eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 یادی از سردار شهید علیرضا محمدی فردویی (●ولادت: ۱۳۳۹، روستای فردوی قم ☆ ○شهادت: ۱۳۶۴، عملیات والفجر۸ ☆ ■ مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر"علیه‌السلام" قم) 🌷 از کنار گلزار شهدای قم رد می‌شدیم. ❤️ گلایه کردم که: «شما دیر به دیر یاد من می‌کنید». ❗️ علی‌رضا به گوشه‌ای از گلزار خیره شد و گفت: «کاش خانه‌ی ما نزدیک گلزار بود تا شما زود به زود به ما سر بزنی». ✅ ناراحت شدم و گفتم: «این چه حرفی است که شما میزنی؟». ♦️ گفت: «من برای این دنیا نیستم، شما هم باید آماده باشید». راوی: همسر شهید @yousof_e_moghavemat
مسلم بن كثير ازدى از شهداى كربلا، وى از طايفه ازد و از تابعين بود. بعضى هم او را از اصحاب شمرده اند. در برخى جنگ‌ها در ركاب امام على علیه السلام مجروح شده و از ناحيه پا آسيب ديده بود. در حادثه عاشورا ... @yousof_e_moghavemat
گر چه این شهر شلوغ است .. ولی باور کن ، آنچنان جای تـــو خالیست ، صدا می پیچد .. ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 💠 بر مزار پاک فرمانده ۱۹ ساله تیپ ذوالفقار لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) - دوران دفاع مقدس 🌷 @yousof_e_moghavemat
وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِن فَضْلِهِ .. و (هر چه می خواهيد) از فضل خدا بخواهيد .. 🍃 سوره نساء | آیه ۳۲ @yousof_e_moghavemat
مانده‌ام .... چشم انتظارِ یک خبر ؛ یک أنا المهدی بگو یابن‌الحسن @yousof_e_moghavemat
1_459839297.mp3
4.84M
میاد خاطراتم جلوی چشمام... آقای میثم مطیعی ✒️مرصاد @yousof_e_moghavemat
🥀 شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن؟ مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد .. سمت چپ سمت راست لحظه هایتان شهدایی @yousof_e_moghavemat
*اول نماز📿 بعد غذا🍲* *شهید محمد مهدی علی محمدی*🌹 تاریخ تولد: ۲۹ / ۱۰ / ۱۳۳۸ تاریخ شهادت: ۱ / ۱۱ / ۱۳۶۵ محل تولد: شیراز / اقلید محل شهادت: شلمچه 🌹همرزم← بچه ها از خستگی، اول غذا میخوردن🍲 بعد نماز📿 مهدی رفت و یه بمب دست‌ساز گذاشت زیر پلو وسط برنجای داغ🍗 *(از اونجایی که استاد تخریب بود کار با مواد منفجره رو خوب بلد بود)*💥 بسیجیا تا رسیدن باز رفتن سراغ غذا تا دلی از غذا در بیارن🍲 *همون موقع بمب دستساز منفجر شد💥 برنجا پاشید تو سر و صورتشون ، همه هاج و واج مونده بودن داشتن به قیافه همدیگه میخندیدن*💐 مهدی با خنده به همه گفت: اول نماز📿 بعد غذا.🍲 از اون وقت *اول همه نمازشونو میخوندن و یادی هم از اون برنجایی که رفت تو چشم و چارشون میکردن و میخندیدن*🌷همرزم← دیر وقت بود داخل چادر بودیم *که دیدم داره صدای خورد شدن و ملچ و مولوچ میاد*🍪 از چادر اومدم بیرون، دیدم مهدی نشسته و داره یه چیزی از رو زمین برمیداره و میخوره🌷گفتم مهدی جان چه میکنی؟ گفت: *این تیکه نونارو بچه ها ریختن بیرون از چادر حیفه نعمت خداست گناه داره دارم سالماشو میخورم*🌷سرانجام این فرمانده دلیر در شلمچه *که فرماندهی گردان کوثر از تیپ ۳۳ المهدی را بر عهده داشت💚 با اصابت گلوله به پیشانی‌اش*🥀🖤 به شهادت رسید🕊️🕋 @yousof_e_moghavemat
🚩 ✔ 🌸 ✔ «...چون می دانستم ساعت ۶ پرواز دارد، ساکش را آماده کردم و داخل اتاق خودش که کتابخانه و جانمازش هم آنجا بود گذاشتم. بی خبر وارد اتاقش شدم، دیدم وسایلش را به هم زده، سجاده و عبایش را جمع کرده، محل جاکتابی اش را تغییر داده، میز تحریرش را برده جایی که همیشه نماز می خوانده گذاشته. اصلاً وقتی وارد اتاق شدم یک لحظه شک کردم که این همان اتاق حاج آقاست یا نه! لباس اضافه هایی که توی ساک گذاشته بودم را بیرون آورده بود. گفتم: این لباس ها را لازم داری. چرا آوردی بیرون؟ گفت: نه من زود برمی گردم. اصرار کردم، گفت: لازم ندارم، زود برمی گردم. دو تا انگشتر عقیق داشت آنها را هم از انگشتش درآورد و گذاشت داخل کشوی میز. موقع رفتن چند بار رفت داخل خانه و برگشت حیاط. پرسیدم: چیزی شده؟ وسیله ای گم کردی؟ چرا نگرانی؟ گفت: چیزی نیست حاج خانم. از زیر قرآن ردش کردم و رفت داخل ماشین. از آنجا هم دستی تکان داد و راننده گاز ماشین را گرفت و رفت. اهل پیامک و این جور چیزها هم نبود؛ ولی آن روز از پای پلکان هواپیما برای من پیامک کوتاهی فرستاد. فقط نوشته بود: ...» 📖 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی ، صفحه ۴۵۵، به کوشش 📚 به بهانه پنجمین سالگشت شهادت سردار 🚩 @yousof_e_moghavemat
🔰فرماندهی لشکر ۲۳ نوهد (ملقب به ) 🍂شهادت: ۶۴/۷/۸ - کلاشین عراق 📝نامه‌ای به نوشت که اگر فنون نظامی را خوب بلدی و نظریه‌پرداز جنگی هستی، پس به راحتی می‌توانی در با من و دوستانم بجنگی☄ نه این‌که مسکونی را کنی. 🔅در جواب صدام قادر عبدالحمید را به عباس فرستاد که پس از درگیری طولانی از سردار آبشناسان خورد. 🌷 @yousof_e_moghavemat