💗 حاج احمد 💗
⚘ #عملیات_الی_بیت_المقدس_خرمشهر 🚩
.
.
🏷 روز شنبه ۱۱ اردیبهشت ۶۱، دشمن پاتکهای شدیدی جهت بازپس گیری مناطق از دست داده با پوشش حجم وسیعی از آتش توپخانه، خمپاره و کاتیوشا به راه می اندازد و شیر مردان بسیجی #تیپ_۲۷ همیشه خط شکن، پاتکهای دشمن را دفع کرده و بدین ترتیب با غروب خورشید ۱۱ اردیبهشت، دومین روز نبرد هم به پایان می رسد.
✔
آمار اُسرای عراقی از ۳۰۹۶ در روز اول به ۴۶۶۳ نفر در روز دوم افزایش یافت. نیمه شب ساعت ۱:۵۰ بامداد یکشنبه ۱۲ اردیبهشت، لشکر ۳ زرهی دشمن دیگر بار پاتک سنگین خود را در محور عملیاتی سلمان، خاصه بر روی مواضع گردان مسلم ابن عقیل شروع می کند؛ امّا نیروهای تحت امر "حبیب الله مظاهری"؛ فرمانده نخبه و تیزهوش گردان مسلم، سرسختانه مقاومت می کند.
✔
در همین روز بالاخره با الحاق تیپ ۸ نجف اشرف با تیپ ۷ ولیعصر (عج) دزفول، جناح راست #تیپ_۲۷ پس از سه روز تحمل فشار سهمگین، پوشش داده می شود و بدین ترتیب، تیپ ۸ نجف در شرق جاده که دارای عارضه هست، مستقر شده و خط پدافندی خود را تشکیل می دهد.
✔
با رشادتهای کم نظیر و مقاومتهای جانانه گردانهای #تیپ_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)، ترمیم خط سرپل که از اواخر شب گذشته شروع شده بود، در ساعات اولیه بامداد ۱۲ اردیبهشت به نتیجه می رسد و به ترمیم و تامین کامل آن منجر می گردد. بین یگانهای این قرارگاه و همچنین قرارگاه عملیاتی فتح، پیوستگی کامل به وجود می آید و به عبارت بهتر، اکنون خط سرپل طرح ریزی شده در طرح "کربلا - ۳" به طور کامل و صددرصد تصرف می گردد.
⚘
✅
📸 شناسنامه عکس: از سمت چپ نفر اول سردار عزیز اسلام #شهید_حبیب_الله_مظاهری ؛ فرمانده گردان مسلم در عملیات #الی_بیت_المقدس ،
نفر دوم: شهید حاجی بابایی.
نفر سوم: #حبیب_حرم سردار #شهید_حاج_حسین_همدانی 😍
.
.
#عملیات_الی_بیت_المقدس_خرمشهر
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
💠 *نماز پشت به قبله*!!
به حبیب گفتم وضع خط خوب نیست. گردان را ببر جلو
آهسته گفت : بچه ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند . . .
امکان برگرداندن آن ها به عقب نبود و بچه ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند…..
حبیب گفت : اگه می تونی یکی از بچه های مجروح را ببر بعد دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد.
ترکشی به سینه اش اصابت کرده بود و جای زخم را با دست فشار می داد.
سوار شد تا حرکت کردم *صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد.* تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم.
گفتم برادر اسمت چیه؟
جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت، زیر لب چیزهای می گوید.
فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم.
مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد .
گفتم چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟
گفت نماز می خواندم .
نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون…
گفتم ما که رو به قبله نیستیم، تازه
پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که خونیه، نجسه.
گفت حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد.
گفتم نماز عصر را هم خوندی ؟گفت بله
گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند بعد لباست را عوض می کردی آنوقت نماز می خوندی.
گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم ،
فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا.
گفتم : بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر می گردی پیش رفیقات ،
با خودم فکر کردم
یک الف بچه احکام نماز
را هم شاید درست بلد نیست و الّا
بابدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه!!!
دم اورژانس پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم
بچه محل!
گفت: تا خدا چی بخواد.
با برانکارد آمدند ببرنش
گفتم خودش می تونه بیاد
زیاد زخمش جدی نیست
فقط سریع بهش برسید…
بیست دقیقه ای آن جا بودم، بعد خواستم برگردم
رفتم اورژانس پرسیدم
حال مجروح نوجوان چطوره؟ گفتند شهید شد...
با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت ورفت…..
تمام وجودم لرزید.
بعدها
درنواری از شهید آیت الله دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده:
*آهای بسیجی*
*خوب گوش کن چه می گویم! * *من می خواهم به تو پیشنهاد یک معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود!*
*من دستغیب*
*حاضرم یکجا ثواب هفتاد سال* *نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تو،*
*و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ بدون وضو پشت به قبله با لباس خونی و بدن نجس خوانده ای را از تو بگیرم...*
آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی...؟!
📚خاطرات سردار شهید حاج حسین همدانی
#شهید_حسین_همدانی
#حبیب_حرم
#ابو_وهب
@yousof_e_moghavemat
⚘ #شب_شهادت_حبیب_حرم 🚩
✔
🌸
✔
«...چون می دانستم ساعت ۶ پرواز دارد، ساکش را آماده کردم و داخل اتاق خودش که کتابخانه و جانمازش هم آنجا بود گذاشتم. بی خبر وارد اتاقش شدم، دیدم وسایلش را به هم زده، سجاده و عبایش را جمع کرده، محل جاکتابی اش را تغییر داده، میز تحریرش را برده جایی که همیشه نماز می خوانده گذاشته. اصلاً وقتی وارد اتاق شدم یک لحظه شک کردم که این همان اتاق حاج آقاست یا نه!
لباس اضافه هایی که توی ساک گذاشته بودم را بیرون آورده بود. گفتم: این لباس ها را لازم داری. چرا آوردی بیرون؟
گفت: نه من زود برمی گردم.
اصرار کردم، گفت: لازم ندارم، زود برمی گردم.
دو تا انگشتر عقیق داشت آنها را هم از انگشتش درآورد و گذاشت داخل کشوی میز. موقع رفتن چند بار رفت داخل خانه و برگشت حیاط. پرسیدم: چیزی شده؟ وسیله ای گم کردی؟ چرا نگرانی؟
گفت: چیزی نیست حاج خانم.
از زیر قرآن ردش کردم و رفت داخل ماشین. از آنجا هم دستی تکان داد و راننده گاز ماشین را گرفت و رفت.
اهل پیامک و این جور چیزها هم نبود؛ ولی آن روز از پای پلکان هواپیما برای من پیامک کوتاهی فرستاد. فقط نوشته بود:
#خداحافظ ...»
📖 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی #پیغام_ماهی_ها ، صفحه ۴۵۵، به کوشش #گلعلی_بابایی 📚
به بهانه پنجمین سالگشت شهادت #حبیب_حرم
سردار #شهید_حاج_حسین_همدانی 🚩
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
#مدافعان_حرم
@yousof_e_moghavemat
فردای عید غدیر بود. قرار بود قبل از اعزام مجددش و رفتن به ماموریت، به کارهای اداری و غیر اداریش بپردازد و سر و سامانش بدهد.
مدتی در اتاق مشغول بودم.
بلند شدم و بیرون رفتم. چشمهایم از تعجب گرد شد؛ حاج آقا جلوی در فریزر بود و مشغول تمیز کردن آن.
گفتم: مگه شما بیرون نبودید؟ کی اومدین من متوجه نشدم؟ چرا زحمت می کشید؟
نگذاشت حرفم را ادامه بدهم؛ لبخندی زد و گفت: دیدم کمرت درد می کنه گفتم قبل از رفتن دستی به این فریزر بکشم شما اذیت نشی.
راوی همسر شهید
#شهید_حسین_همدانی
#حبیب_حرم
@yousof_e_moghavemat
#خصوصیات_رفتاری_همت_احمد_محمود 😎
💢
💥
💯
«...به عنوان یک معترضهای همینجا بگویم، اصولاً #همت خیلی پرجاذبه بود. انگار اصلاً در وجود این مرد دافعه نبود. حتی یک بار ندیدم برخورد خشنی با کسی داشته باشد. چرا، تند میشد، ولی در تندی هم خیلی خوددار و صبور بود و کماکان به طرفِ عتابِ خودش #عزیزم و #جانم خطاب میکرد.
#احمد_متوسلیان که هیچ. در هر ۲۴ ساعت حداقل یکی دو نوبت بایستی دادی میزد و به قول معروف گرد و خاک میکرد! تند بود.
#محمود_شهبازی ، جاذبهاش بیش از دافعهاش بود، منتها در جنبهی دفعی، هیچ از #احمد کم نمیآورد. خیلی قاطع و تند برخورد میکرد. خودم در مورد هر سه این بزرگواران در دوران تشکیل #تیپ_۲۷ و نبردهای فتحمبین و الیبیتالمقدس، به دفعات شاهد این نحوه برخوردهایشان بودم.
در یک کلام، #احمد کلاً یک انسان جلالی و بامهابت بود. #شهبازی مهابت و ملاطفت را با هم داشت و #همت یک انسان جمالی؛ اهل ملاطفت و جاذبه بود...»
《》
《》
📚 به نقل از #حبیب_حرم ، سردار #شهید_حاج_حسین_همدانی در کتاب ارزشمند و درخشان #مهتاب_خین - صفحه ۲۴۰
#حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_همت
#حاج_محمود_شهبازی
@yousof_e_moghavemat