eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
628 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
447K
▪️زمزمه وداع با ماه رمضان خدا نگهدار ای شبای عاشقی من موندم و نالایقی مُعترفم با گریه بر حقایقی باید دلم رو زائر بهار کنم رَوونه سوی یار کنم میری من از فِراق تو چیکار کنم سلام ما رو برسون به دلدار دلم شده به عشق تو گرفتار ماه رمضون میری خدا نگهدار خداحافظ... @nohe_sonati وقت وداع با ناله و شور و نوا می اُفتم از اشک و بُکا یادِ وداعِ اون غریب کربلا با گریه و با سوز سینه خواهرِش به پیش چشم مادرش بوسه زده زیر گلوی دلبرش بیایْد همه گریه کنیم با مادر برای اون سرِ جدا زِ پیکر تو قتلگاه میزنه ناله خواهر ثارَالله... @nohe_sonati ✍امیر عباسی ✅کانال شعر و سبک مداحی https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
ختم وترحیم خوانی: می روی کم کم ز دستم ماه خوب و با صفا غافل از تو بودم و رفتی تو ای ماه خدا می روی کم کم ز دستم ماه مهمانی ِ دوست لحظه لحظه بودنم با تو همیشه آرزوست می روی کم کم ز دستم ماه زیبای علی من خجل ماندم ز رخسار دل آرای علی می روی کم کم ز دستم ماه قرآن ماه نور زود ای ماه خدایی کردی از دل ها عبور می روی کم کم ز دستم ای یگانه ماه عشق ترسم آخر جا بمانم بعد تو از راه عشق می روی ای ماه خونین گشتن تمثال بدر رفتی و از دست ما رفته دگر شب های قدر حال ای ماه خدایی کن دوباره دلبری قلب ما را حیدری کن لحظه های آخری بعد تو دیگر چه دور از محفل مستان شویم کن تو یاری تا همیشه همره قرآن شویم تا همیشه میهمان در محضر ساقی شویم سر خوش از جام ولایت تا ابد باقی شویم دور از دل ها نگرد حال ذکر و زمزمه جرعه ی کوثر دهد ما را همیشه فاطمه شعبه ای از کوثرش بر هر دلی جاری کند مِهر زهرا تا ابد در سینه دلداری کند آه اِی ماه خدا دستم بگیر از مرحمت تا شوم از فیض تو غرقه به بحر معرفت تا هم اکنون گر گناه ما نبخشیدی خدا این زمان یک جا ببخش آن چه ز ما دیدی خدا گر رود ماه تو اما مِهر تو پاینده است عشق حیدر را مگیر از سائلت تا زنده است بیا و بنده ی آلوده را ببخش امشب مرا به حقّ محمد خدا ببخش امشب محبتی کن و درهم خودت بخر ما را تو را قسم به علی یک نجف ببر ما را گرفته ام به لبم باز زمزمه یا ربّ مرا ببخش تو را جان فاطمه یا ربّ ببین که بی کسم و دست خالی آمده ام به احترام حسن محضر تو رو زده ام حسین گفتم و دیدم دل پریشان ریخت به رنگ خون خدا آیه آیه قرآن ریخت تو را به حقّ علی بن سید الشهدا به ما ببخش خدایا همیشه حال دعا دل شکسته ی ما را فقیر باقر کن مرا مدینه ببر عاشقانه زائر کن بجعفر بن محمد پر از نیازم کن مرا تو عاشق سجاده ی نمازم کن دل مرا تو کن امشب مقیم آل الله به حقّ حضرت موسی کلیم آل الله رضایتی به دل بی نوا بده امشب به حقّ نام رضا کربلا بده امشب ببین که یاد تو هستم بیا و یادم کن مرا گدای کرمخانه ی جوادم کن مسیر بندگی تو مسیر آزادی ست هدایتم به تو سوگند با خود هادی ست بیا بخر تو صدای پر از سکوتم را بخر تو یا حسن ع دوم قنوتم را دوباره در دل من با تو نیّت عهدی ست تمام حاجت من شوق دیدن مهدی عج ست خدای من پسر ثامن الحجج برسد عزیز فاطمه س در جمعه فرج برسد بیاید آنکه مرا برده آستان حرم به داد ما برسد با مدافعان حرم خدا مرا به خودت تا به ربّنا برسان مرا همین شب جمعه به کربلا برسان 👉 ذاکران امام حسین
بسم الله الرحمن الرحیم شب آخر شب آخر رسید اما  برای عاشق آغاز است که عاشق خوب می‌داند  سحر هنگامِ پرواز است اگر این است آقایم ندارد سفره‌اش پایان ضیافت خانه‌اش شُکرِ خدا هر روز و شب باز است خدا را شُکر در سی شب  مرا دارالشفا آورد همین که دید بیمارم دلم لبریز امراض است  خدا را شُکر مهمانِ امامی مهربان بودیم چرا ما آمدیم اینجا میان ما و او راز است خدایا کاش سال بعد سحر‌ها در بقیع باشیم که در صحن حسن یک طورِ دیگر گریه‌ها ساز است و شب‌ها  جمع می‌گردیم گِردِ مرقدش آنجا کنارِ پنجره فولادِ زهرا که پُر اعجاز است توسل کن  توکل کن خدا هست و خدا کافی است چه غم در پیش راه تو هزاران دست انداز است خدا را کاش بنویسند در این شب برای ما امامش را نَه سربار است بلکه خوب سرباز است حسین است و لبی خشک و... صدای لشکری سیراب کسی رو می‌زند که روی دستش کودکی ناز است الهی بشکند دست و کمان  حرمله ، بد زد رُباب است و همین روضه:  ببین چشم علی باز است... (حسن لطفی ۴۰۱/۰۲/۱۰) رمضان می رود و اشک و دعا می ماند ذکرِ خیرِ تو در اندیشه ی ما می ماند دلِ ما روشن از آن پنجره ی نورانیست که سحر تا به سحر رو به تو وا می ماند گر چه تلخ است عبور از سحرِ ماهِ صیام دلِ ما در به در ماهِ خدا می ماند بار الها! تو ببخشا بدی ام از کرَمت گر بشویی گنه ام نیک به جا می ماند درد از توست دوا نیز تویی بی تردید از تو در جانِ من ای عشق شفا می ماند با مناجات سحرگاهِ نسیمِ سحری شرحِ اوصافِ تو در اشک رها می ماند آه! همچون دلِ جا مانده ی ما در رمضان از تو تا روزِ ابد خاطره ها می ماند فیضِ این ماه همین بس که با ذکرِ دعا در گلستانِ دلم عطرِ خدا می ماند یارب امیدِ دلِ ماست که تا سالِ دگر سایه‌ی لطف تو بر شاه و گدا می ماند گوید از عرش به من فاطمه با صوتِ حزین این نداهای شبِ قدرِ شما می ماند زیرِ لب زمزمه کردم بعلی و به حسین گریه ام در نجف و کرببلا می ماند 👉 هر که باشی و ز هر جا برسی آخرین منزل هستی این است آدمی هر چه توانگر باشد چون بدین نقطه رسد مسکین است خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است بیند این بستر و عبرت گیرد هرکه را چشم حقیقت بین است صاحب آن همه شهرت امروز سائل فاتحه و یاسین است افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است 👉 ذاکران امام حسین
زمزمه وداع_سخته وداعه با تو.mp3
884.6K
☑️بنداول سخته وداعه با تو ای بهترین ماه سخته وداعه با تو زیباترین ماه سخته وداعه با تو ای شهر الله سخته وداعه با تو حاصلشه آه ای رمضان ای شهر قرآن ای رمضان ای شهر غفران ای رمضان ای شهر رحمت ای رمضان شهر ضیافت (ماه کریم الوداع ما میرویم الوداع)(۲) ☑️بنددوم سخته وداعه با تو ای ماه توبه سخته وداعه با تو ای ماه ندبه سخته وداعه با تو ماه کرامات سخته وداعه با تو ماه مناجات ای رمضان ای عید امت ای رمضان ای شهر برکت ای رمضان ای نور ایمان ای رمضان زندان شیطان (ماه کریم الوداع ما میرویم الوداع)(۲) ☑️بندسوم نمیدونم شبای قدر بخشیدی من رو از آتیشت نجات دادی تو این بدن رو نمیدونم تا سال بعد زنده میمونم تقدیر تو چیه برام من نمیدونم اهل نجاتم کن خدایا روزی من کن کربلا را کاری برای نوکرا کن رزق محرم را عطا کن (ماه کریم الوداع ما میرویم الوداع)(۲) 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 سر نخواهم کرد خَم پیش کسی الا حسین قلب من خورده به نام نامی مولا حسین در رهش امروز هر کس یک قدم برداشته خوب می‌داند تلافی می‌کند فردا حسین آه از آن روزی که خلوت می‌شود دور مزار بعد می‌بینی که مانده پیش تو تنها حسین بندگان شیخ و شاه و مال و دنیا نیستیم از همه عالم کفایت می‌کند ما را حسین شک ندارم نوکران را از صف یوم الحساب می‌کشد بیرون ملک، می‌گوید: این ها با حسین ابر و باد و ماه و خورشید و فلک در مشت اوست لحظه‌ای ابرو بیاندازد اگر بالا حسین کوله‌باری از گناه آورده‌ام، چون گفته‌اند با دو قطره اشک، پاکش می‌کند یکجا حسین رمز و راز کاف و ها و یا و عین و صاد، اوست کَلْمَةُ الحسنی حسین و عُروةُ الوثقی حسین بس که بخشیده‌ست می‌ترسم میان قتلگاه شمر را بخشیده باشد روز عاشورا حسین مادرم می‌گفت اگر شوق حرم داری بگو_ بعد تسبیحات بی بی حضرت زهرا، حسین هر که دلتنگ است بسم الله، هموار است راه خرج چندانی ندارد کربلا، یک یا حسین ! 🔸شاعر: ========================== 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 ذاکران تمام حسین
آقا سلام! ماه مبارک تمام شد شب­های آخر من و ماه صیام شد درهایی از ضیافت حق بسته شد ولی پشت در نگاه شما ازدحام شد سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد بین دعای آخر سفره دعا کنید شاید که سال، سالِ ظهور امام شد آقا دعا کنید که شب­های آخر است شاید که ميهمانی ما هم به کام شد 👉 ذاکران امام حسین
این میوه‌ی باران‌زده هرچند که کال است ای عشق مدد کن که به دنبال کمال است یا حسرت آینده و یا داغ گذشته‌ست کاری که روا نیست به ما شادی حال است در خلوت ما _غیر تو_ عالم همه جمع‌اند ای دوست تو را از دل ما جای سوال است! یا جای تو یا غیر تو اینجاست، ولاغیر! جمع تو و غیر تو در این خانه محال است سرمایه‌ی ما بال شکسته‌ست چو فطرس در دایره‌ی سوختگان بال وبال است هرکس که تو را خواست، تو را یافته آخر چون خواستنت ساده‌ترین راه وصال است ما را نظر لطف تو عید است، اگرچه اندیشه‌ی مردم همه دیدار هلال است 👉 ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی: 🔹 نمی دانم چرا از روشنی از نور می ترسم به من نزدیکی و من از تو دورا دور می ترسم چنان با تیرگی خو کرده ام یک عمر که حتی ببینم خانه ام را می کنی پر نور می ترسم بمیرانم ولی اول بخوان این اعترافم را خدایا هرچه باشم باز هم از گور می ترسم الهی وحشتی مِن ضیقِ لحدی ، رحم کن بر من من از تاریکی این قبر سرد و کور می ترسم الهی لا تؤدبنی ، عقوبت کار رحمان نیست من از اخم‌‌ و سوال آن دوتا مأمور می ترسم اگر نیش زبانم خانه و همسایه را آزرد به فریادم برس ، از نیش مار و مور می ترسم خدایا هرچه کردم ، بر حسینت گریه هم کردم من از بی آبرویی پیش او ، بدجور می ترسم به اشکی بر حسبنت می کنی خاموش آتش را مرا بر آتش خشمت نکن مجبور ، می ترسم 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 🔹 بر عفو بی‌حسابت، این نکته‌ام گواه است گفتی که یَأس از من، بالاترین گناه است من غرق در گناهم، مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم، «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی، دَر بَر رویم ببندی آخر کجا گریزد، عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم، بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و، پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت، برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری، محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم، من راه خویش بستم ور نه به جانب تو، هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن، ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن، یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو، جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قَدر با تو، بِهْ از هزار ماه است 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 ذاکران امام حسین
535.2K
▪️زمزمه وداع با ماه رمضان این شبای آخری نگو که از گناه من نمیگذری این شبای آخری بگو که بار این گدا رو میخری با حسينت اومدم یه روز به دادم می رسه این نوکری نوکری برا - شاه کربلا نمیذاره که برم بی راهه میدونم اینو - حرم حسین بهترین پناهمه والله ۲ العفو بحق الحسین... @nohe_sonati ️️️️️ تحبس الدعا منم منی که جز تو به همه رو می زنم ناامیدم نکنی هر چی باشم گریه کن و سینه زنم آرزومه آخرش یه ذره تربت بذارن توو کفنم پر و بالمی - شاه عالمی تنها با غم تو آروم میشم جون من فدا - تَرَک لبات عطش تو میزنه آتیشم ۲ العفو بحق الحسین... @nohe_sonati ✍احسان نرگسی ✅کانال شعر و سبک مداحی https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
ختم وترحیم خوانی: کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم می ترسم از عذاب و امیدم به فضل توست راهِ نجات، خوف و رجا بوده از قدیم شغل گدایی اش به دو عالم نمیدهد هر کس گدای بوده از قدیم می ترسم از فشارِ شبِ دفن خود ولی دلگرمی ام بوده از قدیم نزد کریم هر که فقیر است بُرده است آقا رئوف با فقرا بوده از قدیم من عاشق تمام ائمه شدم ولی در سینه جای دوست سوا بوده از قدیم با توبه ی آدم قبول شد ذکرش همیشه عقده گشا بوده از قدیم صوم و صلاة تمام ماست حب الحسین نیت ما بوده از قدیم در روضه و میان مناجات حاجتم برگ برات کرب و بلا بوده از قدیم 👉 آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت... نام من را بین مهمان‌های تو آخر نوشت دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت جای نان می‌خواستم قدری تماشایش کنم حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد قصه‌ام را تا ابد در خانه‌ی دلبر نوشت به من بی آبرو چه آبرویی داده است من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت دست من را داد در دست علی مرتضی بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد سرنوشتم را خداوندِ علی، از سر نوشت آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت کل دارایی من این است... عشقم به حسین! بین ثروتمندها اسم مرا مادر نوشت چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیأتم... دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت از همان‌موقع چه کیفی می‌کنم من با حسین! شرح آن‌ را باید از امروز تا محشر نوشت چندوقتی می‌شود دور از تو ماندم، وای من فطرست‌ را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت ** ای فدای اسم شیرینت «حسین جان» کز ازل حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت نیزه‌ها روی تنت یکجور رفته کج شده مزد "هَل مِن ناصرت" را با سنان لشکر نوشت شمر روی سینه‌ات مشغول ذبحت بود آه... قاتلت را مقتل اما، غُصه‌ی معجر نوشت 👉 با گریه این شبها ببندم بارِ خودرا من می روم اما ندیدم یارِ خودرا شب‌های خوبی بود حیف از دست دادم قدری نشد زیبا کنم رفتار خودرا من توبهٔ شب‌های قدرم را شکستم پیچیده ام در هم دوباره کارِ خودرا شاهد میاور من گنهکارم قبول است اسبابِ تخفیفی کنم اقرار خودرا زانو بغل ؛ ساکت؛به پشت در نشستم خالی مکن از پشت من دیوار خودرا تو آن طبیبِ مثل مادر مهربانی باورکنم ؟!ردمیکنی؟ بیمار خودرا نور دعا قلب و زبانم شستشو داد تطهیر کردم هر سحر گفتار خودرا یک عمر پای سفره زهرا نشستم بامادرم گفتم کمی اسرار خودرا سنخیّتی بین من و آقای من نیست تطبیق دادم با علی کردار خودرا رو به نجف جان دادنِ ما کیف دارد وعده به ما داده علی دیدار خودرا زهرا رسانَد یاری ما در قیامت آقای محشر حیدر کرار خودرا شب‌های آخر سائل سلطان طوسم دارد هوای نوکر دربار خودررا وقتی دم ِ مغرب عطش آمد سراغم باگریه واکردم فقط افطار خودرا گفتم حسین و آب خوردم گریه کردم یادی نمودم غربت دلدار خودرا 👉 بهترین فصل دعا بود نمی‌دانستم مرغ آمین همه جا بود نمی‌دانستم یا كریم دل من سی شب و سی روز تمام در قفس بود و رها بود نمی‌دانستم «ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم» لطف، بی‌چون و چرا بود نمی‌دانستم عابر كوچه دلتنگی و حیرت بودیم خانه‌ی دوست كجا بود؟ نمی‌دانستم و خدا را به علی! باز قسم خواهم داد صحبت از عشق خدا بود نمی‌دانستم 👉 ذاکران امام حسین
➖➖➖➖➖➖ ماه مبارک ،الوداع ➖➖➖➖➖➖ رمضان ماه خدا بود که رفت فرصت اشک و دعا بود که رفت لحظاتِ سحر و افطارش همه اش لطف وصفا بود که رفت رزق و برکت همه ی ساعاتش سفره ای بهر گدا بود که رفت هر کجا دیده گشودم دیدم محفل انس به پا بود که رفت موج می زد همه جا بخشش و جود بیکران بحر سخا بود که رفت نبوَد دست تهی در این شهر چشمه فضل و عطا بود که رفت به تنِ خسته و بیمارِ همه مرهم درد و شفا بود که رفت گاه با قطره ی اشکِ سحری بانی روضه ی ما بود که رفت ناله کردیم الهی به حسین بزم ما کرببلا بود که رفت موسم توبه و برگشت و بسی بخششِ جرم و خطا بود که رفت زفراقش دل ما می گیرد پر زامید و رجا بود که رفت بشنیدم که ندا داد کسی گوهری دست شما بود که رفت می سرایم من از این دلتنگی رمضان ماه خدا بود ‌که رفت (( حجت اله رجب زاده جرجافکی )) ➖➖➖➖➖➖
ختم وترحیم خوانی: خداحافظ ای ماه خوب صیام خداحافظ ای رحمت مستدام خداحافظ ای سفره های سحر نماز و دعا و قعود و قیام رسیدیم از این فیض تا عید فطر از آن حسن مطلع به حسن ختام چه ماهی که با لطف حق شد شروع چه ماهی که با لطف حق شد تمام چه شب های انسی چه حال خوشی که پُر میشد از عطر رحمت مشام چه محروم باشم چه مرحوم، باز به لطف خدا چشم دارم مدام اگر عقده داری چو من در گلو اگر از گناهان شدی تلخ کام به دربار حق رو کن و زیر لب ببر نام زهرا "علیها سلام" بگو مهر او هست در سینه ام به اولاد زهرا غلامم، غلام اگر شاهدی از تو درخواست شد برای ملائک بگو این کلام دو چشمم عزادار آن تشنه ای است که بر زخم او نیزه شد التیام عقب مانده های حُنین و اُحد گرفتند از آن بی کفن انتقام تنش پایمال سُم اسب شد عیالش روان شد به بازار شام فدای رقیه که در راه حق فدا شد برای بقاء قیام 👉 چه شبهای خوبی که با تو سحر شد نه سختی کشیدم، نه عمرم هدر شد نگفتی گنهکار بیرون بماند همین شد که شوقم به تو بیشتر شد نه منت کشیده، نه زحمت کشیده خجالت کشیده گدا معتبر شد همه بار بستند، جز من که ماندم چه خاکی به روی سر رهگذر شد جز اینجا دگر سرپناهی ندارم ببین سائلت باز هم دربه در شد همه فرصتم رفت و دستم تهی شد دوسر سود خالص برایم ضرر شد چه خوش بودی ای سی شب افطار و گریه! بسوزد فراق تو که دردسر شد بنا بود در بین آتش بسوزم علی تا که فهمید، فوراً سپر شد گناه مرا بین چادر نهان کرد عجب مادری! جای من خونجگر شد فقط دست من می رسد به محرم حسین جان بیا فرصتم مختصر شد صدا زد بیا خواهرم، وقت تنگ است بغل کن مرا باز، وقت سفر شد برو کهنه پیراهنم را بیاور برو که حسینت دگر محتضر شد چرا خیره ماندی به زیر گلویم ببین شمر از غصه ات باخبر شد بکش دست بر موی پر پیچ و تابم که تقدیر من خنجر از پشت سر شد ای روزهای ختم ِ قرآنی خداحافظ لحظاتِ نابِ أدعیه خوانی خداحافظ ای ماهِ نجواهایِ عاشقانه در خلوت شب زنده داری هایِ طولانی خداحافظ ای سفرهٔ افطار! ای شوق ِ لکَ صُمتُ ای بهترین معنایِ مهمانی خداحافظ ای اشکِ جاری در مناجاتِ أبوحمزه ای چشم های خیس ِ بارانی خداحافظ ای جنّتِ جوشن کبیر ای ذکرِ خَلّصنا شبهای قدر ای حالِ عرفانی خداحافظ خوف و رجایِ دلنشینِ وقتِ استغفار ای حسّ بیتابی و حیرانی خداحافظ ای فرصتِ انفاق در پس-کوچهٔ اخلاص ای نان و خرماهایِ پنهانی خداحافظ ای روضهٔ فزتُ و ربّ العکبه در محراب ای فرقِ خونین! زخم ِ پیشانی خداحافظ * میگفت شاید بی رمق حیدر شبِ آخر ای عمرِ سرتاسر پریشانی خداحافظ! 👉 شب های آخر است به فریادمان برس خواهش مکرر است به فریادمان برس این شعله های هجر که باشد به جان ما کبریت احمر است به فریادمان برس قلبی که هست آینه دار فراق تو در خون شناور است به فریادمان برس ما آمدیم تا به حریم وصال تو دل پشت این در است به فریادمان برس این دیده هاست طایر کویت ولی که حیف بی بال و بی پر است به فریادمان برس مهر تو در دل است بیا ای امید دل عشق تو در سر است به فریادمان برس از بس که سوخت آتش هجران به سینه ها دل ها مکدر است به فریادمان برس این ماه و سال بهر دل افسردگان ز هجر چون روز محشر است به فریادمان برس رفت از فراق صبر و تحمل ز دل ولی مهر تو در بر است به فریادمان برس این بغض سینه سوز که ما را بود ز هجر خود داغ دیگر است به فریادمان برس پیمانه های دل که رسیده به دست ما لبریز کوثر است به فریادمان برس چشمی که ماند خیره به راهت بیا ببین گریان مادر است به فریادمان برس تنها زنی که بهر ولایت ز جان گذشت زهرای اطهر است ، به فریادمان برس این آه جانگداز که آید ز چاه ها فریاد حیدر است به فریادمان برس این بانگ العطش که بر آید ز قتلگاه از خون حنجر است به فریادمان برس این سوز و ساز و غم که بر آید ز کربلا از زخم پیکر است به فریادمان برس آن ناله های زار که آید ز نینوا آوای خواهر است به فریادمان برس آن اشک و آه که تصویری از عزاست گلبانگ دختر است به فریادمان برس آن خون که ریخت روی دو دست حسین ، وای از حلق اصغر است به فریادمان برس آن پاره پاره ماه و ستاره به روی خاک از جسم اکبر است به فریادمان برس «یاسر» که گفت از غم و اندوه بی شمار در سینه آذر است به فریادمان برس ** «یاسر» 👉 ذاکران امام حسین