eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌در محضر امام روح الله (۲۱۰) 💠 مثل آقای خامنه ای پیدا نمی کنید 📌 امام خمینی (ره ): به شما عرض می کنم. شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، یک نفر را مثل آقای خامنه ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بنای قلبی اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمی کنید. ایشان را من سال های طولانی می شناسم. 📚 صحیفه نور، جلد ۱۷، صفحه ۱۷۰ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
داروغه (داروغه) يكي از طلاب علوم دينيه مشهد مقدس بر اثر فشار زندگي وتهي دستي و فقر و پريشاني با خود قرار گذاشت كه روزهاي پنجشنبه و جمعه كه درس‌ها تعطيل است بدنبال گل كاري ومزدوري رود و از مزد و اجرت اين دو روز مخارج ايام هفته را بگذراند و مشغول تحصيل باشد. بعد از تصميم شروع بكار نمود. تا وقتي كه حسين اسماعيل خان، داروغه شهر مشهد كه مردي بي باك و ستمگر وسفاكي بود خانه اش نياز به بنائي پيدا كرد اتفاقاً روز پنجشنبه آن طلبه را بمزدوري بخانه حسين داروغه بر سر كار بردند و تا غروب مشغول كار بود در اين اثنا خود حسين داروغه جهت سركشي منزلش آمد ديد كه اين طلبه بهتر از همه آنها كار مي‌كند از احوال واوضاعش پرسش نمود احوالش را گفتند. بعد از اتمام كار درخواست مزد نمود گفت فردا جمعه هم بيا يكباره مزد دو روزت را مي‌پردازيم لذا آن طلبه آن روز را با دست خالي رفت روز ديگر كه جمعه بود آمد و مشغول كار شد لكن چون آخر روز شد، مزد خود را خواست. حسين داروغه بجاي احسان ومزد فحش بسياري بآن بيچاره داد و پس از بدگوئي او را از خانه وعمارت خود بيرون كرد و آن طلبه با دلِ پردرد و سوزناك وافسرده خاطر و با دست تهي بيرون رفت و بهر سختي كه بود امر خود را گذرانيد. مدتي از اين ماجرا گذشت حسين داروغه يك نفر از اوباش را چوب زيادي زد و او هم ناراحت و كينه داروغه را بدل گرفته وبتلافي كار برآمد. چند روز گذشت حكومت مشهد خواست بحرم مطهر مشرف شود داروغه در خدمت او تا كفشداري مسجد گوهرشاد آمد. ناگهان آنشخص چوب خورده از كمين بيرون آمد و خنجر را با تمام قوت بر پشت داروغه زد و داروغه افتاد و بخون خود غلطان شد وبعد از دو سه ساعت مُرد. آنگاه او را تجهيز كرده و در صحن كهنه در جلوي ايوان عباسي دفن كردند و رفتند. بعد از اين واقعه طلبه اي كه براي داروغه كار كرده بود در خواب ديد كه صداي هياهوي بسياري از طرف بست پائين خيابان بلند است و چون نگاه كرد ديد سيد جليل القدري نوراني وارد صحن شد و پشت سر آن بزرگوار ملائكه‌هاي غلاظ و شداد با آلات واسباب عذاب از قبيل زنجير و... آمدند و تا مقابل ايوان عباسي ايستادند و منتظر دستور آن بزرگوار شدند. آنگاه آن سيد بزرگوار با عصائي كه در دست داشت اشاره بقبري فرمود. و فرمود كه اين است. بمجرد اينكه فرمود اين است آن ملائك قبر را شكافته و از آن زنجيرها كه در دست داشتند با قلابها ميان قبر انداختند و مردي را بيرون كشيدند و زنجير بگردنش گذاشتند. آنوقت آن سيد جليل روانه شد و ملائكه آنمرد را بزور مي‌كشيدند كه از همان طرف بست پائين خيابان ببرند. آن مرد متصل فرياد مي‌زد يا امام رضا مرا بردند بفريادم برس. يا امام رضا مرا بردند بفريادم برس. چون من نزديك رفتم ديدم او همان حسين اسماعيل داروغه است كه مرا اذيت كرده و حقوق مرا نداده. چون زير طاق در صحن كه بالاي آن نقاره خانه است رسيدند حسين داروغه يقين كرد الان او را از صحن خارج مي‌كنند. با صداي بلند فرياد زد: آقا يا امام رضا مرا بردند. در اين حال ديدم سيد جليل القدري از ميان ايوان طلا صدا زد اي جد بزرگوار او را بمن ببخشيد. آن بزرگوار بملائكه فرمود زنجير از گردانش برداريد پس او را رها كردند و رفتند. ناگاه ديدم صحن پُر از جمعيت شد و حسين داروغه بعجله مثل مرغي كه پروبال داشته باشد خودش را مقابل ايوان طلا برابر آن سيد جليل رسانيد و اظهار تشكر كرد پس حضرت رضا (عليه السلام) بآن جماعت بسيار فرمود براي چه اينجا جمع شده ايد؟ گفتند ما طلب كاران حسين هستيم آمده ايم كه حقوق خود را از او مطالبه كنيم. آنحضرت بخدام امر فرمود تإ؛ه وّّ صندوق بسيار بزرگي حاضر كردند و در نزد آن بزرگوار و سرور نهادند. سپس آنحضرت از هر يك از طلب كارها سؤال مي‌فرمود كه طلب تو از حسين چقدر است؟ او هم مقدارش را مي‌گفت و امام (عليه السلام) دست مبارك در آن صندوق مي كرد و به همان مقدار پول سفيد دو قراني بيرون آورده وباو عنايت مي‌فرمود. و آنشخص پول را مي‌گرفت و از صحن مي‌رفت تا بسياري از طلب كاران طلب خود را گرفته و رفتند. من خواستم نزديك روم و مطالبه حق خود را بنمايم حضرت رضا (عليه السلام) با دست خود اشاره فرمود كه صبركن و عجله منما لذا من صبر كردم تا صحن خلوت شد سپس آن بزرگوار فرمود نزديك بيا. نزديك رفتم آنحضرت دست مبارك خود را در آن صندوق برده و يك عدد دوقراني سفيد در دستم گذاشت. ناگهان از خواب بيدار شدم در حاليكه ديدم آن دوقراني در دست من است خداي را شكر كردم و فرداي آن شب پول را خورده كردم و تا مدتي از آن پول خورد گذران مي‌نمودم و امر ومعيشت خود را مي‌گذرانيدم تا وقتيكه اين خواب خود را به بعضي از دوستان خود گفتم بعد از آن پول خورده‌ها تمام شد وبركت الهي از بين رفت و من پشيمان شدم از آنكه خواب خود را گفته بودم. (- راحة الروح يا كشتي نجات. ) در حشر اگر لطف تو خيزد بشفاعت بسيار بجويند و گنه كار نباشد
- اقدامات و فعالیت‌های غالیان: اشاره غالیان زمان امام رضا (علیه السلام) برای ترویج عقاید و اندیشه‌ها و آموزه‌های خود، اقداماتی انجام می‌دادند که مهم ترین آنها عبارت بود از: ۱. جعل حدیث یکی از خطرناکترین اقدامات و فعالیت‌های غالیان، حدیث سازی و جعل حدیث توسط آنان بوده است. در این زمینه، از یونس بن عبدالرحمن روایت شده که وی کتب و احادیثی را بر امام رضا (علیه السلام) عرضه کرده ولی امام (علیه السلام) بسیاری از آن احادیث را رد نموده و آنها را ساخته و پرداختۀ ابوالخطاب و یارانش دانسته است. [۱] روایات فراوان نقل شده از امام رضا (علیه السلام) در مورد دروغ بستن افراد غالی بر ائمه: - که در قسمت مواضع امام (علیه السلام) خواهد آمد - نیز شاهد دیگری بر جعل حدیث توسط غالیان است. [۲] ---------- [۱]: طوسی، پیشین، صص ۴۸۹-۴۹۱، رقم ۴۰۱. [۲]: برای نمونه ر. ک: طوسی، پیشین،، ص۵۹۱، رقم ۵۴۴. ۲. شعبده بازی رهبران غلات برای اثبات عقاید و گفته‌های خود و جذب طرفداران و پیروان بیشتر، حتی اقدام به اموری همچون شعبده بازی نموده و انجام این گونه کارها را دلیلی بر پیامبری خود دانسته و این چنین توانستند افراد بسیاری را گمراه نمایند. [۳] ۳. اباحی گری غالیان از راه ترویج اباحی گری توانستند بسیاری از مردم کم ظرفیت و بی بند و بار را اطراف خود جمع کرده و از آنها در پیشبرد اهداف و مقاصد خود استفاده کنند. [۱] ---------- [۳]: اشعری قمی، پیشین، ص۶۳. [۱]: صفری فروشانی، پیشین، ص۲۹۲. ✍نعمت الله صفری https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 ماجرای فتح قدس(ایلیا) به دست مسلمانان... ⬅️ اینکه میگن مسلمونا قدس رو از یهودیا گرفتن، دروغ محضه! چون اصلا یهودیا نبودن اونجا، مسیحیا بودن... ⬅️ نامه‌ی مهمی که غرب تلاش می‌کند سانسور شود... @zandahlm1357
چشم به راه - قسمت پنجاه و یکم 320.mp3
28.81M
🎬 قسمت: پنجاه و یکم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَلسَّلامُ عَلی مُخاطِبِ الثُّعْبانِ عَلی مِنْبَرِ الکُوفَة بِلِسانِ الفُصَحاء (سلام بر سخن گوی با اژدها بر منبر کوفه با زبان فصیحان) فضیلت مسجد کوفه مسجد کوفه یکی از مساجد مهم و با قدمت مسلمانان است. پیامبران زیادی در آنجا نماز خوانده اند، یا خانه و محل زندگی آنان بوده است. احادیث زیادی درباره فضیلت و عظمت این مسجد از ائمه اطهار (علیهم السلام) نقل شده است. در حدیثی حضرت امام صادق (علیه السلام) فضیلت مسجد کوفه را چنین بر شمردند: همانا یک نماز واجب در آن معادل با هزار نماز است و یک نماز نافله در آن مساوی با پانصد نمازی است که در اماکن دیگر خوانده شود... نشستن در این مسجد بدون اینکه نماز بخوانند یا ذکری بگویند عبادت می‌باشد» و اگر مردم فضیلت این مسجد را می‌دانستند حتی اگر به صورت سینه خیز هم ممکن بود در این مسجد حضور می‌یافتند. [۱] باب الثعبان این مسجد دارای چند درب است و یکی از درب‌های آن به نام «باب الثعبان» شهرت داشته است. ---------- [۱]: . الکافی ۳/۴۹۰؛ کامل الزیارات ۷۲؛ تهذیب الاحکام ۲/۲۵۰؛ وسائل الشیعه ۵/۲۵۲؛ المزار المفید ۸؛ المزار ابن المشهدی ۱۲۴. «ثعبان» به معنای مار بزرگ و اژدها معنا شده است. در دو آیه قرآن نیز از: (ثُعْبانٌ مُبین) [۲] استفاده شده است. علت شهرت این درب به باب الثعبان به دلیل واقعه ای بوده است که در زمان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رخ داده است، که در احادیث مختلفی این واقعه بیان شده است: ---------- [۲]: . سورة الاعراف ۱۰۷ و سورة الشعراء ۳۲. https://eitaa.com/zandahlm1357
یحیی بن معاذ گوید: دنیا شراب شیطان هاست، هرکه از آن بنوشد، چنان مست شود که هرگز بهوش نیاید، مگر وقتی در کنار مردگان خود را گنهکار یابد. پند بهلول به هارون وقتی هارون عازم حج بود، اهل کوفه برای تماشای جلال او ازدحام کرده بودند. بهلول فریاد زد: ای هارون، هارون با ناراحتی گفت: این بی ادب به ما کیست؟ گفتند: یا امیرامؤمنین بهلول است. بهلول پرده ی هودج را بالا زد و گفت: ای امیر از قدامة بن عبداللّٰه عامری روایت شده که رسول خدا را در حال رمی جمره عقبه دیدم نه سر و صدائی داشت و نه کسی کنار او بود. اینک تواضع تو در این سفر بهتر از تکبر توست. گویند: هارون اینقدر گریست که اشک چشمش بر زمین جاری شد، و گفت: آفرین ای بهلول، بیفزا. بهلول گفت: هرکس خدا به او مال و زیبایی و سلطنت دهد و او مالش را انفاق کند و به جهت زیبایی خود عفت ورزد و در سلطنت عدالت پیشه کند، در دیوان الهی، نیکوکار نوشته می‌شود. هارون او را تحسین کرد و دستور جایزه داد. بهلول گفت: نیازی ندارم به هرکسی که آن را گرفته ای برگردان. هارون گفت: دستور می‌دهم تا مخارج هر روز تو را بدهند. بهلول به آسمان نگریست و گفت: من و تو نان خور خداییم، محال است تو را به یاد داشته باشد و مرا فراموش کند. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357