اشعار ناب آیینی:
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
نزدیکتری از رگِ گردن به گدایت
ماییم و طوافِ حرم کرب و بلایت
هر جای جهان مینگرم نام تو آنجاست
از هر نظر انگار شبیهی به خدایت
گشتیم تمامی جهان را و ندیدیم
شیرینتر و دلچسبتر از شور عزایت
در روز قیامت که جهان دور تو جَمعست
بگذار که ما نیز بیفتیم به پایت
بگذار که من نیز گرفتار تو باشم
یک جرعه بنوشان به من از جام بلایت
پَرسوخته چون فطرس و دلسوخته چون حُر
من آمدهام باز به امید عطایت
ای آنکه جهان تکیه به دستان تو دادهست
حالا چه شده تکیه زدی خود به عصایت؟
با خوود و سپر رفت به میدان علی اکبر
از معرکه برگشت ولی بین عبایت
دیدند ملائک همگی گوشهی گودال
آغوش گشودهست خداوند برایت
بر نیزه شدی قاری قرآن، چه شکوهی...
ای آنکه دل از فاطمه میبُرد صدایت
✍ #احسان_نرگسی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
دلتنگ #زیارت_اربعین
دستم ز دامن تو نگردد رها حسین
ای دستگیر نوکر بی دست و پا حسین
جز تو کسی به کاسهی ما اعتنا نکرد...
تنها امید ظرفِ غذای گدا..، حسین
حُبِّ تو ترس معصیتم را زیاد کرد
ای مظهر تجلّیِ خوف و رجا حسین
هرکس مسیر عاشقیاش را سوا نکرد
فردای حشر میکند او را سوا حسین
حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا
حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین
"آدم" برای گریه به تو آفریده شد
بانیِ خلقت همهی انبیا حسین
دَمنوش روضهات دمِ عیسی بن مریم است
هر چایخانهات شده دارُالشِفا حسین
در کشتی نجات..، "رقیّه" است ناخدا
ما را همین سه ساله رساندهاست تا حسین
ذکر تو را به روی لبم مادرت گُذاشت
سرمایهی مُحبَّت زهراست "یا حسین"
هرگاه بی قرار حریم تو میشویم
باید پناه بُرد به صحنِ رضا..، حسین
دلشورهی زیارت تو می کُشد مرا
این اربعین مرا برسان کربلا حسین
مقتل نوشته است نفس میزدی هنوز
وقتی که بست نیزه دهان تو را حسین
جسمت به راحتی نشود جمع و جور..، آه
آخر کشید کار تو بر بوریا حسین
✍ #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
نه شعار ما، شعار عالم است
پرچمت بالاتر از هر پرچم است
هرکسی دیوانهات شد عاقل است
عقل هر کس نیست مجنونت، کم است
خستگی روضه شادابم کند
هرچه شادی غیر ازین مارا غم است
یک حسین گفتم تبارم بیمه شد
حاصل عمرم فقط این یک دم است
من به سینه میزنم پاکم کنی
آینه بی گردگیری مبهم است
استکان روضهات در دست ما...
عزتش بالاتر از جامِ جَم است
درد اگر از توست، دردت بر سرم
زخم اگر از توست، بر جان مرهم است
لاتهای کوچه و بازارهم
قدّشان در پیش این پرچم خم است
شیخ و جاهل بر سر یک سفرهاند
جنس دکان تو اصلاً درهم است
کربلا میخواهم امشب از حسن
وعده و قول کریمان محکم است
**
آی لعنت بر سنان و شمر باد
زخم نیزه، زخم خنجر توأم است
آنقدر با اسب از تو رد شدند
بند بند پیکرت باز از هم است
✍ #سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار ناب آیینی:
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
دلتنگ #زیارت_اربعین
دستم ز دامن تو نگردد رها حسین
ای دستگیر نوکر بی دست و پا حسین
جز تو کسی به کاسهی ما اعتنا نکرد...
تنها امید ظرفِ غذای گدا..، حسین
حُبِّ تو ترس معصیتم را زیاد کرد
ای مظهر تجلّیِ خوف و رجا حسین
هرکس مسیر عاشقیاش را سوا نکرد
فردای حشر میکند او را سوا حسین
حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا
حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین
"آدم" برای گریه به تو آفریده شد
بانیِ خلقت همهی انبیا حسین
دَمنوش روضهات دمِ عیسی بن مریم است
هر چایخانهات شده دارُالشِفا حسین
در کشتی نجات..، "رقیّه" است ناخدا
ما را همین سه ساله رساندهاست تا حسین
ذکر تو را به روی لبم مادرت گُذاشت
سرمایهی مُحبَّت زهراست "یا حسین"
هرگاه بی قرار حریم تو میشویم
باید پناه بُرد به صحنِ رضا..، حسین
دلشورهی زیارت تو می کُشد مرا
این اربعین مرا برسان کربلا حسین
مقتل نوشته است نفس میزدی هنوز
وقتی که بست نیزه دهان تو را حسین
جسمت به راحتی نشود جمع و جور..، آه
آخر کشید کار تو بر بوریا حسین
✍ #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
نه شعار ما، شعار عالم است
پرچمت بالاتر از هر پرچم است
هرکسی دیوانهات شد عاقل است
عقل هر کس نیست مجنونت، کم است
خستگی روضه شادابم کند
هرچه شادی غیر ازین مارا غم است
یک حسین گفتم تبارم بیمه شد
حاصل عمرم فقط این یک دم است
من به سینه میزنم پاکم کنی
آینه بی گردگیری مبهم است
استکان روضهات در دست ما...
عزتش بالاتر از جامِ جَم است
درد اگر از توست، دردت بر سرم
زخم اگر از توست، بر جان مرهم است
لاتهای کوچه و بازارهم
قدّشان در پیش این پرچم خم است
شیخ و جاهل بر سر یک سفرهاند
جنس دکان تو اصلاً درهم است
کربلا میخواهم امشب از حسن
وعده و قول کریمان محکم است
آی لعنت بر سنان و شمر باد
زخم نیزه، زخم خنجر توأم است
آنقدر با اسب از تو رد شدند
بند بند پیکرت باز از هم است
✍ #سیدپوریا_هاشمی
🔹
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار ناب آیینی:
#حضرت_زینب_س
بابا حسین! بعد تو دنیا تمام شد
رفتی و روزهای خوش ما تمام شد
آنجا که شمر آمد و بر سینهات نشست
زینب شبیه شمع همانجا تمام شد
تو ظهر جان سپردی و رفتی عزیز من
اما غروب بود که دعوا تمام شد
نیزه عمیق بود، سه شعبه دقیق بود
عُمر تو پیش دیدهی زهرا تمام شد
یادت که هست موی مرا شانه میزدی؟
باباحسین گیسوی زیبا تمام شد
باید رباب فکر جدیدی کند پدر
دیگر گذشت، دورهی لالا تمام شد
✍ #محمود_یوسفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#حضرت_زینب_س_
شب است و دشت، هیاهوی مبهمی دارد
ستارهسوختهای، صحبت از غمی دارد
شب است و بر لب شطّ فرات، زمزمهایست
به پای نخل که گیسوی درهمی دارد
شب است و ماه به هر خیمهای که مینگرد
نشسته مادری و بزم ماتمی دارد
شب است و دشت، به خون خفته؛ خیمه، سوخته است
به وسعت ابدیّت، جهان غمی دارد
شب است و سنگ صبوری به ناله میگوید
کجاست دُرّ یتیمی که همدمی دارد؟
شب است و دختر معصوم سیدالشهدا
برای نوحهگری، فرصت کمی دارد
شب است و سایۀ اهریمنی شتابآلود
رَود به سوی سلیمان که خاتمی دارد
شب است و داغِ جگرسوزِ سینۀ مظلوم
ز اشک فاطمه، امّید مرهمی دارد
شب است و این همه غم، در عوالم ملکوت
خدا گواست، پیمبر چه عالمی دارد
شب است و ماتم اصغر گرفته است، رباب
ز گاهوارۀ او، چشم برنمیدارد
شب است و قافلهسالار شاهدان شهید
به دست، مشعل و بر دوش، پرچمی دارد
شب است و بر سر سجّادهای پُر از اخلاص
بلندقامت عصمت، قد خمی دارد
شب است و زینبِ دور از حسین میداند
نفس کشیدنِ بیاو، چه ماتمی دارد...
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حضرت_زینب_س_اسارت
عاشق که باشی وضع من را تازه میفهمی
اینگونه سرگردان شدن را تازه میفهمی
پروانه را از نیمهشب زیر نظر داری
وقتی سحر شد، سوختن را تازه میفهمی
وقتی گناهانِ تو را با گریه میبخشند
آنلحظه لطف پنجتن را تازه میفهمی
زهرا برای روضهها ما را سوا کرده است
ماه محرم حرف من را تازه میفهمی
شور حسین از شَرِّ عصیانها خلاصت کرد
پس قدر این سینه زدن را تازه میفهمی
محشر، لباس مشکیات وقتی شفیعات شد
خاصیت این پیرهن را تازه میفهمی
**
در کفنودفن یک مسلمان خوب دقت کن
فرق حصیری با کفن را تازه میفهمی
گفتم "مُرَمَّل بِالدِّما"، داد تو در آمد
چون بعدازآن وضع بدن را تازه میفهمی
آنجا که در تشخیص او زینب به مشکل خورد...
تأثیر سمها روی تن را تازه میفهمی
یکمشت نامحرم که وقتی دورهات کردند
آنگاه حال چند زن را تازه میفهمی
✍ #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#حضرت_زینب_س_اسارت
در کربلا صبور رسید و دچار رفت
زینب عزیز آمد و با حال زار رفت
آنکس که روزگار به گردش نمیرسید...
آخر به سایهی ستم روزگار رفت
روزی کنار اکبر و روزی کنار شمر
آنسان سوار آمد و اینسان سوار رفت!
بانوی باحیای حرم بعد نیم قرن...
بین غریبه آمد و با نیزهدار رفت
زینب اگرچه وقت بلا پس نمیکشید
هر جا صدای حرمله آمد کنار رفت!
میخواست تا وداع کند با تن حسین
او را چنان زدند ز قلبش قرار رفت
خلخال دختران همه سوغات کوفه شد
از آن به بعد پای همه روی خار رفت
عباس گریه گرد همان دم که خواهرش
با مستهای بیسروپا همجوار رفت
احمد عمامه را به زمین زد میان عرش
وقتی بهروی معجر زینب غبار رفت
✍ #سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#محاوره؛ دلتنگِ #زیارت_اربعین
سنگینتر از بار غمت
رو دلامون که داغی نیست
این که میام تو هیأتِت
میدونم، اتفاقی نیست
اگه میام تو روضههات
تو انتخابم میکنی
گُل میکنه اشک چشام
خودت گلابم میکنی
از رویِ هر چی برداریم
کم میشه جز بار غمت
سبک میشه دلم فقط
با گریه تو محرمت
وقتی غم عشق تو هست
پس دیگه چه غمی دارم؟!
سایهات و از سرم نگیر
که بی نگاهت بیچارهام
هیچ ماهی واسه نوکرت
ماه محرم نمیشه
روزایی که تو هیأتم
از عُمر من کم نمیشه
کاش که تموم زندگیم
خرج بشه تو عزای تو
هزار برابرش میاد
هر چی بره برای تو
من که از اون بچگیام
نوکر خونه زادتم
غم تو دلخوشیم شده
آب میخورم به یادتم
گرد و غبارِ دلم و
گریه بَراتو میشوره
درد و بلات به جون من
با تو ازم بلا دوره
حرفِ غریبیت که میشه
ابر بهار میشم برات
حالا میفهمم که چرا
شدی قتیلُ العبرات
غمت رو گفتم پیش سنگ
شکست واست قربونی شد
چشمه جوشید از دل سنگ
ابر چشاش بارونی شد
گریه برا تو یاحسین
مایهیِ آرامشمه
هر جا که روضهخونَته
محل آسایشمه
خوش به حال چشایی که
میون روضهها تَره
چشمای بارونی تَرو
فاطمه... بهتر میخره
کاش نگیره گناه ازم
برکت اشکُ تو عزات
شرمندتم اگه چشام
کم گریه میکنن برات
الهی که خدا ازم
نگیره اشک نم نم و
کاش که خدا زیاد کنه
با مهربونیش این کم و
اشعار ناب آیینی:
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
دلتنگ #زیارت_کربلا و #زیارت_اربعین
پر از تلاطم پنهان، پر از هراس نهانم
شبیه راهِ نرفته، شبیه برگِ خزانم
گذشت سالی و چشمم ندید کرب و بلا را
بگو چه میشود امسال؟ واقعا نگرانم
سپردهام به خدا پای روضهی تو بمیرم
سپردهام به خدا بی غم تو زنده نمانم
خوشا به حال کسی که شدهست پیرغلامت
خداکند که فدایت شود سر و تن و جانم
خداکند که نگویند آرزو به دلش ماند
مرا ببر به حریمت، ببر هنوز جوانم
دلم گرفته و درد فراق درد کمی نیست
خلاصه اینکه دوباره به کربلا برسانم
✍ #محمود_یوسفی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
تو آشنایِ عالمیانی، غریب هم
بیمار دردِ آدمیانی، طبیب هم
بر لب به جز رضاً برضائِک نداشتی
حتی به زیر خنجر آن نانجیب هم
در راه حق ز اصغر و اکبر گذشتهای
از هر فراز رد شدی، از هر نشیب هم
از خاک نینوا و به خونِ گلوی خویش
خدالتریب گشتی و شیب الخضیب هم
از سنگ و تیر و نیزه و شمشیر بی دریغ
عضوی نماند در بدنت بی نصیب هم
داغ عطش به کام و دهان تو بس نبود
داغ جوان به جان و دلت زد لهیب هم
هم بر گلوی نیزه شکوفا شدی چو گل
بستی گلوی نالهی هر عندلیب هم
آن شب که شمع بزم کلیسائیان شدی
ناقوس گریه کرد برایت، صلیب هم
نی یازده امام و نبی زائر توأند
عیسی حواری آرد و موسی نقیب هم
تنها دل "یتیم" نسوزد برای تو
آتش کشیدهای به دل هر ادیب هم
✍ #مرتضی_جام_آبادی
کانون ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی:
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
یک سال گریه کردم، یک ماه را ببینم
عرض ادب دوباره... ارباب نازنینم
این چند روز آخر، عمری به من گذشته
عشق است و اضطرابش، من عاشق همینم!
آغوش باز کردی، مارا بغل گرفتی
یعنی میان هیئت، پیش تو مینشینم
از کودکی برایت، زنجیر میزدم من
ای عشق اول من! ای عشق راستینم!
هر سجدهای که کردم، خون تو بانیاش بود
با گریه بر غم تو، شد استوار دینم
یک جمله است ایمان...گریه برای ارباب!
گریه کن تو هستم، پس جزء مؤمنینم
با گریهی رفیقان، شستند نامهام را
برکت ز دوستان بود، من نیز خوشهچینم
خوب است روزگارم، پیش تو گرمِ کارم
در روضهات عزیزم! در جنت برینم
آب و گِلم حسین جان! مخلوط با گِل توست
من اهل کربلایم، آنجاست سرزمینم
بر نیزه تکیه دادی، گفتی که یار من کو؟!
لبیک گفتهام من، با نالهی حزینم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #زیارت_اربعین؛
آتشِ عشقِ حسینی در دلم تا سر گرفت
قابِ عکسِ دودمانم رنگِ خاکستر گرفت
از طفولیَّت به من گفتند اربابم تویی!
عشقِ تو از تک تکِ گهوارهها، نوکر گرفت
هیچ کس را دستِ خالی رد نکردی، خوشمرام!
هرچه دارد سائلِ درمانده، از این در گرفت
آنقَدَر ذکر حسین از حَنجرِ من شد بلند
میتوان از تارهایش چوبهی منبر گرفت
بیرقت را نصب کردم، غُصههایم عَزل شد
رقصِ پرچم، ماتم از این قلبِ غمپرور گرفت
فرشهایِ روضه، قالیِ سلیمانِ من است
تا نشستم روی آن، دیدم که روحم پَر گرفت
نامسلمان را وَهَبکردن فقط کار تو بود...
ای که طرزِ کُشتنِ تو گریه از کافَر گرفت
آبروریزی که کردم، پشتِ من بودی حسین!
هر زمانی بد شدم، لُطفت مرا در بَر گرفت
سور و ساتِ گریه را زهرا فراهم میکند
اشکِ خود را باید از مهریهی مادر گرفت
در نجف ویزای زُوّارِ تو امضا میشود
کربلای اربعین را باید از حیدر گرفت
خونِ طفل شیرخوارت تا ابد تضمین ماست
شیعه حُکم بخشِشاش را از علیاصغر گرفت
**
حرمله با یک سهشعبه حَلق او را پاره کرد
حنجرش شکلی شبیهِ مشک آبآور گرفت
آه ! عُمقِ قبرِ اصغر بیشتر میشد اگر
فکرِ نبشقبر را میشد از این لشگر گرفت
✍ #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#نوحه #شور #مقتل_خوانی
#روضه_سنگین 😭🏴
ناله ها زد فاطمه در کربلا
زَجّه ها زد فاطمه واغربتا
باغ گلهایش خزون
لاله هایش غرق خون
بر زمین افتاده بود
کودک و پیر و جوون
پاره پاره شد گَلو
بر زمین و آسمون
ناله ها زد فاطمه در کربلا
زَجّه ها زد فاطمه واغربتا
غریب مادر،
حسین مظلومم ذَبَحوک
بای ذَنبً قَتَلوک
و مِنَ اَلماءَ مَنعوک
گلو بُریدند،
سر از قفا تشنه بریدند
مثال گرگ اومدن و
به قتلگاه تو رو دریدند
وا حسیناه وا حسین
وا غریباه وا حسین
وا ذبیحاه وا حسین
وا مقتولاه وا حسین
غریب مادر یا حسین
بریده حنجر یا حسین
ناله ها زد فاطمه در کربلا
زَجّه ها زد فاطمه واغربتا
ای شهید پاره تن
کشته ی دور از وطن
یوسف بی پیرهن
ای حسین بی کفن
وای من ای وای من
وای من ای وای من
شهید بی سر یا حسین
ای گل پرپر یا حسین
کشته ی خنجر یا حسین
غریب مادر یا حسین
غریب مادر یا حسین
بریده حنجر یا حسین 😭
#هادی_همتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعارناب،ترحیم خوانی:
#امام_حسین_علیه_السلام
#زائر_کربلا
#اربعین
دلم بخاطر زوّار ساده راه افتاد
برای اینکه شود استفاده راه افتاد
رسید با گُذر دیگری به مرز خودش
اجازه داده اجازه نداده راه افتاد
پدر بزرگ و تمامی بچه ها یعنی
«حبیب» با همه ی خانواده راه افتاد
شکست حضرت جبریل بالهایش را
سپس شبیه من و تو پیاده راه افتاد
نه اینکه پای پیاده به سمت تو زائر
برای بردن زوّار،جاده راه افتاد
همینکه جاده به پا خاست،در یسار و یمین
نشسته باد و درخت ایستاده راه افتاد
برای خاطر آهن ربای شش گوشه
بُراده آب شد و بی اراده راه افتاد
شکست شیشه ی مِی در نجف به دست علی
که سمت کرب و بلا رود باده راه افتاد
#مهدی_رحیمی_شهریور
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
.#اربعین
#زائر_کربلا
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله خلقالله میآیند
صف جن و ملک با زائرانت همقدم هستند
به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه میآیند
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه میآیند
ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا
به شوق دیدن تو پابهپا، همراه میآیند
گروهی غرق توصیفاند و مستِ مدح چشمانت
گروهی روضهخوان، با سیل اشک و آه میآیند
به شهرت میرسند و حال و روز شهر بارانی است
پر از بغضاند و نمنم تا دم درگاه میآیند
مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست
به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه میآیند
قیامت کردهای، انگار تصویریست از محشر
که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه میآیند
نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند
به لطف گوشهچشمت آخرش کوتاه میآیند
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_حسین_علیه_السلام
#زیارت_اربعین
ما را تکامل میدهد انوار هیئتها
پیداست دستِ فاطمه در کار هیئتها
آنان که بر تعطیلی روضه مُصِرّ هستند
چیزی نفهمیدند از اسرار هیئتها
هیئت گناهآلوده را عبد خدا کرده
تاثیر دارد نورِ استغفار هیئتها
خرج تمام روضهها را مادرش داده
هیهات بی رونق شود بازار هیئتها
رزمندگانِ غیرتی این سینهزنهایند
درس شهادت میدهد رفتار هیئتها
در خاطرات حاجقاسم افتخار این است
بوده تمام عمر پرچمدار هیئتها
هرجا که شد حمله به بیرقهای عاشورا
دست امیرالمؤمنین شد یار هیئتها
عطر سیاهیها همه از چادر خاکیست
با گریه خوکرده در و دیوار هیئتها
گفتم در و دیوار، یاد مادر افتادم
بر شانهی ما او نهاده بار هیئتها
محشر امور بانیان، دست کریمان است
وقتی حسن جان است سردمدار هیئتها
هر اربعین ایکاش ما هم کربلا باشیم
دنبال زینب قافلهسالارِ هیئتها
#قاسم_نعمتی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#مناجات_امام_زمان_عج
#اربعین
چشم خشکم را بخر، پابوس زمزم رفته است
عمر این نوکر به پای روضه و غم رفته است
گاهگاهی حال و احوال گدا را هم بپرس
لطف کردی ... لطف تو بسیار یادم رفته است
هرکسی دنبال عشقش بوده اما سال هاست
این دل دیوانه ام دنبال پرچم رفته است
در مقام روضه، گریه می کنی هر صبح و شام
مثل زهرا ناله ات تا عرش اعظم رفته است
زخم ها خوردم ولی شلاّق هجران بدتر است
من به خود تا آمدم، دیدم محرّم رفته است
آی مردم! حسرتش را می خورد روز جزا
آنکه در دنیا طواف کربلا کم رفته است
زود جانم را بگیر و اربعینم را بده
جان من بی اربعین، فوراً به یک دم رفته است
در پی آن نیزه داری که کمی سر به هواست
کربلا تا شام، زهرا با قد خم رفته است
پیش مادر، موی سر را بر درختی بسته اند
در تنور و دیر و خورجین آه، درهم رفته است
تا که بی معجر نبیند خواهرش را بین شام
آن سر صد پاره تا خطّ مقدم رفته است
#رضا_دین_پرور
#صلوات
کانون ذاکران امام حسین زرند
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#امام_حسین_علیهالسلام
#غزل #زیارت_اربعین
🔹امینالله🔹
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله خلقالله میآیند
صف جن و ملک با زائرانت همقدم هستند
به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه میآیند
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه میآیند
ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا
به شوق دیدن تو پابهپا، همراه میآیند
گروهی غرق توصیفاند و مستِ مدح چشمانت
گروهی روضهخوان، با سیل اشک و آه میآیند
به شَهرت میرسند و حال و روز شهر بارانیست
پر از بغضاند و نمنم تا دم درگاه میآیند
مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست
به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه میآیند
قیامت کردهای، انگار تصویریست از محشر
که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه میآیند
نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند
به لطف گوشهچشمت آخرش کوتاه میآیند
📝 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#غزل #زیارت_اربعین
به پای دل برسان خویش را به مشّایه
بنوش و مست شو از این شراب مشّایه
از آسمان پر از ابر چشم زائرها
چکید اشک و سپس شد گلاب مشّایه
خوشا دمی که شود باز دم قدم به قدم
در این هوای بهشتی ناب مشّایه
نفس کشیدن در راه عشق ذکر خداست
ببر ثواب نوافل ز خواب مشّایه
برو به شوق حرم سمت نور آن خورشید
به زیر داغ دل آفتاب مشّایه
شبیه جابر و مثل عطیّه روز حساب
کن افتخار به این انتخاب مشّایه
#عباس_گودرزی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#زیارت_اربعین
نام قشنگ دلبرم را دم گرفتم
مرثیه ی اهل حرم را دم گرفتم
با اشتیاق اربعین مثل گذشته
"قدم قدم...با یه علم"را دم گرفتم
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#امام_حسین_و_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_و #زیارت_اربعین
گفتم حسین و یا حسینش آمد از جانم
هر یا حسینم داشت خیر ختم قرآنم
تا روضه رفتم روح من را کربلا بردند
فرش حسینیه ست قالی سلیمانم
از میوه ی جنت مگو با من که یک عمر است..
طعم غذای روضه رفته زیر دندانم
او عاشقم شد یا من اول عاشقش گشتم؟
او خواست من را یا که من او را..نمیدانم
کشتی سوار کشتی امن حسینم من!
با جامه ی مشکی حریف چند طوفانم
از بچگی من پادوی عباس او بودم
جارو کش این خانه ام کی گفته مهمانم؟
یک خط وصیت میکنم یاد همه باشد..
از هرچه غیر از یا حسین گفتم پشیمانم
تکلیف عاشق چیست بوی اربعین آمد
دعوت کن آقا جان مرا والله حیرانم
این روزها زینب اسیر کوچه بازار است
بانو زمین افتاده..از داغش پریشانم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7