🔰 سلسله #پوسترهای_وظایف_منتظران 20
شماره 0⃣2⃣
🔷 برای ظهورش قدمی برداریم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📗کتاب صوتی #قرارگاه_محمود فصل 1⃣1⃣ "تبلور عشق به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part12_قرارگاه محمود.mp3
5.21M
📗کتاب صوتی
#قرارگاه_محمود
فصل 2⃣1⃣
"قرار شبانه ساعت ۲۳ "
🌹 شهدا در محاسباتـشان خدا را پررنگ کردند و ما در محاسباتمان خلق خدا را پررنگ میکنیم.
#شهدا
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
به شهادت گرفتن موجود بر قوله علیه السلام: فِی یَوْمِی هَذَا وَ سَاعَتِی هَذِهِ وَ لَیْلَتِی هَذِهِ و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برهان توحید
چه اگر فرضاً، دو مؤثر و دو معبود در عالم باشند [۱]: یا آن دو موافق در رأی اند ؛ [۲]: یا مخالف در رأی.
در صورتی که موافق در رأی باشند ؛ [الف]: یا متحد در ذات باشند، [ب]: یا مختلف در ذات اند و مشترک در اسم الوهیت ؛ آن وقت لابدّ هر ما به الاشتراکی لازم دارد ما به الامتیاز را، که از آن دو مشترک را از هم ممتاز نماید تا دوئیّت بین آنها محقّق شود، چون زید و عمرو که در حقیقت نوع انسان متّحد و شریکند و ممتازند از یکدیگر به عوارضات مشخصّه، چون شکل و هئیت و زمان و مکان و اضافات لاحقه به فلان پدر و فلان مادر ؛ و مرکّبِ از ما به الاشتراک و ما به الامتیاز در ثبوت و تحقّق محتاج به اجزا است، و هر محتاج به شی ء ممکن است،
و ممکن واجب بالذات نشود.
و اگر با هم مختلف بالذات باشند در تمام حقیقت، چون انسان و حجر آنها متّحد در فعل و اثر نخواهند بود لابدّ یکی که نور است دیگری باید ظلمت باشد، و اثر ظلمت غیر از اثر نور است، چون عقیده باطله زنادقه مجوس که قائل به یزدان و اهرمن شده، یزدان را فاعل خیرات و نور میدانند، و اهرمن را فاعل شرور و منشأ ظلمت.
و اگر دو اله و دو معبود مخالف در رأی و اثر باشند، به این که مثلاً یکی از آن دو به حسب اقتضای ذات اراده نماید که عالم مُضی ء باشد و دیگری که ذی ظلمت
باشد، لابد:
[۱]: یا امر هر دو واقع میشود، لازم آید اجتماع ضدّین در موضوع عالم واحد.
[۲]: و یا امر أحدهما واقع میشود دون امر دیگری، لازم آید غالبیت أحدهما و عجز و مقهوریت ثانی.
[۳]: و یا امر هیچ یک واقع نمی شود، لازم آید اوّلاً ارتفاع نقیضین در موضع واحد، و آن واحد و ثانی عجز و مقهوریت هر دو تعالی عن ذلک علوّاً کبیراً.
پس عقول سلیمه به ادلّه واضحه شهادت میدهد که اله و معبود و مؤثّر در عالم واحده است.
[قسط و عدل و رأفت الهی]
قوله علیه السلام: قَائِمٌ بِالْقِسْطِ.
القسط: من الاضداد لأ نّها یقال قسطه فی حکمه أی جار و ظلم و انحرف.
و قسط: أی عدل و استقام، ولی در ما نحن فیه معنی ثانی مراد است، کما قال تعالی: « وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ [۱] » أی بالعدل.
لذا قال علیه السلام: وَ عَدْلٌ فِی الْحُکْمِه.
العدل: مصدر و حمل المصدر علی ذات اللّه لأنّ حقیقة ذاته عین العدل، لا ذات ثبت له العدل. چه صفات مطلقاً در حق عین ذات است نه ترکیب از ذات و صفات، چون در یا علیم و یا حکیم و قدیر و غیره، أی نفس العلم و نفس الحکمة و القدرة.
پس از اصول خمسه عقاید انسان که در آنها چون در فروع عقاید تقلید جایز نیست، بلکه تحقیق و یقین میخواهد یکی این است که حقّ تعالی را در کلیه احکامی که صادر و وارد بر عباد خود فرموده از خیر و شرّ، عزّت و ذلّت، فقر و غنا عادل دانسته، و تمام را به مقتضای عدل و رعایت مصالح حال عباد و بر
حسب استدعای فطری و استحقاق ذاتی آنها فرض نمائی، نه آن که از روی جور و ظلم و انحراف و اتفاق ملاحظه نمائی، کما قال فی القدسی: « و إنّ من عبادی من لایصلحه إلاّ الغنی [و] لو صرفته إلی غیر ذلک لهلک ؛ و إنّ من عبادی [المؤمنین] من لایصلحه إلاّ الفقر، لو صرفته إلی غیر ذلک لهلک » [۲] .
و قال فی القرآن: « یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَآءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا [۳] » ؛ زیرا که حق تعالی لا اغنی المرء لکرامته و لا أفقره لمهانته، لکن یوسع علی من یشآء و یضیق علی من یشآء حسب ما یوجبه الحکمة و یقتضیه الصلاح، کما قیل:
آن کس که تو را غنی [۴] نمی گرداند او مصلحت تو از تو به [۵] میداند [۶]
قوله علیه السلام: رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ.
یعنی: او است شدید الرحمه به عباد خود ؛ العطوف علیهم بألطافه.
----------
[۱]: ۱ - سوره مبارکه حدید، آیه ۲۵.
[۲]: ۱ - الکافی، ج ۲، ص ۳۵۲.
[۳]: ۲ - سوره مبارکه اسراء، آیه ۳۰.
[۴]: ۳ - مصدر: توانگرت.
[۵]: ۴ - مصدر: تو بهتر داند.
[۶]: ۵ - گلستان، سعدی شیرازی، حکایت ۱۵: « موسی علیه السلام درویشی را دید ».
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
دانش و معرفت شریف جرجانی در حاشیه شرح مطالع در باب معنای دانش و معرفت مینویسد: دو معنای دیگر برای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشاره
مبرد در حضور عده ای غلامش را احضار کرد و به او گفت: برو اگر دیدی چیزی نگو و اگر ندیدی به او بگو، غلام رفت و بازگشت و گفت: او را ندیدم او را گفتم پس آمد و نیامد.
حضار از پیام و جواب پرسیدند، غلام گفت: مبرد از من خواست نزد غلامی بروم اگر مولایش را دیدم حرف نزنم و اگر مولایش را ندیدم به او بگویم مبرد تو را میخواهد. من نزد آن غلام رفتم، مولایش نبود، لذا او را خواستم تا نزد مبرد برود، ولی از قضا مولایش آمد و خودش نیامد.
شب قدر
ابن حزم در ذیل بحث اجماع مینویسد: دانشمندان در حقانیت شب قدر تردیدی ندارند.
و معتقدند شب قدر در سال منحصر در یک شب است. ولی در زمان آن اختلاف کرده اند.
برخی گفته اند شبهای فرد دهه آخر است. ابن عباس بیست و هفتم را گفته، چرا که لیلة القدر از نه حرف ترکیب یافته و سه بار در سوره قدر تکرار شده است و حاصل این دو عدد بیست و هفت میشود.
ابن مسعود میگوید: شب قدر در تمام سال است و منحصر به ماه رمضان نیست. کسی که یک سال تمام را به قیام بگذراند ادراک شب قدر نموده است.
برخی گفته اند شب قدر به خاطر نزول قرآن است و پس از ارتحال پیامبر از میان رفته است.
کسانی که معتقدند شب قدر در ماه رمضان است، در تعیین زمان آن هشت قول دارند.
۱- ابن زرین: شب اول ماه
۲- حسن بصری: هفدهم ماه
۳- انس: نوزدهم ماه
۴- محمد بن اسحق: بیست و یکم ماه
۵- ابن عباس: بیست و هفتم ماه
۶- آبی: بیست و سوم
۷- ابن مسعود: بیست و چهارم
۸- ابوذر: بیست و پنجم
کسی که لیلةالقدر را در مجموع سال بداند، فتوای او موجب میشود اگر کسی به زنش بگوید: انت طالق لیله القدر در صورتی زنش مطلقه میشود که یکسال کامل بگذرد، چرا که نکاح امر یقینی است و فقط با یک امر یقینی از بین میرود، و اینکه گفته شود لیلةالقدر در ماه رمضان است، یک امر احتمالی است و نکاحِ یقینی با امر احتمالی نقض نمی شود.
البته در صحت این فتوی قدری تأمل لازم است؛ چون احادیث صحیحه به خبر واحد موجب عمل میشود در حالی که علم آور نیست.
در اینکه چرا شب قدر را قدر نامیده اند؟ وجوهی گفته شده است:
عطا و ابن عباس گفته اند: امور واحکام افراد در آن شب مقدر میشود، برخی گفته اند: قدر به معنای تنگی است. آن شب را قدر گفته اند، چون زمین برای پذیرایی تنگ میشود.
برخی گفته اند: قدر به معنای مرتبه است، آنکه شب قدر را عبادت کند، مرتبه ای ویژه نزد
خدا مییابد.
و البته همه اعتقاد دارند در آن شب کتاب ارزشمندی نازل شده است.
صفدی در شرح لامیه المعجم گوید: مقدرات در شب قدر تعیین نمی شود چرا که مقدرات پیش از آفزینش آسمان و زمین معین شده اند. مراد از شب قدر آن است که مقدرات در آن شب اظهار میشوند.
انوری
بسا منکر که آمد تیغ در مشت
مرا زد تیغ و شمع خویش را کشت
بسا دانا که از من گشت خاموش
درازیش از زبان آمد سوی گوش
من از دامن چو دریا ریخته در
گریبانم ز سنگ طفلها پر
.......:
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📹 مجموعه کلیپهای #مدیریت_رهبری 2 ( رهبری در این 32 سال چه کرده ❓) ✅ کلیپ هایی جهت آشنایی نسل جوان ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مجموعه کلیپهای #مدیریت_رهبری 3 ( رهبری در این 32 سال چه کرده ❓)
✅ کلیپ هایی جهت آشنایی نسل جوان با نحوه مدیریت رهبری و نجات کشور از بحران ها
🎬 جلسه 3️⃣ ، پدیده روزنامه های زنجیره ای...
👈 با رأی اکثریت مردم، آقای خاتمی در سال 76 ، رئیس جمهور ایران شدند، بعد از آن، روزنامه های زنجیره ای بیشترین تلاش را کردند تا قشر جوان کشور را از دین و حکومت ، جدا کنند، ناگهان مقام معظم رهبری تدبیری جدید و جالب در پیش گرفتند که...
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت و پژوهشگر تاریخ
👈 در نشر این فایلها جهت دفاع از رهبری همکاری بفرمائید
#پاسخ_به_سوالات
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
بررسى مواضع اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در قبال شورا نظر به آنچه گذشت، قطعاً اميرالمؤمنين (عليه الس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نتيجۀ كار شورا
بنا بر نقل برخى از مورّخان، به هنگام تشكيل شورا طلحه در سفر بود. سعد بن ابى وقاص تضمين كرد كه طلحه با نظر ما مخالفت نمى كند، عمر نيز پذيرفت. اما بعضى مورّخان بر اين اعتقادند كه طلحه نيز حاضر
بود و در شورا نقش خود را به نفع عثمان ايراد كرد. عمر، پسر خود عبدالله را نيز براى مشورت، ولى بدون حق رأى در شورا وارد كرد. به هر صورت شورا پس از مرگ عمر، تشكيل جلسه داد. [۱]
ابتدا طلحه به نفع عثمان كنار رفت و حق خود را به او بخشيد. زبير نيز به نفع على (عليه السّلام) كناره گيرى كرد. سعدوقاص نيز حق خود را به عموزاده اش عبدالرحمن بن عوف داد. در نتيجه سه نفر باقى ماندند كه هر كدام يك رأى داشتند. عبدالرحمن، على (عليه السّلام) و عثمان را مخاطب ساخت و گفت: كدام يك از شما حاضر است به نفع ديگرى كنار رود؟ هيچ كدام پاسخ ندادند. سپس عبدالرحمن كناره گيرى خود را از خلافت اعلام كرد. نامزدها منحصر به على (عليه السّلام) و عثمان شد كه زبير به على (عليه السّلام) و طلحه به عثمان رأى داده بود. عبدالرحمن كه خود در واقع داراى دو رأى بود و سعد وقاص نيز به او رأى داده بود، نقش اصلى و تعيين كننده پيدا كرد.
عبدالرحمن ابتدا به على (عليه السّلام) گفت: من با تو به شرط عمل به كتاب خدا و سنت پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) و روش شيخين (ابوبكر و عمر) بيعت مى كنم. على (عليه السّلام) فرمود: من به شرط عمل به كتاب خدا و سنت پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) و نظر خودم بيعت را مى پذيرم. سپس عبدالرحمن رو به عثمان كرد و همان موارد را به او گفت. عثمان بدون چون و چرا پذيرفت. عبدالرحمن دو بار ديگر به اميرالمؤمنين (عليه السّلام) و عثمان همان شرايط خودش را براى بيعت تكرار كرد. على (عليه السّلام) هر بار همان سخن نخست خود را مى فرمود و عثمان نيز شرايط عبدالرحمن را مى پذيرفت. پس از بار سوم عبدالرحمن در حالى كه دست خود را به دست عثمان مى زد به او گفت: السلام عليك يا اميرالمؤمنين! بدين ترتيب عثمان از سوى شورا به خلافت رسيد. [۲] د.
----------
[۱]: . تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۲۲۹ و الامامة و السياسة، ج ۱، ص ۲۸ و ۳۰. ابن قتيبه اضافه كرده است كه عمر بن خطاب، امام حسن (عليه السّلام) و عبدالله بن عباس را نيز همچون فرزند خود عبدالله بدون داشتن حق رأى وارد شورا كرد. هر چند بيش تر منابع شيعى پيرامون حضور امام حسن (عليه السّلام) در اين شورا نكته اى نقل نكرده اند، ولى به نظر مى آيد نقل ابن قتيبه صحيح باشد. زيرا افكار عمومى نمى پذيرفت كه فرزند خليفۀ دوم شايستگى حضور در اين شورا (هرچند بدون حق رأى) را داشته باشد، ولى فرزند پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) از حضور در آن محروم باشد.
[۲]: . تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۲۳۱ و الامامة و السياسة، ج ۱، ص ۳۰. ابن قتيبه روايت كرده است كه عبدالرحمن بن عوف علاوه بر شرط عمل به كتاب خدا و سنت پيغمبر و دو خليفۀ پيشين، شرطى را كه عمر بن خطاب در مورد على (عليه السّلام) و عثمان قيد كرده بود، به آن دو گفت و آن چنين بود كه على (عليه السّلام) تعهد كند اگر به خلافت رسيد هيچ يك از بنى هاشم را بر امور مسلمانان مسلّط نگرداند؛ و عثمان نيز تعهد سپارد كه در صورت رسيدن به خلافت، هيچ كدام از بنى اميه را بر گردن مردم سوار نكند. ابن قتيبه ادامه مى دهد كه علت روى گردانى عبدالرحمن بن عوف از على (عليه السّلام) اين بود كه آن حضرت شرط آخر را نپذيرفت و خطاب به او فرمود: «اين چه شرطى با من است موقعى كه خلافت را بر عهدۀ من گذاشتى؟ زيرا بر اساس جد و جهد براى امت پيغمبر (صلّى الله عليه وآله)، وقتى قدرت و امانت را شناختم آن را به كار مى برم؛ خواه در بنى هاشم باشد خواه در غير آنان». براساس اين روايت، على (عليه السّلام) شرطهاى سابق را پذيرفته بود و تنها به سبب نپذيرفتن اين شرط آخر از خلافت محروم شد. حال آن كه بيش تر مورخان، عدم تعهد اميرالمؤمنين (عليه السّلام) به عمل به روش خليفۀ اول و دوم را علت كنار گذاشتن او از خلافت ذكر كرده اند. نگاه كنيد به: شرح نهج البلاغة، ج ۱، ص ۱۸۸ و نيز معالم المدرستين، ج ۱، ص ۲۱۹ تا ۲۳۳ عمدتاً به نقل از انساب الاشراف بلاذرى و عقد الفريد ابن عبد ربه اندلسى كه اختلافاتى نسبت به نقل منابع پيش گفته دارد.
#تاریخ تشیع
✍️استاد محمد حسین رجبی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
دید زشت و غیر انسانی اوستا به معلولین در #اوستا ، یشتها ، فصل 5 ( آبان یشت ) بند 93 : اردویسور #آن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گروه پژوهشی آرتا:
✅ در ایران باستان بویژه در میان خاندان سلطنتی ازدواج با محارم که از ازدواج هم خونی میان پدر و دختر ، پسر و مادر ، برادر و خواهر ذکر شده ، حاکی از آنست که این نوع از ازدواج ها نه فقط در ایران بلکه در تمدن های بسیار گوناگون رواج داشته است ، و این امر بشدت در خانواده های شاهی معمول بوده است ، لکن ناچار به اعتراف هستیم که هیچ جا به جز ایران باستان این عمل خصوصیت یک ثواب سفارش شده به پیروان را ندارد ، در خاندان شاهی زنان زیبایی از محارم بارها مانند تخـت سلطنت یا سایر امور موروثی از این پادشـاه به آن پادشـاه می رسیده که نمونه هایی از اینگونه ازدواج ها را نیز در زمان پارتیان در لابه لای اسناد قابل مشاهده است .
در کتاب اشکانیان تالیف جناب دیاکونوف خاورشناس بینالمللی و یکی از بهترین پژوهشگران در زمینهٔ مطالعات شرق نزدیک باستان در خصوص این نوع از ازدواج ها در بین خاندان سلطنتی آورده است که :
در سال دوم میلادی فرهادک ( فرهاد پنجم ) با مادر خویش موزا ( ایتالیایی نسب ) عقد ازدواج بست ، برخی عقیده دارند که این موضوع حاکی از پیروزی زرتشتیگری در سرزمین پارت می باشد ، و دلیل دیگریست بر پدیدن آمدن واکنش احساسات ضد یونانی در ایران است.
لازم است تذکر دهیم که انتساب ازدواج با نزدیکترین محارم ذوالقربی ( مادر و خواهر ) منحصرا به زرتشتیگری درست نیست ، چنان که می دانیم شاهان هخامنشی نیز با خویشان نزدیک خود مزاوجت می کردند و حتی سلاطین یونانی هم خواهران خویش را به زنی می گرفتند.
📚منبع : اشکانیان ، م.م.دیاکونوف ، کریم کشاورز ، چاپ دوم ، ۱۳۵۱ ، تهران ، انتشارات پیام ، صفحه ۹۸
#ازدواج_با_محارم
#خاندان_شاهی
✅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔷چگونگی ملاقات با پادشاهان هخامنشی
تاریخ نگاران می نویسند:
هر کس که می خواست پادشاه را ملاقات کندباید متعهد می شد که در
برابر او زانو زده و #تعظیم کند.
ارتبان ،رئیس تشریفات شاهی ، این نکته را به تیستوکل گوشزد می کند.
در کنار قوانین و مقررات بسیار زیبایی که داریم،قانونی وجود دارد که فرد را مکلف می کند ، در برابر شاه تعظیم کرده ، زانو بزند به گونه ای که در برابر
#خدایگان_زانو می زند.
ودر ادامه می گوید آیین ما به شاه ،
این اجازه را نمی دهد با فردی که در برابر او تعظیم نکرده ،سخن بگوید و او را ملاقات کند.
🔹آنچه مسلم است این است که
رسم از رسوم مشترک تمام پادشاهان #هخامنشیان بوده است.
پیر برایان
از کوروش تا اسکندر ص۱۸۴
🔹حال نمونه ای از رفتار پیامبر عظیم الشان اسلام با مردم عادی می پردازیم.
رسول خدا (ص) در مسجد نشسته بودند که مردی وارد شد و آن حضرت
به احترام او از جای خویش برخاست.
مرد گفت : ای رسول خدا ! جای گسترده و وسیع است.آن حضرت فرمود:این حقوق مسلمان بر مسلمان
دیگر است که چون وی را برای نشستن نزدیک خویش دید،برای او جابجا شود.بحارالانوار ج ۱۶ ص۲۴۰
✅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
سركوب راهزنان كابينه وثوق الدوله به كمك پليس جنوب ايران، به خوبي از پس ياغيان مناطق مركزي ايران برآ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و قسمت عمده آنها نيز در تهران متمركز بودند. اكنون اين تعداد به پنج هزار سرباز كاملاً مسلح افزايش يافته است و همچنان در حال افزايش است. » در مورد سركوب راهزنان مركز ايران، وايت چنين گزارش ميدهد: «رضاخان، جعفرقلي خان، ماشاالله خان و رجبعلي، سردسته راهزنان، هر يك با فراهم آوردن شمار زيادي ياغي، در چند سال گذشته استانهاي مركزي ايران در حوالي اصفهان را مشوش ساختند. دولت ايران قدرت سركوب اين راهزنان را نداشت و نهايتاً در ماه ژانويه، به پيشنهاد سفارت انگليس، سردار جنگ را به والي گري اصفهان منصوب كرد. اميد ميرفت اين
سردسته بختياري به كمك مردان ايل خود، بار ديگر نظم را به منطقه بازگرداند. او متعهد شد ظرف چهار ماه اين غائله را خاتمه بخشد. اما در آغاز كار، حمايتي كه انتظار آن را داشت برآورده نشد، در نتيجه كار چنداني از پيش نبرد. تا اينكه شماري از تفنگداران پليس جنوب ايران تحت فرماندهي افسران انگليسي براي كمك به سردار جنگ از شيراز راهي اصفهان شدند. با رسيدن اين نيروي كمكي، عملياتها بار ديگر از سر گرفته شد و در ماه ژوئن، رضاخان و جعفرقلي خان و پانصد نفر از ياران آنها دستگير شدند. جعفرقلي خان چند روز پس از دستگيري در اثر جراحتهاي وارده مرد و جنازه اش در ميدان اصفهان به دار آويخته شد. چند روز بعد نيز رضاخان و ياران نزديكش به دار آويخته شدند. از آنجا كه ماشاءالله خان متعهد شده است با دولت مركزي صلح كند، گزارش رسيده كه براي تسليم شدن عازم تهران است. رجبعلي همچنان متواري است؛ اما خطر او كمتر از ديگران بوده و قابل ملاحظه نيست. لرستان مدت زيادي در نافرماني به سر برده است و دولت ايران در چند سال گذشته موفق نشده است ماليات اين منطقه را جمع آوري كند و يا فرمانداران خود را به بروجرد و خرم آباد بفرستد. در زمستان قزاقها به فرماندهي كلنل فيليپف* [۱] به اين منطقه اعزام شده و شهر بروجرد را از دست لرها خارج ساختند و قوام الدوله براي فرمانداري به اين شهر اعزام شد. عملياتهاي بعدي نيز با موفقيت دنبال شد و انتظار ميرود به زودي نظم به منطقه بازگردد. با دستگيري و سركوب امير مكرم و ديگر راهزنان در مازندران، بار ديگر آرامش به اين منطقه بازگشت. تفنگداران پليس جنوب ايران موفق شدند آرامش را در ميان قشقاييها و ديگر عشاير جنوب برقرار سازند؛ و دولت انگلستان با رضايت كامل دولت ايران، كنترل اين منطقه را به والي فارس محول كرد. بنابراين به استثناي بي نظمي در چند منطقه كوچك، آرامش و امنيت بر سراسر ايران حكمفرما شده است. اما آذربايجان همچنان در ناآرامي و بي نظمي گسترده اي به سر ميبرد. [۲]
وضعيت آذربايجان در فصل سوم تشريح شده است.
كالدول در اول اكتبر ۱۹۱۹ چنين مينويسد: «كابينه فعلي ايران با دستگيري و به دار آويختن رهبران مشهورترين گروه راهزني، توان، جسارت و شجاعت خود را به نمايش گذاشت. نايب حسين* [۱] و پسران و ياران او، مشهورترين راهزناني هستند كه در طول يك قرن گذشته اسم و رسمي به هم زدند. اين راهزنان در كوههاي اطراف كاشان مستقر بودند و در طول اين مدت ميليونها دلار كالاي تجاري را غارت كردند. صدها انسان بي گناه نيز قرباني حرص و طمع اين افراد شدند. خوشحالي مردم از دستگيري و به دار آويخته شدن سردستههاي اين راهزنان خارج از حد و غيرقابل توصيف بود. نايب حسين، رهبر گروه، هفته گذشته در تهران به دار آويخته شد. طبق گزارشها وي بيش از نود سال سن داشت. نيروهاي ژاندارمري پس از درگيريهاي بسيار در كوههاي اطراف كاشان، او را دستگير كردند. در اين درگيريها شماري از طرفين كشته شدند. چهار نفر از پسران او به دار آويخته شدند. زيرك ترين پسر او، ماشاءالله خان معروف، به دستور دولت مركزي چندين سال برقراري امنيت در مسير كاروان رو كاشان را بر عهده داشت. همه از اين مطلب آگاه بودند كه كابينه به ماشاءالله خان قول داده است در صورت تسليم شدن، او را دستگير و زنداني نكند و به هيچ وجه متعرض او نشود. ماشاالله خان اغوا شده و به همراه صد و پنجاه نفر از سواران خود به تهران آمد. پس از دو هفته رييس الوزرا او را نزد خود فرا خواند و از او درخواست مال و اموال كرد؛ اما ماشاءالله خان درخواست رييس الوزرا را رد كرد. در پايان ملاقات رييس الوزرا پيشنهاد كرد اتومبيل شخصي او ماشاءالله خان را به خانه برساند و ماشاءالله خان
----------
[۱]: Colonel Philipoff
[۲]: گزارش فصلي وايت شماره۴، ۱۱۲۲/۰۰. ۸۹۱، مورخ۷ جولاي ۱۹۱۹
[۱]: Nayeb Hussein
نيز پذيرفت. اما ماشاءالله خان به سمت خانه نرفت بلكه به ژاندارمري منتقل شده و در يك دادگاه فرمايشي محكوم و به دار آويخته شد. با اينكه ماشاءالله خان مستحق چنين سرنوشتي بود، اما اين شيوة كار نيز قابل سرزنش است. در بسياري از ديگر نقاط كشور، راهزنان كم اهميت و خرده پا نيز حسابي منكوب شده اند؛ و در مجموع مسير كاروانها امن تر از گذشته شده است.
به كمك نيروهاي انگليسي، شورشيان جنگلي در شمال ايران نيز (نزديك رشت) مخفي شده اند. به نظر ميرسد كوچك خان، رهبر جنگلي ها، به قفقاز
گريخته باشد. بنابر گزارشهاي رسيده وي فردي متشخص و محترم است... در پي دستگيري و اعدام بسياري از ياغيان در سراسر ايران، احساس امنيت به مسيرهاي تجاري بازگشته و تجارت با امنيت بيشتري نسبت به گذشته جريان پيدا كرده است. [۱]
كالدول در ۱۰ آوريل ۱۹۲۰ چنين مينويسد: «اعدام شماري از راهزنان، امنيت را به مسير كاروانها در سراسر ايران بازگرداند... سعي بر اين است كه عشاير سراسر كشور به خصوص عشاير جنوب، هر چه سريع تر خلع سلاح شوند؛ اما انجام اين مأموريت كندي، دشواري و حساسيتهاي خود را به همراه دارد؛ و بدون ترديد بخش عمده اي از اين كار به زماني محول ميشود كه ارتش قدرتمندتري در ايران شكل بگيرد. » [۲]
----------
[۱]: گزارش فصلي كالدول، شماره ۵، ۱۱۴۷/۰۰. ۸۹۱، مورخ۱ اكتبر ۱۹۱۹
[۲]: گزارش فصلي كالدول، شماره ۷، ۱۱۵۷/۰۰. ۸۹۱، مورخ۱۰ آوريل ۱۹۲۰
📚از قاجار تا پهلوی
✍محمد قلی مجد
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🌟💐🌟💐🌟💐 💐🌟💐🌟💐 🌟💐🌟💐 💐🌟💐 🌟💐 💐 💐قسمت دوم 🌟 🔱داستانهاى_هزار_و_یک_شب_دربار 👑محمد رضا از ارنست پرو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟💐🌟💐🌟💐
💐🌟💐🌟💐
🌟💐🌟💐
💐🌟💐
🌟💐
💐
💐قسمت سوم🌟
🔱داستانهاى_هزار_و_یک_شب_دربار
🔱 محمد رضا با وجود داشتن زن و فرزند عاشق زنی به نام پری میشه که از زنان معروفه تهران بود .
⚜️پری نوه دختری، سالار فاتح دیوسالار کجوری بود که مادر و دختر خوش سابقه نبودند .پدر پری ،پسرعموی مادرش و برادرزاده سالار فاتح بود .اما بین آنها طلاق اتفاق می افتد و پری و برادرش در اوضاع از هم پاشیده خانواده رشد می کنند و خصلتها و شهرت انحرافی مادر را به ارث می برند .
👑خلاصه اینکه محمدرضا هر شب پنهانی با ماشین شخصی میره منزل پری در خیابان حقوقی و چند ساعت بعدش برمی گشته 🚘
⚜️غافل از اینکه خونه یکی از وزرا تو اون خیابان بود و همسر وزیر دقیقا ایشون رو می شناخت و بارها وليعهد رو ديده بود.
⚜️ اما كسى كه باعث ميشه اين رابطه لو بره و فوزيه بالاخره صبرش تمام شود و از محمدرضا به خاطر هوسرانى طلاق بگيرد ،كسى نبود جز دوست مورد اعتماد محمدرضا ،ارنست پرون ❗️
⚜️ارنست پرون تو يكى از شبهايى كه محمدرضا ،مثل هميشه منزل پرى بود ،با کمک یک سرهنگ ارتش فوزيه رو ميبره جلوى در اون خونه و با شليك گلوله به پنجره خونه پرى باعث ميشود ، محمدرضا هراسان بياد بيرون و با همسرش فوزيه مواجه شود 🤦♀😐
.⚜️این تنها موردی نبود که فوزیه با آن روبهرو شد اما تیر خلاص بود به ادامه زندگی فوزیه و شاه جدید 🤦♀
⚜️و اينطورى آخرين رشته وصل اين زندگى پاره ميشه و فوزيه به بهانه استراحت از ايران ميره و بعدها تقاضاى طلاق ميده❗️
⚜️اما پرى سالهاى بعد از شهرت اوليه اش افتاد و از طرف سناتور نمازى نفقه شد و ايام بازنشستگى اش را با او بسر برد🤔
ادامه دارد......
📔برگرفته از كتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، خاطرات حسين فردوست
🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 سلسله جلسات #جرعه_ای_از_زیارت_عاشورا 23 ✳️ شرح معرفتی و کوتاه #زیارت_عاشورا 🎤 حجت الاسلام و المس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا