🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_295
و قال عليهالسلام
أَصْدِقَاؤُكَ ثَلاَثَةٌ، وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلاثَةٌ؛ فَأَصْدِقَاؤُكَ: صَدِيقُكَ، وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ، وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ. وَ أَعْدَاؤُكَ: عَدُوُّكَ، وَ عَدُوُّ صَدِيقِكَ، وَ صَدِيقُ عَدُوِّكَ.
امام عليه السلام فرمود:
دوستانت سه گروهند و دشمنانت نيز سه گروه؛ اما دوستانت: دوست تو و دوست دوستت و دشمن دشمنت و اما دشمنانت: دشمن تو و دشمن دوستت و دوست دشمنت هستند.
من نهج البلاغه میخوانم:
شرح و تفسير
دوستان و دشمنان
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتۀ مهمى دربارۀ شناخت دوستان و دشمنان اشاره كرده مىفرمايد:«دوستان تو سه گروهند و دشمنانت نيز سه گروه مىباشند»؛ (أَصْدِقَاؤُكَ ثَلاَثَةٌ، وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلاثَةٌ) .
آنگاه امام عليه السلام به شرح هر يك از اين دو مىپردازد و دربارۀ دوستان مىفرمايد:«(اما) دوستانت: دوست تو و دوست دوستت و دشمن دشمنت هستند»؛ (فَأَصْدِقَاؤُكَ: صَدِيقُكَ، وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ، وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ) .
درست است كه هميشه دوستِ دوست انسان ممكن است دوست انسان نباشد؛ با كسى دوستى كند و با دوستش دشمنى؛ ولى غالباً چنين نيست.
دوستىها و دشمنىها معمولاً براثر اهداف مشترك است، هنگامى كه اهداف مشترك بود، هم دوست انسان هم دوستِ دوست او از در دوستى درمىآيند، بنابراين وجود بعضى استثناها هرگز مانع از يك حكم كلى نيست.
در مقابل مىفرمايد:«دشمنان تو: دشمنت هستند و دشمن دوستت و دوست دشمنت»؛ (وَ أَعْدَاؤُكَ: عَدُوُّكَ، وَ عَدُوُّ صَدِيقِكَ، وَ صَدِيقُ عَدُوِّكَ) .
در اين مورد نيز همان مطلبى كه دربارۀ دوست گفته شد صادق است؛ دشمنىها با شخص يا چيزى نيز براثر اهداف مشترك است؛ كسى كه با كسى دشمن مىشود، با دوست او هم كه اهداف مشابه دارد دشمنى خواهد كرد و به عكس با دشمنانش دوستى خواهد نمود.
اين كلام حكيمانۀ امام عليه السلام در بسيارى از مسائل اجتماعى زندگى و دربارۀ ملتها راهگشاست؛ هرگاه ببينيم كسى با دشمن مسلمانان دوستى مىكند بايد بدانيم او هم دشمن مسلمانان است، هر چند به ظاهر ادعاى دوستى مىكند.
همچنين اگر با دوستان ما دشمنى مىكند بدانيم او دشمن ما نيز هست، هرچند ظاهراً خود را در لباس دوستان ما درآورده است. و به اين ترتيب بسيارى از روابط سياسى و اجتماعى را مىتوان حل كرد و پيشبينىهاى لازم را دربارۀ موضعگيرى در مقابل اشخاص و گروهها و كشورها داشت.
قريب به اين حديث شريف، حديث ديگرى است كه مرحوم صدوق در كتاب صفات الشيعة از اميرمؤمنان على عليه السلام نقل كرده كه مىفرمايد:
«مَنِ اشْتَبَهَ عَلَيْكُمْ أَمْرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِينَهُ فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطَائِهِ فَإِنْ كَانُوا أَهْلَ دِينِ اللَّهِ فَهُوَ عَلَى دِينِ اللَّهِ وَ إِنْ كَانُوا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دِينِ اللَّهِ؛ هرگاه وضع باطنى كسى بر شما مشتبه شود و دين او را نتوانيد بشناسيد، نگاه به همنشينانش كنيد.
اگر آنها اهل دين خدا هستند او نيز بر دين خداست و اگر آنها بر غير دين خدا هستند او نيز بهرهاى از دين خدا ندارد». ١
باز تكرار مىكنيم، وجود استثناها هرگز منافاتى با كلى بودن اين قواعد اجتماعى و روانى ندارد.
اين مطلب در قواعد رياضى هم منعكس است كه مىگويند مساوىِ مساوى، مساوى است؛ يعنى اگر با مساوىِ چيزى مساوى باشد با خود آن چيز هم مساوى خواهد بود.
جالب اينكه «ابن عبد ربه» در عقد الفريد نقل مىكند كه «دحيۀ كلبى» روزى خدمت اميرمؤمنان على عليه السلام رسيد و در حضور حضرت پيوسته از معاويه ياد مىكرد و او را مدح مىنمود. امام عليه السلام اين دو شعر را براى او خواند:
صَديقُ عَدُوّي داخِلٌ في عَداوَتي وَ إنّى لِمَنْ وَدَّ الصَّديقَ وَدُودٌ
فَلا تَقْرَبَنْ مِنّي وَ أنْتَ صَديقُهُ فَإنَّ الَّذي بَيْنَ الْقُلُوبِ بَعيدٌ
دوستِ دشمن من، داخل دشمنان من است - و من نسبت به كسى كه دوستم را دوست دارد، دوستى مىكنم.
بنابراين به من نزديك نشو با اينكه تو دوست آن دشمنى - زيرا دلهاى ما بسيار از هم دور است.
دحيه با شنيدن اين دو شعر پرمعنا بسيار شرمنده شد. ١
از تواريخ استفاده مىشود كه «دحيه»، برادر رضاعى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و بسيار زيبا و صاحب جمال بود و معروف است جبرئيل امين هرگاه مىخواست به صورت انسانى در برابر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله ظاهر شود به شكل «دحيه» ظاهر مىشد. در جنگ احد و بعضى ديگر از غزوات اسلامى در ركاب پيغمبر صلى الله عليه و آله شركت كرد؛ ولى بعد از رسول اللّه صلى الله عليه و آله به شام رفت و در آنجا ساكن شد و تا زمان معاويه آنجا بود. بعيد نيست معاويه روى سياست حيلهكارانهاش «دحيه» را بسيار اكرام و احترام و محبت مىنمود و به همين دليل «دحيه» تحت تأثير او واقع شد و چنان سخنانى را در برابر اميرمؤمنان على عليه السلام بيان كرد. بعيد نيست كه وى پس از تذكر مولا از خواب غفلت بيدار شده باشد. ٢
اين سخن را با آيهاى از قرآن مجيد كه اشارۀ دقيقى به همين نكته دارد پايان مىدهيم، مىفرمايد: «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي
قُلُوبِهِمُ اَلْإِيمانَ
» ؛هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمىيابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند؛ آنان كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحۀ دلهايشان نوشته است».
🌿🌱🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿
پپرومیا قاشقی
گیاهی علفی و ریشه سبز با رشد کند.
سایه آپارتمان را به خوبی تحمل می کند .
نگهداری ساده ،قیمت ارزان،قابلیت تکثیر فراوان و جالب توجه بودن رنگ برگ ها از علل محبوبیت آن است .
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
نیازهای گل قاشقی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
نور:نورخوب ولی غیر مستقیم .مواظب افتاب مستقیم به خصوص در ظهر باشید .
دما:تابستان حداکثر 24 .زمستان حداقل 18
آبیاری : در فاصله بین دو آبیاری سطح خاک خشک شود .آبیاری ییش از اندازه به خصوص در زمستان باعث پوسیدگی و در نهایت حمله قارچ بوتریتیس می گردد .
رطوبت : غبار پاشی هفته ای دوبار در تابستان و یکبار در زمستان
هوای مرطوب رامی پسندد .روش های تامین رطوبت دائمی مفید است .
خاک : خاک لیمونی .
تعویض گلدان : ریشه های این گل سطحی و ریز است .ترجیح می دهد دز گلران کوچک تر زندگی کند .در صورت لزوم گلدان را به یک اندازه بزرگتر کنید
تکثیر :
اواخر بهار یا تابستان از انتهای شاخه های دارای جوانه های انتهایی.قلمه های حداقل با دوجفت برگ قطع کنید و جفت برگ پایین را حذف نموده آن ها را در مخلوط شن و پیت بکارید
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
گل سنگ
این گیاه گلهای ریزی می دهد که تحت الشعاع رنگ زیبای برگها قرار می گیرد . می توان گفت گل سنگ برای برگش پرورش داده می شود نه گل هایش.
ارتفاع گل سنگ به 40 سانتی متر می رسد . توصیه می کنم حتما هر از گاهی برای جلوگیری از علفی شکل شدن گیاه سر شاخه ها را بزنید با این کار هم گیاه از پایین پر تر می شود و هم شما می توانید همان سر شاخه ها را دوباره کاشته و تعداد گل سنگ ها را افزایش دهید .
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
نکته ها: «مُبارَکٌ» به چیزی گفته میشود که فایده و خیر آن، رشد و فزونیِ زیاد و ثابت داشته باشد. قر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جاودانگی قرآن
تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً [۱]
مبارک است آن که قرآن، وسیله ی شناخت حقّ از باطل را بر بنده اش نازل کرد، تا برای جهانیان مایه ی هشدار باشد.
نکته ها:
کلمه «تَبارَکَ» ممکن است از واژه ی «برک» به معنای ثابت و پایدار باشد، و ممکن است از واژه ی «برکة» به معنای خیر زیاد باشد، یعنی کسی که قرآن را
نازل کرد منشأ خیرات بسیار است که نمونه ی برکت و خیر او همین نزول قرآن است. آری چه برکتی بالاتر از قانون الهی که میلیاردها انسان را در طول تاریخ از ظلمات به نور هدایت کرده است.
نزول، اگر در قالب «انزلنا» باشد به معنای فرستادن دفعی و یکجاست، ولی اگر در قالب «نَزَّلَ» باشد به معنای فرستادن تدریجی است و قرآن دارای هر دو نزول است؛ یکبار در شب قدر به
صورت دفعی بر پیامبر نازل شد، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» و بار دیگر به صورت تدریجی و در مدّت ۲۳ سال نازل شده است، «نَزَّلَ الْفُرْقانَ» یا میخوانیم: «وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا» ما قرآن را قطعه قطعه فرستادیم تا به تدریج بر مردم بخوانی.
پیام ها:
۱- قرآن، از سرچشمه ی مبارکی صادر شده است. «تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ»
۲- هم نظام تکوینی انسان (آفرینش او که به قدرت خدا انجام گرفته) سزاوار تحسین است، «فَتَبارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» و هم نظام تشریعی او (نزول قرآن و تدوین احکام دین). «تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ»
۳- قرآن به تدریج نازل شده است. «نَزَّلَ»
۴- قرآن، بهترین وسیله ی شناخت حقّ از باطل است. «الْفُرْقانَ»
۵- اگر کتب آسمانی ورسالت انبیا نبود، انسان متحیّر وسرگردان بود. «الْفُرْقانَ»
۶- عبودیّت و بندگی، زمینه ی دریافت وحی است. «نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ»
۷- رسالت پیامبر اسلام جهانی است. «لِلْعالَمِینَ»
۸- وظیفه ی انبیا هشدار و انذار است. «نَذِیراً»
----------
[۱]: (فرقان، ۱)
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357