#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و نود و سوم ولی من میدانستم که ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و نود و چهارم
و چه عاشقانه بحث را عوض کرد که بلاخره علم تبلیغ مذهب اهل سنت را پایین آوردم که خودم هم هوای هم صحبتیاش را کرده بودم: «چی بگم مجید؟ من خوبم، حوریه هم خوبه! فقط دل هر دومون برات تنگ شده!» با صدای بلند خندید و هر چند خندهاش بوی غم میداد، ولی میخواست به روی خودش نیاورد که دل او هم چقدر تنگ همسر و دخترش شده که باز بحث را به جایی جز هوای دلتنگی بُرد: «الهه جان! چیزی کم و کسر نداری؟ هر چی میخوای بگو برات بگیرم، بلاخره یه جوری به دستت میرسونم.» و پیش از آنکه پاسخ مهربانیهایش را بدهم، با شوری که به دلش افتاده بود، پرسید: «راستی این چند روزه با این همه حرص و جوشی که خوردی، حالت چطوره؟ هنوز کمرت درد میکنه؟»
نمیخواستم از راه دور جام نگرانیاش را سرریز کنم که به روی خودم نیاوردم روزهایم را با چه حالی به شب میرسانم و شبهایم با چه عذابی سحر میشود که زیر خرواری از غم و غصه و اضطراب و نگرانی، هر روز حالم بدتر میشد و باز با مهربانی پاسخ دادم: «خدا رو شکر، حالم خوبه!» در عوض، دل او هم آنقدر عاشق الههاش بود که به این سادگی فریب خوشزبانیهایم را نخورَد و به جبران رنجهایی که میکشم، بهایی عاشقانه بپردازد: «میدونم خیلی اذیت میشی الهه جان! ای کاش مُرده بودم و این روزها رو نمیدیدم!»
از نفسهای خیسش فهمیدم که آسمان احساسش بارانی شده و با همان هوای بهاری لحنش، حرفی زد که دلم آتش گرفت: «الهه! این مدت چند بار به خدا شکایت کردم که چرا تو رو گذاشت سرِ راه من که بخوای این همه عذاب بکشی...» و بعد با همان صدایی که میان آسمان بغض پَر پَر میزد، خندید و گفت: «ولی بعد پشیمون میشم، چون اصلاً نمیتونم فکرش هم بکنم که الهه تو زندگیام نباشه!» و باز با صدای بلند خندید که انگار حجم اندوه مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد و از سرِ ناچاری اینهمه تلخ و غمزده میخندید.
سپس صدایش را آهسته کرد و با شیطنتی شیرین پرسید: «بابا خونهاس؟» با سرانگشتم قطرات اشک را از روی صورتم پاک کردم و پاسخ دادم: «نه. از سرِ شب که رفته خونه نوریه، هنوز برنگشته.» سپس آهی کشیدم و از روی دلسوزی برای پدر پیرم، گفتم: «هر شب میره خونه نوریه تا آخر شب، التماس میکنه که نوریه برگرده! اونا هم قبول نمیکنن!» ولی مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، بیتوجه به حرفی که زدم، پیشنهاد داد: «حالا یه سَر برو تو بالکن تا حال و هوات عوض شه!» ساعتی میشد که با هم صحبت میکردیم و احساس کردم خسته شده و به این بهانه میخواهد خداحافظی کند که خودم پیش دستی کردم: «باشه! شب بخیر...» که دستپاچه به میان حرفم داد: «من که خداحافظی نکردم! فقط گفتم برو تو بالکن، هوای تازه تنفس کن!»
از این همه نشستن روی مبل، کمرم خشک شده و بدم نمیآمد چند قدمی راه بروم که سنگین از جا بلند شدم، چادرم را برداشتم و همانطور که به آرامی به سمت بالکن میرفتم، گفتم: «خُب گفتم خستهای. زودتر بخوابی.» در جوابم نفس بلندی کشید و با لحنی غرق محبت جواب داد: «خوابم نمیاد! یعنی وقت برای خواب زیاده! فعلاً کارهای مهمتری دارم!» قدم به بالکن گذاشتم و خواستم بپرسم چه کار مهمی دارد که صدای خندهاش گوشم را پُر کرد: «آهان! خوبه! همینجا وایسا!» نمیفهمیدم چه میگوید و شاید نمیخواستم باور کنم که میان خنده ادامه داد: «اینجا الهه جان! من اینجام!» همانطور که با یک دست چادرم را به سرم گرفته بودم، سرم را چرخاندم و در اوج ناباوری دیدم آن طرف کوچه زیر شاخههای تنومند نخلی ایستاده و مثل همیشه به رویم میخندد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 9 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با نف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهاد با نفس 10.MP3
3.58M
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 10
👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت
👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه
❇️ جلسه 🔟
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت
👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani-1 - تصنیف شیرین و فرهاد.mp3
4.17M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
بجز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم
من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمیآید
روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم
#سعدی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی "صلح امام حسن علیه السلام" (پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ)
اثر شیخ راضی ال یاسین
ترجمه #آیت_الله_خامنه_ای
#صلح_امام_حسن
#شیخ_راضی_آل_یاسین
#آیت_الله_خامنه_ای
#امام_شناسی #اعتقادی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
موقعیت سیاسی پیش از بیعت *مساله امامت با اشاره به حدیث ثقلین *دیدگاه اهل تاویل درباره خلافت *انگیزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part03_صلح امام حسن.mp3
7.39M
موقعیت سیاسی پیش از بیعت
*نامه امام حسن(ع) به معاویه درباره خلافت
*عوامل ضدیت با خاندان عترت
*سه مشکل اصلی امام حسن (ع) پس از شهادت امیرالمومنین (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨🎥 واکنش رهبر انقلاب درباره نسبت دادن برخی صفات به ایشان...
آیه ولایت (مائده۵۵)
ولیّ شما، فقط خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردهاند: همان کسانی که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
❤️پیامبر(ص) با بیان دومین آیهی خطبه غدیر، یک ویژگی مهم رهبر الهی را بیان میکند
🧡آری! رهبر و ولیّ امت اسلامی، نباید نسبت به فقرا بیتفاوت باشد
💛حتی نماز هم مانع رسیدگی به فقرا نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شاهکاری از حسین رفیعی قاری خوشخوان وجوان کشورمون
➖🍃🌸🔹➖⚜➖🔹
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
برنامه امام (ع) انحراف فرمانروايان كوچك ترين مراجعه به تاريخ براى ما روشن مى كند كه فرمانروايان آن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
علماى فرومايه و عقيده جبر
گروهى خود فروخته كه فرمانروايان آنچنانى « علما » شان مى خواندند، براى مساعدت ايشان مفاهيم و تعاليم اسلامى را به بازى مى گرفتند تا بتوانند دين را طبق دلخواه حكمرانان استخدام كنند و خود نيز به پاس اين خدمت گذارى به نعمت و ثروتى برسند.
اين مزدوران حتى عقيده جبر را جزو عقايد اسلامى قرار دادند، عقيده فاسدى كه بى مايگى آن بر همگان روشن است. اين عقيده براى آن رواج داده شد كه حكمرانان بتوانند آسان تر به استعمار مردم بپردازند و هر كارى كه مى كنند قضا و قدر الهى معرّفى شود تا كسى به خود جرأت انكار آن را ندهد. از رواج اين عقيده فاسد يك قرن ونيم مى گذشت، يعنى از آغاز خلافت معاويه تا زمان خلافت مأمون.
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
يا امام رضا من ميهمان شما هستم
داستاني نقل شده كه: در اثر فقر شديد يكي از طلاب «در سامراء» به امام هادي عليه السلام پناه آورد، كنار صحن آن حضرت ايستاده و عرض كرد: من ميهمان شما هستم و محتاج. ميگويد: كمي ايستادم، يك وقت آية الله العظمي شيرازي رحمه الله از حرم بيرون آمد، در صورتيكه برخلاف رويه هميشگي عبا به سر كشيده بود و به طرف درب صحن ميرفتند به سوي من آمد و مقداري پول به من داد و فرمود:
اين كار سفارش امام هادي عليه السلام است.
دفعه اول شما است كه گرفتار شده ايد و به اين درب پناه
[صفحه ۵۱]
آورده ايد ولي من «آية الله شيرازي» بارها گرفتار شده، به اين جا آمدهام و نتيجه گرفته ام.
جناب حجة السلام قرائتي ميفرمايد: اين داستان در ذهنم بود تا اينكه ازدواج كرده و با همسرم به پابوسي حضرت
امام رضا عليه السلام رفتيم، چند روزي گذشت پولم تمام شد، خواستم سجاده نماز را بفروشم، خانم مانع شد.
خواستم تسبيح را بفروشم، به قيمت كمي ميخريدند «مخفي نماند كه من پول دو عدد نان بيشتر نمي خواستم» در حرم امام رضا عليه السلام خواستم زيارت نامه بخوانم تا بلكه از اين راه پولي به من بدهند كسي به من مراجعه نكرد، مأيوس شدم، يك وقت به ياد داستان سامراء افتادم. كنار حرم امام رضا عليه السلام آمدم و عرض كردم، يا امام رضا عليه السلام من ميهمان هستم و به شما پناه آورده ام. شما اهل كرامت و بخشش هستيد «عادتكم الاحسان و سجيتكم الكرم» بعد از چند دقيقه يكي از دوستان از راه رسيد گفت: آقاي قرائتي شما كجا هستيد؟ من نيم ساعت است كه به دنبال شما ميگردم
[صفحه ۵۲]
گفتم براي چي؟
گفت: روز آخر سفر مشهد م است، مقداري پول زياد آوردم، گفت به شما قرض بدهم ممكن است احتياج داشته باشيد.
گفتم: فلاني همه اينها حرف است. داستان را تعريف كرده، گفتم: امام رضا عليه السلام شما را براي من فرستاده است.
من كه به بوي مغفرت به بارگاهت آمدم
شبي كه سر زد از افق، جمال ماهت آمدم
پناه ما سوا توئي، كه در پناهت آمدم
نيازمندم و گدا، بر سراهت آمدم
اگر ز در برانيم كجا روم كجا رضا
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 می بخشین من تازه وارد این گروه شدم. نمیدونم به این سوال پاسخ داده شده یا نه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
می خواستم بدونم آیا با خواندن دعای عهد می توان امیدوار بود که از یاران آقا باشیم و در رکاب ایشان؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
👌🏻شما دعای عهد، زیارت امین الله، زیارت عاشورا و همه ی ادعیه ها.. به شرطی به آن ثواب اصلیش می رسید و به آن چیزهایی که در روایات گفته شده، مثل دعای عهد یار امام زمان (عج) می شوید.. به شرطی به آن کمالات می رسید که به آن مفاد دعا عمل کنید، به محتوای دعا عمل کنید.
📖وقتی در دعای عهد شما می خوانید «وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ» یعنی من را از مدافعان امام زمان (عج) قرار بده، وقتی در دعای عهد می گویید خدایا «وَاﻟْﻤُﻤْﺘَﺜِﻠﯿﻦَ ﻷَِواﻣِﺮِه» من را از تسلیم شدگان در برابر اوامر امام زمان (عج) قرار بده..
✅خُب، عمل کنید
👌🏻دفاع از امام زمان (عج) کنید. پاسخ به شبهات، تبلیغ مهدویت، تسلیم امر امام زمان باشید. درست است شاید ما ندانیم دستور امام زمان (عج) چی است، اما دستور امام زمان جدای از دستور پدران خودش که نیست! اهل بیت دیگر ما چی گفته اند همان را امام زمان (عج) خواهد گفت. مگر غیر از این است؟ مگر امام زمان قرار است خلاف پدران خودش و اجداد مطهر خودش حرف بزند. ما دستور اهل بیت را داریم پس همین دستور امام زمان هم است، انجام بدهیم.
☝️🏻بله، اگر شما دعای عهد بخوانید و به محتوای آن عمل بکنید، ان شاءالله امیدی هست، حالا نمی گوییم صددرصد ولی امیدی هست که از اصحاب آخرالزمانی حضرت باشید.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
33.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم کارگاه پاسخ به شبهات وهابیت علیه #مهدویت 10
✳️ دوره تکمیلی ✳️
💠 جلسه 10
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📗 کتاب صوتی #گلستان_یازدهم "خاطرات همسر سردار شهید علی چیت سازیان" قسمت 5⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.mp3
15.33M
📗 کتاب صوتی
#گلستان_یازدهم
"خاطرات همسر سردار شهید علی چیت سازیان"
قسمت 6⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥ماجرای بخشش باغ انگور امام رضا(ع)
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
امام رضا (ع) در مدینه یک باغ انگوری داشتند.
شخصی نزد حضرت آمد و گفت که من فقیر هستم و می خواهم ازدواج کنم.
امام (ع) یک حبه ی انگور به او دادند و او نگاه تحقیرآمیزی به آن انگور کرد، شکرگزاری نکرد و گفت که این به چه درد من می خورد؟ من می خواهم بدهی هایم را بدهم. او روحیه ی ناشکری داشت. حضرت او را رد کردند.
نفر بعدی آمد و حضرت یک حبه ی انگور به او دادند و او شکرگزاری کرد ...☝️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: خدا یک جُو شانش بدهد. به کسی که لیاقت چیز ی را نداشته باشد اما از خُوش اقبالی به آن رسیده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا