eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️در پي آن پايگاه‌هاي دشمن در جنوب ارتفاع ژاژيله به تصرف درآمد. در محور 3، ابتدا آتش سنگيني روي مواضع دشمن اجرا شد و سپس نيروها با هجوم به دشمن ضمن عقب راندن او، قله 1596 بالوكاوه را تصرف كردند. در سمت ديگر اين محور، ضمن پيشروي روي يال برده هوش، پته دوقلوي بالوكاوه به تصرف درآمد. در مجموع، تا روشن شدن آسمان اگرچه بخش اعظم اهداف مورد نظر تامين گرديده بود، ليكن دشمن با حضور در غرب شهر ماووت، ضمن جلوگيري از الحاق نيروهاي محور 1 و 2 از سقوط شهر نيز ممانعت مي‌كرد. ✴️در شب دوم، در يك درگيري نزديك و تن به تن، يال قشن به طور كامل تصرف شد. در دشت بالوسه نيز نيروها بدون درگيري تا يك كيلومتر جلوتر از شهر پيشروي كردند. از اين پس، تمام تلاش فرماندهي عمليات روي احداث خاكريز در جلوي شهر و تثبيت مواضع به دست آمده متمركز شد. در روزهاي بعد، دشمن به منظور عقب راندن طرف مقابل، چندين بار پاتك كرد، ليكن تمامي آنها با شكست مواجه شد. متقابلاً، قواي خودي نيز به منظور رفع نقائص مورهاي قشن و تپه دوقلو چندين بار وارد عمل شدند و نهايتاً پس از 15 روز عمليات با تصرف شهر ماووت و ارتفاعات منطقه پايان يافت. @yousof_e_moghavemat
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍امام جواد عليه السلام: كسى كه به خاطر پيروى از دلخواه تو، راه درست را بر تو پنهان دارد، بي گمان با تو دشمنى كرده است 📚أعلام الدين حدیث309 @yousof_e_moghavemat
❤ ☘ 🦋 «...به اعتقاد من، همه‌ی کسانی که با بودند و دوستش داشتند، علاوه بر جان‌فشانی‌هایی که در رفتارش می‌دیدند، بیشتر برای این بود که را دریافته بودند. پیوند قلبی حاج‌احمد با نیروهای ارتش، سپاه، تعدادی از افراد ژاندارمری و همچنین پیشمرگان مسلمان، همه را مجذوب خودش کرده بود. می‌توانید از ارتشی‌هایی که در آن زمان با او بوده‌اند، سوال کنید...» ♡ ☆ - به روایت سردار حسن رستگارپناه، برگرفته از صفحه‌ی ۱۲۵ کتاب ارزشمند 📚 •°• °•° @yousof_e_moghavemat
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ای رفته و بر سینه ما داغ نهاده سوگند به جان تو که اندر دل مایی @yousof_e_moghavemat
📚 ✔ 🌸 🔸️عنوان کتاب: علیه‌السلام: زندگی و زمانه‌ی از زبان ایشان 🔸️نویسنده: محمد محمدیان 🔸️ناشر: نشر معارف 🔸️نوبت چاپ: هفدهم، ۱۴۰۱ 🔸️تعداد صفحه: ۲۹۲ 🔸️قیمت: ۷۵هزار تومان. ✂️ برشی از کتاب: [من و برادرم امام حسن علیه‌السلام مشغول غذاخوردن بودیم و شخصی از قبیله‌ی خثعم متوجه غذای ما شد. غذای ما نان و سبزی و ترشی بود و او بسیار تعجب کرد که سفره‌ی ما چه‌قدر ساده و خالی از غذاهای متنوع و رنگارنگ است. او پرسید: شما به این غذای اندک بسنده کرده‌اید، در حالی‌که در این مرکز حکومت هرچه دلخواهتان باشد برای خوردن وجود دارد! در پاسخ وی گفتیم:] چه‌قدر از [مراقبت و تقوای] امیرالمؤمنین علیه‌السلام بی‌خبری! ● این کتاب، دوران تولد تا شهادت حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام را دربرمی‌گیرد که شامل فصل‌های زیر است: فصل اول: دوران رسول خداﷺ فصل دوم: دوران امیرالمؤمنین(ع) فصل سوم: دوران امام حسن مجتبی(ع) فصل چهارم: دوران امامت فصل پنجم: آغاز مبارزه آشکار با حاکمیت اُموی فصل ششم: از مکه تا کربلا فصل هفتم: و تو چه می‌دانی چیست ! فصل هشتم: پس از شهادت علیه‌السلام @yousof_e_moghavemat
❣یک شب چهارشنبه، جواد را شام به خانه‌ام دعوت کردم. گفت: میام، اما دعوتم کردند مرکز شهید مازندرانی برای مجروحین دعای توسل بخونم. مراسم آنجا تمام شد می‌آیم‌. مرکز مازندرانی، یک مرکز درمانی جهت جانبازان و مجروحین جنگ بود. جواد هم که صدای خوبی داشت معمولاً برای خواندن دعا دعوت می‌شد. شب جواد با تأخیر آمد. حال خاص و پریشانی داشت.‌ گفتم: چی شده کاکا، چرا انقدر دیر کردی؟ تکه پارچه‌ای به من داد و گفت: این را یادگار نگهدار. گفتم: این چیه؟ اشک توی چشمش پیچید و با بغض گفت: قبل از اینکه دعا را شروع کنم، یک قاب عکس جلو من گذاشتند و گفتند این شهید جاویدالاثر است. بی‌اختیار یاد حبیب (شهید جاوید الاثر حبیب روزی طلب) افتادم و دلم سوخت. اختیار از دستم رفت و متوسل شدم به امام زمان(عج)، نمی‌دانم در آن حال چه گفتم و چه طور امام زمان را صدا زدم، اما همه مجروحینی که برای دعا جمع شده بودند منقلب شدند. ناگهان عطر خوشی، در نمازخانه پیچید و‌ صدای صلوات و جیغ و فریاد بلند شد. یکی از مجروحین وسط ایستاده بود و می‌گفت: آقا آمد... آن جانباز از ناحیه پا مجروح بود و قرار بود مثلا فردا پایش را قطع کنند. می‌گفت امام زمان(عج) دست روی زانویم کشید و فرمودند بلند شو. تمام قامت روی پایش ایستاده بود. بقیه مجروحین روی او ریختند و لباسش را به تبرک کندند، این تکه پارچه از لباسش را هم به من دادند. اشک در چشم‌هایم پیچیده بود. یقین داشتم حضور آقا امام زمان(عج) و شفای آن مجروح، جز به نَفَس و دعای خالصانه جواد نبوده است. از کتاب: قلب های آرام @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
☘🌸🚩 ☆ ♡ «...در هر شبانه‌روز صدهزار فرشته از آسمان فرود آمده و گرداگرد طواف نموده و به آن حضرت صلوات فرستاده و خداوند را تسبیح می‌گویند، آنان برای زائران مرقد استغفار می‌کنند و اسامی و مشخصاتِ دقیقِ کسانی را که به قصد تقرّب به خدا و رسولش به زیارت آن حضرت آمده‌اند می‌نویسند، و با قلمی که از نور عرش الهی است بر سیمای زائران این عبارت را نقش می‌زنند: "این شخص زائرِ مرقدِ بهترین و فرزند بهترین انبیاست." آنان در روز قیامت بر اثر این نور شناخته می‌شوند و نوری که از سیمای آنان ساطع می‌شود چشم‌ها را خیره می‌کند. در آن روز، تو ای محمّد! بین من و میکائیل قرار گرفته و علی پیشاپیش ما حرکت می‌کند. ملائکه‌ی بی‌شماری نیز به همراه ما در حرکت هستند. ما در مسیر خود به وسیله‌ی همان نوری که در سیمای زائران مرقد سیدالشهداء است آنان را شناسایی و از میان مردم جدا می‌کنیم و به این ترتیب خداوند متعال، آنان را از وحشت و سختی‌های روز قیامت نجات می‌دهد. این حکم خداوند و لطف اوست در حق کسانی که قبر تو را ای و یا قبر برادرت را و یا قبر دو فرزندت و را با و فقط برای خدا زیارت کرده باشند...» 🔰 برگرفته از کتاب بسیار ارزشمند و فاخر علیه‌السلام، صفحهٔ ۲۳۹. @yousof_e_moghavemat
🔅 پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله): ⚖ اى علىّ‌ امامان پاک از گناه از نسل تو يازده امامند و نام آخرينشان نام من است(همنام من است)او خروج خواهد كرد و زمين را پر از دادگرى مى‌كند... 📚 الغيبة (للنعمانی) ج ۱، ص ۹۲ @yousof_e_moghavemat