1_44713731.mp3
7.41M
✨﷽✨
#سبک
#زمینه
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🎵 MP3
هوامو داشته باش، ببین که بی کسم ...
🎤🎤 #سید_محمد_جوادی
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#شور
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
بانویِ علی .. اُم الحَسنین
بضعةٌ النَبی .. اُم الحَسنین
شمسِ عالمین .. اُم الحَسنین
رهبرِ حسین .. اُم الحَسنین
« اُم الحَسنین .... »
_________
از مزار تو .. اُم الحَسنین
تا صحن نجف .. اُم الحَسنین
در ارض و سماس .. اُم الحَسنین
بین الحرمین .. اُم الحَسنین
« اُم الحَسنین .... »
_________
ای روح نجف .. اُم الحَسنین
ای روح بقیع .. اُم الحَسنین
روحِ مشهد و .. اُم الحَسنین
روحِ سامرا اُم الحَسنین
روح کـربلا ام الحسنین
روح کاظمین اُم الحَسنین
« اُم الحَسنین .... »
_________
معنایِ دعا .. اُم الحَسنین
اصل اِنمّا .. اُم الحَسنین
ناموس خدا .. اُم الحَسنین
نور مشرقین .. اُم الحَسنین
اسم اعظمت .. اُم الحَسنین
همراه اذان .. اُم الحَسنین
در گوش من است .. اُم الحَسنین
تا شهادتین .. اُم الحَسنین
« اُم الحَسنین .... »
_________
ای قائلِ قُل .. اُم الحَسنین
ای جانِ رُسُل .. اُم الحَسنین
جانِ عقلِ کُل .. اُم الحَسنین
ثقل و ثقلین .. اُم الحَسنین
« اُم الحَسنین .... »
#حاج_محمود_کریمی
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍
1_44722618.mp3
3.35M
✨﷽✨
#سبک
#شور
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🎵 MP3
بانوی علی... ام الحسنین ...
🎤🎤 #حاج_محمود_کریمی
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#روضه
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
مادر برای عمر کمت گریه میکنیم
هرشب برای قد خمت گریه میکتیم
هر روز ما برای شما فاطمیه است
پس لحظه لحظه پای غمت گریه میکنیم
ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم
از رفتن قدم به قدم گریه میکنیم
هرجا که دود و آتش و مثمار دیده ایم
از غصه های دم به دمت گریه میکنیم
ما بیخیال سیلی زهرا نمی شویم
پس تا ظهور منتقمت گریه میکنیم
____________
من میخوام به پات تمنا بیارم
اشکمو برا مداوات بیارم
پیش دست تو خجالت میکشم
تو خونه دستمو بالا بیارم
من میخوام مثل بهار گریه کنم
بشینم با ذوالفقار گریه کنم
تو دلت پره منم دلم پره
پس کمی بخواب بزار گریه کنم
اومدن توی خونم قدم زدن
توی کوچه بچه هامو هم زدن
شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم
بدجوری زندگیمو بهم زدن
چجوری من پرم و وا بکنم
از زمین همسرمو بلند کنم
توی کوچه زدنت روم نمیشه
پیش مردم سرمو بلند کنم
فاطمه حرف جدایی کم بزن
خودت این وضعیت و بِهم بزن
بچه ها دارن تماشا میکنن
هرطوری شده پاشو قدم بزن
*وارد مسجد شد بحث این بود چه چیز میتونه یه مرد و مقابل همسرش خجالت زده کنه...یکی گفت مردی که پول نداره ،خونه نداره، گفتن علی عالمِ، دور علی رو گرفتن ،گفتن: همچین سوالی داریم.. حضرت گریه اش گرفت ،فرمود :مرد موقعی مقابل همسرش خجالت میکشه که دستشو ببندن، جلو چشماش ناموسشو بزنن ،بچه های قد و نیم قد گریه کنن، بابا نتونه کاری کنه...
فاطمیه یعنی شبای ناله ی محرم ،یعنی شبای گریه، امشب داد بزن بگو :مادرمو کشتن... بگن: این همه آدم هستن مادرشونو کشتن، تو چرا داد میزنی ؟بگو آخه مادر من هجده ساله بو،د مادر منو یه بار بین در و دیوار کشتن ، کاش بودم تو کوچه میگفتم: نامرد منو به جای مادرم بزن...
چنان کمربند علی رو گرفت ،گفت: مگه زهرا مُرده علی رو پا برهنه می بری...؟آی جوونا مادر دستشو دراز کرد...کسی که دنده اش شکسته باشه نمیتونه خوب راه بره و نفس بکشه...کمربند و گرفت چهل نفر میکشن...گفت علی یادته بابام گفت سپرتو بفروش...؟من سپر توام ...چنان کشید چهل نفر رو ی زمین افتادند...نامرد کم آورد دید یه زنِ مجروح چهل نفر رو زمین انداخته ...یه نگاه کرد تو جمعیت گفت:قنفذ بیا...چه کنم امیر...؟گفت یطوری بزن قدم از قدم برنداره...آنقدر متعدد به بازوی مادر زد تا وقتی که از دنیا می رفت،هی میگفت فضه بازوم درد میکنه...
من یه جا دیگم سراغ دارم یه نامردی غلامشو صدا زد...یه نگاه کرد گفت حرمله....بله امیر چه کنم...؟گفت: مگه سپیدی گلوشو نمیبینی...؟حسین
مریض داری نکردی...همه تا یه مریضی از دنیا میره...میگن:روز آخر خیلی حالش خوب بود...فردا روزی به روایت ۷۵ روز ،بچه هابلند شدن دیدن مادر تو بستر نیست...اومدن دیدن داره خونه رو آب و جارو میکنه..
خدا ان شاءالله از مادرامون جدامون نکنه...ایشاالله تا آخرین نفس سر سفره ی مادر باشیم...
گفت:اسماء یه کاری میتونی برام بکنی...؟گفت: خانوم من کنیز شمام...فرمود: اگر میتونی برو تنور رو روشن کن...میخوام خودم نون درست کنم...خانوم من درست میکنم...فرمود: بچه ها چند وقته دست پخت منو نخوردن...
خودش نون درست کرد...خونه رو آب و جارو کرد...بچه هاشو حمام کرد، فرستاد برن سمت مسجد...وارد حجره شد ،فرمود: تا چند لخظه دیگه منو صدا کن...اگر دیدی جواب نمیدم زود برو مسجد علی رو خبر کن...روضه من اینه ها...فکر نکن روضه من کوچه است میخوام به اینجا برسی...چند لحظه ای گذشت صدا زدم یا فاطمه...دیدم جواب نمیده...یا زوجة ولی الله...یا اُمَّ الحسنین...دیدم جواب نمیده...به سر و صورتم زدم،اومدم برمسجد...دیدم دوتا آقازاده هراسون از راه اومدن...به ما بگو مادرمون کجاست...؟گفتم: بچه ها بیاین برین غذاتون رو بخورین...میگه :امام مجتبی یه نگاهی کرد...تا حالا کی دیدی ما بی مادر دست تو سفره ببریم...گفتم آقازاده ها از این به بعد باید بی مادر غذا بخورین...یکی میگه مادر من حسنم...یکی میگه مادر من حسینم...میدونی کجا جواب حسین رو داد...؟هلال میگه: وقتی اومدم آب ببرم دیدم شمر داره بیرون میاد...گفت: کجا میری..؟گفتم: حسین رو میخوام سیراب کنم...گفت برگرد من حسین رو سیراب کردم...گفتم چرا دست و پاهات میلرزه...گفت رو سینش نشستم...خنجر رو درآوردم رو حلقوم گذاشتم...هی صدا یه خانومی میومد میگفت...غریب مادر حسین...صدات میخوام برسه ان شاءالله کربلا...این ملائکه صدای تو رو میرسونن حرم حسین...یا حسین...*
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍
1_44790470.mp3
4.3M
✨﷽✨
#سبک
#روضه
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🎵 MP3
مادر برای عمر کمت گریه میکنیم ...
🎤🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#روضه
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#قسمت_اول
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود
زهرا میان آتش و خون در نماز بود
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود
زهرا میان آتش و خون در نماز بود
آخ در را شکست آنکه نفهمیده بود که
حتی به روی او در این خانه باز بود
از فِضةُ خُذینی او این قدر بدان
وضعی درست شد که به یک زن نیاز شد
*توضیح نمیخواد...نانه نوشت به معاویه...گفت زهرا پشت در اومد...چنان لگد به در زدم*
از فِضةُ خُذینی او این قدر بدان
وضعی درست شد که به یک زن نیاز شد
بازوش سِرِّ قُوَّت بازوی مرتضی است
اما غلاف در پی افشای راز بود
حبل المتین شد است گرفتار ریسمان
مضطر شد آنکه خودش چاره ساز بود
گفتم زخم پهلو ی او بسته شد نشد
حتی زمان غسل هم این روضه باز بود
آری مزار گمشده ی بی نشان او
شور آفرین ترین غزل اعتراض شد
آخر جَهاز فاطمه بر دخترش رسید
وقتی سوار بر شتر بی جهاز شد
.
*مادرتو چقدر دوست داری...؟حاضری جلو صد نفر وایسی ولی یه نفر به گریه ی مادرت نخنده....جوونای با غیرت داد بزنن یا دستت رو روی گوشِت بگیر...گفت: مگه زهرا مرده علی بخواد بره...الان میرم خودم پشت در...همونجا میگم :دختر پیغمبرم ،شاید حیا کنن برگردن...مادر ما اومد پشت در...نامرد نعره زد ،گفت: میخوام این خونه رو با صاحبش به آتیش بکشم...وقتی برا معاویه نوشت...گفت معاویه یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم...صدای نفسای فاطمه رو میشنیدم...میدونستم پشت دره...آی جوونا روضه ی امشب رو زنا میفهمن...زنی که وقتی بچه داشته باشه مراقبه...میگن: یدفعه بلند نشه...آروم راه بره...قدیمیا میگن این مادر بار شیشه داره...مادر ما بار شیشه داشت...نامرد گفت معاویه...دیگه دلم کم کم داشت گرم میشد یاد علی افتادم...هرچی بغض و کینه داشتم جمع کردم...چنان لگد به در زدم...صدای شکستن استخوان هارو شنیدم...چنان داد زد گفت: بابا...تا دید بچشو کشتن صدا زد :یا فضة خذینی...یه چی بگم زنا داد بزنن...مادر ما میخواست مادرشو صدا بزنه...اما مادر نداشت...ریختن تو خونه...ریسمان به گردن علی انداختن...چهل نفر علی رو پا برهنه میبرن...گفت مگه زهرا مرده علی رو پا برهنه میبرن...اومد وسط کوچه...گفت نمیذارمآقامو ببرید...همیشه روضه رو وسطای کوچه رها کردم...گفت دست زهرا رو باید کوتاه کنی...بازوشم شکستن......میخوام روضه رو به اینجا برسونم...مادر ما با قد خمیده اومد جلو مسجد...دید جمعیت ایستاده...اون نانجیب اون مرد کثیف...با اون یکی بی حیا شمشیر بالاسر علی گرفتن...میگن: علی بیعت نکنی سرت و جدا میکنیم...مادر ما فرمود :مگه خیال کردید علی کسی رو نداره...من هستم اگر شمشیر از بالاسر علی کنار نکشید رهاش نکنید...موهامو پریشون میکنم...نفرینتون میکنم...سلمان میگه: نفرین نکرده مسجد شروع کرد لرزیدن...امیرالمومنین پیغام داد...سلمان اومد گفت خانوم جان برگرد...گفت مگه سلمان نمیبینی علی رو چیکار کردن...حرمت آقامو شکستن...بچمو کشتن...بیا خانوم برگرد...صدا زد :آخه خانوم جان آقا فرموده به زهرا بگو برگرده...بی بی گریه اش بیشتر شد فرمود :اگر علی میگه چشم...اما به من بگن علی رو آزاد کنن...علی رو رها کردن...من از اینجا به بعد نمیدونم تو چیکار میکنی...یا امام رضا به حق مادرت یه نیگا کن...یا حجت ابن الحسن از اینجا به بعد آقا ببخش منو حلال کن...اینجا مادر ما یاد داد با باز و و پهلوی شکسته...اومد جلوی مسجد علی رو وسط اون همه دشمنا آزادش کرد...علی رو رها کردن...
دلت برا کربلا تنگه؟زینبم یاد گرفت...گفت هرجوریه میرم از گودال برش میگردونم...من دختر همون فاطمه ام...اما وقتی زینب اومد رسید نالش بلند شد...دید نانجیب رو سینه ی حسیننِ...صدات میخوام برسه ان شاءالله کربلا...دستت بیاد بالا ببینم...حسین*
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍
1_44792949.mp3
3.77M
✨﷽✨
#سبک
#روضه
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#قسمت_اول
🎵 MP3
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود ...
🎤🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#روضه
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#قسمت_پایانی
(یه خونه میسازم ، دوباره برا تو
که شاید ببینم ، بازم خنده هاتو)۲
یه خونه میسازم ، که توش غم نباشه
یه خونه که قدت، دیگه خم نباشه
یه خونه که تو اون، برا غصه جا نیست
یه خونه که روی، درش جای پا نیست
یه خونه میسازم،درش گُر نگیره
که آتیش هیزم، به چادر نگیره
فاطمه جان
ببین زندگیمو، سوزوندن یه روزه
علی مرده باشه،که سینت بسوزه
بسوزه همونی،که هیزم آورده
الهی بمیرم ،به پهلوت چی خورده
تو اون دود و شعله ، چه زجری کشیدی
از امروز تو دیگه ، یه مادر شهیدی
اگه محسنت رفت ، می مونی به یادش
سه ما دیگه میخواست ، به دنیا بیادش
عزیز دلم
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍
1_44793568.mp3
887.4K
✨﷽✨
#سبک
#روضه
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#قسمت_پایانی
🎵 MP3
یه خونه میسازم، دوباره برا تو ...
🎤🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#روضه_و_توسل_جانسوز
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
(رفیقان،رفیقان... بیایید، بیایید ۲
شهیدان، شهیدان... بخوانید، بخوانید)۲
بیایید، بخوانیم
بسوزیم، بباریم
بمیریم، بگوییم:
(بی بی سلام....)
(رفیقان،رفیقان... بیایید، بیایید ۲
شهیدان، شهیدان... بخوانید، بخوانید)۲
بیایید، بخوانیم
بسوزیم، بباریم
بگرییم،بمیریم، بگوییم:
(بی بی سلام....بی بی سلام...)
مادر سلام...مادر سلام...
*اسما میگه کنارش نشسته بودم،گریه میکردم.هی میگفتم سلام منو به پیغمبر برسون.یه وقت پسراش وارد منزل شدند.تعجب کردند.گفتند اسماء "ما یُنیم اُمُّنا فی هذه السّاعه..."مادر ما این موقع نمیخوابه.
من همیشه میگم چرا اسماء مقدمه چینی نکرد؟!
نه گذاشت نه برداشت گفت:"یَاابْنَیْ رسول الله لَیْسَتْ اُمُّکُما نائمَه..."مادر نخوابیده..."قَد فارَقَتِ الدُّنیا..."
مادر از دنیا رفت.روایت میگه:اینا اومدن...امام حسن خودشو رو سینه ی مجروح انداخت،شروع کرد با مادر حرف زدن..."یا اُمّاه کَلِّمینی! با من حرف بزن.
میگه یه وقت نگاه کردن دیدن امام حسین رفته صورت کف پای مادرش گذاشته.
هی میگه:"انا ابنُکِ الحُسَین..."من حسینتم.
کأنّه اونجا داره به مادرش سلام میده...*
(بی بی سلام...بی بی سلام....)
#حاج_میثم_مطیعی
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍
1_45074526.mp3
1.6M
✨﷽✨
#سبک
#روضه_و_توسل_جانسوز
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🎵 MP3
رفیقان، رفیقان...بیایید، بیایید ...
🎤🎤 #حاج_میثم_مطیعی
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#روضه
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
*روایت میگه وقتی بی بی رفت مسجد خطبه ی فدک بخونه با گروهی از زن ها رفت.زن ها دورش رو گرفتند؛یه وقت نکنه دوباره جسارتی بشه.
وارد مسجد پیغمبر شد.براش پرده ای زدند.پشت پرده نشست.اول چنان ناله ای زد...همه ی مدینه شیون وناله شد.
آن خطبه ی غراء(بچه شیعه خطبه ی فدکیه مادرت رو خوندی یا نه؟!)رو ایراد کرد.
در توحید خدا،در اثبات ولایت امیرالمومنین....
روایت میگه علی کجا بود؟!
علی کنج خانه نشسته بود...میدونید علی چه میکرد؟
روایت میگه:" وَ امیرُالمومنین یَتَطلَّعُ طُلوعَها..."هی می آمد سرک میکشید داخل کوچه هی برمیگشت....خورشید خونه ش چرا طلوع نمیکنه؟!
" وَ امیرُالمومنین یَتَطلَّعُ طُلوعَها و یَتَوَقَّعُ رُجوعَها الیه..."علی منتظر بود زهرا برگرده...یه وقت دوباره تو کوچه راهشو نگیرن....بی بی آمد وارد منزل شد. روایت میگه آن لحظه ای که وارد منزل شد امیرالمومنین کأنّه سر رو زانو گذاشته بود زانوهاش رو بغل کرده بود،سر به زانو گذاشته بود.آخه بی بی فرمود:علی جان!
"اِشتَمَلتَ شَملَةَ الجَنین و قَعَدَتْ حُجرَةَ الضَّنین..."
برات بمیرم مثل جنین در رحم مادر زانو بغل کردی...
همه بگید:یا زهرا....*
#حاج_میثم_مطیعی
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍