#همه_مجذوب_او ❤
☘
🦋
«...به اعتقاد من، همهی کسانی که با #حاج_احمد بودند و دوستش داشتند، علاوه بر جانفشانیهایی که در رفتارش میدیدند، بیشتر برای این بود که #حاجاحمد را دریافته بودند. پیوند قلبی حاجاحمد با نیروهای ارتش، سپاه، تعدادی از افراد ژاندارمری و همچنین پیشمرگان مسلمان، همه را مجذوب خودش کرده بود. میتوانید از ارتشیهایی که در آن زمان با او بودهاند، سوال کنید...»
♡
☆
- به روایت سردار حسن رستگارپناه، برگرفته از صفحهی ۱۲۵ کتاب ارزشمند #عروج_از_شاخه_زیتون 📚
•°•
°•°
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
@yousof_e_moghavemat
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹
#استوری
ای رفته و بر سینه ما داغ نهاده
سوگند به جان تو که اندر دل مایی
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
#معرفی_کتاب 📚
✔
🌸
🔸️عنوان کتاب: #حسین_از_زبان_حسین علیهالسلام: زندگی و زمانهی #امام_حسین_علیه_السلام از زبان ایشان
🔸️نویسنده: محمد محمدیان
🔸️ناشر: نشر معارف
🔸️نوبت چاپ: هفدهم، ۱۴۰۱
🔸️تعداد صفحه: ۲۹۲
🔸️قیمت: ۷۵هزار تومان.
✂️ برشی از کتاب:
[من و برادرم امام حسن علیهالسلام مشغول غذاخوردن بودیم و شخصی از قبیلهی خثعم متوجه غذای ما شد. غذای ما نان و سبزی و ترشی بود و او بسیار تعجب کرد که سفرهی ما چهقدر ساده و خالی از غذاهای متنوع و رنگارنگ است. او پرسید:
شما به این غذای اندک بسنده کردهاید، در حالیکه در این مرکز حکومت هرچه دلخواهتان باشد برای خوردن وجود دارد! در پاسخ وی گفتیم:]
چهقدر از [مراقبت و تقوای] امیرالمؤمنین علیهالسلام بیخبری!
● این کتاب، دوران تولد تا شهادت حضرت سیدالشهداء علیهالسلام را دربرمیگیرد که شامل فصلهای زیر است:
فصل اول: دوران رسول خداﷺ
فصل دوم: دوران امیرالمؤمنین(ع)
فصل سوم: دوران امام حسن مجتبی(ع)
فصل چهارم: دوران امامت
فصل پنجم: آغاز مبارزه آشکار با حاکمیت اُموی
فصل ششم: از مکه تا کربلا
فصل هفتم: و تو چه میدانی چیست #کربلا !
فصل هشتم: پس از شهادت #امام_حسین علیهالسلام
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
@yousof_e_moghavemat
❣یک شب چهارشنبه، جواد را شام به خانهام دعوت کردم. گفت: میام، اما دعوتم کردند مرکز شهید مازندرانی برای مجروحین دعای توسل بخونم. مراسم آنجا تمام شد میآیم.
مرکز مازندرانی، یک مرکز درمانی جهت جانبازان و مجروحین جنگ بود. جواد هم که صدای خوبی داشت معمولاً برای خواندن دعا دعوت میشد. شب جواد با تأخیر آمد. حال خاص و پریشانی داشت. گفتم: چی شده کاکا، چرا انقدر دیر کردی؟
تکه پارچهای به من داد و گفت: این را یادگار نگهدار.
گفتم: این چیه؟
اشک توی چشمش پیچید و با بغض گفت: قبل از اینکه دعا را شروع کنم، یک قاب عکس جلو من گذاشتند و گفتند این شهید جاویدالاثر است. بیاختیار یاد حبیب (شهید جاوید الاثر حبیب روزی طلب) افتادم و دلم سوخت. اختیار از دستم رفت و متوسل شدم به امام زمان(عج)، نمیدانم در آن حال چه گفتم و چه طور امام زمان را صدا زدم، اما همه مجروحینی که برای دعا جمع شده بودند منقلب شدند.
ناگهان عطر خوشی، در نمازخانه پیچید و صدای صلوات و جیغ و فریاد بلند شد. یکی از مجروحین وسط ایستاده بود و میگفت: آقا آمد...
آن جانباز از ناحیه پا مجروح بود و قرار بود مثلا فردا پایش را قطع کنند. میگفت امام زمان(عج) دست روی زانویم کشید و فرمودند بلند شو.
تمام قامت روی پایش ایستاده بود. بقیه مجروحین روی او ریختند و لباسش را به تبرک کندند، این تکه پارچه از لباسش را هم به من دادند. اشک در چشمهایم پیچیده بود. یقین داشتم حضور آقا امام زمان(عج) و شفای آن مجروح، جز به نَفَس و دعای خالصانه جواد نبوده است.
از کتاب: قلب های آرام
#شهید_جواد_روزی_طلب
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#زائران_امام_حسین ☘🌸🚩
☆
♡
«...در هر شبانهروز صدهزار فرشته از آسمان فرود آمده و گرداگرد #حرم_سیدالشهداء طواف نموده و به آن حضرت صلوات فرستاده و خداوند را تسبیح میگویند، آنان برای زائران مرقد #سیدالشهداء استغفار میکنند و اسامی و مشخصاتِ دقیقِ کسانی را که به قصد تقرّب به خدا و رسولش به زیارت آن حضرت آمدهاند مینویسند، و با قلمی که از نور عرش الهی است بر سیمای زائران این عبارت را نقش میزنند: "این شخص زائرِ مرقدِ بهترین #شهید و فرزند بهترین انبیاست." آنان در روز قیامت بر اثر این نور شناخته میشوند و نوری که از سیمای آنان ساطع میشود چشمها را خیره میکند.
در آن روز، تو ای محمّد! بین من و میکائیل قرار گرفته و علی پیشاپیش ما حرکت میکند. ملائکهی بیشماری نیز به همراه ما در حرکت هستند. ما در مسیر خود به وسیلهی همان نوری که در سیمای زائران مرقد سیدالشهداء است آنان را شناسایی و از میان مردم جدا میکنیم و به این ترتیب خداوند متعال، آنان را از وحشت و سختیهای روز قیامت نجات میدهد.
این حکم خداوند و لطف اوست در حق کسانی که قبر تو را ای #محمد و یا قبر برادرت #علی را و یا قبر دو فرزندت #حسن و #حسین را با #نیت_خالص و فقط برای خدا زیارت کرده باشند...»
🔰 برگرفته از کتاب بسیار ارزشمند و فاخر #حسین_از_زبان_حسین علیهالسلام، صفحهٔ ۲۳۹.
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
@yousof_e_moghavemat
🔅 پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله):
⚖ اى علىّ امامان پاک از گناه از نسل تو يازده امامند و نام آخرينشان نام من است(همنام من است)او خروج خواهد كرد و زمين را پر از دادگرى مىكند...
📚 الغيبة (للنعمانی) ج ۱، ص ۹۲
#حدیث_پیامبر_اکرم
#السلام_علیک_یا_حجت_ابن_الحسن_المهدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#طرح_مهدوی
#استوری
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#بیا_باهم_گریه_کنیم 💟
☆
♡
«...مردم در پادگان جمع بودند که جنازهی صادق را آوردند. من داشتم با جنازه نجوا میکردم. داشتم بر جنازهی صادق گریه میکردم که یکدفعه دیدم دستی بر شانهام نشست و گفت: برادر، بلند شو.
دیدم #احمد است. پیش از آن دیده بودم که با شدت و تندی برخورد میکند. اما او بچهی جنوب شهر بود و من هم بچهی جنوب شهر بودم. خواستم کم نیاورم. بین گریه با حاضرجوابی گفتم: ببخشید، نمیدانستم برای گریهکردن هم باید اجازه گرفت.
بعد دوباره شروع به گریه کردم. او با آن هیکل درشت، دست من را گرفت و گفت: برادر بلند شو! به تو میگویم بلند شو!
با ناراحتی دستم را کنار کشیدم و گفتم: گریه هم که میخواهیم بکنیم...
میان حرفم گفت: نه، بیا کارت دارم.
اینکه گفت بیا کارت دارم، لحن مهربانتری داشت. من هم بلند شدم. ادب حکم میکرد که به بزرگتر چشم بگویم. او فرمانده سپاه بود و من نیروی اطلاعاتی بودم. کمی ادعای استقلال میکردیم. ولی تا گفت کارت دارم، گفتم چشم.
داخل پادگان رفتیم. اتاقی داشتیم که در واقع دفتر ما بود. حسین رسولیان آنجا بود. #حاج_احمد گفت: حسین، یک اتاق به ما بده.
ما داخل اتاق رفتیم. تنها که شدیم، به من گفت: تو فکر کردی دل تو دل است و دل من معدن گِل! فکر میکنی من دل ندارم؟ دیشب که میخواست برود، این خودکار را به من داد. بهش گفتم نرو. گفت بگذار بروم.
با همان هیکل درشت بوکسوری ایستاده بود. من گریه میکردم. یکدفعه خودش هم شکست و شروع به گریه کرد.
گفت: من میگویم جلوی مردم گریه نکن. اشک تو را نامحرم نباید ببیند. میخواهی گریه کنی، بیا اینجا باهم گریه کنیم. فقط تو رفیقت را از دست ندادی، من هم عزیزم را از دست دادهام.
همدیگر را بغل کردیم و کمی گریه کردیم. بعد بچهها آمدند و ما را آرام کردند. اولین برخورد جدی من با #احمد از آنجا شروع شد...»
▪︎
▪︎
📚 برگرفته از خاطرات سردار حاج #رضا_غزلی : از نیروهای وقت اطلاعات سپاه مریوان مندرج در کتاب خواندنی و ارزشمند #عروج_از_شاخه_زیتون ، صفحات ۱۳۲ و ۱۳۳ کتاب.
°
°
°
#حاج_احمد_متوسلیان ⚘
#احمد_متوسلیان 💟
#جاویدنشان_حاج_احمد_متوسلیان 🚩
♡
☆
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب_خوب
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«انسانهای فداکار»
🔹شهید حاج قاسم سلیمانی: عامل انسانهای فداکار، خیلی عامل بزرگی است. چه چیزی حکومت امیرالمومنین را دچار مشکل کرد؟ نبود انسانهای فداکار
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
🔴شباهت و شهادت عجیب دو خلبان در یک روز...
🔹این دو شهید، هر دو در تاریخ پنجم مهرماه سال۱۳۵۹ در حین بازگشت از ماموریت به شهادت رسیدهاند اما نکته جالب اینجاست که علاوه بر تاریخ شهادت، تقریبا همه اطلاعات شناسنامهای و شغلی این ۲نفر از جمله نام پدر، نام مادر، سال استخدام در ارتش، درجه نظامی، نوع هواپیما و حتی نوع شهادت «اصابت موشک به هواپیما در حین بازگشت از ماموریت جنگی» یکسان است.
#شهید_محمد_رضا_کرم
#شهید_محمد_رضا_کرمی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat