eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
282 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
🧕 √ √ «...روستایی به نام جانوره در جاده‌ی سنندج به مریوان وجود دارد که در آنجا عملیاتی انجام می‌داد و گروه‌های ضدانقلاب را تعقیب می‌کرد. در آن زمان، من در مریوان بودم و ماجرایی را به چشم دیدم. بعد از پاک‌سازی جانوره مطلع می‌شود که در یکی از روستاهای نزدیک آنجا، زن بیماری هست که باید او را به مریوان انتقال بدهند. شب شده بود و عبور از جاده‌ی گاران هم خطرناک بود. آمبولانس سپاه را می‌آورند که این زن را به مریوان انتقال بدهد. آن زن شرایط وضع حمل داشت و اگر به مریوان نمی‌رسید، احتمال داشت خودش و فرزندش از بین بروند. خلاصه آن‌ که او را شبانه با آمبولانس سپاه انتقال می‌دهند. روز بعد که حاج‌احمد برای سرکشی و احوال‌پرسی از آن زن به بیمارستان می‌رود، به او می‌گویند: به موقع رسیده و الآن بچه‌اش به دنیا آمده و حال خودش هم خوب است! بعد دوباره دستور می‌دهد که با همان آمبولانس، او را به روستایش برگردانند و روغن و برنج و امکانات به این خانواده بدهند. گویا این زن، همسر یکی از نیروهای حزب کومله بود! خبر این کار به گوش پدر خانواده می‌رسد. او تعجب می‌کند و با خودش می‌گوید که من دارم در کوه با نیروهای جمهوری اسلامی می‌جنگم و آنها زنِ من را با آمبولانس سپاه به مریوان می‌برند و بعد هم او را می‌آورند و امکانات هم در اختیارش می‌گذارند! این جریان روی این فرد اثر می‌گذارد و با اسلحه‌اش می‌آید تسلیم می‌شود...» < > - به روایت سردار حسن رستگارپناه، برگرفته از صفحات ۱۱۵ و ۱۱۶ کتاب بسیار جذاب و خواندنی 📚🕊 @ ☆ ✍ جهت خرید کتاب به صفحهٔ اینستاگرام نشر۲۷ مراجعه بفرمایید. @entesharate27besat @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌸 🌺عن الإمام العسکری علیه السلام: قَد وَضَعَ بَنو اُمَیَّةَ وبَنُو العَبّاسِ سُیوفَهُم عَلَینا لِعِلَّتَینِ إحداهُما: أنَّهُم کانوا یَعلَمونَ أنَّهُ لَیسَ لَهُم فِی الخِلافَةِ حَقٌّ فَیَخافونَ مِنِ ادِّعائِنا إیّاها وتَستَقِرُّ فی مَرکَزِها وثانیهِما: أنَّهُم قَد وَقَفوا مِنَ الأَخبارِ المُتَواتِرَةِ عَلى أنَّ زَوالَ مُلکِ الجَبابِرَةِ وَالظَّلَمَةِ عَلى یَدِ القائِمِ مِنّا، وکانوا لا یَشُکّونَ أنَّهُم مِنَ الجَبابِرَةِ وَالظَّلَمَةِ، فَسَعَوا فی قَتلِ أهلِ بَیتِ رَسولِ اللّه و إبادَةِ نَسلِهِ طَمَعًا مِنهُم فِی الوُصولِ إلى مَنعِ تَوَلُّدِ القائِمِ عَجَّلَ اللّه ُ فَرَجَهُ أو قَتلِهِ فَأَبَى اللّه ُ أن یَکشِفَ أمرَهُ لِواحِدٍ مِنهُم إلاّ أن یُتِمَّ نورَهُ و لَو کَرِهَ الکافِرونَ. (توبه ۳۲) بنى‌امیه و بنى‌عباس به دو دلیل به قتل و کشتار ما پرداختند: یکى اینکه آنها خود مى‌دانستند که خلافت، حقّ آنان نیست، لذا مى‌ترسیدند که ما ادعاى خلافت کنیم و خلافت در جایگاه (اصلى) خود استقرار یابد دوم اینکه آنها، از طریق اخبار متواتر فهمیده بودند که حکومت جباران و ستمگران به دست قائم ما نابود خواهد شد و از طرفى در اینکه آنان از جباران و ستمگران هستند، شک نداشتند. از این رو، در کشتار اهل بیت رسول خدا و نابود کردن نسل او کوشیدند تا بلکه با این کار، مانع تولد قائم شوند یا او را به قتل رسانده باشند. اما خداوند نخواست که قضیّه او (قائم) حتى براى یک نفر از ایشان (خلفاى اموى و عباسى) معلوم شود تا آنگاه که نور خویش را کامل کند، هرچند کافران خوش نداشته باشند🌺 اثبات الهدا، ج۳ ص۵۷۰ @yousof_e_moghavemat
آری، تفاوتی نمی کند اينكه تو دانشجو هستی يا كارمند، كارگر هستی يا كشاورز، طلبه هستی يا كاسبِ بازار . . . آنچه از همه‌ ی اينها فراتر می رود انسانيت توست. انسان، اگر انسان باشد و به وجدانِ خويش رجوع كند، ندایِ "هل من ناصر" سيدالشهدا را از باطنِ خويش خواهد شنيد كه ميثاق فطرتش را به او گوشزد می كند. خداوند سر‌ و جان را نيز همچون اَمانتی به انسان بخشيده است تا هر دو را فدای امام حسين‌ [ ع ] کند..‌. () علیه السلام @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🕊 ☆ ♡ «...یک خاطره هم از عملیات تته بگویم. من با آقای یاحی برای کمک به آقای متوسلیان به مریوان رفتیم. ایشان در مریوان نبود. به دزلی و منطقه‌ی تته رفته بود. ما هم با ماشین به آن سمت رفتیم. نرسیده به دزلی، همدیگر را توی راه دیدیم. شروع به روبوسی و احوالپرسی کردیم. زمانی که داشتیم برمی‌گشتیم، شب بود و یکی از پایگاه‌های ارتش به ما ایست داد. آقای متوسلیان سریع از ماشینش پیاده شد. ناراحت شد که چرا جلوی ما را گرفته‌اند. آن‌ها گفتند: کسی به ما خبر نداده که ماشین سپاه می‌خواهد به سمت مریوان برگردد. بچه‌های ارتش به خاطر حضور ضدانقلاب موافق نبودند که شب‌ها در این مسیرها تردد بشود. آقای متوسلیان که می‌خواست سوار ماشین بشود، اسلحه‌ی کلاشش دستش بود. نمی‌دانم چه شد که ناخودآگاه دستش روی ماشه رفت و تیری به پایش خورد و مجروح شد. تیر به ماهیچه‌ی پشت ساق پایش خورده بود. از یک طرف رفت و از طرف دیگر درآمد؛ یعنی سوراخ شده بود. ما پیاده شدیم و گفتیم: ، چه شد؟» گفت: هیچی نشده است، برویم. من دیدم خون از پایش فوران می‌زند! گفتم: پایت خون‌ریزی دارد! گفت: چیزی نیست. گفتم: اجازه بده بالای رانت را ببندم تا سریع به بیمارستان برویم. گفت: نه، من خودم پشت ماشین می‌نشینم. گفتم: خون‌ریزی داری، نمی‌توانی! در راه بی‌هوش می‌شوی. به هر جهت سریع بالای رانش را بستیم و من پشت ماشین نشستم. ماشین، وانت بود و دو نفر بیشتر جا نداشت. گفتم: می‌خواهی در عقب ماشین بخوابی؟ گفت: نه، جلو می‌نشینم. خلاصه آن‌که در ماشین نشست و سریع او را به بیمارستان مریوان رساندیم و در آنجا زخمش را پانسمان کرد. هرکس دیگری بود، روی زمین می‌افتاد و آه‌و‌ناله و داد‌وبیداد می‌کرد؛ اما این بنده‌ی خدا این‌قدر در مقابل سختی‌ها و حوادث مقاوم بود که با تمام توان و اراده سعی می‌کرد هیچ ضعفی از خودش نشان ندهد. بعد از اینکه در بیمارستان پانسمان کرد، گفتیم: حالا برو استراحتی کن. گفت: نه، من همین‌جا می‌مانم. با همان حالت در مریوان ماند و بعد از ۲۴ ساعت که پانسمان و درمان اولیه کرده بود، دوباره در محورها به دنبال فعالیت‌های خودش راه افتاد. - به روایت سردار حسن رستگارپناه، برگرفته از صفحات ۱۲۳ و ۱۲۴ کتاب 🕊 •°• °•° sapp.ir/yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الامام العصرعلیه السلام 《مَن کان فی حاجةِ الله، کان اللهُ فی حاجَتِهِ》 هرکس در اجرای اوامر خداوند کوشا باشد، خدا نیز وی را در دستیابی به حاجتش یاری می کند🌺 بحارالأنوار ، ج ۵۱ ، ص ۳۳۱ @yousof_e_moghavemat
"جبهه ی عشق" سربازان روح‌الله را عجب نمک گیر کرده‌بود! دیگر چه رسد نان و نمکش را هم عاشقانه چانه کرده‌ باشند .. 🌴 ستاد پشتیبانی جنگ دوران @yousof_e_moghavemat