eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎 #حاج_احمد_متوسلیان 👉 🎥 از #مریوان تا #فتح_المبین ✍ راه اندازی #لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ به فرماندهی سردار #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان 🎬 برگرفته از #مستند_فرماندهان #احمد_متوسلیان #حاج_احمد_متوسلیان #متوسلیان #حاجی_متوسلیان #حاج_همت #شهید_همت #شهید_دستواره #دفاع_مقدس 🆔 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📢 🌷شهید دستواره، از ارادت و دلدادگی خود نسبت به می‌گوید: ⚘ 🌺 🌴سید محمدرضا دستواره هستم و طبق اطلاعات شناسنامه ای، سال ۱۳۳۸ در محلۀ علی‌آباد تهران یا همان "گود" به دنیا آمدم. تا اخذ دیپلم متوسطه ادامه تحصیل دادم و بعد هم وارد مبارزات_سیاسی شدم. روز چهارم آبان ۱۳۵۷ در حال توزیع اعلامیه های امام توسط مأمورین ساواک بازداشت شدم و بعد از چند ساعت بازداشت، آزادم کردند. 🌻بعد از پیروزی انقلاب در ۱۲ آبان سال ۵۸ وارد سپاه شدم و از دی ماه همان سال به مناطق آشوب زده غرب کشور اعزام شدم که این مقطع، نقطه عطف زندگی من است. چون در این مأموریت با حاج احمد متوسلیان آشنا شدم. 🌸 همان طور که بارها و در همه جا گفته ام، من از یک محیط فاسد بلند شده ام. اگر انقلاب نبود، سرنوشت من معلوم نبود چه می شد. حتی وقتی توی سپاه آمدم، باز سرنوشت من معلوم نبود، چون امکان داشت آدمی بشوم که سپاهی‌گری را به عنوان یک شغل انتخاب کرده باشم و یک اسلحه روی دوش خود بیندازم و پُست بدهم و سر برج بروم و حقوق‌ام را بگیرم. 🍀من نمی خواهم از بُت بسازم؛ اما آدمی به اسم بر سر راه من قرار گرفت و وسیله ای شد تا من این جوری که الآن هستم بشوم و نخواهم به سپاهی‌گری به چشم یک شغل نگاه کنم. . او مرا بار آورده! همه چیز را او به من آموخته. این حرف شعار نیست. والله حرف قلب من است، ولو این که پایبندی به این مطلب، به اخراج من از سپاه منجر شود! 📮 ✏ 📸 شناسنامه عکس: تیر ۱۳۶۱ - «حاج احمد متوسلیان» در کنار - سوریه @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
😂 ؟؟؟ 😥 😖 😞 😩 "نصرت الله غریب" ، همان هم بازی دوران کودکی است که اگر کتاب زندگیش را ورق بزنی، پر است از خاطرات دوران جنگ که هر کدام برای خودشان حکایتی دارد. "نصرت الله غریب" ، در گفتو گو اختصاصی خود با از دوران زندگی و خاطرات خود با گفت. از ای که  هیچ گاه حتی در شرایط سخت هم از روی لبانش پاک نشد و تا آخرین لحظه در این جنگ باقی ماند. سرانجام در ۱۳ تیر ماه سال ۱۳۶۵ در ، آزادسازی مهران ، شهد شیرین شهادت را نوشید. ⬅ ⬅ نامردها کجا می روید!!!؟ در مریوان، ارتفاعات تته، برف سنگینی آمده بود. به بالای ارتفاعات رفتیم. همین طور که مسیر را طی می کردیم، ناگهان احساس کردم که رضا افتاد. دیدم شروع به لرزیدن کرد. انگار رضا غش کرده بود. همه بچه ها نگران و سراسیمه خودشان را بالای سرش رساندند. همه ما نگران که در عین ناباوری ، بلند شد و شروع کرد به خندیدن.😁😁 ما همین طور او را نگاه می کردیم. این موضوع در کوچه های ذهنمان چند باری تکرار شد. یک بار دیگر در عملیات مسلم ابن عقیل، خمپاره ای در اطراف رضا فرود آمد. روی زمین افتاد و شروع کرد به نال و فریاد زدن. بچه ها به واسطه کارهایی که انجام داده بود، باور نمی کردند که زخمی شده باشد. من گفتم: "بچه ها ولش کنید. این دوباره دروغ میگه". اما هم چنان صدای فریاد رضا به گوش می رسید که " نامردها کجا میرید". ما همچنان اهمیتی بهش نمی دادیم. گفتم: "دوباره رضا می خواهد ما را دست بندازد. کارش همین است." اما یکدفعه دیدیم که واقعاً چهار دست و پا راه می آید. برگشتیم، متوجه شدیم که وقتی خمپاره افتاده است، خاک به سر و صورت و چشمانش پاشیده. صورتش دیده نمی شد. من یک آن احساس کردم که  ترکش  به چشمانش اصابت کرده و نابینا شده است. همچنان ناله کنان فریاد می زد، "دیدید نامردا دروغ نمی گم." 😂 😍 📸 شناسنامه عکس: ( ) بُستان - سال ۱۳۶۳ - حمیدرضا فرزاد در کنار ♡ ♡ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📢 🌷شهید دستواره، از ارادت و دلدادگی خود نسبت به می‌گوید: ⚘ 🌺 🌴سید محمدرضا دستواره هستم و طبق اطلاعات شناسنامه ای، سال ۱۳۳۸ در محلۀ علی‌آباد تهران یا همان "گود" به دنیا آمدم. تا اخذ دیپلم متوسطه ادامه تحصیل دادم و بعد هم وارد مبارزات_سیاسی شدم. روز چهارم آبان ۱۳۵۷ در حال توزیع اعلامیه های امام توسط مأمورین ساواک بازداشت شدم و بعد از چند ساعت بازداشت، آزادم کردند. 🌻بعد از پیروزی انقلاب در ۱۲ آبان سال ۵۸ وارد سپاه شدم و از دی ماه همان سال به مناطق آشوب زده غرب کشور اعزام شدم که این مقطع، نقطه عطف زندگی من است. چون در این مأموریت با حاج احمد متوسلیان آشنا شدم. 🌸 همان طور که بارها و در همه جا گفته ام، من از یک محیط فاسد بلند شده ام. اگر انقلاب نبود، سرنوشت من معلوم نبود چه می شد. حتی وقتی توی سپاه آمدم، باز سرنوشت من معلوم نبود، چون امکان داشت آدمی بشوم که سپاهی‌گری را به عنوان یک شغل انتخاب کرده باشم و یک اسلحه روی دوش خود بیندازم و پُست بدهم و سر برج بروم و حقوق‌ام را بگیرم. 🍀من نمی خواهم از بُت بسازم؛ اما آدمی به اسم بر سر راه من قرار گرفت و وسیله ای شد تا من این جوری که الآن هستم بشوم و نخواهم به سپاهی‌گری به چشم یک شغل نگاه کنم. . او مرا بار آورده! همه چیز را او به من آموخته. این حرف شعار نیست. والله حرف قلب من است، ولو این که پایبندی به این مطلب، به اخراج من از سپاه منجر شود! 📮 ✏ 📸 شناسنامه عکس: تیر ۱۳۶۱ - «حاج احمد متوسلیان» در کنار - سوریه @yousof_e_moghavemat
یاد آن روزهای خوب بخیر مداح اهل بیت حاج منصور نورایی در حال مداحی برای رزمندگان حماسه ساز عملیات خیبر... "به یاد دارم دو ساعت قبل از ، برای توجیه رزمندگان به جفیر اومد چشمش به من که افتاد، گفت تو هم که اینجا هستی؟ اصلا نیازی به توجیه عملیات نیست بخون که از همه چی مهمتره... من که شروع به خوندن کردم جنگنده های بعثی اومدند و منطقه رو بمباران کردند من هنوز داشتم میخوندم و اصلا متوجه هواپیماها نشدم وقتی صدای شیرجه جنگنده ها اومد، همه پراکنده شدند، اما انفجار آنطرف تر بود و یکی از بمبها وسط اصابت کرد هاشم کلهر، ابراهیم حسامی و حسین محمدی در آنجا به شهادت رسیدند.... @yousof_e_moghavemat
👈 😅 ✔ 🤭 💓 «...عملیات والفجر- ۸ که به پایان رسید، خداوند این توفیق را نصیب بنده کرد تا به اتفاق کادرهای ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ برویم به ملاقات حضرت آیت‌الله که در آن زمان کشور را به عهده داشتند. در محل ریاست جمهوری، ایشان ما را به حضور پذیرفتند و بعد از دریافت گزارش عملکرد لشکر در عملیات از حاج‌آقا کوثری، صحبت‌های جالبی با ما داشتند که احتمالاً بایستی در آرشیو سوابق موجود باشد. بعد از آن که وقت دیدار به آخر رسید، وقتی داشتند از پلکان انتهای سالن بالا می‌رفتند، دفعتاً معاون لشکر، با همان روحیه‌ی شاد و بذله‌گویی خاص خودش با صدای بلند گفت: برای رفع سلامتی ریاست جمهور... مکث کرد و چیزی نگفت. همه‌ی حضّار متحیر به رضا خیره شدند. حتّی آقا هم سر به عقب چرخاند تا ببیند چه کسی بوده. رضا تا دید آقا سر به عقب چرخاند، و به او نگاه می‌کند، با لبخند ادامه داد: بعث عراق اجماعاً ! همه‌ی حضّار، با خنده، زدند زیر صلوات، آقا هم خندید.» 🥰 🔶️ مصاحبه‌ی شفاهی حسین بهزاد با عبّاس برقی. 🔰 منبع زیرنویس: کتاب - سرگذشت نامه به قلم گل‌علی بابایی، صفحه ۸۳. توضیح تصویر: نشسته از سمت راست وکنار ایشان و @yousof_e_moghavemat
گستره مهر و عطوفت علاوه بر مردم وفادار به انقلاب، خانواده های ضدانقلابیون را هم دربر می گرفت و در همین رابطه، گفته است: 《...دوهزار تومن در ماه حقوق می‌گرفت. بعد زنی آمد جلوی نشست و گفت: "شوهرم شده تفنگچی کوموله. حالا خرجی ندارم، گرسنه ام." از همان دوهزار تومان خودش به آن بنده خدا داد. علاوه بر حقوقی از می گرفت، می رفت تهران و از پدر خودش هم مبلغی می گرفت و می آورد آنها را خرج مردم محروم می‌کرد. می‌آمد و از جیب خودش به محرومین کردستان پول می‌داد؛ خدا شاهد است...》 برای این که بتواند چنین آرامشی را در حاکم کند، از تمامی پتانسیل موجود استفاده می کرد. 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند نوشته سردار گلعلی بابایی 📸 معرفی عکس: ۲۵ دی ماه ۱۳۶۰ - خداحافظی (سمت نفر دوم ایستاده ازسمت راست) و (نفر اول ایستاده از سمت راست) از مردم مریوان و عزیمت به جنوب جهت تشکیل تیپ رزمی برای شرکت در عملیات غرورآفرین @yousof_e_moghavemat
📜 🏷 ⭐ 💫 📢«...برادران عزیز رزمنده توجّه کنید: ما امروز اگر دست‌مان به ضریح امام‌حسین(ع) نمی‌رسد، ولی خدا شاهد است که با جنگیدن‌مان و با ادای تکلیف کردن در مقابل خون شهدا، در دامن آقا امام‌حسین(ع) قرار داریم... و امام‌حسین(ع) می‌گوید: حالا اگر شما در نیستید، من می‌آیم به کربلای شما...»🚩 - بخشی از آخرین سخنرانی برای نیروهای دوشنبه نهم تیرماه ۱۳۶۵ - رودخانه‌ی گاوی - مهران. 📷 منبع عکس: سایت آوینی سردار @yousof_e_moghavemat
از دیگر ویژگی های ابراهیم این بود که از «خودنمایی و جلوه کردن» جلوی دیگران بیزار بود. درمیان جوانان و نوجوانان، خودنمایی کردن یکی از ویژگی هاست. یعنی جوانان دوست دارند جلوی دیگران جلب توجه کنند. دوست دارند شغل خوب و شاید کار مدیریتی داشته باشند. اما ابراهیم اینگونه نبود. وقتی انقلاب پیروز شد مرحوم آقای داوودی که دوست و مربی ابراهیم بود به او پیشنهاد کرد که وارد سازمان تربیت بدنی شده و کار مدیریتی قبول کند ولی ابراهیم کار مدیریتی را نپذیرفت. ابراهیم همیشه میگفت هرکسی ظرفیت مشهور شدن نداره! مهمتر از مشهور شدن اینه که، آدم بشیم! 📚از کتاب: سلام بر ابراهیم2 نفر چهارم نشسته ازسمت راست در کنار ایشان دیده میشوند @yousof_e_moghavemat
13.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📄 وصیت نامه شهیدی از زبان شهید دیگر 📽 قرائت توسط سردار . جاویدنشان (سمت راست ) هم در تصاویر حضور دارند . @yousof_e_moghavemat
🍁 🔥 ❆ ↳ آبان ۱۳۶۲ منطقه عملیاتی والفجر۴ •°•☆•°• 🧍‍♂️ایستاده از چپ: مسعود نیک‌بخت (مسئول مخابرات لشکر)، ، (فرمانده تیپ سلمان، (رئیس ستاد لشکر) و ناشناس. 🧎‍♂️ نشسته از چپ: اسدالله توفیقی (راوی لشکر)، سیدمحمدرضا دستواره (فرمانده تیپ ابوذر) و سیدمحمدباقر موسوی. @yousof_e_moghavemat