eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 قم، منزل مرحوم حاج حسین رستگار مقدم، پاییز یا زمستان ۱۳۶۰ ⬅از راست: ،محمد اسماعیلی، ، @yousof_e_moghavemat
🌸 #فرماندهان_لشکر_۲۷ 🌸 🍃 🍂 🍁 📷 از راست به چپ: #شهید_حسن_زمانی ، علی لیایی و #شهید_دستواره 😃 🔶 منبع تصویر: سایت www.gordanhamze.ir ⚠ عکسی که آپلود شده ، از سایت بالا هست. دوستانی که می خوان این عکسو جایی منتشر کنن، گفتن باید با ذکر منبع باشه واگرنه راضی نیستن. حواستون باشه خلاصه. Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌸 #فرماندهان_لشکر_۲۷ 🌸 ایستاده از راست: نصرت الله قریب، #شهید_دستواره ، علی نیکوگفتار، #حاج_همت نشسته از راست: رحمان اسلامی، #جاویدالاثر_تقی_رستگار_مقدم ، #شهید_حسن_زمانی ، سید محمد باقر موسوی 📷 سوریه - دمشق - مقام رأس الشهداء - تیر ۱۳۶۱ @yousof_e_moghavemat
😂 ؟؟؟ 😥 😖 😞 😩 "نصرت الله غریب" ، همان هم بازی دوران کودکی است که اگر کتاب زندگیش را ورق بزنی، پر است از خاطرات دوران جنگ که هر کدام برای خودشان حکایتی دارد. ⬇ "نصرت الله غریب" ، در گفتو گو اختصاصی خود با از دوران زندگی و خاطرات خود با گفت. از ای که  هیچ گاه حتی در شرایط سخت هم از روی لبانش پاک نشد و تا آخرین لحظه در این جنگ باقی ماند. سرانجام در ۱۳ تیر ماه سال ۱۳۶۵ در ، آزادسازی ، شهد شیرین را نوشید. ✅ ⬅ ⬅ نامردها کجا میروید ↘ در ، ، برف سنگینی آمده بود. به بالای ارتفاعات رفتیم. همین طور که مسیر را طی می کردیم، ناگهان احساس کردم که افتاد. دیدم شروع به لرزیدن کرد. انگار غش کرده بود. همه بچه ها نگران و سراسیمه خودشان را بالای سرش رساندند. همه ما نگران که در عین ناباوری ، ه بلند شد و شروع کرد به .😁😁 ما همین طور او را نگاه می کردیم. ✅ این موضوع در کوچه های ذهنمان چند باری تکرار شد. ✅ یک بار دیگر در ، خمپاره ای در اطراف فرود آمد. روی زمین افتاد و شروع کرد به نال و فریاد زدن. بچه ها به واسطه کارهایی که انجام داده بود، باور نمی کردند که زخمی شده باشد. من گفتم: " بچه ها ولش کنید. این دوباره دروغ میگه". اما هم چنان صدای فریاد به گوش می رسید که " نامردها کجا میرید". ما همچنان اهمیتی بهش نمی دادیم. گفتم: "دوباره رضا می خواهد ما را دست بندازد. کارش همین است." اما یکدفعه دیدیم که واقعاً چهار دست و پا راه می آید. برگشتیم، متوجه شدیم که وقتی خمپاره افتاده است، خاک به سر و صورت و چشمانش پاشیده. صورتش دیده نمی شد. من یک آن احساس کردم که  ترکش  به چشمانش اصابت کرده و نابینا شده است. همچنان ناله کنان فریاد می زد، "دیدید نامردا دروغ نمی گم". Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📧 📝 ✔ ⬅️"قسمت بیست و سوم"➡️ ✏ 🍁 ◻ بعد از هر عملیات، برای اینکه وقت بچه‌ها به بطالت نگذرد جلسات قرآن تشکیل می‌داد و ترجمه و تفسیر می‌کرد. او درس خداشناسی می‌داد. قبلاً دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بود. بعدها شنیدم شاگرد آیت الله حق شناس و از یک خانواده مذهبی بوده است. بعضی مواقع می گفت: "فرض کنید من مارکسیست هستم و خدا را قبول ندارم. شما وجود خدا را برای من ثابت کنید." در جمع ما بیشتر از همه با بحث می کرد. هرچه می گفت، انکار می‌کرد. سطح معلومات بسیار بالا بود. کار به جایی رسید که بلند شد تا یقه را بگیرد؛ چون بیش از آن نمی توانست جواب گو باشد. هر چه او می گفت، نمی پذیرفت. گفت: "بنشین برادر! با جدال و داد و بیداد که نمی‌شود چیزی را ثابت کرد. اگر با منطق صحبت کنی، ما می‌پذیریم." بعد خودش با منطق و دلیل، خدا را ثابت می کرد و آرامش برقرار می‌شد. 📬 📮 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند ، به روایت "سردار جواد اکبری _ معاون در سپاه " 📸 معرفی عکس: سال ۱۳۵۹، - نشسته از راست: ( ، ، ) ایستاده از راست: 😍 ۲۷_محمد_رسول_الله 🆔 @yousof_e_moghavemat
📝 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 💌 ✔ 📬 🔸️"قسمت بیست و هفتم" 🔸️ 📪 📎 🏷 گستره مهر و عطوفت #احمد_متوسلیان علاوه بر مردم وفادار به انقلاب، خانواده های ضدانقلابیون را هم دربر می گرفت و در همین رابطه، #شهید_سید_محمدرضا_دستواره گفته است: 《...دوهزار تومن در ماه حقوق می‌گرفت. بعد زنی آمد جلوی #سپاه_مریوان نشست و گفت: "شوهرم شده تفنگچی کوموله. حالا خرجی ندارم، گرسنه ام." از همان دوهزار تومان خودش به آن بنده خدا داد. علاوه بر حقوقی از #سپاه می گرفت، می رفت تهران و از پدر خودش هم مبلغی می گرفت و می آورد آنها را خرج مردم محروم #کردستان می‌کرد. می‌آمد و از جیب خودش به محرومین کردستان پول می‌داد؛ خدا شاهد است...》 #متوسلیان برای این که بتواند چنین آرامشی را در #مریوان حاکم کند، از تمامی پتانسیل موجود استفاده می کرد. ↘️ 🔻 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند #در_هاله_ای_از_غبار نوشته سردار گلعلی بابایی 📸 معرفی عکس: ۲۵ دی ماه ۱۳۶۰ - خداحافظی #حاج_احمد_متوسلیان و #شهید_دستواره از مردم مریوان و عزیمت به جنوب جهت تشکیل تیپ رزمی برای شرکت در عملیات غرورآفرین #فتح_المبین #رئیس_جمهور_مریوان #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان #حاج_احمد #حاجی_متوسلیان #سردار_دلها #سردار_بی_نشان #دفاع_مقدس #شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_الله #لشکر_27_محمد_رسول_الله 🆔 @yousof_e_moghavemat 🆔