eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻۲ عملیات القسام علیه نظامیان متجاوز صهیونیست 🔹گردان‌های القسام حماس اعلام کرد که در یک عملیات، مجاهدانش توانسته‌اند یک نفربر ارتش اسرائیل را با بمب‌های شواظ در جبالیا منهدم کنند که همه خدمه آن‌ کشته شده‌اند. 🔹در یک عملیات دیگر نیز، یکی از مجاهدان فلسطینی توانسته است یک نظامی ارتش اسرائیل را در نزدیکی تانک مرکاوا از پای دراورده و سلاح او را به غنیمت بگیرد و دو نارنجک به داخل تانک پرتاب کند. 🔹این عملیات در نزدیک شهر بیت لاهیا واقع در شمال غزه انجام شده است. @yousof_e_moghavemat
مواظب خودت باش 💕 ...یعنی همین لحظه و همین و تمام! . @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الامام الحسین عليه السلام: 《 سَمِعتُ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام يَقولُ : مَن أتى مَسجِدا لا يَأتيهِ إِلاّ للّهِِ تَعالى ، فَذاكَ ضَيفُ اللّهِ تَعالى حَتّى يَخرُجَ مِنهُ 》 زياد حارثى: شنيدم كه امام حسين عليه السلام مى فرمايد : «هر كس تنها به خاطر خداى متعال به مسجدى درآيد ، ميهمان خداست تا زمانى كه از آن جا خارج شود🌺 بغیة‌الطلب في تاریخ حلب، ج ۶ ص ۲۵۸۵ @yousof_e_moghavemat
بخند تا تابلو زندگی‌ات پُر از رنگ‌های شاد شود روز زیبا است اگر با خنده و شادی آغاز شود @yousof_e_moghavemat
آخرین فرصت🕊🌼 کتاب ؛ روایت زندگی شهید علی کسایی است این اثر داستانی عمیق و انسان‌محور از زندگی شهید علی کسایی، مربی و مسئول عقیدتی سیاسی مرکز پیاده ارتش شیراز، را روایت می‌کند.🍃 نویسنده با انجام ماه‌ها مصاحبه با همسر شهید به بررسی زندگی سراسر و ایمان این زوج می‌پردازد.. داستان با یک خواب عجیب از دختر دوم خانواده قافلان‌کوهی، رفعت، آغاز می‌شود و به مراسم خواستگاری و ازدواج شهید علی کسایی ادامه می‌یابد..🌸🌾 ✍🏻نویسنده:سمیرا اکبری ▫️ناشر: به نشر ▫️قالب کتاب:خاطرات 📖تعداد صفحات:۳۱۲ 💳 قیمت ۲۱۰ هزارتومان ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @yousof_e_moghavemat
👍 ✔ 🔗 به نماینده‌هایش گفته بود که مقدمات را فراهم کنند تا بازدیدی از داشته باشد. پیش آمدند و قضیه را مطرح کردند. - بنی‌صدر توی هر نقطه‌ای از مریوان بشینه، می‌زنیمش؛ بدون استثناء. - پس ما او را به پادگان خودمان می‌بریم. - با پادگانتون باهم می‌فرستیمش هوا. دیگر بحث را ادامه ندادند و برگشتند تهران. بعدها به گوشمان رسید که به بنی‌صدر گفته‌اند مریوان جای تو نیست! آنجا یک فرمانده س.پا.هی به نام دارد که دیوانه است و تهدید کرده و واقعا هم تو را می‌زند. بدین ترتیب، بنی‌صدر پایش به مریوان باز نشد. ● ♡ - به روایت جواد حسینی مندرج در کتاب خواندنی و ارزشمند صفحه ۶۸ با اختصار و تخلیص. •°• °•° @yousof_e_moghavemat
کمی آغوش تعارف کن که من دلتنگیِ محضم..! @yousof_e_moghavemat
⚪️ ماموریت جنگی خیلی اصرار داشت که حتما به پالایشگاه آبادان سر بزند. می‌گفت: « مگر من چه فرقی با مهندسین و کارمندان آنجا دارم که هر لحظه زیر آتش و در معرض بزرگترین خطرها کار می‌کنند؟» سه بار برای این سفر اقدام کرد اما موفق نشد که برود. هر بار تا اهواز می‌رفت و از آنجا او و همراهانش را باز می‌گرداند و می‌گفتند باید حکم ماموریت جنگی داشته باشید. چهارمین بار که برای بازدید از پالایشگاه آبادان قصد عبور از مناطق جنگی را داشتند، از جاده دیگری عبور می‌کنند که به تصرف نیروهای عراقی در آمده بود و آنها از این موضوع بی خبر بودند. شهید تندگویان توسط نیروهای عراقی دستگیر می‌شوند. بعدها مهندس بوشهری تعریف می‌کرد وقتی ما را گرفتند شهید تندگویان سریع کارت شناسایی خود را در خاک پنهان کرد و به ما نیز اشاره کرد، کارتهای خود را پنهان کنید. می گفتند، وقتی شهید چمران از این ماجرا مطلع شد، دستور داد گروهی از رزمنده‌ها به آن منطقه بروند تا اگر هنوز شهید تندگویان و همراهانشان از مرز خارج نشده‌اند آنها را آزاد کنند که متاسفانه اینچنین نشد. شهید تندگویان را به بصره و سپس به بغداد منتقل کرده بودند. (راوی: خانم بتول برهان اشكوری همسر شهيد تندگویان) @yousof_e_moghavemat
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی: برادرها اگر در هر ارتقایی و ارتفاعی که انسان پیدا می کند، حالا این ارتقاء و ارتفاع چه منصبی باشد، مسئولیتی باشد، چه مقام مادی باشد، ثروتی پیدا بکند چه علمی پیدا بکند، اگر در آن انکسار وجود نداشته باشد، خود شکستگی وجود نداشته باشد، این تکبر و غرور و نخوت و طاغوت را درست می کند. @yousof_e_moghavemat
...! 🌷شب عملیات والفجر هشت؛ نیروها باید به دل امواج خروشان اروند می‌زدند. شهید مـزرجـی به شهید شوشتری گفـت: «امشـب اگـر عـراقی‌ها مـا را نـزنند؛ تـوی آب کوسه‌ها می‌زنند! اگـر هیچ کدام نزنند؛ ما لای سیم خاردار و تله‌های انفجاری گیر می‌کنیم. با محاسبات مادی، امشب ما نمی‌توانیم از آب رد بشویم. من امشـب فقـط وارد آب می‌شـوم تا امــام که در جماران است، به ایشان خبر دهند که آقا! بچه‌ها به عشق شما زدند به خط. دیگر برای من مهم نیست که آن طرفِ خـط، برسیم یا نرسیم!» و بعـد از آن گفـت: «اونی کـه وظیـفه ماسـت، وارد آب شدن اسـت. از این آب بیـرون اومـدن دیگـر در اختیار و وظیـفه ما نیست؛ اون دیگه با خداست.» بعد گفت: «خـدای آن طرف اروند، خدای این طـرف اروند است. اگـر کسی این طـرف، قلبـش آرام است، آن طـرف می‌ترسد؛ توحیدش مشکل دارد.» 🌹خاطره ای به یاد شهید عزیز مرتضی متین‌فر مزرجی و سردار سرتیپ پاسدار شهید نورعلی شوشتری راوی: رزمنده دلاور حسن رحیم پور ازغدی @yousof_e_moghavemat
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه حسرتی‌است بر دلم که از تمام بودنت نبودنت به من رسیده💔 @yousof_e_moghavemat