eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
34.9هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
اول، صفحه‌هاي ۱۸۲ و ۱۸۳. ۵- روزنامه رسالت ۱۶/۳/۶۸. ۶- قضيه مورد اشاره، عزل آقاي منتظري از قائم مقامي رهبري توسط حضرت امام خميني قدس سره بود. https://eitaa.com/zandahlm1357
قوانين اسلام بر حسب ابعاد انسانيت شما وقتي اسلام را ملاحظه مي‌كنيد، به حسب ابعاد انسانيت (مي بينيد) طرح دارد، قانون دارد. از قبل از اينكه انسان به اين دنيا بيايد، قبل از اينكه پدر و مادر انسان ازدواج كند، طرح دارد براي اينكه اين بذر را خوب تربيت كند. طرح دارد اسلام؛ زن را چه جور انتخاب كنيد، شوهر را چه جور انتخاب كنيد، در وقتي كه ازدواج مي‌كنيد چه وضع باشد، با چه آداب باشد، در وقت لقاح چه آداب باشد، در وقت حمل چه آداب باشد. مثل زارعي كه يك تخم زراعت را مي‌كارد و مواظبت مي‌كند كه زمين خوب باشد، آبِ سالم باشد، به موقع برسد، ساير تربيتها تربيتهاي نباتي باشدكه درست تربيت بشود، اسلام (هم) براي تربيت انسان از قبلِ ازدواج پدر و مادر شروع كرده است. زمين را يك زمين سالم مطهَّر مي‌خواهد باشد؛ زوج را يك زوج سالم صحيحِ انسانْ صفت انتخاب بكند؛ بعد هم آداب ديگر تا وقتي كه متولد مي‌شود؛ و آداب رضاع و آداب حمل و رضاع و تربيت در دامن مادر و تربيت در پيش پدر و تربيتهاي بعدي كه دنبال اين مي‌آيد. هيچ يك از قوانين بشر تكفل اين امر را ندارد؛ اين امر مختص به قوانين انبياست. (۱۷۲) ۱۴/۱۱/۵۷ د ستورات مترقي ا سلام شما بدانيد كه اسلام همه چيز دارد. يعني از قبل از اينكه ازدواج واقع بشود بين مرد و زن، تا آن وقتي كه توي قبر مي‌رود آثار دارد، احكام دارد، دستور دارد. همه ي دستورهاي مترقي. همه ي دستورهايي كه براي سعادت انسان، چه در اين دنيا چه در آن دنيا، مفيد است. (۱۷۳) ۲۹/۱۱/۵۷ اسلام از هيچ چيز غافل نيست اسلام يك رژيم است، يك رژيم سياسي است. منتها ساير رژيمها از بسياري از امور غافل بودند، و اسلام از هيچ چيز غافل نيست. يعني اسلام انسان را تربيت مي‌كند به همه ابعادي كه انسان دارد؛ بُعد مادي دارد راجع به بُعد مادي تصرفاتي دارد، بُعد معنوي دارد راجع به معنويات صحبت دارد. بالاتر از آن دارد؛ بالاتر از اين صحبت دارد؛ يعني از آن وقتي كه ازدواج حاصل نشده بين پدر و مادر، اسلام براي ساختن انسان دستور دارد چه زني را انتخاب كند، چه مردي را آن زن انتخاب كند، وضع اخلاقي اش چه جور باشد، وضع ديانتش چه جور باشد. يك نفر زارع وقتي مي‌خواهد يك زراعتي بكند و يك تخمي را در يك زميني كشت بكند، اين زمين را بايد ملاحظه بكند، آن چيزهايي كه موجب تربيت اين است بايد ملاحظه بكند، اين چيزهايي كه وقتي ظهور پيداكرد، بايد آنها را ملاحظه كندكه چه چيز مفيد با اين است، چه چيزهايي مخالف با اين است، از آن رد بكند؛ بايد همين طور مواظبت كند تا وقتي كه رشدكرد و به ثمر رسيد. اسلام همين معامله را با افراد انسان كرده است. يعني معامله ي يك نفر زارع كه مي‌خواهد يك كِشتي بكند و مي‌خواهد از آن استفاده بكند. از قبل از اينكه كشت بشود دستور دارد پدر و مادر چه جور بايد باشند، يعني ازدواج چه جور بايد باشد. اين براي اين است كه ملاحظه ي عاقبت اين امر راكرده است كه اگر (يكي از) پدر و مادر مثلاً اخلاقش فاسد باشد، اعمالش اعمال غير انساني باشد، اين بچه‌هايي كه پيدا مي‌شود به واسطه وراثتي كه هست در كار اينها هم در او تأثير دارد؛ ولهذا مثل يك كشتكار بسيار دقيق، بسيار دلسوز، اسلام به نوع انسان مراعات كرده است. و از آن اول تا زماني ازدواج مي‌شود؛ ازدواج كه شد، چه تربيتي در ازدواج است. بعد در قضيه ي لقاح چه جور آداب؛ آداب بسيار در آنجا هست. بعد در زمان حمل آداب بسيار در آنجا هست. بعد در زمانِ- عرض مي‌كنم- رضاع آداب بسياري در آنجا هست. بعد در دامن مادر آدابي هست. بعد در ظل پدر آدابي هست. بعد در مدرسه آدابي هست. بعد در اجتماع آدابي هست. اين بچه را از آن وقتي كه باز به دنيا نيامده مراعات كرده تا برسد به مرتبه ي عالي. و براي همه اينها دستور دارد. و ساير رژيمهاي عالَم، ساير دولتهايي كه در عالم هست، به اينها اصلش كاري ندارد. آنها فقط يك كاري دارند و آن اين است كه اين اجتماع مثلاً به نفع خودشان يك آرامشي پيداكند تا چپاول كنند مردم را يا آني هم كه بسيار خوب و عادل است كاري به اين مسائل ندارد؛ فقط راجع به اين (كار) دارد كه مسائل اجتماعي خودش را مثلاً يك قدري تصحيح بكند. اما بچه بايد چه جور باشد تا آخر، تربيت بايد چه جور باشد تا آخر، زمان حمل و زمان رضاع، اصلاً مطرح نيست در ساير رژيمها. اسلام يك همچو چيزي است كه وقتي كه انسان بزرگ شد، معاشرت خودش با برادرش، معاشرت خودش با پدر و مادرش، معاشرت پدر و مادر با پسر، معاشرت اين دوتا با همسايه ها، معاشرت اينها با همشهريها، معاشرت اينها با همدينها، اينها با خارجيها، همه اينها در اسلام هست. و اسلام حكومتي است كه يك جنبه اش حكومت سياسى است، و يك جنبه اش حكومت معنوي. يعني دو
طرف دارد انسان، دو وضع دارد انسان، دو رو دارد انسان: يك روي مادي (كه) اسلام در اين روي مادي در همه جهاتش احكام دارد؛ يك روي معنوي، كه اصلاً مطرح نيست در رژيمها كه انسان را تربيتهاي معنوي و تهذيبي بكند تا برسد به مرتبه اي كه ديگر هيچ كس نمي داند الاّ الله. تا آنجا اسلام همين طور كشيده دست مردم را گرفته و برده است تا برساند به ملكوت اعلا. ساير رژيمها اينطور نيستند. (۱۷۴) ۳۰/۱۱/۵۷ توجه اديان به همه ي ابعاد بشر https://eitaa.com/zandahlm1357
سکوت و جدل 36.mp3
7.97M
36 ✍ وقتی وارد میدونِ بگومگو میشی، قبل از اینکه دیگران رو آتیش بزنی؛ خودت آتیـ🔥ـش می گیری❗️ همه بَحثها،ارزشِ ورود ندارن؛ باید یادبگیری؛ کجاها واردِ بحث بشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌در محضر امام روح الله (۲۲۲) 🎥 دست غیب در کار است 📌 امام خمینی (ره ): شعاع عمل انسان تا یک حدودی است... 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
 [دانستنی های امام رضا علیه السلام ( دانستنی های رضوی 2 ) - درد پا - صفحه۱۶۰۶]  درد پهلو (درد پهلو) مرحوم سيد حسن بردسكني (و بردسكن قريه ايست از قريه‌هاي شهر كاشمر) فرمود: مرضي بپهلوي من روي آورد بنحويكه از درد خواب و راحتي از من سلب شده بود لذا بهزار زحمت مبلغي پول براي معالجه فراهم كردم و بشهر آمدم و نزديكتر رفتم و چون دكتر مرا معاينه كرد گفت اين مرض خطرناك و مهلك است و سيصدتومان هم خرج دارد چون چنين گفت. من با خود گفتم چه كنم منكه اين قدر پول ندارم اتفاقاً مريضي ديگر همان وقت وارد شد كه او نيز بهمان مرض من مبتلا بود چون گفت پهلويم درد ميكند دكتر او را معاينه كرد و پس از معاينه گفت بايد عمل شود و سيصد تومان خرج دارد. ديدم آن مرد فوراً دست در بغل كرد و سيصد تومان تمام بدكتر داد دكتر هم همان وقت او را باطاق ديگر برد كه عمل كند. من در آنجا از سوراخ و روزنه نگاه كردم ديدم دكتر او را براي عمل روي تخت خوابانيد و دست و پايش را محكم بست آنگاه پهلوي او را باز كرد. ديدم يك مرتبه تيغي بر پهلوي او كشيد كه صداي ناله آن مرد بلند شد و دكتر سطلي در زير پهلوي او گذاشت و ديدم خون وجراحت مانند ناودان ميريزد و آنمرد داد ميزند و آقاي دكتر باو پرخاش و تغيّر مينمود و سيگار مي‌كشيد. من چون اين منظره را ديدم بيرون آمدم و عازم زيارت حضرت رضا (عليه السلام) شدم و براه افتادم تا بمشهد مقدس رسيدم آنگاه وضو ساخته بحرم مطهر مشرف شدم و سرم را بضريح آنحضرت بردم وبحال گريه عرض كردم اي امام رضا اولاً من سيصد تومان ندارم كه بدكتر بدهم ثانياً از آن عمل ميترسم و اگر بميرم نزد دكتر براي اين عمل نميروم. آنگاه سرم را بضريح زدم و غش كردم. چون بحال آمدم ملتفت خود شدم كه بايد بمستراح بروم پس از حرم شريف بيرون آمدم و خود را بمستراح رساندم و ديدم آنچه از پهلوي آنمرد مريض بيرون شد از زير من بيرون آمد و درد پهلوي من آرام شد مثل اينكه هيچ دردي نداشته ام. پس از آن توجه حضرت رضا (عليه السلام) چند روز در مشهد مقدس ماندم و آن قليل پولي را كه داشتم سوقاتي خريدم و با كمال صحت و سلامتي بوطن خود برگشتم ببركت وجود مقدس حضرت ثامن الائمه (عليه السلام). (- فتح و فرج. ) خواهي كه تو را درد بدرمان برسد يا اينكه شب هجر بپايان برسد جهدي كن و دست زن بدامان رضا تا سختي تو زود بآسان برسد امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فضايل حضرت امام رضا مديحه اي در شأن امام ابن خلكان شافعي اشعري، در تاريخش مي‌گويد: «مأمون، دخترش‌ام حبيب را در سال دويست و دوم (هجري) به عقد ايشان [امام رضا عليه السلام] درآورد و او را ولي عهد خويش كرد و نامش را بر دينار، منقوش. سبب بروز چنين اقدامي از مأمون آن بود كه روزي در شهر مرو، اولاد عباس را از زن و مرد و كوچك و بزرگ كه تعداد نفرات شان، سي هزار نفر بود گرد آورد. علي (بن موسي) را نيز دعوت نمود و در جايي نيكو منزل داد و خواص اوليا را جمع كرد و خبر داد كه در اولاد عباس و نيز علي بن أبي طالب عليه السلام نظر افكنده‌ام و كسي را بهتر و محق تر به امر ولايت، از علي بن موسي الرضا عليه السلام نيافته ام. [صفحه ۱۰] پس براي ولايت عهدي اش از آنان بيعت گرفت و امر كرد پرچم‌هاي سياه را كنار گذاشته، رنگ سبز جاي گزينش كنند … ابونواس در مدح آن امام عليه السلام مي‌گويد: قيل لي انت أحسن الناس طرا في فنون من المقال النبيه لك من جيد القريض مديح يثمر الدر في يدي مجتنيه فعلي ماتركت مدح ابن موسي و الخصال التي تجمعن فيه قلت لا استطيع مدح امام كان جبريل خادما لابيه سبب آن كه ابونواس، اين ابيات را سرود، آن بود كه بعضي از اصحابش او را گفتند: از تو وقيح تر نديده ايم، زيرا درباره ي هر معنا و طربي حتي شراب شعر گفته اي، ولي در مدح علي بن موسي الرضا عليهماالسلام كه معاصر توست هيچ نگفته اي! ابونواس پاسخ داد: به خدا قسم كه من اين كار را تنها از جهت احترام و تعظيم ايشان ترك گفته ام؛ زيرا چون من را شايستگي مدح او نيست! سپس، بعد از ساعتي، اشعار مذكور را سرود. » [۱]. (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده https://eitaa.com/zandahlm1357
چشم به راه - قسمت شصت و سوم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: شصت و سوم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 0⃣1⃣ سردار علی ناصری از "برمایه چعف"، به آبراه دست ساز سابله رسیدیم. این آبراه، از شمال شرقی تا شمال غربی امتداد داشت. سابله از تبور شروع می شود، از شط على می گذرد و به نهر صویب می رسد. که به شط العرب می ریزد. سابله، هور را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم می کند. با دقت ضلع های مختلف جزیره شمالی و جزیره جنوبی مجنون، همچنین خشکی های شرق دجله روطه را شناسایی کردیم. حوالی غروب به نخلستان های روطه رسیدیم. بومی ها نخلستان را نشانم دادند و گفتند که آنجا رودخانه فرات است. به مجرد شنیدن نام فرات، احساس رقتی به من دست داد و به یاد امام حسین و صحرای کربلا گریه ام گرفت. کل شناسایی چهار پنج روز طول کشید. در این مدت، در خاک عراق بودیم و بیشتر در بلم می ماندیم و همان جا می خوابیدیم. دوربین های دید در روز و دید در شب، قطب نما و تعدادی کنسرو و کمپوت و کمی چای و بیسکوییت همراهمان بود و نیازی به جایی نداشتیم. بی سیم همراهمان نبود و تماسی با عقبه نداشتیم. ما بودیم و خاک دشمن، و توکل به خدا. اگر برایمان اتفاقی می افتاد، بومی ها را می فرستادیم تا به عقبه اطلاع دهند. این مأموریت در بهار ۱۳۶۲ انجام شد. چون عادت به این کار نداشتم، پس از چهار روز وقتی در ساحل خودمان از قایق پیاده شدم، نمی توانستم درست راه بروم و عضلات پاهایم گرفته بود. البته بومی ها این مشکل را نداشتند؛ چون به این نوع زندگی عادت کرده بودند؛ اما شروع آن برای ما واقعا سخت بود. ____________ 1- از تلاقی رودخانه دجله و فرات در شهر القرنه شط العرب درست میشود کاربرد اصطلاح شط العرب در خاک عراق درست است ولی در نقطه صفر مرزی ما از شلمچه آن را اروندرود می خوانیم. چون اشاره من به آن قسمت از رودخانه است اصطلاح شط العرب. درست است. ۲. روطه نام روستایی است در هور در شرق دجله و در غرب جزایر شمالی و جنوبی مجنون که ما بعد از تصرف آنها را جزایر خیبر نامیدیم. " 🔅 پیگیر باشید @zandahlm1357
تغییر رنگ چهره و لرزش امیرالمؤمنین (علیه السلام) هنگام نماز قشیری می‌نویسد: هنگامی که وقت نماز فرا می‌رسید، امیرالمؤمنین (علیه السلام) رنگ صورتش تغییر می‌کرد و بدنش به لرزه می‌افتاد. عرض شد: چرا این چنین می‌شوید؟. فرمود: هنگام ادای امانتی است که خدای متعال آن را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشت و آن‌ها تحمّل قبول آن را نداشتند، ولی انسان ضعیف، آن را پذیرفت. ترس من از این است که آیا توانسته‌ام ادای امانت کنم یا نه. [۲] کیست بتواند همانند امیرالمؤمنین (علیه السلام) عبادت کند امام زین العابدین (علیه السلام) در کتابی که عبادت‌های حضرت علی (علیه السلام) را ثبت کرده بود، نگاه کرد. پس آن را بر زمین نهاد و فرمود: کیست که قدرت داشته باشد مانند علی ابن ابی طالب (علیه السلام) عبادت کند؟ ---------- [۲]: . مناقب ابن شهرآشوب ۱/۳۸۹؛ بحار الانوار ۴۱/۱۷؛ غنائم الایام ۳/۲۶۰؛ مستدرک الوسائل ۴/۹۹. https://eitaa.com/zandahlm1357
وصف امام علی علیه السلام در عدة الداعی آمده است: ضراربن ضمره لیثی بر معاویه وارد شد. معاویه به او گفت: علی را توصیف کن، ضرار گفت: مرا از این فرمان عفو کن. معاویه گفت: تو را عفو نمی کنم. ضرار گفت: مردی دوراندیش بود، خیر می‌گفت و به عدل حکم می‌کرد، دانش از سراسر وجودش می‌جوشید. و حکمت از تمام آثارش نمایان بود، از دنیا و زیورش در هراس بود و با شب و وحشت آن مونس. به خدا، علی، بسیار می‌گریست و بسیار فکر می‌کرد، دستانش بسوی خدا بود، با خود می‌گفت و با پروردگارش نجوا می‌کرد. از لباس، خشن آن و از خوراک، زبر آن، او را به وجد می‌آورد. در بین ما، مانند یکی از ما بود، وقتی نزد او می‌رفتیم، به ما نزدیک می‌شد. ولی چون به او نزدیک می‌شدیم، به خاطر هیبتش توان سخن گفتن با او را نداشتیم و چشم به خاطر عظمتش باز نمی کردیم. وقتی می‌خندید، چنان مروارید درخشان بود، به دانشمندان اکرام می‌کرد، تهیدستان را دوست می‌داشت، قوی در رأی باطل خود به او طمع نمی ورزید، و ضعیف به خاطر عدل او مأیوس نمی گشت. خدا را گواه می‌گیرم که در شبی ظلمانی که ستارگان از درخشش افتاده بودند، وی را دیدم که در محراب عبادتش ایستاده و محاسنش را با دست گرفته و چون مار گزیده به خود می‌پیچید، و چون محزون می‌گریست، مانند این است که هم اینک صدای او را می‌شنوم که می‌گفت: ای دنیا، ای دنیا آیا بر سر راه من سبز می‌شوی، و به من چشم دوخته ای، دور باد، دور باد، وقت تو نیست، من به تو نیازی ندارم، تو را سه بار طلاق بائن دادم که رجعتی پس از آن نباشد، عمر تو اندک، بزرگی تو پوچ، آرزویت کوچک است، آه آه از کمی توشه و طولانی بودن سفر، و اضطراب راه و بزرگی جایگاه. معاویه که اشک چشمانش، محاسنش را خیس کرده بود، آن را با آستین خود پاک کرد و بغض حاضران ترکید و گریه سر دادند. سپس معاویه گفت: به خدا ابوالحسن چنین بود، اکنون بگو ای ضرار، عشق تو به علی چگونه است؟ ضرار گفت: چون عشق مادر موسی به فرزندش و از خدا به خاطر کاهلی خود پوزش خواست. معاویه گفت: صبر تو در مصیبت او چگونه است؟ ضرار گفت: چون صبر کسی که فرزندش را روی سینه اش به قتل برسانند، چنین کسی نه توان گریستن دارد و نه حرارت آه او سرد می‌شود. ضرار با دیده اشکبار بیرون رفت. معاویه به یاران خود گفت: اگر من نباشم، کسی از شما چنین مرا ستایش نمی کند. یکی از حاضران گفت: دوست به اندازه جایگاه دوست او را ستایش می‌کند. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357