💗 حاج احمد 💗
↩ #پست_ویژه ↪
✔
🔸️
❤ #زیارت_امام_رضا_به_سبک_شهدا ❤
💠 چند تا کوچه پس کوچه را رد کردیم و رسیدیم. تا وارد خانه شدیم، با دیدن فضای آن بدجوری خورد توی برجکم. ظاهراً چند ماهی می شد که کسی آنجا زندگی نمی کرد. گرد و غبار، تمام خانه را گرفته بود. یک اتاق بالا داشت، یک اتاق پایین. بدون کوچک ترین امکانات حتی حمام.
#حسین رو به من کرد و گفت: "همین جا بمونیم؟"
گفتم: "حسین آقا! وضع اینجا مناسب نیست و هیچی نداره."
دوباره گفت: "بمونیم؟"
فهمیدم میلش به ماندن است.
من هم موافقت کردم.
اول چهار نفری با جارو افتادیم به جان خانه؛ اما دردسر بزرگ حمام بود. شیر آبی در زیر زمین خانه قرار داشت. با سنگ چین دورش و از آن برای شستن استفاده می شد.
#حسین شیلنگ آبی تهیه کرد. آن را به شیر وصل کرد و با ترفندی به سقف همان جا زد و گفت: "این هم از حمام! دیگه چی می خواین!؟"
با هر زحمتی بود خانه را برای زندگی آماده کردیم. هم من و هم #حسین یک قبضه اسلحه کلت کمری داشتیم.
بار اولی که خواستیم به حرم برویم،
#حسین گفت: "آقای واعظ! این کلت رو با خودت نیار."
گفتم: "کجا بذارم؟ یک موقع اگه گم بشه، کار دستمون میده!! خونه هم که نمیشه گذاشت!!!"
گفت: "بده به خانمت بذاره توی کیفش."
گفتم: "حالا واسه چی؟"
گفت: "وقتی داری با آقا صحبت می کنی و زیارت نامه می خونی، ممکنه یهو حواست بره سمت اسلحه ات و این اصلا ارزش نداره که ارتباطت با آقا، سر اسلحه قطع بشه."
یادم هست وقتی وارد حرم می شدیم، می رفت کناری می ایستاد و چنان غرق حس و حالش می شد و اشک می ریخت که به حالش غبطه می خوردم.
📚 از کتاب شیرین و خواندنی #زندگی_با_فرمانده ( خاطرات سردار #شهید_حاج_حسین_خرازی ) به روایت دوست و همرزمش ❤
🏴
🏴
#آداب_زیارت
#زیارت_با_معرفت
#حاج_حسین_خرازی
#زیارت_امام_رضا_علیه_السلام
#مشهد
#شهدا
#زیارت
#شهیدانه
#زیارت_شهیدانه
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#پست_ویژه 🙂
❤ #شهدا_امام_رضا_را_خیلی_دوست_داشتند ❤
✔
🌸
↩ #شهید_محسن_حججی ↪
🔍
📷
🌄 بزرگتری کوچکتری حالیش بود. هرچه پافشاری کردم جلو بنشیند، زیر بار نرفت. از ب بسم اللهِ حرکت، صدقه جمع کرد که به سلامت برسیم. انداختیم از جاده سمنان رفتیم؛ جاده #حرم تا #حرم. #تسبیح گِلی از دستش نمی افتاد. مدام #ذکر می گفت.
در آسایشگاه، توی یک اتاق افتادیم، تخت ها هم بغل هم. بعد از کلاس و نماز ظهر دیگر آقامحسن را نمی دیدم.
می گفتم: "تو حرم چیکار می کنی؟ نه ناهاری، نه شامی. بیا یه چیزی با هم بخوریم." می گفت: "حالا یک چیزی پیدا میشه برای خوردن."
هر بار از خواب بلند می شدم، می دیدم روی تخت خالی است.
پرسیدم: "کسی رو تو #حرم داری؟"
گفت: "آره اینقدر از این رفقا پیدا میشن که نگو."
یکی دو شب با همین فرمان رفت جلو. دلم تاب نیاورد.
قسمش دادم: "خداوکیلی بگو، این همه وقت چیکار می کنی تو حرم؟"
بغض راه گلویش را گرفت: "میاد روزی که حسرت این لحظه ها رو بخوریم."
توی خلوتیِ سحر، گوشه ای #زیارت_نامه می خواند؛ با گردن کج. مثل ابر بهار در #قنوت نماز شبش اشک می ریخت.
می خواستم توی کارش سر در بیاورم: "خسته نمیشی؟"
چشمانش برق زد: "اینقدر برام شیرین و لذت بخشه که نگو."
از بازار رد می شدیم. خانم بی حجابی را دید. سرش را پایین انداخت و گفت: خواهرم! جلوی #امام_رضا حجابت رو رعایت کن." با آرنج زدم به پهلویش: "ما رو میگیرن تا حد مرگ می زنن!"
کوتاه بیا نبود: "آدم باید #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر ش سرجاش باشه؛ خون ما که رنگی تر از خونه #امام_حسین نیست!"
پایش را کرد توی یک کفش. سر حرفش ایستاد که موج های آبی!!! بیا نیست.
- من اومدم مشهد فقط برای خودم #امام_رضا
تازه شاکی هم بود که با این کارها، چهره مذهبی #مشهد را خراب کرده اند و مردم را از #حرم غافل می کنند.
خودمانی تر که شدیم، گفت: "از خدا و #امام_رضا یک خواسته دارم، می خوام تو راه #امام_حسین #شهید بشم. مکثی کرد و سرش رو انداخت پایین...
📚 از کتاب بسیار زیبا و خواندنی #سربلند ؛ روایت هایی از زندگی #شهید_مدافع_حرم #محسن_حججی
راوی: غلامرضا عرب، همکار شهید.
#السلام_علیک_یا_علی_ابن_موسی_الرضا
#شهدای_مدافع_حرم
#شهیدان
#شهدا
🆔 @yousof_e_moghavemat
خدایا؛
تو را به مناسبت های عزیز این ماه گرامی قسم میدهیم؛
این ماه را بر تمام #شیعیان جهان، مبارک و پر خیر و برکت قرار بده،
و در #ظهور ارباب و مولای ما، #امام_زمان (عج) تعجیل بفرما،
و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،
و تمام مریضان را به حرمت این ماه شفای عاجل عنایت فرما،
و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما.
"آمین ربّ العالمین."
@yousof_e_moghavemat
خوابی عجیب از
#سردارشهیداحمدکاظمی
(در تصویر نفر وسط هستند)
@yousof_e_moghavemat
⚘🌸⚘:
↩ #زندگینامه_احمد_متوسلیان 🌄
✔
"قسمت چهاردهم"📝
.
.
💠 سیزدهم دی ماه ۱۳۵۸ از سوی #محمد_بروجردی ؛ فرمانده سپاه منطقه ۱۰ کشوری به #احمد_متوسلیان مأموریت داده می شود تا ضمن پاکسازی جاده پاوه - کرمانشاه، حلقه محاصره ای که ضد انقلاب بر گرد شهر #پاوه بسته بود را در هم بشکند. در آن روز نیروهای #سپاه از دو محور کار را شروع کردند. گروه اول از پاسداران به فرماندهی #غلامرضا_قربانی_مطلق از داخل پاوه و گروه دوم به فرماندهی #احمد از سمت جوانرود کار پاکسازی جاده به سمت پاوه را آغاز کردند. سرانجام با الحاق نیروهای دو محور، به لطف الهی، محاصره #پاوه شکسته شد. #احمد پس از فتح پاوه با حکم #محمد_بروجردی به سمت فرماندهی واحد عملیات سپاه #پاوه منصوب شد و تا اواخر اردیبهشت سال ۱۳۵۹ ، همه همّ و غمّ خود را مصروف طراحی و برنامه ریزی جهت پاکسازی مناطق آلوده و آزادسازی روستاها و ارتفاعات سوقالجیشی حومه #پاوه کرد.🌹
🔸️
🌸
📚 با تخلیص و اختصار از کتاب #در_هاله_ای_از_غبار ، صفحه ۴۱ ⚘
↪
📱
📷 معرفی عکس: بهار ۱۳۶۰، بازدید جمعی از فرماندهان و نیروهای عملیاتی از جبهه های غرب - در تصویر، #شهید_محمد_بروجردی و سردار محسن رضایی در کنار #حاج_احمد_متوسلیان حضور دارند.⚘
.
.
.
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد
#متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
#سردار_بی_نشان
#سردار_جاوید_نشان
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🕊💐🕊💐🕊🌷
#پنجشنبه_ها
روز دعـاست
روز عشـــق است
روز قول و قرار است
بوی #بهشـت میدهد
عطر مزار #شهـــدا . . .
#شب_جمعه_یاد_شهدا
#شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی
@yousof_e_moghavemat