eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
35.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت هفتاد و پنجم همچنانکه سرم را بالا گرفته بودم تا خون‌ریزی بینی‌ام بند بیاید، میان گریه جواب دادم: «نمی دونم چی شد... همین طبقه آخر از پله‌ها افتادم...» از خشمی خروشان، خون در چشمانش دوید و با فریادی عصبی اوج محبتش را نشانم داد: «الهه! داری با خودت چی کار می‌کنی؟!!! می‌خوای خودتو بکشی؟!!! تو نمی‌خوای زنده بمونی و خوب شدن مامان رو ببینی؟!!! کاری که تو داری با خودت می‌کنی، سرطان با مادرت نمی‌کنه!» سپس در برابر نگاه معصومانه‌ام، غیظ لبریز از عشقش را فرو خورد و با لحنی که حرارتش خبر از سوختن دلش می‌داد، نجوا کرد: «الهه جان! بهت گفته بودم که وقتی ناراحتی تو رو می‌بینم داغون میشم! بهت گفته بودم که طاقت ندارم ببینم داری غصه می‌خوری...» و مثل اینکه نتواند قطعه عاشقانه‌اش را تمام کند، چشم از صورتم برداشت و به اطرافش نگاهی کرد. از کنارم بلند شد، دستم را گرفت و آهسته زمزمه کرد: «الهه جان! اونجا یه شیر آب هست. پاشو بریم صورتت رو بشوریم، بلند شو عزیزم!» و گرمای عشقش به قدری زندگی بخش بود که با همه درد و رنج‌هایم، جان تازه‌ای یافته و بار دیگر دنیا پیش چشمانم رنگ و رو گرفت. زیر تابش شدید گرمای تیرماه، با آب شیر کنار حیاط، صورتم را شستم، گوشه چادرم را هم آب کشیدم و با دستمالی که مجید برایم آماده کرده بود، صورتم را خشک کردم. به چشمانم لبخندی زد و با مهربانی پرسید: «می‌خوای برات چیزی بگیرم؟» که من هم پس از روزها غم و غصه، لبخندی بر صورتم جا خوش کرد و پاسخ دادم: «ممنونم! بریم خونه خودم شربت درست می‌کنم.» لبخند پرطراوتم به مذاقش شیرین آمد، نفس بلندی کشید و با چشمانی که می‌خندید، به سمت در بیمارستان اشاره کرد و با گفتن «پس بفرمایید!» شانه به شانه‌ام به راه افتاد. آفتاب سر ظهر تابستان بندر، شعله می‌کشید و نه فقط صورت اهالی بندر که انگار در و دیوار شهر را آتش می‌زد. حرارتی که برای همسایه‌های قدیمی خلیج فارس چندان غریبه نبود، اما از چهره گل انداخته مجید و دانه‌های عرقی که از کنار صورتش جاری شده بود، می‌فهمیدم که چقدر جانش از این آتش بازی آسمان، به تب و تاب افتاده است. پا به پای هم، طول خیابان را طی می‌کردیم که با حالتی متواضعانه گفت: «ان شاء‌الله یه کم که وضعمون بهتر شد، یه پراید می‌گیرم که انقدر اذیت نشی.» و من برای اینکه بیش از این شرمنده نشود، بلافاصله جواب دادم: «من اذیت نمیشم مجید جان، راحتم!» سپس آه بلندی کشیدم و گفتم: «من الآن جز خوب شدن مامانم به هیچ چی فکر نمی‌کنم.» و او همچنانکه نگاهش به روبرو بود، سرِ صحبت را باز کرد: «امروز با دخترِ عمه فاطمه صحبت می‌کردم. آخه هم خودش هم شوهرش پرستار بیمارستان هستن. می‌گفت یه دکتر خیلی خوب تو تهران سراغ داره. تأکید کرد که حتماً یه سر بریم تهران.» سپس نگاهم کرد و با حالتی مردد ادامه داد: «من گفتم باید با شماها صحبت کنم، ولی اگه نظر منو بخوای میگم برای همین شنبه بلیط هواپیما بگیریم و مامانو ببریم تهران.» و در مقابل سکوتم لبخندی زد و گفت: «خود عمه فاطمه هم گوشی رو گرفت و کلی تعارف کرد که بریم تهران و مهمون خودش باشیم.» فکری کردم و با امیدی که در صدایم پیدا بود، پاسخ پیشنهادش را دادم: «من حاضرم هر کاری بکنم تا مامان زودتر خوب شه.» که سرش را پایین انداخت و زیر لب جواب داد: «ان شاء‌الله که خیلی زود حال مامان خوب میشه.» خیال اینکه پزشکی در تهران باشد که بتواند به درمان مادر کمک کند، ریشه امید را در دلم دوانده و بذر نشاطی تازه در قلبم می‌پاشید. نشاطی که وادارم کرد تا همان روز با ابراهیم و محمد تماس گرفته و دعوتشان کنم تا برای مشورت به خانه پدر بیایند. طبق عادت شب‌های نبودن مادر در این مدت، برای عبدالله و پدر شام پختم، به جای مادر خانه را برای آمدن میهمان‌ها آماده کردم و در فرصت مانده تا آمدن ابراهیم و محمد، به طبقه بالا رفتم و دیدم مجید میز شام را چیده است. تا مرا دید، خندید و گفت: «میخواستم غذا رو هم بکشم، ولی گفتم تو کار کدبانوی خونه فضولی نکنم!» با همه خستگی، در جوابش لبخند کمرنگی زدم و گفتم: «دیگه غذای کدبانوی خونه مثل قبل نیس!» سر میز نشست و با لبخندی شیرین پاسخ جمله پُر از ناامیدی‌ام را داد: «الهه جان! غذای تو همیشه واسه من خوشمزه‌ترین غذای دنیاست!» و با لحنی لبریز محبت ادامه داد: «ان شاء‌الله حال مامان خوب میشه و دوباره همه چی مثل قبل میشه!» که آهی کشیدم و با گفتن «ان شاء‌الله!» به اجابت دعایش دل بستم. https://eitaa.com/zandahlm1357
کارگاه انصاف_21.mp3
11.03M
۲۱ ▪️فقط یک نوع نگاه وجود دارد که؛ ترمز انسان را دربرابر ظلم می‌کشد، و او را برای متّصف شدن، به صفت انصاف، یاری می‌کند ! - چه نوع نگاهی؟ چگونه می‌توان، بدان دست یافت ؟ 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 ‌فایل صوتی ۳۰ جزء قرآن کریم👇👇👇 جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO جزء 2 ⇨ http://j.mp/2b8RJmQ جزء 3 ⇨ http://j.mp/2bFSrtF جزء 4 ⇨ http://j.mp/2b8SXi3 جزء 5 ⇨ http://j.mp/2b8RZm3 جزء 6 ⇨ http://j.mp/28MBohs جزء 7 ⇨ http://j.mp/2bFRIZC جزء 8 ⇨ http://j.mp/2bufF7o جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu جزء 10 ⇨ http://j.mp/2bHfyUH جزء 11 ⇨ http://j.mp/2bHf80y جزء 12 ⇨ http://j.mp/2bWnTby جزء 13 ⇨ http://j.mp/2bFTiKQ جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA جزء 15 ⇨ http://j.mp/2bFRQIM جزء 16 ⇨ http://j.mp/2b8SegG جزء 17 ⇨ http://j.mp/2brHsFz جزء 18 ⇨ http://j.mp/2b8SCfc جزء 19 ⇨ http://j.mp/2bFSq95 جزء 20 ⇨ http://j.mp/2brI1zc جزء 21 ⇨ http://j.mp/2b8VcBO جزء 22 ⇨ http://j.mp/2bFRxNP جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm جزء 24 ⇨ http://j.mp/2brHKw5 جزء 25 ⇨ http://j.mp/2brImlf جزء 26 ⇨ http://j.mp/2bFRHF2 جزء 27 ⇨ http://j.mp/2bFRXno جزء 28 ⇨ http://j.mp/2brI3ai جزء 29 ⇨ http://j.mp/2bFRyBF جزء 30 ⇨ http://j.mp/2bFREcc ❇️🌹❇️🌹❇️🌹❇️🌹❇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- ناشناس.mp3
4.12M
🎵 تلاوت جزء 4 قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی (تند خوانی)
سحر چهارم_ یا جمیل .mp3
8.95M
🌟 پرسه‌ای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر .... سحر چهارم ؛ اسم شریف ¤ واحد مؤسسه منتظران منجی ـ با صدای "سامان کجوری" ـ آهنگسازی "یحییٰ عباسی " ـ تنظیم " امید اردلان " ـ و به قلم "سپیده پوررجب"
🌟 ✦ حالا نوبت می‌رسد به تو....، که تو نیز جایی از دل این دلبر را، به نام خودت سند بزنی ! هرچه روحت شفاف‌تر می‌شود؛ نور او در تو بیشتر می‌تابد؛ و تو روشن‌تر می‌شوی! روشن‌تر و زیباتر ... درست شبیه او جمیل! ✦ آنوقت؛ تازه ماجرای عشقی بی انتها، میان شما آغاز خواهد شد...
حرف های من و خدا_۴.pdf
301.7K
`🔖 حرف‌های من‌ و خدا یا جمیــــل 🌟
‌ 🌸 راه حل تمام مسائل بشر در قرآن است 👌 "قرآن مشرف به همه گوشه و کنارهای صحنه زندگی بشر و میدان حضور بشر است. از کمال معنوی انسان که بالاترین خواسته بشر است تا اداره جوامع بشری و اقامه عدل و جهاد. از اخلاق و رفتارهای فردی انسان تا خانواده و تربیت فرزند تا مسئله آرامش و سکون روح و تا توصیه به علم و دانایی." ‌ ✅ بیانات رهبر انقلاب اسلامی در محفل انس با قرآن کریم ➡️۱۴۰۰/۰۱/۲۵ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱بی تردید خدا شکافنده دانه و هسته است زنده را از مُرده بیرون می آورد، و بیرون آورنده مُرده از زنده است. این است خدا، پس چگونه از منصرفتان می کنند؟! 📖سوره انعام آیه۹۵ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مقطعی طوفانی ازاستادبسیونی درمراسم ختم استادشحات محمدانور
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
10 - جلوگيري از شرك در عبادت يكي از شاگردان حضرت رضا ( ع ) بنام ( حسن وشاء ) مي گويد : به حضور حضرت رضا ( ع ) رفتم ، ديدم آفتابه اي را كنار خود نهاده مي خواهد با آب آن وضو بگيرد ، نزديك رفتم ، تا آفتابه را بردارم و آب بريزم و در وضو گرفتن ، آن حضرت را كمك كنم . امام رضا ( ع ) از من جلوگيري كرد و فرمود : ( اي حسن ! چنين نكن ) عرض كردم ( چرا مرا از ريختن آب بر دستت ، نهي مي كني ؟ آيا نمي خواهي من پاداشي ببرم ؟ ) حضرت فرمود : ( تو پاداش ببري ولي من گناه كنم ؟ ) عرض كردم : ( توضيح بدهيد ، چگونه شما گناهكار مي شويد ؟ ) فرمود : آيا سخن خداوند را نشنيده اي كه مي فرمايد : ولا شرك بعبادة ربه احدا : ( كسي كه اميد لقاي پروردگارش را دارد نبايد كسي را در عبادت پروردگار ، شريك سازد ) ( 121 ) . من اكنون براي نماز ، وضو مي گيرم كه عبادت است و ( طبق دستور خدا ) نمي خواهم كسي را در عبادت خدا ، شريك خود قرار دهم ( 122 ) . https://eitaa.com/zandahlm1357
💌 حرم، مناره، سحر، مشهدالرضا، سی شب میان صحن گوهرشاد یک گدا سی شب به لب دعای ابوحمزه، چشم بارانی نشسته روبروی گنبدِ طلا سی شب چه صحنه ای، چه هوایی، چه لحظه های خوشی گرفته حال و هوا بوی ربنا سی شب درست گوشه ای از صحن روضه بر پا شد چه روضه ای که دلم بود و کربلا سی شب کبوتری وسط روضه بی هوا آمد نشست در وسط حوض، بی صدا سی شب خلاصه صحن گوهرشاد بود و ذکر نام حسین خلاصه بینِ همین اشک و روضه ها سی شب السلام علیک یا علی بن موسی الرضا .. التماس دعا .. https://eitaa.com/zandahlm1357
اسرار روزه _1.mp3
10.97M
۱ | آقاجان ، خانم جان؛ برای خدا، اصلاً مهم نیستید |❗️ شما در ماه رمضان محدود می‌شوید، تا بهره‌اش را کسِ دیگری ببرد .... 💥روزه دقیقاً به همین معناست! 🎤
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 استاد اگه نتونیم به مراجع اطمینان کنیم تکلیف چیه!!! ممکنه اشتباه کرده باشن هم تو تاریخ اسلام وهم ......؟؟؟؟؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 ☝️🏻ما مراجع تقلید رو در چه اموری حرفشون رو عمل میکنیم؟ بحث های فقهی هست. یعنی مرجع تقلید که ما به عنوان یک متخصص به ایشون رجوع میکنیم به عنوان متخصص در مسائل فقهی رجوع میکنیم. ممکنه این مرجع تقلید در بحث مثلا تاریخ اسلام📚 تخصص نداشته باشد. شاید یک جوون چهل ساله تخصصش در تاریخ اسلام از مرجع تقلید بیشتر باشه. طبیعی هم هست همه که قرار نیست همه فن حریف باشند! مگه میشه⁉️ 👈🏻اینطور نیست که یک مرجع در موضوعات تاریخ و امورات جهان نظریه ای را مطرح بکند و ما حتما بگیم چشم. مرجع تقلید تخصصش بحث احکامه، حالا ممکنه تاریخ رو هم بلد📚 باشه، من نمیگم که مراجع بی سوادند و فقط بحث فقه بلد هستن، نه نه حرف من این نیست، میگم لزومی نداره که یک مرجع تقلید همه فن حریف باشه. 🌀مرجع به یکسری علوم نیاز داره برای کار فقهی خودش؛ علم تفسیر قرآن نیاز داره، علم رجال، علوم حدیث📚 و لغت شناسی نیاز داره، فقه و ادبیات عرب نیاز داره برای اینکه در مبحث فقهی مجتهد بشه. والا نیازی نیست در همه ی زمینه ها مجتهد باشه. 👌🏻شما در تاریخ اسلام می تونید به متخصص تاریخ اسلام رجوع کنید، حالا ممکن است یک مرجع تقلیدی مثل حاج آقا سبحانی ایشون در تاریخ اسلام هم تخصص داره یا 👤مثل آیت الله مکارم ایشون هم در تاریخ اسلام خیلی قوی هستند، یا فرد دیگه ای مثل آقای رجبی دوانی ایشون آدم بسیار باسوادی است، یا آقای کاشانی یک جوانی است روحانی که در تاریخ اسلام📚 بسیار مسلط است، می توانید به این ها رجوع کنید. 👈🏻ما مرجع تقلید را در مسائل فقهی مرجع می‌دانیم والا ممکنه در موضوعات دیگه حرف مرجع تقلید رو قبول نداشته باشیم و اشکالی هم نداره. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
📚 🔸 نشانه های ظهور 🔺 ظاهر شدن دست در آسمان 🔸 از علائم ظهور امام زمان (عج)، ظاهر شدن کف دستي است که در آسمان طلوع مينمايد و در روايت ديگر صورت و سينه و کف دستي در نزد چشمه خورشيد ظاهر شود. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7، علامت 7) ☪☪☪ 📚 🔺 نشانه های ظهور ؛ 🔸 مروانی ؛ 📗 «مرواني» از جمله کساني است که قبل از قيام قائم (عج)، خروج خواهد کرد. اين مطلب در روايتي از امام رضا عليه السّلام ذکر شده است. («بحار الانوار»، ج 52، ص 132) https://eitaa.com/zandahlm1357
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
🌹🌷🌹🌷 🌷 به خاطر دارم روز اول بود که برادرم غلامحسین هزار تومان عیدی جمع کرده بود. من و خواهرم هر کدام برای خودمان قرار بود چیزی بخریم برای همین به غلامحسین گفتیم تو با عیدیت چه میخواهی بگیری؟ 🌹 گفت : من هیچ چیز برای خودم نمیخواهم بگیرم این پول را میخواهم به یک مستضعف بدهم که برای بچه های خود کفش و لباس نو بخرد و از بچه هایش خجالت نکشد. 💞 🌷 این حرف برادرم چنان من را لرزاند که من هم پول های خود را به او دادم تا به مستضعفین کمک کند. 🌹 شهید غلامحسین‌ تیمور زاده ‌حصاری‌ 📚 کنگره سرداران و 23000 شهید استانهای خراسان https://eitaa.com/zandahlm1357