💗 حاج احمد 💗
#پست_ویژه 🙂
❤ #شهدا_امام_رضا_را_خیلی_دوست_داشتند ❤
✔
🌸
↩ #شهید_محسن_حججی ↪
🔍
📷
🌄 بزرگتری کوچکتری حالیش بود. هرچه پافشاری کردم جلو بنشیند، زیر بار نرفت. از ب بسم اللهِ حرکت، صدقه جمع کرد که به سلامت برسیم. انداختیم از جاده سمنان رفتیم؛ جاده #حرم تا #حرم. #تسبیح گِلی از دستش نمی افتاد. مدام #ذکر می گفت.
در آسایشگاه، توی یک اتاق افتادیم، تخت ها هم بغل هم. بعد از کلاس و نماز ظهر دیگر آقامحسن را نمی دیدم.
می گفتم: "تو حرم چیکار می کنی؟ نه ناهاری، نه شامی. بیا یه چیزی با هم بخوریم." می گفت: "حالا یک چیزی پیدا میشه برای خوردن."
هر بار از خواب بلند می شدم، می دیدم روی تخت خالی است.
پرسیدم: "کسی رو تو #حرم داری؟"
گفت: "آره اینقدر از این رفقا پیدا میشن که نگو."
یکی دو شب با همین فرمان رفت جلو. دلم تاب نیاورد.
قسمش دادم: "خداوکیلی بگو، این همه وقت چیکار می کنی تو حرم؟"
بغض راه گلویش را گرفت: "میاد روزی که حسرت این لحظه ها رو بخوریم."
توی خلوتیِ سحر، گوشه ای #زیارت_نامه می خواند؛ با گردن کج. مثل ابر بهار در #قنوت نماز شبش اشک می ریخت.
می خواستم توی کارش سر در بیاورم: "خسته نمیشی؟"
چشمانش برق زد: "اینقدر برام شیرین و لذت بخشه که نگو."
از بازار رد می شدیم. خانم بی حجابی را دید. سرش را پایین انداخت و گفت: خواهرم! جلوی #امام_رضا حجابت رو رعایت کن." با آرنج زدم به پهلویش: "ما رو میگیرن تا حد مرگ می زنن!"
کوتاه بیا نبود: "آدم باید #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر ش سرجاش باشه؛ خون ما که رنگی تر از خونه #امام_حسین نیست!"
پایش را کرد توی یک کفش. سر حرفش ایستاد که موج های آبی!!! بیا نیست.
- من اومدم مشهد فقط برای خودم #امام_رضا
تازه شاکی هم بود که با این کارها، چهره مذهبی #مشهد را خراب کرده اند و مردم را از #حرم غافل می کنند.
خودمانی تر که شدیم، گفت: "از خدا و #امام_رضا یک خواسته دارم، می خوام تو راه #امام_حسین #شهید بشم. مکثی کرد و سرش رو انداخت پایین...
📚 از کتاب بسیار زیبا و خواندنی #سربلند ؛ روایت هایی از زندگی #شهید_مدافع_حرم #محسن_حججی
راوی: غلامرضا عرب، همکار شهید.
#السلام_علیک_یا_علی_ابن_موسی_الرضا
#شهدای_مدافع_حرم
#شهیدان
#شهدا
🆔 @yousof_e_moghavemat