eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فضايش نزهتى از ارواح بهشتى است. نيمه هاى شب به خواب رفتم، در عالم رؤيا، صدايى مهربان مرا به خود آورد. صدايى كه دلنواز بود، صدا از جنس نور بود: پسرم، برخيز و برو. تو شفا يافته اى. باورم نمى شد، به خود آمدم، هيچ دردى در خود احساس نمى كردم و بدون اينكه زبانم بگيرد مدام آقايم را صدا مى كردم و مى گفتم: السلام عليك يا على بن موسى الرضا (ع) امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
[صفحه ۴۱] و قرآن نيز فعل خدا و مخلوق او هستند. آيا نشنيده اي كه مردم مي‌گويند: «پروردگار قرآن» و اين كه روز قيامت قرآن مي‌گويد: «پروردگارا! اين فلاني است» و او را بهتر از خود او مي‌شناسد و مي‌گويد: «او روز و شب خود را مشغول من كرد. حال خدايا! تو هم شفاعت من را در مورد او بپذير؟ » و همچنين تورات و انجيل و زبور، همه حادث شده اند و خدايي كه هيچ كس همانند او نيست، آنها را آفريده و حادث كرده است تا براي ملتي كه عقل خود را به كار مي‌برند، هدايتي باشد. و هر كس گمان كند كه اين كتاب‌هاي آسماني هميشه بوده اند، معنايش اين است كه خداوند اول و قديم و يكي نيست! بلكه كلام هم هميشه با او بوده و شريك و همراه او بوده است. ابو قره گفت: ما روايتي داريم كه در روز قيامت كتاب‌هاي آسماني همه در برابر چشمان مردم به سوي خداوند، كه پروردگار جهانيان است، باز خواهند گشت؛ زيرا اين كتاب‌ها از خداوند و جزئي از او هستند، پس به سوي او باز خواهند گشت. امام رضا عليه السلام فرمودند: مسيحيان نيز در مورد حضرت مسيح عليه السلام همين گونه گفتند كه مسيح روح خدا و جزئي از اوست و به سوي خدا بازمي گردد و همچنين آتش پرست ها [صفحه ۴۲] (زرتشتيان) نيز در مورد آتش و خورشيد همين چيزها را گفتند كه آنها جزئي از خداي اند و به سوي او بازمي گردند، در حالي كه خداوند متعالي بري از آن است كه جزء داشته باشد و يا مختلف باشد، و چيزي كه جزء دارد، مختلف و يا همانند مي‌شود؛ زيرا هر متجزي اي، متوهم است و قلت و كثرت نيز مخلوق هستند كه بر خالقي دلالت مي‌كنند كه آنها را آفريده است. ابو قره گفت: ما روايتي داريم كه خداوند ديدن و كلام را ميان پيامبران تقسيم كرده است و كلام را به حضرت موسي عنايت كرده و ديدن را نصيب حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم كرده است (تا آخر روايتي كه قبلا ذكر كرديم) و همچنين در مورد اين آيه ي شريفه سؤال كرد كه خداوند مي‌فرمايد: «سبحان الذي اسري بعبده ليلا من المسجدالحرام الي المسجدالاقصي» [۴۵]. يعني: پاك و منزه است خداوندي كه بنده اش را در يك شب از مسجدالحرام (مكه) به مسجد الاقصي (بيت المقدس) برد. امام رضا عليه السلام فرمودند: خداوند از اين سفر پيامبر خبر مي‌دهد و دليل آن را اين گونه بيان مي‌فرمايد: «لنريه من آياتنا»؛ «تا آيات و نشانه‌هاي الهي را به او نشان دهيم. » [صفحه ۴۳] پس آيات خداوند غير از خداوند هستند و دوباره خداوند متعال دليل اين سفر و چيزي را كه آن حضرت ديده است، اين گونه بيان مي‌فرمايد: «فباي حديث بعد الله و آياته يؤمنون» يعني: «پس به كدام سخن بعد از خداوند و آيات و نشانه‌هاي او ايمان مي‌آورند؟ » پس آيات الهي غير از خداوند هستند. ابو قره گفت: پس خداوند كجاست؟ امام رضا عليه السلام فرمودند: كجا، مكان است و در فرق ميان حاضر و غايت مطرح مي‌گردد، كه حاضر در اين مكان است و غايب در مكان ديگر، ولي خداوند نه غايب است و نه حاضري بر خداوند سبقت مي‌گيرد و خداوند در هر مكاني هست و همه چيز را تدبير مي‌كند و آفريننده هر چيز است و آسمان و زمين را نگه مي‌دارد. ابو قره گفت: آيا خداوند در آسمان نيست؟ امام عليه السلام فرمودند: او خداوند در آسمان‌ها و زمين است و هم در آسمان خداست و هم در زمين خداست و خداوند شما را در رحم‌هاي مادرانتان، هرگونه كه بخواهد، شكل و قيافه مي‌دهد و هر جا كه باشيد، خداوند با شماست و خداوند بر آسمان‌ها تسلط يافت، در حالي كه آسمان‌ها به شكل دود بود. و خداوند بر آسمان‌ها تسلط يافت و آنها را به هفت آسمان تقسيم كرد. (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻هرمردمی‌ لایق‌همان‌حاکمانی هستندکه‌دارند❗️ 👈حدیثی مهم از پیامبراکرم(ص)... ⬅️ آقا چرا تو مسئولین رشوه گیرنده داریم؟ (برای اینکه رشوه دهنده زیاده!) @zandahlm1357
چشم به راه - قسمت هشتاد و چهارم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: هشتاد و چهارم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 نواهای ماندگار 🔻 با نوای حاج صادق آهنگران لاله خونین من ای تازه جوانم شهید، تازه جوانم        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @zandahlm1357
🍂 🔻 8⃣2⃣ سردار علی ناصری نزدیک های عملیات خیبر ، دشمن نیروهای خود را در جزایر شمالی و جنوبی مجنون تقویت کرد که ممکن است به ماجرای مشکوک اسارت سه تن از نیروهای شناسایی لشکر 27رسول الله مربوط باشد . این سه نفر در حوالی چاه نفتی که در غرب منطقه طلاییه بود ، به اسارت دشمن در آمدند و دشمن بلافاصله حساس شد و مواضعش را در جزایر مجنون کمی تقویت کرد . در طلاییه نیز دشمن خود را تقویت کرد ؛ اما خوشبختانه در سرتاسر منطقه هور هیچ گونه حساسیتی از او دیده نشد. ما در یک سالی که در هور کار اطلاعات و شناسایی می کردیم، ماموریت های برون مرزی زیادی در عمق خاک دشمن انجام داده بودیم و از آن طرف مرز نیز خبرهای دست اول و دقیقی در دست داشتیم. خود من چند بار تا عمق خاک دشمن نفوذ کردم که شرح آن را به تفصیل خواهم گفت. جا دارد در همین جا یادی کنم از شهیدان سید ناصر، سید نور و عبدالمحمد سالمی. این دو ، اولین عناصر اطلاعاتی ما بودند که تا عمق خاک دشمن نفوذ کردند و مناطق حساس دشمن را شناسایی کردند. آن دواغلب از منطقه تبور، رفیع ،حوضچه و.... به طرف استان العماره در عراق می رفتند. در آن نواحی ، نیروهای بومی عراقی بسیاری برای ما کار می کردند و همکاری اطلاعاتی خوبی با ما داشتند . این دو نفر ، ماموریت های زیادی به استانهای العماره ،بصره ، ناصریه و حتی کربلا ،نجف و خود بغداد انجام دادند و گزارش های دست اول و جالبی برای ما آوردند. گزارش های آنان هنوز در برخی از مراکز آرشیوی در داخل ایران موجود است. آنها با مدارک جعلی عراقی وارد خاک عراق می شدند و هر کجا که می خواستند ، می رفتند. پیگیر باشید @zandahlm1357
پاره کردن بند قنداق در طفولیت از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: فاطمه بنت اسد (علیها السلام) فرمود: [در ایام طفولیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ] او را بستم و قنداق پیچ کردم، قنداق را پاره کرد، سپس دو قنداق پیچیدم آن دو را نیز پاره کرد. سه، چهار، پنج و شش قنداق از جنس پوست یا ابریشم پیچیدم و آن‌ها را هم پاره کرد. سپس فرمود: ای مادر! دست‌های مرا نبند من نیازمندم که انگشتانم را برای پروردگارم حرکت دهم. [۲] ---------- [۲]: . الامالی الطوسی ۷۰۸؛ مناقب ابن شهرآشوب ۲/۱۲۰؛ مدینة المعاجز ۱/۴۹؛ بحار الانوار ۳۵/۳۸ و ۴۱/۲۷۴؛ البرهان ۴/۱۴؛ شجرة طوبی ۲/۲۱۸. گرفتن گردن مار در گهواره انس از عمر بن خطاب روایت کرد و گفت: علی (علیه السلام) ماری را دید که به طرفش می‌آید و او در گهواره بود و در حالِ کودکی دستانش بسته بود. خود را برگرداند و دستش را خارج کرد و با دست راستش گردن مار را گرفت و به شدت فشار داد تا جایی که انگشتانش در آن داخل شد، و مار را نگه داشت تا این که مرد. وقتی مادرش این صحنه را دید، فریاد زد و کمک خواست. همراهان جمع شدند سپس به علی (علیه السلام) گفت: «کأنّک حیدره؛ گویی تو از نظر شجاعت و داوری چون شیر هستی. » [۱] ---------- [۱]: . همان. https://eitaa.com/zandahlm1357
مناجات افلاطون در کتابی قابل اعتماد نوشته شده است که افلاطون در نماز با این عبارت با خدا راز و نیاز کرده است. ای روحانیت متصل به روح اعلای من، زاری من به درگاه کسی است که تو معلول او هستی، تا تو نیز بدرگاه عقل فعال تضرع کنی تا صحت نفس مرا تا در عالم ترکیب و دار تکلیف هستم، حفظ نمایی. محمد حنفیه و امام حسن علیه السلام بین محمد حنفیه با برادرش امام حسن مجتبی علیه السلام مشکلی ایجاد شد. عده ای بین آن دو میانجیگری می‌کردند. محمد به امام نوشت: پدر من و تو علی بن ابی طالب علیه السلام است و در این جهت بر هم برتری نداریم. اما مادر من زنی از حنفیه است و مادر تو زهرا دختر رسول خداست، که اگر زمین پر از مادر من شود، باز مادر تو از آنها برتر است، به همین جهت به محض رسیدن نامه‌ام به تو، به خانه‌ام بیا تا مرا خشنود کنی، چون تو از جهت فضل برتر از من هستی. والسلام. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
زمانه ات را بشناس 28.MP3
4.15M
🔰 سلسله سخنرانی های 28 🌀 بازخوانی تحلیل های مهم مقام معظم رهبری 🎬 جلسه 8️⃣2️⃣ 🎤 با تدریس 👈برای آشنا شدن جوانان انقلابی با تحلیل های رهبری عزیز، در نشر این فایلها حتی با لینک خودتان، همکاری بفرمایید @zandahlm1357
يوم الهرير و ليلة الهرير در گرماگرم جنگ، روزى كه جنگ بسيار سخت شده بود، عمّار ياسر صحابى بزرگ پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) و امير المؤمنين (عليه السّلام) , در حالى كه مى گفت: «امروز پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) و يارانم را ملاقات خواهم كرد»، و «مرگ زير نيزه‌ها و بهشت زير شمشيرهاست»، هاشم مرقال (هاشم بن عتبة بن ابى وقاص) پرچمدار حضرت و ديگران را به استقامت و شهادت دعوت مى كرد. گروه كثيرى از اصحاب پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) در پى او روان شدند. عمّار مردانه جنگيد و به شهادت رسيد. شهادت عمّار موجى از ترديد و اضطراب در سپاه معاويه پديد آورد، زيرا حديث پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) را به ياد آوردند كه فرموده بود: «ويح عمّار. إنّما تقتلك الفئة الباغية». تو را گروه طغيان گر سركش خواهند كشت. دو تن كه ادّعاى قتل عمّار را داشتند، براى جايزه نزد معاويه رفتند. عبدالله بن عمروعاص به آن‌ها گفت بر سر كشتۀ عمّار نزاع نكنيد و از دل و جان جايزه را به ديگرى بسپاريد، زيرا از پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) شنيدم كه مى فرمود: عمّار به دست گروه فتنه گر و ياغى كشته مى شود. معاويه با شنيدن اين سخن به او پرخاش كرد و براى جلوگيرى از انفعال و شكست سپاهش در اثر شهادت عمّار، از عمروعاص كمك خواست. عمروعاص هم گفت در سپاه ندا دهند آن كس كه عمّار را به جنگ آورد، قاتل عمّار است. اين حيله و منطق عمروعاص باعث توجيه سپاه شام شد! امير المؤمنين (عليه السّلام) پس از شهادت عمّار، با دوازده هزار تن از قبايل ربيعه و هَمْدان به صفوف دشمن حمله برد، آن‌ها را به شدت در هم شكست، و بسيارى را به قتل رساند، تا به معاويه رسيد. اميرالمؤمنين (عليه السّلام)، معاويه را به جاى به كشتن دادن مردم، به جنگ تن به تن دعوت كرد و فرمود: هر كس ديگرى را كشت، كارها بر او راست شود. عمروعاص گفت: اين مرد با تو انصاف كرد. معاويه در پاسخ گفت: انصافى نديدم, مى دانى كه هر كس به مقابله با او رفت, كشته شد. عمروعاص گفت: زيبنده نيست كه به مقابله على نروى. معاويه گفت: تو طمع خلافت دارى و از اين رو مى خواهى با مرگ من به خلافت برسى. لذا از مقابله با اميرالمؤمنين (عليه السّلام) سرباز زد. اين روز را كه نبرد، بسيار شديد و سپاه معاويه در هم كوبيده شد، به علت سر و صداى زياد شمشيرها كه به زوزه گربه در شب هاى سرد مى ماند، «يوم الهرير» خواندند. در همان شب هاشم مرقال سردار بزرگ اميرالمؤمنين (عليه السّلام) با گروهى نبرد را به سختى ادامه دادند، به گونه اى كه نماز مغرب و عشار را با تكبير و اشاره خواندند. هاشم مرقال با ناجوانمردى شاميان به شهادت رسيد. نبرد، تمام شب تا نيم روز بعد ادامه يافت. اين شب سهمگين را نيز كه جنگ با شدّت و حدّت ادامه داشت, «ليلة الهرير» گفته اند. (پنج شنبه ۱۱ ماه صفر سال ۳۷ هجرى و به نقلى دوازدهم ربيع الاول همان سال). فرداى آن روز مالك اشتر كه فرماندهى جناح راست سپاه حضرت امير (عليه السّلام) را بر عهده داشت، چنان حمله كرد و سپاه شام را در هم كوبيد كه به چادرها و اردوگاه فرماندهى معاويه رسيد و در آن جا با مقاومت شديدى روبه رو شد. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) گروهى را براى تمام كردن كار جنگ به يارى مالك اشتر فرستاد. پيروزى مالك و فرار يا قتل معاويه حتمى شده بود. معاويه اسب خود را آماده كرده بود تا در فرصتى مناسب بگريزد. در آخرين لحظات دست به دامان عمروعاص شد و از مكر و نيرنگ وى استمداد جست. [۱] ---------- [۱]: . نگاه كنيد به: پيكار صفّين، ص ۳۸۵ تا ۶۶۰ و الامامة و السياسة، ج ۱، ص ۱۱۰ و اخبار الطوال، ص ۱۷۳ تا ۱۸۶ و تاريخ يعقوبى، ج ۲، ص ۱۸۸ و تاريخ طبرى، ج ۵، ص ۳۸ تا ۴۸ و كتاب الفتوح، ج ۳، ص ۱۵۸ تا ۱۸۱ و مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۹۱ تا ۴۰۰ و در شرح نهج البلاغة، ج ۲، ص ۲۰۸ تا ۲۱۴. ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357
⭕️ وحشت مثال زدنی و روش عجیب ساسانیان برای فرار نکردن در مقابل لشگر اعراب! ✍ طبری - مورخ ایرانی در وقایع جنگ نهاوند مینویسد؛ 📃در آن جنگ، لشگر ساسانیان به شدت ترسیده و برای اینکه از معرکه جنگ فرار نکنند، خود را در دسته های هفت تایی، با زنجیر و طناب بهم بسته، و پشت سر خود را مملو از خار آهنی کرده بودند‼️ اما بلافاصله که جنگ آغاز شد و متوجه اراده و شجاعت لشگر یک دست اعراب شدند، بازهم فرار را بر قرار ترجیح داده و تا یکی (به خاطر زنجیرکشی) به زمین میوفتاد بقیه هم میوفتادند و گیر میکردند و کشته میشدند‼️ : الأعاجم قد شدوا أنفسهم بالسلاسل لئلا يفروا، وحمل عليهم المسلمون فقاتلوهم....العرصة انهزموا، فجعل يقع الْوَاحِدُ فيقع عَلَيه سَبْعَة، بَعْضُهُم عَلَى بَعْضٍ فِی قِيَاد، فَيُقْتَلُون جَمِيعًا 📗 تاريخ طبری جلد ۴ صفحه ۱۱۶ 🌐 lib.efatwa.ir/47196/4/116 📗 تاريخ طبری جلد ۴ صفحه ۱۲۰ 🌐 lib.efatwa.ir/47196/4/120 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅تنفر یهودیان و مسیحیان از حکومت ساسانیان و استقبال از مسلمانان در منابع یهود و مسیحیت اواخر ساسانی و اوایل اسلام علمای این ادیان نسبت به مسلمانان دیدگاه‌های مثبتی داشته اند به گونه ایی حتی به استقبال اعراب در جنگ می رفتند. کریس هارمن استاد سرشناس بریتانیایی در این باره می نویسد : اما پیروزی ها گواهی بود بر اینکه فرمانروایان امپراتوری قدیم تا چه حد مورد تنفر مردمان خود بودند.يهوديان و مسیحیان از سپاهیان اعراب پیشواز کردند. نویسنده یهودی شرح داده است که چگونه آفریدگار، پادشاه اسماعیل (یعنی اعراب) را پدید آورد به این قصد که شما رو از شرارت نجات دهد همچنین یک تاریخ نگار مسیحی سوری گفته :خدا ما رو با وساطت عرب ها از دست رمیان و نفرت شدیدی که از ما داشتند نجات داد. تاریخ جهان، کریس هارمن، ترجمه بابایی و نوایی، صفحه 164 و 165
Gang_avaran_erani_Tarikhema_org.pdf
389.7K
📙 جنگاوران سپاه ایرانی که به سپاه اعراب پیوستند خلاصه 👇 ✅اساوره در گرماگرم نبرد قادسیه ضعف و هزیمت بر لشکریان ساسانی عارض شده بود ، اساوره نخستین گروه از جنگاوران ایرانی بودند که با درک موقعیت و شرایط موجود، دست از مقاومت کشیدن و خود را به نیروهای عرب تسلیم کردند. اینان از نیروهای سواره نظام ساسانیان به شمار میرفتند که در کنار سایر عناصر اشرافی روزگار خود، در عالی ترین رده های اجتماعی جای داشتند ✅احامره در میان عناصر ایرانی که به سپاه عرب پیوستند و آنان را در فتح مناطق مرکزی همراهی کردند، گروهی یافت میشوند که منابع تاریخی از آنها با صفت "حمراء" یاد می کنند(حدود 4 هزار نفر از دیلمیان) ✅بخاریه گروه دیگه ایی که حدود 2 الی 12 هزار نفر که به سپاه اعراب پیوستند ✅و جزئیات بیشتر که در مقاله فوق می توانید مطالعه کنید
ويليام كوپر نيز آن را تأييد كرده است. وي مدير پيشين شركت تلگراف هند و اروپا در تهران است و هنگام بازگشت به ايران در تابستان ۱۹۲۳ بر اين امر صحه گذاشت. آقاي كوپر اظهار داشته است كه پاييز گذشته وثوق الدوله را در انگلستان ملاقات و او را در مورد قضيه آقاي بالفور سرزنش كرده است. همچنين به او گوشزد كرده است كه شكايت او عليه آقاي بالفور به اين دليل كه بالفور او را متهم به رشوه خواري كرده، نشانه تغيير جديدي در سياست‌هاي ايران است. آقاي كوپر افزود رئيس الوزراي پير با زيركي خاصي در پاسخ اظهار داشته بود تا آنجا كه به او مربوط مي‌شود، هيچ اهميتي براي سخنان آقاي بالفور قائل نمي شود، اما «مقامات عاليرتبه در انگلستان ديدگاه مشابهي نسبت به اين قضيه نداشتند. » ظاهراً راه حل ختم اين پرونده، توقيف كتاب بود؛ البته نه توقيف تمام كتاب، بلكه توقيف [حذف] بخش‌هايي از فصل پنجم كه مورد اعتراض بود. بخش‌هاي مذكور به اين گزارش ضميمه شده است... فصول مناسب ديگر اين كتاب كه دست نخورده باقي ماند، پس از انتشار كتاب، بلافاصله در چاپخانة تهران تجديد چاپ شد. » صفحة ۱۲۹ كتاب بالفور شامل اين مطالب است: «با بررسي دقيق متن قرارداد نمي توان اين تلقي را داشت كه اين پرداخت بر اساس متن توافقنامه صورت گرفته و ايران نيز بازپرداخت آن را تضمين كرده است. نمي توان باور كرد كه وزارت خارجه انگلستان متوجه مطابقت نداشتن اين پرداخت با متن قرارداد نبوده و نه طبيعت اين بده بستان چنان بود كه بشود با هزار خودفريبي باور كرد كه چنين پولي براي اهدافي مشروع و قانوني رد و بدل شده است. موري مي‌افزايد: «[توجه به اين نكته] خالي از فايده نيست كه اگرچه دولت انگلستان آن بخش از كتاب بالفور را كه در آن حملاتي به وثوق الدوله و شاهزاده فيروز شده بود، توقيف كرد و دستور داد از متن كتاب برداشته شود، اما هيچ اعتنايي به مطالب ضدآمريكايي غيرقابل توجيه بالفور در همان كتاب نكرد. اينجانب مايلم به ويژه اين جملات از كتاب را عيناً نقل كنم: شكي نيست كه آمريكايي‌ها در بدست آوردن امتيازات انحصاري در ايران و عراق سياستي ضد انگليسي دنبال مي‌كرده اند؛ و اكنون كه به خواسته‌هاي خود دست يافته اند و شركت استاندارد اويل اختاپوس وار حتي به كشورهاي ديگر هم چنگ انداخته است، اميد است كه اين خط مشي متوقف شود. چنانچه توقفي هم در كار نباشد، اين خط مشي سودمند خواهد بود، چرا كه منافع آمريكا در شمال ايران در حكم مانع و حائلي ميان حوزه نفوذ انگلستان در جنوب [ايران] و فشار و تحريكات روس‌ها در شمال [ايران] خواهد بود؛ و در صورت هرگونه حمله و حركت روس‌ها به سمت جنوب، منافع آمريكا اولين چيزي است كه مورد حملة آنها قرار خواهد گرفت. با توجه به سياست خودخواهانه اي كه آمريكايي‌ها در خلال جنگ [جهاني] اخير پيش گرفته بودند، و تمايل آشكار آنها به حل و فصل جنگ و برقراري صلح به هزينه كشورهايي كه جنگيده بودند، اينك جاي خوشوقتي است كه اين امكان فراهم آمده كه آنان هم در مشكلات و گرفتاريهاي آينده خود را درگير كنند. [۱] در سال ۱۹۲۵، فيروز عنصر نامطلوب واشنگتن شد. در تاريخ ۱۰ آگوست ۱۹۲۵، آلن دبليو. دالاس با آرتور سي. ميلسپو، مستشار كل ماليه ايران، كه براي تعطيلات به آمريكا رفته بود، به گفتگو نشست: به دكتر ميلسپو گفتم بر اساس اخبار و اطلاعاتي كه داريم احتمالاً دولت ايران در نظر دارد شاهزاده فيروز را به عنوان وزيرمختار به آمريكا بفرستد. اضافه كردم چنانچه دولت ايران چنين درخواستي را اعلام كرد، آيا او را بپذيريم يا خير؛ و از او خواستم كه صراحتاً نظر خود را در اين باره بگويد. دكتر ميلسپو در پاسخ اظهار داشت كه با اينكه فيروز مرتكب عملي نشده است كه وزارت خارجه آمريكا بتواند از لحاظ ديپلماتيك او را رد كند، ما نبايد او را بپذيريم. به نظر دكتر ميلسپو، مردي كه بدست انگليسي‌ها خريداري شده، اگرچه خودفروخته آنها باقي نمانده، نمي تواند نماينده خوبي براي ايران باشد. با اين حال، او به ذكاوت و تأثيرگذاري فيروز اقرار كرد. دكتر ميلسپو گفت كه او اميدوار است مقامات ايراني فرد شايسته اي را به اين كشور بفرستند و شخصاً علاقمند است كه آقاي علاء (حسين علا) يكبار ديگر به آمريكا بازگردد. وي احساس مي‌كرد كه بودن آقاي علاء در منصب ---------- [۱]: گزارش موري، شماره ۷۸۸، ۷۷/۹۱. ۷۴۱، گزارش ۱۴ دسامبر ۱۹۲۴ وزيرمختار ايران در واشنگتن بسيار بيشتر از حضور او در تهران، به حال هيأت مستشاري مالي آمريكا مفيد خواهد بود. ميلسپو جداً مايل بود كه هيأت مستشاري در تمام امور، از نظرها و توصيه‌هاي علاء استفاده كند؛ چرا كه هيأت مستشاري در حكم فرزند علاء بود و فرزند بايد پاس پدر را داشته باشد. ميلسپو شخصاً معتقد بود كه اطلاع و دركش از بعضي از مسائل ايران بيشتر و بهتر از اطلاع و درك علاست. [۱] ---------- [۱]: ابلاغيه دالس، ۲۹۶/A. ۵۱. ۸۹۱، مورخ۱۴ آگوست ۱۹۲۵ 📚 ✍محمد قلی مجد