در این آیه. 📜نقل شده که آیت الله بهجت قریب به این مضمون می‌فرمودند: 💢خدا کند گناه نکنیم؛ اگر هم گناه کردیم خدا کند گناه علنی نکنیم که تبعات اجتماعی داشته باشد.💢 📝نکته تخصصی : بازنشر مطالب در از منظر اگرچه اسلام بر پرهیز از گناه و عدم رواج بدی‌ها در جامعه اصرار دارد؛ اما افق خود در نهی از منکر را محدود به خود گناهان نمی کند و با بازنمایی گناهان در جامعه نیز به طور جدی مخالفت دارد. به تعبیر دیگر، در نگاه قرآنی، علاوه بر مدیریت اخلاقی جامعه و جلوگیری از آلودگی جامعه به رذایل اخلاقی، مدیریت فضای رسانه‌ای، و نحوه بازنمایی وقایع در جامعه نیز مورد توجه است؛ از این رو، فقط به بد بودن فسوق بعد از ایمان اشاره نکرد بلکه به بعد بودن چنین تسمیه‌ای تاکید نمود. این مطلبی است که در بسیاری از آیات دیگر قرآن کریم هم مورد تاکید قرار گرفته است، مانند آیه «إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَة: همانا کسانی که دوست دارند فحشاء در میان کسانی که ایمان آورده‌اند شیوع پیدا کند برایشان عذابی دردناک است در دنیا و آخرت» (نور/۱۹). تا حدی که پخش خبری درباره وقوع رفتار خلاف عفت از کسی حتی اگر دو سه شاهد عادل هم آن واقعه را مشاهده کرده باشند خلاف روال دینداری، و چنین نقل قول کردن‌هایی را دلیل بر دروغگو بودن افراد شمرده است؛ چنانکه می‌فرماید: «لَوْ لا جاؤُ عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكاذِبُون: چرا برای این [ادعایشان درباره وقوع روابط نامشروع بین آن دو نفر]‏ چهار شاهد نیاوردند؟! پس چون آن شاهدها را نياوردند در نزد خداوند آنان خود دروغگويند».* در واقع قرآن کریم این روال که در میان ما رایج شده که هر حرفی را می‌شنویم (یا در شبکه‌های مجازی می‌خوانیم) ‌بلافاصله و بدون تحقیق کافی نشر می‌دهیم و آن را امری کم‌اهمیت می‌شمریم، گناهی بزرگ می‌داند: «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيم‏:آن گاه كه آن را زبان به زبان از يكديگر مى‏گرفتيد و با دهان‏هايتان آنچه را كه بدان علم نداشتيد مى‏گفتيد و آن را آسان مى‏پنداشتيد در حالى كه در نزد خدا بزرگ بود.» (نور/۱۵) ✳️* پی‌نوشت: آیه تاکید می‌کند که اثبات این واقعه نیازمند آمدن ۴ شاهد است (و می‌دانیم که شاهدی معتبر است که عدالتش احراز شود) و اگر ۴ شاهد نیاید کسی که ادعا می‌کند دروغگوست. این تعبیر نشان می‌دهد حتی اگر دو یا سه شاهد عادل هم واقعه را دیده باشند حق ندارند بیان کنند؛ و اگر بیان کردند مسلمانان حق و بلکه وظیفه دارند آنان را دروغگو به حساب آورند. 🤔همه اینها نشان می‌دهد که با اینکه قرآن کریم با وقوع عمل زناکاری مخالفت جدی دارد، اما مخالفت بسیار بیشتر و شدیدتری با پخش خبر زناکاری افراد دارد؛ به تعبیر دیگر، قرآن کریم این واقعیت تلخ را پیذرفته که حتی در جامعه دینی هم ممکن است افرادی به عمل شنیع زنا روی آورند، اما فضای رسانه‌ای را طوری مدیریت کرده که تنها اگر آنها بسیار وقیح بودند که عملشان را چنان علنی انجام دادند که ۴ شاهد عادل آن را مشاهده کرد در فضای عمومی اجازه نشر خبر و سپس محاکمه آنان مطرح شود. 💢 آیا رویه ما که خود را مسلمان و پیرو قرآن می‌دانیم در نشر اخبار مربوط به انحرافات اخلاقی در جامعه با این آیات تناسبی دارد؟! @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 0️⃣2️⃣«بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ» ترجمه۲: بد است که بعد از اینکه کسی مومن و عضو جامعه دینی شد، برای اشاره به او از تعابیر زشت استفاده شود ویا به وی نسبت فسوق داده شود. این معنا که مبنای بسیاری از تفاسیر بوده است*، این فراز آیه را عمدتا ناظر به عبارت قبلی (لا تنابزوا بالالقاب) قرار می‌دهد؛ و بقدری این وجه در نظر برخی از مفسران برجسته بوده است که کلمه فسوق را به قرینه این آیه در موارد دیگر قرآن هم به معنای «لقب زشت بر هم گذاشتن» دانسته‌اند**. به هر حال بر اساس این معنا می‌خواهد بفرماید: اگرچه هر انسانی حرمت دارد، اما کسی که وارد وادی ایمان شد به طور خاص حرمت پیدا می‌کند و گناهان گذشته‌اش (غیر از حق الناس) مشمول عفو الهی واقع می‌شود؛ یعنی این حرمتش اقتضای آن دارد که اگر سابقا کار ناروایی انجام می‌داده و حتی بدان مشهور بوده است، بعد از ایمان آوردن، همه آن سابقه پاک شود و به تعبیر مذکور در حدیث نبوی ص «الْإِسْلَامُ يَجُبُّ مَا [کان] قَبْلَهُ: اسلام آنچه پیش از وی بوده را می‌پوشاند»*** و دیگر کسی حق ندارد وی را با اسمی که معرف آن سابقه سوء است خطاب کند. پی‌نوشتها: * مجمع البيان، ج‏9، ص204-205 ؛ الكشف و البيان عن تفسير القرآن (ثعلبی)، ج‏9، ص82 ؛ الميزان، ج‏18، ص322 ** فقه القرآن، ج‏1، ص283 *** تفسير القمي، ج‏1، ص148؛ السرائر (ابن ادریس)، ج‏1، ص380؛ المجازات النبوية، ص68؛ مسند أحمد، ج۴، ص199 @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 1️⃣2️⃣ «بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ» ترجمه۳: بد است که با استفاده از تعابیر زشت در مورد مومنان موجب رنجش آنها شوید. این معنا این فراز از آیه را به طور خاص در نسبت با سه عبارت قبلی قرار می‌دهد (نه همچون ترجمه ۱ حکمتی عامتر از این سه را بیان می‌کند، و نه همچون ترجمه ۲ فقط ناظر به عبارت پیش از خود است)؛ یعنی در این آیه ابتدا به سه نکته تذکر داده می‌شود: تمسخر همدیگر، عیب‌جویی، و لقب زشت گذاشتن؛ و گویی در این فراز می‌خواهد بگوید همه اینها مصداق استفاده از تعابیر زشت است برای مومنان، و این خیلی رویه بدی است که موجبات رنجش مومنان را فراهم کنید. @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 2️⃣2️⃣ «بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ» ترجمه ۴: بد است که کسی که مسلمان شده همچنان دهانش به استفاده از سخنان زشت آلوده باشد. این معنا این فراز از آیه را به طور خاص در نسبت با عبارت قبلی (لقب زشت گذاشتن) و تا حدودی با عبارت اول (تمسخر کردن) قرار می‌دهد؛ و تاکیدش بر گوینده کلام است؛ یعنی از نظر اسلام صرفا ناراحت و رنجش دیگران نیست که موجب شود کاری را مرتکب نشویم، بلکه کرامت خود انسان مومن هم به نحوی است که انجام برخی از امور دون شأن وی است. از امیرالمومنین ع روایت شده است: «مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ لَمْ يُهِنْهَا بِالْمَعْصِيَةِ: کسی که خودش نزد خویش کرامت و بزرگی یافت آن را با گناه پست و حقیر نمی‌گرداند». 📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص440، ح۷۶۱۶؛ غرر الحكم و درر الكلم، ص634؛ ح 1076 @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 9️⃣1️⃣ «بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ» بد است که کسی بعد از اینکه ایمان آورده، مرتکب فسق و سزاوار نام فاسق شود. وقتی فرمود بد است، یعنی اگر چنین شد دیگر مومن نیست؟ یا هنوز مومن است؟ اساسا آیا ایمان و فسق قابل جمع شدن است؟ 📝بحث : ❗️ اینکه آیا ایمان با فسق و گناه (بویژه گناه کبیره)‌قابل جمع است یا خیر، از مسائل جنجالی اسلام از همان آغاز بوده‌اند. ▪️خوارج اصرار داشتند که کسی که مرتکب گناه کبیره شود و توبه نکند مسلمان نیست؛ و ▪️ظاهرا معتزله هم به این قول متمایل بوده و ذیل این آیه تعابیری دارند که گویی آیه هشدار می دهد که بین ایمان و فسق جمع نمی‌شود (مثلا: ر.ک: نظر زمخشری در الكشاف، ج‏4، ص370-371 و توضیح ابوحیان برای سخن وی و رمانی در البحر المحيط، ج‏9، ص518 ). ▪️از آن سو مرجئه می پنداشتند که هیچ نسبتی بین ایمان و فسق نیست و بدترین فاسق اندک خدشه‌ای به ایمانش وارد نمی‌شود. 🔸در این میان، شیعه بر این باور است که اگرچه روح فسق با روح ایمان ناسازگار است، اما چنین نیست که هرکسی با ارتکاب هر فسق و گناهی از زمره مومنان کاملا خارج شود؛ بلکه ایمان امری ذومراتب است که اتفاقا در بسیاری از مومنان (بلکه تمام مومنانی که به مقام عصمت از گناه نرسیده‌اند؛ که چنین عصمتی اعم است از عصمت ذاتی که در پیامبران و امامان است؛ و عصمت اکتسابی که در بسیاری از اولیای خدا یافت می شود) با مراتبی از فسق جمع می‌شود. بله، مراتبی از ایمان هست که فسق ذره‌ای بدان راه ندارد؛ و مراتبی از فسق هم هست که انسان را کاملا از ایمان بیرون می‌برد. 🤔شاید توجه به این اثر متقابل بهتر از همه در برخی روایات منعکس شده که می فرمایند در لحظه گناه روح ایمان از شخص جدا می‌شود و بعد از پایان گناه به وی برمی‌گردد؛ و هشدار داده‌اند که از فسق و فجور اجتناب کنید که مبادا روح ایمان که از شما زایل شد دیگر برنگردد؛ و در برخی روایات هم چنین عبارت شده که با ارتکاب گناه، از اسلام خارج نمی‌شود اما از ایمان خارج می‌شود. 📚الكافي، ج‏2، ص278-285 @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 3️⃣2️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی‏ أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ» در این آیه ابتدا از تمسخر متقابل بین اقوام و زنان نهی کرد، سپس از عیب‌جویی، سپس لقب زشت گذاشتن برای همدیگر، و سپس فرمود چه بد است این فسوق بعد از آن ایمان. درباره ارتباط این فرازها چند تحلیل می‌توان داشت: 🌴الف. سه کار مذکور هریک، یک انحراف مهم در روابط اجتماعی است؛ و عبارت «الاسم الفسوق» هم اشاره به همان «القاب» (یعنی اشاره به فراز آخر) است و می‌خواهد بفرماید بد است که بعد از اینکه کسی مومن و عضو جامعه دینی شد، برای اشاره به او از تعابیر زشت استفاده شود. (توضیح بیشتر در تدبر۲۰) 🌴ب. سه کار مذکور مهمترین انحرافات اخلاقی در عرصه روابط اجتماعی است و عبارت آخر، جمع‌بندی‌ای از هرسه فراز قبلی است؛ که خود این دست کم دو حالت می تواند باشد: 🌿ب.۱. بد است که با تمسخر یا عیب‌جویی ویا استفاده از تعابیر زشت در مورد مومنان موجب رنجش آنها شوید. (توضیح بیشتر در تدبر ۲۱) 🌿ب.۲. بد است که کسی که مسلمان شده همچنان اهل تمسخر کردن دیگران ویا عیب‌جویی باشد ویا دهانش به استفاده از سخنان زشت آلوده باشد. (توضیح در بیشتر تدبر ۲۲) 🌴ج. سه کار مذکور برخی از انحرافات اخلاقی است که ممکن است در جامعه دینی هم رایج شود؛ و عبارت آخر، هشداری کلی می‌دهد ناظر به همه انحرافات و می‌فرماید بد است که کسی بعد از اینکه ایمان آورده، مرتکب فسق و سزاوار نام فاسق شود. (توضیح بیشتر در تدبر۱۷) 🌴د. همان گونه که سه عبارت اول به نحوی از هم مستقلند، عبارت آخر، نیز مطلبی جدید و مستقل از آنهاست. با این توضیح که: تمسخر، یک نوع حکم کردن است همراه با قهر (= غلبه) و خوار کردن طرف مقابل؛ لمز، عیب‌جویی و تضعیف شدید است؛ نبز، صدا کردن زشت و غیرمحترمانه است؛ و فسوق هم به هرگونه خروج از مقررات دینی یا عقلی یا عرفی اطلاق می‌شود. این چهار مرتبه مرتبط است با تحقیر و اذیت کردن مومنانی که به خداوند عزو جل معتقدند به نسبت دیگرانی که مومن‌ باشند یا نباشند؛ اولی (تمسخر) شدیدترین قبح و مذمت را دارد؛ دومی (عیب‌جویی) در رتبه بعدی است زیرا در آن لزوما قهر (= غلبه) و خوار کردن نیست؛ و سومی (لقب گذاشتن) فقط طور خاصی مخاطب قرار دادن است و پیگیری‌ای در کارش نیست؛ و چهارمی هم هرگونه خروج از مقررات تعیین‌شده است. پس این آیه کریمه همه آنچه مربوط به آداب معاشرت بین مومنان است را جمع کرده است.» 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص26 ) 🌴د. ... @yekaye