eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
- ولادت : ۱۳۳۴ در یکی از محله های جنوب تهران - تحصیلات: سوم راهنمایی و ترک تحصیل به علت وضع اقتصادی - آغاز مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی - عضویت در در یکم تیر ۱۳۵۸ - فرماندهی گردان ۶ سپاه منطقه ۱۰ تهران به علت لیاقت و مدیریت - شرکت در عملیات های غرب و جنوب با همین سمت - فرماندهی گردان ۲۷ در مرحلۀ دوم و سوم عملیات و وارد کردن ضربات جبران ناپذیر به پیکرۀ ماشین جنگی رژیم بعث - اعزام به لبنان در معیت سردار - همچنین بازگشت از مأموریت و انتصاب به عنوان فرمانده گردان در ۲۷ - شرکت در عملیات ، ، با همین سِمَت - شرکت در عملیات و به عنوان معاون فرماندهی تیپ یکم - انتصاب به عنوان مسئول طرح و برنامه عملیات در ۱۰_سیدالشهدا بعد از عملیات تا سال ۶۴ - استعفا از در سال ۶۴ و راهی شدن به عملیات به صورت - در عملیات (آزادسازی مهران) در تیرماه ۶۵ با لباس ۲۷ Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
😂 ؟؟؟ 😥 😖 😞 😩 "نصرت الله غریب" ، همان هم بازی دوران کودکی است که اگر کتاب زندگیش را ورق بزنی، پر است از خاطرات دوران جنگ که هر کدام برای خودشان حکایتی دارد. ⬇ "نصرت الله غریب" ، در گفتو گو اختصاصی خود با از دوران زندگی و خاطرات خود با گفت. از ای که  هیچ گاه حتی در شرایط سخت هم از روی لبانش پاک نشد و تا آخرین لحظه در این جنگ باقی ماند. سرانجام در ۱۳ تیر ماه سال ۱۳۶۵ در ، آزادسازی ، شهد شیرین را نوشید. ✅ ⬅ ⬅ نامردها کجا میروید ↘ در ، ، برف سنگینی آمده بود. به بالای ارتفاعات رفتیم. همین طور که مسیر را طی می کردیم، ناگهان احساس کردم که افتاد. دیدم شروع به لرزیدن کرد. انگار غش کرده بود. همه بچه ها نگران و سراسیمه خودشان را بالای سرش رساندند. همه ما نگران که در عین ناباوری ، ه بلند شد و شروع کرد به .😁😁 ما همین طور او را نگاه می کردیم. ✅ این موضوع در کوچه های ذهنمان چند باری تکرار شد. ✅ یک بار دیگر در ، خمپاره ای در اطراف فرود آمد. روی زمین افتاد و شروع کرد به نال و فریاد زدن. بچه ها به واسطه کارهایی که انجام داده بود، باور نمی کردند که زخمی شده باشد. من گفتم: " بچه ها ولش کنید. این دوباره دروغ میگه". اما هم چنان صدای فریاد به گوش می رسید که " نامردها کجا میرید". ما همچنان اهمیتی بهش نمی دادیم. گفتم: "دوباره رضا می خواهد ما را دست بندازد. کارش همین است." اما یکدفعه دیدیم که واقعاً چهار دست و پا راه می آید. برگشتیم، متوجه شدیم که وقتی خمپاره افتاده است، خاک به سر و صورت و چشمانش پاشیده. صورتش دیده نمی شد. من یک آن احساس کردم که  ترکش  به چشمانش اصابت کرده و نابینا شده است. همچنان ناله کنان فریاد می زد، "دیدید نامردا دروغ نمی گم". Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌺 🌺 🍃 🌸 فرمانده دلاور ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) سردار شجاع سپاه اسلام ♥ ♥ ♥ متولد ۱۳۳۸ ، دیپلم ریاضی فیزیک کار روزمزدی در بانک ملی مطالعات فراوان غیردرسی در مورد مذهب و علم فعالیت های مستمر و مداوم در عرصه های مختلف انقلاب شرکت فعال در تظاهرات و راهپیمایی ها عضویت در در تیر ۵۹ برخورداري از توان نظامي خوب و اعزام به منطقة و مي شود . شرکت شجاعانه در عمليات دراز رشادت های ماندگار با سمت معاونت در عملیات بزرگ عملکرد موفق در عملیات های و ازدواج در سال ۶۱ ( قرائت خطبه عقد توسط حضرت آقا ) حضوری تعیین کننده در عملیات های و انتصاب به فرماندهی به خاطر ابراز لیاقت و رشادت های فراوان در عملیات های و حماسه آفرینی در ( ) توانمندی بالا در هدایت نیروها در عملیات درخشان حضوری سرنوشت ساز در عملیات سرانجام در روز 21 دي ماه 1365 پس از تلاش و مجاهدت فراوان در منطقة در عملیات بر اثر اصابت تركش ، به فوز عظيم نايل می آید. @yousof_e_moghavemat