eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
✡✡✡ ⬆️ ادامه پست فوق ✡ با توجه به سیاست‌های حاکم بر هالیوود که توسط این کارگردانان و تهیه کنندگان اجرا میشود ( تهیه کنندگان مالکان و گردانندگان اصلی هالیوودند ) هیچ شکی نمیماند که تقریباً هیچ خبری از مخالفان در بین این عوامل سینمایی نیست. صهیونیست‌ها در سینمای «آمریکا» آن‌چنان نفوذ دارند که مصطفی عقاد کارگردان فیلم الرّساله ( محمّد رسول‌الله (ص) ) از معدود سینماگران مسلمانی که توانست سال‌ها محیط هالیوود و آمریکا را تجربه کند و در آنجا چندین فیلم بسازد، این راز را این چنین برملا کرده است: « در هالیوود همه چیز کنترل میشود، حتی سوژه‌ی فیلم‌ها. در آنجا همه‌کاره، تولید کنندگان و تهیه کنندگان مالی صهیونیست هستند که هرگز حتی اجازه‌ مطرح کردن سوژه‌ کاری خلاف نظرشان را به کارگردانان [مستقل] نمی‌دهند. » ✡ برای تبیین مطلب فوق، لازم است نگاه مختصری به تسلط صهیونیست‌ها در ارکان حکومت و فرهنگ «آمریکا» که هالیوود در آنجا قرار دارد، داشته باشیم: ✡ سال 1898م. که اتحاد صهیونیست‌های آمریکا در «نیویورک» شکل گرفت، تا زمان روی کار آمدن فرانکلین روزولت (1945 – 1939م.) در ریاست جمهوری «آمریکا» و حمایت از تشکیل دولت یهود در «فلسطین» (در ژوئن 1939م. توسط نماینده‌ دولت آمریکا) و اقدامات رئیس ‌جمهور بعدی آمریکا هری ترومن در فشار به دولت «انگلستان» در جهت مهاجرت یک صد هزار نفر یهودی به فلسطین در سال 1946م، قدرت صهیونیست‌های یهودی در آمریکا بیشتر میشد تا حدی که در سال 1948م. بعد از اعلان سازمان ملل مبنی بر ایجاد کشور یهودی نشین در فلسطین، دولت آمریکا یازده دقیقه بعد، اسرائیل را به رسمیت شناخت! ✡ لابی بسیار قدرتمند رسمی صهیونیسم در آمریکا با نام بنیاد امور عمومی آمریکا و اسرائیل  (American Israel public Affairs committee) که به اختصار آیپک AIPAC نامیده می‌شود، امروزه آن‌ چنان در سیاست و هالیوود تأثیرگذار است که برخی آن را سلطان واشنگتن نامیده‌اند و پل فیندلی نویسنده‌ جنجالی مغضوبِ صهیونیست ‌ها در کتاب معروفش، «آنها بی‌پرده سخن میگویند»، می‌نویسد: ✍ تمامی نمایندگان در مجلس آمریکا، بدون استثنا میکوشند از دستورهای این بنیاد فرمان برند؛ زیرا بیشترشان آیپک را نماینده‌ سیستم کاخ کنگره و دارای چنان قدرت سیاسی می‌دانند که آنها را در مقابل موقعیت‌ های پیروزی یا شکست در انتخابات قرار میدهد. ✍ نصیر صاحب خلق در کتاب «تاریخ ناگفته و پنهان آمریکا» فصلی را به شخصیت های مورد غضب آیپک اختصاص داده و عاقبت سیاستمدارانی چون چارلز پرسی ، آدلای استیونسن ، جورج بال ، ویلیام فول برایت ، پاول مک کلوسکی و پل فیندلی را بررسی کرده است که پس از مخالفت با سیاست‌های رسانه‌‌ای – سیاسی آیپک ، مورد هجوم گسترده‌ رسانه‌های صهیونیستی، مؤسسات مالی، سیاسی و یهودی صهیونیست قرار گرفته‌اند. ⬇️⬇️ ادامه در پست بعد https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیرگذر عابر پیاده،ساعت ۷ عصر_سئول؛کره جنوبی😳😳😳😳😳 منبع: http://www.trotskyistplatform.com/an-eye-witness-account-of-capitalist-south-korea/
❌ فیلترینگ در کره جنوبی❌ برخلاف توهمی که در ایران به شدت تبلیغ می شود، با روش های متعدد سعی در عدم دسترسی شهروندان به سایت های غیرمجاز دارند. ❌ یکی از این کشورها است که برای حفظ سلامت جامعه به شدت به سایت ها و مهمتر از آن حذف همیشگی سایت های کره ای اقدام می نماید. ❌در یکسال ۸۶ هزار سایت در کره فیلتر شدند که از این بین ۲۳ هزار سایت کره ای به طور کلی حذف شدند. ❌در همان سال ۵۰۰۰ کامنت از توییتر و فیس بوک به دستور مقامات کره ای پاک شدند. ❌سایت هایی که تعطیل شدند غیر از فیلم های غیر اخلاقی و قمار شامل بازی های آنلاین هم می شدند!! چرا که طبق قوانین کره بازی آنلاین بین ساعت ۱۲ تا ۶ صبح برای زیر ۱۶ سال ممنوع است. و افراد باید با کارت شناسایی رسمی در این سایت ها ثبت نام کنند و در صورت عدم رعایت قانون و آنلاین بودن افراد زیر ۱۶ سال در ساعات مذکور، سایت مربوطه فیلتر می شود‼️ 🚫 علاوه بر موارد فوق تمامی گوشی هایی که به نام افراد زیر ۱۹ سال ثبت شده اند باید اپ های فیلترینگی داشته باشند که به طور خودکار اپ های غیرمجاز را در گوشی فیلتر کنند و والدین هم می توانند از طریق این اپ ها مواردی که مناسب نمی دانند را بلاک کنند. 🔷️ تو خود حدیث مفصل بخوان از.... منابع: econ.st/2KcF1p0 bit.ly/2rzFGJx
✅ رنج زنده نگه داشتن خون شهید، از شهادت کمتر نیست 🔺 گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. 🗓 ۱۳۷۶/۰۲/۱۷ فرمانده صلوات @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ قیام زینبی 🔺عاشورا قیام حسینی بود، بعد از عاشورا در واقع قیام زینبی است. حرکت عظیم حضرت زینب‌کبری(سلام‌الله‌علیها) در درجه‌ی اوّل و امام سجّاد (علیه‌السّلام) و بقیه‌ی زنان باعظمت آل‌اللّه در این دوران یکی دو ماهه‌ی بعد از آن، یک قیام به معنای حقیقی کلمه است. کارهای بزرگی را انجام دادند. کربلا را و این شهادت بزرگ را ماندگار کردند، تثبیت کردند. 🕰 ۱۳۹۹/۰۶/۱۱ فرمانده صلوات @zandahlm1357
✅ اهمیت مساله زن درک نشده است 🔺مسأله‌ى زن واقعاً مسأله‌ى مهمّی است. يك عدّه توجّه نمیكنند و به عنوان يك مسأله‌ى نمايشى كه حالا مد روز است، حرف میزنند. گرايشهاى فمينيستى و گرايش خاصّ غربىِ در مورد زن هم كه به‌جاى خود محفوظ است؛ امّا اصل نقش زن در خانواده، در اجتماع، ارزش و اهمیّت زن و امورى از اين قبيل، چيزهايى است كه ما حقيقتاً به آنها كم پرداخته‌ايم و از اين كم پرداختن خسارت هم میبينيم. خودِ اين، يك مسأله است. 📮 ۱۳۷۴/۰۹/۱۶ فرمانده صلوات @zandahlm1357
✅منش زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) پیروز است 🔺 زینب کبری یک نمونه‌ی برجسته‌ی تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکی از مهمترین مسائل تاریخ نشان میدهد. اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثه‌ی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد. حادثه‌ی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصه‌ی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعىِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری؛ نقشی که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است. این حادثه نشان داد که زن در حاشیه‌ی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. ➡️۸۴/۰۳/۲۵ فرمانده صلوات @zandahlm1357
✅ زن مومن و انقلابی 🔺امروز زنان ما، زنان تحصیلکرده‌ی ما، زنان جوان ما در پیچیده‌ترین آزمایشگاه‌ها و مراکز علمىِ تجربی و انسانی حضور دارند و فعالند. فعالترین زنان ما در زمینه‌ی سیاسی، در زمینه‌ی علمی، در زمینه‌ی مدیریت‌های اجتماعی، زنان مومن و انقلابی ما هستند؛ دارای تحصیلات خوب، دارای اندیشه‌ی عمیق. ➡️ ۱۳۹۱/۰۴/۲۱ فرمانده صلوات @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙در مدت خدمت و مسئولیت غایب از خانواده نباشید 🔺 بنده عقیده‌ام این است، جدّاً عقیده‌ام این است که ضمن اینکه پُرکاری و تلاش فراوان خواهید داشت، به مسائل خانواده‌ی خودتان هم برسید؛ من به همه این توصیه را میکنم که به خانواده‌تان حتماً رسیدگی کنید؛ جوری نباشد که در مدّت خدمت و مسئولیّت، غایب از خانواده باشید. 🗓 ۱۴۰۰/۰۶/۰۶ فرمانده صلوات @zandahlm1357
47.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙مسئولین باید سبک زندگی مردمی داشته باشند 🔺 یک جلوه‌ی دیگر مردمی بودن مسئله‌ی اتخاذ سبک زندگی مردمی است. بی‌تکلف بودن در مسائل، در ممشا و منش، دوری کردن از منش‌های اشرافیگری و از موضع بالا به مردم نگاه کردن و مانند اینها. این هم یک جلوه‌ی دیگری است از مردمی بودن که از این منش‌های اشرافیگری که معمول است در دنیا همه‌ی دولت‌ها و مسئولیت‌ها و مسئولین مبتلا هستند به این جور نگاه به مردم به این جور روش زندگی،باید اجتناب کرد. 📝 ۱۴۰۰/۰۶/۰۶ فرمانده صلوات @zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هشتم دقایقی می‌شد که زیر عدس پلو را خاموش کرده و به انتظار آمدن مجید، روی میز غذاخوری گوشه هال، سفره کوچکی انداخته بودم. آشپزی و کار کردن در خانه غریبه هم برایم عذابی شده بود که باید مدام مواظب بودم جایی کثیف نشود و ظرفی نشکند. چه احساس بدی بود که در یک خانه غریبه، تنها نشسته بودم، نه کسی بود که همصحبتم باشد نه می‌توانستم به چیزی دست بزنم. وسط اتاق پذیرایی روی فرش کِرِم رنگ صاحبخانه نشسته بودم و با نگاه لبریز حسرتم، اسباب زیبا و گرانقدر بانوی این خانه را تماشا می‌کردم. هر بار که چشمانم دور خانه زیبایش چرخ می‌زد، بی‌اختیار تصویر خانه نوعروسانه خودم پیش چشمانم زنده می‌شد و چقدر دلم می‌سوخت که نیمی از جهیزیه زیبایم زیر چکمه‌های خشم پدر متلاشی شد و بقیه‌اش به چنگال نوریه افتاده بود و باز بیش از همه دلم برای اتاق خواب حوریه و سرویس نوزادی‌اش می‌سوخت. چه شب‌هایی که با مجید در بازارهای شهر گشتیم و با چه ذوق و شوقی اتاقش را با هم می‌چیدیم و من با چه سلیقه‌ای عروسک‌هایش را روی کمد کوچکش می‌نشاندم و چه راحت همه را از دست دادیم، ولی همین که تنش سالم بود و هر از گاهی همچون پروانه‌ای کوچک در بدنم پَر می‌زد، به همه دنیا می‌ارزید. مجید می‌گفت همکارش با همسر و دو پسرش در این خانه زندگی می‌کند و برای ایام نوروز به هوای دیدار اقوام به تهران رفته و تا چهارم فروردین که برمی‌گشتند، باید برای اجاره خانه دیگری فکری می‌کردیم. مجید هر شب بعد از اینکه از پالایشگاه باز می‌گشت، تازه به سراغ آژانس‌های املاک می‌رفت و تا آخر شب دور شهر می‌چرخید، بلکه جای مناسبی پیدا کند و من باید در این فضای پُر از غریبگی، روزم را شب می‌کردم و آخر شب وقتی مجید خسته به خانه می‌آمد، دیگر جانم از تنهایی و دلتنگی به لبم رسیده بود. به خصوص امشب که سر و صدای مراسم چهارشنبه آخر سال هم اعصابم را حسابی به هم ریخته بود و با هر ترقه‌ای که در کوچه و خیابان به زمین می‌خورد، همه وجودم در هم می‌شکست. هم نگران مجید بودم که در چنین شب پُر خطری در خیابان‌های بندر به دنبال خانه می‌گردد، هم دلواپس حوریه بودم که می‌دانستم با هر صدایی، قلب کوچکش چقدر به لرزه می‌افتد. از اینهمه نشستن کمرم درد گرفت و به امید آرام گرفتن دردش، همانجا روی زمین دراز کشیدم که نگاهم به گوشی دست دومی که عبدالله برایم آورده بود، افتاد و از اینکه سه روز از آمدنم گذشته و کسی جز عبدالله خبری از من و مجید نگرفته بود، دلم گرفت. ابراهیم و محمد که ظاهراً از ترس پدر، دور تنها خواهرشان را خط کشیده بودند و لعیا و عطیه هم لابد چاره‌ای جز اطاعت از همسرانشان نداشتند. دست دراز کردم و گوشی را برداشتم تا با عبدالله تماس بگیرم که از اینهمه تنهایی سخت به ستوه آمده بودم، ولی ظاهراً قسمت نبود از این پیله تنهایی خارج شوم که عبدالله هم پاسخ تماسم را نداد. شاید او هم به جمع بقیه پیوسته بود و چقدر از این خیال دلم شکست که گوشی را روی زمین رها کردم و باز در خودم فرو رفتم. حالا بعد از این همه فشار روحی و ضعف جسمانی، دوباره شبیه روزهای نخست بارداری‌ام، حسابی زودرنج و کم حوصله شده بودم و شاید از این همه بی‌مِهری خانواده‌ام، به تنگ آمده و دیگر نمی‌توانستم کوچکترین غم و رنجی را تحمل کنم. اگر این روزها مادرم زنده بود، هرگز اجازه نمی‌داد دختر یکی یک دانه‌اش اینچنین آواره خانه‌های مردم شود و اگر هم حریف خودسری‌های پدر نمی‌شد و باز هم من از خانه طرد می‌شدم، لااقل در این وضعیت تنهایم نمی‌گذاشت. حالا من در کنار همه اسبابی که از آوردن‌شان محروم شده بودم، قاب عکس مادرم را هم در خانه جا گذاشته و روی این موبایل هم عکسی از چهره زیبایش نداشتم که حداقل در وقت دلتنگی با تصویر چشمان مهربانش دردِ دل کنم. خسته از اینهمه تنهایی و بی‌کسی، چشمانم را بستم، بلکه خوابم ببرد که صدای باز شدن در خانه، امید آمدن مجید را در دلم زنده کرد. تا خواستم از جا بلند شود، قدم به اتاق گذاشت و بلافاصله کنارم روی زمین نشست. همانطور که پشت کمرم را گرفته بود تا کمکم کند بنشینم، به شوخی اخم کرد و با مهربانی پرسید: «چرا رو زمین خوابیدی الهه جان؟» تکیه‌ام را به پایه مخملی مبل پشت سرم دادم و با لحنی لبریز ناز، گله کردم: «دیگه خسته شدم! حوصله‌ام سر رفت! از صبح تنهایی تو این خونه دِق کردم! نه کسی رو دارم بهش زنگ بزنم، نه کسی بهم زنگ می‌زنه!» صورتش از خستگی پژمرده شده و چشمانش گود افتاده بود و باز به روی خودش نمی‌آورد که به رویم خندید و گفت: «ببخشید الهه جان! شرمنده اینهمه تنهات گذاشتم!» https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹
جهاد با نفس 24.MP3
2.47M
🔰 سلسله جلسات 24 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه ❇️ جلسه 4️⃣2️⃣ 🎤 با تدریس از اساتید مهدویت 👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب صوتی "صلح امام حسن علیه السلام" (پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ) اثر شیخ راضی ال یاسین ترجمه