eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توحید، ظهور احدی در مفاتیح آمده است: برخی از بزرگان ظهور نقطه را که هیولای حروف است، در حروف و کلمات رقمیه، دلالت بر ظهور ذات احدی در مظاهر کونی و اعیال وجودی دانسته اند. همان طورکه گفته شد: حقیقتی که آثار قدرت آن در هستی ظاهر شد و حجاب‌ها نمایان گشت، در دیده ی نادانان چنان مورد انکار قرار گرفته است که در نگاه عارفان پیداست. همه ی مخلوقان، پرده طلعت او، و همه ی مردم، نقاب چهره اویند. حقیقة ظهرت فی الکون قدرتها فاظهرت هذه الاکوان والحجبا تنکرت فی عیون الجاهلین کما تعرفت بقلوب عرف ادبا فالخلق کلهم ستار طلعتها والناس اجمعهم اضحوا له نقبا پس نقطه در فائده ظهور و اظهار، در برابر مراتب وجود است. چون موجودات مطابق حقایق کلام هستند و کلام از حرفها ترکیب یافته است و ظهور نقطه از مخزن ذات خود به خاطر ظهور مراتب اعداد است. پس نقطه و عدد از جمله اسرار خدای متعال در هستی هستند که نقاب عزت از جمال سر آنها باز نشود مگر برای اهل کشف و شهود و سالکان در راه شریعت حقیقی سید پیامبران همان‌ها که در باره ی آنان گفته شده است: آنهایند که زیر قبه‌های عزت خوابیده اند و در لباس فقر کار ثروتمندان می‌کنند و آخر عنایت آنها فلک الافلاک را در بر گرفته است. لله تحت قباب العز طائفة اخفاهم فی لباس الفقر اجلالاً غیر ملابسهم شم معاطسهم جروا علی فلک الافلاک اذیالاً اینکه نقطه در اعداد تنزل کرده و در حروف امتداد یافته، به این اشاره دارد که مطلع هویت غیبیت است که در مطالع اکوان درخشیده و در مجاری عالم امکان تجلیات وجودی آن جریان یافته است و مانند آب که در شاخ و برگ و شکوفه و گل و میوه ی درخت جاری است از دیده‌ها مخفی بوده است. ذات بسیط او در آثار و افعال خود متجلی است چنانکه شیبانی گوید: جمال تو در همه ی حقایق جاری و بر آنها جز جلال تو پرده ای نیست. در پشت پرده برای موجودات تجلی کرده ای و آثار وجودی خود را ظاهر ساخته ای. جمالک فی کل الحقائق سایر و لیس له الا جلالک ساتر تجلیت للاکوان خلف ستورها فنمت بما ضمت الیه الستایر اینکه نقطه ذاتاً مجرد از همه چیز است به این نکته اشاره دارد که ثبوت آن برای چیزی به خاطر تفصیل اجزاء مختلفه آن نیست. چنانچه بالای سر انسان را بالا و پایین پا را پایین گویند. گویم بجز سبحه ناسوده انگشت او نخاریده جز ناخنش پشت او ز گلگونه عصمتش سرخ روی رخش از خوی شرم گلگونه شوی زتاب کفش رشته خیط شعاع زآواز چرخش فلک در سماع نگشته به پیوند کس سرنگون نرفته چو سوزن درون و برون چنین زن نیابی بجز در خیال وگر زآنکه یابی بفرض محال غنیمت شمر دامن پاک او که از خون صد مرد به خاک او خو کرده ای به وعده خلافی ز بس که من از دیدنت ز وعده فراموش کرده‌ام ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
ای که بستی عهد و پیمان با خدا.mp3
22.49M
ما پیش دشمن سر فرود آریم هیهات ای که بستی عهد و پیمان با خدا کن سفر با کاروان کربلا شاعر: ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
Part19_خار و میخک.mp3
16.52M
📗کتاب صوتی اثر یحیی سنوار قسمت 9⃣1⃣ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ‌ حَيْثُ‌ جَاءَ، فَإِنَّ‌ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ‌ إِلَّا الشَّرُّ. امام عليه السلام فرمود: سنگ را از همانجا كه آمده بازگردانيد، چراكه شر و بدى را جز با (همان) شر و بدى نمى‌توان دفع كرد.
شرح و تفسير راه دفع شرّ امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه كه در ميان مردم جنبۀ ضرب‌المثل پيدا كرده است دستورى دفاعى و خاص را بيان كرده، مى‌فرمايد:«سنگ را از همانجا كه آمده بازگردانيد، چراكه شر و بدى را جز با شر و بدى نمى‌توان دفع كرد»؛ (رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ‌ حَيْثُ‌ جَاءَ، فَإِنَّ‌ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ‌ إِلَّا الشَّرُّ) . بعضى از شارحان، اين سخن را ناظر به مسئلۀ قصاص دانسته و اشاره‌اى به آيۀ شريفۀ «وَ لَكُمْ‌ فِي الْقِصاصِ‌ حَياةٌ‌ يا أُولِي الْأَلْبابِ‌» ١ مى‌دانند، زيرا هرگاه قانون قصاص در ميان نباشد و قاتل احساس امنيت كند، جان بسيارى به خطر مى‌افتد؛ اما اگر قتلى كه انجام داده را با قتل خودش پاسخ گوييم افراد شرورِ ديگر از ترس قصاص، متعرض جان مردم نمى‌شوند و اين خود سبب حيات و امنيت جامعه است. ولى نبايد ترديد داشت كه كلام امام عليه السلام منحصر به قصاص نيست، بلكه قانونى كلى در برابر افرادى است كه جز با توسل به زور از كارهاى خلاف خود برنمى‌گردند. دشمنانى كه با تمام قوا به مسلمانان حمله مى‌كنند جز با مقابلۀ به مثل دست از شيطنت خود برنمى‌دارند و اين شبيه چيزى است كه قرآن مجيد در آيات فراوانى بيان فرموده است: در يك جا مى‌فرمايد: «الشَّهْرُ الْحَرامُ‌ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ‌ وَ الْحُرُماتُ‌ قِصاصٌ‌ فَمَنِ‌ اعْتَدى‌ عَلَيْكُمْ‌ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ‌ بِمِثْلِ‌ مَا اعْتَدى‌ عَلَيْكُمْ‌ وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ مَعَ‌ الْمُتَّقينَ‌؛ ماهِ‌ حرام، در برابر ماهِ‌ حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شكستند و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل كنيد). و تمام حرام‌ها،(قابلِ‌) قصاص است و (به‌طور كلّى) هركس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد! و از خدا بپرهيزيد (و زياده‌روى ننماييد!) و بدانيد خدا با پرهيزكاران است!». ١ نيز در جاى ديگر آمده است: «وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ‌ اللّهِ‌ الَّذِينَ‌ يُقاتِلُونَكُمْ‌ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ‌ اللّهَ‌ لا يُحِبُّ‌ الْمُعْتَدِينَ‌» ؛و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى‌جنگند، نبرد كنيد! و از حدّ تجاوز نكنيد، كه خدا تعدّى‌كنندگان را دوست نمى‌دارد!». ٢ باز مى‌فرمايد: «وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ‌ كَافَّةً‌ كَما يُقاتِلُونَكُمْ‌ كَافَّةً‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ مَعَ‌ الْمُتَّقِينَ‌» ؛و (به هنگام نبرد) با مشركان، دسته جمعى پيكار كنيد، همان‌گونه كه آن‌ها دسته جمعى با شما پيكار مى‌كنند؛ و بدانيد خداوند با پرهيزكاران است!». ٣ ازاين‌رو در مقابل اين دستورات جنگى، دستور صلح را چنين صادر مى‌كند: «وَ إِنْ‌ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ‌ فَاجْنَحْ‌ لَها وَ تَوَكَّلْ‌ عَلَى اللّهِ‌» ؛و اگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح درآى و بر خدا توكّل كن». ٤ از آنچه در بالا آمد روشن مى‌شود هيچ گونه تضادى در ميان اين دستور و دستورات مربوط‍‌ به عفو و گذشت و حلم و مدارا و پاسخ گفتن سيئه با حسنه كه در قرآن مجيد و روايات اسلامى آمده وجود ندارد و هركدام اصل و قانونى است براى محدوده‌اى خاص؛ آن‌جا كه با عفو و گذشت و جبران بدى به وسيلۀ خوبى مشكل حل مى‌شود اصل اساسى همان است؛ ولى آن‌جا كه دشمن خيره‌سر از عفو و گذشت سوء استفاده مى‌كند و بر خيره‌سرى خود مى‌افزايد دستور، مقابلۀ به مثل است نه عفو و گذشت و پاسخ دادن بدى با نيكى. به همين دليل در ذيل آيۀ قصاص دستور عفو آمده است تا شدت عمل در برابر جنايت‌كاران با عفو و گذشت اسلامى آميخته شود و معجون مناسبى براى هر دو گروه (گروه خطاكارِ پشيمان و گروه خطاكارِ لجوج) فراهم گردد، مى‌فرمايد: «فَمَنْ‌ عُفِيَ‌ لَهُ‌ مِنْ‌ أَخِيهِ‌ شَيْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ‌ بِإِحْسانٍ‌ ذلِكَ‌ تَخْفِيفٌ‌ مِنْ‌ رَبِّكُمْ‌ وَ رَحْمَةٌ‌ فَمَنِ‌ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ‌ فَلَهُ‌ عَذابٌ‌ أَلِيمٌ‌» ؛پس اگر كسى از سوى برادر (دينى) خود، چيزى به او بخشيده شود،(و حكم قصاص او، تبديل به خون‌بها گردد،) بايد از راه پسنديده پيروى كند.(و صاحب خون، حال پرداخت كنندۀ ديه را در نظر بگيرد). و او (قاتل) نيز، به نيكى ديه را (به ولى مقتول) بپردازد؛(و در آن، مسامحه نكند). اين، تخفيف و رحمتى است از ناحيۀ پروردگار شما! و كسى كه بعد از آن، تجاوز كند عذاب دردناكى خواهد داشت». ١ اين نكته نيز قابل توجه است كه تعبير به «شر» در مورد مجازات، به معناى شر ظاهرى است؛ قصاص، ظاهراً شر است؛ ولى در باطن خير محض مى‌باشد، چنان‌كه مقابلۀ به مثل در مقابل دشمنان لجوج و خيره‌سر، خير است.