eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔻پسرهای ننه عبدالله/ ۲ خاطرات محمدعلی نورانی نوشته: سعید علامیان ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🔸 در سن بیست و یک سالگی دیدن این همه آتش و مجروح و شهید سخت بود. وحشت زده بودم، نمی توانستیم به فکر جان خودمان باشیم. پاسدار بودیم و احساس مسئولیت می‌کردیم به مردم کمک کنیم. خانمی را دیدم بچه ای در بغل داشت که ترکش خورده بود، پابرهنه و سر برهنه توی خیابان داد می‌زد بچه ام.... بچه ام.... !» خواستیم بچه را از او بگیریم، آن قدر شوکه بود که بچه اش را نمی داد. بالاخره بچه را به همراه خودش به بیمارستان بردند. شهدا را به قبرستان جنت آباد می‌بردند. چند نفر از خانم‌ها و دوسه پیر مرد آنجا بودند که کار غسل و دفن را انجام می‌دادند. چند نفر از کارگرهای شهرداری هم به کمک‌شان رفتند وقتی تعداد شهدا زیاد شد. دیگر فرصت غسل و نماز نبود. آقای نوری گفتند: این شهدا غسل ندارند همین طور دفن کنید. ملحفه و پارچه که برای کفن کم می آمد از مغازه ها می آوردند. شهدا را با لباس و بدون غسل دفن می‌کردند. کار به جایی رسید که دیگر توان بیل زدن و آماده کردن قبر نداشتند، چاله ای می‌کندند و جنازه را می‌گذاشتند. تعدادی جنازه هم ماند که شنیدم شب طعمه سگ‌های ولگرد شدند. عده ای از شهدا هویت‌شان نامعلوم بود. روی قبر می‌نوشتند پسربچه ای با پیراهن زرد، دختر بچه ای با دمپایی قرمز یا خانمی حدود بیست ساله اینجا دفن شده است. شب به پاسگاه مرزی برگشتم. مرز آرام بود؛ اما توپخانه سنگین تا صبح روی شهر آتش می ریخت. گلوله های توپ و خمپاره از بالای سر ما می‌گذشت و لحظه ای بعد صدای انفجار از توی شهر می آمد. نگران خانواده ام بودم. نمی‌دانستم آنها در چه حالی هستند. همه بچه ها برای خانواده هایشان دلشوره داشتند. شاید صد واحد توپ و خمپاره انداز، محله های شهر را زیر آتش داشت. نور گلوله ها را تعقیب می‌کردیم، وقتی در جایی از شهر فرود می‌آمد یکباره دلمان خالی می‌شد که توی خانه چه کسی افتاد؟ به یکی از بچه ها گفتم: «هر گلوله ای که منفجر می‌شود خانواده ای را نابود می‌کند» گفت: «آره، ممکن است یکی از این گلوله ها توی خانه ما یا شما افتاده باشد. بچه ها حرص می‌خوردند که خانواده هایشان زیر آتش هستند و کاری ازشان برنمی آید. از عبدالرضا موسوی می‌خواستند اجازه بدهد به شهر بروند و به خانواده هایشان سر بزنند؛ اجازه نمی داد. از یکسو دغدغه حمله دشمن در مرز داشتیم، از سوی دیگر نگران خانوادهایمان در شهر بودیم. نگاهی به آسمان انداختم. پر از ستاره و زیبا بود. شب پر اضطرابی را سپری کردیم. زشتی جنگ با زیبایی آسمان در آمیخته بود. آن روز سی و یک شهریور هزار و سیصد و پنجاه و نه بود! برای ما خرمشهری‌ها جنگ زودتر از این شروع شده بود. آتش روی شهر سنگین تر شد. نانوایی‌ها تعطیل بود. یک نانوای یزدی در خیابان نقدی دو سه روزی پخت می‌کرد. مسجد جامع تبدیل به محلی برای پشتیبانی شد. نان از آبادان می‌آوردند. بازاری‌ها و خیرین کمک می‌کردند. آقای سلیمانی فر و عمو گلابی، از بازاریهای قدیمی، مواد غذایی تهیه می‌کردند و به مسجد جامع می‌آوردند. روز اول، مقداری آب در لوله ها جریان داشت، ولی زود قطع شد. تانکری از سازمان آب، آب تصفیه شده و نیمه تصفیه به مسجد جامع می آورد. تعدادی از جوانهای شهر روبه روی مقر سپاه اسلحه می‌خواستند. جهان آرا به بچه ها گفته بود هرکسی را می‌شناسید کارت شناسایی بگیرید و اسلحه بدهید. سلاحها تمام شد، ولی مردم تقاضای اسلحه می‌کردند. به بعضی ها نارنجک دادند. بعضی هم با سرنیزه و چوب و چماق سوار بر موتور و ماشین حتی پیاده به طرف مرز راه افتادند. فقط دو سه نفر توی ساختمان سپاه ماندند. همه برای مقابله با دشمن به مرز رفتند. بچه ها چند تیربار روی پشت بام کاهگلی منازل روستایی نصب کرده بودند و شلیک می‌کردند. کار خطرناکی بود، ولی همین اندازه تفکر نظامی داشتیم. بیش از این نمی‌دانستیم چه باید بکنیم. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
منكرات در خانواده در محيط خانواده هم مى شود نهى از منكر كرد. در بعضى از خانواده‌ها حقوق زنان رعايت نمى شود؛ در بعضى از خانواده‌ها حقوق جوانان رعايت نمى شود؛ در بعضى از خانواده ها، بخصوص حقوق كودكان رعايت نمى شود. اين‌ها را بايد به آن‌ها تذكّر داد و از آن‌ها خواست. حقوق كودكان را تضييع كردن، فقط به اين هم نيست كه انسان به آن‌ها محبّت نكند؛ نه. سوء تربيتها، بى اهتمامى ها، نرسيدن ها، كمبود عواطف و از اين قبيل چيزها هم ظلم به آن هاست. منكرات جامعه منكراتى كه در سطح جامعه وجود دارد و مى شود از آن‌ها نهى كرد و بايد نهى كرد، از جمله اين هاست: اتلاف منابع عمومى، اتلاف منابع حياتى، اتلاف برق، اتلاف وسايل سوخت، اتلاف مواد غذايى، اسراف در آب و اسراف در نان. ما اين همه ضايعات نان داريم؛ اصلًا اين يك منكر است؛ يك منكر دينى است؛ يك منكر اقتصادى و اجتماعى است؛ نهى از اين منكر هم لازم است. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
18.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️ و چه بلاهایی که از بیخ گوشمان گذشت بخاطر وظیفه شناسی یک جوان پاسدار وظیفه شناس ... از قول مشاور استراتژیک رهبری دکتر حسن عباسی .. عبرت بگیریم که احساساتی نباشیم . ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
12.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ رمز مقاومت در لحظات پایانی دوران غیبت! ( فتنه‌های سنگینی در پیش داریم! ) ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
تسخیر قلب‌ها از طریق محبت و خدمت و تدبیر زن یا مردی که خالصانه در هر موقعیتی، درصدد کمک به اقوام خود یا همسرش برآید و به گونه ای عمل کند که افراد در هنگام مشکلات به تدبیر و کمک او امیدوار باشند، به تعبیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در بین خویشان، سَروَری می‌کند؛ چنان که فرموده اند: «سَیِّدُ الْقَوْمِ خادِمُهُمْ. » [۳] (بزرگ و سَروَر قوم، خادم آن هاست. ) این بزرگی و سَروری، عاطفی است، نه قانونی؛ یعنی ریاستی نیست که به وسیلۀ نظر اکثریت یا قوانین یا براساس سن وسال به او تنفیذ شده باشد. چنین فردی به جای اینکه بخواهد خودش را مطرح یا خواسته هایش را با روش‌های غلط تحمیل کند، دل‌ها را تسخیر کرده است؛ بنابراین دیگران سخن او را محترم دانسته و به راحتی می‌پذیرند. یک فرد می‌تواند آن قدر پرمحبت، مخلص، باتدبیر و آن چنان خدمتگزارِ افراد فامیل باشد که آن‌ها را تحت الشعاع روحیۀ خود قرار دهد و طبیعی است که در موقعیت‌های مختلف، به نظر او توجه کنند. در اینجا تغییر در ساختار، با نفوذ در قلب‌ها صورت می‌گیرد: درحقیقت همه چیز سر جای خودش است و بی آنکه ساختاری شکسته شود، جهت گیری‌ها بدون هیچ دخالت مستقیمی، به سمتی تنظیم می‌شود که فرد می‌خواهد. ---------- [۳]: محمدبن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کتاب من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm13#
زندگی مشترک هیچ‌گاه کامل و بدون نقص نیست 🔵اگر نقد و گلایه‌ای هم داریم مشکلات را با توجه به نتایج و موفقیت‌های زندگی نگاه کنیم تا منصفانه و عادلانه قضاوت کنیم. 🟣انصاف این است که زندگی را در ذهن خود ، با گلایه‌ها، منفی‌نگری‌های زیاد و پررنگ‌ کردن عیوب همسرمان و خراب جلوه ندهیم. و با وجود یک مشکل (ولو اساسی) در بخشی از زندگی، نتیجه‌‌ی کلی و نگیریم و کل زندگی و تمام رفتارهای همسرمان را زیر سوال نبریم و البته موجود را با تلاش خود و راهنمایی مشاور متعهد و متخصص، برطرف کنیم. 🟢حتماً زندگی شما زیباییهای آشکار و نیز دارد که توجه به آنها به شما امید و لذتی دوباره هدیه می‌دهد. این نگاه در بسیاری از بخش‌های زندگی، روح تازه‌ای به رابطه شما با همسرتان میدهد ✍ کارشناس خــ🌱 ـــانواده و استاد دانشگاه ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm13#